شرح دعای ندبه
آرشیو
چکیده
متن
فقتل من قتل و سبی من سبی واقصی من اقصی
پس کشته شدند آن کسانی که کشته شدند و اسیر شدند آنان که اسیر شدند، واز وطن آواره شدند آن کسانی که آواره شدند.
دشمنان دین، اولاد پیغمبر،صلی الله علیه وآله، را سه دسته کردند، یک دسته را مانند علی وحسن و حسین و سایر ائمه وسادات بنی الحسن کشتند و یک دسته را مانند اهل بیت سیدالشهدااسیر نموده شهر به شهر گردانیدندو دسته دیگر را از وطن آواره کردند، حضرت امیر، علیه السلام،در نجف دفن شد و سیدالشهدا،علیه السلام، در کربلا. و امام موسی، علیه السلام، و امام جواد،علیه السلام، در کاظمین و امام رضا، علیه السلام، در خراسان وامام علی النقی، علیه السلام، و امام حسن عسکری، علیه السلام، درسامرا دفن شدند; و امامزادگان وسادات از ترس دشمنان متفرق دربلاد گردیدند.
«منهال بن عمر طایی » در مسجدجامع شام و به قولی در بازار، کنارخرابه خدمت حضرت زین العابدین، علیه السلام، رسید،دید به عصا تکیه داده و ساقهای پای او مانند دو نی، ضعیف و باریک شده و خون از او می ریخت و رنگ آنحضرت زرد گردیده; عرض کرد:چگونه صبح کردید؟ فرمود: چگونه باشد حال کسی که اسیر یزید است،زنان و کودکان ما تا حال غذایی سیر نخورده، و چادر تمامی به سرندارند، و همیشه در حال نوحه وگریه می باشند. مثل ما اهل بیت مثل بنی اسرائیل شده که فرعونیان پسران ایشان را می کشتند و زنها رابا لت باقی می گذاشتند.
عرب به واسطه پیغمبر،صلی الله علیه وآله، بر عجم افتخارکردند و قریش به نام آن حضرت برعرب مباهات نمودند و ما که خانواده آن حضرت باشیم بعضی را به قتل رسانیده و دسته ای رااسیر و اطراف شهرها گردانیدند، وحق ما را غصب نمودند و بالای منبرها; ما و پدران ما را سب و شتم می کنند، و هرگاه یزید ما را بطلبد مارا گمان آنست که برای قتل،می طلبد، بعد فرمود: «انا لله و اناالیه راجعون » منهال مهیار شاعر،خوب گفته است:
یعظمون له اعوار منبره و تحت ارجلهم اولاده و ضعوا بای حکم بنوه یتبعونکم و فخرکم انکم صحب له تبع
این امت برای احترام پیغمبر،صلی الله علیه وآله، چوبهای منبر او راتعظیم می کنند، ولی اولاد او را زیرپای نهادند، فرزندان او در هر حکمی باید تابع شما باشند. با اینکه فخرشما آنست که از تابعین و اصحاب اویید، منهال گفت: حال به کجامی روید؟ فرمود: جایی که ما رامنزل داده اند سقف ندارد و آفتاب ما را اذیت می کند، از شدت ضعف برای استراحت بیرون آمده ام وباید زود به آن مکان برگردم.
ناگاه زنی بیرون آمده صدا زدکه: به کجا می روی؟ کنایه از آن که برگرد به خرابه می ترسم غلامان یزید ترا اذیت نمایند.
و جری القضاء لهم بما یرجی له حسن المثوبه اذ کانت الارض لله یورثها من یشاء من عباده،والعاقبة للمتقین و سبحان ربناان کان وعد ربنا لمفعولا و لن یخلف الله وعده وهوالعزیزالحکیم.
و قضا و تقدیر حق برای ایشان جاری شد به مصیبتی که در مقابل آن امیدسزای نیک و عاقبت خوبی می باشد. زیراکه زمین ملک خداوند است و آنرا میراث هرکه بخواهد از بندگان خود قرار می دهدو عاقبت کار برای پرهیزکاران است. ومنزه است خدای ما از عجز. بدرستی که وعده خدا عملی خواهد شد. و خدا در وعده خود خلف نمی کند. و اوست غالب و حکیم.
