کندوکاوى در عوامل اختلاف
آرشیو
چکیده
متن
همچنان که وحدت و یکپارچگى ملت ومسؤولین و گردانندگان انقلاب باعث پیروزىآن است، اختلاف ملت و یا اختلاف مسؤولینکه قهرا سبب دو دستگى مردم نیز خواهدشد، موجب شکست انقلاب و در نتیجهنابودى آن خواهد گردید. بنابراین حفظ وتداوم نظام جمهورى اسلامى ایران در گروریشه یابى منشا اختلاف و تلاش در جهترفع آن است.
بامراجعه به سخنان گوهربار امیرالمؤمنینعلیه السلاممىتوان منشا برخى از اختلافات را تحت دوعنوان کلى خلاصه نمود:
الف - ناپاکىهاى درونى
حضرت علىعلیه السلام سبب تفرقه و جدایى دربین مردم را ناپاکىهاى درونى و انگیزههاىزشت مىدانند: «انما انتم اخوان على دینالله ما فرق بینکم الاخبث السرائر وسوء الضمائر...; همانا شما براساس دینخدا، با یکدیگر برادر و پیوسته هستید و تنهاناپاکىهاى درونى و انگیزههاى زشتباعثتفرقه و جدایى در میان شما گشتهاست...» (1)
در توضیح واژه «ناپاکىهاى درونى»مىتوان جلوههایى از آن را در موارد ذیلخلاصه نمود:
1 - خود پرستى و خود محورى
انسان خود پرستیا خود محور، کسىاست که هوسهاى او بت و محور او گشتهاست. به طورى که جز سود و منافع به چیزدیگرى نمىاندیشد و همه چیز را فداىمصالح مادى خویش مىنماید. ریشه خودپرستى را مىتوان درمقولههایى چون «کبر»،«عجب»، «حسادت»، «ترس» و... جستجونمود. از نظر حضرت علىعلیه السلام مبدا تمامعقده هایى که منجر به اختلافات و مانعتداوم انقلاب مىگردد، خودپرستى و خودمحورى مىباشد و این تلازم به حدى استکه ایشان از اختلاف نیروها به اختلاف هوسهاتعبیر مىنمایند و خود محورى و خودپرستى را بزرگترین خطرى مىدانند کههویت جامعه اسلامى و تداوم انقلاب راتهدید مىکند. (2)
بنابراین براى مقابله با این آفت وریشههاى اختلاف سازان، بر ما است که بهمقابله و پیکار علیه خود پرستى به پاخیزیم.چرا که جهاد ومبارزه با دشمنان بیرونى فقطسبب پیروزى انقلاب مىگردد و آنچه باعثتداوم وماندگارى این انقلاب مىشود، چیزىجز مبارزه با دشمن درونى نیست. و لذابرهمین اساس است که پیامبر اسلامصلى الله علیه وآلهخطاب به گروهى از مسلمانان که پیروزمندانهاز میدان جنگ برگشته بودند، فرمودند: «آفرین برگروهى که جهاد کوچکتر را انجامداده و جهاد بزرگتر هنوز برآنان باقى است.»و هنگامى که از ایشان سؤال شد که جهادبزرگتر کدام است؟ ایشان در جوابفرمودند: «جهاد با نفس.» (3)
حضرت علىعلیه السلام در این خصوصمىفرمایند: «اعملوا ان جهادالاکبر، جهادالنفس فاشتغلوا بجهاد انفسکمتسعدوا»; بدانید که بزرگترین جهاد، جهادمبارزه با نفس است، پس به جهاد خویشاشتغال ورزید تا سعادتمند شوید.» (4)
آنچه در مىیابیم این است که اگر پیروزىدر قبال دشمنان بیرون و درون بایکدیگرهمراه گردد، حاکمیت دینى در جامعه تداومیافته و شعاع آن سراسر گیتى را فرا خواهدگرفت.
