فقیه مدینه(سعید بن مسیب )
آرشیو
چکیده
متن
سعیدبن مسیب، از شخصیتهاى بزرگ علمى و دینى قرن اول هجرىاست. او از بزرگان تابعان و نخستین فقیهان مدینه به شمارمىرود. بلکه فقیه الفقهاء و موسس مکتب فقهى مدینه مىباشد; درعالم شیعه نیز از عالمان و محدثان شیعه است; از جمله افرادىاست که عصر چهار معصوم; امام على، امام حسن، امام حسین و امامسجاد علیهم السلام را درک کرده است; از جمله معدود اصحاب اولیهامام سجاد(ع)به شمار مىرود.
تولد
سعید بن مسیب، در سال 15 یا17 هجرى در عهد خلافت عمر، در شهرمدینه متولد شده و در همان شهر به تحصیل علم و دانش پرداخته واز محضر اصحاب پیامبر(ص)و اساتید و محدثان این شهر بهره برده وهمانگونه که از شرح احوال او بر مىآید، غالب عمرش را در مدینهگذرانده و جز براى حج از آن خارج نشده است ولى با توجه به اینکه او چهل دفعه به حج مشرف شده، مىتوان گفت که از محدثان مکهنیز بهرهها برده است.
خاندان
سعید بن مسیب از قبیله بنى مخزوم است و پدر او مسیب و جدشحزن، هردو پیامبر(ص)را درک کردهاند و از کسانى هستند که در فتحمکه اسلام آوردند و به نقلى مسیب از مهاجران بوده و در غزوهحدیبیه و بیعت رضوان، حضور داشته است. پیامبراکرم(ص)به حزن بنابىوهب، جد سعید، پیشنهاد کرد که نامش را به سهل تغییر دهد ولىاو نپذیرفت و گفت: مىخواهم به نامى که پدر و مادرم براى مننهادهاند، خوانده شوم.
خاندان سعید، نوعى رابطه و خویشى سببى با بنىهاشم داشتهاند; زیرا برادر حزن، هبیره بن ابىوهب، شوهر امهانى، خواهرامیرمومنان على(ع)بود. فرزندان هبیره، خواهرزادگانعلى(ع)شیعیان خوبى بودند و از یاران امیرالمؤمنین(ع)به شمارمىآمدند. مصقلهبن هبیره والى منطقه اردشیر خره در عصر حکومت آنحضرت بود. همچنین جعدهبن هبیره از سوى على(ع)در خراسان والىبود. از این رو در خاندان سعید، احتمالا گرایش ضد هاشمى کهتمایل غالب قریشیان بود، کمتر بوده است. به استثناى یک مورد کهزبیربن بکار نقل کرده: حزن، جد سعید در جریان سقیفه، از خالدبنولید که علیه انصار سخنرانى کرده بود، طرفدارى نموده و درتعریف و مدح او شعر سروده بود.
البته این مساله، بیشتر جنبه قبیلگى و تعصب قومى داشته است; زیرا خالد نیز از قبیله بنى مخزوم بوده است. مسیب، پدر سعیدتاجر بوده و خرید و فروش روغن مىکرده است.
ویژگیها
1- سید تابعان
تابعان کسانى هستند که محضر رسول خدا(ص)را درک نکردند، ولىاصحاب آن حضرت را دیدند; لذا تمام کسانى که بعد از رحلتپیامبراکرم(ص)به دنیا آمدند، از تابعان به شمار مىآیند. بدینمعنى که به تدریج اصحاب پیامبر(ص)از دنیا رفتند و مردم درمسائل شرعى به فقهاى تابعان رجوع مىکردند که سعید بن مسیب ازمهمترین فقیهان این عصر بود و به گفته ابن خلکان، سیدالتابعینبه شمار مىآمد.
2- فقیه مدینه
در اواخر قرن اول هجرى دو مکتب و مدرسه فقهى در میانمسلمانان پدید آمد: مکتب عراق و مکتب مدینه.
مکتب عراق را مکتب راى و مکتب مدینه را مکتب حدیث مىگفتند. فقهاى عراق بیشتر بر راى و استدلال عقلى تکیه مىکردند ولىفقهاى مدینه بر احادیث و روایات فقهى تکیه داشتند. از میانفقهاى چهارگانه اهل سنت، ابوحنیفه نماینده مکتب عراق و مالک بنانس نماینده مکتب مدینه بود.
