اهل بیت علیهم السلام و پاسدارى از دین
آرشیو
چکیده
متن
4 ـ دستگیرى مستمندان
همدردى و شرکت عملى در غم مستمندان از ویژگى هاى اهل بیت علیهم السلام است.
فرد محروم آن گاه که در کنار افراد مرفه قرار مى گیرد, رنج هایش زیاد مى گردد.
تهیدستى و از سوى دیگر احساس عقب ماندگى از اطرافیان, هماره همراه هم هستند.
از نگاه محرومان عده اى که هیچ مزیتى بر آن ها ندارند, داراى امکانات فراوان هستند. آن ها همیشه تماشاگر شکاف هاى طبقاتى در جامعه هستند.
مردان الهى مى کوشند به کمک افراد مستضعف بشتابند. آن ها مى کوشند وضع ناهنجار جامعه را دگرگون کنند یا به ترمیم آن بپردازند; این تلاش پیمانى است که خداوند از دانایان گرفته است.
پارسایان تلاش مى کنند که مانند محرومان زندگى کنند. این سیره عملى آن ها به خاطر از بین بردن احساس حقارت در مستمندان است. با وجود دسترسى امام على(ع) به مواهب مادى, آن حضرت از نظر خوراک, پوشاک و... به کم ترین ها قناعت مى کرد.
امام على(ع) در پاسخ به کسانى که پیشنهاد بهره بردارى بهتر از لباس و غدا را طرح مى کردند, مى فرمود: ((من بدین خاطر این طور زندگى مى کنم که فقرا و مستمندان با دیدن پیشواى خویش, احساس حقارت نکنند.))
هر گاه نیازمندان در جامعه افزایش یابند, دزدى, رشوه و بسیارى از ناهنجارىها رایج مى گردد. در این شرایط اگر پیشوایان دینى همانند اهل بیت علیهم السلام , از مستمندان دستگیرى کنند, سبب دل گرمى آن ها به مکتب مى شود. کمک به محرومان با تقویت ارزش هاى دینى و کاهش مفاسد اخلاقى و اقتصادى همراه است. اهل بیت علیهم السلام از راه کمک هاى مادى به محرومان, جامعه را به سوى ترویج ارزش هاى دینى رهنمون مى ساختند.
امام على(ع) شب ها مخفیانه براى فقرا نان, خرما و غذا مى برد. آن حضرت در باره وظیفه پیشوایان نسبت به توده هاى رنج کشیده چنین فرمود: ((خداوند بر پیشوایان دادگر فرض کرده است که زندگى خود را با طبقه ضعیف تطبیق دهند, تا رنج فقر مستمندان را ناراحت نکند)).(1) زرق و برق دنیا هیچ گاه اهل بیت را فریفته نساخت. آنان هر چه در کف داشتند به دیگران مى بخشیدند.
5 ـ تبیین صحیح دین
دین محورى, دیرینه ترین نیاز انسان هاست. اگر دانشمندان دست از معرفى حقیقت دین بر دارند مفاهیم دینى از جامعه دور مى ماند و بشریت بزرگ ترین زیان را مى بیند.
اهل بیت علیهم السلام با درک این واقعیت, سعى داشتند تا امت اسلامى را به افق هاى روشن نزدیک سازند. تعلیم و تربیت صحیح اهل بیت علیهم السلام اندیشه دینى را با احساسات راستین همراه ساخت و حرکت در پرتو اندیشه دینى را امکان پذیر ساخت. امامان معصوم علیهم السلام هرگاه مى دیدند که وزش بادهاى مصلحت اندیشى, بى اعتقادى به باورهاى دینى, شهرت پرستى و مادى گرایى, نیروهاى مسلمان را از ورود به عرصه هاى زندگى سالم دینى باز مى دارد, زمینه بیدارى و تعهد آگاهانه را نسبت به مکتب به وجود مىآوردند:
((چون امام چهارم(ع) در عصر اختناق زندگى مى کرد, نمى توانست مفاهیم مورد نظر خود را به صورت آشکار و صریح بیان کند, از این رو از شیوه موعظه استفاده مى کرد. مردم را از طریق موعظه با اندیشه درست اسلامى, آشنا مى کرد. این اندیشه را که در اثر تبلیغات حاکمان جائر در طول زمان به فراموشى سپرده شده و یا تحریف گشته بود, به صورت اول و اصیل خود به یاد مردم مىآورد و توده مردم و جامعه اسلامى را ـ تا هر مقدار که مى توانست.ـ با حقایق و تعالیم اسلام آشنا ساخت.
