دفاع در سیره معصومان
آرشیو
چکیده
متن
در تاریخ 18/2/1382 میزگردى با حضور هیئت تحریریه محترم فرهنگ کوثر در دفتر نشریه تشکیل گردید که با توجه به آغاز جنگ آمریکا علیه عراق، محور مسائل «دفاع در اندیشه و سیره اهلبیت علیهمالسلام » بود، آنچه مىخوانید حاصل این تبادل اندیشه است.
واحد گزارش
آقاى مهدى پور
دفاع از بلاد اسلامى در سیره و سخن چهارده معصوم علیهمالسلام مسئله مورد نیاز امروز جامعه شیعه است. پیشنهاد شد هریک از عزیزان، شواهد دفاعى یکى از ائمه را بررسى کنند که مجموعش میزگرد «دفاع در سیره و سخن معصومین علیهمالسلام » متناسب با حال و هواى امروز است.
به همین مناسبت پیشنهاد شد جناب آقاى عابدى، دفاع نبوى؛ آقاى محدّثى، دفاع علوى؛ آقاى صاحبى دفاع جوادى را کار کنند و آقاى حجّتى که به مشهد نزدیکند، دفاع رضوى را.
اندیشه و عمل دفاعى معصومین از جان، مال، نوامیس، بلاد، اصل دین، مستضعفین و حتى عتبات عالیات و مشاهد مشرفه و دفاع از مسلمین و بىگناهان در دولتهاى حق و دولتهاى باطل، همه مورد توجه است.
آقاى محدّثى:
مسأله خیلى کلّى و گسترده است، نمىشود جمع و جورش کرد؛ شما هم دفاع فرهنگى را مىخواهید، هم دفاع سیاسى و هم دفاع نظامى و هم از گذشته و هم حال و هم در سیره و هم در سخن.
آقاى مهدى پور:
براى شناخت دفاع نبوى نگاهى به جنگها و غزوات لازم است؛ علوى هم غیر از آنچه در کنار نبوى بوده، سه جنگ نظامى امیرالمؤمنین در میدانها شاهد دارد. در زمینه دفاع امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هم مطالب وجود دارد که در بعضى جنگها در ایام خلفا حضور داشتند. البته اثبات و نفىاش را من نمىدانم ولى حداقل امام حسن علیهالسلام روشن است که جنگى با معاویه داشتهاند و اصل مسئله هم که عقلى است. در دفاع منتظر نصّ حدیثى و فتوایى و غیره نمىشویم. آقایان خودشان هم فتوا مىدهند که مسئله «دفاع» بستگى به حکمِ حاکم هم ندارد.
بُعد «دفاع فرهنگى» هم شما نمونههاى فراوانى دارید از دفاع در برابر غلات و فرق ضالّه و در برابر بدعت و تحریفها. واقعاً یک ویژهنامه دفاعى عترتى، جاى توجه خوبى دارد؛ اگر ما این روزها مى توانستیم به روز این بحث را عرضه کنیم، یک چیزى بود که خلاء فرهنگى را پر مىکرد.
آقاى صاحبى:
ظاهراً امروز رفتهاند و بغداد را تسخیر کردهاند و حال چند علامت سؤال براى خودمان هست؛ صدام چه طورى از نیروى هوایىاش اصلاً استفاده نکرد؟ حالا درست است که برترى نیروى هوایى آمریکا و انگلیس محرز بوده؛ اما به معنى این نبوده که هیچ کارى نتواند انجام بدهد. حتى یک پرواز هم نداشته طبق اخبارى که خبرگزارىها دادهاند! و اینکه از سلاحهاى غیر متعارف مثل سلاحهاى شیمیایى اصلاً استفاده نکرده؛ حالا وقتى استفاده نکرده، خواسته اتهام را ثابت نکرده باشد ولى حالا که لحظات آخر است و علىالقاعده از هر چیزى که باید دستش باشد استفاده کند، چرا استفاده نکرد؟
امروز شنیدم که بغداد سقوط کرد و رفتهاند داخل بغداد، و این، خیلى چیز عجیبى است! آیا این تبانى با صدام نبوده توسط آمریکاییها، یا صدامیان رفته و جاى دیگر بیرون موضع گرفتهاند و خبرها نمىرسد و ممکن است جنگ ادامه دار بشود. خلاصه موارد داراى ابهام در این جنگ، زیاد است.
آقاى محدّثى:
حالا ببینید اینجا اصل قضیه زیر سؤال است. جایگاه این مباحث در نشریه ؟ بنا بوده که به این مباحث مقطعى در نشریه پرداخته نشود تا وقتى شما آن را آماده کنید و چاپ شود اصلاً موضوع منتفى و کار عراق هم یکسره شده باشد.
آقاى مهدى پور:
ما روز اول این فرض را کردیم که اگر آمریکا اینجا مستقر شود، تازه اوّل جنگ است؛ یعنى اگر...
آقاى زمانى:
من فکر مىکنم که این حادثه اخیر در زمان معصومین علیهمالسلام اصلاً نبوده. یک دولت کفر به تمام معنا، مسیحى یا یهودى بیاید یک جُرثومه ظالم حکومت مسلمان را براندازى کند به نفع مسلمانان دیگر. عنوان کار این است. ما در تاریخ نداریم چنین چیزى مثلاً همه داشتند روى هم فشار مىآوردند. اما یک قصه این جورى باشد؟ غیر از زمان امام باقر علیهالسلام داریم که آن قصه مسکوکاتى که مىزدند که آمدند خدمت حضرت و سؤال کردند که حضرت فرموده بودند که در روم زده مىشود. راهى را یاد داده بودند که دولت داخلى بنى امیه دست به طرف دولت خارج دراز نکند و لذا این خیلى پدیده جدیدى است؛ من اتفاقاً دیروز فکر مىکردم...
آقاى مهدى پور:
فرض کنید در زمان خلیفه دوم، درگیرىهایى که عمر داشته و مشورتهایى که با حضرت امیر مىکرده، حضرت امیر علیهالسلام بالاخره وقتى صلاح عمومى مسلمین را مىدیدند، از حضور وى در خطّ مقدّم منع کردند.
آقاى زمانى:
من این چند روزه فکر مىکردم چى شده الآن هواپیماها مطلقاً بلند نشده؟ هلىکوپترهاى اینها شب و روز مىزدند ولى اینها اصلاً بلند نشدند؟! ما درصد تلفات تانکهایى که در جنگ داشتیم (در فاو در عملیات والفجر 8 بودم) از 100 تا شاید 20 تاش زده مىشد 80 تاى دیگر یا با مین ضدّ تانک از بین مىرفت یا با آر.پى.جى از بین مىرفت یا با موشکهایى که زیر هلىکوپتر مىبستند و مىزدند. یعنى 80 درصد این جور، تانکى نمىتواند تانکى را بزند تا مىآید روشن کند، مىگیرنش اما آر.پى.جى یا مین ضدّ تانک که این حرفها را ندارد. کبرى مىتواند بلند شود و دوباره بنشیند.
من فکر مىکنم که از همان اول توافقى به وجود آمده که به مجرّد اینکه آنها بلند شدند، الدّخیل گویان دستهایشان را بلند کردهاند. یعنى توافق ضمنى هوایى و هوانیروز و از آنچه که آمدند جلو و امروز هم گفتند با سلام و صلوات وارد بغداد شدند.
آقاى محدّثى:
مسأله دوتا شد؛ الآن بین مردم و جناحها شکلى که پیدا کرده، مبهم است. مثلاً باید از این مسئله خوشحال بود یا ناراحت و از این تشکیلات وقواى دولتى که تا حالا بوده، باید دفاع کرد یانه؟
آقاى زمانى:
اینها چهره و جایگاه خودشان را تخریب نمىکنند؛ تخریب، مال آن شیعهاى است که دست بچهاش قطع شده بود، مىگفت: آه ابویوسف، ابویوسف یا بُنّى ابویوسف! بدبختى مال آن است.
آقاى مهدى پور:
مسأله داراى دو بُعد است؛ یکى این که الآن این پیروز بشود یا نشود؟ بُعد دیگه این است که در ادامه باید موضعگیرى مؤمنین روشن باشد. در شرایطى که کفار یا منافقین در بلاد مسلمین مسلط شدهاند، در آن شرایط وظیفه مؤمنین چیست؟
آقاى محدّثى:
قضیه خیلى پیچیدهتر از این صورت مسئلهاى است که شما طرح مىکنید؛ به این راحتى نمىشود مسئله دفاع اسلام را منطبق کرد با این قضایا.
آقاى زمانى:
این هیچ قابل قبول نیست براى شیعیان و مردم. چون اگر قرار شد «گارنِر» را آنجا مسلط بکنند به عنوان رئیس جمهور آینده، هیچ کدام زیر بار این نخواهیم رفت. مهم در سه نقطه است؛ نقطه مرکزش عبارت از بغداد است. در بصره و العماره این آقاى گارنر را مسلط کردند. نجف و کربلا هم به عنوان جنوب جدا هست و الآن حزب الدعوة و مجلس اعلا مشغول هستند.
در این سه نقطه قطعاً درگیرىشان شروع مىشود. اینها هیچ کدام در برابر آمریکا تسلیم نیستند.