سعید بن مسیب در عصر خود یکى از مهمترین فقیهان مدینه بهشمار مىآمد و به گفته ابن سعد، رئیس فقیهان مدینه بود.بلکهموسس مکتب فقهى مدینه به شمار مىآمد.
3- اهل ورع و عبادت
سعید بن مسیب از عابدان و زاهدان عصر خود بود; ابن خلکان درمورد او مىگوید: او میان فقه و حدیث و زهد و عبادت و ورع راجمع کرده بود.
سعید پیوسته ملازم مسجدالنبى بود و سى سال نماز جماعت آنجا راترک نکرده بود. روزى چشمش درد مىکرد، آب و هواى وادى عقیق رابه او توصیه کردند، ولى او از رفتن به آنجا امتناع کرد و گفت: پس چگونه به نماز جماعت صبح و عشاى مسجد النبى برسم؟!
4- تعبیر کننده رویا
سعید بن مسیب علاوه برآشنایى با فقه که در مفهومى وسیعتر ازمعناى امروزىاش به کار مىرفت، در تعبیر رویا نیز مهارت داشت وبه گفته ابن سعد، از همه اهل زمانش در تعبیر رویا ماهرتر بود.
جایگاه علمى
سعید بن مسیب از دانشمندان بىبدیل عصر خویش بود و عالم علىالاطلاق مدینه به شمار مىرفت و از جمله فقهاى هفتگانه اولیهمدینه بود که عبارتند از: عروهبن زبیر، ابوبکربن عبدالرحمنمخزومى، سلیمان بن یسار، عبیداللهبن عتبه، خارجهبن زید، قاسمبن محمدبن ابىبکر و سعیدبن مسیب که دو نفر اخیر را از پیرواناهلبیت علیهم السلام و شاگردان امام سجاد(ع)دانستهاند.
در مورد مکانت علمى سعید بن مسیب همین بس که امامزینالعابدین(ع)در باره او فرمود:
«سعیدبن مسیب آگاهترین مردم به آثار گذشتگان است و از لحاظفهم و درک مسائل از همه قوىتر مىباشد.»
اساتید
سعید بن مسیب در تحصیل علم و دانش و گردآورى حدیثسعى بلیغ ورنج فراوان برده بود; چنان که خود مىگوید: «شبها و روزها رادر جستجوى یک حدیث صرف مىکردم.»
در این راه از تمام راویان اخبار و محدثان عصر خود و صحابیانپیامبر(ص)سود برده بود، حتى گاهى خدمت همسران پیامبر(ص)مىرسیدو از آنان اخذ حدیث مىکرد. اشخاصى از بزرگان صحابه چون جابرابنعبدالله انصارى و سلمان فارسى، از اساتید او به شمار مىرفتند.ولى را از محضرامیرمومنان على(ع)بیشترین استفاده را کرده بود وبه نقل کشى تربیتشده آن حضرت به شمار مىرفت.
بعد از شهادت على(ع)از محضر فرزندان آن حضرت بهره مىبرد و بهنقل کلینى در عصر امامت امام سجاد(ع)، از حواریون و شاگرداننزدیک آن امام به شمار مىرفت.و پیوسته از محضر آن حضرت استفادهمىکرد و احادیثى از آن جناب نقل کرده است.
شاگردان
سعید بن مسیب استاد و سرپرست مکتب فقهى مدینه بود و غالب علمجویانى که به مدینه مىآمدند، پاى درس او مىنشستند و از آراءفقهى و نظرات علمى او بهره مىبردند و در معضلات و مشکلات فقهىمحل رجوع مردم بود. عمربن عبدالعزیز آنگاه که حاکم مدینه بود،در هیچ امرى قضاوت نمىکرد، مگر این که درباره آن از سعید بنمسیب استفتاء مىکرد.
اشخاصى از اصحاب ائمه علیهم السلام چون ابوحمزه، ابوغالباسدى، ثمالى و ابان بن تغلب از شاگردان سعید بن مسیب بودند وبه واسطه او روایاتى از امام سجاد(ع) نقل کردهاند.
احادیث
سعیدبن مسیب از طریق اکثر صحابه پیامبر(ص)از جمله على(ع)،عمر، عثمان، زید بن ثابت، عبدالله بن عمر، سعدبن ابىوقاص،ابوموسى اشعرى، ابوهریره، جبیربن مطعم، عبدالله بن زید مازنى،عایشه و امسلمه احادیث پیامبر(ص)را نقل کرده است و قاطبهمحدثان اهلسنت از طریق او احادیث پیامبر(ص)را نقل کردهاند. چنان که در کتاب الوافى بالوفیات آمده، همه جماعت محدثان از اونقل حدیث کردهاند.
