طب و تربیت(8)
آرشیو
چکیده
متن
تنبیه کودک
مردى نزد حضرت ابوالحسن(ع)از فرزندش شکایت کرد. حضرت فرمود: فرزندت رانزن. براى ادب کردنش با او قهرکن; ولى مواظب باش قهرتطول نکشد و هرچه زودتر آشتى کن.
از دیرباز والدین چنان مىپندارند کودک خطاکار باید تنبیهبدنى گردد تا خطایش را تکرار نکند. وقتى پدر و مادر با تمرد، یا اشتباه کودک رو به رو مىشوند، معمولا بدون تفکر داد و فریادراه مىاندازند و گاه به تنبیه بدنى وى روى مىآورند. این واکنشنامناسب برکودک تاثیر نامناسب مىنهد. کتک زدن سبب تحقیر است وتحقیر فرزند را به انسانى ترسو و متکى به دیگران تبدیل مىکند.
کودکى که در برابر کوچکترین خطا، ضربات مشت و لگد دریافتمىکند، دچار عقده حقارت مىشود و اندیشه انتقام در ذهن مىپرورد. او یا به پرخاشگرى با همسالان روى مىآورد یا در آینده به تنبیهبدنى فرزندان و اطرافیان خود مىپردازد.
بسیارى از والدین با زدن کودک خشم خویش را فرو مىنشانند. والدینى که خودسرانه و بىهیچ معیارى به تشویق یا تنبیه کودکمىپردازند، اطفال را دچار تشویش و اضطراب مىکنند و سبب مىشوندآنان نتوانند بد و خوب و خیر و شر را تمیز دهند.
نکته دیگر در تربیت فرزند، سرزنش است. گروهى پیوسته کودکشانرا ملامت مىکنند; براى مثال مىگویند: خاک برسرت، فلان کس نیز همسن تواست، خیلى بىعرضهاى، دیگر به تو امیدى ندارم.
آنها گمان مىکنند در سایه این ملامتها کودک تحریک مىشود و بهتحول روى مىآورد. در حالى که اگر ملامت از حد بگذرد، نتیجه منفىمىدهد و روان کودک را در انقباض و بیمارى فرو مىبرد; به گونهاىکه هرگز در پى کار مورد نظر نمىرود.
نیاز به تشویق و احترام
انسان درکنار نیازهاى جسمانى، نیازهاى روانى متعددى دارد. همه انسانها، بویژه کودکان، نیازمندند مورد توجه دیگران قرارگیرند. کودک یا نوجوانى که هنگام ورود پدر به خانه، در گوشهاىپنهان مىشود تا میزان توجه او را بسنجد، درحقیقت نیاز به توجهرا آشکار مىسازد. گروهى از کودکان براى جلب توجه بزرگترها بهروشهاى گوناگونى متوسل مىشوند که حتى برخى از آنها ظاهرىتخریبى دارد. ایجاد سرو صدا، آزار دیگران بویژه خواهران وبرادران و ریخت و پاش درخانه اغلب به قصد جلب توجه انجاممىگیرد. ائمه گرامى ما از این خصوصیت روانى کودک استفاده کرده،قهررا به عنوان بهترین روش تربیتى، به ما نشان مىدهند. کودکتشنه محبت و توجه است و همواره مىخواهد مورد تحسین و تمجیدقرار گیرد. بىتوجهى و بىاهمیتى والدین به او در مقابل کارنابهجایى که انجام داده، به وى مىفهماند تکرار آنچه مورد قبول پدرو مادر نیست، سبب محرومیت از محبت مىگردد.
مدت زمان تنبیه
امام(ع)تاکید مىکند «مدت قهر طولانى نشود.» اگر این زماناز حد عادى خارج گردد، ممکن است کودک در پى محبتى دیگر رود واین توجه را از دیگران درخواست کند; و دیگرى هرکه باشد، درآینده کودک تاثیر منفى مىنهد.
از سوى دیگر، احتمال دارد طولانى شدن مدت قهر، سبب عادى شدناین موقعیتشده، براى کودک تاثیر قهر را از میان ببرد. یاکودک را دچار بحران روحى کند. پس باید با دقت و ژرف اندیشى درمقابل رفتار کودکمان تصمیم بگیریم و مدت قهر را کوتاه سازیم.