2 - کینه ورزىهاى شخصى و عقدهها
بىشک یکى از عواملى که موجب ایجاداختلاف در جامعه اسلامى مىگردد، وجودعقدهها و کینههاى شخصى در افراد مىباشدکه نمونه افرادى که به این دلیل از صفوفمسلمانان جدا گشته و در مقابل حقایستادهاند در تاریخ اسلام فراوان مىباشد. ازجمله: هنگامى که رسول اکرمصلى الله علیه وآله آنچه بدانمامور بود در غدیر خم اعلام نمود و این امردر بلاد شایع گشت. نصربن حارث - کلدهعبدى، از این موضوع آگاه شد، لذا به محضررسول خداصلى الله علیه وآله آمد و گفت: از سوى خدا امرکردى که گواهى به خدا و رسالت تو بدهیم، ونماز و روزه و حج و زکات را بجا آوریم، همه را ازتوپذیرفتیم و قبول نمودیم. حال به اینها اکتفاننمودى و باز دست پسر عمت را گرفته، وبلند نمودى و برما برترى دادى و گفتى: «منکنت مولاه فعلى مولاه» آیا این امر توستیا ازجانب خدا مىباشد؟! رسول اکرمصلى الله علیه وآلهفرمود: قسم به خدایى که جز او معبودىنیست، این امر از جانب خداوند است.»نامبرده پس از شنیدن این سخن به طرفشتر خویش رفت، در حالى که مىگفت:«خدایا، اگر آنچه محمدصلى الله علیه وآله مىگوید، راستوحق است، برما سنگى ببار و یا عذابىدردناک به ما برسان.» هنوز بر شتر خویشنرسیده بودکه سنگى از آسمان فروآمد و او رابه هلاکت رساند. و خداوند متعال این آیه رانازل نمود: «سال سائل بعذاب واقع» کهبه اعتقاد علماى شیعه و جمعى از علماى اهلسنت این آیه از قضیه غدیر و در این خصوصنازل شده است.» (5)
در روزگار حکومتحضرت علىعلیه السلام نیزنمونههاى بسیارى مىتوان یافت که وجودعقدهها و کینههاى شخصى در افراد سببجبههگیرى آن ها در مقابل حضرت شده بود.کسانى که دلهایشان مالامال از حقد وکینهنسبتبه علىعلیه السلام به خاطر جنگهاى بدر،خیبر، حنین و غیره بود. آن ها به بهانههاىمختلف ازحق جدا گشته و در مقابل ایشانجبههگیرى نمودند. چنان که در دعاى ندبهمىخوانیم: «افاودع قلوبهم احقادا بدریةو خیبریة «حنینیة و غیرهن فاضیتعلى عداوته و اکبت على منابذته»از این رو وجود حقد وکینه سبب مىشودکه افراد حق را نادیده گرفته و در مقابل آنجبههگیرى نمایند.
در نظام انقلاب اسلامى ما نیز این امرمحسوس مىباشد. چرا که شاهدیم افرادى راکه از انقلاب زخمى خورده و یا کینهاى در دلداشته و یاخواهان مسؤولیتى بوده و لیکنبدان نرسیده و دست نیافتهاند، چطور بااعمال و رفتار و قلمهاى خویش خواسته ویاناخواسته به «وحدت ملى» صدمهمىرسانند و باعث ایجاد اختلاف در جامعهاسلامى مىگردند. به طورى که حتىرادیوهاى بیگانه از آنان تمجید مىنمایند.مقام معظم رهبرى - مدظله العالى - در اینخصوص مىفرمایند: «این افراد مختلفند.برخىها عقده هایى دارند، بعضىها کینهاىدارند، بعضى هاگلهاى از کسى دارند. براىخاطر دستمالى قیصریه را آتش مىزنند،براى خاطر دشمنى و یک کینه شخصى و یکمحرومیت از فلان مسؤولیت که مایل بود بهاو بدهند، و مثلا داده نشد، براى خاطر یکاشتباه در فهم مىبینند حرفى مىزننداقدامى مىکنند که در خدمت دشمن قرارمىگیرند.» (6)
3 - دنیاگرایى
دنیا گرایى یکى از آفات اساسى است کهمخصوصا خواص یک جامعه را در معرضتهدید قرار مىدهد; به طورى که به خاطرمنافع شخصى از قبیل مال پرستى،ریاستطلبى و... افراد خود را در مقابل حققرار داده وحتى با جمع آورى عده و عده براىنیل به امیال شیطانى خویش تلاشمىنمایند. رسول اکرمصلى الله علیه وآله بزرگتریننگرانى امتخویش را دنیا پرستى عنواننموده و مىفرمایند: «ان اکثر ما اخافعلیکم ما یخرج الله لکم من برکاتالارض»; بیشترین نگرانى من بر شما، ازبرکاتى است که خداوند از زمین برشما عنایتمىدارد.»، از حضرت سؤال کردند کهمنظورتان از برکات چیست؟ ایشان در جوابفرمودند: «زهرةالدنیا»; زیبایى دنیا. (7) وحضرت علىعلیه السلام نیز دنیاگرایى را اساس وریشه تمام مشکلات معرفى مىنمایند:«حب الدنیا راس الفتن و اصلالمحن» (8)