آقاى صاحبى:
به هر حال در ویژهنامه، یکى بحث تحلیل این واقعیت موجود است که از نظر من بحث پیچیدهاى است و دیگر بحث جهاد و دفاع از نگاه معصومین است. بحث عقلىاش که اینجا خیلى مطرح نیست. بحث فقهىاش هم مطرح نیست. شما بحث نقلىاش را مىخواهید. بحث نقلى را در چه قالبى مىخواهید مطرح کنید؟ بحثهایى که در قالب جهاد مطرح است، از حضرت رسول صلىاللهعلیهوآلهوسلم و حضرت امیر و از امام حسن و امام حسین علیهمالسلام خوب خیلى مطالب فراوان و نمونههاى تاریخى مىتوان پیدا کرد و هم از احادیث و روایات نکات فراوانى است. ولى از بعضى ائمه علیهمالسلام ما نکته چشمگیرى نداریم؛ موضوع نداشته بحث جهاد، و دفاعشان موضوعیت نداشته، آن موقع در ویژهنامه توازنى به وجود نمىآید. در یک قسمت، «سیره»؛ سیره عملى، سیره نظرى مطلب زیاد است ولى در یک قسمت هم مطلب چندانى وجود ندارد و لذا یک عدم توازنى ایجاد مىشود. مهم این است که در چه قالبى مىخواهید کار کنید؟ یکى اصل قضیه است و ضرورتش، دوم قالب این بحث که چه قالبى برایش طراحى بکنیم و اینکه چطورى تعادل و توازنى بین بحثها ایجاد شود.
آقاى زمانى:
ایشان ضرورتى را صد در صد گرفته یک، نکته دوم یک سؤال مطرح کرده که آقاى زمانى اگر امام مجتبى علیهالسلام امروز بود با این فاجعه و واقعه چه مىکرد؟ به عنوان کسى که سیره امام مجتبى علیهالسلام را مىشناسید، اگر امام مجتبى علیهالسلام در این زمان واقع مىشد، مىرفت واقعاً ملحق مىشد، ساکت مىشد، کمک مىکرد یا نمىکرد؟ من اگر نمونههایى دارم باید ارائه بدهم، بگویم امام مجتبى علیهالسلام سیرهاش و اوضاع و احوالش این بود. اگر بود، قطعاً با آمریکا درگیر مىشد یا درگیر نمىشد یا براى حفظ خون مسلمین صبر مىکرد. این، حرف ایشان است.
آقاى زمانى:
شما سؤالهایت را مطرح مىکنى آقایان یکى یکى جواب مىدهند. اگر قانع کننده بود، یک وقتى مىگذاریم همین سؤالها را در 4 یا 5 صفحه پاسخ بدهیم.
آقاى مهدى پور:
شما مىگویید که ائمه ما در هر شرایطى راهکار داشتهاند و اسلام، پاسخگوى نیازهاى همه شرایط است. این شرایط براى مسلمین امروز پیش آمده، راهکار اسلامى آن چیست؟
آقاى صاحبى:
این تابع مصالح جامعه است. امام حسن علیهالسلام یک زمانى مىجنگید، یک زمانى هم در صلح بود. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم غزوات متعددى داشتهاند؛ باید ببینیم مصلحت جامعه چه چیزى اقتضا مىکند. یک قالب کلّى و ثابت نیست؛ اینها دائرمدار مصالح جامعه است.
آقاى زمانى:
از شما به عنوان کارشناس، که سیره ائمه را مىشناسید، مىپرسند که این به نظر شما مصداقش کجاست؟ شما مىگویید 30 درصد نظر من این است. شاید 70 درصد هم این باشد، مانعى ندارد. اگر در مجموعه این 7 و 8 نفر، 60 درصد آمدند گفتند نظر، این است؛ معلوم مىشود که این چیزى است که جامعه ما 50 درصد تأییدش مىکند. این حرف درستى است باید سؤال یک مقدار واضحتر باشد و دوستان اگر مىخواهند الآن صحبت کنند، صحبت کنند و گرنه 20 روز فرصت دارند.
آقاى صاحبى:
مسئله «جهاد و دفاع» دائرمدار مصالح اسلام و مسلمین است، کیان اسلام و مسلمین چطورى حفظ مىشود؟ ما نمىتوانیم کلیشه ثابتى را طرّاحى کنیم و بگوییم این عمل را همیشه مىتوان به کار بست. لذا در متون و نصوص ما، همه حوزهاش دیده مىشود. براى اینکه شرایط، مختلف و متفاوت بوده؛ یک وقت هست حوزه علمیه با سکوت و مماشات حاج شیخ عبدالکریم حائرى حفظ مىشود و نمىتوان حاج شیخ عبدالکریم را متهم کرد که شما چرا سکوت کردى؛ یک وقت هست که با قیام سیدحسن مدرّس حفظ مىشود. به هر حال این اختلاف رویه در شرایط و مقتضیات مختلف بین علماى ما هم دیده مىشود نه تنها در بین ائمه. بحث دفاع و جهاد، دائرمدار مصلحت مسلمین است؛ کیان اسلام، کیان مسلمین چطورى حفظ مىشود؟ گاهى یک حرکت نابجایى تحت هر عنوانى، دفاع یا جهاد، نقض غرض مىشود. خروج بىموقع داریم در تاریخ، قیامهاى بىموقع و بىضابطه بوده. به نظر من این بحث خیلى ساده نیست! ائمّه در زمان خودشان در شرایط و مقتضیات مختلف چه کردهاند؟ در برخورد با هجمههاى فکرى و فرهنگى چه مىکردند؟ هجمههاى نظامى را چگونه پاسخ مىدادند؟ این که ما بخواهیم یک کلیشه ثابتى را، یک چیز استانداردى را درست بکنیم و بگوییم که الآن هم وظیفه ما همین است، به نظر من واقعاً کار دشوارى است.
آقاى مهدى پور:
زمان فتحعلىشاه و جنگهاى ایران و روس، رسالههاى جهادیّه علما و موضع سید محمد مجاهد و امثال اینها، که حکومت دیکتاتورى در آن زمان حاکم بوده، یک کشور خارجى به بلاد اسلامى حمله کرده قسمتهایى از بلاد اسلامى را تصرف کرده و در همان شرایط علما و فقهاى بزرگى هم موضع گرفتهاند؛ آنها هم براساس قرآن و سنت و تاریخ و سیره معصومین علیهمالسلام موضعگیرى کردهاند و عملکردشان بر آن اساس بوده. رسالههاى جهادیه و موضعگیرىهاى تاریخى آن وقت مىتواند ما را یک پله به شناخت «وظیفه» نزدیک کند، به شرط این که تبیین شود. در آن زمان نگاه فقها و علما نسبت به مسئله دفاع چگونه بوده؟
آقاى زمانى:
قیاس، یک مقدارى مع الفارق است. ببینید ما الآن یک تشکیلاتى داریم به نام «حکومت اسلامى»، فردا، پس فردا حضرت آیةاللّه خامنهاى صحبت مىکنند باید ببینیم چه باید کرد؟ علت این است که آن روز فقهاى ما به عنوان «فقیه» اگر حکمى مىکردند، حکومت گوش نمىکرد. به عنوان موجبِ جزئیه 4 تا گوش مىکردند اما امروز بحث در این است که حدّاقل یک میلیون نیروى مسلّح مىخواهند حرف گوش کنند؛ یعنى اگر فردا یک قصهاى پیش بیاید و فتواى آقا در دنبالش باشد، ما باید زمینه فرهنگىاش را درست کنیم.
ما دو مطلب در اینجا داریم؛ یک بحث زمینههاى فکرى قصه را ما باید آماده کنیم، و نمونههایش را بیاویم. مثال مىزنم، آمریکا آمده و مىگوید: من مىخواهم دموکراسى ایجاد کنم! حکومت صدام در عرض این چند سالى که بوده حدود 250 هزار نفر آواره کرده است. اصلاً سرنوشتشان مشخص نیست. 560 ـ570 هزار نفر در این مدت 10 سال با انتفاضهاى که بوده از خانههایشان بیرون برده شده اند، مىگویند: این یک جانى جنگى است باید محاکمهاش کنیم. این بهانه آنها است، از آن طرف آمریکا مىگوید که: من مىخواهم دموکراسى ایجاد کنم، مىخواهم صدام را بردارم؛ حالا این منجر شود که دو هزار نفر، دوهزار و دویست نفر بعثى را اعدام بکنم. این کار را خواهم کرد، اگر افرادى به عنوان افراد کمک کننده بیایند، اینها را هم خواهم زد. ما اولاً باید بحث کنیم مسائل فرهنگى که آمریکا و پیامد سلطه او ایجاد مىکند، چیست؟
باید زمینههاى فرهنگى وجود حکومت آمریکا در منطقه را، از بین ببریم و نمونههایى که ائمه علیهمالسلام سعى مىکردند زمینههاى فرهنگى مثبت را ایجاد کنند، مثلاً امام مجتبى علیهالسلام عدم لیاقت حکومت معاویه را مطرح مىکرد، مىگوید که: معاویه مىخواهد این مطلب را القا کند که من او را لایق مىدانم ولى واللّه او لایق نیست من خودم لایقم. پیغمبر گفته لایقم، بابایم گفته لایقم؛ خدا گفته، کتاب گفته، همه گفتهاند که من لایق هستم و من نشان مىدهم که لایق هستم.
حضرت مىخواهد که آن زیر بنا را ایجاد کند. این مسئله الآن هم هست. به نظر من یکى باید بررسى و آن را مطرح کند.