در کتابهاى شیعه نیز روایات و احادیثسعید به چهارده موردمىرسد که بعضى را بدون واسطه از امام زین العابدین(ع) نقل کردهو بعضى دیگر را به طریق جابربن عبدالله، سلمان و علىبن ابىرافعنقل کرده است.
از جمله روایات سعیدبن مسیب این که او نقل کرده: «سالىهمراه امام سجاد(ع) براى حجبه سوى مکه روانه شدیم. امام دریکى از منازل دو رکعت نماز خواند و سجده کرد و در سجده تمامسنگها و سنگریزههاى اطرافش، با او تسبیح گفتند. من وحشت کردم. امام سربرداشت و آنگاه فرمود: سعید! ترسیدى؟ گفتم: آرى یابنرسول الله! فرمود: این تسبیح اعظم است.»
او پیوسته مىگفت: «على بن الحسین(ع)نفس زکیه است و من براىاو نظیرى نمىشناسم.» و آنگاه که جوان قرشى در مورد امامسجاد(ع)از او پرسید، گفت: «او سیدعابدین، على بن حسین بن علىبن ابىطالب علیهم السلام است.»
تشیع
شیخ طوسى سعیدبن مسیب را در زمره اصحاب امام سجاد(ع)ذکر کردهاست. و مرحوم کلینى از امام صادق(ع)نقل کرده که سعید بن مسیب،قاسم بن محمدبن ابىبکر و ابوخالد کابلى از افراد مورد وثوق علىبن الحسین(ع)بودند.
یکى دیگر از دلائل تشیع سعید بن مسیب، مواضع سیاسى کاملا ضداموى اوست. وى حکومت اموى را باطل و حاکمان آن را غاصب مىدانست و در موردیزید سخن او مشهور است که سالهاى حکومتیزید را سالهاى شوممعرفى کرده بود.
سعید به جهت چنین مواضعى پیوسته مورد آزار و اذیت امویانقرار مىگرفت. زمانى به خاطر مخالفتبا عبدالملک و اباء از بهرسمیتشناختن فرزندان او، ولید و سلیمان، به عنوان ولیعهدتازیانه مىخورد و به زندان مىافتد. زمانى هم تحت نظر قرارمىگیرد و از معاشرت با مردم محروم مىشود.
سعیدبن مسیب علاوه بر مخالفتبابنى امیه، در سایر مواضع سیاسىنیز با ائمه اطهار علیهم السلام همسویى داشت. چنان که در فتنهابن زبیر، با او بیعت نکرد و مورد آزار و اذیت عمال وى بود.
برخى در مورد تشیع سعید اشکال کرده گفتهاند: فتاواى او بیشتربا فقه اهلسنتسازگار است تا طریقه اهلبیت علیهم السلام. دومیناشکالى که بر او گرفتهاند، عدم حضور او در تشییع جنازه امامسجاد(ع)مىباشد. صاحب منتهى المقال از این دو اشکال به نحو زیرپاسخ گفته است: «مخالفت طریقه او با طریقه اهلبیت علیهم السلاممنافاتى با تشیع او ندارد، چرا که بسیارى از اصحاب ائمه اطهارعلیهم السلام و اعاظم شیعیان آنها در بیشتر مسائل فقهى و فتاواىشرعى موافق اهلسنت هستند. بلکه بعضى از نظریاتى که بعضى ازعلماى شیعه مثل ابن جنید قائل شدند مانند قیاس، به ضرورت مذهبباطل است.; به ویژه اصحاب امام سجاد(ع)که به جهتشدت تقیه،قادر به اظهار اصول و فروع مذهب شیعه نبودند، مگر خیلى مسائلاندک، آن هم براى عدهاى قلیل; چنان که شیعیانى که امامت امامباقر(ع)را نپذیرفتند (مثل زیدیه)در فروع دین از فقهاى عامهپیروى کردند. شخصى چون ابن عباس که تشیع او مسلم است، بیشترآراء و نظریاتش مخالف اصول شیعه است، اما حاضر نشدن سعیدبنمسیب در تشیع جنازه امام سجاد(ع)به احتمال قوى به خاطر تقیه ودفع تهمتبوده است.»