با مراجعه به تاریخ اسلام مىتوان دریافتکه چگونه گرایش خواص جامعه اسلامى بهدنیا باعث اختلاف و تضییع حق گردید. بهعنوان مثال مىتوان به ریاستطلبى طلحه وزبیر اشاره نمود، هنگامى که به انگیزه نیل هریاستبا حضرت علىعلیه السلام بیعت نمودند ولىاز آن حضرت جواب منفى شنیدند. از این روسر به شورش برآورده و با ایجاد جنگ جمل،در صفوف مسلمین اختلاف ایجاد نمودند.ابن ابىالحدید مىگوید: «طلحه و زبیر بههوس کوفه با علىعلیه السلام بیعت کردند ولى آنگاهکه پایدارى علىعلیه السلام را در این تصمیم، محکمو سازش ناپذیرى وى را دیدند و مشاهدهکردند که علىعلیه السلام مصمم استخط اصلىحکومتىاش را بر مبناى کتاب و سنتپیامبرصلى الله علیه وآله قرار دهد، سربه شورشبرداشتند.» (9)
در واقعه کربلا نیز دنیا پرستى کوفیانجلوهگر است. به طورى که عدهاى به جهتعشق به داشتهها و عدهاى براى به چنگ درآوردن موقعیتها در مقابل عطایا و پستها ومناصب پیشنهادى از سوى دستگاه یزیدىازحق چشم پوشى نموده و بیعتبا حسین بنعلىعلیه السلام را شکستند و به جنگ با او روىآوردند.
«دنیاگرایى» آفتى است که انقلاب اسلامىما را نیز در معرض تهدید خویش قرار دادهاست. به طورى که مقام معظم رهبرى بارها باذکر موارد تاریخى همه اقشار و به ویژهمسؤولین را بر آن توجه دادهاند، چرا که ایندنیاگرایىها و ریاستطلبىها است که باعثمىشود افراد بجز منافع شخصى، به چیزىننگرند و هنگامى که افراد فقط در پىکسبریاست، جناح بازى، مال و... باشند و براى نیلبه آن به هرعملى اقدام بنمایند، بىآنکه بهمسائلى چون «دین»، «قانون» و «رهبرى»- کهمحورهاى وحدت در جامعه اسلامى هستندتوجه نمایند، بىشک «اتحاد» در جامعهصدمه دیده و «اختلاف» در کشور حاکممىگردد که ثمره آن جز از هم پاشیدگى نظامنمىباشد.
ب - فتنههاى بیرونى
با مراجعه به سخنان امام علىعلیه السلامدرمىیابیم که حضرت از شیطان - کهسرچشمه فتنههاى بیرونى مىباشد. - بهعنوان عامل ایجاد اختلاف و شکاف نام برده ومىفرمایند: «ان الشیطان یسنى لکم طرقةو یریدان یحل دینکم عقدة عقده و یعطیکمبالجماعة الفرقة و بالفرقة الفتنه، فاصدفواعن نزغانه و نفثاته و...»; شیطان راههاىخود را بر شما هموار مىکند، مىخواهد باگسستن گروههاى همبستگى و ایجاد شکافدر صفوف متحد شما دین شما را سست کند وبه جاى همبستگى و اتحاد، تفرقه و نفاق درمیان شما ایجاد نماید، در نتیجه تفرقه وآشوب و فساد در جامعه پدید آورد و بنابراینضرورى است که شما با وسوسهها و افسونهاىاو پیکار کنید.» (10)
در قرآن کریم «شیطان» در دو معنا به کاررفته است:
1 - به معناى انسانهایى که در صدد گمراهىو به دام افکندن همنوعان خویش هستند.
2 - به معناى موجودات غیبى که در دلآدمى وسوسه ایجاد مىنمایند. (11)
از آغاز پیروزى انقلاب اسلامى در ایران،این نظام با توطئههاى مختلف مواجه گشتکه بزرگترین آن توطئههاى شیطان بزرگ،آمریکا مىباشد که به طرق مختلف سعى درایجاد اختلاف و تفرقه در بین نیروهاى انقلابداشته و دارد که از آخرین ترفندها و حیلههاىاین شیطان بزرگ مىتوان به ادعاهاى آنکشور جهت رابطه با جمهورى اسلامى اشارهنمود که تلاش مىنماید بدین طریق با ایجادتردید و شبهه در بین مردم و جذب عدهاى بهسوى خویش، «وحدت ملى» ما را به «اختلافملى» مبدل سازد.