نکته دوم اینکه اگر یک آمریکایى در منطقه حکومت دوم آمریکا و انگلیس را تشکیل داد، وظیفه ما چیست؟ آنجا امام مجتبى علیهالسلام مىگوید: اگر قرار بود من شمشیر بردارم در مقابل یک حکومت مسلمان بایستم، به عنوان اولین نفر در مقابل معاویه مىایستم. پس اگر فردا دست نشاندهاى بیاورند، ما یک وظیفه داریم. اگر آمریکا آمد باید رفت جلو. این کار دوم، فرهنگى است که ما باید انجام بدهیم؛ حالا مىشود خطبههاى معاویه را نگاه کرد. معاویه هم همین حرفها را مىزد. وقتى که موقعش رسید، همه را بىاعتبار اعلام کرد و گفت: هرچه من قول دادم این حرفها نیست، من مىدانستم شما نماز مىخوانید و روزه مىگیرید؛ من مىخواستم حکومت کنم. این چیزى که الآن انتخاب کردهاند که «الحرب السلطة للنفط»؛ این یک چیز درستى است. یعنى دعوا، سر لحاف ملانصرالدین است. لذا در همین مدت با تمام قدرت، کرکوک و موصل را حفظ کردند نگذاشتند به نفت ضربهاى برسد!
آقاى مهدىپور:
شما بگویید شرایط کنونى، مصداق زمان امام مجتبى علیهالسلام است که به معاویه به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنند و در شرایط بعد از صلح تحمیلى آیا معاویه مسلط است یا نیست و دولت کفر با دولت نفاق فرق مىکند یا خیر؟ این مسائلى است که آقایان باید تبیین کنند.
خلاصه ما مصاحبهاى از شما مىخواهیم که حاوى دیدگاهها و مواضع دفاعى چهارده معصوم علیهمالسلام باشد.
آقاى صاحبى:
مصاحبه در چند صفحه باشد؟ ظرفش براى ما مشخص بشود؛ ممکن است شما 10 یا 20 مصاحبه چاپ بکنید، این یک صورت است؛ یک وقت است که شما مىخواهید یک میزگرد در زمینه دفاع از نگاه معصومین علیهمالسلام تشکیل بدهید که 20 صفحه مجموع مصاحبه است.
آقاى مهدى پور:
ما به اولى امیدوار نبودیم ولى دومى را مىتوانیم بهش برسیم. اگر آن اولى را بدهید، ایده آل است، و اگر این دومى را بدهید، یک مسکّنى است در این شرایط.
آقاى زمانى:
اینکه قضیه را ببریم روى تک تک چهارده معصوم علیهمالسلام ، ببینیم هرکدام چه گفتهاند؟ آن چیزى که در نهایت به دست مىآید، چه بسا تکرار زیاد داشته باشد، جمع بندى نیاز داشته باشد. اگر شما 5 تا 6 سؤالهاى اساسى در بیاورید و آن سؤالها جامع را تقسیم کنید در بین آقایان، این مجموعه، چیز خوبى از کار در مىآید.
آقاى صاحبى:
حضورى، کار مفیدتر است. بحث را مطرح کنید؛ زیرا راجع به این مسائل اختلاف دیدگاه هست. یکسان نمىاندیشیم. برداشتها متفاوت است، منابعى که مىبینیم، مختلف است. آقایان قبلاً به منابع مراجعه کنند و حضور ذهنى داشته باشیم، یکى اثبات بکند، یکى نقد و رد. و در بحث اختلاف نظرها مطرح بشود و دفاع به معنى کل، دفاع به مفهوم دفاع از عقیده، مرزهاى اسلامى و...
آقاى نجفى:
بیاییم بحث را خاصش بکنیم. دفاع از آنچه امروز مورد ابتلاى ماست، دفاع از سرزمینهاى اسلامى است. اگر بخواهیم عقیده را بیاوریم، ارزشهاى اسلامى را بیاوریم، یک چیزى مىشود که بحثها بُعدهاى مختلفى پیدا مىکند.
آقاى زمانى:
باید این مبحث را سیاسى ـ اعتقادى بکنیم. صرفاً اگر تاریخى و اعتقادى باشد، درست نمىشود. نیاز فقهى هم دارد. ما باید با کارهایى که شده، آشنا باشیم. یک فرض، همان طور که آقاى صاحبى گفتند: قصهسلطه جهان کفر بر جهان اسلام است! امروز نوبت کربلا و نجف پس فردا نوبت مکه و مدینه بعد هم مشهد امام رضا علیهالسلام ، تمام شد و رفت.
یک فرض هم مقابله تبلیغى ـ فرهنگى با مبانىاى که دارند، مىگویند: ما آمدهایم شما را خلاص کنیم! این، کشتار جمعى بوده، وسایل کشتار جمعى داشته، همین پریشب گفتهاند که 20 موشک داراى کلاهکهاى شیمیایى و نیروهاى تا دندان مسلح در اختیار اینهاست.
این مسائل باید روشن بشود و اگر سؤال مطرح مىشود باید کلى نباشد، واضح باشد، سؤالهایتان را ریز کنید. مثال:
1. اگر آمریکا در آینده بخواهد دولت تشکیل بدهد، نظر شما چیست؟
2. اگر زمینهاى مطرح بشود براى یک حکومت مردمى، نظر شما چیست؟
3. اگر بناباشد تجزیه بشود، آیا تجزیه با مبانى اسلام موافق است یا خیر؟
الآن آمریکا 20 روز است دارد مىجنگد ولى تلفات آن چنانى نداشته؛ به عبارت دیگر، تلفات انسانى آنها به هزار نرسیده، چه خبر است؟! چون سربازهایشان ضدّ گلوله دارند، یعنى تا به صورت طرف نزنى نمىافتد. ماسکهایى که دارند غیر از آب و غذایى که همراه دارند، چیز دیگرى نمىخورند.
سؤالها را ریز مطرح کنید، جاذبه دار مىشود. سپس با توجه به سؤالات، نظر خواهى و جمع بندى شود و جمع بندى کنید.
یکى از مباحثى که مطرح است، بحث ترور شخصیتهاى علمى عراق است. مىگویند: اینها 3000 شخصیت علمى دارند که در شیمى و فیزیک تخصص دارند که به صدام کمک مىکردند.
خوب، این یکى از مباحث قصه است. آیا کشتن این افراد که به صدام کمک کردهاند، درست است یا حکومت اسلامى باید از اینها استفاده کند؟
آقاى صاحبى:
به نظر من بحث آمریکا بحث موردى و ریز است. آمریکا به هر بهانهاى آمده اینجا، بىخود آمده؛ چه کاره بوده که آمده، تمام این جنجالها بعد از جنگ جهانى دوم است. کشورها نشستهاند و یک سرى مقرراتى را وضع کردهاند. تمام اندیشمندان دنیا این سازمانهاى جدید را درست کردهاند. سازمان ملل را درست کردهاند. شوراى امنیت را، حقوق بشر را درست کردهاند. واین خطّ بطلانى است بر این تلاشهایى که خود اینها نشستهاند و یک قدرتى به صرف زورمدارى، یعنى یک حرکت قرون وسطایى، یک کشورى برداشته امکاناتش را از آن سر دنیا آورده، مىگوید: من مىخواهم شما را آزاد بکنم. حال اگر باز روى قواعد عقلایى جهان بود، احترام به شوراى ملل بود، یک چیزى، وجهى داشت. اما این کار آمریکا را امروز هیچ عاقل و اندیشمندى نمىپذیرد.
آقاى زمانى:
برخى حکومتهاى منطقه جشن دارند؛ کویت جشن دارد. مردم آن جشن دارند. من مىخواهم بگویم غلط کرده آمده و اگر قرار باشد ضربهاى بزند، چه باید بکنیم؟
در عرف جهانى، «اشغالگرى» پذیرفته نیست و نظریه مردودى است. به هر حال اگر مىخواست چنین کارى بکند بالاخره یک صورت حسابى درست مىکرد؛ وفاق جهانى را مىگرفت. اینها خیلىها از خودش بودند. حتى این کار را هم نکرده و به صورت قلدرمآبانه آمده میدان. به نظر من این مسئله بیشتر سیاسى است. اما اگر امریکا آمد به ایران حمله کرد و هدف بعدىاش ایران بود، ما با این مسائل چگونه مواجه شویم باید چه کار کرد از نظر عقلى، نقلى و روایى؟
آقاى مهدى پور:
دو تا حق هیچ وقت باهم نمىجنگند، در جنگها یا هر دو طرف باطل هستند، یا یک طرف باطل، الآن مصداق کدام است؟ اگر امریکا به سوریه حمله کند نظر ولىّ فقیه چیست؟ آیا باید دفاع کرد یا بگوییم دو باطل اند که با هم مىجنگند؟ اگر فرضهاى مختلفى دارد باید روشن بشود. شناخت اینکه در هر فرضى چه باید کرد؟ این کار، کمک فرهنگى است به جامعه. اگر تحلیلهاى سیاسى مبتنى بر تاریخ و قرآن و سیره، در اختیار مردم قرار بگیرد، موضعشان درست خواهد بود ولى اگر آن تحلیلها مستند نباشد، باز جامعه را مىشود فریب داد.
آقاى محدّثى:
مردم براساس تحلیلهاى ما قدم بر مىدارند یا براساس تبعیت از رهبرى؟
آقاى مهدىپور:
بالاخره مردم مقلّد صد درصد که نیستند و تحلیل هم براى برخى کارآیى دارد. این تحلیلها راهگشا خواهد بود.
آقاى نجفى:
به نظر من دیدگاه فقهى اینجا روشن است. و جدا از مقولههاى دیگر فقه، اینجا صریح است؛ هم عملکرد علماست، هم مبانى فقهى و چیزى است که بحث خوب شده.
آقاى زمانى:
شما فتاواى امام را از «تحریرالوسیله» چاپ کنید و بیاورید، کفایت مىکند.
آقاى صاحبى:
بحث «جهادیهها» که مىفرمایید، جزو همین بحثى است که در جامعالشتات میرزاى قمى آمده است.
