آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

متن

سایه ها! این تعبیر از قبیل پاره احساسات شاعرانه یا تمایل عواطف ناشیه از تخیلات نیست. این کلمه از میان پراکندگی های خیالی و یا از خاطرات یک روح ناتوان ناشی نشده!
این یک حقسقت بارزی است که در جبهه حقایق با چهره روشن و واقعیت نمایان است. آری. سایه های روح پرور غدیر برای خواننده این کتاب فرح بخش و دلنشین است.
شما در نظر خود این معنی را مجسم و تصور کنید: یک مسافر که در دشتی پهنار و بی انتها سرگردان گشته باشد و اشعه سوزان آفتاب و گردبادهای شدید و سهمناک او را بتنگ آورده باشد. در آنهنگامی که از رنج بسیار سستی و ناتوانی بر او مستولی شده بناگاه منظره مصفائی توجه او را جلب کند و پس از گاهی چند خود را در یک باغ خرم و زیبا و در زیر سایه درختان سرسبز و طرب انگیز به بیند. چقدر لذت بخش است؟ و از یک چنین آسایش و آرامش غیر منتظر تا چه حد شاداب و خوشحال می شود؟
این داستان خواب و خیال نیست، این حقیقت دارد.
براستی هنگامی که بر این دریاچه باصفا و فروزان می گذرم، زمانیکه منظره روشن و حساس «الغدیر» که برانگیزه افکار و متضمن مطالب دلپسند و سخنان شیوا است در برابرم نمایان می شود، و گوهرهای گرانبهائی را که در اعماق آن می درخشد در دسترس خود می بینم. اذعان می کنم که ادامه تفکر در آنحقایق و دست یافتن بر آن ذخایر و دقایق چشم و دل را فروغ می بخشد و اعضاء و جوارح را نیرو می دهد و هر بیننده را بی اختیار دچار اعجاب و شگفتی می کند، مانند سیاح و جهان گردی که بآثار و ابنیه هائی برخرد نماید که گذشت زمان و مرور قرن ها و روزگاران در آن تاثیر نکرده و قوائم و بنیان آن استوار و پابرجا مانده!!
در گردآوردن آن بکار رفته و ضمن بررسی صفحات حساس آن که معادل تعداد روزهای سال است (1) مشاهده می شود که عالیترین مرتبه کمال و آراستگی را احراز نموده.
آری دانشمند بزرگوار و استاد زبردست (عبدالحسین امینی) در آغاز امر ضمن تدوین اولین محصول افکار خود حق داستان غدیر را در حدود وسع و توانایی ادا نموده و نسبت براویان حدیث غدیر از صحابه پیغمبر ص و تابعین و طبقات علماء تا این زمان بطور کافی و مستوفی سخن رانده و باین مقدار از استدلال بحدیث - غدیرخم و تحقیق در سند و روایت آن و دلالت آنها بر استوار بودن مقام شامخ ولایت برای پیشوای گرامی علی ع اعم از آن چه که نص حدیث بدست آید و یا آیات قرآن کریم که ضمن حدیث از لسان رسول اکرم ص در برابر اصحاب بیان و اعلان شده حق سخن را ادا نموده.
ولی: استاد بزرگوار. پس از ورود در وادی استدلال و تحقیق روایات و سند آنها. توسن همت والای خود را در این میدان پیش رانده و نسبت به بررسی اقوال و مذاهب مختلف و کاوش در حقایق امر پای اندیشه را از سرحد معمول دیگر نویسندگان فراتر نهاده و با نیروی شگرف خود برهمگان سبقت گرفته.
بلی: رادمرد ارجمند (امینی) در بررسی این امر خطیر در دشوارترین راهها قدم نهاده و تمام زوایای مسائل مربوط بآنرا با نیروی آهنین و بینش نافذ و عجیب خود از زیر نظر گذرانده و هر چه در این راه پیشروی نموده وسعت دامنه مسیرش بیشتر نمایان گشته و چهره معانی و دقایق حقایق منظره های زیباتری را باو نشان داده; مانند چهره ماه که هر قدر بیشتر بدان بنگریم زیبائی بیشتری در نظر جلوه گر می شود.
اینست که می بینیم. اجزاء این کتاب «الغدیر» تا کنون به نه جزء رسیده (2) و هزاران صفحه شامل حقایق روشن و مطالب جالب در برابر چشم جلوه گر گشته و پیوسته این رشته از بحث تحت ممارست بزرگوار و نیروی شکیبائی و پشت کار و عزم خستگی ناپذیرش ادامه خواهد داشت تا آنجا که هدف عالی نویسنده عالیمقام که جز خشنودی حق و دانش و وجدان چیز دیگری نیست بدست آید. و اندیشه سالم و علم و منطق صحیح از آن بهره مند و بدان کامیاب گردد.
