آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

روز بیست و چهارم ذى الحجه در تاریخ اسلام, روزى بسیار مهم و سرنوشت ساز است, روزى است که بر اثر یک حادثه کوچک, ولى بسیار عظیم و داراى اهمیت, یکى از آیات الهى بر پیامبر(ص) نازل شد. در اثر نزول همین آیه, پیامبر(ص) پرده از یک مسئله بسیار مهم برداشت و جریان خاتم بخشى على(ع) را به اطلاع مردم رساند.
آیه اى که نازل شد, آیه ولایت بود و خبر مهم, اعلام ولایت و جانشینى امیرمومنان(ع) بود, که پیامبر(ص) از سوى پروردگار, از این واقعیت خبر داد و پرده برداشت.
خاتم بخشى امیرمومنان(ع)
(انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون)(1); ولى شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند ; همان کسانى که نماز را بر پا مى دارند و در حال رکوع, زکات مى دهند.
از سدى, مجاهد, حسن, اعمش, عتبه بن ابى حکیم, غالب بن عبد الله, قیس بن الربیع, عبایه بن الربعى, ابن عباس, ابوذر, عبید الله بن عمر بن على بن ابى طالب, انس, عمار, عبد الله بن سلام و جابر بن عبد الله انصارى چنین روایت کرده اند که: روزى گدایى به مسجد پیامبر آمد و از مردم تقاضاى کمک کرد, اما هر چه درخواست کرد, کسى به او کمک نکرد. او که از کمک مردم مایوس گشته بود, رو به سوى آسمان کرد و اظهار داشت: خدایا! من به مسجد پیامبرت آمدم و از مردم تقاضاى کمک کردم, اما کسى به من کمک نکرد. امیرمومنان(ع) با دست خود به او اشاره نمود. او نیز به طرف على(ع) رفته و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد و از مسجد خارج شد. این جا بود که آیه ولایت توسط جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد. پیامبر(ص) براى پیدا کردن مصداق واقعى آیه شریفه, با جمعى از یاران خود به مسجد آمد. آن ها گدایى را دیدند که از درب مسجد بیرون مىآید.
حضرت محمد(ص) به او فرمود: آیا کسى چیزى به تو داد؟ گدا گفت: آرى. آن حضرت پرسید: چه چیزى داد؟ فقیر گفت: این انگشتر را. آن حضرت فرمود: چه کسى این را به تو داد؟ گدا گفت: آن که در حال نماز است. و به امیرمومنان(ع) اشاره کرد. آن حضرت فرمود: در چه حالتى بود؟ گدا گفت: در حال رکوع.
پیامبر(ص) که مى دید نشانه هاى آیه, به خوبى بر على بن ابى طالب(ع) انطباق پیدا کرده است, بى درنگ تکبیر گفت و اهل مسجد به دنبال تکبیر پیامبر, تکبیر گفتند.
حسان بن ثابت (شاعر معروف زمان پیامبر) که شاهد گفتار و خوشحالى پیامبر(ص) بود, بلافاصله این صحنه را در چند بیت به نظم در آورد. ترجمه اشعار او چنین است:
اى پدر بزرگوار حسن! جان من و جان هر آن که دیر یا زود به هدایت و ایمان روى مىآورد, به فداى تو باد! این تویى که در حال رکوع زکات خود را پرداختى. اى بهترین رکوع کننده! جان ها فدایت باد. خداوند در باره تو بهترین نوع ولایت را نازل کرد و آن را در کتاب آسمانى ثبت گردانید.(2)
خاتم بخشى على(ع) به روایت جابر انصارى
جابر بن عبد الله انصارى مى گوید: در محضر پیامبر(ص) نشسته بودیم که مرد عربى با لباس هاى کهنه و با حالت پریشانى ـ که فقر و بیچارگى از میان دو چشمش کاملا آشکار بود.ـ وارد شد. وقتى که نگاه مرد به پیامبر(ص) افتاد, گفت: به سوى تو آمدم, در حالى که دخترکم سخت به گریه افتاده و مادر کودک از این حالت نگران کننده مات و حیران است. همچنین خواهر و دو دختر و مادر سالخورده اى را پشت سر گذارده ام; نزدیک است از فقر و بیچارگى, عقل خود را از دست بدهم.
بدان که فقر و ذلت و پریشانى مرا فراگرفته است, به گونه اى که نه چیز تلخى نزد من یافت مى شود و نه چیز شیرینى. هیچ منتهى و مقصودى نیست مگر به سوى تو. قرار بندگان به کجا خواهد بود, جز به سوى پیامبران.