آقاى مهدىپور:
بعضى ممکن است بگویند: «دفع افسد به فاسد است». مثلاً آن رفتار جنایت کارانه و نادرست صدام را نشان بدهند و برخى نرمشهاى ظاهرى کفار را هم نشان بدهند تا مردم بگویند دفع افسد به فاسد است.
آقاى نجفى:
ولى نسبت به بیگانه کسى این را نگفته؛ بیگانه بخواهد هجمه بکند، دیگر آن دفع افسد به افسد است. مگر از داخلىها باشد. اتفاقاً این «دعاى مرزداران» امام سجاد علیهالسلام مىتواند مبناى صریح و روشن باشد. شما دیگر فاسدتر از بنى مروان نمىتوانید پیدا بکنید و کسانى که دستشان به ظلم علیه ائمه علیهمالسلام آلوده شده است.... بعدهم امام زین العابدین علیهالسلام که اینها را دیده، حس کرده، در عین حال وقتى احساس مىکند که از بیرون مرزها بیگانه مىخواهد بیاید و هجمهاى بر مسلمانان بکند، موضعگیرى مىکند. مثلاً «دعاى مرزداران» که انصافاً جالب است! به کار رزمندگان آن روز ارزش مىدهد. وظیفهاى که مسلمانان دارند، آنجا مشخص مىکند.
آقاى صاحبى:
دعایى هم از امام جواد علیهالسلام نقل شده شبیه همین دعاى مرزداران. این دعا را در یکى از متون، چندى پیش دیدم که کوتاهتر هم است از دعاى مرزداران و شبیه همین عبارت است.
آقاى نجفى:
زمان امام سجاد علیهالسلام مگر حکومت اسلامى بود ولى مجاهدان در راه خدا به کسانى که مرزدارى مىکنند گفته مىشود و آیات قرآن به اینها تطبیق مىشود. خود همین دعا جاى تأمّل دارد.
مبانى فقهىاش روشن است. همین نراقىها که در جنگ ایران و روس شرکت کردند؛ مرحوم نراقى خودش با آن سن و سال مىآید و تا لحظات آخر مىایستد. سید محمد مجاهد هم همین طور. خود مرحوم میرزاى قمى که مرجع بوده است، شاه گروهى از طلبهها را فرستاد تا نیابت بگیرند براى عباس میرزا به عنوان فرمانده جنگ؛ و عنوان مىکنند که در زمان غیبت کبراى امام زمان علیهالسلام مرجع، فقهاى جامع الشرایط هستند. شما اذن بدهید به عباس میرزا که به عنوان فرمانده کلّ قوا این جنگ را هدایت بکند. بعد آنجا میرزا پاسخ خوبى دارد. مىگوید: بحث دفاع، که اذن نمىخواهد. بر آدم بالغ و عاقل واجب است که از سرزمین خودش دفاع بکند.
اینجا اذن لازم نیست و ایشان اذن نداد و گفت: چون اذن لازم نیست. این رسالههاى «جهادیه» را مرحوم میرزا عیسى قائم مقام فراهانى چند موردش را جمع کرده و فشرده کرده تحت عنوان جهادیه؛ ولى بعضى از اینها را نیاورده در این رساله از جمله همین رساله عباسیه یا جهادیه میرزاى قمى که در جامعالشتات مندرج شده، این را نیاوردهاند. چون ایشان به عباس میرزا اذن نداده و حاضر نشده که اذن بدهد و بحث دفاع را به طور عمومى مطرح کرده و گفته هرکس که براى سرکوبى دشمن برود، باید حمایتش بکنیم. اخیراً یکى از محققان به نام آقاى زرگرنژاد درصدد بوده که این رسالهها را جمع بکند.
آقاى عباسى:
نمىدانیم این شبستان امتدادش چقدر است و به کجا مىانجامد؟ فقط یادم مىآید آن زمان که مسئله افغانستان بود، خود آقا مسئله سوریه را از این جمع جدا کرد. این مسئله صدام را آغاز جنگ دانست؛ ایشان صدام را به عنوان یک دیکتاتور مطرح کرد.
عطف به سوریه، جریان حزب اللّه است و جریان لبنان و فلسطین است. این افق دیگرى است. این نیست که ما تصور کنیم اگر حملهاى به آنجا شد، مثل همین حالت بى طرفى در حمله به عراق خواهد بود. مسئله عراق مسئلهاى بود که هرکس که به عتبات عالیات مشرّف مىشد، نوع این حادثه را طبیعى مىدانست و مىفهمید این سرزمین آبستن یک حادثه بزرگ است. یعنى امتداد حکومت 30 ساله صدام، یک جریانى اینگونه را ایجاد کرده بود؛ به کُرد، به عرب، به شیعه و به سنّى رحم نکرد. تهدید به حاکمیت گارنر هم شاید گرفتن به مرگ باشد تا به تب راضى شویم. داستانى را نقل مىکردند: یک زمانى لایحهاى را در مجلس بردند ـ البته اینها دو منظور داشتند ـ مىخواستند لایحهاى را تصویب کنند. چیز بزرگتر و خشنترى را مطرح کردند تا آن کوچکتر در سایه بزرگ به شکل طبیعى تصویب شود. به نظر مىآید تاکتیک باشد براى اینکه خواستههاى پایینتر آمریکا در این جریان محقق شود. فعلاً این را مطرح مىکنند که فردا هر مزدورى را مطرح کردند، تقریباً حالت پذیرش داشته باشد. اول یک آمریکایى طرفدار اسرائیل را مطرح مىکنند تا اینکه فردا به یک عرب ایکس راضى شوند. این نسبت به آن بهتر است ولى خیلى بعید مىآید. چون آمریکا به مردم منطقه نیاز دارد. او هم امنیت خلیج فارس را مىخواهد و منطقه را و هم امنیت منطقه در گرو این است که مردم منطقه خواهان این جریان باشند.
اینها دارند تبلیغ مىکنند که ما منجى هستیم و مردم عراق باید به پاى ما گل بریزند و ما مىخواهیم این حصار استبداد را بشکنیم. ولى فردا، پسِ پرده معلوم مىشود همین خشونت، همین دیکتاتورى، همین استبداد و حالت نظامى استمرار دارد، این را یقیناً هیچ کس تحمل نمىکند و از درون خود عراق شعله مشتعل خواهد شد، به یارى خدا. و این نیست که نوبت ما هم برسد. آنها نمىتوانند بمانند. انشاء اللّه.
آقاى صاحبى:
دنیا بعد از جنگ در آستانه یکسرى تحوّلات فکرى و سیاسى خواهد بود. همیشه این طورى است. بعد از جنگها یک چنین تحوّلاتى صورت مىگیرد؛ این قدرت سرکش و طغیانگر چیز خطرناکى است که هرکس زور داشته باشد بخواهد به هر بهانهاى مداخله بکند و بخواهد با قهر و غلبه وارد شود. این چیز خطرناکى است.
در درون خود جامعه آمریکا متفکّرین بعد از این، حرفها و افکارى را مطرح خواهند کرد و این پایدار نخواهد بود. مشکل کشورهاى اسلامى، حکّامى است که در بعضى کشورها هستند. طورى عمل کردهاند که زمینه مداخله ایجاد شده! البته ما کشورهاى خوب هم داریم، مثلاً کشور مالزى یک کشور عقب افتاده، امروز به جایى رسیده که در بین سرزمینهاى اسلامى از لحاظ فکرى، فرهنگى، اقتصادى، توسعه یافته و در حال توسعه است و موضعى که اتخاذ کرده، موضع معقولى است. بدون این که خودش را درگیر بکند. مىآید موضع خودش را مطرح مىکند. «ماهاتیر محمد» گاهى مطالبى را مطرح مىکند انگار یک تئوریسین بیدار است که بر همه چیز احاطه دارد. این واقعاً درس عبرتى است براى کشورهاى دیگر. چه شده مالزى که یکى از کشورهاى عقب افتاده بود، امروز به جایى رسیده که به هرحال از جنبههاى فرهنگى، اقتصادى و سیاسى کشورى در حال توسعه یا توسعه یافته شناخته مىشود و از طرفى در هر زمینهاى موضع مستقل خودش را دارد و بدون اینکه خودش را درگیر بکندّ
اینکه کسى یک حرفى را بزند، خیلى راحت است؛ به هرحال شما دشمن را تحریک کردید و آمد اینجا 5 تا موشک زد، جبرانش یک ساده نیست؛ در شعار راحت است.
آقاى عباسى:
همین مسئله عراق، مثل این ظلمهایى که در جنگ جهانى شده، 20 هزار تن بمب ریختند در یک محدوده، فیلم مىشود، فرهنگ مىشود. یک مصاحبهاى با «المنار» داشت. ایشان عقیدهاش این است که آمریکا شکست خورد؛ مىگفت: آمریکا از این حملهاى که کرده دو هدف داشت که به هرسه هدفش نرسید. حالا امروز تانکهایش آمدهاند در بغداد ولى به اهدافش نرسید. اول این بود که ایشان مىخواست جنگ خیلى به سرعت تمام بشود. جنگ تقریباً آنها مىگفتند: 40 ساعته یا 3 روزه که به این شکل تمام شد. دوم مىگفتند: مردم عراق خودشان، خودشان را تجزیه مىکنند. یعنى بین شیعه و سنّى اختلاف ایجاد کنند و حال اینکه به لطف خداوند به طورى که هیچ کس فکر نمىکرد (عراق) این جور بماند، هیچ مسئلهاى بین شیعه و سنّى در این کشور دیده نشد. مردم هیچ نظر تعرّضى نسبت به هم نداشتند.
