ابوحمزه ثمالى لقمان روزگار (2)
آرشیو
چکیده
متن
چنانکه قبلا یادآور شدیم ابوحمزه ثمالىهمنشین ائمه معصومینعلیهم السلام بود. روزى دریک مسافرتى ابوحمزه با امام باقرعلیه السلامهمکجاوه بود. آنها براى استراحت از کجاوهپیاده شدند و بارشترها را برزمین گذاردند.امام باقرعلیه السلام بعد از اندکى قدم زدن، نزدابوحمزه آمد و با او دست داد. ابوحمزه گفت: فدایتشوم! من الآن در کجاوه همراه شمابودم، چه طور دوباره با من دست مىدهید؟»امام فرمود:
«مگر نمىدانى که چون مؤمن گردشى کندو سپس با برادرش دست دهد، خداوند توجهخود را به سوى آنها مىافکند و پیوسته بهآنها رو مىکند و به گناهانشان خطابمىکند: از آنها فرو ریزید! اى ابوحمزه! بعداز این فرمان، گناهان هردو مانند برگدرختان فرو مىریزند و آنها خالى از گناه ازهمدیگر جدا مىشوند.» (1)
همراه امام صادقعلیه السلام
ابوحمزه مورد عنایت ومحبت پیشواىششم بود. روزى ابوحمزه در قبرستان بقیعبود که شخصى آمد و گفت: اى ابوحمزه!مولاى خودت را اجابت کن! ابوحمزه باشنیدن این فرمان، بدون هیچ معطلى بهدنبال آن شخص راه افتاد و به محضر امامرسید. او متوجه شد که امام صادقعلیه السلاممنتظر اوست. امام به ابوحمزه فرمود: «اىاباحمزه! ما وقتى تو را مىبینیم، آرامشمىیابیم.» (2)
ابوبصیر، یار دیرین و صمیمى ابوحمزهنقل مىکند: روزى به محضر امام صادقعلیه السلاممشرف شدم. امامعلیه السلام در ضمن گفت و گو ازمن سؤال کرد:
- ابوحمزه ثمالى چه طور است، چه کار مىکند؟
- ابوحمزه را وقتى ترک کردم، مریض وبدحال بود.
- موقعى که به پیش او رفتى، سلام مرا به وىبرسان و بگو: در فلان ماه و فلان روز مرگ تو فرامىرسد و زندگانى را به درود خواهى گفت.
- فدایتشوم! به خدا سوگند! او یکى ازدوستان و شیعیان خالص شماست و ما به اوانس گرفتهایم.
- راست مىگویى! اما آن موقعیت و منزلتى که اودر نزد خداوند و پیش ما دارد، برایش بهتر است.
- اى فرزند رسول خدا! آیا شیعه شما درروز قیامتبا شما خواهد بود؟
- بلى; اگر از نافرمانى خداوند بترسد،مراقب دستورهاى پیامبرش باشد و از ارتکابگناهان خوددارى ورزد، حتما در درجاتبهشتبا ما خواهد بود. (3)
کلام امام رضاعلیه السلام
امام رضاعلیه السلام در مورد ابوحمزه ثمالىمىفرماید: «ابوحمزه ثمالى در روزگار خودمانند لقمان حکیم بود. او به چهار نفر از ما(ائمهعلیهم السلام) خدمت کرده است; علىبنالحسین، محمدبنعلى، جعفربن محمدعلیهم السلامو اندکى هم در عصر امامت امام موسى بنجعفرعلیه السلام.
یونس بن عبدالرحمن هم سلمان روزگاراست.» (4)
در بعضى از عبارات از ابوحمزه به عنوان«سلمان عصر» تعبیر شده است.
درآینه اهل نظر
1 - شیخ صدوققدس سره، بزرگترین محدثشیعه مىنویسد: «ابوحمزه ثابتبن دینارثمالى شخصى مورد اعتماد و عادل است. او باچهار امام معصومعلیهم السلام رفت و آمد داشت. وىدر سال 150 هجرى از دنیا رفت.» (5)
2 - ابوالعباس نجاشى، رجال شناسمعروف قرن پنجم مىگوید: «ابوحمزه ثمالىکوفى فرزند ابىصفیه و شخصى مورد اعتماداست. او مورد حمایت طایفه آل مهلب بود.فرزندان وى: نوح، منصور و حمزه همراهزیدبن علىعلیه السلام به شهادت رسیدند. او باچهار امام درعصر خویش رابطه داشته وروایات آنان را نقل کرده است.
