آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

وقتى از سوى رهبرى بزرگوار انقلاب اسلامى, سال 1381 شمسى به نام سال عزت و افتخار حسینى نام گذارى شد, سمت و سوى حرکت جامعه براى همه علاقمندان اسلام و تشیع روشن گردید. انتظار این بود که همه مدیران عالى و سطوح میانى و برادران و خواهران در جامعه اسلامى, حرکت خویش را با قطب نماى عزت و افتخار حسینى بسنجند. پژوهشها, سیاست ها, برنامه ها و مقررات و مصوبات و تبلیغات و اقدامات اجتماعى و فردى, رنگ و بوى گلستان حسینى بگیرد و اندیشه ها و رهنمودها راه و روش سیدالشهدإ و مشعل فروزان عزت حسینى, فراروى همه تصمیم گیران و قانون گذاران و کارگزاران و رهپویان باشد.
اصولا نام گذارى سال هاى اخیر به نام سال امام على علیه السلام و سال عزت و افتخار حسینى علیه السلام, نشان از دو حقیقت بزرگ دارد.
1. جایگاه والاى اهل بیت علیهم السلام در اندیشه و قلب امت اسلام که اینان محبوب مشترک همه جناح ها, گروه ها و اشخاص و افراد جامعه اسلامى هستند و هنوز هم در پرتو این عشق مشترک جامعه ما مى تواند وحدت اجتماعى و اخوت اسلامى خویش را تقویت کند.
2. نیاز اکید و شدید فضاى فرهنگى کشور به باران اندیشه و سیره اهل بیت علیهم السلام .
فضاى دود آلود و سرد و سیاهى که با موفقیت نسبى مهاجمان فرهنگى و با همکارى برخى مرعوبان و وابستگان داخلى پدید آمد, دو مشکل بزرگ براى جامعه ما ایجاد کرد.
1 ـ مشکل تبعیض و فساد اقتصادى.
2 ـ مشکل تفرقه و بد بینى و جناح گرایى.
مهاجمان فرهنگى در حقیقت ((تفکر توحیدى)) و گوهر ((ایمان)) و معنویت را از طریق برخى مواد و متون و استادان و رسانه ها, به یارى سفرهاى خارجى و سى دىها و امواج ارسالى و گسترش فساد فرهنگى و ابتذال اخلاقى, از نسل جوان ما ربودند. ((خود مدارى)) و ((پول سالارى)) را به جاى ((خدا سالارى)) و ((برادرى دینى)) در اندیشه و عمل بسیارى از دست اندرکاران حاکم کردند.
ره آورد قطعى تفکر خودمدارى و پول سالارى, تبعیض و فساد اقتصادى بود. و پیامد اجتناب ناپذیر تبعیض, تفرقه و بدبینى و جناح گرایى. همین دو مشکلى که امروز گریبان جامعه اسلامى ما را گرفته است; تبعیض طبقاتى و فساد مالى از یک سو است و تفرقه و جناح گرایى و بدبینى و بى اعتمادى از سوى دیگر. بى شک عملکرد انسان ها برخاسته از افکار و اندیشه هاى آنان است. هرگونه اصلاح اجتماعى و فردى با اصلاح اندیشه ها آغاز مى شود و هر گونه فساد و تباهى ریشه در تفکر و جهان بینى و انسان شناسى و نگاه فرهنگى آدمیان دارد.
هرکس در جامعه ما به اصلاحات مى اندیشد, باید از حاکمیت توحید و خدا بر همه افکار و اخلاق و رفتار اجتماعى آغاز کند. همه اصلاحات در همیشه تاریخ با توحید آغاز شده و ((ایمان)) راهکار آزادى و عدالت و اخوت انسانى است.
دعوت جامعه به بازگشت به قرآن و عترت علیهم السلام و نامیدن سال ها به نام امیرالمومنین علیه السلام و سال عزت حسینى, راهکار اصلاحات فکرى, اجتماعى در فضاى فرهنگى امروز است. البته اگر هر روز و هفته و دهه و ماه و فصل آن رنگ علوى بگیرد و سال عزت و افتخار حسینى, قربانى توطئه هاى خارجى وخوش رقصى مرعوبان شیطان و فریب خوردگان نام و نان نشود و کوفیان امروز به یارى نظام اموى امریکا برنخیزند.