امام(ع)سپس مىفرماید: «زود آشتىکن.» نگذار کودک به التماسبیفتد. روح آزادمنشى او را نگیر، با محبت دوباره و آشتى کردن،فرصت جبران کردن را به او ارزانى کن.
پس بهتر است از تحقیر کودک خوددارى کنیم. تربیتبه معناىپرورش کودک است و تحقیر کودک را درهم مىشکند. شخصیتش را خرد وبىارزش ساخته، اعتماد به نفسش را از میان مىبرد و بهگوشهگیرىاش مىانجامد، از اینرو، مىتوان گفت: «تحقیر، ضد تربیتاست.»
زیاده روى در سرزنش
«الافراط فى الملاته یشب نیران اللجاج»
زیاده روى در سرزنش کودک، آتش لجاجت را شعلهور مىسازد.
سرزنش پیوسته به کودک مىفهماند واقعا بىلیاقت است و توانانجام دادن بسیارى از کارها را از او سلب مىکند. افزون بر این،واکنش منفى در کودک پدید مىآورد و سبب پاى فشارى او بر کردارناشایست مىگردد.
براى جلوگیرى از شعلهور شدن آتش لجاجت کودک، شایسته است ازامر و نهى و سرزنش بپرهیزیم، بیشتر به نصیحت غیر مستقیمبپردازیم و کودک را براى کارهاى مثبتش مورد تشویق قرار دهیم،الفاظى چون عزیزم، چقدر زحمت کشیدى، آفرین و من به تو افتخارمىکنم; به معناى احترام نهادن به شخصیت کودک است و به او فرصتمىدهد تا استعدادهاى ذاتىاش را آشکار سازد. به جاى بکن، نکنهاو سرزنشهاى پیوسته، باید با ابراز عشق و محبت و احترام بهکودک، راه درست و شیوه گام نهادن در آن را به وى بیاموزیم. کودکان به تشویق احتیاج دارند، بنابراین، والدین باید بهرفتارهاى خوب کودک توجه کنند و او را مورد تشویق قرار دهند.این روش، از تنبیه و سرزنش موثرتر است. تنبیه بدنى براى رشدذهنى بسیار زیان دارد. هیچ کودکى با تنبیه بدنى ادب نمىشود،هرچند گاهى تنبیه نیز ضرورت مىیابد.
مردى نزد حضرت ابوالحسن(ع)از فرزندش شکایت کرد. حضرت فرمود: فرزندت رانزن. براى ادب کردنش با او قهرکن; ولى مواظب باش قهرتطول نکشد و هرچه زودتر آشتى کن.
از دیرباز والدین چنان مىپندارند کودک خطاکار باید تنبیهبدنى گردد تا خطایش را تکرار نکند. وقتى پدر و مادر با تمرد، یا اشتباه کودک رو به رو مىشوند، معمولا بدون تفکر داد و فریادراه مىاندازند و گاه به تنبیه بدنى وى روى مىآورند. این واکنشنامناسب برکودک تاثیر نامناسب مىنهد. کتک زدن سبب تحقیر است وتحقیر فرزند را به انسانى ترسو و متکى به دیگران تبدیل مىکند.
کودکى که در برابر کوچکترین خطا، ضربات مشت و لگد دریافتمىکند، دچار عقده حقارت مىشود و اندیشه انتقام در ذهن مىپرورد. او یا به پرخاشگرى با همسالان روى مىآورد یا در آینده به تنبیهبدنى فرزندان و اطرافیان خود مىپردازد.
بسیارى از والدین با زدن کودک خشم خویش را فرو مىنشانند. والدینى که خودسرانه و بىهیچ معیارى به تشویق یا تنبیه کودکمىپردازند، اطفال را دچار تشویش و اضطراب مىکنند و سبب مىشوندآنان نتوانند بد و خوب و خیر و شر را تمیز دهند.
نکته دیگر در تربیت فرزند، سرزنش است. گروهى پیوسته کودکشانرا ملامت مىکنند; براى مثال مىگویند: خاک برسرت، فلان کس نیز همسن تواست، خیلى بىعرضهاى، دیگر به تو امیدى ندارم.
آنها گمان مىکنند در سایه این ملامتها کودک تحریک مىشود و بهتحول روى مىآورد. در حالى که اگر ملامت از حد بگذرد، نتیجه منفىمىدهد و روان کودک را در انقباض و بیمارى فرو مىبرد; به گونهاىکه هرگز در پى کار مورد نظر نمىرود.