هنگامى که پیامبر سخن مرد عرب را شنید, به شدت گریست. سپس رو به یاران کرد و فرمود: اى گروه مسلمانان! خداوند پاداشى را به سوى شما فرستاده است. خداوند غرفه ها و منازلى را به عنوان پاداش قرار داده است همانند منزل حضرت ابراهیم خلیل الرحمان. پس چه کسى از شما با این فقیر مواسات مى کند؟ کسى جواب پیامبر را نداد, اما على(ع) ـ که طبق عادت همیشگى خود در گوشه اى از مسجد مشغول نماز نافله بود.ـ بادست به مرد فقیر اشاره نمود تا به نزد او برود. مرد عرب همین که به نزد حضرت على(ع) رفت, وى دست خود را دراز کرد تا انگشتر را از دستش بیرون آورد. او نیز چنین کرد و پس از درود فرستادن بر پیامبر, گفت: تویى آن مولایى که امید مى رود از طرف خدا دین را در دنیا به پادارى... . در همان حال, جبرئیل برپیامبر(ص) فرود آمد وگفت: سلام برتو اى محمد! خداى على اعلى به تو سلام مى رساند و مى فرماید: این آیه را بخوان: (انما ولیکم الله و رسوله...) پیامبر(ص) از جاى برخاست و فرمود: اى گروه مسلمانان! امروز چه کسى از شما کار خوبى انجام داده است که خداوند او را ولى هر مومنى قرار داده است؟ گفتند: اى رسول خدا! کسى را جزء عموزاده ات ـ على ـ سراغ نداریم که کار خیرى انجام داده باشد. این جا بود که پیامبر آیه ولایت را بر آن ها تلاوت کرد. باشنیدن این آیه, حاضران نیز بر آن مرد عرب انفاق کردند. او که از انفاق على(ع) به شدت خوشحال به نظر مى رسید, در حالى که از مسجد بیرون مى رفت, زیر لب این اشعار را زمزمه مى کرد:
من بنده و غلام آن پنج تنى هستم که سوره آل طه و هل إتى درباره شان نازل گشت. پس به دقت بنگرید, تا خبر آن براى شما روشن گردد.
همچنین سوره هاى طواسین و حوامیم و زمر در مقام و منزلتشان نازل شده است. من غلام و بنده آن ها و دشمن کسى هستم که به آن ها کفر بورزد.(3)
فخر و مباهات خدا به امیرمومنان(ع)
در چند مورد, خداى متعال نزد فرشتگان به امیرمومنان(ع) مباهات مى کند. ابن شهر آشوب از کتاب ابوبکر شیرازى نقل کرده است: وقتى که سائل انگشتر را از دست على(ع) بیرون آورد, براى آن حضرت دعا کرد و رفت. خداوند در برابر این اخلاص و ارادتى که على(ع) نسبت به خداى خویش ابراز کرد, نزد فرشتگان به آن حضرت مباهات کرد و فرمود: ((ملائکتى اما ترون عبدى جسده فى عبادتى و قلبه معلق عندى و هو یتصدق بماله طلبا لرضاى اشهدکم انى رضیت عنه و عن خلفه یعنى ذریته));(4) فرشتگانم! آیا به بنده ام نگاه نمى کنید که چگونه بدنش در عبادتم و قلبش در اختیار من مى باشد و در همان حال, براى خشنودى من با مال خود انفاق مى کند و صدقه مى دهد؟ شما را شاهد مى گیرم که من از او و فرزندانش راضى هستم.
خاتم بخشى و پرسش ها:
اینک با طرح چند پرسش پیرامون همین ماجرا, به تبیین برخى ابهامات مى پردازیم.
1 ـ آیا آیه شریفه به فرد خاصى نظر دارد؟ آیا مراد از مومنین در آیه مبارکه, فرد خاصى است؟
پاسخ: فیض کاشانى مى نویسد:
بنابر اخبار بسیار زیادى که از عامه و خاصه نقل شده, آیه درباره على(ع) نازل شده است. بنابر نقل ((مجمع البیان)), همه مفسران بر این باورند که آیه درباره حضرت على(ع) نازل شده است(5)
2 ـ آیا فقط حضرت على(ع) مصداق آیه است؟
پاسخ: فیض مى فرماید: بین امت اسلامى خلافى نیست که در آن روز, احدى در حال رکوع, زکات پرداخت نکرده بود; جز یک نفر(6) که همان على بن ابى طالب(ع) است.