مقام معظم رهبرى دراین خصوصمىفرمایند:
«هدف حکومت آمریکا و دستگاهامپراطورى آمریکایى از این حرفها چیست؟هدف چند چیز است. یکى این که مىخواهندآنچیزى که تا امروز وسیله وحدت ملت ایرانبوده است، به وسیله اختلاف ملت تبدیلکنند، تاحالا ملت ایران به خاطر این کهمىدانستند دولت آمریکا دشمن آنهاست، درمقابل دشمنى آمریکا، اگر یک وقت اختلافاتجزئى هم داشتند کنار مىگذاشتند و متحدمىشدند. مقابله با آمریکا یکى از وسایلوحدت این لتبوده است. اینها مىخواهندبا این جنجالها همین وسیله وحدت ملت مارا به وسیله اختلاف تبدیل کنند.» (12)
لذا برماستبا شناخت دشمن وکیدها ومکرهاى آن همگام باهم و با اتکال به خداوندمتعال در صدد مقابله با آنها برآییم که در اینصورت مکر شیطان بدون اثر خواهد بود. «انکید الشیطان کان ضعیفا» (13)
پىنوشتها:
1 - نهج البلاغه، خطبه 113.
2 - رمز تداوم انقلاب در نهج البلاغه، محمدى رىشهرى، ص 37.
3 - بحارالانوار، ج 19، ص 182.
4 - غررالحکم
5 - الغدیر، علامه امینى، ترجمه محمدتقى واحدى،ج 2، ص 127 - 128.
6 - روزنامه جمهورى اسلامى، 27/9/78.
7 - المحجةالبیضاء، فیض کاشانى، ص 358.
8 - غررالحکم
9 - رسالتخواص، سیداحمدخاتمى، ص 90، بهنقل از شرح نهج البلاغه، ابن ابىالحدید، ج 11، ص 10.
10 - نهج البلاغه، خطبه 121.
11 - رمز تداوم انقلاب اسلامى، ص 41.
12 - آمریکا از دیدگاه رهبرى، مرکز تحقیقاتسپاه، ص 138.
13 - سوره نساء، آیه 76.
بامراجعه به سخنان گوهربار امیرالمؤمنینعلیه السلاممىتوان منشا برخى از اختلافات را تحت دوعنوان کلى خلاصه نمود:
الف - ناپاکىهاى درونى
حضرت علىعلیه السلام سبب تفرقه و جدایى دربین مردم را ناپاکىهاى درونى و انگیزههاىزشت مىدانند: «انما انتم اخوان على دینالله ما فرق بینکم الاخبث السرائر وسوء الضمائر...; همانا شما براساس دینخدا، با یکدیگر برادر و پیوسته هستید و تنهاناپاکىهاى درونى و انگیزههاى زشتباعثتفرقه و جدایى در میان شما گشتهاست...» (1)
در توضیح واژه «ناپاکىهاى درونى»مىتوان جلوههایى از آن را در موارد ذیلخلاصه نمود:
1 - خود پرستى و خود محورى
انسان خود پرستیا خود محور، کسىاست که هوسهاى او بت و محور او گشتهاست. به طورى که جز سود و منافع به چیزدیگرى نمىاندیشد و همه چیز را فداىمصالح مادى خویش مىنماید. ریشه خودپرستى را مىتوان درمقولههایى چون «کبر»،«عجب»، «حسادت»، «ترس» و... جستجونمود. از نظر حضرت علىعلیه السلام مبدا تمامعقده هایى که منجر به اختلافات و مانعتداوم انقلاب مىگردد، خودپرستى و خودمحورى مىباشد و این تلازم به حدى استکه ایشان از اختلاف نیروها به اختلاف هوسهاتعبیر مىنمایند و خود محورى و خودپرستى را بزرگترین خطرى مىدانند کههویت جامعه اسلامى و تداوم انقلاب راتهدید مىکند. (2)
