آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

متن

در ایامی که خود را مهیای تدوین مطالب «ویژه نامه موعود» می ساختیم رخصت یافتیم تا در گفتگویی صمیمانه از محضر حضرت آیة الله خزعلی بخواهیم تا برای خوانندگان موعود از مفهوم و مصداق عدل و ظلم در نسبت با موضوع ظهور امام عصر، علیه السلام، سخن بگویند. متن حاضر، محصول درخواست ما و اجابت آن بزرگوار است.
موعود: در روایات وارد شده، که با ظهور حضرت صاحب الزمان، علیه السلام، جهان از عدل و داد پر می شود، چنانکه از ظلم و جور پرشده بود. مفهوم «ظلم » و «عدل » را در نسبت با موضوع ظهور بیان بفرمایید.
آیت الله خزعلی: بسم الله الرحمن الرحیم.
همه انسانها بر فطرت توحید سرشته شده اند و مفاهیم اخلاقی نیز جزء خصلت آنهاست. چنانکه در قرآن آمده:
«فالهما فجورها و تقویها...» (1)
مفاهیم اخلاقی و از جمله قسط و عدل، کششی فطری و روانی در انسان دارند. در میان همه مفاهیم، قسط وعدل در راس واقع شده اند و به عبارتی تامین کننده سایر مفاهیم و مسایل اخلاقی اند.
«قسط و عدل » بدین معناست که خوراک لازم برای آنچه در جسم و جان انسان به ودیعه نهاده شده، تامین شود. حال چه من روستازاده باشم و چه شهرنشین ، چه در منطقه ای دوردست ساکن باشم و چه در مرکز کشور. من یک بشر هستم، آن فرد هم یک بشر است و همه بشرند. همه باید از حیث معنوی و ارزشی تغذیه شوند. چنانچه این امر حاصل شد بشر به سیر تکاملی خودش ادامه می دهد و به هدف خلقت می رسد. اما، اگر این امر حاصل نشد، قهرا به صورت طبیعی بسان یک غده سرطانی ، سایر اعضا را هم مریض می کند و از بین می برد. تنها عضو بیمار در رنج نیست. سایر اعضا هم در رنج می افتند. آنکه در اثر بیماری از ارزش و خوراک معنوی لازم محروم می ماند از رشد و تکامل محروم مانده است. ناگزیر باید کسی بیاید و همه آنچه را که بشر برای رشد احتیاج دارد تامین کند. در این مواقع ذهن ما بسرعت متوجه غذا و پوشاک و مسکن می شود. باید گفت که اینها همه مهم هستند، اما، تامین خیر، فهم خوب، درک عالی ، شناخت موقعیت انسان در عالم خلقت و اینکه ارتباطش در هستی با کیست و ابزاری که برای این امر خلق شده چگونه است و مسایلی از این قبیل همه برای رشد بشر لازم است. یک عدل و قسط همه جانبه و فراگیر لازم است تا فکر ما، فقه ما، احساسات و عواطف ما و ضوابط عمل و عقاید ما را تامین کند. موعود: راجع به حوزه و دایره شمول این قسط و عدل توضیح بفرمایید، آیا عدل و داد حضرت شامل هر دو وجه از زندگی انسان می شود؟
آیت الله خزعلی: یک بخش از بسط عدل و داد، راجع به عمران زمین و آبادی جهان است مانند کشف ذخایر زمین ، پیشرفت فنون، حذف محدویتها، در یک سطح قرار دادن همه، بسط برادری و برابری میان همه و توزیع امکانات طبیعی .
گمان می شود قسط و عدل تنها این موارد را در برمی گیرد. اما، باید توجه داشت بخش مهم قسط و عدل در فرهنگ است. آنگاه که اوبیاید، عقل همه کامل می شود، علم همه بالا می رود و جهالت برطرف می شود. بی سوادی نمی ماند. از این موضوع چنین دریافت می شود که حضرت، یک فرهنگ وسیع; مجموعه ای از قوانین می آورند که بر اساس آن بشر ساخته می شود.
در نهج البلاغه در وصف یاران قائم آمده است که:
«تجلی بالتنزیل ابصارهم و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون کاس الحکمة بعدالصبوح ...»
