آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

شیوه برخورد باغیر خودىها
با ملاحظه سخنان امیرالمومنین(ع) تردیدى باقى نمى ماند که از دیدگاه آن حضرت, وجود غیر خودىها در جمع امت اسلامى قابل انکار نیست. افشاگرىهاى مدام آن حضرت براى روشن شدن چهره واقعى غیر خودىها و بسیج نیروهاى مومن براى مقابله با آن طیف, براهین روشن و دلایل قاطعى براى اثبات غیر خودىها به شمار مى رود.
نکته مهم و در خور تإمل و دقت, شیوه برخورد حضرت على(ع) با غیر خودىها است که براى شیعیان و رهروان آن حضرت بهترین دستورالعمل و راهکار به حساب مىآید.
از مجموعه خطبه ها و نامه هاى على(ع) در زمینه برخورد با غیر خودىها, به چند نکته روشن مى رسیم:
1 ـ سعى وافر و تلاش بى وقفه حضرت على(ع) براى هدایت و به راه آوردن غیر خودىها, نشانگر روح فوق العاده بزرگ و ملکوتى آن حضرت مى باشد که ازهیچ کوششى براى راهنمایى ونجات آنان دریغ نمى کند و نهایت حسن نیت خیر و صلاح خود را به منصه ظهور مى رساند, حتى هنگامى که لشکریان مقابل هم صف آرایى مى نمایند و طبل جنگ نواخته مى شود و خون ها به جوش مىآید, آن حضرت اجازه شروع جنگ را به یاران خود نمى دهد تا آخرین اتمام حجت ها را نیز بنماید و باز اذن جنگ نمى دهد, مگر این که دشمن جنگ را آغاز کرده باشد.
حضرت على(ع) با خطابه ها و نامه ها و اعزام سفیران, تا آخرین لحظه تلاش مى کرد کار به جنگ نیانجامد و خونى ریخته نشود, و حد اکثر حلم و سعه صدر را از خود بروز مى داد تا شاید افراد بیش ترى را از غرقاب هلاکت نجات دهد.
2 ـ امیرالمومنین(ع) سعى فراوانى براى روشن نمودن اذهان نیروهاى مومن و وفادار داشت تا گول ظاهر غیرخودىها را نخورند و در دام شعارهاى زیبا اما تهى از حقیقت آنان گرفتار نشوند. روشنگرىهاى آن حضرت درباره منافقین و خودىهاى تغییر موضع داده ـ که به فرازهایى از آن ها اشاره شد. و ده ها مورد دیگر در لابلاى سخنان حضرت وجود دارد.ـ درهمین راستا بود, تا مومنین دچار شبهه وخطا نشوند و تحت تإثیر تبلیغات و تحلیل هاى نادرست غیر خودىها, درمواضع بحق خود تردید پیدا نکنند, و در نتیجه در مقابل اغواگرىها و وسوسه ها; مقاومت خود را از دست ندهند.
3 ـ تإکید حضرت على(ع) بر بغض و دشمنى با غیرخودىها نیز بسیارحائز اهمیت و محل تإمل و دقت است.
امیرالمومنین(ع) که بزرگ ترین منادى وحدت و الفت بین امت اسلامى بود و بیش ترین بها را نیز براى این امر پرداخت و تلخ ترین زحمات را متحمل شد, دربرابر غیر خودىهایى که قابل هدایت نبودند و فسق وفجورشان علنى شده بود, نیروهاى مومن را موظف به داشتن بغض و کینه مى کرد, و یکى از شعبه هاى جهاد را بغض و دشمنى با آنان معرفى مى کرد.
4 ـ برخورد قاطع و کوبنده با غیر خودىها و مقابله جدى با آنان بدون هیچ نرمش و سازشى و در نهایت, جنگ و خون ریزى تا کورى چشم فتنه, جزو سنت هاى ثابت علوى در برخورد نهایى با غیرخودىها مى باشد, تا جایى که آن حضرت جنگ نکردن با آنان را مساوى با کفر قلمداد نمودو غفلت ویا تغافل از آنان را به شدت مورد نکوهش و سرزنش قرار داد.