دانشمند بزرگوار ما (امینی) از جام محبت پیشوائی چون علی ع و پیروان او سیراب و سراب و سرخوش گشته و این عشق جاودانی او را بر آن داشته که برای بدست آوردن وسیله قرب به پیشگاه خاندان بزرگ علوی از بذل عزیزترین نیروی روحی و جسمی خود دریغ ننموده و از فروغ دانش و بینش خود حداکثر استفاده را بنماید تا بتواند با این فداکاری بی نظیر بتدای مذهب و کیش خود پاسخ داده و وظیفه نهایی خود را بانجام برساند.
آری، آئین دوستی و شیفتگی چنین است. و این چنین دوستی و فداکاری درخور ملامت نیست. زیرا باید باصراحت اذعان نمود که این دانشمند بزرگوار و متتبع در عین محبت سرشار و شیفتگی که سراسر وجود او را فرا گرفته. از عصبیت و هوای نفسانی بدور است.
او دانشمندی است که نتیجه دانش اندوزی خود را در راه محبت بی منتهائی که بعلی(ع) و پیروان او دارد بکار بسته و در عین حال عواطف نفسانی خود را تحت نظام علم و درستی و آراستگی بحث های مستدل و حساس و متین خود از یاوه و سرکشی بازداشته و این چنین پایداری در وادی محبت است که درخور ملامت نیست.
آنکس درخور ملامت است که علاقه و محبت بشخص یا چیزی او را از مسیر حق و راستی منحرف سازد و اسیر دلخواه و عصبیت باطل گردد; و استاد بزرگوار ما (امینی) از این صفت منزه و مبرا است زیرا تمام کوشش او در راه کشف حقیقت و بر افکندن نقاب از چهره مقصود است.
ما در نخستین جزء «الغدیر» مشاهده می کنیم که مؤلف بزرگوار راویان این حدیث را از طبقه پیغمبر ص بترتیب حروف تهجی نام برده که تعداد آنها به یکصد و ده تن بالغ گردیده و همه از بزرگان صحابه پیغمبرند.
این گروه از راویان را از ابی هریره آغاز نموده و به ابی مرازم یعلی بن مرة ابن وهب ثقفی پایان داده است.
مؤلف بزرگوار در این رشته مطلب تنها بذکر نام راویان اکتفا نکرده. بلکه کتب و مدارکی را نیز که راویان مذکور حدیث غدیر را ذکر نموده اند. آنهم با تعیین خصوصیات هریک از کتب مذکور و تصریح بذکر شماره صفحات آن بیان داشته و باین کیفیت «الغدیر» در نظر خواننده آن بمانند دریائی بی کران نمایان می شود که کتب معتبره در آن چون سیل خروشان جلوه گر است.
مانند: اسد الغابه - الاصابه - تهذیب التهذیب - تاریخ خطیب بغدادی - تهذیب الکمال - تاریخ خلفاء سیوطی - البدایة و النهایه ابن کثیر - نخب المناقب - مسند احمد بن حنبل - سنن ابن ماجه - و ده ها کتب حدیث و تفسیر و تاریخ که بموجب آنها صحابه پیغمبر ص داستان غدیر را روایت نموده اند.
مؤلف بزرگوار و ارجمند بعد از ذکر تابعین پرداخته سپس دیگر دانشمادان و ائمه حدیث و تاریخ و تفسیر را با رعایت ترتیب عصر و زمان هر یک و حتی باذکر تاریخ وفات آنان در هر قرنی پس از قرنی نام برده و این گروه را از ابن دینا رجمحی آغاز و براویان عصر حاضر پایان داده است.
نکته جالب آنکه: داستان غدیرخم از این جهت که از فرط شهرت از جمله حقایق مسلمه و غیر قابل تردید شناخته شده محلی برای جدل باقی نگذارده و بحد اجماع امت اسلامی از اهل سنت و شیعه رسیده است تا آنجا که مطرح انظار صحابه و تبابعین و مورد احتیاج و مبادله سوگند (مناشده) قرار گرفته است.
دانشمند ارجمند این موضوع را نیز ازنظر دور نداشته و فصلی مستقل مبنی بر احتیاجات فیمابین صحابه و تابعین و استدلال و مناشده آنان تشکیل داده و از شخصیت های بنام نخست بذکر احتیاجات فاطمه س دختر پیغمبر ص و امام حسن ع و امام حسین ع و عبدالله بن جعفر پرداخته تا می رسد بعمربن عبدالعزیز و مامون خلیفه عباسی.