با قرآن چشمهاشان بصیرت پیدا می کند یعنی با واقع آشنایشان می کند و حقایق را نشانشان می دهد. (2)
پیچ و خمهای استدلال را کم می کند تا مردم بینا شوند. و تفسیر را در بن گوشهاشان می ریزد و صبح و شام از قدح حکمت آنها را سیراب می کند.
«صبوح » آن است که صبح به انسان می دهند و «غبوق » آن است که در عصر به انسان می دهند. حکمت هم به معنای استواری در عمل است. بنابراین معنای عبارت این می شود که صبح و شام وتمام شبانه روزشان مصروف تحصیل حکمت می شود و پیوسته از قدح حکمت می نوشند.
نبایستی قسط را تنها به جانب مادیات برد. در همه امور، در نگاه کردن، در ارتباط با مردم و بالاخره در همه ارکان زندگی بایستی عدالت جاری شود .امام علی ،علیه السلام، درادامه می فرماید:
«...حملوابصائرهم علی اسیافهم »
وقتی که موقع قیام برسد، بصایر این قیام کنندگان روی شمشیر و اسلحه شان قرار می گیرد. (3)
یعنی، حقد و کینه و ثروت اندوزی و قدرت طلبی روی شمشیرشان نیست بلکه بصایر است. علی بن ابیطالب، وقتی مالک اشتر را راهی مصر می کنند در عهدنامه به مالک می گویند:
«مالک !به مصر می روی درنده نباش، به جان مردم نیفت. مردم در دو صف هستند یا برادر دینی تواند (اگر مسلمانند) و یا در خلقت نظیر تواند. اینها نیز به عفو نیاز دارند، اینها هم خطا می کنند اما، چنین نیست که از خطای مسلمین بگذری اما از خطای یک ارمنی و پیروان سایر ادیان نگذری آنها هم بشراند» (4)
این معنی را در ماجرای بدر و احد و احزاب نیز دیدیم که بصایر روی شمشیرهای آنها قرار داشت. اما پس از معصومین، اوضاع به سویی دیگر رفت و تنها در عصر حکومت «عمر بن عبدالعزیز» مقداری انعطاف پیدا شد که آن هم استمرار نداشت. قسط و عدلی که امام عصر، ارواحناالفداء برقرار می کنند، در جمیع جوانب و احتیاجات بشری است. به وسیله ایشان هر آنچه که بشر احتیاج دارد تامین می شود.
علی بن ابی طالب ،علیه السلام، در مدت پنج سال حکومت درگیر با سه جنگ بزرگ شدند با این همه، یک مقدار از خواست ایشان عملی شد فرمود; «در کوفه کسی باقی نمانده که خانه ، آب گوارا و غذا نداشته باشد با اینکه من با سه جنگ خونین سرگرم بودم ولی کوفه را تامین کردم.» (5)
موعود: درباره «عدالت » همه جانبه «مادی و فرهنگی » مطلوب که حضرت پس ازظهورجاری می سازند توضیح فرمودید، با توجه به این مطلب، چه تعبیری درباره «یملاء» می توان عرضه داشت؟ با توجه به اینکه در روایات اشاره شده زمین مملو از ظلم می شود و ایشان عدالت را جایگزین آن می سازند.
آیت الله خزعلی: در حال حاضر جهان به سمت مملو شدن (یملاء) از ظلم می رود و به عبارتی به انتهایش هم رسیده است. ابرقدرتها، برای تامین خودشان هر جا منبعی، ثروتی و ذخیره ای زیرزمینی است غصب می کنند و حتی در کنار منابع ، مغزها را هم می ربایند ، قهرا این عمل غده سرطانی بزرگی به وجود می آورد. در پی این عمل، کرنش و زبونی می آید. پذیرش استعمار و استبداد می آید و ظالم روزبروز قوی تر می شود. در حال حاضر دنیای ما به این غده مبتلا است. چنانچه کویت را به خاطر نفتش غارت می کنند و به سراغش می روند اما، بوسنی را رها می کنند و با تحریک دیگران ضربات بسیاری را بر او وارد می سازند و این ماجرا همچنان ادامه دارد و ابرقدرتها به همه خواسته های چپاولگرانه شان می رسند و اکثر اهل زمین را از نعمات محروم می سازند.