نیاز به تشویق و احترام
انسان درکنار نیازهاى جسمانى، نیازهاى روانى متعددى دارد. همه انسانها، بویژه کودکان، نیازمندند مورد توجه دیگران قرارگیرند. کودک یا نوجوانى که هنگام ورود پدر به خانه، در گوشهاىپنهان مىشود تا میزان توجه او را بسنجد، درحقیقت نیاز به توجهرا آشکار مىسازد. گروهى از کودکان براى جلب توجه بزرگترها بهروشهاى گوناگونى متوسل مىشوند که حتى برخى از آنها ظاهرىتخریبى دارد. ایجاد سرو صدا، آزار دیگران بویژه خواهران وبرادران و ریخت و پاش درخانه اغلب به قصد جلب توجه انجاممىگیرد. ائمه گرامى ما از این خصوصیت روانى کودک استفاده کرده،قهررا به عنوان بهترین روش تربیتى، به ما نشان مىدهند. کودکتشنه محبت و توجه است و همواره مىخواهد مورد تحسین و تمجیدقرار گیرد. بىتوجهى و بىاهمیتى والدین به او در مقابل کارنابهجایى که انجام داده، به وى مىفهماند تکرار آنچه مورد قبول پدرو مادر نیست، سبب محرومیت از محبت مىگردد.
مدت زمان تنبیه
امام(ع)تاکید مىکند «مدت قهر طولانى نشود.» اگر این زماناز حد عادى خارج گردد، ممکن است کودک در پى محبتى دیگر رود واین توجه را از دیگران درخواست کند; و دیگرى هرکه باشد، درآینده کودک تاثیر منفى مىنهد.
از سوى دیگر، احتمال دارد طولانى شدن مدت قهر، سبب عادى شدناین موقعیتشده، براى کودک تاثیر قهر را از میان ببرد. یاکودک را دچار بحران روحى کند. پس باید با دقت و ژرف اندیشى درمقابل رفتار کودکمان تصمیم بگیریم و مدت قهر را کوتاه سازیم.
امام(ع)سپس مىفرماید: «زود آشتىکن.» نگذار کودک به التماسبیفتد. روح آزادمنشى او را نگیر، با محبت دوباره و آشتى کردن،فرصت جبران کردن را به او ارزانى کن.
پس بهتر است از تحقیر کودک خوددارى کنیم. تربیتبه معناىپرورش کودک است و تحقیر کودک را درهم مىشکند. شخصیتش را خرد وبىارزش ساخته، اعتماد به نفسش را از میان مىبرد و بهگوشهگیرىاش مىانجامد، از اینرو، مىتوان گفت: «تحقیر، ضد تربیتاست.»
زیاده روى در سرزنش
«الافراط فى الملاته یشب نیران اللجاج»
زیاده روى در سرزنش کودک، آتش لجاجت را شعلهور مىسازد.
سرزنش پیوسته به کودک مىفهماند واقعا بىلیاقت است و توانانجام دادن بسیارى از کارها را از او سلب مىکند. افزون بر این،واکنش منفى در کودک پدید مىآورد و سبب پاى فشارى او بر کردارناشایست مىگردد.
براى جلوگیرى از شعلهور شدن آتش لجاجت کودک، شایسته است ازامر و نهى و سرزنش بپرهیزیم، بیشتر به نصیحت غیر مستقیمبپردازیم و کودک را براى کارهاى مثبتش مورد تشویق قرار دهیم،الفاظى چون عزیزم، چقدر زحمت کشیدى، آفرین و من به تو افتخارمىکنم; به معناى احترام نهادن به شخصیت کودک است و به او فرصتمىدهد تا استعدادهاى ذاتىاش را آشکار سازد. به جاى بکن، نکنهاو سرزنشهاى پیوسته، باید با ابراز عشق و محبت و احترام بهکودک، راه درست و شیوه گام نهادن در آن را به وى بیاموزیم. کودکان به تشویق احتیاج دارند، بنابراین، والدین باید بهرفتارهاى خوب کودک توجه کنند و او را مورد تشویق قرار دهند.این روش، از تنبیه و سرزنش موثرتر است. تنبیه بدنى براى رشدذهنى بسیار زیان دارد. هیچ کودکى با تنبیه بدنى ادب نمىشود،هرچند گاهى تنبیه نیز ضرورت مىیابد.