آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

متن

محبت امام زمان، علیه السلام، که همان محبت خدا می باشد (من احبکم فقد احب الله) (1) هم جنبه موضوعیت دارد و هم جنبه طریقیت.
محبت و عشق به آن بزرگوار موضوعیت دارد، یعنی نفس و ذات این محبت و اظهار عشق و نیاز به آن محبوب، مطلوب و ممدوح حضرت حق است. چنانکه در احادیث و روایات ائمه معصومین، علیهم السلام، از طریق عامه و خاصه بر آن تاکید شده است.
زمخشری که از مشاهیر علمای عامه و صاحب تفسیر «الکشاف » است در تفسیر آیه: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی » (2) این حدیث را نقل می کند:
«رسول خدا فرمود: هر که با دوستی آل محمد بمیرد، شهید مرده است. هر که با دوستی آل محمد بمیرد، بخشوده از عذاب مرده است. هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، توبه کار مرده است. هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، مؤمن کامل مرده است. هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، فرشته مرگ او را بشارت می دهد، و سپس منکر و نکیر نیز او را به هشت بشارت می دهند. هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، او را معزز و محبوب به سوی بهشت می برند، آنگونه که عروس را معزز و محبوب به سوی خانه داماد می برند.هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، از قبر او دو در به سوی بهشت گشوده می شود. هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، خداوند قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار می دهد. هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، طبق سنت و جماعت مرده است. هرکه با دشمنی آل محمد بمیرد، روز قیامت در حالی وارد می شود که بر پیشانی او نوشته است: مایوس از رحمت خدا!
هرکه با دشمنی آل محمد بمیرد، کافر مرده است. هرکه با دشمنی آل محمد بمیرد، بوی بهشت را استشمام نمی کند.» (3)
از روایت فوق و دهها روایت دیگر چنین برداشت می شود که نفس محبت اهل بیت، علیهم السلام، دارای ارزش و اعتبار فوق العاده عظیم می باشد، تا آنجا که در برخی از روایات آمده است که از همه عبادتهاست بالاتر است.
چنانکه در روایتی که از امام صادق، علیه السلام، نقل شده است، می خوانیم:
« ان فوق کل عبادة عبادة و حبنا اهل البیت افضل عبادة » (4)
بالاتر از هر عبادتی، عبادتی است، و محبت ما اهل بیت، علیهم السلام، برترین عبادتهاست.
محبت امام زمان طریقیت دارد
وقتی فردی محب یک انسان کامل مانند حضرت ولی عصر، علیه السلام، می شود طبیعی است که لازمه اش تبعیت «محب » از «محبوب » و نتیجتا متصف گشتن «محب » به صفات «محبوب » است.
چنانکه اهل معرفت می گویند: تاثیر نیروی «محبت » در پیراستن جان از رذائل و آراستن آن به فضایل، از قبیل تاثیر مواد شیمیایی بر روی فلزات است که همچون اکسیری دفعتا فلزی را مبدل به فلز دیگری می سازد. و یا مانند سیم برقی است که ا زوجود «محبوب » به «محب » اتصال می یابد و یکجا و با سرعت، تمام صفات «محبوب » را به «محب » انتقال می دهد.
بنابراین اگر دیدیم مدعی محبت به کسی، عاری از صفات محبوب، بلکه متصف به صفات ضد صفات اوست، طبیعی است که در صدق ادعای وی دچار تردید شویم و احیانا تکذیبش می کنیم.
چنانکه در روایتی که شیخ کلینی، رحمة الله علیه، به اسناد خود از امام صادق، علیه السلام، نقل می کند، آمده است:
«ما اساس هر خوبی و خیری هستیم و هر چه نیکی است از فروع ماست [یعنی ما درخت مبارک و شجره طیبه ای هستیم که شاخه های آن جز فضیلت و تقوی و خوبی میوه ای ندارد].
و در شمار نیکیهاست، توحید و نماز و روزه، و خشم فرو خوردن و خطا کار را بخشیدن، دلجویی از فقیران، و رعایت حال همسایگان، و اعتراف به فضل صاحبان فضل.
و دشمنان ما، ریشه و اصل هر شر و بدی هستند. و هرچه پلیدی و زشتی است از شاخه های [شجره خبیثه] آنهاست. و دروغ، بخل، سخن چینی، قطع رحم، ربا خواری، تعدی به مال یتیمان، زنا و سرقت و ارتکاب هرگونه خطا و تبهکاری از آنها ناشی می گردد.