بنابراین براى مقابله با این آفت وریشههاى اختلاف سازان، بر ما است که بهمقابله و پیکار علیه خود پرستى به پاخیزیم.چرا که جهاد ومبارزه با دشمنان بیرونى فقطسبب پیروزى انقلاب مىگردد و آنچه باعثتداوم وماندگارى این انقلاب مىشود، چیزىجز مبارزه با دشمن درونى نیست. و لذابرهمین اساس است که پیامبر اسلامصلى الله علیه وآلهخطاب به گروهى از مسلمانان که پیروزمندانهاز میدان جنگ برگشته بودند، فرمودند: «آفرین برگروهى که جهاد کوچکتر را انجامداده و جهاد بزرگتر هنوز برآنان باقى است.»و هنگامى که از ایشان سؤال شد که جهادبزرگتر کدام است؟ ایشان در جوابفرمودند: «جهاد با نفس.» (3)
حضرت علىعلیه السلام در این خصوصمىفرمایند: «اعملوا ان جهادالاکبر، جهادالنفس فاشتغلوا بجهاد انفسکمتسعدوا»; بدانید که بزرگترین جهاد، جهادمبارزه با نفس است، پس به جهاد خویشاشتغال ورزید تا سعادتمند شوید.» (4)
آنچه در مىیابیم این است که اگر پیروزىدر قبال دشمنان بیرون و درون بایکدیگرهمراه گردد، حاکمیت دینى در جامعه تداومیافته و شعاع آن سراسر گیتى را فرا خواهدگرفت.
2 - کینه ورزىهاى شخصى و عقدهها
بىشک یکى از عواملى که موجب ایجاداختلاف در جامعه اسلامى مىگردد، وجودعقدهها و کینههاى شخصى در افراد مىباشدکه نمونه افرادى که به این دلیل از صفوفمسلمانان جدا گشته و در مقابل حقایستادهاند در تاریخ اسلام فراوان مىباشد. ازجمله: هنگامى که رسول اکرمصلى الله علیه وآله آنچه بدانمامور بود در غدیر خم اعلام نمود و این امردر بلاد شایع گشت. نصربن حارث - کلدهعبدى، از این موضوع آگاه شد، لذا به محضررسول خداصلى الله علیه وآله آمد و گفت: از سوى خدا امرکردى که گواهى به خدا و رسالت تو بدهیم، ونماز و روزه و حج و زکات را بجا آوریم، همه را ازتوپذیرفتیم و قبول نمودیم. حال به اینها اکتفاننمودى و باز دست پسر عمت را گرفته، وبلند نمودى و برما برترى دادى و گفتى: «منکنت مولاه فعلى مولاه» آیا این امر توستیا ازجانب خدا مىباشد؟! رسول اکرمصلى الله علیه وآلهفرمود: قسم به خدایى که جز او معبودىنیست، این امر از جانب خداوند است.»نامبرده پس از شنیدن این سخن به طرفشتر خویش رفت، در حالى که مىگفت:«خدایا، اگر آنچه محمدصلى الله علیه وآله مىگوید، راستوحق است، برما سنگى ببار و یا عذابىدردناک به ما برسان.» هنوز بر شتر خویشنرسیده بودکه سنگى از آسمان فروآمد و او رابه هلاکت رساند. و خداوند متعال این آیه رانازل نمود: «سال سائل بعذاب واقع» کهبه اعتقاد علماى شیعه و جمعى از علماى اهلسنت این آیه از قضیه غدیر و در این خصوصنازل شده است.» (5)
در روزگار حکومتحضرت علىعلیه السلام نیزنمونههاى بسیارى مىتوان یافت که وجودعقدهها و کینههاى شخصى در افراد سببجبههگیرى آن ها در مقابل حضرت شده بود.کسانى که دلهایشان مالامال از حقد وکینهنسبتبه علىعلیه السلام به خاطر جنگهاى بدر،خیبر، حنین و غیره بود. آن ها به بهانههاىمختلف ازحق جدا گشته و در مقابل ایشانجبههگیرى نمودند. چنان که در دعاى ندبهمىخوانیم: «افاودع قلوبهم احقادا بدریةو خیبریة «حنینیة و غیرهن فاضیتعلى عداوته و اکبت على منابذته»از این رو وجود حقد وکینه سبب مىشودکه افراد حق را نادیده گرفته و در مقابل آنجبههگیرى نمایند.
