امام على و تربیت فرزند(3)
آرشیو
چکیده
متن
مبحث چهارم: عوامل تربیت
در فرایند تربیت: بحث از عوامل تربیت از مباحث مهم و اساسىمحسوب مىشود. آگاهى از عوامل تربیت و بررسى میزان تاثیر هر یکاز این عوامل دست اندرکاران امر تربیت راکمک مىکند تا بتوانندبا توجه به میزان تاثیر آنها براى تربیتبهتر برنامهریزىنموده و فرایند تربیتبراى هر کدام جایگاه ویژهاى قائل گردند،در سیره تربیتى امامعلى (ع) مبحث عوامل تربیتبنحو شایستهاى موردعنایت واقع گردید و آنحضرت نکات سودمندى رابیان داشتهاند. بطورکلى عوامل موثر در تربیت رامىتوان به دو دسته تقسیم نمود،وراثتى و محیطى، عامل وراثتى عمدتادر قبل از تولدتاثیرگذارست، هر چند نمود و تجلى تاثیرات آنها پس از تولدفرزند و رشد او آشکار مىگردد اما عامل محیطى عمدتاپس از تولدخواهد بود، هر دو دسته عوامل مورد توجه امام على (ع) بوده و حضرتدر دیدگاهها و نیز سیره عملى خویش اهمیت آنها را مورد توجهقرار دادهاند.
الف)عوامل وراثتى:
هر چند در میزان تاثیر عامل وراثت در تربیت و اختلاف هست اماتاثیر آن قابل انکار نمىباشد، عامل وراثت از طریق ژنها برفرزندان تاثیر مىگذارد و فرزندان بسیارى از ویژهگیهاى ظاهرى وروانى والدین خویش را به همراه دارند، امامعلى (ع) نیز در سیرهتربیتى خویش از این عامل مهم یاد کردهاند و از آنجا که تاثیراین عامل نزد آن حضرت مسلم بوده، انتخاب همسران بسیار دقیقبودهاند و از همین دو نخستین همسر خود را از خانواده اصیل نبوىانتخاب نمودهاند و پس از وفات آن حضرت نیز در انتخاب همسر جدیدیعنى امالبنین نیز به همین امر توجه داشتهاند زیرا همسر بهعنوان یک رکن خانواده در تربیت فرزندان آینده موثر خواهد بود،جالب اینکه چون همسران آنحضرت همه در یک سطح نبودهاند، به هماننسبت فرزندان آنان نیز از نظر صفات پسندیده داراى درجاتگوناگون بودهاند و از اینروست که از فاطمه (س) دو نور مقدس و دوانسان معصوم از خطاء تقدیم اسلام مىگردد و از امالبنین فرزندانشجاع و حامیان ولایت که در کربلا عظمتخویش را نمایش مىگذارند واز همسر دیگرش محمدبن حنفیه پا بر عرصه وجود مىگذارد که علیرغمداشتن شخصیت والا و صفات پسندیده موفق به حضور در کربلا و جهاددر رکاب امام زمام خویش نمىگردد و حتى از روى دلسوزى وخیرخواهى تلاش مىنماید تا حضرت را از رفتن به کربلا منصرف نماید. همین تفاوت در صحنههاى عملى زندگى نیز متجلى را نمایان مىکند،مسعودى در مروج الذهب مىنویسد «در جنگ جمل محمدبن حنفیهپرچمدار سربازان حضرت بود، حضرت على (ع) به او دستور داد که بهدشمن حمله کند اما او تعلل نمود و در مقابل او عدهاى ازتیراندازان دشمن قرار داشتند و محمد منتظر بود تا تیرهاى آنانتمام شود، در این هنگام على (ع) نزد او آمد و فرمود چرا حملهنمىکنى؟ او گفت من منتظر تمام شدن تیرهاى آنان هستم و بعد حملهمىکنم، آنگاه محمد حمله نمود و در بین تیراندازى و نیزهانداختن دچار تردید و دو دلى گردید و از حمله ایستاد دوبارهعلى (ع) نزد او آمد و با شمشیرش به او زند و فرمودند: «ادرککعرق من امک» رگ (ژن) از مادرت تو را فرا گرفت (کنایه ازاینکهمادرت شجاع و از قبیله شجاعان نبوده و تو از او ترسویى را بهارث بردهاى) سپس حضرت پرچم را گرفت و خودشان ...»