وفات
بالاخره این فقیه بزرگوار و محدث عالى مقام، پس از عمرى بندگىو اطاعت و تحصیل و تدریس و نشر فرهنگ محمدى(ص)در سال 94 ه . در شهر مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدفون شد. این سال رابه جهت مرگ عدهاى از فقهاء در آن، «سنهالفقهاء» نامیدند. البته در مورد تاریخ مرگ سعید سالهاى 92،93، 95 و 105 هجرىنیز نقل شده است.
تولد
سعید بن مسیب، در سال 15 یا17 هجرى در عهد خلافت عمر، در شهرمدینه متولد شده و در همان شهر به تحصیل علم و دانش پرداخته واز محضر اصحاب پیامبر(ص)و اساتید و محدثان این شهر بهره برده وهمانگونه که از شرح احوال او بر مىآید، غالب عمرش را در مدینهگذرانده و جز براى حج از آن خارج نشده است ولى با توجه به اینکه او چهل دفعه به حج مشرف شده، مىتوان گفت که از محدثان مکهنیز بهرهها برده است.
خاندان
سعید بن مسیب از قبیله بنى مخزوم است و پدر او مسیب و جدشحزن، هردو پیامبر(ص)را درک کردهاند و از کسانى هستند که در فتحمکه اسلام آوردند و به نقلى مسیب از مهاجران بوده و در غزوهحدیبیه و بیعت رضوان، حضور داشته است. پیامبراکرم(ص)به حزن بنابىوهب، جد سعید، پیشنهاد کرد که نامش را به سهل تغییر دهد ولىاو نپذیرفت و گفت: مىخواهم به نامى که پدر و مادرم براى مننهادهاند، خوانده شوم.
خاندان سعید، نوعى رابطه و خویشى سببى با بنىهاشم داشتهاند; زیرا برادر حزن، هبیره بن ابىوهب، شوهر امهانى، خواهرامیرمومنان على(ع)بود. فرزندان هبیره، خواهرزادگانعلى(ع)شیعیان خوبى بودند و از یاران امیرالمؤمنین(ع)به شمارمىآمدند. مصقلهبن هبیره والى منطقه اردشیر خره در عصر حکومت آنحضرت بود. همچنین جعدهبن هبیره از سوى على(ع)در خراسان والىبود. از این رو در خاندان سعید، احتمالا گرایش ضد هاشمى کهتمایل غالب قریشیان بود، کمتر بوده است. به استثناى یک مورد کهزبیربن بکار نقل کرده: حزن، جد سعید در جریان سقیفه، از خالدبنولید که علیه انصار سخنرانى کرده بود، طرفدارى نموده و درتعریف و مدح او شعر سروده بود.
البته این مساله، بیشتر جنبه قبیلگى و تعصب قومى داشته است; زیرا خالد نیز از قبیله بنى مخزوم بوده است. مسیب، پدر سعیدتاجر بوده و خرید و فروش روغن مىکرده است.
ویژگیها
1- سید تابعان
تابعان کسانى هستند که محضر رسول خدا(ص)را درک نکردند، ولىاصحاب آن حضرت را دیدند; لذا تمام کسانى که بعد از رحلتپیامبراکرم(ص)به دنیا آمدند، از تابعان به شمار مىآیند. بدینمعنى که به تدریج اصحاب پیامبر(ص)از دنیا رفتند و مردم درمسائل شرعى به فقهاى تابعان رجوع مىکردند که سعید بن مسیب ازمهمترین فقیهان این عصر بود و به گفته ابن خلکان، سیدالتابعینبه شمار مىآمد.
2- فقیه مدینه
در اواخر قرن اول هجرى دو مکتب و مدرسه فقهى در میانمسلمانان پدید آمد: مکتب عراق و مکتب مدینه.
مکتب عراق را مکتب راى و مکتب مدینه را مکتب حدیث مىگفتند. فقهاى عراق بیشتر بر راى و استدلال عقلى تکیه مىکردند ولىفقهاى مدینه بر احادیث و روایات فقهى تکیه داشتند. از میانفقهاى چهارگانه اهل سنت، ابوحنیفه نماینده مکتب عراق و مالک بنانس نماینده مکتب مدینه بود.
سعید بن مسیب در عصر خود یکى از مهمترین فقیهان مدینه بهشمار مىآمد و به گفته ابن سعد، رئیس فقیهان مدینه بود.بلکهموسس مکتب فقهى مدینه به شمار مىآمد.
3- اهل ورع و عبادت
سعید بن مسیب از عابدان و زاهدان عصر خود بود; ابن خلکان درمورد او مىگوید: او میان فقه و حدیث و زهد و عبادت و ورع راجمع کرده بود.