در نظام انقلاب اسلامى ما نیز این امرمحسوس مىباشد. چرا که شاهدیم افرادى راکه از انقلاب زخمى خورده و یا کینهاى در دلداشته و یاخواهان مسؤولیتى بوده و لیکنبدان نرسیده و دست نیافتهاند، چطور بااعمال و رفتار و قلمهاى خویش خواسته ویاناخواسته به «وحدت ملى» صدمهمىرسانند و باعث ایجاد اختلاف در جامعهاسلامى مىگردند. به طورى که حتىرادیوهاى بیگانه از آنان تمجید مىنمایند.مقام معظم رهبرى - مدظله العالى - در اینخصوص مىفرمایند: «این افراد مختلفند.برخىها عقده هایى دارند، بعضىها کینهاىدارند، بعضى هاگلهاى از کسى دارند. براىخاطر دستمالى قیصریه را آتش مىزنند،براى خاطر دشمنى و یک کینه شخصى و یکمحرومیت از فلان مسؤولیت که مایل بود بهاو بدهند، و مثلا داده نشد، براى خاطر یکاشتباه در فهم مىبینند حرفى مىزننداقدامى مىکنند که در خدمت دشمن قرارمىگیرند.» (6)
3 - دنیاگرایى
دنیا گرایى یکى از آفات اساسى است کهمخصوصا خواص یک جامعه را در معرضتهدید قرار مىدهد; به طورى که به خاطرمنافع شخصى از قبیل مال پرستى،ریاستطلبى و... افراد خود را در مقابل حققرار داده وحتى با جمع آورى عده و عده براىنیل به امیال شیطانى خویش تلاشمىنمایند. رسول اکرمصلى الله علیه وآله بزرگتریننگرانى امتخویش را دنیا پرستى عنواننموده و مىفرمایند: «ان اکثر ما اخافعلیکم ما یخرج الله لکم من برکاتالارض»; بیشترین نگرانى من بر شما، ازبرکاتى است که خداوند از زمین برشما عنایتمىدارد.»، از حضرت سؤال کردند کهمنظورتان از برکات چیست؟ ایشان در جوابفرمودند: «زهرةالدنیا»; زیبایى دنیا. (7) وحضرت علىعلیه السلام نیز دنیاگرایى را اساس وریشه تمام مشکلات معرفى مىنمایند:«حب الدنیا راس الفتن و اصلالمحن» (8)
با مراجعه به تاریخ اسلام مىتوان دریافتکه چگونه گرایش خواص جامعه اسلامى بهدنیا باعث اختلاف و تضییع حق گردید. بهعنوان مثال مىتوان به ریاستطلبى طلحه وزبیر اشاره نمود، هنگامى که به انگیزه نیل هریاستبا حضرت علىعلیه السلام بیعت نمودند ولىاز آن حضرت جواب منفى شنیدند. از این روسر به شورش برآورده و با ایجاد جنگ جمل،در صفوف مسلمین اختلاف ایجاد نمودند.ابن ابىالحدید مىگوید: «طلحه و زبیر بههوس کوفه با علىعلیه السلام بیعت کردند ولى آنگاهکه پایدارى علىعلیه السلام را در این تصمیم، محکمو سازش ناپذیرى وى را دیدند و مشاهدهکردند که علىعلیه السلام مصمم استخط اصلىحکومتىاش را بر مبناى کتاب و سنتپیامبرصلى الله علیه وآله قرار دهد، سربه شورشبرداشتند.» (9)
در واقعه کربلا نیز دنیا پرستى کوفیانجلوهگر است. به طورى که عدهاى به جهتعشق به داشتهها و عدهاى براى به چنگ درآوردن موقعیتها در مقابل عطایا و پستها ومناصب پیشنهادى از سوى دستگاه یزیدىازحق چشم پوشى نموده و بیعتبا حسین بنعلىعلیه السلام را شکستند و به جنگ با او روىآوردند.
«دنیاگرایى» آفتى است که انقلاب اسلامىما را نیز در معرض تهدید خویش قرار دادهاست. به طورى که مقام معظم رهبرى بارها باذکر موارد تاریخى همه اقشار و به ویژهمسؤولین را بر آن توجه دادهاند، چرا که ایندنیاگرایىها و ریاستطلبىها است که باعثمىشود افراد بجز منافع شخصى، به چیزىننگرند و هنگامى که افراد فقط در پىکسبریاست، جناح بازى، مال و... باشند و براى نیلبه آن به هرعملى اقدام بنمایند، بىآنکه بهمسائلى چون «دین»، «قانون» و «رهبرى»- کهمحورهاى وحدت در جامعه اسلامى هستندتوجه نمایند، بىشک «اتحاد» در جامعهصدمه دیده و «اختلاف» در کشور حاکممىگردد که ثمره آن جز از هم پاشیدگى نظامنمىباشد.
