آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

حضرت ادریس(ع)پس از آدم و شیث(علیهما السلام)به مقام پیامبرى‏برگزیده شد. او همواره مردم را به پرستش خداى یگانه و دورى ازگناه دعوت مى‏کرد و پیروانش را به ظهور پیامبران بعدى، بویژه‏خاتم الانبیاء محمد مصطفى(ص)، بشارت مى‏داد.
سلسله مقالات پیامبران آسمانى را با مرورى بر زندگى این‏پیامبر بزرگ آغاز مى‏کنیم.
در نام این پیامبراختلاف است. گروهى نامش را اخنوع و لقبش راادریس دانسته‏اند. دسته‏اى وى را «اوزریس‏» خوانده، ادریس رامعرف این نام شمرده‏اند. جمعى معتقدند نامش در تورات «اخنوع‏»یا «خنوع‏» است و «هرمس الهرامسه‏» و «مثلث النعمه‏» و«المثلث‏» لقب داده‏اند; زیرا ملک و حکیم و نبى بوده است.
علامه طباطبایى(ره)در این باره مى‏فرماید: نام ایشان به زبان‏یونانى طرمیس بود که در زبان عربى اخنوع گفته مى‏شود. اما بعضى‏دیگر مى‏گویند: در زبان یونانى به ایشان ارمیس مى‏گویند که درزبان عربى هرمس گفته مى‏شود و خداوند عزوجل هم درکتاب قرآن‏ایشان را ادریس نامید.»
ادریس در قرآن
فخررازى در ذیل آیات 56 و 57 سوره مریم چنین مى‏گوید:
1- همانا ادریس پیامبرى راستگو و صدیق بود.(انه کان صدیقا)
2- آن حضرت مقام نبوت داشت.(نبیا)
3- خداوند مقامش را بلندگردانید.(و رفعناه مکانا علیا)
شیخ طوسى(ره)در باره اوصاف حضرت ادریس به آیه‏هاى 84 و 85سوره انبیاء اشاره کرده، مى‏فرماید:
4- برعمل صالح و اطاعت از خداوند استوار بود.(و ذکرى‏للعالمین)
5- در بلاها بردبارى بسیار نشان مى‏داد.(و اسماعیل و ادریس وذالکفل کل من الصابرین)
علامه طبرسى(ره)به خاطر عدم شتاب در استجابت دعا را نشانه‏بردبارى ادریس مى‏داند.
خصوصیات ادریس
حضرت ادریس(ع)به کثرت درس و تعلیم و نشر احکام و سنن الهى‏مشهود بود و بدین سبب وى را «ادریس‏» نامیدند.
او نخستین کسى بود که به نوشتن پرداخت و در علم ستاره‏شناسى وحکمت نظر کرد. خداوند وى را از اسرار و چگونگى ترکیب فلک ونقطه اجتماع ستارگان آگاه ساخت و شمار سالها و دانش ریاضى وهیئت‏به او آموخت.
وقتى ادریس به پیامبرى مبعوث شد، مردم به هفتاد و دوزبان سخن‏مى‏گفتند و خداى متعال همه آن لغات را به وى تعلیم داد. اوهمچنین نخستین کسى بود که حرفه و هنر دوزندگى داشت و لباس‏مى‏دوخت. قبل از وى مردم پوست‏برتن مى‏کردند. ادریس خیاط بود ودر مسجد سهله بدین کار اشتغال داشت.
آن پیامبر بزرگوار نخستین فرستاده خداوند بود که با اسلحه به‏جنگ دشمنان (فرزندان قابیل)رفت. یکى از فرزندان قابیل را به‏اسارت در آورد.
عبادت ادریس
ابن عباس مى‏گوید: «کان ادریس النبى(ع)یسیبح النهار و یصومه‏و یبیت‏حیث ماجنه اللیل و یاتیه رزقه حیث ما افطروکان یصعد له‏من العمل الصلاح مثل مایصعد لاهل الارض کلهم‏»
حضرت ادریس(ع)روز را به عبادت و روزه مى‏گذراند و شب در هرکجامى‏رسید بیتوته مى‏کرد. هنگام افطار، هرجا که بود روزى‏اش مى‏رسید.