اولین کاری که حضرت صاحب الزمان ،علیه السلام، پس از ظهور می کنند برداشتن دانه درشتهاست. همان طور که حضرت امام ،رحمة الله علیه، فرمود، سیدجمال مردی خبیر و انقلابی بود ولی یک اشتباه داشت، او به دنبال شاهان می رفت تا آنها را اصلاح کند، غافل از اینکه این دانه درشتها اصلاح پذیر نیستند.
حضرت حجت،علیه السلام،شاهان را برمی اندازد و یک حکومت در کوفه برقرار می کند و این حکومت به تدریج در سرتاسر کره زمین بسط می یابد و در آن وقت ، «یملاء عدلا» محقق می شود.
یعنی یک حاکم معصوم و پاک که تمام مردم در نظرش چون فرزند و برادر و پدرند و برای همه به یکسان عدل را جاری می سازد. امام محمد باقر، علیه السلام، به عمر بن عبدالعزیز که درخواست راهنمایی و تذکر داشت فرمودند: «ارحم ولدک، صل اخاک، بر اباک » بچه های مسلمین راپسران خودحساب کن، متوسط الحالها را برادران خود و کهنسالان را پدران خود.
در وقت ظهور حضرت، وقتی این معنی و آوازه این عمل از کوفه به پنج قاره منتقل شد و عدالت جاری شد، منابع هر کشور همان هم کشور می شود، البته مردم از منابعشان استفاده می کنند و اگر چیزی اضافه آمد، به جانب مرکز حکومتی سرازیر می کنند برای محرومان، بیچارگان و مردمی که فاقد منابع هستند. از این رو در هیچ سرزمینی کسی پیدا نمی شود که در فقر مانده باشد. (6)
در روایات آمده است که پشته ای از مال یعنی طلا و نقره جلو حضرت جمع می شود و ندا می کنند که هر کس حاجتمند است بیاید و بگیرد و تنها یک نفر متقاضی می آید. حضرت دامنش را پر می کنند تا آنجا که او خجل می شود ، قصد برگرداندن آنها را می کند، اما، حضرت در جواب او می گویند: «ما چیزی که بخشیدیم پس نمی گیریم.»
این جریان ظالمانه مستبدان و دانه درشتها متوقف می شود . امام معصوم جانشین می شود و در دیگر نقاط افراد زبده که همان 313 نفر هستند و برگزیده نخبه های جهان اند، یا یک زندگی ساده و غذای مختصر بر مردم حکم می رانند. قهرا منابع مردم و فکرهای مردم رو به بالندگی و رشد می گذارد.
موعود: به نظر شما چه امری موجب بروز این همه انحطاط و تشتت در میان بشر شده و حضرت حجت ،علیه السلام، چگونه این همه انحطاط را اصلاح می کنند؟
آیت الله خزعلی:باید به این نکته توجه کنید که هر چقدر که بگوییم فطرت انسان خوب است تا دو موضوع در میان مردم سرکوب نشود، ناگزیر از خوبان هم باید احتراز کرد.
در ماجرای بعثت نبی اکرم، صلی الله وعلیه وآله، می بینیم که وقتی روز دوشنبه مبعوث شدند در روز سه شنبه نماز را برگزار کردند و بعد از مدتی درباره نماز سوره ای آمد و گفته شد به جز این سوره یعنی حمد، هیچ سوره دیگری نمی بایست در نماز خواند. در سوره دوم مسلمین مختاراند اما در سوره اول نماز اختیار ندارند.
ما این مطلب را می دانیم اما دقت نمی کنیم. در نماز پس از حمد و ثنای خداوند از او استعانت می جوییم و اولین درخواستمان هدایت به راه راست است. سپس راه راست را با سه قید می آوریم. متاسفانه در تفسیرها و ترجمه ها همه را «صراط » حساب کرده اند. یعنی گفته اند راه نعمت گرفتگان نه راه غضب شدگان و نه راه گمراهان در حالی که اینطور نیست. زیرا «صراط » منصوب است، «صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ». و اگر «غیر» صفت «صراط » بود باید آن هم منصوب می شد. در حالی که «غیر» در اینجا مجرور است، و صفت برای مضاف الله است. بنابراین معنای آیه چنین می شود:
«خدایا ما را در راه کسانی که نعمت گرفتند و مغضوب علیهم نبودند و از ضالین نبودند قرار بده.» یعنی کسانی که در تمام زمان و در طول همه زندگی متوجه تو بودند، هوا را کوبیدند، نعمت تو را در جای بایسته صرف کردند و هیچ گاه به آراء خود تکیه نکردند.