شرح وظیفه هفدهم: اعتقاد به اینکه سر مظلومیت این خانواده احیای دین است و در این قطعه آن را بیان می کند، که اگر از راه حکمت وامتحان برای مردم مدتی دشمنان دین مانند، بنی امیه و بنی عباس،غالب شدند و دارای ریاستی شدند،و خداوند راضی شد که مصیبتهایی بر ائمه دین وارد آید، برای آنست که اهل ظلم منقرض گردند و دین رونق گیرد و مذهب حق غالب وشایع گردد، پس این مصیبتها لطف است که شرح آن در صفحه 15 گفته شد و برای آن استدلال می کند به آیه 128 سوره (7) اعراف:
ان الارض لله یورثها من یشاءمن عباده والعاقبة للمتقین.
و مراد از آیه اینست که زمین ملک خدا است و آن را نصیب بندگان پرهیزکار خود قرار داده وعاقبت برای ایشان است.
و خدا وعده فرموده که دین حق غالب گردد، و این امر واقع خواهدشد; زیرا که اگر کسی به وعده خودعمل نکند یا از راه عجز است یا آنکه کار او از راه دانایی و حکمت خارج است; و نیز به آیه 108 سوره (17)بنی اسرائیل: «سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولا» استدلال می کندیعنی; که خدا منزه از عجز و نقص است و مسلم است که وعده او واقع خواهد شد.
و به آیه 47 سوره حج (22): «ولن یخلف الله وعده » استدلال می کند که چون خداوند حکیم است خلف نمی کند و به این آیه قرآن: «وهو العزیز الحکیم » استدلال می کند: که خدا عزیز و غالب است پس عجز بر او روانیست و خداخلف نمی کند.
فعلی الاطائب من اهل بیت محمد و علی، صلی الله علیهماوآلهما، فلیبک الباکون; وایاهم فلیندب النادبون و لمثلهم فلتذرف الدموع ولیصرخ الصارخون و یضج الضاجون ویعج العاجون
پس بر پاکیزگان از خانواده محمد وعلی، صلی الله علیهما، باید گریه کنندگریه کنندگان و بر ایشان ناله زنند، ناله زنندگان; و برای مثل ایشان بایدریخته شود اشکها، و شیون کنندشیون کنندگان; و صیحه بزنند صیحه زنان و آه برآورند آه برآوردندگان.
شرح وظیفه هجدهم: گریه و ندبه وعزاداری بر مصیبات اهل بیت است و این قطعه دعا تفریع بر قطعه سابق است. و علت اینکه گریه و ناله وشیون بر مصیبات اهل بیت ازمستحبات مؤکده است برای دو امرباشد: اول آنکه مظلومیت ایشان چون برای حفظ دین و بقای مذهب حق بوده و نفع آن به همه عالمیان رسیده، باید همه مردم بر ایشان گریه کنند و عزاداری نمایند.
دوم، آنکه به گریه بر ایشان واقامه مجلس عزا و اجتماع در آن اقامه حق و اثبات حقانیت ایشان وابطال طریقه دشمنان ایشان شایع می شود. لذا این امر از تکالیف ومستحبات مؤکده است و از قطعه سابق معلوم شد که مظلومیت ایشان برای برطرف کردن دشمنان دین و بقای شریعت است. این شعرمنسوب به امیرالمؤمنین، علیه السلام، است که در زمان خلفافرموده:
لیبک علی الاسلام من کان باکیا و قد ترکت ارکانه و معالیه
باید بر اسلام گریه کند هرکه گریان باشد، زیرا رها شد ستونها ونشانه های اسلام.
و حضرت رضا، علیه السلام، به «ریان بن شبیب » فرمود:
یابن شبیبان کنت باکیا لشئئ فبک للحسین بن علی بن ابی طالب. فانه ذبح کما یذبح الکبش، و قتل معه من اهلبیته ثمانیة عشر رجلا ما لهم فی الارض شبیهون.
ای پسر شبیب اگر گریه کنی بر چیزی پس برای حسین بن علی، علیه السلام، گریه کن که او را ذبح نمودند مانند ذبح گوسفند،و کشته شد با او هیجده مرد از خانواده اوکه نبود، برای ایشان شبیه و نظیری.
تا آنکه فرمود از جدم رسیده که اگر بر حسین گریه کنی به حدی که اشک بر رخساره ات جاری شود،خدا تمام گناهان تو را می بخشد.کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یابسیار. ای پسر شبیب اگر خواهی در قیامت هیچ گناهی بر تو نباشد.زیارت کن حسین، علیه السلام، را واگر خواهی در غرفه های بهشت باپیغمبر، صلی الله علیه وآله، باشی لعن بر کشندگان حضرت حسین،علیه السلام، کن، و اگر خواهی ثواب شهدا به تو برسد بگو: یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیما.