على (ع) همچنیندر سختى به نقش وراثت در تربیت اشاره نمود و فرموند: «..اولىالناس بالکرام من عرقت فیه الکرام» سزاوارترین مردمان بهبزرگوارى کسى است که بزرگواران در او ریشه دارند» همچنین آلحضرت در نامه خود به مالک اشتر ملاک انتخاب فرماندهان سپاه رابرخوردارى از اصالتخانوادگى و ریشه دار بودن برشمردهاند کهبعضى به نقش وراثت در تربیت اشاره دارد. «ثم الصق بذوى الاحسابو اهل البیوتات المصالحه... و از آنان که گوهرى پاک دارند و ازخانوادههاى صالح و شایستهاند...» و نیز در مقام بیان ویژگیهاىکارگزاران مىفرماید «...وتوح منهم اهل التجربه والحیاء من اهلبیوتات الصالحه...» براى کارهاکسانى را برگزین که از تجربه ونجابتبهرهمندند و از خانوادههاى ریشهدار و شایسته و پیشتاز،پیش از پیروزى اسلام برخاستهاند که چنین کسانى در اخلاق برترند ودر آبرومندى سالمتر،به آزمندیهاى مادى کمتر نظر دارند و بهپایان کارها بیشتر مىاندیشند...»
ب)عوامل محیطى:
علاوه بر عوامل وراثتى، عوامل محیطى نیز در تربیت فرزنداندارند منظور ما از عوامل محیطى کلیه عواملى است که پس از تولدکودک او را تحت تاثیر قرار داده و در شکل گیرى او موثرند وشامل خانواده، دوستان، همسایگان و انجمنها و تشکلهاو مانندآنها که از بیرون در فرد تاثیر مىگذارد مىشود، در سیره تربیتىامام على (ع) به عوامل محیطى تربیت توجه ویژه شده و آنحضرتدیدگاههاى بلندى در این زمینه ارائه کردهاند و بیش از همه روىعامل خانواده و دوستان تاکید نمودهاند، در ذیل به عواملى کهدر سیره تربیتى و دیدگاههاى آنحضرت مورد توجه بوده اشارهمىکنیم:
الف)خانواده:
خانواده مهمترین و موثرترین عامل در تربیت فرزندان است،اهمیتخانواده از آنجا دو چندان مىشود که از سویى در عاملوراثت نقش دارد و از سوى دیگر از ابتدایىترین و نخستین عواملتاثیر گذار محیطى بحساب مىآید، علاوه بر اینها خانواده نه تنهاخود از عوامل برجسته محیطى استبلکه در تعیین و زمینهسازى سایرعوامل محیطى نیز موثر است زیرا خانواده مىتواند زمینه پیدانمودن دوستان شایسته براى فرزندان رافراهم نمائید، خانوادهمىتواندمدرسهمناسب، محله مناسب، همسایههاى مناسب براى آنانفراهم نماید. در کانون خانواده دو رکن اصلى پدر ومادر هستندکههر دو درتربیت فرزندان نقش تعیین کنندهدارند از اینرو شرطتوفیق آنان در این مسئولیت مهم شایستگىشخصیتىهریک ونیزتوافق وهماهنگى و صمیمیت آنان است تا در پرتو آن محیطى امن، پاکیزه وسالم را براى آنان فراهمنمایند.
1)نقش پدر:
بنظر مىرسد با توجه به مسئولیتبیشتر پدر در مدیریت وسرپرستى خانواده نقش او و نیز و وظیفه او در قبال خانواده وتربیت فرزندان با اهمیتتر باشد. از اینرو در سیره تربیتى امامعلى (ع) مسئولیت و وظیفه سنگین پدر بیشتر مورد توجه واقع گردیدهاست و بطور غیر مستقیم راهکارهایى اراده شده که پدر خانواده بابکارگیرى درست آنها مىتواند زمینه گرمى خانواده ومحیطامنتربیترابیشترمهیانمایدودر اینجامابهبرخى از آنها اشارهمىکنیم:
1-1)همکارى پدر با مادر در کارهاى خانه:
گر چه مسئولیت عمده پدر سیاستگذارى و اداره امور بیرونىخانواده است اما در عین حال همکارى او در امور خانه و کارهاىدرون منزل بسیار در ایجاد جو صفا و صمیمیت و نیز نیرو بخشى بههمسر جهت مراقبتبیشتر از فرزندان موثر است. از اینرو على (ع) بااینکه مسئولیتهاى بزرگ اجتماعى داشته و در مقطعى از عمرشریفشان در ظاهر نیز بر جامعه مسلمین حکومت نمودهاند در عینحال از امور منزل و همکارىباهمسر با وفایش زهراء (س) غافلنبودهاند،آن حضرت مىفرماید: «رسول خد (ص) وارد منزل ما شد درحالیکه فاطمه (س) درکنار دیگ نشسته و من در حال پاک کردن عدسبودم رسول خدا (ص) فرمود: اى اباالحسن... کسى که در خدمت عیالخود باشد و خدمتبه عیال را ننگ نداند خداوند نام او را دردیوان شهداثبت مىنماید...» همچنین هشام بن سالم از امامصادق (ع) نقل مىکند: «کان امیرالمومنین (ع) یحطلب و سیتقى و یکنسو کانت فاطمه (س) تطحن و تعجن و تخیز» على (ع) هیزم جمعآورىمىنمود و آب فراهم مىنمود و خانه را جاروب مىکرد و حضرتزهراء (س) آرد مىکرد و خمیر مىنمود و نان مىپخت» نکته قابل توجهدر این روایت تعبیربه «کان» است که در کلام عرب دلالتبراستمرار و مداومت دارد و از آن معلوم مىشود که همکارى على (ع) درامور منزل بصورت مقطعى و موردى نبود بلکه پیوسته این کارها راخودشان انجام مىدادند.