البته همه نعمت دارند. نعمت وجود، عقل و هدایت به همه داده شده اما، این نعمت را گاه «اهوا» و گاه «آرا» منحرف می کنند.
بشر می گوید: رای من و هوا و هوس من این است. و رای خودش را مقابل رای خدا می گذارد و در نتیجه، فکر خود و رای خود را بر حکم خداوند مقدم می دارد. اینها «ضالین » هستند.
همه مردم درزمره نعمت گرفتگان هستند، هر کس از عدم به وجود آمده از نعمات خداوند بهره برده اما، همین عقل و درایت خدادادی در هر کس به نوعی ظاهر می شود. در «عمروعاص » به نوعی و در «امیرالمؤمنین » نیز به نوعی تجلی پیدا می کند. بعضی به دانسته های اندکشان مغرور می شوند در مقابل خداوند و علم بی کران او، عقل و علم ناچیز خود را قرار می دهند اینها را می گویند «ضالین ».
معصوم کسی است که نعمت گرفته شده را در جایش به کار می برد و هیچ وقت به آراء خودش تکیه نمی کند. هر گاه از پیامبر اکرم سؤالی پرسیده می شد می فرمودند: «الان صبر کنید تا جبرئیل بیاید.» پیامبر از خودش صحبت نمی کند.
مااز خدا این راه را ما می خواهیم; راه نعمت گرفتگان که به غضب مبتلا نشده اند. یعنی به دنبال هوا نرفته و آراء خود را بر مطالب حکیمانه خداوند مقدم نداشته اند.
تمام بلاهایی که بر سر ما آمده مربوط به همین دوتاست. «اهوا» و «آرا».
«زبیر» از یاران علی با «هوا» منعطف شد، با پول منعطف شد و در مقابل امام ایستاد. در جنگ جمل حضرت او را صدا کرد و گفته های پیامبر را درباره خودش به یادش آورد.
زبیر دست از جنگ کشید اما می بایست به طرف جبهه علی، علیه السلام، برود واین کار را نکرد. طلحه از یاران امام علی ، علیه السلام، بود اما ، پول چهارخانه و هزار اسب او را از بین برد.
از صدر اسلام تا امروز هر چه گرفتاری پیدا کرده ایم از همین هواست و الان هم هر گرفتاری داریم از همین هواست.
الان ما ده مرتبه در شبانه روز در نماز می گوییم:
«صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لاالضالین » روزی ده مرتبه به خودمان تلقین می کنیم که: هوانه ، رای نه ولی با این وجود ما نوعا مبتلا هستیم، ایشان ریشه همین هوا و رای را می کنند.
به نظر من، بهترین و بلندترین و درخشانترین سخن درباره اقدامات حضرت ولی عصر،علیه السلام، را امام علی ، علیه السلام، بیان فرموده اند:
«یعطف الهوی علی الهدی، اذ عطفواالهدی علی الهوی و یعطف الرای علی القرآن اذاعطفواالقرآن علی الرای ...»
هواهای مردم را به هدایت برمی گرداند. یعنی اجازه نمی دهد یک مطلب از روی هوی و هوس واقع شود. هوی باید به گرد هدایت باشد. (7)
انبیا می خواستند این امر انجام شود اما، در کنارشان منافقی سبز می شد. منافق منتظر فرصت بود. درباره حضرت موسی، عیسی و حتی پیامبراکرم هم همین طور پیش آمد. قرآن در این باره می گوید:
«و ممن حولکم من الاعراب منافقون و من اهل المدینه مردوا علی النفاق »اینان اطراف تو تمرین نفاق می کنند. در زیر منبر پیامبر منتظر اندک فرصتی بودند. تا کار دلخواه خود را انجام دهند. (8)
امام عصر ،علیه السلام، ریشه این مسایل را می زنند. و همه کسانی را که «مردواعلی النفاق » هستند و به درد نمی خورند از بین می برند و سپس همه را زیر تعلیم می گیرند.