ابوحمزه از برجستهترین، شایستهترین ومطمئنترین اصحاب ما درحدیث و روایتمىباشد. اهل سنت از وى روایت هائى نقلامام رضاعلیه السلام:
ابوحمزه ثمالى درروزگار خود مانندلقمان حکیم بود.کردهاند. کتابهاى تفسیر قرآن، نوادر ورساله حقوق امام سجادعلیه السلام از وى به یادگارمانده است. او در سال 150 هجرىدرگذشت.» (6)
3 - شیخ طوسى درکتاب فهرست مىگوید:ثابتبن دینار - که کنیه او ابوحمزه ثمالىمىباشد.- یکى از محدثین مورد اعتمادماست و کتاب حدیث دارد و کتاب نوادر وکتاب زهد هم از آثار اوست. شیخ طوسىهمچنین در رجال خویش ضمن شمردن ناموى در ردیف اصحاب امام چهارم، پنجم،ششم و هفتمعلیهم السلام مىگوید: در این که آیاابوحمزه زمان امامت امام کاظمعلیه السلام را درککرد، یانه؟ اختلاف است ولى از سه امام قبلىروایت نقل کرده است.» (7)
4 - محمدبن اسحاق ندیم در کتاب ارزشمند«الفهرست» در مورد ابوحمزه ثمالى مىنویسد:«کتاب تفسیر تالیف ابوحمزه ثمالى مىباشد.وى از پیروان علىعلیه السلام و از شخصیتهاىنجیب و مطمئن روزگار خویش بود. او باابوجعفرعلیه السلام رابطه نزدیک داشت.» (8)
در منظر اهل سنت
1 - محمد بن اسماعیل بخارى (194-256ه .ق) در کتاب «التاریخ الکبیر»، در شرح حالابوحمزه ثمالى مىگوید: «ثابت ابن ابىصفیه،ابوحمزه ثمالى از اهالى کوفه و تحتحمایتمهلب بود. وى از ذاذان، عکرمه و ابىجعفرالباقر حدیث نقل کرده است. ابونعیم و وکیعاز شاگردان وى مىباشند که از او حدیثشنیدهاند.» (9)
2 - ابن حجرعسقلانى مصرى شافعى(773-852 ه .ق) بعد از ذکر سخنان فوق، ازقول ابن سعد نقل مىکند: ابوحمزه در زمانخلافت ابوجعفر منصور دوانیقى - دومینخلیفه عباسى - از دنیا رفت. ابن حجر نظرعلماى اهل تسنن در باره ابوحمزه و احادیث،اساتید و شاگردان وى را مفصل نقل مىکند واو را به علت این که از شیعیان تندرو مىباشد،مورد بىمهرى قرار مىدهد. ابن حجراحادیث ابوحمزه را به خاطر سخنان او علیهخلفا غیر متین دانسته و ازقول دانشمندانغیر شیعى وى را تضعیف مىکند و مورداعتماد و اطمینان نمىداند. (10)
البته آنان هیچ گونه نقض و ایراد منطقى واستدلالى که با آن بتوان بر احادیث وشخصیت ابوحمزه خدشه کرد، در کتب خودنقل نکردهاند. عاملى که سبب آشفتگى وبىمهرى شدید آنان نسبتبه شخصیتوالاى این فقیه شیعى شده است و آن را دلیلبر تضعیف ابوحمزه و تردید در صداقت وایمان وى شمردهاند، استقامت در تشیع وپیروى مخلصانه از مولاى متقیان،امامعلىعلیه السلام مىباشد. (11)
با این حال آنها در کتابهاى متعدد خویشاز کلمات و احادیث ابوحمزه ثمالى سودجسته و بهره بردهاند. ما براى آشنایى بیشترخوانندگان عزیز، با عظمت ابوحمزه و اطلاعاز شخصیت فراگیر این دانشمند برجستهجهان حدیث و تفسیر، نگاهى کوتاه و گذرا بهاحادیث ابوحمزه در منابع غیر شیعىمىاندازیم.
قندوزى حنفى در «ینابیع الموده»، ابنماجه در «سنن»، طبرانى در «معجم کبیر»، ابنهیثمى در «مجمع الزواید» و سایر محدثین ودانشمندان اهل سنت روایتهاى ابوحمزه رانقل کردهاند. ما به عنوان نمونه فقط یکمورد از احادیث وى را در رابطه با فضیلتامام علىعلیه السلام و غیبتحضرت مهدى(عجلالله تعالى فرجه) از آن منابع نقل مىکنیم:
ابوحمزه ثمالى از سعیدبن جبیر و او از ابن
عباس چنین نقل مىکند: «پیامبر بزرگواراسلام فرمود: على بعد از من، امام امت است وقائم منتظر از نسل على است; همان کسى کهزمین را پراز عدل و داد خواهد کرد، بعد از آنکه از ظلم و جور پرخواهد شد. قسم به آنکسى که مرا به حق مبعوث فرمود - تا مردم رابشارت داده و از عذاب خدا بترسانم.- آنان کهدر امامت وى در زمان غیبت ثابت و استوارخواهند بود از «کبریت احمر» کمیابترهستند.