سخت ترین فراز از زندگى سیاسى امیرالمومنین(ع) جنگ با اهل قبله و مسلمانانى بود که همگى شهادتین را بر زبان جارى کرده بودند, اما در طیف غیرخودىها قرار گرفته و در برابر حق قد برافراشته بودند. همان طورى که جنگ با آن ها براى بیش تر خودىها ـ که چنین امرى را تجربه نکرده بودند.ـ کارى سخت شبهه ناک بود, و اگر صلابت و قاطعیت على(ع) نبود, و روشنگرىها و هدایت هاى مستمر آن حضرت وجود نداشت, چشم فتنه کور نمى شد, بلکه چشمان خودىها درگردوغبار فتنه ها از مشاهده حق ناتوان مى شد. لذا حضرت على(ع) در بیان افتخارات خود, به کورکردن چشم فتنه اشاره و آن را جزو ویژگى هاى خاص خود معرفى مى نماید.
5 ـ به دلیل حساسیت و ظرافت برخورد با غیرخودىها, حضرت على(ع) تإکید مى نماید که فقط اهل بصیرت و اهل صبر و استقامت مى توانند وارد میدان مبارزه با غیرخودىها شوندو پرچم این نبرد را بر دوش کشند; کسانى که آگاهى کامل از حق دارند و اهل شک و تردید و شبهه نیستند و تاب و توان مقابله جدى و استقامت در برابر دوستان دیروز و دشمنان امروز را دارند. اما کسانى که به دلیل دوستى دیروز, نمى توانند دشمنى امروز را تحلیل کنند و یا به دلیل این که اختلافات را داخلى و در جمع امت مى دانند و جمع بندى صحیح و جامعى از اوضاع ندارند, به یقین مرد این میدان نیستند و در صورت وارد شدن, جز ضربه زدن و در نهایت, پیوستن جمعى از آنان به طیف غیر خودىها ثمرى نخواهند داشت که ((خوارج)) شاهد گویایى براین ادعاست. اینک چند فراز از سخنان حضرت را مرور مى نماییم:
امیرالمومنین(ع) در تشریح ارکان جهاد مى فرماید:
((والجهاد منها على إربع شعب: على الامر بالمعروف و النهى عن المنکر و الصدق فى المواطن و شنآن الفاسقین, فمن إمربالمعروف شد ظهور المومنین, و من نهى عن المنکر إرغم إنوف الکافرین, و من صدق فى المواطن قضى ما علیه, ومن شنىء الفاسقین و غضب لله, غضب الله له و إرضاه یوم القیامه.))(1)
((جهاد)) 4 پایه دارد: امر به معروف, و نهى از منکر, صداقت در هرجایگاهى (هم چون جنگ خالصانه در راه دین) و دشمنى و بغض فاسقان (غیر خودىهاى گمراه و فاسد). هرکسى امر به معروف کند, پشتوانه محکمى براى مومنان است و هرکسى نهى از منکر نماید, بینى منافقان را برخاک مى مالد و کسى که درهمه صحنه ها با صداقت حاضر شود, مسوولیت خود را انجام داده است وکسى که با فاسقان دشمنى کند و براى خدا غضبناک شود, خداوند در حمایت از به خشم مىآید و در روز قیامت خشنودش کند.
حضرت على(ع) در توصیف موضع خود درباره برخورد با غیر خودىها و تإمل و تدبر فوق العاده دقیق خود در این زمینه, چنین مى فرماید:
((و قد قلبت هذا الامر بطنه و ظهره حتى منعنى النوم, فما وجدتنى یسعنى الا قتالهم إوالجحود بما جإ به محمد(ص) فکانت معالجه القتال إهون على من معالجه العقاب و موتات الدنیا إهون على من موتات الاخره.))(2)
برنامه و کار خود را زیر و رو کردم و همه جهاتش را سنجیدم تا آن جا که دقت در این کار, خواب را از چشمان من گرفت. دیدم چاره اى نیست جز این که یکى از دو راه را انتخاب نمایم: یا جنگ با آنان را پیش گیرم و به مبارزه برخیزم و یا آنچه را محمد(ص) آورده است, انکار کنم; اما دیدم تن به جنگ دادن و پیکار آسان تر ازتحمل مجازات پروردگار است واز دست رفتن دنیا برایم سهل تر است تا از دست رفتن آخرت. لذا رنج این جهان را بر کیفر آن جهان برگزیدم.