و نیز با وصف اینکه این داستان از نظر ثبوت و استواری سند و صحت و تواتر آن طوری است که نیازی باثبات و تایید آن نیست و مؤلف ارجمند نیز بااینکه خود را بی نیاز یافته از اینکه فصلی هم بطور مستقل شامل بیان صحت استاد این حدیث تشکیل دهد. چه این امر چون روشنی روز آشکار و مشهود است و اگر برای اثبات روشنی روز نیازی باقامه دلیل باشد، دیگر هیچ امری بر مدار ثبوت و وضوح باقی نمی ماند.
مع الوصف بنا بروش علمی و بمنظور رعایت سنن و آداب تالیف و استقامت در مقصود از ص 266 و ما بعد آن (3) سخنان راویان و حافظان سند حدیث را برای مزید کمال نموده. از جمله گفتار ترمذی را از صحیح او نقل نموده که می نگارد: همانا این حدیث نیکو و صحیح است. و حافظ ابن عبدالبر قرطبی بعد از ذکر حدیث مربوط به اجراء مراسم اخوت (بین افراد مسلمین) و دو حدیث دیگر مربوط باعطاء پرچم و مربوط بغدیرخم تصریح نموده که: اینها همه آثار ثابت و مسلم است. و بهمین منوال در این فصل از کتاب خود سخنان حفاظ و راویان را دایر بصحت سند غدیر ذکر نموده است.
شگفت آنکه با این کیفیت که داستان غدیر بر حد تواتر و اجماع رسیده بر خلاف چنین اجماعی نسبت بآن بعضی از اشخاص نظرات و سخنانی ایراد نموده اند:
در این مورد صاحب کتاب «الغدیر» قیافه دوست خشمگین را در برابر مخالف بخود گرفته و این قبیل مخالفین را مورد محاکمه قرار داده و در یک فصل مستقل حساسی از کتاب خود ابن حزم اندلسی را که تردید و انکار نسبت باین امر محقق را فتح باب کرده محاکمه و دادرسی می نماید.
اگر کتاب «الغدیر» بر مبنای استدلال برای صحت این داستان تدوین شده بود آنچه استاد دانشمند «امینی » در این باره از ذکر راویان در طول زمان تاریخ بیان داشته و آن بذل و جهد و سعی بلیغی را که در اثبات معنی حقیقی ولایت بکار برده کافی و رسا و جامع بود.
ولی این مؤلف دانشمند با مهارت بی نظیر و تسلط کامل خود خواسته از این وادی غدیر، دریای بیکرانی تشکیل دهد که امواج خروشان و برهم انباشته آن بهر جانب دست یافته و از آنمیان محوری بوجود آید که سخنان صریح و تصریحات ملیح پیغمبر عظیم الشان ص را که درباره پیشوای گرامی چون علی ع صادر شده از هر سو نمایان گردد: و برای تامین این منظور نام ادبا و شعرا را بمیان آورده که در قصائد و منظومه های خود از داستان غدیر یاد کرده اند و با شمیم روح پرور و مشک فام نام علی ع و سخنان رسول اکرم ص آثار و اشعار خود را آرایش داده اند.
اینست که می بینیم: مؤلف آزموده و زبردست «الغدیر» با اولین کاروان از شعرا که از آغاز این داستان یعنی عهد پیغمبر گرامی ص این افتخار و شرف را احراز نموده اند همگام شده و بترتیب قرون متوایه این رشته از تاریخ تابناک اسلامی را در قصاید و اشعار ادبای هر قرن جسنجو و غدیریه های هر قرن را نقل و درج نموده در این مبحث زیبا و شیوای ادبی نیز باین مقدار اکتفا ننموده و بلکه ضمن درج و ثبت اشعار مزبور شرح احوال و هویت سرایندگان هر قرن را هم بمعرض استفاده علاقمندان بادب و تاریخ و جویندگان حقایق گذارده و نوابغ شعر و ادب را نیز بدین وسیله شناسانده است.
مضافا برآنچه ذکر شد. بذکر مصادر و معرفی دیوانهائی که قبلا شرح حال شعرا را ثبت و ضبط نموده اند پرداخته و این نحو از تذکره خاصه در عصر حاضر بی نظیر است;!
من در اینجه نسبت بابتکار (الغدیر) در تدوین شرح حال شعرا بترتیبی که ذکر شد گزاف گوئی و مبالغه ننموده ام، بلکه عین حقیقت را بیان کرده ام.