و اگر خواهی در درجات بهشت با ما باشی در اندوه ما اندوهناک; ودر شادی ما شاد باش، و بر تو بادبه ولایت ما، که اگر مردی سنگی رادوست دارد خدا او را با آن محشورفرماید.
و از ابوهرون بن مکفوف نقل شده که خدمت حضرت صادق،علیه السلام، رسیدم فرمود مرثیه بخوان، پس خواندم. فرمود بلند ودلسوز بخوان همچنانکه بر سر قبراو باشی، پس این شعر را خواندم:
امرر علی جدث الحسین فقل لاعظمه الزکیة
یعنی; بر پیکر حسین گذر کن،پس بگو به استخوانهای پاکیزه اش،دیدم آن حضرت گریان شد. پس خودداری کردم، فرمود باز بخوان،و مرثیه را زیاد کن. پس من خواندم و آن حضرت گریست و صدای زنان حرم هم به گریه بلند شد، چون ساکت شدند فرمود:
من انشد فی الحسین شعرا فابکی واحدا فله الجن
هرکه شعری درباره حسین بخواند.پس یک نفر را بگریاند برای اوست بهشت
باز فرمود: هرکه یاد حسین کندو بگرید، برای او است بهشت، وهرکه تباکی کند جای او در بهشت است.
و حضرت امیرالمؤمنین،علیه السلام، فرمود:
ان الله اطلع الی اهل الارض فاختار لنا شیعة ینصروننا ویفرحون لفرحنا و یحزنون لحزنناو یبذلون اموالهم و انفسهم فینااولئک منا و الینا.
خدا نظری به سوی زمین کرد، پس ما راستود و شیعیانی برای ما برگزید که یاری ما می نمایند. و به شادی ما شاد و به اندوه ما اندوهناک می باشند، و نفوس واموال خود را در راه ما بذل می کنند. این گروه از مایند، و بازگشت ایشان به سوی ما است.
و در خبر است که چون پیغمبر،صلی الله علیه وآله، خبر شهادت حسین را به فاطمه داد، فاطمه سخت گریان شد و سؤال کرد که: این امردر چه زمانی است. فرمود: درزمانی است که من و تو و علی وفات نموده ایم، پس گریه فاطمه زیادترشد و پرسید: که برای حسین،علیه السلام، اقامه عزا و گریه می کند؟ فرمود:
یا فاطمة ان نساء امتی یبکون علی نساء اهل بیتی و رجالهم یبکون علی رجال اهل بیتی. ویجددون العزاء جیلا بعد جیل فی کل سنة فاذا کان یوم القیامة،تشفعین انت للنساء و انا اشفع للرجال، و کل من بکی منهم علی مصاب الحسین، علیه السلام،اخذنا بیده و ادخلناه الجنة یافاطمة کل عین باکیة الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة.
ای فاطمه زنان امت من بر زنان اهل بیت من می گریند و مردان ایشان بر مردان اهل بیت من، و عزای حسین، علیه السلام،را تجدید می نمایند. دسته ای بعد ازدسته ای در هر سال. پس روز قیامت که برپای می شود تو زنان را شفاعت می کنی ومن مردان را; و هرکه بر مصیبت حسین،علیه السلام، گریه کرده است، دست او رامی گیریم. و او را در داخل بهشت می نماییم. ای فاطمه هر چشمی روزقیامت گریانست مگر چشمی که برمصیبت حسین گریسته، که آن چشم به نعمت بهشت خوشنود و خندانست.
از بحار نقل است که: سید علی حسینی گوید: در مشهد حضرت رضا، علیه السلام، بودیم روزعاشورا، یکی از رفقا مقتل می خواندرسید به این روایت که حضرت باقر، علیه السلام، فرموده: من ذرفت عیناه علی مصاب الحسین و لو کان مثل جناح البعوضة غفرالله له ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر
هرکه دو چشمان او بر مصیبت حسین گریان شود، اگرچه به مقدار بال پشه ای باشد، خدای گناهان او را بیامرزد و اگرچه به مقدار کف دریا باشد.