در همین زمینه کلام دیگرى از آن حضرت نقل شده است:
((ولقد ضربت إنف هذاالامر و عینه, و قلبت ظهره و بطنه, فلم إرلى فیه الا القتال, إو الکفر بما جإ محمد(ص)))(3)
من همه جوانب این کار را بررسى کردم, و درون و برون آن را جستجو نمودم و سرانجام خود را بر سر دوراهى یافتم: یا جنگ و یا کفر به آن چه پیامبراکرم محمد(ص) آورده است.
هنگامى که به على(ع) پیشنهاد شد, طلحه و زبیر را تعقیب ننماید و به جنگ با آنان مبادرت نکند, چنین فرمود:
((والله لا إکون کالضبع: تنام على طول اللدم, حتى یصل الیها طالبها, و یختلها راصدها, و لکنى اضرب بالمقبل الى الحق المدبر عنه, و بالسامع المطیع العاصى المریب إبدا, حتى یإتى على یومى.))(4)
به خدا سوگند! من همچون کفتار نیستم که با آهنگ ضربات آرام وملایم و پیاپى صیاد که بر دل لانه اش مى زند, به خواب رود و صیادانش به فریب شکارش نمایند, بلکه این منم که با یارانى که روى به حق دارند, فراریان ازحق را سرکوب مى کنم و به مدد کسانى که گوش به فرمان من نهاده اند, شورشگرانى را که همواره در حق من تردید ورزیده اند, درهم مى کوبم, و این راه و رسم من است که تا واپسین روز عمرم ادامه خواهم داد تا مرگم فرا رسد.
امیرالمومنین(ع) قاطعیت و صلابت و عزم جدى خود را در برخورد با غیرخودىها, این گونه بیان مى کند:
((و لعمرى ما على من قتال من خالف الحق و خابط الغى, من ادهان ولاایهان, فاتقواالله عبادالله و فروا الى الله من الله و امضوا فى الذى نهجه لکم, و قوموا بما عصبه بکم, فعلى ضامن لفلجکم عاجلا ان لم تمنحوه عاجلا))(5)
به جان خودم سوگند! در نبرد با کسى که با حق ستیزه کند و در گمراهى پافشارى نماید, کم ترین نرمش و سازش نخواهم داشت و لحظه اى مدارا و سستى نمى کنم.
پس اى بندگان خدا! تقوا پیشه کنید و ازخشم خدا در پناه رحمت خدا بگریزید و در راه روشنى که خداوند در پیش پاى شما گشوده است, پیش روید و زندگى خود را براساس قوانین الهى که براى شما مقرر شده است, برپا دارید که على ضامن پیروزى شما درآن جهان است; هرچند در این جهان پیروزى به دست نیاورید.
در خطبه اى که امیرالمومنین(ع) قبل از جنگ جمل ایراد فرمود, از شروع مرحله اى جدید در مبارزه و جهاد خبر داد که طرفین آن اهل قبله مى باشند, و از مردانى که مى توانستند پرچم این پیکار سخت را بر دوش کشند, سخن به میان آورده است:
((... و قد فتح باب الحرب بینکم و بین إهل القبله, و لایحمل هذا العلم الا إهل البصر و الصبر والعلم بمواضع الحق, فامضوا لما تومرون وقفوا عند ماتنهون عنه و لا تعجلوا فى إمرحتى تبینوا فان لنا مع کل إمر تنکرونه غیرا))(6)
اکنون دروازه جنگ میان شما و اهل قبله گشوده شده است و پرچم این نبرد را فقط کسانى مى توانند بردوش کشند که صبر و بصیرت را درآمیزند و از مواضع حق, آگاهى کامل داشته باشند.
پس به هرآنچه فرمان داده اند, عمل کنید و از هرچه شما را نهى کرده اند, باز ایستید. درهیچ کارى شتاب نکنید, مگر آن گاه که به حقیقت آن آگاه گردید; زیرا چه بسا موردى که شما انکار نمایید و ما نظر دیگرى داشته باشیم.
والحمدلله رب العالمین.
پى نوشتها:
1 ـ نهج البلاغه, حکمت, ;31 معجم, فراز 7.
2 ـ همان, معجم, خطبه 54.
3 ـ همان, خطبه ;43 معجم فراز 3.
4 ـ همان, خطبه 6, معجم.
5 ـ همان, خطبه 24, معجم.
6 ـ همان, خطبه ;173 معجم, فراز 4.

تبلیغات