3 ـ آیا سنى ها به خاتم بخشى اشاره کرده اند؟
پاسخ: گفته شد که همه مفسران برآنند که على(ع) انگشتر خود را در حال نماز به گدا داد. از گفته ابن شهرآشوب برمىآید که همه مفسران, اعم از شیعه و سنى, بدان مسئله اشاره کرده اند. چنانچه فرمود: ثعلبى, ماوردى, قشیرى, قزوینى, رازى, نیشابورى, فلکى و طبرى در تفاسیر خود آن را ذکر کرده اند. همچنین ابن البیع در کتاب معرفه اصول الحدیث, سمعانى در فضایل الصحابه, سلمان بن احمد در معجم اوسط, ابو بکر بیهقى در مصنف, نظرى در خصایص(7) و ده ها مفسیر و محدث دیگر در کتاب هاى خود به آن اشاره کرده اند. با این بیان, گفته امثال ابن تیمیه که مدعى شده اند: ((علما اجماع دارند که روایت ساختگى است. )) سست و بى پایه است و به فرموده علامه طباطبائى, ادعاى ابن تیمیه یکى از ادعاهاى عجیب است. (8)
4 ـ انفاق امیرمومنان(ع) در چه حالى بود؟
پاسخ: آیه به صراحت بیان مى کند که انفاق على(ع) در حال رکوع بود: ((سرپرست و ولى شما تنها خداست و پیامبر و آن ها که ایمان آورده اند, همان ها که نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع, زکات مى دهند.))(9) تمام مفسران و راویان نیز اتفاق نظر دارند که این انفاق در وقتى صورت گرفت که على(ع) در حال رکوع بود.
5 ـ این انفاق در چه نمازى صورت گرفت؟
پاسخ: برخى از ابوذر نقل کرده اند که جریان خاتم بخشى در نماز ظهر واقع شده بود.(10)
نظر برخى این است که وقوع این ماجرا در نافله ظهر بود.(11)
6 ـ آیا در آن زمان, پیامبر در مسجد حضور داشت؟
برخى بر آنند که پیامبر در زمان انفاق, در مسجد نبود. استدلال آنان این است: هنگامى که عده اى همراه عبد الله بن سلام به حضور پیامبر رسیدند و از دورى منزل خود به مسجد شکوه کردند, آیه ولایت بر پیامبر نازل گردید.(12)
امام محمد باقر(ع) فرمود: گروهى از یهودیان, از جمله عبد الله بن سلام, اسید بن ثعلبه, بنیامین, سلام و ابن صوریا مسلمان شدند و خدمت پیامبر آمدند و عرضه داشتند: اى رسول خدا! حضرت موسى, یوشع بن نون را وصى خود قرار داد. پس وصى و جانشین شما کیست؟ در این هنگام, این آیه نازل شد. پیامبر فرمود: برخیزید. همه از جاى برخاسته, به همراه پیامبر به مسجد رفتند و سائلى را دیدند که از درب مسجد در حال خارج شدن بود. پیامبر به وى فرمود: اى سائل! کسى چیزى به تو نداد؟ گفت: این انگشتر را به من داد. آن حضرت فرمود: چه کسى این را به تو داد؟ گفت: آن مردى که در حال نماز است. آن حضرت فرمود: در چه حالتى بود؟ گفت: در حال رکوع. این جا بود که پیامبر تکبیر گفت. مسلمانان حاضر در مسجد نیز با شنیدن تکبیر پیامبر, تکبیر گفتند. در این هنگام , پیامبر فرمود: بدانید که پس از من, على بن الى طالب(ع) ولى شما است. آنان نیز در پاسخ پیامبر گفتند: ما نیز خدا را به عنوان پروردگار, اسلام را به عنوان دین, محمد(ص) را به پیامبرى و على را به ولایت و جانشینى پیامبر قبول کردیم.(13)
از برخى روایات چنین بر مىآید که پیامبر(ص) زمان انفاق, در مسجد حضور داشت و در حال نماز بود. سائل از این که درخواست کمک از مسلمانان کرده بود و کسى به او کمک نکرده بود, رو به سوى آسمان برد و اظهار داشت: خدایا! تو شاهد باش که من در مسجد پیامبر از مردم کمک خواستم اما کسى چیزى به من نداد. على(ع) که در حال رکوع بود, به دست راست خود اشاره نمود و سائل نزد على(ع) رفت و انگشتر را از دستش بیرون آورد. همین که پیامبر از نماز فارغ شد, سر به سوى آسمان بالا برد و فرمود: خدایا! برادرم, موسى بن عمران از تو درخواستى کرد و گفت: (رب اشرح لى صدرى)(14), دعایش را مستجاب کردى و به او فرمودى: (سنشد عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا فلا یصلون الیکما)(15); به زودى بازوان تو را به وسیله برادرت محکم و نیرومند مى کنیم و براى شما سلطه و برترى قرار مى دهیم و به برکت آیات ما, بر شما دست نمى یابند. خدایا! من پیامبر و برگزیده تو هستم. خدایا! سینه مرا گشاده کن و کار مرا آسان گردان و وزیرى را از خاندانم براى من قرار ده که پشتم را به وسیله او محکم کنم و نیرومند گردم.