آقاى مهدىپور
از زحمت و نظرات ارزشمند هیئت تحریریه محترم متشکریم. امید است با عنایات الهى، مسلمانان عراق هم به زودى از چنگ آمریکا و همراهانش آزاد شوند.انشاءالله
والسلام
واحد گزارش
آقاى مهدى پور
دفاع از بلاد اسلامى در سیره و سخن چهارده معصوم علیهمالسلام مسئله مورد نیاز امروز جامعه شیعه است. پیشنهاد شد هریک از عزیزان، شواهد دفاعى یکى از ائمه را بررسى کنند که مجموعش میزگرد «دفاع در سیره و سخن معصومین علیهمالسلام » متناسب با حال و هواى امروز است.
به همین مناسبت پیشنهاد شد جناب آقاى عابدى، دفاع نبوى؛ آقاى محدّثى، دفاع علوى؛ آقاى صاحبى دفاع جوادى را کار کنند و آقاى حجّتى که به مشهد نزدیکند، دفاع رضوى را.
اندیشه و عمل دفاعى معصومین از جان، مال، نوامیس، بلاد، اصل دین، مستضعفین و حتى عتبات عالیات و مشاهد مشرفه و دفاع از مسلمین و بىگناهان در دولتهاى حق و دولتهاى باطل، همه مورد توجه است.
آقاى محدّثى:
مسأله خیلى کلّى و گسترده است، نمىشود جمع و جورش کرد؛ شما هم دفاع فرهنگى را مىخواهید، هم دفاع سیاسى و هم دفاع نظامى و هم از گذشته و هم حال و هم در سیره و هم در سخن.
آقاى مهدى پور:
براى شناخت دفاع نبوى نگاهى به جنگها و غزوات لازم است؛ علوى هم غیر از آنچه در کنار نبوى بوده، سه جنگ نظامى امیرالمؤمنین در میدانها شاهد دارد. در زمینه دفاع امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هم مطالب وجود دارد که در بعضى جنگها در ایام خلفا حضور داشتند. البته اثبات و نفىاش را من نمىدانم ولى حداقل امام حسن علیهالسلام روشن است که جنگى با معاویه داشتهاند و اصل مسئله هم که عقلى است. در دفاع منتظر نصّ حدیثى و فتوایى و غیره نمىشویم. آقایان خودشان هم فتوا مىدهند که مسئله «دفاع» بستگى به حکمِ حاکم هم ندارد.
بُعد «دفاع فرهنگى» هم شما نمونههاى فراوانى دارید از دفاع در برابر غلات و فرق ضالّه و در برابر بدعت و تحریفها. واقعاً یک ویژهنامه دفاعى عترتى، جاى توجه خوبى دارد؛ اگر ما این روزها مى توانستیم به روز این بحث را عرضه کنیم، یک چیزى بود که خلاء فرهنگى را پر مىکرد.
آقاى صاحبى:
ظاهراً امروز رفتهاند و بغداد را تسخیر کردهاند و حال چند علامت سؤال براى خودمان هست؛ صدام چه طورى از نیروى هوایىاش اصلاً استفاده نکرد؟ حالا درست است که برترى نیروى هوایى آمریکا و انگلیس محرز بوده؛ اما به معنى این نبوده که هیچ کارى نتواند انجام بدهد. حتى یک پرواز هم نداشته طبق اخبارى که خبرگزارىها دادهاند! و اینکه از سلاحهاى غیر متعارف مثل سلاحهاى شیمیایى اصلاً استفاده نکرده؛ حالا وقتى استفاده نکرده، خواسته اتهام را ثابت نکرده باشد ولى حالا که لحظات آخر است و علىالقاعده از هر چیزى که باید دستش باشد استفاده کند، چرا استفاده نکرد؟
امروز شنیدم که بغداد سقوط کرد و رفتهاند داخل بغداد، و این، خیلى چیز عجیبى است! آیا این تبانى با صدام نبوده توسط آمریکاییها، یا صدامیان رفته و جاى دیگر بیرون موضع گرفتهاند و خبرها نمىرسد و ممکن است جنگ ادامه دار بشود. خلاصه موارد داراى ابهام در این جنگ، زیاد است.
آقاى محدّثى:
حالا ببینید اینجا اصل قضیه زیر سؤال است. جایگاه این مباحث در نشریه ؟ بنا بوده که به این مباحث مقطعى در نشریه پرداخته نشود تا وقتى شما آن را آماده کنید و چاپ شود اصلاً موضوع منتفى و کار عراق هم یکسره شده باشد.
آقاى مهدى پور:
ما روز اول این فرض را کردیم که اگر آمریکا اینجا مستقر شود، تازه اوّل جنگ است؛ یعنى اگر...
آقاى زمانى:
من فکر مىکنم که این حادثه اخیر در زمان معصومین علیهمالسلام اصلاً نبوده. یک دولت کفر به تمام معنا، مسیحى یا یهودى بیاید یک جُرثومه ظالم حکومت مسلمان را براندازى کند به نفع مسلمانان دیگر. عنوان کار این است. ما در تاریخ نداریم چنین چیزى مثلاً همه داشتند روى هم فشار مىآوردند. اما یک قصه این جورى باشد؟ غیر از زمان امام باقر علیهالسلام داریم که آن قصه مسکوکاتى که مىزدند که آمدند خدمت حضرت و سؤال کردند که حضرت فرموده بودند که در روم زده مىشود. راهى را یاد داده بودند که دولت داخلى بنى امیه دست به طرف دولت خارج دراز نکند و لذا این خیلى پدیده جدیدى است؛ من اتفاقاً دیروز فکر مىکردم...
آقاى مهدى پور:
فرض کنید در زمان خلیفه دوم، درگیرىهایى که عمر داشته و مشورتهایى که با حضرت امیر مىکرده، حضرت امیر علیهالسلام بالاخره وقتى صلاح عمومى مسلمین را مىدیدند، از حضور وى در خطّ مقدّم منع کردند.
آقاى زمانى:
من این چند روزه فکر مىکردم چى شده الآن هواپیماها مطلقاً بلند نشده؟ هلىکوپترهاى اینها شب و روز مىزدند ولى اینها اصلاً بلند نشدند؟! ما درصد تلفات تانکهایى که در جنگ داشتیم (در فاو در عملیات والفجر 8 بودم) از 100 تا شاید 20 تاش زده مىشد 80 تاى دیگر یا با مین ضدّ تانک از بین مىرفت یا با آر.پى.جى از بین مىرفت یا با موشکهایى که زیر هلىکوپتر مىبستند و مىزدند. یعنى 80 درصد این جور، تانکى نمىتواند تانکى را بزند تا مىآید روشن کند، مىگیرنش اما آر.پى.جى یا مین ضدّ تانک که این حرفها را ندارد. کبرى مىتواند بلند شود و دوباره بنشیند.
من فکر مىکنم که از همان اول توافقى به وجود آمده که به مجرّد اینکه آنها بلند شدند، الدّخیل گویان دستهایشان را بلند کردهاند. یعنى توافق ضمنى هوایى و هوانیروز و از آنچه که آمدند جلو و امروز هم گفتند با سلام و صلوات وارد بغداد شدند.
آقاى محدّثى:
مسأله دوتا شد؛ الآن بین مردم و جناحها شکلى که پیدا کرده، مبهم است. مثلاً باید از این مسئله خوشحال بود یا ناراحت و از این تشکیلات وقواى دولتى که تا حالا بوده، باید دفاع کرد یانه؟
آقاى زمانى:
اینها چهره و جایگاه خودشان را تخریب نمىکنند؛ تخریب، مال آن شیعهاى است که دست بچهاش قطع شده بود، مىگفت: آه ابویوسف، ابویوسف یا بُنّى ابویوسف! بدبختى مال آن است.
آقاى مهدى پور:
مسأله داراى دو بُعد است؛ یکى این که الآن این پیروز بشود یا نشود؟ بُعد دیگه این است که در ادامه باید موضعگیرى مؤمنین روشن باشد. در شرایطى که کفار یا منافقین در بلاد مسلمین مسلط شدهاند، در آن شرایط وظیفه مؤمنین چیست؟
آقاى محدّثى:
قضیه خیلى پیچیدهتر از این صورت مسئلهاى است که شما طرح مىکنید؛ به این راحتى نمىشود مسئله دفاع اسلام را منطبق کرد با این قضایا.
آقاى زمانى:
این هیچ قابل قبول نیست براى شیعیان و مردم. چون اگر قرار شد «گارنِر» را آنجا مسلط بکنند به عنوان رئیس جمهور آینده، هیچ کدام زیر بار این نخواهیم رفت. مهم در سه نقطه است؛ نقطه مرکزش عبارت از بغداد است. در بصره و العماره این آقاى گارنر را مسلط کردند. نجف و کربلا هم به عنوان جنوب جدا هست و الآن حزب الدعوة و مجلس اعلا مشغول هستند.
در این سه نقطه قطعاً درگیرىشان شروع مىشود. اینها هیچ کدام در برابر آمریکا تسلیم نیستند.