کردار نیک وى که هروز به آسمان مى‏رفت. با اعمال صالح همه‏مردم زمانش برابر بود.
حضرت ادریس هنگام دوختن لباس به حمد، تسبیح، تمجید، تکبیر،توحید خداوند لب مى‏گشاد و اعمال یک روز او با کردار همه اهل‏زمین در زمان وى برابر بود.
سیماى ادریس در دعاها
سیدرضى‏الدین بن طاووس(ره)دعاهایى نقل کرده که نام و یاد این‏پیامبر بزرگ در آن دیده مى‏شود. در دعاهاى ویژه ماه ربیع الاول‏چنین آمده است:
«واسئلک باسمک الذى دعاک به ادریس فرفعته مکانا علیا ان‏ترفعنا الى احبت البقاع الیک...»
در دعاهاى مختص ماه مبارک رجب نیز چنین مى‏خوانیم:
«اللهم انى اسئلک باسمک... و معلم ادریس عددالنجوم و الحساب‏و السنین و الشهود و اوقات الازمان‏»
چنانکه پیدا است این دعا به برخى از اوصاف ادریس اشاره مى‏کنداز جمله داشتن شمار سالها، ریاضى و نجوم.
فرزندان ادریس
ادریس پیامبر فرزندان متعددى داشته که فقط نام «متوشلخ‏» و«ناخورا» و «حرقاسیل‏» در کتابها ذکر شده است.
زبان ادریس
ابن عباس مى‏گوید: پنج تن از پیامبران به زبان‏سریانى(یونانى)سخن مى‏گفتند:
1- آدم(ع)
2- شیث(ع)
3- ادریس(ع)
4- نوح(ع
5- ابراهیم(ع)
ادریس چندمین پیامبر است؟
مشهور این است که حضرت ادریس(ع)سومین پیامبر است و پس از آدم‏و شیث(ع)بدین مقام برگزیده شد.
گروهى وى را دومین پیامبر مى‏دانند و دسته‏اى نیز نوح راپیامبر دوم شمرده‏اندو ادریس را یکى از انبیاء بنى‏اسرائیل‏مى‏دانند. ابن کثیر در پاسخ این گروه مى‏گوید: این سخن گمانى بیش‏نیست.
گروهى نیز ادریس را یکى از علماى بنى‏اسرائیل دانسته‏اند. این‏سخن به وسیله بعضى از مفسیران رد شده است.
آیا الیاس همان ادریس است؟
ابن مسعود و ابن عباس چنان نقل کرده‏اند که الیاس همان ادریس‏است. البته این سخن صحیح نیست; زیرا طبق کتب تاریخى‏الیاس ازفرزندان نوح(ع)و ادریس جد پدر نوح است و این دو قابل جمع‏نمى‏نماید.
سیماى پیامبر اسلام(ص)و على(ع)در مصحف ادریس
در صحف ادریس پیامبر چنین آمده است: «هنگامى که خداوندابلیس را تا روز موعود مهلت داد، به او فرمود: براى آن روزموعود بندگانى را انتخاب و قلبهایشان را امتحان کرده‏ام. آنان‏دوستان من هستند براى آنها پیامبر مصطفى(ص)و امینى چون‏مرتضى(على)«ع‏» انتخاب کرده‏ام. پس مصطفى(ص)را پیامبرآنها(امت)را یارو و انصار قرار دادم. آنها امتى هستند که من‏براى پیامبرم مصطفى(ص)و امینم مرتضى(ع)اختیار کرده‏ام.»
نکته مهمى که از این جملات به دست مى‏آید این است که اولا حضرت‏ادریس(ع)آمدن پیامبرى به نام محمد(ص)را بشارت مى‏دهد و ثانیا به‏جانشینى و ولایت على بن ابى‏طالب(ع)بعد از پیامبر(ص)تصریح مى‏کند.
پیامبر اسلام(ص)در صحف ادریس «بهیائیل‏» خوانده شده و ادریس‏پیشاپیش جز ظهورش را داده است.