سعید پیوسته ملازم مسجدالنبى بود و سى سال نماز جماعت آنجا راترک نکرده بود. روزى چشمش درد مىکرد، آب و هواى وادى عقیق رابه او توصیه کردند، ولى او از رفتن به آنجا امتناع کرد و گفت: پس چگونه به نماز جماعت صبح و عشاى مسجد النبى برسم؟!
4- تعبیر کننده رویا
سعید بن مسیب علاوه برآشنایى با فقه که در مفهومى وسیعتر ازمعناى امروزىاش به کار مىرفت، در تعبیر رویا نیز مهارت داشت وبه گفته ابن سعد، از همه اهل زمانش در تعبیر رویا ماهرتر بود.
جایگاه علمى
سعید بن مسیب از دانشمندان بىبدیل عصر خویش بود و عالم علىالاطلاق مدینه به شمار مىرفت و از جمله فقهاى هفتگانه اولیهمدینه بود که عبارتند از: عروهبن زبیر، ابوبکربن عبدالرحمنمخزومى، سلیمان بن یسار، عبیداللهبن عتبه، خارجهبن زید، قاسمبن محمدبن ابىبکر و سعیدبن مسیب که دو نفر اخیر را از پیرواناهلبیت علیهم السلام و شاگردان امام سجاد(ع)دانستهاند.
در مورد مکانت علمى سعید بن مسیب همین بس که امامزینالعابدین(ع)در باره او فرمود:
«سعیدبن مسیب آگاهترین مردم به آثار گذشتگان است و از لحاظفهم و درک مسائل از همه قوىتر مىباشد.»
اساتید
سعید بن مسیب در تحصیل علم و دانش و گردآورى حدیثسعى بلیغ ورنج فراوان برده بود; چنان که خود مىگوید: «شبها و روزها رادر جستجوى یک حدیث صرف مىکردم.»
در این راه از تمام راویان اخبار و محدثان عصر خود و صحابیانپیامبر(ص)سود برده بود، حتى گاهى خدمت همسران پیامبر(ص)مىرسیدو از آنان اخذ حدیث مىکرد. اشخاصى از بزرگان صحابه چون جابرابنعبدالله انصارى و سلمان فارسى، از اساتید او به شمار مىرفتند.ولى را از محضرامیرمومنان على(ع)بیشترین استفاده را کرده بود وبه نقل کشى تربیتشده آن حضرت به شمار مىرفت.
بعد از شهادت على(ع)از محضر فرزندان آن حضرت بهره مىبرد و بهنقل کلینى در عصر امامت امام سجاد(ع)، از حواریون و شاگرداننزدیک آن امام به شمار مىرفت.و پیوسته از محضر آن حضرت استفادهمىکرد و احادیثى از آن جناب نقل کرده است.
شاگردان
سعید بن مسیب استاد و سرپرست مکتب فقهى مدینه بود و غالب علمجویانى که به مدینه مىآمدند، پاى درس او مىنشستند و از آراءفقهى و نظرات علمى او بهره مىبردند و در معضلات و مشکلات فقهىمحل رجوع مردم بود. عمربن عبدالعزیز آنگاه که حاکم مدینه بود،در هیچ امرى قضاوت نمىکرد، مگر این که درباره آن از سعید بنمسیب استفتاء مىکرد.
اشخاصى از اصحاب ائمه علیهم السلام چون ابوحمزه، ابوغالباسدى، ثمالى و ابان بن تغلب از شاگردان سعید بن مسیب بودند وبه واسطه او روایاتى از امام سجاد(ع) نقل کردهاند.
احادیث
سعیدبن مسیب از طریق اکثر صحابه پیامبر(ص)از جمله على(ع)،عمر، عثمان، زید بن ثابت، عبدالله بن عمر، سعدبن ابىوقاص،ابوموسى اشعرى، ابوهریره، جبیربن مطعم، عبدالله بن زید مازنى،عایشه و امسلمه احادیث پیامبر(ص)را نقل کرده است و قاطبهمحدثان اهلسنت از طریق او احادیث پیامبر(ص)را نقل کردهاند. چنان که در کتاب الوافى بالوفیات آمده، همه جماعت محدثان از اونقل حدیث کردهاند.
در کتابهاى شیعه نیز روایات و احادیثسعید به چهارده موردمىرسد که بعضى را بدون واسطه از امام زین العابدین(ع) نقل کردهو بعضى دیگر را به طریق جابربن عبدالله، سلمان و علىبن ابىرافعنقل کرده است.