جابرابن عبدالله انصارى در این هنگام به پاخاست وعرض کرد: یارسول الله! مگر فرزند قائم تو غیبتخواهد داشت؟! پیامبرصلى الله علیه وآلهفرمود: بلى. قسم به پروردگارم! مطمئناخداوند اهل ایمان را آزمایش خواهد کرد ودر این آزمایش کفار هلاک خواهند شد. اىجابر! این غیبت طولانى یکى از اسرار الهىاست و از نظر بندگان خداوند، آن سر مخفىاست. مبادا در این امر شک کنى; زیرا شک وتردید در کارها و افعال پنهان و آشکار خداوندمتعال، مساوى با کفر است.» (12)
پدر سه شهید
ابوحمزه پنج پسر صالح داشت. سه نفر ازفرزندان او: نوح، منصور و حمزه همراه زیدبن على بن الحسینعلیه السلام قیام کردند و علیهحکومت جبار امویان در کوفه دستبهشورش زدند. در این قیام شیعیان کوفه با زیدبیعت کردند.
سه فرزند ابوحمزه از شاخصترینچهرههاى آن قیام شمرده مىشدند. آنهادرکنار فرزند دلیر امام سجادعلیه السلام علیه ظلممبارزه کردند. هنگامى که جنگ به اوج خودرسید و یاران زید بن علىعلیه السلام احساس ضعفو شکست کردند، بسیارى از آنان بیعت راشکسته و فرار کردند. فقط عده اندکى دراطراف زید باقى ماندند، که از جمله آنان نوح،منصور و حمزه; فرزندان ابوحمزه ثمالىبودند. آنان تا آخرین لحظه مقاومت کردند وتاپاى جان ایستادند و در کنار پسرشجاع وغیرتمند پیشواى چهارمعلیه السلام بعد ازفداکارىهاى بسیار، به درجه رفیع شهادتنائل شدند.
دو فرزند دیگر ابوحمزه: على و حسین درزمان امام کاظمعلیه السلام زنده بودند. آن دو درردیف محدثین و فقهاى شیعه قرار دارند و ازامام ابوالحسن موسى الکاظمعلیه السلام و سایرائمهعلیهم السلام احادیث و روایاتى نقل کردهاند. (13)
تالیفات و آثار
این محدث بلند پایه و فقیه نام آور شیعهدر طول عمر با برکتخویش، آثار متعددى رابه عرصه فرهنگ و دوستداران معارف شیعىعرضه کردهاند.
او احادیثبسیارى در موضوعات فقهى،تفسیرى و عرفانى و در زمینههاى آدابمعاشرت، حقوق، اقتصاد اسلامى، حج، اصولدین و... را از ائمهعلیهم السلام نقل کرده است.
شاخصترین آثار وى عبارت است از:
1 - «تفسیر قرآن کریم»: ابن ندیم درفهرستخویش از آن یاد کرده است. اخیرااین کتاب به شکلى زیبا، توسط یکى ازمحققین محترم به زیور طبع آراسته گشتهاست.
2 - کتاب «نوادر»: موضوع آن حدیث است وحسن بن محبوب آن را از ابوحمزه نقل کردهاست.
3 - کتاب «زهد»4 - رساله «حقوق امام زین العابدینعلیه السلام»که در کتابهاى امالى و من لایحضره الفقیهآمده است.
5 - «دعاى ابوحمزه ثمالى» که داراىعبارتهاى عرفانى و ملکوتى و مورد توجهاهل نظر بوده و شرحهاى متعددى بر آننوشته شده است.
6 - سایر ادعیه و زیارات که زینتبخشصفحات کتب ادعیه مىباشد.
آثار زرین ابوحمزه در کتابها و منابع مهمشیعه و سنى، در موضوعات گوناگون دیدهمىشود. (14)
اساتید و شاگردان
ابوحمزه ثمالى علاوه بر این که از مکتبپرفیض امام زین العابدین، امام باقر و امامصادقعلیهم السلام استفاده برد; از محضر بزرگانصحابه و دانشمندان نامى عصر خویش نیزبهرهمند شد که از جمله آنها مىتوان ازجابرابن عبدالله انصارى، عبدالله بنحسنعلیه السلام، سعیدبن جبیر و ابوبصیر نام برد.وى از آنان حدیث و تفسیر آموخته است.
او همچنین معارف اهلبیتعلیهم السلام را بهشمار فراوانى از فقیهان و سایر شیعیان دانشطلب و علم دوست آموخته است. نویسندهمعجم رجال الحدیثبیش از چهل نفر را ناممىبرد که در زمزه شاگردان ابوحمزه محسوبمىشوند.
