مردى از نسل حیدر
آرشیو
چکیده
متن
شهید مدنى برجسته ترین ویژگى اش اهتمام به مسإله امر به معروف و نهى از منکر بود. به گونه اى که در طول زندگى اش حتى سخت ترین شرایط نیز نتوانسته بود او را از این وظیفه بزرگ بازدارد. چه در آن روزگارى که هنوز در روزهاى آغازین طلبگى اش بود و در بازارچه بزازان قسمتى از وقت خود را صرف فروشندگى مى نمود و چه در روزگار بعد زندگى اش که عالم وارسته و مجتهد زمانش به شمار مى رفت, این واجب الهى را روح حیات دینى مى شمرد و زندگى را تنها در پرتو اجراى این حکم بسیار ارزشمند الهى, شیرین, لذتبخش و توإم باصلاح و امنیت مسلمانان مى دانست و در این امر بسیار جدیت و اصرار مى نمود. مى گویند در آن ایام که در بازارچه آذر شهر بود, کارى کرد که همه تجار قسمتى از اوقاتشان را دست از تجارت کشیده و به فراگیرى فقه خرید و فروش روى آوردند.
شهید مدنى زمانى به چنین کار بزرگ دست زده بود که هنوز در آغاز سنین جوانى اش بود و بعد هانیز هرجا که حضور مى یافت, مردم بى اختیار به سویش فراخوانده مى شدند و او نیز به رسالت مهم خویش عمل مى نمود.
یکى از کارهاى بزرگ شهید مدنى این بود که در سالهاى فراگیرشدن ابتذال و رواج فروشگاههاى شراب در جامعه مدتى دست از درس و بحث خود کشید و در آذربایجان اقامت نمود و مبارزه با فرهنگ ابتذال را اساس کار خود قرار داد. او اقدام به تإسیس هیئت جوانان مسلمان نمود و از احکام امر به معروف و نهى از منکر آنچه که لازم بود برایشان یاد داد و با حمایت این جوانان ریشه فساد را در آن جامعه خشکاند. معروف است که وقتى مبارزه ایشان در برخى زمینه ها به خشونت کشید عده اى از عافیت طلبان به نزدش رفته و خواستار توقف فعالیت هاى وى شدند اما او با وجود این که هنوز طلبه جوان بود با جرإت و جسارت از پس همه آنها برآمد گفته بود: ((شما اگر مسلمان هستید, نگران شکسته شدن سریک مشروب فروش نباشید بلکه به فکر حریمى باشید که اگر شکسته شود آتش فتنه و فساد جامعه را به کام خود فرو خواهد برد و آن وقت دیگر براى همه چیز دیر شده است.))
شهید مدنى از اسلام جز احکام صریح و قوانین روشنش چیز دیگرى را باور نداشت و مى گفت: ((من نمى دانم احکام الهى که صریح تر از این نمى شود.
وقتى چیزى واجب است باید به آن عمل نمود وقتى چیزى حرام شمرده مى شود. باید از آن برحذر کرد و حالا در این وسط عده اى قانونى را وضع مى کنند که هیچ شباهت باقوانین الهى و احکام الهى ندارد.)) به تعبیر دیگر, شهید مدنى در ایمان خود خالص بود او دریافته بود که همه بدبختى ها در اثر شرک ورزیدن به خداوند است که به سراغ جامعه دینى آمده است. فلذا به کسانى که در صدد منحرف ساختن حقایق دین بودند هشدار مى داد او مى گفت باید قانون الهى را حفظ کرد تا در پناه آن به بزرگى و عزت ادامه زندگى داد. فلذا همواره از کسانى که به نوعى در صدد آسیب زدن به باورهاى اصیل دینى بودند انتقاد مى کرد. فلذا وقتى اهل مسامحه به حضورش مىآمدند و از اسلام دیگران برایش سخن مى گفتند حضورشان را تحمل نمى کرد و برآنها سخت بر مىآشفت.