از جمله روایات سعیدبن مسیب این که او نقل کرده: «سالىهمراه امام سجاد(ع) براى حجبه سوى مکه روانه شدیم. امام دریکى از منازل دو رکعت نماز خواند و سجده کرد و در سجده تمامسنگها و سنگریزههاى اطرافش، با او تسبیح گفتند. من وحشت کردم. امام سربرداشت و آنگاه فرمود: سعید! ترسیدى؟ گفتم: آرى یابنرسول الله! فرمود: این تسبیح اعظم است.»
او پیوسته مىگفت: «على بن الحسین(ع)نفس زکیه است و من براىاو نظیرى نمىشناسم.» و آنگاه که جوان قرشى در مورد امامسجاد(ع)از او پرسید، گفت: «او سیدعابدین، على بن حسین بن علىبن ابىطالب علیهم السلام است.»
تشیع
شیخ طوسى سعیدبن مسیب را در زمره اصحاب امام سجاد(ع)ذکر کردهاست. و مرحوم کلینى از امام صادق(ع)نقل کرده که سعید بن مسیب،قاسم بن محمدبن ابىبکر و ابوخالد کابلى از افراد مورد وثوق علىبن الحسین(ع)بودند.
یکى دیگر از دلائل تشیع سعید بن مسیب، مواضع سیاسى کاملا ضداموى اوست. وى حکومت اموى را باطل و حاکمان آن را غاصب مىدانست و در موردیزید سخن او مشهور است که سالهاى حکومتیزید را سالهاى شوممعرفى کرده بود.
سعید به جهت چنین مواضعى پیوسته مورد آزار و اذیت امویانقرار مىگرفت. زمانى به خاطر مخالفتبا عبدالملک و اباء از بهرسمیتشناختن فرزندان او، ولید و سلیمان، به عنوان ولیعهدتازیانه مىخورد و به زندان مىافتد. زمانى هم تحت نظر قرارمىگیرد و از معاشرت با مردم محروم مىشود.
سعیدبن مسیب علاوه بر مخالفتبابنى امیه، در سایر مواضع سیاسىنیز با ائمه اطهار علیهم السلام همسویى داشت. چنان که در فتنهابن زبیر، با او بیعت نکرد و مورد آزار و اذیت عمال وى بود.
برخى در مورد تشیع سعید اشکال کرده گفتهاند: فتاواى او بیشتربا فقه اهلسنتسازگار است تا طریقه اهلبیت علیهم السلام. دومیناشکالى که بر او گرفتهاند، عدم حضور او در تشییع جنازه امامسجاد(ع)مىباشد. صاحب منتهى المقال از این دو اشکال به نحو زیرپاسخ گفته است: «مخالفت طریقه او با طریقه اهلبیت علیهم السلاممنافاتى با تشیع او ندارد، چرا که بسیارى از اصحاب ائمه اطهارعلیهم السلام و اعاظم شیعیان آنها در بیشتر مسائل فقهى و فتاواىشرعى موافق اهلسنت هستند. بلکه بعضى از نظریاتى که بعضى ازعلماى شیعه مثل ابن جنید قائل شدند مانند قیاس، به ضرورت مذهبباطل است.; به ویژه اصحاب امام سجاد(ع)که به جهتشدت تقیه،قادر به اظهار اصول و فروع مذهب شیعه نبودند، مگر خیلى مسائلاندک، آن هم براى عدهاى قلیل; چنان که شیعیانى که امامت امامباقر(ع)را نپذیرفتند (مثل زیدیه)در فروع دین از فقهاى عامهپیروى کردند. شخصى چون ابن عباس که تشیع او مسلم است، بیشترآراء و نظریاتش مخالف اصول شیعه است، اما حاضر نشدن سعیدبنمسیب در تشیع جنازه امام سجاد(ع)به احتمال قوى به خاطر تقیه ودفع تهمتبوده است.»
وفات
بالاخره این فقیه بزرگوار و محدث عالى مقام، پس از عمرى بندگىو اطاعت و تحصیل و تدریس و نشر فرهنگ محمدى(ص)در سال 94 ه . در شهر مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدفون شد. این سال رابه جهت مرگ عدهاى از فقهاء در آن، «سنهالفقهاء» نامیدند. البته در مورد تاریخ مرگ سعید سالهاى 92،93، 95 و 105 هجرىنیز نقل شده است.