عصر امام صادق(ع); در این عصر بر اساس شرایط خاص تاریخى, جنبش هاى فکرى به وجود آمده بود, و لذا شور و شوق خاص علمى در جامعه اسلامى و غیر اسلامى, به وجود آمده بود. علوم مختلف اعم از علوم اسلامى همچون علم قرائت قرآن, علم تفسیر, علم حدیث, علم فقه, علم کلام و یا علوم بشرى, مانند طب, فلسفه, نجوم, ریاضیات و... پدید آمده بود; به طورى که هر کس متاعى فکرى که داشت به بازار علم و دانش عرضه مى کرد.
بنابر این تشنگى علمى عجیبى به وجود آمده بود و لازم بود که امام صادق(ع) به آن پاسخ گوید.))(2)
در نیمه دوم قرن اول هجرى در باورهاى اعتقادى امت اسلامى دگرگونى پدید آمده بود. امام صادق(ع) در این مقطع حساس از تاریخ اسلام, دو راه بیشتر نداشت; یا رهبرى امت اسلامى را از نظر سیاسى و نظامى به عهده بگیرد و قیام کند و یا در خانه و مسجد بنشیند و پایه هاى فکرى مکتب اسلام را در جامعه مستحکم سازد و به تربیت شاگردان اهتمام ورزد. به نظر امام صادق(ع) راه اول بى نتیجه مى نمود, ولى راه دوم اثرات عمیق در جامعه مى گذاشت. بدین خاطر آن حضرت در قالب تربیت شاگردان به تبیین صحیح مبانى مکتبى اقدام نمود.
6 - تجسم عملى دین
اندیشه اسلامى با رفتارها و مقیاس هاى عملى قابل شناخت است. یکى از زمینه هاى بقإ دین تحقق احکام دینى در جامعه است. رفتارهاى عملى اثرات جاودانه بر شخصیت اخلاقى و اجتماعى مسلمانان دارد.
1 ـ گذشت
انسان ها همواره دچار لغزش مى گردند. تنها معصومان به کژى نمى گرایند. خداوند از تقصیر بندگانش مى گذرد. بندگان صالح پروردگار نیز از لغزش دیگران مى گذرند. با این سلوک از یک سو, لغزش افراد و اثر سوء آن کاهش مى یابد و از سوى دیگر, ارزش هاى دینى تقویت مى شود. امام على(ع) به مالک اشتر مى فرماید: ((با مردم چونان درنده اى تند خوى مباش که خوردن آنان را غنیمت بشمارى, زیرا مردم دو گروهند: گروهى برادران تو در دین و پاره اى همسان تو در خلقت. از آنان لغزش سر مى زند و مشکلات برایشان پیش مىآید. به عمد و خطا, به دست آنان گناهانى صادر مى شود. تو آنان را مورد عفو و بخشش قرار ده, همانسان که دوست دارى خداوند تو را مورد عفو و بخشش قرار دهد.))(3) حضرت على(ع) پس از پیروزى در جنگ جمل, از اسیران قول گرفت که بار دیگر توطئه نکنند سپس آن ها را بخشید و آزاد نمود.
2 ـ اخلاص
در نظام ارزشى اسلام, خلوص نیت از جایگاه رفیعى بر خوردار است. اهل بیت علیهم السلام نمونه کاملى از آن هستند. پیامبر اکرم(ص) به اباذر فرمود: ((اى اباذر! در هر عملى, حتى در خواب و خوراک نیت پاک داشته باش.))(4) اهل بیت علیهم السلام ذات حق را در یافته بودند و به حقیقت جهان آشنا بودند. از این رو, تبلور بخش اندیشه دینى در قالب عمل بودند. مسلمانان از اخلاص و صفاى باطن آنان درس مى گرفتند و به ارزش هاى مکتبى بیشتر تمایل پیدا مى کردند.
3 ـ سخاوت
اهل بیت علیهم السلام با بخشش هاى خود, قلوب مردم را نسبت به دین متمایل مى ساختند. امام على(ع) در باره تإثیر بخشش ها بر مردم, فرمود: ((به سبب بخشش, آزادگان مطیع و فرمانبردار مى گردند.))(5)بدین خاطر, امام حسن(ع) دو یا سه بار تمام اموال خودش را با فقرا تقسیم کرد.