هنوز دعاى پیامبر تمام نشده بود که جبرئیل بر آن حضرت نازل گشت و گفت: یا محمد! بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل گفت: این آیه را بخوان: (انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون.)(16)
بنابر روایت فوق, حضرت محمد(ص) در زمان انفاق, در مسجد حضور داشت. از روایت استفاده نمى شود که انفاق در نماز جماعت بوده است; زیرا ممکن است انفاق در نماز نافله رخ داده باشد و پیامبر پس از برگزارى نماز جماعت دست به دعا برداشته باشد. بسیار بعید است که فرد نیازمند در حالى که تمام صفوف براى جماعت برپا شده بود, از بین صفوف حرکت کند, از مردم کمک مالى بطلبد و انگشتر را از دست حضرت على(ع) خارج کند. پیامبر(ص) و على(ع) در حال خواندن نماز نافله بودند و برخى مسلمانان نیز در انتظار به پاشدن نماز ظهر و برخى دیگر در حال خواندن نافله بودند که سائل بین نماز گزاران رفته و درخواست کمک کرد.
7 ـ بهاى انگشتر!
علامه طریحى مى نویسد: امام صادق روایت فرمود: وزن حلقه انگشترى که على(ع) به سائل انفاق کرد, چهار مثقال بود و وزن نگین که یاقوتى سرخ بود, پنج مثقال بود و بهاى آن با مالیات شام برابرى مى کرد. خراج شام برابر بود با ششصد بار شتر نقره و چهار بار شتر طلا.(17)
مگر ممکن است که چنین انگشتر با قیمتى در آن زمان پیدا شود؟ حضرت على(ع) انگشتر را از کجا به دست آورده بود؟ آیا چنین انگشتر با قیمتى با زهد و بى رغبتى آن حضرت نسبت به دنیا تنافى ندارد؟
پاسخ: اولا: بسیارى بر این عقیده هستند که انگشترى که آن حضرت صدقه داد, انگشترى معمولى بود.
ثانیا: انگشتر جزو وسایل شخصى طرار بن حران بود که در جنگ به دست على بن ابى طالب(ع) کشته شد. امیرمومنان انگشتر را از دست او بیرون آورد و همراه غنایمى که از آن جنگ به دست آورده بود, به محضر رسول الله(ص) برد و پیامبر به عنوان تقدیر و ارج نهادن به عمل خالصانه اش, انگشتر را به او هدیه کرد.(18) خداوند نیز براى آزمایش على(ع) ونشان دادن روش زاهدانه او که حاضر است گرانبهاترین چیز را در راه خدا بدهد, سائلى را به مسجد فرستاد و با یک زمینه سازى, آن حضرت را به عنوان رهبر و جانشین پس از پیامبر به جامعه اسلامى معرفى کرد.
8 ـ آیا این گونه انفاق با حالات عرفانى على(ع) منافات ندارد؟
حضرت على(ع) هنگام نماز, غرق در عبادت بود و هیچ توجهى به غیر از خدا نداشت. تیرى در جنگ صفین در پاى حضرت على(ع) فرو رفت و به دستور امام حسن(ع), تیر را در زمانى که حضرت على(ع) در حال عبادت و خلوت با خدا بود, از پاى وى بیرون آوردند.(19)
پاسخ: اولا: نماز و عبادت على(ع) و هم انفاق و تصدق او براى خدا بود. چه مانعى دارد که على(ع) غرق نماز باشد و صداى سائل به گوشش برسد و براى رضاى خدا, در وسط نماز انفاق کند. علاوه بر آن, خداوند مقدر کرده بود که چنین اتفاقى رخ دهد, تا آیه ولایت نازل شود و جانشینى حضرت على(ع) به خلافت, به گوش همه مردم برسد.