حسن بن محبوب، محمدبن مسلم، معاویةبن عمار، صفوان جمال، حسن بن حمزه،هشام بن سالم، داودرقى ابوایوب، ابان بنعثمان، ابوسعید المکارى، ابن مسکان وحمادبن ابىطلحه بیاع السابرى از شاگردانابوحمزه هستند. بعضى از شاگردان او از ارکانشیعه و از یاران نزدیک ائمه اطهارعلیهم السلاممحسوب مىشوند.
افول ستاره
ابوحمزه ثمالى بعد از عمرى ترویج مکتبوالاى تشیع، در سال 150 ه .ق درشهر کوفهرخ در نقاب خاک کشید و جان به جان آفرینتسلیم کرد.
ابن جان عاریت که به حافظ سپرد دوست روزى رخش بینم و تسلیم وى کنم
بنابه گفته شیخ طوسى و نجاشى، ابوحمزهبعد از شهادت امام صادقعلیه السلام (148 ه .ق) ودر زمان خلافت منصورعباسى، درسال 150ه .ق از دنیا رفت. اما از آنجا که ابن محبوب(متولد 149 ه .ق) از وى احادیث زیادىرابلاواسطه نقل کرده است، به نظر مىرسدابوحمزه تا آخرین سالهاى خلافت منصور(158ه .ق) زنده بود; تا امکان داشته باشد کهابن محبوب بتواند در ده سالگى از او حدیثشنیده باشد. در هر صورت، در تاریخ وفات وىاختلاف است. (15)
حسن ختام این مقاله چند حدیث نورانىاست که ابوحمزه ثمالى راوى آنهاست.
بهترین مردم
امام زین العابدینعلیه السلام فرمود:
«من عمل بما افترض الله علیه فهو منخیرالناس» (16)
هرکس به واجبات الهى عمل کند، ازبهترین مردم است.
پاداش شهید
امام صادقعلیه السلام فرمود: «من ابتلى من«المؤمنین ببلاء فصبر علیه کان له مثل اجرالف شهید» (17)
هرکس از مؤمنین به بلائى گرفتار شود وبرآن صبر کند، معادل پاداش هزار شهید راخواهد داشت.
زکات
حضرت محمدصلى الله علیه وآله فرمود: «اذا منعتالزکاة منعت الارض برکاتها» (18)
اگر مردم از دادن زکات خوددارى کنند،زمین هم برکات خود را از آنان منع خواهدکرد.
تبعیض نژادى ممنوع!
امام زین العابدینعلیه السلام فرمود: «لاحسبلقرشى و لا عربى الا بتواضع، و لا کرم الابتقوى، و لا عمل الا بنیة» (19) ;
قرشى بودن و عربى بودن مایه افتخارنیست، مگر این که شخص متواضع باشد.نیکوکارى و سخاوتمندى ارزش ندارد، مگراین که بر اساس تقوا باشد. هیچ عملى موردقبول درگاه الهى نیست; جز این که نیتخیر وخدایى همراه آن باشد.
ولایت
ابوحمزه ثمالى مىگوید: «روزى امامسجادعلیه السلام به ما فرمود: کدام سرزمین بهتراست؟
گفتیم: خدا، پیامبر و فرزند رسول الله بهترمىداند. امام فرمود: بهترین مکان، بین رکن ومقام است. اگر مردى عمر حضرت نوحعلیه السلام راداشته باشد; و (حداقل) 950 سال عمر کند وروزها را روزه بگیرد و شبها را در چنین مکانباعظمت نماز بخواند و به عبادت بپردازد،سپس در روز قیامتخداوند را ملاقات کند درحالى که به ولایت ما معتقد نباشد; این همهتلاش و زحمت و عبادت طاقت فرسا هیچسودى برایش نخواهد داشت.» (20)
پىنوشتها:
1 - اصول کافى، ج 2، ص 180.
2 - سفینةالبحار، ج 2، ص 440 و قاموس الرجال،ج2، ص 447.
3 - معجم الرجال الحدیث، ج 4، ص 294 و سفینةالبحار، ماده حمز.
4 - رجال کشى، ص 33 و اعیان الشیعه، ج 4، ص 9.
5 - معجم الرجال الحدیث، ج 4، ص 292.
6 - رجال نجاشى، ص 83.
7 - الفهرست، شیخ طوسى، ص 90 و رجال شیخطوسى، ص 110، 129، 174، 333.
8 - الفهرست، ابن ندیم، ص 59.
9 - التاریخ الکبیر، ج 2، ص 165.
10 - التهذیب التهذیب، ج 2، ص 7.
11 - الامام الصادق، اسدحیدر، ج 3، ص 517.
12 - ینابیع الموده، ج 3، ص 397.
13 - اعیان الشیعه، ج 4، ص 10 و نامه دانشوران،ج1، ص 50.