4 ـ تواضع
لازمه نفوذ در قلوب, بر خورد متواضعانه است. اهل بیت علیهم السلام در شرایطى که نمى توانستند به طور مستقیم به معرفى مبانى دینى بپردازند, از راه تواضع و فروتنى ـ که جلوه دین در قالب عمل بود.ـ به ترویج ارزش هاى دینى مى پرداختند. در عصرى که حاکمان و کار گزاران آن ها بر مردم ستم مى کردند و فشارهاى سیاسى, روانى و اقتصادى سوء تفاهمات را در جامعه افزایش مى داد و هر روز فاصله طبقاتى گسترش مى یافت و دین توجیه گر سلطه طبقه حاکم مى گردید; اهل بیت علیهم السلام با عمل خویش نشان مى دادند ((که همه به تعبیر پیامبر اکرم(ص) مانند دندانه هاى یک شانه, داراى حقوق برابر بوده, و باید بدون هیچگونه برترى و امتیازى, در حقوق انسانى با هم زندگى کنند و برترى و امتیازها تنها در مقیاسهاى الهى قابل قبول است و آن هم فقط بر مبناى عمل صالح که بر بنیاد پارسایى, دانش و جهاد است, صورت گرفته است.))(6) اهل بیت علیهم السلام با رفتار متواضعانه خود, غیر مستقیم فرهنگ دین را ترویج مى کردند و به امت اسلامى اعلام مى کردند که آنچه به نام آرمان دین در جامعه رایج است, غیر از آن چیزى است که رسول خدا(ص) به ارمغان آورد. امامان معصوم علیهم السلام با گفتارها و رفتارهاى خود اسلام ناب محمدى را به مردم معرفى مى کردند.
پى نوشتها:
1 ـ نهج البلاغه, خطبه 207.
2 ـ سیره پیشوایان, مهدى پیشوایى, ص304 و 261.
3 ـ نهج البلاغه, نامه 53.
4 ـ میزان الحکم, ج 10, ص 285.
5 ـ شرح غررالحکم, ج 3, ص 199.
6 ـ کشف الغمه, ج 2, ص 190.
7 ـ خلافت انسان و گواهى پیامبران, سید محمد باقر صدر, ص 12.
همدردى و شرکت عملى در غم مستمندان از ویژگى هاى اهل بیت علیهم السلام است.
فرد محروم آن گاه که در کنار افراد مرفه قرار مى گیرد, رنج هایش زیاد مى گردد.
تهیدستى و از سوى دیگر احساس عقب ماندگى از اطرافیان, هماره همراه هم هستند.
از نگاه محرومان عده اى که هیچ مزیتى بر آن ها ندارند, داراى امکانات فراوان هستند. آن ها همیشه تماشاگر شکاف هاى طبقاتى در جامعه هستند.
مردان الهى مى کوشند به کمک افراد مستضعف بشتابند. آن ها مى کوشند وضع ناهنجار جامعه را دگرگون کنند یا به ترمیم آن بپردازند; این تلاش پیمانى است که خداوند از دانایان گرفته است.
پارسایان تلاش مى کنند که مانند محرومان زندگى کنند. این سیره عملى آن ها به خاطر از بین بردن احساس حقارت در مستمندان است. با وجود دسترسى امام على(ع) به مواهب مادى, آن حضرت از نظر خوراک, پوشاک و... به کم ترین ها قناعت مى کرد.
امام على(ع) در پاسخ به کسانى که پیشنهاد بهره بردارى بهتر از لباس و غدا را طرح مى کردند, مى فرمود: ((من بدین خاطر این طور زندگى مى کنم که فقرا و مستمندان با دیدن پیشواى خویش, احساس حقارت نکنند.))
هر گاه نیازمندان در جامعه افزایش یابند, دزدى, رشوه و بسیارى از ناهنجارىها رایج مى گردد. در این شرایط اگر پیشوایان دینى همانند اهل بیت علیهم السلام , از مستمندان دستگیرى کنند, سبب دل گرمى آن ها به مکتب مى شود. کمک به محرومان با تقویت ارزش هاى دینى و کاهش مفاسد اخلاقى و اقتصادى همراه است. اهل بیت علیهم السلام از راه کمک هاى مادى به محرومان, جامعه را به سوى ترویج ارزش هاى دینى رهنمون مى ساختند.