مردی نادان که خود را عالم می دانست منکر این خبر شد و گفت:این خبر به عقل درست نمی آید. و بااو مباحثه کردیم و از عناد خوددست برنداشت و چون شب به خواب رفت قیامت را به خواب دید.حشر مردمان و میزان اعمال و پل صراط. و تطائر کتب و شعله نیران و زینتهای جنان همه را مشاهده نمود، در این حال تشنگی خت براو غالب شده، در طلب آب برآمد،حوضی دید طولانی و پهناور که آب آن به نظر از برف سردتر و از عسل گواراتر و دو مرد و یکزن سیاه پوش که نور ایشان صحرای محشر را روشن نموده در کنار آن جای داشتند و از شدت اندوه اشک از چشم ایشان جاری بود.
از نام ایشان جویا شد، گفتند آن دو مرد پیغمبر، صلی الله علیه وآله،و علی، علیه السلام. آن زن فاطمه زهرا، سلام الله علیها، است; پرسیدچرا سیاه پوش و گریانند؟ گفتند: آیانمی دانی ایام عاشورا و شهادت حسین، علیه السلام، است. پس نزدفاطمه، علیهاالسلام، رفت و طلب آب نمود، فاطمه نظر تندی به او کرد وفرمود: چگونه آب می خواهی، و تومنکر ثواب گریه بر مصائب حسین فرزند من می باشی؟ با اینکه او را به ظلم کشتند و آب را از او منع نمودند، پس ترسان از خواب بیدارشد، و از گفته خود پشیمان شده استغفار نمود، و از همنشینان عذرخواهی کرد.
و در خبر است که چون آیه 78سوره بقره (2) «و اخذنا میثاقکم لاتسفکون دمائکم » نازل شد که خدادر آن مذمت می فرماید یهود را که تکذیب انبیا نمودند و اولیا را کشتند.پیغمبر، صلی الله علیه وآله، فرمود:بعد از من دسته ای از یهود امت من نیز شریعت مرا تغییر می دهند وحسن و حسین را با عده دیگر ازفرزندان من به قتل می رسانند همچنانکه یهود زکریا و یحیی راکشتند، و لعنت خدا باد بر ایشان ودوستان ایشان و بر آنان که بدون تقیه بر ایشان لعن نکنند. الا وصلی الله علی الباکین علی الحسین، علیه السلام،والمقیمین عزائه. همانا رحمت خدای بر گریه کنندگان بر حسین، علیه السلام، وبر کسانی که مجلس عزای او را برپامی نمایند; و فرشتگان، اشک ایشان را ضبط می کنند به امر خدا و آن رابه آب بهشتی که برای ایشان مهیاشده ممزوج می نمایند، و هزار برابربر گوارایی و شیرینی آن فزوده شود.
و در خبر است که «مسمع بن کردین » خدمت حضرت صادق،علیه السلام، رسید، حضرت فرمود:ای مسمع تو اهل عراقی، آیا به زیارت جدم حسین، علیه السلام،می روی؟ گفت: از بنی امیه می ترسم; و من شهرتی دارم از این جهت در پنهانی هم نمی توانم به زیارت بروم.
فرمود: آیا هیچ از مصائب او یادمی کنی و بر او گریه می کنی، گفت:بلی هرگاه یاد او می کنم چشمانم پراز اشک می شود. فرمود:
رحم الله دمعتک، اما انک من الذین یعدون فی اهل الجزع لناوالذین یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یخافون لخوفنا ویامنون اذا امناخدا رحمت کند اشک چشم تو را، تو درشمار کسانی باشی که اهل جزع بر ماهستند، و در شادی ما شاد، و در اندوه مااندوهناکند و برای خوف ما خائف؟ و درزمان ایمنی ما ایمن اند.
ای مسمع! وقت مرگ پدران من به بالین تو حاضر می شوند وسفارش تو را به عزرائیل می کنند. وعزرائیل از مادر به تو مهربانترشود. تو را به آسانی قبض روح کند، و پیش از مرگ بشارت بهشت به تو می دهند، و از معاویة بن وهب رسیده که حضرت صادق،علیه السلام، در حال سجده، دعا به زائرین و گریه کنندگان می نمود، ودر آن حال می گفت:
وارحم تلک الاعین التی جرت دموعها رحمة لنا وارحم تلک القلوب التی جزعت و احترقت لناو ارحم تلک الصرخة التی کانت لنا. اللهم انی استودعک تلک الانفس و تلک الابدان حتی ترویهم من الحوض یوم العطش.