حرکت جامعه بسوى فکر و فرهنگ معصومین علیهم السلام اصلى ترین نیاز امروز ما و تمام بشریت است و بنیادىترین اصلاحات اجتماعى با گسترش و تعمیق فرهنگ ثقلین شکل مى گیرد. کفر و ظلم و شرک بزرگترین موانع آگاهى و آزادى و عدالت و اتحاد جامعه بشرى است; همه آنها که آرزوى صلح و عدالت و آزادى و همزیستى و تعاون جامعه جهانى را دل دارند و براى آن تلاش مى کنند, باید بسوى فرهنگ قرآن و عترت علیهم السلام باز گردند و از گسترش این فرهنگ حمایت کنند.
پیش نیاز اصلاحات راستین
البته حرکت جامعه بسوى فکر و فرهنگ معصومین علیهم السلام پیش نیازها و شرایط و زمینه هایى لازم دارد که بدون آن این آرمان عالى و الهى, در سطح عام و فراگیر تحقق نمى پذیرد.
1. شناخت دقیق و عمیق قرآن و عترت علیهم السلام .
2. آموزش و تبلیغ و اطلاع رسانى لازم و کافى به جامعه بشرى.
3. التزام عملى و تعهد عالمان و سیاست گذاران و مجریان به فرهنگ اهل بیت علیهم السلام .
شناخت قرآن و اهل بیت علیهم السلام با تمام اندیشه ها و اخلاق و آداب و سیره و آرمان هاى آنان, رسالتى است که بر دوش عالمان و محققان راستین عرصه قرآن و حدیث در حوزه ها و دانشگاه هاى بلاد اسلامى است.
ابلاغ و معرفى دقیق و عمیق دین خدا, مسئولیتى است که بر دوش مبلغان و معلمان و استادان و هنرمندان و رسانه هاى دنیاى اسلام قرار دارد.
تعهد عملى و التزام راستین به فکر و فرهنگ معصومین علیهم السلام چیزى است که از همه مسلمانان خواسته شده و حتى بشریت با همه تفاوت هاى فکرى, اجتماعى به این عقاید و فقه و آداب و اخلاق فرا خوانده شده است. اما صداقت عملى دو قشر عالمان و حاکمان, بزرگترین نقش را در افکار و رفتار دیگران دارد.
عالمان و حاکمان, تإثیرگذارترین اقشار اجتماعى در هرگونه تحول مثبت و منفى هستند. جایگاه الگویى آنان در حدى است که رسول اکرم(ص) هرگونه صلاح و فساد اجتماعى را بازتاب رفتار آنان معرفى مى کند:
((صنفان من امتى اذا صلحا, صلحت امتى و اذا فسدا فسدت امتى, قیل یا رسول الله و من هما؟ قال الفقهإ و الامرإ))(*)
فقهإ در نظام اسلامى, وظیفه شناخت و اعلام قانون الهى را برعهده دارند و فرمانروایان و حاکمان باید مجرى قانون خدا باشند. در طول تاریخ اسلام جایگاه قانون شناسى و قانون گذارى به فقیهان و آگاهان به قرآن و سنت تعلق داشته است. و حضور دیگر مومنان در نهادهاى قانون گذارى در حد کارشناس موضوعات اجتماعى اقتصادى و بشرط تعهد به مبانى اسلام و قانون الهى و تسلیم بودن در برابر قرآن و سخن معصومین علیهم السلام مشروع و قابل پذیرش است.
مترجم معروف آثار امام خمینى, سید احمد فهرى زنجانى در توضیح حدیث شریف نبوى(ص) فقهإ و امرا را بر دو قوه مقننه و مجریه منطبق دانسته است. و راستى کیست که به نقش بى بدیل ((قانون گذاران)) و ((مجریان)) در هرگونه, اصلاح و افساد اجتماعى آگاه نباشد.
تضعیف و یا حذف مجتهدان پارسا و عادل از نظام قانون گذارى و سلب اختیارات فقهاى شوراى نگهبان و ولایت فقیه اولین گام به سوى قانون گذارى بشرى بجاى تلاش براى شناخت و اجراى قوانین الهى است. در تفکر اسلامى عقل فردى و جمعى هیچ کدام بشر را از قانون الهى بى نیاز نکرده و نمى کند و مشکل اصلى دموکراسى غرب همین است. در جامعه اسلامى, فرهنگ قرآن و عترت علیهم السلام نه تنها بر نظام قانون گذارى و سیاست ها و لوایح و طرحها باید حاکم باشد بلکه توحید به معناى حاکمیت خدا بر همه هستى و جان ها و جامعه هاست.
والسلام
محمود مهدىپور
*. خصال صدوق, ترجمه فهرى زنجانى, ص 41.

تبلیغات