14 - من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 459 و قاموسالرجال، ج 2، ص 444.
15 - اعیان الشیعه، ج 4، ص 9.
16 - الکافى، ج 2، ص 81.
17 - همان، ص 92.
18 - وسایل الشیعه، ج 9، ص 26.
19 - همان، ج 1، ص 47.
20 - همان، ص 122.
«مگر نمىدانى که چون مؤمن گردشى کندو سپس با برادرش دست دهد، خداوند توجهخود را به سوى آنها مىافکند و پیوسته بهآنها رو مىکند و به گناهانشان خطابمىکند: از آنها فرو ریزید! اى ابوحمزه! بعداز این فرمان، گناهان هردو مانند برگدرختان فرو مىریزند و آنها خالى از گناه ازهمدیگر جدا مىشوند.» (1)
همراه امام صادقعلیه السلام
ابوحمزه مورد عنایت ومحبت پیشواىششم بود. روزى ابوحمزه در قبرستان بقیعبود که شخصى آمد و گفت: اى ابوحمزه!مولاى خودت را اجابت کن! ابوحمزه باشنیدن این فرمان، بدون هیچ معطلى بهدنبال آن شخص راه افتاد و به محضر امامرسید. او متوجه شد که امام صادقعلیه السلاممنتظر اوست. امام به ابوحمزه فرمود: «اىاباحمزه! ما وقتى تو را مىبینیم، آرامشمىیابیم.» (2)
ابوبصیر، یار دیرین و صمیمى ابوحمزهنقل مىکند: روزى به محضر امام صادقعلیه السلاممشرف شدم. امامعلیه السلام در ضمن گفت و گو ازمن سؤال کرد:
- ابوحمزه ثمالى چه طور است، چه کار مىکند؟
- ابوحمزه را وقتى ترک کردم، مریض وبدحال بود.
- موقعى که به پیش او رفتى، سلام مرا به وىبرسان و بگو: در فلان ماه و فلان روز مرگ تو فرامىرسد و زندگانى را به درود خواهى گفت.
- فدایتشوم! به خدا سوگند! او یکى ازدوستان و شیعیان خالص شماست و ما به اوانس گرفتهایم.
- راست مىگویى! اما آن موقعیت و منزلتى که اودر نزد خداوند و پیش ما دارد، برایش بهتر است.
- اى فرزند رسول خدا! آیا شیعه شما درروز قیامتبا شما خواهد بود؟
- بلى; اگر از نافرمانى خداوند بترسد،مراقب دستورهاى پیامبرش باشد و از ارتکابگناهان خوددارى ورزد، حتما در درجاتبهشتبا ما خواهد بود. (3)
کلام امام رضاعلیه السلام
امام رضاعلیه السلام در مورد ابوحمزه ثمالىمىفرماید: «ابوحمزه ثمالى در روزگار خودمانند لقمان حکیم بود. او به چهار نفر از ما(ائمهعلیهم السلام) خدمت کرده است; علىبنالحسین، محمدبنعلى، جعفربن محمدعلیهم السلامو اندکى هم در عصر امامت امام موسى بنجعفرعلیه السلام.
یونس بن عبدالرحمن هم سلمان روزگاراست.» (4)
در بعضى از عبارات از ابوحمزه به عنوان«سلمان عصر» تعبیر شده است.
درآینه اهل نظر
1 - شیخ صدوققدس سره، بزرگترین محدثشیعه مىنویسد: «ابوحمزه ثابتبن دینارثمالى شخصى مورد اعتماد و عادل است. او باچهار امام معصومعلیهم السلام رفت و آمد داشت. وىدر سال 150 هجرى از دنیا رفت.» (5)
2 - ابوالعباس نجاشى، رجال شناسمعروف قرن پنجم مىگوید: «ابوحمزه ثمالىکوفى فرزند ابىصفیه و شخصى مورد اعتماداست. او مورد حمایت طایفه آل مهلب بود.فرزندان وى: نوح، منصور و حمزه همراهزیدبن علىعلیه السلام به شهادت رسیدند. او باچهار امام درعصر خویش رابطه داشته وروایات آنان را نقل کرده است.
