آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

متن

مبحث ششم [به این سؤال می پردازد که پذیرفتیم امام زمان، علیه السلام، وجود خارجی داشته و دارد] ولی چرا در طول این مدت ظهور نکرده است؟
وقتی آن حضرت خود را برای یک دگرگونی اجتماعی آماده ساخته است چه چیز مانع وی شده است که در دوره غیبت صغری یا سالهای پس از آن به میدان بیاید و غیبت خود را طولانی نسازد; با توجه به اینکه در آن زمان، زمینه و شرایط کارهای اجتماعی و اصلاحی بسیار آسان تر بوده است.
آن حضرت به واسطه رابطه مستقیمی که بر اثر برنامه ریزی های خاص در زمان غیبت صغری با مردم داشت، این امکان را یافته بود که یاران خود را گرد آورد و با قدرت، کار خود را شروع کند. قدرتهای حاکم آن زمان نیز به این مرتبه از توان و نیروی دهشتناک که انسان امروزه بر اثر پیشرفت علم و صنعت به آن دست یافته است، نرسیده بودند.
جواب این است که هر کاری برای تغییر ساختار جامعه به وقوع پیوندد موفقیت آن بستگی به یک سلسله شرایط و زمینه های خارجی دارد و تا همه آن شرایط کاملا تحقق نیابد امکان رسیدن به هدف وجود ندارد.
البته آن تغییرات اجتماعی که سرچشمه ای الهی دارد از نظر پیام، ربطی به عوامل خارجی (1) ندارد. زیرا پیامی که زیر بنای این تغییرات است الهی و آسمانی است و شرایط خارجی در آن مؤثر نیست ولی از جنبه اجرایی به شرایط بیرونی متکی است و موفقیت و زمان انجام آن بستگی به آن دارد و درست به همین جهت بوده است که آسمان در انتظار ماند تا پنج قرن از جاهلیت بگذرد و آن وقت آخرین پیام خود را به واسطه حضرت محمد، صلی الله علیه وآله، فرستاد; و با آنکه جهان در دوران فترت نیاز شدید به پیامبر داشت ولی به خاطر وابستگی اجرایی به شرایط خارجی در آن تاخیر شد. این عوامل خارجی که اجرای اصلاحات بدان نیاز دارد برخی عبارت است از فضای مناسب و جو عمومی برای تغییرات مورد نظر و برخی جزئیات که جنبش انقلابی در پیچ و خمهای باریک آن را می طلبد.
برای نمونه، انقلابی که «لنین » در روسیه با موفقیت رهبری کرد به عامل مهمی مانند جنگ جهانی اول و سست شدن پایه امپراتوری [تزار] وابسته بود که در ایحاد فضای مناسب برای انقلاب سهم بسزایی داشت و عوامل جزئی و محدود دیگری نیز در آن مؤثر بود مانند اینکه «لنین » توانست بسلامت وارد روسیه شود و انقلاب را رهبری کند که اگر هر حادثه ای باعث تاخیر ورود او شده بود احتمال داشت انقلاب نتواند به این سرعت حاکم شود.
آری سنت تغییرناپذیر الهی بر این است که اجرا و ایجاد تغییرات اصلاحی بستگی به عوامل خارجی، فضای مناسب و جو عمومی داشته باشد و به همین جهت بوده است که اسلام پس از یک دوره طولانی و پس از چندین قرن، ظهور کرد.
پس با اینکه خدای بزرگ، توانایی دارد همه مشکلات و همه سختیها را برای پیام رسانیهای آسمانی، هموار و با اعجاز فضای مناسب ایجاد کند، این روش را انتخاب نکرده است; زیرا امتحان و ابتلا و رنجی که مایه تکامل انسان می شود در صورتی تحقق می یابد که تحولات، طبیعی و مطابق با شرایط خارجی باشد البته این مانع نیست که خداوند در برخی جزئیات دخالت کند، جزئیاتی که در اصل فضای مناسب مؤثر نیست ولی گاهی برای ایجاد تحرک لازم است مانند کمکها و توجهات غیبی که خداوند در لحظه های حساس و بسیار دشوار به اولیای خود می کند چنانکه: آتش نمرود برای ابراهیم گلستان می شود (2) و دست آن یهودی پیمان شکن که شمشیر بر روی پیامبر کشید از حرکت می افتد (3) و یا تندباد شدیدی که چادرهای کافران و مشرکان را زمانی که در جنگ خندق، مدینه را در محاصره داشتند از ریشه در می آورد و ترس و وحشت را در دلهای آنان می افکند. (4)
