آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

ملا محمدباقر مجلسى, مشهور به علامه مجلسى, در کتاب ((الاعتقاد)) تفسیرى نغز از حدیثى معروف به دست داده است که جایگاه پیامبران ـ به ویژه پیامبرگرامى اسلام(ص) ـ در سیرمعنوى انسان و جهان هستى را به نیکى باز مى نماید. حدیثى که او شرح و تفسیرش را برعهده گرفته است, درجلد نخست کتاب اصول کافى, از امام باقر(ع) نقل شده است و ترجمانش چنین است: ((چون خداوند عقل را بیافرید, بدو فرمود: پیشآى. عقل پیش آمد, سپس فرمود: بازگرد. عقل, بازگشت. سپس فرمود: به عزت و جلالم سوگند, چیزى گرامى تر از تو نیافریده ام...))
تفسیر علامه مجلسى از این حدیث, مبتنى براین حقیقت است که دریافت علوم و معارف الهى از گذر وحى مستقیم و بى واسطه, براى تمام آدمیان ممکن نیست. خداوند بنابه مصلحتى, چنین توانى را در انسان ننهاده است.
وظیفه دریافت وحى و ابلاغش به آدمیان, برعهده پیامبران علیهم السلام است. هرچند پیامبران از نوع انسانند, ولى با دیگر انسانها تفاوت هاى بنیادین دارند. این پاک نهادان, داراى دو جنبه اند:
یکى جنبه ملکوتى; و دیگر جنبه بشرى.
این که ((جنبه ملکوتى)) پیامبران علیهم السلام چیست و چگونه است؟ برماپوشیده است, لیک آنچه معلوم است, این است که پیامبران علیهم السلام به وسیله آن با خداوند, گونه اى ارتباط فراهم مى سازند و از گذر وحى, حقایق و معارف آسمانى را دریافت مى کنند. به عبارتى دیگر, ((جنبه ملکوتى)) پیامبران علیهم السلام راهى است براى سرازیر شدن معارف الهى به سوى آنان. این راه, تنها در پیامبران دریافت مى شود و در دیگر آدمیان موجود نیست. جنبه دیگر پیامبران علیهم السلام ((جنبه بشرى)) است. پیامبران علیهم السلام به وسیله این جنبه, با آدمیان ارتباط برقرار مى سازند و معارفى را که از خداوند گرفته اند, به آنان مى رسانند. اگر این جنبه در پیامبران علیهم السلام نمى بود, مردم قدرت دریافت حقایق آسمانى از پیامبران نداشتند. جنبه بشرى, مردم را توانا مى سازد تا با پیامبران علیهم السلام انس یابند و کلام آنان را بپذیرند و از آنان نگریزند. خداوند بزرگ نیز در قرآن کریم, براین حقیقت تصریح کرده و فرموده است: ((واگر پیامبر را از جنس فرشتگان قرار مى دادیم, بازهم او را به شکل بشر به سوى مردم گسیل مى کردیم.)) (انعام,9)
این آیه کریمه براین اشارت دارد که آدمیان, تنها از گذر موجودى چون خود مى توانند به حقایق آسمانى راه یابند. علامه مجلسى مى گوید: مراد از ((عقل)) در حدیثى که ذکر شد, وجود مقدس پیامبراکرم(ص) است و این که خداوند به او مى فرماید: ((پیشآى.)) به این معناست که پیامبر(ص) به نهایت مقامات و مراتب کمال نایل شود و جنبه ملکوتى یابد و براى ارتباط با خداوند آماده گردد و این که به او مى فرماید: ((بازگرد.)) به این معناست که پس از دریافتن جنبه ملکوتى, به میان مردم بازگردد و به عبارتى دیگر, جنبه بشرى یابد و سرانجام, آنچه را از خداوند گرفته, به آدمیان رساند. احادیث بسیارى دیگر نیز هست که بر درستى این مدعاى علامه مجلسى گواه است.
اگراین احادیث را در کنار یکدیگر نهیم, نتایجى توجه برانگیز حاصل مىآید. از این احادیث است دو حدیثى که در یکى از آن ها مى فرماید: ((اول ماخلق الله نورى. )); یعنى نخستین آفریده خدا, نور من است.
حدیث دیگر مى فرماید: ((اول من خلق الله العقل)); یعنى نخستین آفریده خدا, عقل است.
چون این دو حدیث را در کنار هم مى نهیم, به ظاهر, متناقض مى نمایند; زیرا حدیث اول, برآن است که نخستین آفریده خدا, پیامبراکرم(ص) است و حدیث دوم, نخستین آفریده را عقل دانسته است; ولى با تفسیرى که علامه مجلسى به دست داده است, این تناقض ظاهرى, از میان مى رود; زیرا آشکار مى گردد که ((عقل)), همان ((پیامبراکرم(ص))) است. علامه مجلسى, براین حقیقت, آیه اى دیگر از قرآن کریم نیز به گواه مى گیرد. در این آیه کریمه, خداوند مى فرماید: (قدانزل الله الیکم ذکرا رسولا) (طلاق, 10 و 11)
یعنى: ((به راستى که خداوند به سوى شما تذکارى فرو فرستاده است; پیامبرى که آیات روشنگر خدا را بر شما تلاوت مى کند.)) چنان که پیداست, خداوند در این آیه شریفه, ماده ((انزال)) را براى رسول به کار برده است; یعنى فرموده است که ما رسول را نازل کردیم. علامه مجلسى برآن است که شاید مراد از ((انزال رسول)), این باشد که پیامبراکرم(ص) براى رسانیدن حقایق آسمانى به مردم, از مراتب والاى ملکوتى اش فرو آمده است.
البته, باید توجه داشت که پیامبراکرم(ص), تنها میان خداوند و آدمیان در رسانیدن وحى واسطه نبوده است, بلکه آن حضرت و نیز جانشینان معصومش در نزول هرگونه فیض الهى واسطه بوده و هستند. به عبارتى دیگر, وجود و هستى و هر فیض و برکتى, به واسطه آن بزرگان پاک نهاد به آفریدگار مى رسد. هرموجودى, در هرآن, وجود خویش را وامدار وساطت آنان است. از این روست که در روایات آمده است که چون حاجتى از خداوند مى طلبید, برپیامبراکرم(ص) و آلش علیهم السلام درود(صلوات) فرستید. در واقع, کسى که بر آنان درود مى فرستد, فیض الهى را به سوى خویش سرازیر مى کند; زیرا با صلوات, فیض خداوند به پیامبر(ص) و خاندانش علیهم السلام مى رسد و سپس از آن گذر, به سوى شخص مورد نظر گسیل مى شود. بارى فهم و درک این حقایق عرفانى, خود توفیقى آسمانى مى خواهد و هرکسى شایسته آن نیست. اگر کسى بدین مرتبت برسد و بدین حقایق ایمان آورد و آن ها را در جان خویش برنشاند, آن گاه مى توان او را از شیعیانى دانست که خداوند قلبش را آزموده و استوارى بخشیده است.

تبلیغات