از کارهاى مهم شهید مدنى که در راستاى امربه معروف و نهى از منکر انجام داد مبارزه با فرقه منحرف بهائیت بود. بهائیها در مناطق آذربایجان از جمله در شهرستان آذر شهر پایگاه گسترده اى داشتند. آنها با حمایتى که از طرف دولتمردان وقت مى شدند روز به روز قدرت مى گرفتند و در زمینه هاى مختلف مسلمانان را محتاج خود مى ساختند. بسیارى ازکارخانجات را در تصرف خود داشتند و برانبارهاى غله انحصار یافته بودند و این بدبختى ها براى شهید مدنى قابل تحمل نبود. او هرآنچه از ارشاد و نصیحت از دستش برمىآمد دریغ نورزید حتى بارها با دولتمردان به مذاکره و گفتگو پرداخت اما کارى از پیش نبرد. این بود که شهید مدنى تصمیم گرفت که شخصا کارى بکند, موضع گیرى شهید مدنى و مبارزات سرسختانه وى موجب گردید که این فرقه در اهداف سلطه جویانه اش ناکام بماند پس از سه سال مبارزه, تمامى عناصر ماجرا جوى از این منطقه فرارى گشتند و افراد متدین و مسلمان امور شهر را به عهده گرفتند.
آرى این مرد بزرگ از ((نسل حیدر)) بود فرزند امامى بود که در جهت پاسدارى از مرزهاى دین و آسایش و امنیت مردمان دیندار نزدیک پنجاه سال قبضه شمشیر را فشرد و همواره خون تبهکاران بود که از دم شمشیرش مى چکید و دراجراى این امر بزرگ مرزى وجود نداشت دوست, قبیله, فامیل براى امام على علیه السلام یکسان بودند و هیچ مصلحتى بالاتر از اجراى قوانین الهى و فراگیر شدن تعالیم خداوند را روا نمى دانست. زندگى شهید مدنى از این جهت شباهت امامش بود که او نیز از آن هنگام که خود را شناخت و متوجه رسالت الهى خود گردید زبانش برنده تر از شمشیر در همه جا ریشه فساد و تباهى را قطع مى نمود و قلبش براى خدا و اجراى عدل الهى و فراگیر شدن تعالیم اسلامى در جامعه مسلمان مى تپید.
منابع:
1 ـ شهیدمدنى جلوه اخلاص (از مجموعه دیداربا برار).
2 ـ خاطراتى از حجه الاسلام آقاى بروجردى (داماد معظم له).
شهید مدنى زمانى به چنین کار بزرگ دست زده بود که هنوز در آغاز سنین جوانى اش بود و بعد هانیز هرجا که حضور مى یافت, مردم بى اختیار به سویش فراخوانده مى شدند و او نیز به رسالت مهم خویش عمل مى نمود.
یکى از کارهاى بزرگ شهید مدنى این بود که در سالهاى فراگیرشدن ابتذال و رواج فروشگاههاى شراب در جامعه مدتى دست از درس و بحث خود کشید و در آذربایجان اقامت نمود و مبارزه با فرهنگ ابتذال را اساس کار خود قرار داد. او اقدام به تإسیس هیئت جوانان مسلمان نمود و از احکام امر به معروف و نهى از منکر آنچه که لازم بود برایشان یاد داد و با حمایت این جوانان ریشه فساد را در آن جامعه خشکاند. معروف است که وقتى مبارزه ایشان در برخى زمینه ها به خشونت کشید عده اى از عافیت طلبان به نزدش رفته و خواستار توقف فعالیت هاى وى شدند اما او با وجود این که هنوز طلبه جوان بود با جرإت و جسارت از پس همه آنها برآمد گفته بود: ((شما اگر مسلمان هستید, نگران شکسته شدن سریک مشروب فروش نباشید بلکه به فکر حریمى باشید که اگر شکسته شود آتش فتنه و فساد جامعه را به کام خود فرو خواهد برد و آن وقت دیگر براى همه چیز دیر شده است.))