ما موقعیت امام زمان، علیه السلام، را با این دید بررسی می کنیم تا دریابیم که انقلاب او از نظر اجرا همانند همه انقلابها به زمینه های عینی و خارجی بستگی دارد و بایستی فضای مناسب موجود باشد از اینرو طبیعی است که منتظر آن شرایط باشیم و همه می دانند که حضرت مهدی کارش محدود به یک منطقه و یک بخش از جهان نیست و رسالتی که از جانب خداوند بزرگ بر دوش او گذاشته شده، جهانی است و بایستی همه بشریت را از تاریکی ستم به روشنایی عدل، رهنمون گردد. (5) برای اجرای چنین تحول بزرگی تنها وجود رهبر صالح کافی نیست و گرنه در همان زمان پیامبر این شرط وجود داشت. پس این تحول بزرگ، فضای مناسب جهانی می طلبد که همه زمینه های خارجی لازم برای انقلاب عمومی در آن وجود داشته باشد.
عامل اساسی در ایجاد این فضای مناسب و پذیرش پیام جدید عدالت از طرف مردم همانا احساس پوکی و پوچی است که انسان متمدن آن روز خواهد کرد و منشا این احساس، تجربه های مختلف بشری از تمدن است; تمدنی که جنبه های منفی آن پشت او را خم می کند و به آنجا می رسد که می فهمد شدیدا نیاز به کمک دارد و از عمق جان، توجه خود را به عالم غیب یا منبعی مجهول، معطوف می دارد.
اما از نظر پیشرفتهای مادی می توانیم بگوییم در آینده شرایط برای رساندن پیام به جهانیان بهتر از گذشته است; زیرا بخشهای مختلف دنیا به هم نزدیک می شوند، مردم می توانند با هم ارتباط برقرار کنند و وسایلی که یک سازمان مرکزی برای آگاه سازی ملتها از رسالت جدید بدان نیاز دارد، در دسترس می باشد.
اما آنچه در سؤال به آن اشاره شده که هر چه بیشتر در ظهور آن حضرت تاخیر بیفتد، ابزار و آلات جنگی پیشرفته تر خواهد شد، درست است ولی این ابزار و آلات مادی برای کسانی که روحیه خود را باخته اند و از درون پوسیده اند به چه کار می آید؟
چه بسا در طول تاریخ که کاخ یک تمدن بزرگ با اولین تلنگر فرو ریخته است، چرا؟ برای اینکه چنین بنایی در واقع از قبل فرو ریخته بوده است و هیچگونه پشتوانه و تکیه گاهی نداشته است. (6)
پی نوشتها:
1. علی رغم اینکه شهید صدر (ره)، در اینجا به عوامل خارجی و نقش آن در پیروزی انقلابها، اهمیت می دهد - که درکی عمیق از عوامل اجتماعی و روانی است - ولی ایشان نظریه جدیدی درباره فهم تغییرات اجتماعی که از ناحیه رسالتهای آسمانی پدیدار می گردد، عرضه داشته است که از جهت رسالت و پیام، قانون خاص خود را دارد و از جهت موفقیت اجرا وابسته به عوامل خارجی است. مقصود از عوامل خارجی، حالت سیاسی و اجتماعی مردم، واقعیتهای بین المللی و تواناییهای مردم در بهره وری از امکانات ذاتی و استعدادهای روحی است.
2. اشاره به کلام خداست «قالوا حرقوه و انصروا الهتکم ان کنتم فاعلین. قلنا یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم. و ارادوا به کیدا فجعلناهم الاخسرین.» سوره انبیا، (21)، آیه 68 - 70 یعنی: گفتند او را بسوزانید و خدایان خویش را یاری کنید، اگر کننده اید. گفتیم. ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش. و خواستند درباره او چاره بد سازند پس آنان را زیانکارتر ساختیم.
3. تفسیر ابن کثیر ج 2، ص 33; مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار ج 18، باب معجرات پیامبر، صلی الله علیه وآله، صفحات 47، 52، 60 و 75.
4- تاریخ طبری، ج 2، ص 244، حوادث سال پنجم هجری.
5- چنانکه حدیث شریف نبوی تصریح می کند: «لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث رجلا منی او من اهل بیتی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» یعنی: اگر از دنیا یک روز بیشتر باقی نمانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی می سازد تا مردی از من - یا از اهل بیت من - مبعوث کندکه زمین را پر از عدل و داد کند پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد. (التاج الجامع للاصول، منصور علی ناصف، ج 5، ص 360.)
6- ما در ابتدای دهه نود مصداق این گفته شهید صدر را بخوبی دیدیم گفته ایشان مستند به درک عمیق ایشان از جامعه بشری بود; اتحاد جماهیر شوروی که یکی از دو قطب حاکم بر جهان بود چگونه بسرعت از هم پاشید به گونه ای که چیزی از آن باقی نماند.

تبلیغات