آقاى صاحبى:
به هر حال در ویژهنامه، یکى بحث تحلیل این واقعیت موجود است که از نظر من بحث پیچیدهاى است و دیگر بحث جهاد و دفاع از نگاه معصومین است. بحث عقلىاش که اینجا خیلى مطرح نیست. بحث فقهىاش هم مطرح نیست. شما بحث نقلىاش را مىخواهید. بحث نقلى را در چه قالبى مىخواهید مطرح کنید؟ بحثهایى که در قالب جهاد مطرح است، از حضرت رسول صلىاللهعلیهوآلهوسلم و حضرت امیر و از امام حسن و امام حسین علیهمالسلام خوب خیلى مطالب فراوان و نمونههاى تاریخى مىتوان پیدا کرد و هم از احادیث و روایات نکات فراوانى است. ولى از بعضى ائمه علیهمالسلام ما نکته چشمگیرى نداریم؛ موضوع نداشته بحث جهاد، و دفاعشان موضوعیت نداشته، آن موقع در ویژهنامه توازنى به وجود نمىآید. در یک قسمت، «سیره»؛ سیره عملى، سیره نظرى مطلب زیاد است ولى در یک قسمت هم مطلب چندانى وجود ندارد و لذا یک عدم توازنى ایجاد مىشود. مهم این است که در چه قالبى مىخواهید کار کنید؟ یکى اصل قضیه است و ضرورتش، دوم قالب این بحث که چه قالبى برایش طراحى بکنیم و اینکه چطورى تعادل و توازنى بین بحثها ایجاد شود.
آقاى زمانى:
ایشان ضرورتى را صد در صد گرفته یک، نکته دوم یک سؤال مطرح کرده که آقاى زمانى اگر امام مجتبى علیهالسلام امروز بود با این فاجعه و واقعه چه مىکرد؟ به عنوان کسى که سیره امام مجتبى علیهالسلام را مىشناسید، اگر امام مجتبى علیهالسلام در این زمان واقع مىشد، مىرفت واقعاً ملحق مىشد، ساکت مىشد، کمک مىکرد یا نمىکرد؟ من اگر نمونههایى دارم باید ارائه بدهم، بگویم امام مجتبى علیهالسلام سیرهاش و اوضاع و احوالش این بود. اگر بود، قطعاً با آمریکا درگیر مىشد یا درگیر نمىشد یا براى حفظ خون مسلمین صبر مىکرد. این، حرف ایشان است.
آقاى زمانى:
شما سؤالهایت را مطرح مىکنى آقایان یکى یکى جواب مىدهند. اگر قانع کننده بود، یک وقتى مىگذاریم همین سؤالها را در 4 یا 5 صفحه پاسخ بدهیم.
آقاى مهدى پور:
شما مىگویید که ائمه ما در هر شرایطى راهکار داشتهاند و اسلام، پاسخگوى نیازهاى همه شرایط است. این شرایط براى مسلمین امروز پیش آمده، راهکار اسلامى آن چیست؟
آقاى صاحبى:
این تابع مصالح جامعه است. امام حسن علیهالسلام یک زمانى مىجنگید، یک زمانى هم در صلح بود. پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم غزوات متعددى داشتهاند؛ باید ببینیم مصلحت جامعه چه چیزى اقتضا مىکند. یک قالب کلّى و ثابت نیست؛ اینها دائرمدار مصالح جامعه است.
آقاى زمانى:
از شما به عنوان کارشناس، که سیره ائمه را مىشناسید، مىپرسند که این به نظر شما مصداقش کجاست؟ شما مىگویید 30 درصد نظر من این است. شاید 70 درصد هم این باشد، مانعى ندارد. اگر در مجموعه این 7 و 8 نفر، 60 درصد آمدند گفتند نظر، این است؛ معلوم مىشود که این چیزى است که جامعه ما 50 درصد تأییدش مىکند. این حرف درستى است باید سؤال یک مقدار واضحتر باشد و دوستان اگر مىخواهند الآن صحبت کنند، صحبت کنند و گرنه 20 روز فرصت دارند.
آقاى صاحبى:
مسئله «جهاد و دفاع» دائرمدار مصالح اسلام و مسلمین است، کیان اسلام و مسلمین چطورى حفظ مىشود؟ ما نمىتوانیم کلیشه ثابتى را طرّاحى کنیم و بگوییم این عمل را همیشه مىتوان به کار بست. لذا در متون و نصوص ما، همه حوزهاش دیده مىشود. براى اینکه شرایط، مختلف و متفاوت بوده؛ یک وقت هست حوزه علمیه با سکوت و مماشات حاج شیخ عبدالکریم حائرى حفظ مىشود و نمىتوان حاج شیخ عبدالکریم را متهم کرد که شما چرا سکوت کردى؛ یک وقت هست که با قیام سیدحسن مدرّس حفظ مىشود. به هر حال این اختلاف رویه در شرایط و مقتضیات مختلف بین علماى ما هم دیده مىشود نه تنها در بین ائمه. بحث دفاع و جهاد، دائرمدار مصلحت مسلمین است؛ کیان اسلام، کیان مسلمین چطورى حفظ مىشود؟ گاهى یک حرکت نابجایى تحت هر عنوانى، دفاع یا جهاد، نقض غرض مىشود. خروج بىموقع داریم در تاریخ، قیامهاى بىموقع و بىضابطه بوده. به نظر من این بحث خیلى ساده نیست! ائمّه در زمان خودشان در شرایط و مقتضیات مختلف چه کردهاند؟ در برخورد با هجمههاى فکرى و فرهنگى چه مىکردند؟ هجمههاى نظامى را چگونه پاسخ مىدادند؟ این که ما بخواهیم یک کلیشه ثابتى را، یک چیز استانداردى را درست بکنیم و بگوییم که الآن هم وظیفه ما همین است، به نظر من واقعاً کار دشوارى است.
آقاى مهدى پور:
زمان فتحعلىشاه و جنگهاى ایران و روس، رسالههاى جهادیّه علما و موضع سید محمد مجاهد و امثال اینها، که حکومت دیکتاتورى در آن زمان حاکم بوده، یک کشور خارجى به بلاد اسلامى حمله کرده قسمتهایى از بلاد اسلامى را تصرف کرده و در همان شرایط علما و فقهاى بزرگى هم موضع گرفتهاند؛ آنها هم براساس قرآن و سنت و تاریخ و سیره معصومین علیهمالسلام موضعگیرى کردهاند و عملکردشان بر آن اساس بوده. رسالههاى جهادیه و موضعگیرىهاى تاریخى آن وقت مىتواند ما را یک پله به شناخت «وظیفه» نزدیک کند، به شرط این که تبیین شود. در آن زمان نگاه فقها و علما نسبت به مسئله دفاع چگونه بوده؟
آقاى زمانى:
قیاس، یک مقدارى مع الفارق است. ببینید ما الآن یک تشکیلاتى داریم به نام «حکومت اسلامى»، فردا، پس فردا حضرت آیةاللّه خامنهاى صحبت مىکنند باید ببینیم چه باید کرد؟ علت این است که آن روز فقهاى ما به عنوان «فقیه» اگر حکمى مىکردند، حکومت گوش نمىکرد. به عنوان موجبِ جزئیه 4 تا گوش مىکردند اما امروز بحث در این است که حدّاقل یک میلیون نیروى مسلّح مىخواهند حرف گوش کنند؛ یعنى اگر فردا یک قصهاى پیش بیاید و فتواى آقا در دنبالش باشد، ما باید زمینه فرهنگىاش را درست کنیم.
ما دو مطلب در اینجا داریم؛ یک بحث زمینههاى فکرى قصه را ما باید آماده کنیم، و نمونههایش را بیاویم. مثال مىزنم، آمریکا آمده و مىگوید: من مىخواهم دموکراسى ایجاد کنم! حکومت صدام در عرض این چند سالى که بوده حدود 250 هزار نفر آواره کرده است. اصلاً سرنوشتشان مشخص نیست. 560 ـ570 هزار نفر در این مدت 10 سال با انتفاضهاى که بوده از خانههایشان بیرون برده شده اند، مىگویند: این یک جانى جنگى است باید محاکمهاش کنیم. این بهانه آنها است، از آن طرف آمریکا مىگوید که: من مىخواهم دموکراسى ایجاد کنم، مىخواهم صدام را بردارم؛ حالا این منجر شود که دو هزار نفر، دوهزار و دویست نفر بعثى را اعدام بکنم. این کار را خواهم کرد، اگر افرادى به عنوان افراد کمک کننده بیایند، اینها را هم خواهم زد. ما اولاً باید بحث کنیم مسائل فرهنگى که آمریکا و پیامد سلطه او ایجاد مىکند، چیست؟
باید زمینههاى فرهنگى وجود حکومت آمریکا در منطقه را، از بین ببریم و نمونههایى که ائمه علیهمالسلام سعى مىکردند زمینههاى فرهنگى مثبت را ایجاد کنند، مثلاً امام مجتبى علیهالسلام عدم لیاقت حکومت معاویه را مطرح مىکرد، مىگوید که: معاویه مىخواهد این مطلب را القا کند که من او را لایق مىدانم ولى واللّه او لایق نیست من خودم لایقم. پیغمبر گفته لایقم، بابایم گفته لایقم؛ خدا گفته، کتاب گفته، همه گفتهاند که من لایق هستم و من نشان مىدهم که لایق هستم.
حضرت مىخواهد که آن زیر بنا را ایجاد کند. این مسئله الآن هم هست. به نظر من یکى باید بررسى و آن را مطرح کند.
نکته دوم اینکه اگر یک آمریکایى در منطقه حکومت دوم آمریکا و انگلیس را تشکیل داد، وظیفه ما چیست؟ آنجا امام مجتبى علیهالسلام مىگوید: اگر قرار بود من شمشیر بردارم در مقابل یک حکومت مسلمان بایستم، به عنوان اولین نفر در مقابل معاویه مىایستم. پس اگر فردا دست نشاندهاى بیاورند، ما یک وظیفه داریم. اگر آمریکا آمد باید رفت جلو. این کار دوم، فرهنگى است که ما باید انجام بدهیم؛ حالا مىشود خطبههاى معاویه را نگاه کرد. معاویه هم همین حرفها را مىزد. وقتى که موقعش رسید، همه را بىاعتبار اعلام کرد و گفت: هرچه من قول دادم این حرفها نیست، من مىدانستم شما نماز مىخوانید و روزه مىگیرید؛ من مىخواستم حکومت کنم. این چیزى که الآن انتخاب کردهاند که «الحرب السلطة للنفط»؛ این یک چیز درستى است. یعنى دعوا، سر لحاف ملانصرالدین است. لذا در همین مدت با تمام قدرت، کرکوک و موصل را حفظ کردند نگذاشتند به نفت ضربهاى برسد!
