آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

متن

اشاره:
در شماره قبل گفتیم که شهید صدر برای اثبات اینکه، اندیشه مهدی علیه السلام به عنوان رهبری که برای رساندن طرح جهان به وضعیتی برتر انتظار کشیده می شود، در شخص خاصی که همان امام دوازدهم شیعیان باشد متبلور می شود; به دو دلیل تمسک می جوید: 1-دلیل اسلامی، 2-دلیل علمی.
ایشان در شرح دلیل اول صدها روایت را که از رسول اکرم صل الله علیه وآله و ائمه اهل بیت علیه السلام وارد شده مورد توجه قرار داده می گوید: این روایات مشخص می کند که مهدی از اهل بیت علیهم السلام، از فرزندان فاطمه سلام الله علیها از نسل حسین علیه السلام و نهمین فرزند امام حسین علیه السلام است.
اینک به بررسی کلمات ایشان در شرح دلیل دوم می پردازیم:
دلیل علمی
اما دلیل علمی که وی آن را با نام «دلیل علمی » برای اثبات وجود تاریخی مهدی می آورد این که وی شخص معینی بوده، متولد شده، زندگی کرده و با پایگاههای مردمی و نزدیکان خود در ارتباط بوده است.
این دلیل همان گونه که شهید صدر(رض) می گوید از یک تجربه واقعی مایه می گیرد. تجربه ای که دسته ای از مردم مدت هفتادسال تقریبا با آن زندگی کرده اند، یعنی زمان غیبت صغری. شهید صدر(رض) در این جا نگرشی از این غیبت به دست می دهد و مبانی آن را بیان می کند. وی نقش امام مهدی علیه السلام و نقش سفیران چهارگانه را توضیح می دهد. توقیعاتی که از آن حضرت وارد شده یعنی نامه ها و جوابها همگی به یک اسلوب و با یک خط و نظم خاص است. این هماهنگی در طول نیابت نمایندگان چهارگانه وجود داشته است. این مساله نشان دهنده وجود حتمی آن «شخصیت » است، چون در مجامع ادبی ثابت شده است که «روش » همان «شخص » است و همه کسانی که اهل تحقیق و ذوق ادبی هستند بخوبی این حقیقت را درک می کنند. پس از ذکر این شاهدهای قوی بر وجود امام مهدی علیه السلام که بسیار بر آن تاکید دارند، متوجه استقراء و نظریه احتمال می شوند تا مساله را محکم کنند آنگاه می گویند:
«از قدیم گفته اند که طناب دروغ کوتاه است، منطق هم حکم می کند که از نظر احتمال محال است عملا یک دروغ آن هم با این شکل بتواند باقی بماند. در طول این مدت و در ضمن این همه روابط و بده و بستان و در عین حال به دست آوردن اطمینان همه کسانی که در گرد او بودند، [همگی حکایت از حقیقت جریان می کند.]شهید صدر(رض) در آخر چنین نتیجه گیری می کند:
«مساله غیبت صغری را می شود به مثابه یک تجربه علمی برای اثبات یک موضوع خارجی قلمداد کرد و سر بر آستان آن امام پیشوا گذاشت. باید پذیرفت که به دنیا آمده، زنده است ولی غایب و خود اعلان عمومی کرده است که به غیبت کبری می رود. و در نتیجه از دیدها مخفی گشته و جمال خود را به کسی ننموده است.» (1)
تا اینکه خداوند متعال اجازه ظهورش دهد و نقش خود را در انقلاب بزرگ به انجام رساند «زمین را پر از عدل و داد کند، پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد.» چنان که پیامبر ما رسول گرامی اسلام صل الله علیه وآله بدان مژده داده است.
امامیه، چنین عقیده ای دارد و مفهوم توقیع امام دوازدهم که در آن اعلان غیبت کبری می کند، همین است.
در آخر برای تکمیل سخن، گاهی درباره روشی که شهید صدر(رض) دنبال کرده است - چنانکه توضیح دادیم و در واقع هست - سؤال می کنند که:
چرا شهید صدر همان روش گذشتگان را که بحث روایی باشد در پیش نگرفتند تا با نوگراییها و نکته یابیهای خود مایه از بین رفتن شک و شبهه و اشکالاتی که در سند روایات و تضعیف آن ها می گردد، بشوند.
در جواب این سؤال ملاحظات ذیل را می آوریم:
1. شهید صدر در همین زمینه گفته است: در این باره شمار زیادی از روایات وجود دارد با آمار بالا که هیچ یک از مسائل اسلامی مشابه آن، چنین شماری از روایات را ندارد. بلکه، بعضی از علما در این مساله، سخن از «تواتر» گفته اند. بنابراین هیچ مسلمانی توان انکار یا معتقد نبودن به مفاد آن را ندارد; مگر این که علت دیگری در کار باشد و آن هم نیست مگر از جهت درک عقلی مساله که با اهتمام ایشان و تمرکز روی مساله به جای خوبی رسیده است.
2. بیشتر منکران معاصر، علت انکارشان یا از جهت عدم درک این اندیشه است یا از جهت اینکه وی را شخص خاصی بدانند که قرنها قبل به دنیا آمده و اینک زنده و دارای شخصیتی حقیقی است. از این روی - که این قضیه در حقیقت، اسلامی است نه فقط وابسته به مذهبی خاص - شهید صدر به عقلی کردن آن از هر جهت چه تصور چه قبول و چه واقع، روی آورده است.
3. مساله ایمان به مهدی در ردیف ایمان به همه غیبهایی است که از طریق روایات به ما رسیده است. مانند: سؤال نکیر و منکر در قبر و مانند آن که در بخاری و مسلم (2) نیامده; در عین حال هیچ یک از مسلمانان نمی توانند آن را انکار کنند.
4. اختلاف میان کسانی که خبر صحیح را حجت می دانند و به مقتضای آن ایمان دارند و به خود اجازه تکذیب آن را نمی دهند، اختلاف در مصداق قضیه است که چه شخصی است; نه در اصل مهدویت. و این چیزی است که لازم است توجیهات منطقی و علمی برای آن آورده شود.
5. کسانی که روایات مهدی را انکار کرده اند یا مورد شک و تردید قرار داده و تضعیف کرده اند، اهل فن و دانش حدیث نیستند. (3) از این روی لازم نیست خیلی به خود زحمت دهیم. لازم است به تثبیت عقیده در میان مؤمنان روی آوریم و این کار با عقلی کردن قضیه و کاربرد عقیده برای اصلاح امور، حاصل می شود.
برخورد شهید صدر با قضیه مهدی به عنوان تجربه یک امت و مساله یک امت است و مانند یک حقیقت ثابت تاریخی است که امت با همه احساس و آرزو و انتظارش همراه آن است. انتظاری مثبت، فعال و مؤثر در زندگی و تلاش همیشگی، بدون سستی در مقابله با ستم و ستمکاران و جباران.
البته این گذشته از آن است که علمای گذشته و حال کاملا درباره این موضوع بحث و تحقیق کرده اندو همه اشکالات و حرفها و تضعیفات خیالی را مورد بررسی قرار داده اند که به آن اشاره کردیم.
6. تناقض و دوگانگی در نگرش، نسبت به کسانی که به مفاد خبر صحیح ایمان می آورند و همین که در صحیح بخاری آمد حتی اگر با برخی حقایق طبیعت منافات داشته باشد یا با عقل و ذوق جور در نیاید، می پذیرند و ناچار باید آن را تاویل کنند. (4) دسته ای از روایات در صحیح بخاری آمده است که با عقل و ذوق منافات دارد.
اما همین افراد وقتی نوبت به مساله «مهدی منتظر» می رسد با اینکه از طرق مختلف نقل شده و اسناد آن در سنن و مسانید، صحیح است و با شرط بخاری و مسلم تطابق دارد، می بینیم که توقف می کند یا احتیاط می کند یا شک می کند و هیچ دلیلی ندارد جز این که مساله - بنابر فکر قاصرش - از اعتقادات شیعه است; (5) با اینکه ثابت شده است این عقیده همه امت در طول قرن هاست; چنانکه شیخ منصور علی ناصف در کتاب غایة المامول علی التاج الجامع الاصول جزءپنجم، صفحه 361 به آن اشاره کرده است.
7. بحث شهید صدر(رض) مقدمه ای است برای دائرة المعارفی بزرگ که در آن، بحث روائی درباره حضرت مهدی علیه السلام شده است. این کتاب تالیف علامه سیدمحمد صدر است و شهید صدر(رض) اظهار کرده که امیدوار است مؤلف، حق مساله را از هر نظر ادا کرده باشد. از این روی نیازی به بحث روائی نبوده است.
پی نوشتها
1.ر.ک: همان.
2.ر.ک: عبدالمحسن العباد، مجلة الجامعة الاسلامیة، مدینه منوره، سال 1969م.
3.ر.ک: همان; ثامر العمیدی، دفاع عن الکافی، ج 1، ص 205-523.
4.ر.ک: ابن قتیبه، تاویل مختلف الحدیث، چاپ قاهره، 1326ه’.ق.; محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة; هاشم معروف الحسنی، دراسات فی البخاری و الکافی.
5.ر.ک: به آنچه شیخ عبدالمحسن العباد در تحقیق خود ذکر کرده مراجعه کنید.  

تبلیغات