ثانیا: حالات عرفانى معصومین(علیهم السلام) با هم فرق مى کند. آن ها در نماز همیشه یک سان نبوده اند. گاهى معصومین(علیهم السلام) چنان غرق در عبادت بودند که اصلا توجهى به این عالم نداشتند, همانند برخى حالات امیرمومنان(ع) و امام سجاد(ع) و گاهى هم با حفظ حضور قلب, به عالم ماده نیز توجه داشته اند. روزى پیامبر(ص) نماز جماعت را زودتر از سایر روزها به پایان رساند. برخى علت این کار را جویا شدند. آن حضرت فرمود: آیا گریه کودک را نشنیدید؟ من نماز را زودتر از روزهاى دیگر به پایان رساندم تا (مادر) بچه اش را ساکت کند.(20)
9 ـ واکنش یاران در برابر جانشینى على(ع) ؟
عکس العمل یاران پیامبر اسلام(ص) در برابر جانشینى حضرت على(ع) متفاوت بود. برخى از اصحاب پیامبر(ص) اظهار خوشحالى کردند و رضایت کامل خودشان از این جانشینى را اعلام داشتند.(21)
عمر گفت: به خدا قسم! من چهل انگشتر را در حال رکوع صدقه دادم, تا چیزى که درباره على(ع) نازل شد, درباره من هم نازل شود, اما چیزى نیامد.(22)
گروهى از نزول آیه ولایت و تعیین جانشینى
على(ع) پس از پیامبر(ص) سخت برآشفته و عصبانى شدند. آن ها در مسجد پیامبر(ص) جمع شدند و به گفت و گو با یک دیگر پرداختند. برخى اظهار داشتند: اگر نسبت به این آیه کفر بورزیم, لازمه اش این است که به تمام آیات الهى کافر شویم و اگر ایمان بیاوریم, ذلتى بالاتر از این نیست که على بر ما مسلط شود. ما مى دانیم که محمد(ص) در هر چه مى گوید, راستگو است. ما از او و گفتارش پیروى مى کنیم, ولى از دستورى که درباره على داده است, هرگز اطاعت نخواهیم کرد.(23)
10 ـ آیا خاتم بخشى حضرت على(ع) فعل کثیر ـ که مبطل نماز است.ـ نیست؟
پاسخ: اولا: این مقدار از حرکات (اشاره با دست و نشان دادن انگشتر به سائل) را کسى فعل کثیر نمى گوید, تا جزو مبطلات نماز شمرده شود.
ثانیا: فقیهان براى عدم بطلان فعل قلیل در حال نماز, به خاتم بخشى على(ع) در نماز استناد جسته اند و گفته اند: ((فعل قلیل در نماز مبطل نیست, به دلیل کارى که على(ع) انجام داد.)) نیز با استناد به آن گفته اند: ((پرداخت زکات در حال نماز, جایز است.))(24)
ثالثا: خداوند به عنوان تقدیر و ارج نهادن به کار ارزشمند بنده صالح خود, او را راکع و نمازگزار خطاب کرده است. چگونه خداوند به کسى که نمازش باطل است, راکع خطاب مى کند و از او تشکر مى نماید؟!
پى نوشتها:
1 ـ سوره مائده, آیه 55.
2 ـ مجمع البیان, ج 3, ص 325 و تفسیر المیزان, ج 6, ص 23. مرحوم شیخ عباس قمى در سفینه البحار, ج 1, ص 378, اشعار دیگرى از حسان در این باره نقل کرده است.
3 ـ الدر الثمین, ص 20.
4 ـ مناقب ابن شهر آشوب, ج 3, ص 4.
5 و 6 ـ تفسیر صافى, ج 1, ص 451.
7 ـ مناقب ابن شهر آشوب, ج 3, ص 3.
8 ـ تفسیر المیزان, ج 6, ص 25.
9 ـ سوره مائده, آیه 55.
10 ـ مناقب ابن شهر آشوب, ج 3, ص 4.
11 ـ همان.
12 ـ همان. سفینه البحار, ج 1, ص 378.
13 ـ تفسیر نور الثقلین, ج 1, ص 647 و الدرالثمین, ص 17 .
14 ـ سوره طه, آیه 25.
15 ـ سوره قصص, آیه 35.
16 ـ سوره مائده, آیه 55.
17 و 18 ـ مجمع البحرین, ص 92.
19 ـ منتهى الامال, ج 1, ص 150.
20 ـ بحار الانوار, ج 88, ص 93.
21 ـ در روایتى آمده است که عبد الله بن سلام گفت: یا رسول الله! من دیدم که على(ع) انگشتر خود را در حال رکوع به فقیر داد, پس ما از او تبعیت مى کنیم. (مجمع البیان, ص 3, ص 325.)
22 ـ طیبات, ص 12.
23 ـ مناقب ابن شهر آشوب, ج 3, ص4.
24 ـ مجمع البیان, ج 3, ص 327.

تبلیغات