ابوحمزه از برجستهترین، شایستهترین ومطمئنترین اصحاب ما درحدیث و روایتمىباشد. اهل سنت از وى روایت هائى نقلامام رضاعلیه السلام:
ابوحمزه ثمالى درروزگار خود مانندلقمان حکیم بود.کردهاند. کتابهاى تفسیر قرآن، نوادر ورساله حقوق امام سجادعلیه السلام از وى به یادگارمانده است. او در سال 150 هجرىدرگذشت.» (6)
3 - شیخ طوسى درکتاب فهرست مىگوید:ثابتبن دینار - که کنیه او ابوحمزه ثمالىمىباشد.- یکى از محدثین مورد اعتمادماست و کتاب حدیث دارد و کتاب نوادر وکتاب زهد هم از آثار اوست. شیخ طوسىهمچنین در رجال خویش ضمن شمردن ناموى در ردیف اصحاب امام چهارم، پنجم،ششم و هفتمعلیهم السلام مىگوید: در این که آیاابوحمزه زمان امامت امام کاظمعلیه السلام را درککرد، یانه؟ اختلاف است ولى از سه امام قبلىروایت نقل کرده است.» (7)
4 - محمدبن اسحاق ندیم در کتاب ارزشمند«الفهرست» در مورد ابوحمزه ثمالى مىنویسد:«کتاب تفسیر تالیف ابوحمزه ثمالى مىباشد.وى از پیروان علىعلیه السلام و از شخصیتهاىنجیب و مطمئن روزگار خویش بود. او باابوجعفرعلیه السلام رابطه نزدیک داشت.» (8)
در منظر اهل سنت
1 - محمد بن اسماعیل بخارى (194-256ه .ق) در کتاب «التاریخ الکبیر»، در شرح حالابوحمزه ثمالى مىگوید: «ثابت ابن ابىصفیه،ابوحمزه ثمالى از اهالى کوفه و تحتحمایتمهلب بود. وى از ذاذان، عکرمه و ابىجعفرالباقر حدیث نقل کرده است. ابونعیم و وکیعاز شاگردان وى مىباشند که از او حدیثشنیدهاند.» (9)
2 - ابن حجرعسقلانى مصرى شافعى(773-852 ه .ق) بعد از ذکر سخنان فوق، ازقول ابن سعد نقل مىکند: ابوحمزه در زمانخلافت ابوجعفر منصور دوانیقى - دومینخلیفه عباسى - از دنیا رفت. ابن حجر نظرعلماى اهل تسنن در باره ابوحمزه و احادیث،اساتید و شاگردان وى را مفصل نقل مىکند واو را به علت این که از شیعیان تندرو مىباشد،مورد بىمهرى قرار مىدهد. ابن حجراحادیث ابوحمزه را به خاطر سخنان او علیهخلفا غیر متین دانسته و ازقول دانشمندانغیر شیعى وى را تضعیف مىکند و مورداعتماد و اطمینان نمىداند. (10)
البته آنان هیچ گونه نقض و ایراد منطقى واستدلالى که با آن بتوان بر احادیث وشخصیت ابوحمزه خدشه کرد، در کتب خودنقل نکردهاند. عاملى که سبب آشفتگى وبىمهرى شدید آنان نسبتبه شخصیتوالاى این فقیه شیعى شده است و آن را دلیلبر تضعیف ابوحمزه و تردید در صداقت وایمان وى شمردهاند، استقامت در تشیع وپیروى مخلصانه از مولاى متقیان،امامعلىعلیه السلام مىباشد. (11)
با این حال آنها در کتابهاى متعدد خویشاز کلمات و احادیث ابوحمزه ثمالى سودجسته و بهره بردهاند. ما براى آشنایى بیشترخوانندگان عزیز، با عظمت ابوحمزه و اطلاعاز شخصیت فراگیر این دانشمند برجستهجهان حدیث و تفسیر، نگاهى کوتاه و گذرا بهاحادیث ابوحمزه در منابع غیر شیعىمىاندازیم.
قندوزى حنفى در «ینابیع الموده»، ابنماجه در «سنن»، طبرانى در «معجم کبیر»، ابنهیثمى در «مجمع الزواید» و سایر محدثین ودانشمندان اهل سنت روایتهاى ابوحمزه رانقل کردهاند. ما به عنوان نمونه فقط یکمورد از احادیث وى را در رابطه با فضیلتامام علىعلیه السلام و غیبتحضرت مهدى(عجلالله تعالى فرجه) از آن منابع نقل مىکنیم:
ابوحمزه ثمالى از سعیدبن جبیر و او از ابن
عباس چنین نقل مىکند: «پیامبر بزرگواراسلام فرمود: على بعد از من، امام امت است وقائم منتظر از نسل على است; همان کسى کهزمین را پراز عدل و داد خواهد کرد، بعد از آنکه از ظلم و جور پرخواهد شد. قسم به آنکسى که مرا به حق مبعوث فرمود - تا مردم رابشارت داده و از عذاب خدا بترسانم.- آنان کهدر امامت وى در زمان غیبت ثابت و استوارخواهند بود از «کبریت احمر» کمیابترهستند.