2-1)رعایتحال همسر و خوش رفتارى با او:
همسر به عنوان مادر خانواده بدلیل ویژهگیهاى جسمانى و روانىاز ظرفیت وتوان محدودى برخوردار است و در مقایسه با شوهر و پدرخانواده ضعیفتر و درمقابل مشکلات از استقامت کمترى برخوردار استاز اینرو بر پدر خانواده لازم است که در حد توان از همسرشانتظار داشته باشد و او را از انجام کارهاى که فراتراز حد تواناوستبرحذر دارد و با چنین وضعیت همسر خویش مدارا نماید و باخوشرفتارى کانون خانواده را گرم و زندگى مشترک را سرشار از صفاو صمیمیت نماید. على (ع) در سفارش به فرزندش محمد بن حنفیهفرمودهاست: «فرزندم...اگر بتوانى زن را از انجام کارهایى کهفراتر از توان اوستبازدارى چنین کن، چو اینکه چنین کارىزیبایى و جمال او را حفظ و خیال او را آسودهتر و بحال اونیکوتر است، زیرا زن ریحانه و گل است و نه قهرمان، پس در هرحالباهمسر مدارا کن و همنشینى ومصاحبتبا او را نیکو گردان تااینکه زندگى و عیش تو باصفا و بدون دغدغه گردد»
3-1)تامین غذاى حلال و توسعه در احسان به خانواده:
خانواده و عیال انسان روزى خود او هستند و غالباآنچه رااو بهخانه مىآورد استفاده مىنمایند، آنان چه بسا از اهیتحلال یاحرام بودن درآمد و تهیه مواد غذایى بىاطلاع نباشند و یاحتى براىآنان حلال یا حرام خوردن چندان مهم نباشد. بنابر این بر پدرخانواده که تامین کننده معیشتخانواده است ضرورى است که درکسب حلال کوشا باشد و درآمد حلال را به خانه خویش آورد و فرزندانخود را از لقمه حلال بهرهمند نموده و از خوردن لقمه حرام کههمچون سمى کشنده و ویران کننده آینده آنان است جدابپرهیزندعلى (ع) فرموده است: «علیک بلزوم الحلال و حسن البر بالعیال...» «برتو باد تهیه روزى حلال و نیکو احسان نمودن بر خانواده...» در لغت «البربالکعرباء» به معناى توسعه در احسان و زیاد بودنآمده و با اضافه شده کلمه «حسن» به آن، بر این نکته ظریفدلالت مىکند که علاوه بر توسعه و فراوانى احسان در معیشتخانواده، بایداین توسعه به نیکویى انجام گیرد نه اینکه به سختىو همراه با کراهت و مجبورى انجام گیرد و نکته مهمتر اینکه دراین کلام در ربار حضرت حلال بودن غذا را مقدم داشته و این نشانمىدهد که بیش از تامین معیشت، حلال بودن آن مهم است و اگرغذایى حلال نباشد توسعه غذایى دادن بر خانواده ارزش چندانىندارد.