امام على(ع) شب ها مخفیانه براى فقرا نان, خرما و غذا مى برد. آن حضرت در باره وظیفه پیشوایان نسبت به توده هاى رنج کشیده چنین فرمود: ((خداوند بر پیشوایان دادگر فرض کرده است که زندگى خود را با طبقه ضعیف تطبیق دهند, تا رنج فقر مستمندان را ناراحت نکند)).(1) زرق و برق دنیا هیچ گاه اهل بیت را فریفته نساخت. آنان هر چه در کف داشتند به دیگران مى بخشیدند.
5 ـ تبیین صحیح دین
دین محورى, دیرینه ترین نیاز انسان هاست. اگر دانشمندان دست از معرفى حقیقت دین بر دارند مفاهیم دینى از جامعه دور مى ماند و بشریت بزرگ ترین زیان را مى بیند.
اهل بیت علیهم السلام با درک این واقعیت, سعى داشتند تا امت اسلامى را به افق هاى روشن نزدیک سازند. تعلیم و تربیت صحیح اهل بیت علیهم السلام اندیشه دینى را با احساسات راستین همراه ساخت و حرکت در پرتو اندیشه دینى را امکان پذیر ساخت. امامان معصوم علیهم السلام هرگاه مى دیدند که وزش بادهاى مصلحت اندیشى, بى اعتقادى به باورهاى دینى, شهرت پرستى و مادى گرایى, نیروهاى مسلمان را از ورود به عرصه هاى زندگى سالم دینى باز مى دارد, زمینه بیدارى و تعهد آگاهانه را نسبت به مکتب به وجود مىآوردند:
((چون امام چهارم(ع) در عصر اختناق زندگى مى کرد, نمى توانست مفاهیم مورد نظر خود را به صورت آشکار و صریح بیان کند, از این رو از شیوه موعظه استفاده مى کرد. مردم را از طریق موعظه با اندیشه درست اسلامى, آشنا مى کرد. این اندیشه را که در اثر تبلیغات حاکمان جائر در طول زمان به فراموشى سپرده شده و یا تحریف گشته بود, به صورت اول و اصیل خود به یاد مردم مىآورد و توده مردم و جامعه اسلامى را ـ تا هر مقدار که مى توانست.ـ با حقایق و تعالیم اسلام آشنا ساخت.
عصر امام صادق(ع); در این عصر بر اساس شرایط خاص تاریخى, جنبش هاى فکرى به وجود آمده بود, و لذا شور و شوق خاص علمى در جامعه اسلامى و غیر اسلامى, به وجود آمده بود. علوم مختلف اعم از علوم اسلامى همچون علم قرائت قرآن, علم تفسیر, علم حدیث, علم فقه, علم کلام و یا علوم بشرى, مانند طب, فلسفه, نجوم, ریاضیات و... پدید آمده بود; به طورى که هر کس متاعى فکرى که داشت به بازار علم و دانش عرضه مى کرد.
بنابر این تشنگى علمى عجیبى به وجود آمده بود و لازم بود که امام صادق(ع) به آن پاسخ گوید.))(2)
در نیمه دوم قرن اول هجرى در باورهاى اعتقادى امت اسلامى دگرگونى پدید آمده بود. امام صادق(ع) در این مقطع حساس از تاریخ اسلام, دو راه بیشتر نداشت; یا رهبرى امت اسلامى را از نظر سیاسى و نظامى به عهده بگیرد و قیام کند و یا در خانه و مسجد بنشیند و پایه هاى فکرى مکتب اسلام را در جامعه مستحکم سازد و به تربیت شاگردان اهتمام ورزد. به نظر امام صادق(ع) راه اول بى نتیجه مى نمود, ولى راه دوم اثرات عمیق در جامعه مى گذاشت. بدین خاطر آن حضرت در قالب تربیت شاگردان به تبیین صحیح مبانى مکتبى اقدام نمود.
6 - تجسم عملى دین
اندیشه اسلامى با رفتارها و مقیاس هاى عملى قابل شناخت است. یکى از زمینه هاى بقإ دین تحقق احکام دینى در جامعه است. رفتارهاى عملى اثرات جاودانه بر شخصیت اخلاقى و اجتماعى مسلمانان دارد.