رحمت کن بر آن چشمهایی که بر ما اشک می ریزند و رحمت کن بر آن دلهایی که برما جزع می کند و می سوزد، و رحمت کن برآن فریاد و ناله هایی که برای ما می کنند.خدایا این نفوس و بدنها را به تو امانت می سپاریم تا ایشان را در تشنگی قیامت از حوض کوثر سیراب کنی
این الحسن این الحسین. این ابناءالحسین صالح بعد صالح وصادق. این السبیل بعد السبیل.این الخیرة بعد الخیرة این الشموس الطالعة، این الاقمارالمنیرة این الانجم الزاهرة. این اعلام الدین و قواعد العلم.
کجا شدند حسن و حسین; و کجایندفرزندان حسین هر شایسته پس ازشایسته ای؟ و هر راستگویی پس ازراستگویی، کجایند آنان که راهنما به سوی خدا بودند یکی پس از دیگری؟کجایند برگزیدگان خدایی هریک پس ازدیگری; کجایند آفتابهای طلوع کننده؟کجایند ماههای نوردهنده؟ کجایندستارگان درخشنده؟ کجایند نشانه های دین و ستونهای علم.
شرح وظیفه نوزدهم: ندبه کردن وناله کردن در فراق پیشوایان وپرستاران دین، و این فقرات تعلیم به طریق گریه و شیون کردن به شیعیان است که مانند کسی که برای عزیز خود دیوانه وار فریاد وشیون می کند; برای مظلومیت وفراق ائمه اطهار نیز گریه و بی تابی نمایند. و در این دعا به ده طریق عبارت ندبه می کند: 1. به کلمه این یعنی; این بزرگان دین کجایند؟ 2. به کلمه بابی انت و امی، یعنی; پدر ومادرم فدای تو باد 3. به کلمه ندا که امام زمان را ندا می کند، 4.به کلمه لیت شعری، 5. به کلمه عزیز علی، 6.به کلمه بنفسی انت، 7. به کلمه الی متی، 8. به کلمه هل، 9. به کلمه متی،10. به خدا استغاثه کردند که شرح هر یک مفصلا می آید و صالح به معنی شایسته و از القاب امیرالمؤمنین، علیه السلام، است که در تفسیر آیه 4 سوره تحریم (66):
فان الله هو مولاه و جبرئیل وصالح المؤمنین.
خدا و جبرئیل و مؤمنان شایسته،یاور پیغمبرند.
نقل است از مجمع از حضرت باقر، علیه السلام، که پیغمبر،صلی الله علیه وآله، دو مرتبه حضرت علی، علیه السلام، رامعرفی فرمود: یکی در موقعی که فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه ودیگر چون این آیه نازل شد دست علی، علیه السلام، را گرفت و فرمود:ایهاالناس هذا صالح المؤمنین. واز اسماء بنت عمیس رسید که پیغمبر، صلی الله علیه وآله، فرمود:صالح المؤمنین علی بن ابی طالب است.
و صادق به معنی راستگو. ولی در اینجا مراد راستگوی در امامت واز القاب ائمه است، که در تفسیر آیه 120 سوره توبه (9):
و کونوا مع الصادقین.
با راستگویان باشید.
از حضرت باقر، علیه السلام،رسیده که فرمود: یعنی; با آل پیغمبر، صلی الله علیه وآله، باشید واز حضرت امام رضا، علیه السلام،رسیده که: «الصادقون الائمة »; مراداز راستگویان ائمه می باشند.
و اطلاق شمس و قمر و نجوم برائمه، علیهم السلام، از باب استعاره و تشبیه معقول به محسوس است،که آفتاب و ماه و ستاره ها عالم حس و دنیا را روشن و تاریکی رابرطرف می نمایند، و ائمه اطهار به انوار علم و فضایل; دلهای عالمیان را روشن و تاریکی کفر و ضلالت وجهالت را برطرف می نمایند و درزیارت وارث است:
اشهد انک کنت نورافی الاصلاب الشامخه والارحام المطهرة.
تو نوری بودی در صلب های رفیعه،و رحم های پاکیزه.
و شرح آنکه ائمه، علیه السلام،ستون های علم می باشند، چنانکه ازعبارت «انا مدینة العلم و علی بابها» معلوم می شود. بلکه وجدانی است که ائمه، علیه السلام،سرچشمه علوم می باشند.
توضیح: این ناله ها و ندبه ها واجتماعات و صدای شیعیان سبب ترقی عالم تشیع; و شکست دشمنان دین است، و اگر این طریقه از اول نبود این مذهب ضعیف، بلکه منسوخ می گردید.
به ندای مظلومیت حسین،علیه السلام، خلافت بنی امیه منقرض و افراد ایشان تا آخر نابودشدند.