بنابراین دروغ گفته است کسی که پنداشته است که با ماست، در حالی که او [به گواهی اعمال زشتش] وابسته به فروع غیر ماست [از پیوند خوردگان به درخت ناپاک دشمنان ماست].» (5)
این حدیث شریف هشداری به دوستان و منتظران حضرت ولی عصر، علیه السلام، می دهد که به خود بیایند و در اعمال خود بیاندیشند و بنگرند که راستی خلق و خو و رفتار و گفتارشان در عداد چه سنخی از اخلاق و اعمال است و مشابهت با محصول کدامیک از آن دو درخت «خبیث » و «طیب » دارد.
اگر دیدند آنچه از دل و مغز و اعضایشان تراوش می کند توحید و تقوی و طهارت است دل خوش دارند و خدا را سپاس گویند که شاخه وجودشان با شجره طیبه اهل بیت - که امروز باقیمانده اش حضرت بقیة الله است - پیوند پیدا کرده و میوه ای هم سنخ با میوه آن درخت پاک از خود تحویل می دهند که از لوازم قهری و طبیعی هر پیوند پاک و صحیح همین است.
و اگر دیدند - خدای نا کرده - آنچه از درون و برونشان نشات گرفته و ظاهر می گردد، درست نقطه مقابل اعمال آن حضرت است; نه کسب و تجارتی منزه دارند، و نه خانواده ای مزکی، نه فضایل اخلاقی دارند و نه از قبایح عملی دورند، چشمهایشان ناپاک و زبانهایشان نامهذب است، نگران باشند که مبادا شاخه وجودشان با شجره خبیثه دشمنان امام زمان، علیه السلام، پیوند خورده باشد و آنگاه عمری با همین خیال غرور آمیز در معاصی سر کنند و در قیامت ناگهان خود را در صف دشمنان اهل بیت، علیهم السلام، بیابند.
پیام امام زمان، علیه السلام، همان پیام اجداد طاهرینشان می باشد که در زیارت جامعه فرموده اند:
«و وصیتکم التقوی ».
سخن خود را با شما شیفتگان و منتظران حضرت دوست با کلام نورانی حضرتش به پایان می بریم:
«ولو ان اشیاعنا - وفقهم الله لطاعته - علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تاخر عنهم الیمن بلقائنا». (6)
اگر شیعیان ما - که خداوند آنها را موفق به اطاعتش بدارد - دلهایشان در وفا به عهد و پیمانی که با ما دارند گرد هم می آمد از فیض دیدار ما محروم نمی شدند.
پی نوشتها:
1. سوره شوری (42)، آیه 23.
2. قسمتی از زیارت جامعه کبیره.
3. الزمخشری، جار الله محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 3، ص 467; همچنین ر. ک: الرازی، فخرالدین محمد، التفسیر الکبیر، ج 27، ص 166; المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 27، ص 111، ح 84:
«قال رسول الله: من مات علی حب ال محمد مات شهیدا. ا لا و من مات علی حب ال محمد مات مغفورا له.الا و من مات علی حب ال محمد مات تائبا. الا و من مات علی حب ال محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان. الا و من مات علی حب ال محمد بشره ملک الموت بالجنة ثم منکر و نکیر. الا و من مات علی حب ال محمد یزف الی الجنة کما تزف العروس الی بیت زوجها. الا و من مات علی حب ال محمد فتح له فی قبره بابان الی الجنة. الا و من مات علی حب ال محمد جعل الله قبره مزار ملائکة الرحمة. الا و من مات علی حب ال محمد مات علی السنة و الجماعة. الا و من مات علی بغض ال محمد جاء یوم القیامة مکتوب بین عینیه ایس من رحمة الله. الا و من مات علی بغض ال محمد مات کافرا. الا و من مات علی بغض ال محمد لم یشم رائحة الجنة ».
4. المجلسی، محمد باقر، همان، ص 91، ح 48.
5. الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 243:
«نحن اصل کل خیر، و من فروعنا کل بر، فمن البر: التوحید، والصلوة، و الصیام، و کظم الغیظ، و العفو عن المسیی ء، و رحمة الفقیر، و تعهد الجار، و الا قرار بالفضل لاهله.
و عدونا اصل کل شر، و من فروعهم کل و فاحشة. فمنهم: الکذب، و البخل، و النمیمة، و القطیعة، و اکل الربا، و اکل مال الیتیم بغیر حقه، و تعدی الحدود التی امر الله، و رکوب الفواحش، ما ظهر منها و ما بطن، و الزنا، و السرقة، و کل ما وافق من ذلک من القبیح.
فکذب من زعم انه معنا و هو متعلق بفروع غیرنا».
6. المجلسی، محمدباقر، همان، ج 53،ص 177.

تبلیغات