4-1)توجهبه روحیه اعضاء خانواده:
اعضاىخانوادهبه تناسب ویژهگیهاى فردى و روانى خواستهها وعلائق ویژهاى دارند که تحقق و عینیتبخشیدن آنها در شادابى وطراوت آنان موثر مىافتد و زمینه تربیت آنان را فراهمتر مىسازد،البته ذکر این نکته ضرورى است که توجه به علایق و خواستههاىاعضاى خانواده، توجه لجام گسیخته و بدون ضابطه نیستبلکه مرادتوجه به خواستههاى واقعى، بحق و مشروع آنان است، على (ع) در سیرهتربیتى خویش بدین امر مهم یعنى توجه به روحیه اعضاى خانواده رامورد توجه قرار دادهاند. در بصره به خانه علاء پسر زیاد حارثى که از یاران او بود رفتتا حال وى را بپرسد، چون فراخى خانه او رادید فرمود: «اینخانه فراح در دنیا به چه کارت آید و تو در آخرت بدان نیازبیشترى دارد، آرى اگر مىخواهى به سبب آن به آخرت برسى در آن ازمیهمانان و خویشاوندان پذیرایى نما... علاء گفت: اى امیرمومناناز برادرم عاصم بن زیاد به تو شکایت مىکنم، فرمود: چرا؟ گفت: او جامه پشمین به تن کرده و از دنیا روى برگردانده(و این باعثگردیده که خانواده و فرزندانش محزون و مغموم گردند)،امام فرموداو را نزدمن آورید، چون نزد من آمد بدو فرمود: اى دشمنک خویش! شیطان سرگشتهات کرده و از راهتبدر برده است، آیا تو بر زن وفرزندانت رحم نمىکنى و چنین مىپندارى که خدا خوارمایهتر از آنىکه مىپندارى، علاء گفت:اى امیرمومنان و تو نیز لباس خشن و زبربه تن دارى و غذاى دشوارخوار و نامطبوع استفاده مىکنى! فرمود: واى بر تو من مانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان دادگر واجبکرده تا خود را با مردم ناتوان برابر کنند تا فقر و تنگدستى برانسان فقیر غلبه نکند و او را به هیجان وا ندارد»
در فرایند تربیت: بحث از عوامل تربیت از مباحث مهم و اساسىمحسوب مىشود. آگاهى از عوامل تربیت و بررسى میزان تاثیر هر یکاز این عوامل دست اندرکاران امر تربیت راکمک مىکند تا بتوانندبا توجه به میزان تاثیر آنها براى تربیتبهتر برنامهریزىنموده و فرایند تربیتبراى هر کدام جایگاه ویژهاى قائل گردند،در سیره تربیتى امامعلى (ع) مبحث عوامل تربیتبنحو شایستهاى موردعنایت واقع گردید و آنحضرت نکات سودمندى رابیان داشتهاند. بطورکلى عوامل موثر در تربیت رامىتوان به دو دسته تقسیم نمود،وراثتى و محیطى، عامل وراثتى عمدتادر قبل از تولدتاثیرگذارست، هر چند نمود و تجلى تاثیرات آنها پس از تولدفرزند و رشد او آشکار مىگردد اما عامل محیطى عمدتاپس از تولدخواهد بود، هر دو دسته عوامل مورد توجه امام على (ع) بوده و حضرتدر دیدگاهها و نیز سیره عملى خویش اهمیت آنها را مورد توجهقرار دادهاند.
الف)عوامل وراثتى:
هر چند در میزان تاثیر عامل وراثت در تربیت و اختلاف هست اماتاثیر آن قابل انکار نمىباشد، عامل وراثت از طریق ژنها برفرزندان تاثیر مىگذارد و فرزندان بسیارى از ویژهگیهاى ظاهرى وروانى والدین خویش را به همراه دارند، امامعلى (ع) نیز در سیرهتربیتى خویش از این عامل مهم یاد کردهاند و از آنجا که تاثیراین عامل نزد آن حضرت مسلم بوده، انتخاب همسران بسیار دقیقبودهاند و از همین دو نخستین همسر خود را از خانواده اصیل نبوىانتخاب نمودهاند و پس از وفات آن حضرت نیز در انتخاب همسر جدیدیعنى امالبنین نیز به همین امر توجه داشتهاند زیرا همسر بهعنوان یک رکن خانواده در تربیت فرزندان آینده موثر خواهد بود،جالب اینکه چون همسران آنحضرت همه در یک سطح نبودهاند، به هماننسبت فرزندان آنان نیز از نظر صفات پسندیده داراى درجاتگوناگون بودهاند و از اینروست که از فاطمه (س) دو نور مقدس و دوانسان معصوم از خطاء تقدیم اسلام مىگردد و از