1 ـ گذشت
انسان ها همواره دچار لغزش مى گردند. تنها معصومان به کژى نمى گرایند. خداوند از تقصیر بندگانش مى گذرد. بندگان صالح پروردگار نیز از لغزش دیگران مى گذرند. با این سلوک از یک سو, لغزش افراد و اثر سوء آن کاهش مى یابد و از سوى دیگر, ارزش هاى دینى تقویت مى شود. امام على(ع) به مالک اشتر مى فرماید: ((با مردم چونان درنده اى تند خوى مباش که خوردن آنان را غنیمت بشمارى, زیرا مردم دو گروهند: گروهى برادران تو در دین و پاره اى همسان تو در خلقت. از آنان لغزش سر مى زند و مشکلات برایشان پیش مىآید. به عمد و خطا, به دست آنان گناهانى صادر مى شود. تو آنان را مورد عفو و بخشش قرار ده, همانسان که دوست دارى خداوند تو را مورد عفو و بخشش قرار دهد.))(3) حضرت على(ع) پس از پیروزى در جنگ جمل, از اسیران قول گرفت که بار دیگر توطئه نکنند سپس آن ها را بخشید و آزاد نمود.
2 ـ اخلاص
در نظام ارزشى اسلام, خلوص نیت از جایگاه رفیعى بر خوردار است. اهل بیت علیهم السلام نمونه کاملى از آن هستند. پیامبر اکرم(ص) به اباذر فرمود: ((اى اباذر! در هر عملى, حتى در خواب و خوراک نیت پاک داشته باش.))(4) اهل بیت علیهم السلام ذات حق را در یافته بودند و به حقیقت جهان آشنا بودند. از این رو, تبلور بخش اندیشه دینى در قالب عمل بودند. مسلمانان از اخلاص و صفاى باطن آنان درس مى گرفتند و به ارزش هاى مکتبى بیشتر تمایل پیدا مى کردند.
3 ـ سخاوت
اهل بیت علیهم السلام با بخشش هاى خود, قلوب مردم را نسبت به دین متمایل مى ساختند. امام على(ع) در باره تإثیر بخشش ها بر مردم, فرمود: ((به سبب بخشش, آزادگان مطیع و فرمانبردار مى گردند.))(5)بدین خاطر, امام حسن(ع) دو یا سه بار تمام اموال خودش را با فقرا تقسیم کرد.
4 ـ تواضع
لازمه نفوذ در قلوب, بر خورد متواضعانه است. اهل بیت علیهم السلام در شرایطى که نمى توانستند به طور مستقیم به معرفى مبانى دینى بپردازند, از راه تواضع و فروتنى ـ که جلوه دین در قالب عمل بود.ـ به ترویج ارزش هاى دینى مى پرداختند. در عصرى که حاکمان و کار گزاران آن ها بر مردم ستم مى کردند و فشارهاى سیاسى, روانى و اقتصادى سوء تفاهمات را در جامعه افزایش مى داد و هر روز فاصله طبقاتى گسترش مى یافت و دین توجیه گر سلطه طبقه حاکم مى گردید; اهل بیت علیهم السلام با عمل خویش نشان مى دادند ((که همه به تعبیر پیامبر اکرم(ص) مانند دندانه هاى یک شانه, داراى حقوق برابر بوده, و باید بدون هیچگونه برترى و امتیازى, در حقوق انسانى با هم زندگى کنند و برترى و امتیازها تنها در مقیاسهاى الهى قابل قبول است و آن هم فقط بر مبناى عمل صالح که بر بنیاد پارسایى, دانش و جهاد است, صورت گرفته است.))(6) اهل بیت علیهم السلام با رفتار متواضعانه خود, غیر مستقیم فرهنگ دین را ترویج مى کردند و به امت اسلامى اعلام مى کردند که آنچه به نام آرمان دین در جامعه رایج است, غیر از آن چیزى است که رسول خدا(ص) به ارمغان آورد. امامان معصوم علیهم السلام با گفتارها و رفتارهاى خود اسلام ناب محمدى را به مردم معرفى مى کردند.
پى نوشتها:
1 ـ نهج البلاغه, خطبه 207.
2 ـ سیره پیشوایان, مهدى پیشوایى, ص304 و 261.
3 ـ نهج البلاغه, نامه 53.
4 ـ میزان الحکم, ج 10, ص 285.
5 ـ شرح غررالحکم, ج 3, ص 199.
6 ـ کشف الغمه, ج 2, ص 190.
7 ـ خلافت انسان و گواهى پیامبران, سید محمد باقر صدر, ص 12.