ملاحظه نمائید: مثلا شرح حال و بیان هویت - کمیت - از شعرای غدیر در قرن دوم اسلامی در جلد دوم «الغدیر» بالغ بر سی صفحه از این کتاب را اشغال نموده که می توان آنرا یک مجموعه ادبی مستقل بنام (کمیت) بحساب آورد.
همچنین در مورد سید حمیری شاعر شهیر دیگر شصت صفحه از همان مجلد مشتمل شرح حال او است و ضمن آن خصوصیات این شاعر بطوری مورد بررسی قرار گرفته که او را در قرن مزبور در میان اقرانش ممتازشان می دهید، و نیز شرح حال ابن رومی در جلد سوم ضمن بیست و شش صفحه درج گردیده، بقیه شعرا و ادبا در هر قرن نیز بدین منوال قیاس شود.
این بسط کلام در شرح احوال شعرا شگفتی ندارد بلکه منتهای شگفتی در نیروی شگرف و طاقت فرسای این مؤلف بزرگوار است که در مطالعه دوران زندگی و خصوصیات هریک از این شعرا بکار برده!! چه آنکه تنها در مورد ابن رومی و تنظیم شرح حال و زندگی او، این دانشمند بی نظیر، بدهها کتب قدیم و جدید مراجعه و حتی نوادر مطالب و تطورات گوناگون هریک را از مصادری استخراج نموده که بسیاری از ارباب دانش و اهل تتبع بر آن مصادر وقوف نداشته اند:
بالاخره باید اذعان نمود که حتی یک کتاب از کتبی که شامل ذکر نام و نشانی ابن رومی و متضمن بیان حالات او از زشت و زیبا و نیک و بد بوده از نظر نافذ و دست تتبع توانای او دور و مستور نمانده حتی مقاله استاد عباس محمود عقاد مندرج در مجله «الهدی » منطبعه در عراق که متضمن قسمتی مربوط بشاعر نامبرده بوده مورد بررسی مؤلف بزرگوار (الغدیر) واقع شده و ما با توجه باین مقدار از تتبع و احاطه مؤلف «الغدیر» است که بطور محقق و با ایمان کامل باید اقرار و اذعان کنیم که این پایه و مرتبه از تسلط و احاطه برای کسب میسر نیست. جز آنکه نیروی خاصی با موهبت مخصوص از طرف خداوند توانا باو اعطا شده باشد مه تا این اندازه برموز و دقایق هر امر واقف و مطلع گردد. بسی عبرت انگیز است!!!
مثلا در مورد ابی تمام شاعر که در جلد دوم «الغدیر» شرح حال او درج گردیده نام بیست و هفت تن از افراد مشهور که بر دیوان حماسه او شرح نوشته اند ذکر شده که از ابوعبدالله محمدبن قاسم شروع و بمرحوم شیخ سید بن علی مرتضی که از رجال علم و ادب زمان ما بوده منتهی می شود. و در مورد ذکر مؤلفین اخبار مربوط بابی تمام مذکور دهها از مؤلفین را نام می برد که از ابوالفضل احمد ابی طاهر (در قرن سوم هجری میزیسته) شروع و بدکتر عمر فروخ که از نویسندگان زمان ما است منتهی می گردد.
تا اینجا که درباره «الغدیر» بیان گردید نتیجه یک بررسی اجمالی است که با شتاب و در عین گرفتاری بمشاغل و حوادث زمان توانسته ام بدان دست یابم و امعان نظز بیشتر و دقت در تمام محتویات آن و اظهار نظر درباره آن برایم مقدور نبوده و استاد بزرگوار، عبدالحسین امینی سزاوار است که دوست سنی مصری خود را در قبال این قصور و عجز مورد عفو و اغماض قرار دهند و بر نارسائی او خورده گیری ننمایند و از خدای متعال مسئلت می نمایم که از این چشمه زلال «الغدیر» یک صفای معنوی بین اهل سنت و شیعه از طریق برادری اسلامی پدید آورد تا با وحدت و یگانگی بتوانند یک امت متحد و یک بنای استوار و زوال ناپذیر برای زندگی توام با آزادی و شرف تشکیل دهند و روز افزون عزت اسلامیان و ارجمندی مقام آنان در جهان تامین گردد و خدای متعال آن دانشمند بزرگوار را در این راه مقدس توفیق عنایت فرماید.
پی نوشتها
1- شماره صفحات جلد اول در چاپ نخست 365 است ولی چاپ دوم بالغ بر 410 صحفه می باشد.
2- تا تاریخ تنظیم این مقاله چنین بوده ولی اکنون جلد یازدهم آن نیز منتشر شده و مجلات بعدی آن نیز در دست تهیه است.
3- این شمار صفحه مربوط به چاپ اول است و در چاپ دوم ص 294 است.

تبلیغات