شهید مدنى از اسلام جز احکام صریح و قوانین روشنش چیز دیگرى را باور نداشت و مى گفت: ((من نمى دانم احکام الهى که صریح تر از این نمى شود.
وقتى چیزى واجب است باید به آن عمل نمود وقتى چیزى حرام شمرده مى شود. باید از آن برحذر کرد و حالا در این وسط عده اى قانونى را وضع مى کنند که هیچ شباهت باقوانین الهى و احکام الهى ندارد.)) به تعبیر دیگر, شهید مدنى در ایمان خود خالص بود او دریافته بود که همه بدبختى ها در اثر شرک ورزیدن به خداوند است که به سراغ جامعه دینى آمده است. فلذا به کسانى که در صدد منحرف ساختن حقایق دین بودند هشدار مى داد او مى گفت باید قانون الهى را حفظ کرد تا در پناه آن به بزرگى و عزت ادامه زندگى داد. فلذا همواره از کسانى که به نوعى در صدد آسیب زدن به باورهاى اصیل دینى بودند انتقاد مى کرد. فلذا وقتى اهل مسامحه به حضورش مىآمدند و از اسلام دیگران برایش سخن مى گفتند حضورشان را تحمل نمى کرد و برآنها سخت بر مىآشفت.
از کارهاى مهم شهید مدنى که در راستاى امربه معروف و نهى از منکر انجام داد مبارزه با فرقه منحرف بهائیت بود. بهائیها در مناطق آذربایجان از جمله در شهرستان آذر شهر پایگاه گسترده اى داشتند. آنها با حمایتى که از طرف دولتمردان وقت مى شدند روز به روز قدرت مى گرفتند و در زمینه هاى مختلف مسلمانان را محتاج خود مى ساختند. بسیارى ازکارخانجات را در تصرف خود داشتند و برانبارهاى غله انحصار یافته بودند و این بدبختى ها براى شهید مدنى قابل تحمل نبود. او هرآنچه از ارشاد و نصیحت از دستش برمىآمد دریغ نورزید حتى بارها با دولتمردان به مذاکره و گفتگو پرداخت اما کارى از پیش نبرد. این بود که شهید مدنى تصمیم گرفت که شخصا کارى بکند, موضع گیرى شهید مدنى و مبارزات سرسختانه وى موجب گردید که این فرقه در اهداف سلطه جویانه اش ناکام بماند پس از سه سال مبارزه, تمامى عناصر ماجرا جوى از این منطقه فرارى گشتند و افراد متدین و مسلمان امور شهر را به عهده گرفتند.
آرى این مرد بزرگ از ((نسل حیدر)) بود فرزند امامى بود که در جهت پاسدارى از مرزهاى دین و آسایش و امنیت مردمان دیندار نزدیک پنجاه سال قبضه شمشیر را فشرد و همواره خون تبهکاران بود که از دم شمشیرش مى چکید و دراجراى این امر بزرگ مرزى وجود نداشت دوست, قبیله, فامیل براى امام على علیه السلام یکسان بودند و هیچ مصلحتى بالاتر از اجراى قوانین الهى و فراگیر شدن تعالیم خداوند را روا نمى دانست. زندگى شهید مدنى از این جهت شباهت امامش بود که او نیز از آن هنگام که خود را شناخت و متوجه رسالت الهى خود گردید زبانش برنده تر از شمشیر در همه جا ریشه فساد و تباهى را قطع مى نمود و قلبش براى خدا و اجراى عدل الهى و فراگیر شدن تعالیم اسلامى در جامعه مسلمان مى تپید.
منابع:
1 ـ شهیدمدنى جلوه اخلاص (از مجموعه دیداربا برار).
2 ـ خاطراتى از حجه الاسلام آقاى بروجردى (داماد معظم له).