صبح و شام قدح حکمت را به آنان می آموزند و مراقب ایشان اند، دیگر رقیبی هم در مقابلشان نمی ماند. از همین رو مردم را رشد می دهد به طوری که:
«حملوابصائرهم علی اسیافهم » حضرت هوی را می کشد و آراء را به قرآن برمی گرداند. اگر بتوان این نکته را در مردم اصلاح کرد ، کارها خوب می شود. (9)
موعود: از میان این دو یعنی «هوا» و «آرا» کدام خطرناکتر است؟
آیت الله خزعلی: من از آرا بیشتر می ترسم. کسی که مسلمان است و برای خودش هم رای قائل است و در برابر خدا و پیامبر «من » می گوید خطرناک است. یک وقت کسی مثل «ابوعلی سینا» است که «من » می گوید (هر چند آن بیچاره هم نگفت) اما یک وقت، فردی که تشخیص یک عبارت ساده عربی را هم نمی دهد «من » می گوید.
موعود: سؤال این است که چه تفاوتی میان حضرت ولی عصر ،علیه السلام، و سایر ائمه و حتی انبیاء هست که ایشان موفق به این کار می شوند و می توانند جلو بروز این دو امر یعنی غلبه هوی و آرا را بگیرند و آنها نتوانستند؟
آیت الله خزعلی: درباره معجزه انبیا سخن بسیار است . معجزه حضرت موسی بایستی عصا باشد و معجزه پیامبر اکرم «بیان » چون ادراک مردم در عصر موسی ،علیه السلام، ضعیف بود، عصای چوبی و ید بیضاء را باید ببینید. اما، در زمان نبی اکرم مردم بلاغت را می بینند و تحت تاثیر قرار می گیرند. ادراک مردم در آخرالزمان از دو جهت مثبت و منفی بالا است .
مثبتش آن است که علم جلو می رود و مردم راز طبیعت را به دست می آورند و به لطایف طبیعت پی می برند. لطایفی که پیشتر پی نمی بردند.
در حال حاضر با یک ماهواره از فاصله ای دور بر جهان حکومت می کنند و همه کشورها را زیر نظر دارند، اما در آن اعصار ممکن نبود. در قرآن می خوانیم:
«سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی الانفسهم حتی یتبین لهم انه الحق ...» (10)
ادراک مردم بالا می رود اما در مقابل، مردم با همین ادراک ، نقطه مقابل یعنی ظلم را هم می بینند که هر کس روی کار می آید با وعده، در باغ سبز را نشان می دهد.
اعتماد مردم از حکومتها و سران کاسته می شود و تجربه چندین قرن به آنها منتقل می شود. این تجربه آنان را مهیا می کند که دنبال یک نفر بگردند که واقعا دادگر است و واقعا برای داد می آید. قبلا تجربه کم بوده و یا منتقل نمی شده است ولی در عصر حاضر، اگر تجربه ای در گوشه ای از دنیا واقع شود بسرعت منتقل می شود.
این قدرت انتقال تجربه قبلا ممکن نبوده است. این تجربه ها فکر مردم را بالا برده و آنان ظلمها را خوب شناخته اند و از طرف دیگر به خاطر غلبه ظلم، اعتماد از همه سلب شده است. حال یکی را که با آن عظمت می یابند به سویش می روند; به همان سان که مردم امام خمینی را یافتند و به سویش رفتند.
روزی به جناب بهلول گفتم: قضیه ای را درباره تو شنیده ام می خواهم از خودت بشنوم تا واسطه نباشد. ایشان گفتند:
روزی درحرم حضرت عبدالعظیم بر منبر بودم. می بایست پس از آن بلافاصله خود را به محل دیگری می رساندم. قرار من در آنجا ساعت 2 عصر بود اما، عواملی مانع از آن شد که بموقع خودم را مهیای رفتن کنم. پنج دقیقه به ساعت دو مانده راه افتادم ، نزد خودم حساب می کردم تا خود را به محل موعود برسانم سه ربع ساعت زمان می برد. مانده بودم چه کنم.
وقتی کنار خیابان رسیدم یک اتومبیل بنز کنار پایم ترمز کرد. خیلی مؤدبانه گفت بفرمایید سوار شوید. سوار شدم اما بعد پشیمان شدم. به خودم گفتم من در دوران طاغوت تسلیم این بنزها نشدم حالا چطور ... مثل برق می آمدیم. همه چراغها بین راه سبز بود. من تعجب کردم. گفتم چطور شد که یک چراغ قرمز هم پیش نیامد. ایشان گفتند: «ما جور به کسی نکردیم که جور ببینیم.» پی نبردیم که کیست. آمدیم تا رسیدیم به محل مجلس. گفتم لابد ده بیست دقیقه طول کشیده از صاحب مجلس عذرخواهی کردم. ایشان گفتند هنوز دو نشده . یکی دو دقیقه ماند. برگشتم، اما دیگر نه بنز دیدم و نه راکب بنز را ...