جابرابن عبدالله انصارى در این هنگام به پاخاست وعرض کرد: یارسول الله! مگر فرزند قائم تو غیبتخواهد داشت؟! پیامبرصلى الله علیه وآلهفرمود: بلى. قسم به پروردگارم! مطمئناخداوند اهل ایمان را آزمایش خواهد کرد ودر این آزمایش کفار هلاک خواهند شد. اىجابر! این غیبت طولانى یکى از اسرار الهىاست و از نظر بندگان خداوند، آن سر مخفىاست. مبادا در این امر شک کنى; زیرا شک وتردید در کارها و افعال پنهان و آشکار خداوندمتعال، مساوى با کفر است.» (12)
پدر سه شهید
ابوحمزه پنج پسر صالح داشت. سه نفر ازفرزندان او: نوح، منصور و حمزه همراه زیدبن على بن الحسینعلیه السلام قیام کردند و علیهحکومت جبار امویان در کوفه دستبهشورش زدند. در این قیام شیعیان کوفه با زیدبیعت کردند.
سه فرزند ابوحمزه از شاخصترینچهرههاى آن قیام شمرده مىشدند. آنهادرکنار فرزند دلیر امام سجادعلیه السلام علیه ظلممبارزه کردند. هنگامى که جنگ به اوج خودرسید و یاران زید بن علىعلیه السلام احساس ضعفو شکست کردند، بسیارى از آنان بیعت راشکسته و فرار کردند. فقط عده اندکى دراطراف زید باقى ماندند، که از جمله آنان نوح،منصور و حمزه; فرزندان ابوحمزه ثمالىبودند. آنان تا آخرین لحظه مقاومت کردند وتاپاى جان ایستادند و در کنار پسرشجاع وغیرتمند پیشواى چهارمعلیه السلام بعد ازفداکارىهاى بسیار، به درجه رفیع شهادتنائل شدند.
دو فرزند دیگر ابوحمزه: على و حسین درزمان امام کاظمعلیه السلام زنده بودند. آن دو درردیف محدثین و فقهاى شیعه قرار دارند و ازامام ابوالحسن موسى الکاظمعلیه السلام و سایرائمهعلیهم السلام احادیث و روایاتى نقل کردهاند. (13)
تالیفات و آثار
این محدث بلند پایه و فقیه نام آور شیعهدر طول عمر با برکتخویش، آثار متعددى رابه عرصه فرهنگ و دوستداران معارف شیعىعرضه کردهاند.
او احادیثبسیارى در موضوعات فقهى،تفسیرى و عرفانى و در زمینههاى آدابمعاشرت، حقوق، اقتصاد اسلامى، حج، اصولدین و... را از ائمهعلیهم السلام نقل کرده است.
شاخصترین آثار وى عبارت است از:
1 - «تفسیر قرآن کریم»: ابن ندیم درفهرستخویش از آن یاد کرده است. اخیرااین کتاب به شکلى زیبا، توسط یکى ازمحققین محترم به زیور طبع آراسته گشتهاست.
2 - کتاب «نوادر»: موضوع آن حدیث است وحسن بن محبوب آن را از ابوحمزه نقل کردهاست.
3 - کتاب «زهد»4 - رساله «حقوق امام زین العابدینعلیه السلام»که در کتابهاى امالى و من لایحضره الفقیهآمده است.
5 - «دعاى ابوحمزه ثمالى» که داراىعبارتهاى عرفانى و ملکوتى و مورد توجهاهل نظر بوده و شرحهاى متعددى بر آننوشته شده است.
6 - سایر ادعیه و زیارات که زینتبخشصفحات کتب ادعیه مىباشد.
آثار زرین ابوحمزه در کتابها و منابع مهمشیعه و سنى، در موضوعات گوناگون دیدهمىشود. (14)
اساتید و شاگردان
ابوحمزه ثمالى علاوه بر این که از مکتبپرفیض امام زین العابدین، امام باقر و امامصادقعلیهم السلام استفاده برد; از محضر بزرگانصحابه و دانشمندان نامى عصر خویش نیزبهرهمند شد که از جمله آنها مىتوان ازجابرابن عبدالله انصارى، عبدالله بنحسنعلیه السلام، سعیدبن جبیر و ابوبصیر نام برد.وى از آنان حدیث و تفسیر آموخته است.
او همچنین معارف اهلبیتعلیهم السلام را بهشمار فراوانى از فقیهان و سایر شیعیان دانشطلب و علم دوست آموخته است. نویسندهمعجم رجال الحدیثبیش از چهل نفر را ناممىبرد که در زمزه شاگردان ابوحمزه محسوبمىشوند.
حسن بن محبوب، محمدبن مسلم، معاویةبن عمار، صفوان جمال، حسن بن حمزه،هشام بن سالم، داودرقى ابوایوب، ابان بنعثمان، ابوسعید المکارى، ابن مسکان وحمادبن ابىطلحه بیاع السابرى از شاگردانابوحمزه هستند. بعضى از شاگردان او از ارکانشیعه و از یاران نزدیک ائمه اطهارعلیهم السلاممحسوب مىشوند.