ولادت و دوران کودکى آن حضرت
علامه طباطبایى(ره)درباره مکان ولادت حضرت ادریس(ع)مى‏فرماید:
حکیمان و دانشمندان در باره مکان ولادت ادریس اختلاف کرده‏اند.
گروهى بر این باورند که او در شهر «منف‏» مصر به دنیا آمد ودر آنجا وى را «هرمس الهرامه‏» مى‏خواندند; و گروهى چنان‏مى‏اندیشید که او در بابل به دنیا آمده است.
در باره دوران کودکى حضرت ادریس(ع)مى‏گویند: ایشان استادى به‏نام «اغشاذیمون‏» داشته است.
علامه طباطبایى(ره)مى‏فرماید: کسى در باره زندگى این شخص چیزى‏نگفته است. فقط گفته‏اند که او یکى از انبیاى یونان و مصر بوده،«اورین دوم‏» شهرت داشت. یونانیها و مصریها ادریس را «اورین‏سوم‏» مى‏خواندند.
ادریس و ستمگران
پادشاه ستمگرى بر قوم ادریس(ع)حکومت مى‏کرد و فرمانش برمال وجان مردم نافذ بود. روزى پادشاه براى تفریح از مرکز حکومت‏خودخارج گردید. در راه به چمن‏زارى سبز و خرم رسید و آنجا راپسندید. از فرراى خود پرسید: این چمنزار از کیست؟ گفتند: آن‏مردى خدا پرست‏با فلان نام و نشان.
شاه دستور داد مرد بینوا را احضار کردند. به او فرمان زمین‏را به دربار واگذارد. مرد با ایمان گفت: خانواده‏ام از تونیازمندترند. شاه گفت: پس به من بفروش.
مرد حاضر نشد. شاه خشمگین به خانه بازگشت; ولى بسیار ناراحت‏به نظر مى‏رسید و در اندیشه بود که چگونه زمین را از آن مردبگیرد.
همسر ناپاک شاه، چون شاه را عصبانى دید و سبب را دریافت،گفت: چاره کار آسان است. گروهى از یاران پلیدش را طلبید ودستور داد: نزدشاه گواهى دهند مالک زمین کافر و از دین شاه روى‏گردان شده است. به گواهى آنان ما زمین به‏تصرف شاه در آمد. در برابر این جنایت‏بزرگ، پروردگار خشمگین‏شده، به ادریس(ع)امر کرد نزد ستمکار رفته، به وى هشدار دهد ویاد آورى کند که پایتختو پیکر همسرت طمعه سگان خواهد شد.
ادریس(ع)پیام پروردگار را رسانید. شاه گفت: پیش از آنکه به‏دست من کشته شوى برون رو. همسرش گفت: از پیام خداى ادریس‏بیمناک مشو; من افرادى را براى کشتن وى مى‏فرستم.
بدین ترتیب، گروهى به تعقیب ادریس پرداختند. ادریس به فرمان‏خداوند از شهر خارج شد; خود را مخفى ساخت و چنین دعا کرد:
خداوند! باران رحمتت را براین شهر نازل مفرما تا من درخواست‏کنم.
دعاى ادریس مستجاب شد. او به غارى پناه برد و با حمایت‏فرشته‏اى که همه شب غذایش را مى‏آورد به زندگى ادامه داد.
پروردگار شاه ستمگر را سرنگون کرد; در چنگال مرگ اسیر ساخت،شهر را ویران و همسرش را طعمه سگان ساخت. از مخفى شدن ادریس درغار بیست‏سال گذشت و حتى یک قطره باران نیز برآن سرزمین‏نبارید. زندگانى مردم بسى خت‏شد. مردم گفتند: بدبختى ما به‏سبب نفرین ادریس(ع)است. به درگاه خداوند رفتند; از گناهان خوداستغفار کردند و خاک ندامت‏بر سرریختند. خداوند توبه آنان راپذیرفت و ادریس را به شهر بازگرداند. مردم در پیشگاه او توبه‏کردند و باران با دعاى ادریس به شهر بازگشت.

تبلیغات