آقاى مهدىپور:
شما بگویید شرایط کنونى، مصداق زمان امام مجتبى علیهالسلام است که به معاویه به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنند و در شرایط بعد از صلح تحمیلى آیا معاویه مسلط است یا نیست و دولت کفر با دولت نفاق فرق مىکند یا خیر؟ این مسائلى است که آقایان باید تبیین کنند.
خلاصه ما مصاحبهاى از شما مىخواهیم که حاوى دیدگاهها و مواضع دفاعى چهارده معصوم علیهمالسلام باشد.
آقاى صاحبى:
مصاحبه در چند صفحه باشد؟ ظرفش براى ما مشخص بشود؛ ممکن است شما 10 یا 20 مصاحبه چاپ بکنید، این یک صورت است؛ یک وقت است که شما مىخواهید یک میزگرد در زمینه دفاع از نگاه معصومین علیهمالسلام تشکیل بدهید که 20 صفحه مجموع مصاحبه است.
آقاى مهدى پور:
ما به اولى امیدوار نبودیم ولى دومى را مىتوانیم بهش برسیم. اگر آن اولى را بدهید، ایده آل است، و اگر این دومى را بدهید، یک مسکّنى است در این شرایط.
آقاى زمانى:
اینکه قضیه را ببریم روى تک تک چهارده معصوم علیهمالسلام ، ببینیم هرکدام چه گفتهاند؟ آن چیزى که در نهایت به دست مىآید، چه بسا تکرار زیاد داشته باشد، جمع بندى نیاز داشته باشد. اگر شما 5 تا 6 سؤالهاى اساسى در بیاورید و آن سؤالها جامع را تقسیم کنید در بین آقایان، این مجموعه، چیز خوبى از کار در مىآید.
آقاى صاحبى:
حضورى، کار مفیدتر است. بحث را مطرح کنید؛ زیرا راجع به این مسائل اختلاف دیدگاه هست. یکسان نمىاندیشیم. برداشتها متفاوت است، منابعى که مىبینیم، مختلف است. آقایان قبلاً به منابع مراجعه کنند و حضور ذهنى داشته باشیم، یکى اثبات بکند، یکى نقد و رد. و در بحث اختلاف نظرها مطرح بشود و دفاع به معنى کل، دفاع به مفهوم دفاع از عقیده، مرزهاى اسلامى و...
آقاى نجفى:
بیاییم بحث را خاصش بکنیم. دفاع از آنچه امروز مورد ابتلاى ماست، دفاع از سرزمینهاى اسلامى است. اگر بخواهیم عقیده را بیاوریم، ارزشهاى اسلامى را بیاوریم، یک چیزى مىشود که بحثها بُعدهاى مختلفى پیدا مىکند.
آقاى زمانى:
باید این مبحث را سیاسى ـ اعتقادى بکنیم. صرفاً اگر تاریخى و اعتقادى باشد، درست نمىشود. نیاز فقهى هم دارد. ما باید با کارهایى که شده، آشنا باشیم. یک فرض، همان طور که آقاى صاحبى گفتند: قصهسلطه جهان کفر بر جهان اسلام است! امروز نوبت کربلا و نجف پس فردا نوبت مکه و مدینه بعد هم مشهد امام رضا علیهالسلام ، تمام شد و رفت.
یک فرض هم مقابله تبلیغى ـ فرهنگى با مبانىاى که دارند، مىگویند: ما آمدهایم شما را خلاص کنیم! این، کشتار جمعى بوده، وسایل کشتار جمعى داشته، همین پریشب گفتهاند که 20 موشک داراى کلاهکهاى شیمیایى و نیروهاى تا دندان مسلح در اختیار اینهاست.
این مسائل باید روشن بشود و اگر سؤال مطرح مىشود باید کلى نباشد، واضح باشد، سؤالهایتان را ریز کنید. مثال:
1. اگر آمریکا در آینده بخواهد دولت تشکیل بدهد، نظر شما چیست؟
2. اگر زمینهاى مطرح بشود براى یک حکومت مردمى، نظر شما چیست؟
3. اگر بناباشد تجزیه بشود، آیا تجزیه با مبانى اسلام موافق است یا خیر؟
الآن آمریکا 20 روز است دارد مىجنگد ولى تلفات آن چنانى نداشته؛ به عبارت دیگر، تلفات انسانى آنها به هزار نرسیده، چه خبر است؟! چون سربازهایشان ضدّ گلوله دارند، یعنى تا به صورت طرف نزنى نمىافتد. ماسکهایى که دارند غیر از آب و غذایى که همراه دارند، چیز دیگرى نمىخورند.
سؤالها را ریز مطرح کنید، جاذبه دار مىشود. سپس با توجه به سؤالات، نظر خواهى و جمع بندى شود و جمع بندى کنید.
یکى از مباحثى که مطرح است، بحث ترور شخصیتهاى علمى عراق است. مىگویند: اینها 3000 شخصیت علمى دارند که در شیمى و فیزیک تخصص دارند که به صدام کمک مىکردند.
خوب، این یکى از مباحث قصه است. آیا کشتن این افراد که به صدام کمک کردهاند، درست است یا حکومت اسلامى باید از اینها استفاده کند؟
آقاى صاحبى:
به نظر من بحث آمریکا بحث موردى و ریز است. آمریکا به هر بهانهاى آمده اینجا، بىخود آمده؛ چه کاره بوده که آمده، تمام این جنجالها بعد از جنگ جهانى دوم است. کشورها نشستهاند و یک سرى مقرراتى را وضع کردهاند. تمام اندیشمندان دنیا این سازمانهاى جدید را درست کردهاند. سازمان ملل را درست کردهاند. شوراى امنیت را، حقوق بشر را درست کردهاند. واین خطّ بطلانى است بر این تلاشهایى که خود اینها نشستهاند و یک قدرتى به صرف زورمدارى، یعنى یک حرکت قرون وسطایى، یک کشورى برداشته امکاناتش را از آن سر دنیا آورده، مىگوید: من مىخواهم شما را آزاد بکنم. حال اگر باز روى قواعد عقلایى جهان بود، احترام به شوراى ملل بود، یک چیزى، وجهى داشت. اما این کار آمریکا را امروز هیچ عاقل و اندیشمندى نمىپذیرد.
آقاى زمانى:
برخى حکومتهاى منطقه جشن دارند؛ کویت جشن دارد. مردم آن جشن دارند. من مىخواهم بگویم غلط کرده آمده و اگر قرار باشد ضربهاى بزند، چه باید بکنیم؟
در عرف جهانى، «اشغالگرى» پذیرفته نیست و نظریه مردودى است. به هر حال اگر مىخواست چنین کارى بکند بالاخره یک صورت حسابى درست مىکرد؛ وفاق جهانى را مىگرفت. اینها خیلىها از خودش بودند. حتى این کار را هم نکرده و به صورت قلدرمآبانه آمده میدان. به نظر من این مسئله بیشتر سیاسى است. اما اگر امریکا آمد به ایران حمله کرد و هدف بعدىاش ایران بود، ما با این مسائل چگونه مواجه شویم باید چه کار کرد از نظر عقلى، نقلى و روایى؟
آقاى مهدى پور:
دو تا حق هیچ وقت باهم نمىجنگند، در جنگها یا هر دو طرف باطل هستند، یا یک طرف باطل، الآن مصداق کدام است؟ اگر امریکا به سوریه حمله کند نظر ولىّ فقیه چیست؟ آیا باید دفاع کرد یا بگوییم دو باطل اند که با هم مىجنگند؟ اگر فرضهاى مختلفى دارد باید روشن بشود. شناخت اینکه در هر فرضى چه باید کرد؟ این کار، کمک فرهنگى است به جامعه. اگر تحلیلهاى سیاسى مبتنى بر تاریخ و قرآن و سیره، در اختیار مردم قرار بگیرد، موضعشان درست خواهد بود ولى اگر آن تحلیلها مستند نباشد، باز جامعه را مىشود فریب داد.
آقاى محدّثى:
مردم براساس تحلیلهاى ما قدم بر مىدارند یا براساس تبعیت از رهبرى؟
آقاى مهدىپور:
بالاخره مردم مقلّد صد درصد که نیستند و تحلیل هم براى برخى کارآیى دارد. این تحلیلها راهگشا خواهد بود.
آقاى نجفى:
به نظر من دیدگاه فقهى اینجا روشن است. و جدا از مقولههاى دیگر فقه، اینجا صریح است؛ هم عملکرد علماست، هم مبانى فقهى و چیزى است که بحث خوب شده.
آقاى زمانى:
شما فتاواى امام را از «تحریرالوسیله» چاپ کنید و بیاورید، کفایت مىکند.
آقاى صاحبى:
بحث «جهادیهها» که مىفرمایید، جزو همین بحثى است که در جامعالشتات میرزاى قمى آمده است.
آقاى مهدىپور:
بعضى ممکن است بگویند: «دفع افسد به فاسد است». مثلاً آن رفتار جنایت کارانه و نادرست صدام را نشان بدهند و برخى نرمشهاى ظاهرى کفار را هم نشان بدهند تا مردم بگویند دفع افسد به فاسد است.