افول ستاره
ابوحمزه ثمالى بعد از عمرى ترویج مکتبوالاى تشیع، در سال 150 ه .ق درشهر کوفهرخ در نقاب خاک کشید و جان به جان آفرینتسلیم کرد.
ابن جان عاریت که به حافظ سپرد دوست روزى رخش بینم و تسلیم وى کنم
بنابه گفته شیخ طوسى و نجاشى، ابوحمزهبعد از شهادت امام صادقعلیه السلام (148 ه .ق) ودر زمان خلافت منصورعباسى، درسال 150ه .ق از دنیا رفت. اما از آنجا که ابن محبوب(متولد 149 ه .ق) از وى احادیث زیادىرابلاواسطه نقل کرده است، به نظر مىرسدابوحمزه تا آخرین سالهاى خلافت منصور(158ه .ق) زنده بود; تا امکان داشته باشد کهابن محبوب بتواند در ده سالگى از او حدیثشنیده باشد. در هر صورت، در تاریخ وفات وىاختلاف است. (15)
حسن ختام این مقاله چند حدیث نورانىاست که ابوحمزه ثمالى راوى آنهاست.
بهترین مردم
امام زین العابدینعلیه السلام فرمود:
«من عمل بما افترض الله علیه فهو منخیرالناس» (16)
هرکس به واجبات الهى عمل کند، ازبهترین مردم است.
پاداش شهید
امام صادقعلیه السلام فرمود: «من ابتلى من«المؤمنین ببلاء فصبر علیه کان له مثل اجرالف شهید» (17)
هرکس از مؤمنین به بلائى گرفتار شود وبرآن صبر کند، معادل پاداش هزار شهید راخواهد داشت.
زکات
حضرت محمدصلى الله علیه وآله فرمود: «اذا منعتالزکاة منعت الارض برکاتها» (18)
اگر مردم از دادن زکات خوددارى کنند،زمین هم برکات خود را از آنان منع خواهدکرد.
تبعیض نژادى ممنوع!
امام زین العابدینعلیه السلام فرمود: «لاحسبلقرشى و لا عربى الا بتواضع، و لا کرم الابتقوى، و لا عمل الا بنیة» (19) ;
قرشى بودن و عربى بودن مایه افتخارنیست، مگر این که شخص متواضع باشد.نیکوکارى و سخاوتمندى ارزش ندارد، مگراین که بر اساس تقوا باشد. هیچ عملى موردقبول درگاه الهى نیست; جز این که نیتخیر وخدایى همراه آن باشد.
ولایت
ابوحمزه ثمالى مىگوید: «روزى امامسجادعلیه السلام به ما فرمود: کدام سرزمین بهتراست؟
گفتیم: خدا، پیامبر و فرزند رسول الله بهترمىداند. امام فرمود: بهترین مکان، بین رکن ومقام است. اگر مردى عمر حضرت نوحعلیه السلام راداشته باشد; و (حداقل) 950 سال عمر کند وروزها را روزه بگیرد و شبها را در چنین مکانباعظمت نماز بخواند و به عبادت بپردازد،سپس در روز قیامتخداوند را ملاقات کند درحالى که به ولایت ما معتقد نباشد; این همهتلاش و زحمت و عبادت طاقت فرسا هیچسودى برایش نخواهد داشت.» (20)
پىنوشتها:
1 - اصول کافى، ج 2، ص 180.
2 - سفینةالبحار، ج 2، ص 440 و قاموس الرجال،ج2، ص 447.
3 - معجم الرجال الحدیث، ج 4، ص 294 و سفینةالبحار، ماده حمز.
4 - رجال کشى، ص 33 و اعیان الشیعه، ج 4، ص 9.
5 - معجم الرجال الحدیث، ج 4، ص 292.
6 - رجال نجاشى، ص 83.
7 - الفهرست، شیخ طوسى، ص 90 و رجال شیخطوسى، ص 110، 129، 174، 333.
8 - الفهرست، ابن ندیم، ص 59.
9 - التاریخ الکبیر، ج 2، ص 165.
10 - التهذیب التهذیب، ج 2، ص 7.
11 - الامام الصادق، اسدحیدر، ج 3، ص 517.
12 - ینابیع الموده، ج 3، ص 397.
13 - اعیان الشیعه، ج 4، ص 10 و نامه دانشوران،ج1، ص 50.
14 - من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 459 و قاموسالرجال، ج 2، ص 444.
15 - اعیان الشیعه، ج 4، ص 9.
16 - الکافى، ج 2، ص 81.
17 - همان، ص 92.
18 - وسایل الشیعه، ج 9، ص 26.
19 - همان، ج 1، ص 47.
20 - همان، ص 122.