آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن


و همچنان وى را سپاس گذاریم که با بعثت بنده پرهیزگار و گرامى خود محمد(ص) بر ما منت گذاشت و دنیاى تاریک ما را در فروغ این چراغ آسمانى روشن فرمود.
امت هاى گذشته از این شرف که بر امت ما کرامت شده, محروم بودند.
نور محمد(ص) در آسمان ها عطیه اى بود که طى روزها و روزگارها ذخیره مانده بود تا سرانجام در آخرالزمان به امت مرحومه ارزانى شود و روشنایى خاموشى ناپذیرش بر دل و جان ما بتابد.
قدرت الهى هرگزشکست نمى خورد و به بنیاد ارادت و مشیت علیایش هرگز خلل نمى رسد.
اراده کرده بود که آخرالزمان را از برکت وجود محمد(ص) شاداب و آباد بدارد و قدرت لایزالش این برکت را از صبح ازل به خاطر ما نگاه داشت تا آن روز که لواى نبوت به دست گرفت و در وحشتکده ى مظالم و معاصى و کفر و شرک, صلاى توحید در داد.
و بدین ترتیب او را خاتم انبیا قرار داد و ما را نیز به نام خاتم امت ها یاد فرمود.
ما را به نام خاتم امم یاد فرمود و بر اقوام و ملل گذشته, سیادت و برترى بخشید.
ما رادر برابر لجاج و انکار گمراهان گواه گرفت و به شمار اندک ما بر گروه هاى انبوهى که در اعصار و قرون مى زیستند, افزونى داد.
به روان پاک محمد(ص) درود باد که وحى تو را با امانت و صمیمیت به بندگان تو رسانید و به شایستگى از میان بندگان تو مبعوث شد و جناب اقدس تو بر قامت وى خلعت نبوت پوشانید.
محمد(ص) امام رحمت و واسطه ى فیض و پیشواى خیرات و اصلاحات و کلید برکت و نعمت بود.
محمد(ص) دین مقدس تو را در زمین آن چنان که سزاوار بود با علو و عظمت جلوه گر ساخت.
آن چنان که جان عزیز خود را به رضاى تو در راه جهاد مقدس خویش بر کف گذاشت; تن نازنین خود را نیز به خاطر تو در طوفان حوادث به مشقت ها و رنج ها تسلیم فرمود.
پیشانى بندگى در پیشگاه عظمت تو بر خاک نهاد و دست التجا و تضرع به درگاه تو برافراشت. دودمان خویش را براى اعتلا و عظمت کلمه توحید به قربانگاه گسیل کرد و بر خویشاوندان خود که هم چنان به مکابره و عناد ادامه مى دادند و از انحراف به استقامت نمى گراییدند, حمله برد و رشته ى رحامت را با دم شمشیر ببرید. بیگانگان مومن و صالح را به خویشتن نزدیک ساخت و خویشان ملحد و منافق را به جرم الحاد و نفاق, بیگانه شمرد و از جوار خویش طردشان کرد.
محمد(ص) در راه رضاى تو, سیاه را بر سفید و درویش را بر توانگر و بیگانه را بر خویش و دور را بر نزدیک, برگزید و عاشقانه به تبلیغ وحى تو و اعلاى قانون تو و تعظیم قرآن تو پرداخت. تا آن جا که از شهر و دیار خود آواره ماند و خاک ((بطحا)) را به امید آن که در ادامه ى تبلیغ آزادتر و قوىتر گردد, ترک گفت و رو به جانب ((یثرب)) گذاشت.
محمد(ص) از مکه که زادگاه و معبد و مسجد و خانه ى آبإ و امهاتش بود, به مدینه ى غریب و ناشناس هجرت کرد تا قرآن مجید را هم چون خورشید تابان بر آسمان حیات بشرى برکشد و جهان را از فروغ این چراغ آسمانى گرم و روشن بدارد.
محمد(ص) در این فداکارى عظیم جز اعظام دین تو و اعلاى کلمه تو و سرکوبى دشمنان تو, هدف دیگرى نداشت.
و بدین ترتیب در خانه ى هجرت به تجهیزات و تسلیحات مسلمانان همت گماشت و از آن جا به امید این که درخت کفر را از ریشه برکند و بر جایش نهال بارور راستى و درستى بنشاند, برضد بت خانه ها به جنگ برخاست.
همه جا دست تواناى تو پشتیبان او بود و لواى ظفر و سعادت از آسمان ها بر فرق گرامش سایه مى انداخت.
تا آن که بت پرستان قریش را در خانه هایشان از پاى درآورد و بت خانه ها را بر سرشان ویران ساخت و فرمان گرانمایه ى تو را جبرا و قهرا بر زندگى ننگین و نکبت گرفته ى آنان تحمیل کرد.
پروردگارا! روح مقدس محمد(ص) را در اعلى علیین به جوار خویش بپذیر و به پاداش رنج ها و زحمت هایى که آن روح مقدس در راه رضاى تو و سعادت بندگان تو به خود پذیرفته, قرین رضا و مسرتش فرماى.
آن چنان بر منزلت و مرتبتش بیفزاى که از آفریدگان تو, کس هم سنگ و هم وزن وى نباشد و بر فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل تو برترى و مهترى گیرد.
و هم چنان فرزندان صالح و پیروان صادق او را از شفاعت و محبتش بهره مند ساز و بیش از آنچه ما را به اکرام و انعام وعده فرموده اى, انعام و اکرام فرماى.
خداوندا! اى تو که بندگانت را به وفادارى فرمان داده اى.
اى تو که از هر وفادار, وفادارترى و از هر بخشنده, افزون تر و مطلوب تر همى بخشى.
تو که اگر بخواهى بر دفتر کردار بندگانت به جاى گناه, ثواب بنویسى و عوض کیفر, پاداش فراوان فرستى.(1)
ما به فضل و انعام تو امیدواریم.
پى نوشت:
1. صحیفه ى کامله ى سجادیه, ترجمه جواد فاضل, ص 64-68, امیر کبیر, تهران, چاپ شانزدهم, 1372

تبلیغات