آقاى نجفى:
ولى نسبت به بیگانه کسى این را نگفته؛ بیگانه بخواهد هجمه بکند، دیگر آن دفع افسد به افسد است. مگر از داخلىها باشد. اتفاقاً این «دعاى مرزداران» امام سجاد علیهالسلام مىتواند مبناى صریح و روشن باشد. شما دیگر فاسدتر از بنى مروان نمىتوانید پیدا بکنید و کسانى که دستشان به ظلم علیه ائمه علیهمالسلام آلوده شده است.... بعدهم امام زین العابدین علیهالسلام که اینها را دیده، حس کرده، در عین حال وقتى احساس مىکند که از بیرون مرزها بیگانه مىخواهد بیاید و هجمهاى بر مسلمانان بکند، موضعگیرى مىکند. مثلاً «دعاى مرزداران» که انصافاً جالب است! به کار رزمندگان آن روز ارزش مىدهد. وظیفهاى که مسلمانان دارند، آنجا مشخص مىکند.
آقاى صاحبى:
دعایى هم از امام جواد علیهالسلام نقل شده شبیه همین دعاى مرزداران. این دعا را در یکى از متون، چندى پیش دیدم که کوتاهتر هم است از دعاى مرزداران و شبیه همین عبارت است.
آقاى نجفى:
زمان امام سجاد علیهالسلام مگر حکومت اسلامى بود ولى مجاهدان در راه خدا به کسانى که مرزدارى مىکنند گفته مىشود و آیات قرآن به اینها تطبیق مىشود. خود همین دعا جاى تأمّل دارد.
مبانى فقهىاش روشن است. همین نراقىها که در جنگ ایران و روس شرکت کردند؛ مرحوم نراقى خودش با آن سن و سال مىآید و تا لحظات آخر مىایستد. سید محمد مجاهد هم همین طور. خود مرحوم میرزاى قمى که مرجع بوده است، شاه گروهى از طلبهها را فرستاد تا نیابت بگیرند براى عباس میرزا به عنوان فرمانده جنگ؛ و عنوان مىکنند که در زمان غیبت کبراى امام زمان علیهالسلام مرجع، فقهاى جامع الشرایط هستند. شما اذن بدهید به عباس میرزا که به عنوان فرمانده کلّ قوا این جنگ را هدایت بکند. بعد آنجا میرزا پاسخ خوبى دارد. مىگوید: بحث دفاع، که اذن نمىخواهد. بر آدم بالغ و عاقل واجب است که از سرزمین خودش دفاع بکند.
اینجا اذن لازم نیست و ایشان اذن نداد و گفت: چون اذن لازم نیست. این رسالههاى «جهادیه» را مرحوم میرزا عیسى قائم مقام فراهانى چند موردش را جمع کرده و فشرده کرده تحت عنوان جهادیه؛ ولى بعضى از اینها را نیاورده در این رساله از جمله همین رساله عباسیه یا جهادیه میرزاى قمى که در جامعالشتات مندرج شده، این را نیاوردهاند. چون ایشان به عباس میرزا اذن نداده و حاضر نشده که اذن بدهد و بحث دفاع را به طور عمومى مطرح کرده و گفته هرکس که براى سرکوبى دشمن برود، باید حمایتش بکنیم. اخیراً یکى از محققان به نام آقاى زرگرنژاد درصدد بوده که این رسالهها را جمع بکند.
آقاى عباسى:
نمىدانیم این شبستان امتدادش چقدر است و به کجا مىانجامد؟ فقط یادم مىآید آن زمان که مسئله افغانستان بود، خود آقا مسئله سوریه را از این جمع جدا کرد. این مسئله صدام را آغاز جنگ دانست؛ ایشان صدام را به عنوان یک دیکتاتور مطرح کرد.
عطف به سوریه، جریان حزب اللّه است و جریان لبنان و فلسطین است. این افق دیگرى است. این نیست که ما تصور کنیم اگر حملهاى به آنجا شد، مثل همین حالت بى طرفى در حمله به عراق خواهد بود. مسئله عراق مسئلهاى بود که هرکس که به عتبات عالیات مشرّف مىشد، نوع این حادثه را طبیعى مىدانست و مىفهمید این سرزمین آبستن یک حادثه بزرگ است. یعنى امتداد حکومت 30 ساله صدام، یک جریانى اینگونه را ایجاد کرده بود؛ به کُرد، به عرب، به شیعه و به سنّى رحم نکرد. تهدید به حاکمیت گارنر هم شاید گرفتن به مرگ باشد تا به تب راضى شویم. داستانى را نقل مىکردند: یک زمانى لایحهاى را در مجلس بردند ـ البته اینها دو منظور داشتند ـ مىخواستند لایحهاى را تصویب کنند. چیز بزرگتر و خشنترى را مطرح کردند تا آن کوچکتر در سایه بزرگ به شکل طبیعى تصویب شود. به نظر مىآید تاکتیک باشد براى اینکه خواستههاى پایینتر آمریکا در این جریان محقق شود. فعلاً این را مطرح مىکنند که فردا هر مزدورى را مطرح کردند، تقریباً حالت پذیرش داشته باشد. اول یک آمریکایى طرفدار اسرائیل را مطرح مىکنند تا اینکه فردا به یک عرب ایکس راضى شوند. این نسبت به آن بهتر است ولى خیلى بعید مىآید. چون آمریکا به مردم منطقه نیاز دارد. او هم امنیت خلیج فارس را مىخواهد و منطقه را و هم امنیت منطقه در گرو این است که مردم منطقه خواهان این جریان باشند.
اینها دارند تبلیغ مىکنند که ما منجى هستیم و مردم عراق باید به پاى ما گل بریزند و ما مىخواهیم این حصار استبداد را بشکنیم. ولى فردا، پسِ پرده معلوم مىشود همین خشونت، همین دیکتاتورى، همین استبداد و حالت نظامى استمرار دارد، این را یقیناً هیچ کس تحمل نمىکند و از درون خود عراق شعله مشتعل خواهد شد، به یارى خدا. و این نیست که نوبت ما هم برسد. آنها نمىتوانند بمانند. انشاء اللّه.
آقاى صاحبى:
دنیا بعد از جنگ در آستانه یکسرى تحوّلات فکرى و سیاسى خواهد بود. همیشه این طورى است. بعد از جنگها یک چنین تحوّلاتى صورت مىگیرد؛ این قدرت سرکش و طغیانگر چیز خطرناکى است که هرکس زور داشته باشد بخواهد به هر بهانهاى مداخله بکند و بخواهد با قهر و غلبه وارد شود. این چیز خطرناکى است.
در درون خود جامعه آمریکا متفکّرین بعد از این، حرفها و افکارى را مطرح خواهند کرد و این پایدار نخواهد بود. مشکل کشورهاى اسلامى، حکّامى است که در بعضى کشورها هستند. طورى عمل کردهاند که زمینه مداخله ایجاد شده! البته ما کشورهاى خوب هم داریم، مثلاً کشور مالزى یک کشور عقب افتاده، امروز به جایى رسیده که در بین سرزمینهاى اسلامى از لحاظ فکرى، فرهنگى، اقتصادى، توسعه یافته و در حال توسعه است و موضعى که اتخاذ کرده، موضع معقولى است. بدون این که خودش را درگیر بکند. مىآید موضع خودش را مطرح مىکند. «ماهاتیر محمد» گاهى مطالبى را مطرح مىکند انگار یک تئوریسین بیدار است که بر همه چیز احاطه دارد. این واقعاً درس عبرتى است براى کشورهاى دیگر. چه شده مالزى که یکى از کشورهاى عقب افتاده بود، امروز به جایى رسیده که به هرحال از جنبههاى فرهنگى، اقتصادى و سیاسى کشورى در حال توسعه یا توسعه یافته شناخته مىشود و از طرفى در هر زمینهاى موضع مستقل خودش را دارد و بدون اینکه خودش را درگیر بکندّ
اینکه کسى یک حرفى را بزند، خیلى راحت است؛ به هرحال شما دشمن را تحریک کردید و آمد اینجا 5 تا موشک زد، جبرانش یک ساده نیست؛ در شعار راحت است.
آقاى عباسى:
همین مسئله عراق، مثل این ظلمهایى که در جنگ جهانى شده، 20 هزار تن بمب ریختند در یک محدوده، فیلم مىشود، فرهنگ مىشود. یک مصاحبهاى با «المنار» داشت. ایشان عقیدهاش این است که آمریکا شکست خورد؛ مىگفت: آمریکا از این حملهاى که کرده دو هدف داشت که به هرسه هدفش نرسید. حالا امروز تانکهایش آمدهاند در بغداد ولى به اهدافش نرسید. اول این بود که ایشان مىخواست جنگ خیلى به سرعت تمام بشود. جنگ تقریباً آنها مىگفتند: 40 ساعته یا 3 روزه که به این شکل تمام شد. دوم مىگفتند: مردم عراق خودشان، خودشان را تجزیه مىکنند. یعنى بین شیعه و سنّى اختلاف ایجاد کنند و حال اینکه به لطف خداوند به طورى که هیچ کس فکر نمىکرد (عراق) این جور بماند، هیچ مسئلهاى بین شیعه و سنّى در این کشور دیده نشد. مردم هیچ نظر تعرّضى نسبت به هم نداشتند.
آقاى مهدىپور
از زحمت و نظرات ارزشمند هیئت تحریریه محترم متشکریم. امید است با عنایات الهى، مسلمانان عراق هم به زودى از چنگ آمریکا و همراهانش آزاد شوند.انشاءالله
والسلام