خوب ، الان هم اگر یک شخصی بیاید و مردم اورا ببینند، از عمق جان تسلیم او می شوند. لذا عدالت هم گسترش پیدا می کند. همه مالک گونه حرکت می کنند.
مردم دیگر به دانشمندان هم بی اعتماد شده اند چون دیده اند که ابزار کار صاحبان قدرت و ثروت شده اند.
موعود: امام عصر ،علیه السلام، حجت حی و حاضر زمان ماست. برخی تصور می کنند ایشان وجود غایبی هستند که در زمانی دور باید بیایند و کاری بکنند و حتی قایل به هیچ نقشی برای ایشان (به دلیل غیبت) در عالم نیستند. لطفا درباره نقش ایشان در عالم هستی بفرمایید و وظیفه ای که ما نسبت به ایشان داریم.
آیت الله خزعلی: در زیارت جامعه کبیره می خوانیم:
«بکم فتح الله و بکم یختم »
کارها را خدا با شما آغاز کرد و با شما هم تمام می کند.
برکات بر زمین به وسیله امام معصوم بر مردم می بارد. امام علی ، علیه السلام، در نامه ای که به معاویه می نویسد، در جواب او که می گوید همه از قریشیم می فرمایند:
«فانا صنائع ربنا والناس بعد صنائع لنا»
ما دست پرورده پروردگاریم بی واسطه، ولی تمام مردم دست پرورده ما هستند. (11)
بنابراین وقتی تمام مردم دست پرورده هستند، همه نعمتهایی که بر آنان می بارد از ایشان است و اگر توجه کنند عنایت رسیده ملموس هم خواهد شد.
در دوران جنگ، در جبهه های خودمان مکرر این الطاف وارد شده است و ماجراهای مختلفی در این زمینه نقل شده است ، از جمله ماجرایی که برای یکی از طلبه های حوزه اتفاق افتاده است.
ماجرا از این قرار بود که طلبه ای به قصد خدمت راهی جبهه می شود. در آنجا نزد حجة الاسلام شهید میثمی که در آن زمان مسؤولیت تبلیغات جبهه را بر عهده داشتند مشغول کار می شود. توان و قدرت این جوان طلبه موجب شده بود بسیاری از کارها براحتی انجام شود از همین رو آقای میثمی بشدت نسبت به حضور این جوان احساس نیاز می کرده است اما، همسر این طلبه مکرر از مشهد تماس می گرفته که چرا برنمی گردی بچه ها دچار سختی هستند و ...
بیش از شش ماه، می گذرد و آقای میثمی اجازه رفتن به این جوان نمی دهد تا اینکه یک روز جام صبرش لبریز می شود. تصمیم می گیرد به نزد آقای میثمی برود و بگوید در هر حال من فردا راهی مشهد می شوم. همین کار را هم می کند. آقای میثمی می بیند جایی برای صحبت نیست. از طرفی هم امور مربوط به جبهه با رفتن این جوان طلبه در دچار اختلال می شد. شب در خیمه متوسل به حضرت ولی عصر ،علیه السلام، می شود و از ایشان استمداد می طلبد. قرار بود که فردا صبح جوان طلبه برای خداحافظی بیاید اما، به جای خداحافظی اعلام آمادگی برای ماندن و ادامه کار می کند.
میثمی متعجب می شود . به طلبه می گوید مگر نه اینکه قرار بود به مشهد بروی ؟ جوان می گوید قرار بود اما، امروز صبح خانم از مشهد زنگ زد و گفت: امام عصر، علیه السلام، به خوابش آمده و فرموده «چطور است که مرتب می گویی بیاید، کجا برای نصرت اسلام بهتر از جبهه؟» از همین رو به من توصیه کرده اگر چه وجودت در خانه به خاطر بچه ها و مشکلات لازم است اما در جبهه بمان ... در سفری که به مشهد داشتم به همین طلبه برخوردم و از زبان خودش ماجرا را شنیدم. باید دانست که هیچ کاری واقع نمی شود مگر با الطاف حضرت.