ب - فتنههاى بیرونى
با مراجعه به سخنان امام علىعلیه السلامدرمىیابیم که حضرت از شیطان - کهسرچشمه فتنههاى بیرونى مىباشد. - بهعنوان عامل ایجاد اختلاف و شکاف نام برده ومىفرمایند: «ان الشیطان یسنى لکم طرقةو یریدان یحل دینکم عقدة عقده و یعطیکمبالجماعة الفرقة و بالفرقة الفتنه، فاصدفواعن نزغانه و نفثاته و...»; شیطان راههاىخود را بر شما هموار مىکند، مىخواهد باگسستن گروههاى همبستگى و ایجاد شکافدر صفوف متحد شما دین شما را سست کند وبه جاى همبستگى و اتحاد، تفرقه و نفاق درمیان شما ایجاد نماید، در نتیجه تفرقه وآشوب و فساد در جامعه پدید آورد و بنابراینضرورى است که شما با وسوسهها و افسونهاىاو پیکار کنید.» (10)
در قرآن کریم «شیطان» در دو معنا به کاررفته است:
1 - به معناى انسانهایى که در صدد گمراهىو به دام افکندن همنوعان خویش هستند.
2 - به معناى موجودات غیبى که در دلآدمى وسوسه ایجاد مىنمایند. (11)
از آغاز پیروزى انقلاب اسلامى در ایران،این نظام با توطئههاى مختلف مواجه گشتکه بزرگترین آن توطئههاى شیطان بزرگ،آمریکا مىباشد که به طرق مختلف سعى درایجاد اختلاف و تفرقه در بین نیروهاى انقلابداشته و دارد که از آخرین ترفندها و حیلههاىاین شیطان بزرگ مىتوان به ادعاهاى آنکشور جهت رابطه با جمهورى اسلامى اشارهنمود که تلاش مىنماید بدین طریق با ایجادتردید و شبهه در بین مردم و جذب عدهاى بهسوى خویش، «وحدت ملى» ما را به «اختلافملى» مبدل سازد.
مقام معظم رهبرى دراین خصوصمىفرمایند:
«هدف حکومت آمریکا و دستگاهامپراطورى آمریکایى از این حرفها چیست؟هدف چند چیز است. یکى این که مىخواهندآنچیزى که تا امروز وسیله وحدت ملت ایرانبوده است، به وسیله اختلاف ملت تبدیلکنند، تاحالا ملت ایران به خاطر این کهمىدانستند دولت آمریکا دشمن آنهاست، درمقابل دشمنى آمریکا، اگر یک وقت اختلافاتجزئى هم داشتند کنار مىگذاشتند و متحدمىشدند. مقابله با آمریکا یکى از وسایلوحدت این لتبوده است. اینها مىخواهندبا این جنجالها همین وسیله وحدت ملت مارا به وسیله اختلاف تبدیل کنند.» (12)
لذا برماستبا شناخت دشمن وکیدها ومکرهاى آن همگام باهم و با اتکال به خداوندمتعال در صدد مقابله با آنها برآییم که در اینصورت مکر شیطان بدون اثر خواهد بود. «انکید الشیطان کان ضعیفا» (13)
پىنوشتها:
1 - نهج البلاغه، خطبه 113.
2 - رمز تداوم انقلاب در نهج البلاغه، محمدى رىشهرى، ص 37.
3 - بحارالانوار، ج 19، ص 182.
4 - غررالحکم
5 - الغدیر، علامه امینى، ترجمه محمدتقى واحدى،ج 2، ص 127 - 128.
6 - روزنامه جمهورى اسلامى، 27/9/78.
7 - المحجةالبیضاء، فیض کاشانى، ص 358.
8 - غررالحکم
9 - رسالتخواص، سیداحمدخاتمى، ص 90، بهنقل از شرح نهج البلاغه، ابن ابىالحدید، ج 11، ص 10.
10 - نهج البلاغه، خطبه 121.
11 - رمز تداوم انقلاب اسلامى، ص 41.
12 - آمریکا از دیدگاه رهبرى، مرکز تحقیقاتسپاه، ص 138.
13 - سوره نساء، آیه 76.