موعود: چه توصیه ای برای موعودیان و دوستان موعود دارید؟
آیت الله خزعلی: به همه برادران و خواهرانی که این نوشته ها را می بیند و مطالعه می کنند توصیه می کنم دست از دامن ولی عصر ،علیه السلام، برندارند. در همه مشکلات به ایشان روی بیاورند. اگر محکم دامن ایشان را بگیرند، حاجت خود را خواهند گرفت. ماه رمضان نزدیک است. در این ماه دعای افتتاح خوانده می شود، در این دعا می بینید که پس از حمد و ثنای خداوند درباره همه معصومین ،علیهم السلام، سخن به میان آمده ولی دوسوم این دعا درباره به امام عصر است که این نشان دهنده اهمیت جایگاه ایشان است.
امروزه حکومت در دست ایشان است. مردم باید بدانند که امروز ولی امرشان ایشان اند. در دعاها به ما تعلیم داده اند ، دائم باید دست به دامن ایشان شد. در دعای ندبه هر صبح جمعه می خوانیم: «هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی »،ای پسر احمد آیا راهی هست که ملاقات شوی ؟ عجز و لابه می کنیم که راهی پیدا کنیم.
منقول است که مرحوم «مامقانی » در عالم خواب در صحن مسجدالحرام، نبی اکرم، صلی الله علیه و آله، را به خواب می بینند. می گوید پس از نماز رفتم و خدمت نبی اکرم عرض ادب و حاجت کردم. حضرت فرمودند: مامقانی، دوران من گذشته است امروز دوران فرزندم مهدی است حاجتت را آنجا ببر. از این رو برخی از محققان نظر داده اند که اگر به هر یک از ائمه معصومین،علیهم السلام، هم متوسل شویم، برمی گردانند به حضرت مهدی،علیه السلام،.
از این رو کمی هم در زندگی خودتان تجربه کنید. ببینید چنین هست یا خیر.
موعود: توجه به مساله مهدویت در این عصر و ترویج فرهنگ انتظار در شرایط فعلی چه ضرورتی دارد؟
آیت الله خزعلی: از اهمیت موضوع همین بس که پیامبر ، بیست و سه سال تلاش و رنج و زحمت متحمل شد و ناملایمات را تاب آورد، 108 غزوه و سریه را انجام داد اما هفتاد روز مانده به آخر عمر به او ابلاغ شد که اگر مطلب آخر را درباره ولایت نگوید هیچ کاری نکرده است. و پس از آن پیام آمد که:
«الیوم اکملت لکم دینکم.» (12)
ما اگر در کارهایمان ولایت اهل بیت نباشد و ولایت مدار نباشیم همه چیزمان مانند شش صفر است . که واحدش را بردارند. دیگر میلیون نداریم. آن واحد می آید به آن شش صفر اعتبار میلیون می دهد و نه صفر را اعتبار میلیارد می بخشد.
روی همین اعتقاد بود که فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم.»
اعتقاد قلبی، گرفتن فیض و ادامه توفیق همه منوط به این امر است که متوجه ولایت و امامت ولی عصر، علیه السلام، باشیم. شیعه ای که در یک شبانه روز نام ولی عصر بر زبانش جاری نشود شیعه نیست.
پی نوشتها:
1. سوره شمس (91) ، آیه 8.
2. نهج البلاغه ، ترجمه و شرح فیض الاسلام، خطبه 150، ص 458.
3. همان، ص 460.
4.همان، نامه 53، ص 993.
5. متن روایت چنین است: «ما اصبح بالکوفة الا ناعما و ان ادناهم منزلة لتاکل البر و یجلس فی الظل و یشرب من ماء الفرات »، المجلسی ، محمدباقر،بحارالانوار، ج 40، ص 327.
6. ر.ک: المجلسی ، محمدباقر ، همان ، ج 52، ص 390.
7.نهج البلاغه ، خطبه 138، ص 424.
8.سوره توبه (9)، آیه 101.
9.نهج البلاغه ، خطبه 150، ص 460 .
10.سوره فصلت (41) ، آیه 53.
11.نهج البلاغه ، نامه 28، ص 894.
12.سوره مائده(5)،آیه 3.

تبلیغات