امالبنین فرزندانشجاع و حامیان ولایت که در کربلا عظمتخویش را نمایش مىگذارند واز همسر دیگرش محمدبن حنفیه پا بر عرصه وجود مىگذارد که علیرغمداشتن شخصیت والا و صفات پسندیده موفق به حضور در کربلا و جهاددر رکاب امام زمام خویش نمىگردد و حتى از روى دلسوزى وخیرخواهى تلاش مىنماید تا حضرت را از رفتن به کربلا منصرف نماید. همین تفاوت در صحنههاى عملى زندگى نیز متجلى را نمایان مىکند،مسعودى در مروج الذهب مىنویسد «در جنگ جمل محمدبن حنفیهپرچمدار سربازان حضرت بود، حضرت على (ع) به او دستور داد که بهدشمن حمله کند اما او تعلل نمود و در مقابل او عدهاى ازتیراندازان دشمن قرار داشتند و محمد منتظر بود تا تیرهاى آنانتمام شود، در این هنگام على (ع) نزد او آمد و فرمود چرا حملهنمىکنى؟ او گفت من منتظر تمام شدن تیرهاى آنان هستم و بعد حملهمىکنم، آنگاه محمد حمله نمود و در بین تیراندازى و نیزهانداختن دچار تردید و دو دلى گردید و از حمله ایستاد دوبارهعلى (ع) نزد او آمد و با شمشیرش به او زند و فرمودند: «ادرککعرق من امک» رگ (ژن) از مادرت تو را فرا گرفت (کنایه ازاینکهمادرت شجاع و از قبیله شجاعان نبوده و تو از او ترسویى را بهارث بردهاى) سپس حضرت پرچم را گرفت و خودشان ...»
على (ع) همچنیندر سختى به نقش وراثت در تربیت اشاره نمود و فرموند: «..اولىالناس بالکرام من عرقت فیه الکرام» سزاوارترین مردمان بهبزرگوارى کسى است که بزرگواران در او ریشه دارند» همچنین آلحضرت در نامه خود به مالک اشتر ملاک انتخاب فرماندهان سپاه رابرخوردارى از اصالتخانوادگى و ریشه دار بودن برشمردهاند کهبعضى به نقش وراثت در تربیت اشاره دارد. «ثم الصق بذوى الاحسابو اهل البیوتات المصالحه... و از آنان که گوهرى پاک دارند و ازخانوادههاى صالح و شایستهاند...» و نیز در مقام بیان ویژگیهاىکارگزاران مىفرماید «...وتوح منهم اهل التجربه والحیاء من اهلبیوتات الصالحه...» براى کارهاکسانى را برگزین که از تجربه ونجابتبهرهمندند و از خانوادههاى ریشهدار و شایسته و پیشتاز،پیش از پیروزى اسلام برخاستهاند که چنین کسانى در اخلاق برترند ودر آبرومندى سالمتر،به آزمندیهاى مادى کمتر نظر دارند و بهپایان کارها بیشتر مىاندیشند...»
ب)عوامل محیطى:
علاوه بر عوامل وراثتى، عوامل محیطى نیز در تربیت فرزنداندارند منظور ما از عوامل محیطى کلیه عواملى است که پس از تولدکودک او را تحت تاثیر قرار داده و در شکل گیرى او موثرند وشامل خانواده، دوستان، همسایگان و انجمنها و تشکلهاو مانندآنها که از بیرون در فرد تاثیر مىگذارد مىشود، در سیره تربیتىامام على (ع) به عوامل محیطى تربیت توجه ویژه شده و آنحضرتدیدگاههاى بلندى در این زمینه ارائه کردهاند و بیش از همه روىعامل خانواده و دوستان تاکید نمودهاند، در ذیل به عواملى کهدر سیره تربیتى و دیدگاههاى آنحضرت مورد توجه بوده اشارهمىکنیم:
الف)خانواده:
خانواده مهمترین و موثرترین عامل در تربیت فرزندان است،اهمیتخانواده از آنجا دو چندان مىشود که از سویى در عاملوراثت نقش دارد و از سوى دیگر از ابتدایىترین و نخستین عواملتاثیر گذار محیطى بحساب مىآید، علاوه بر اینها خانواده نه تنهاخود از عوامل برجسته محیطى استبلکه در تعیین و زمینهسازى سایرعوامل محیطى نیز موثر است زیرا خانواده مىتواند زمینه پیدانمودن دوستان شایسته براى فرزندان رافراهم نمائید، خانوادهمىتواندمدرسهمناسب، محله مناسب، همسایههاى مناسب براى آنانفراهم نماید. در کانون خانواده دو رکن اصلى پدر ومادر هستندکههر دو درتربیت فرزندان نقش تعیین کنندهدارند از اینرو شرطتوفیق آنان در این مسئولیت مهم شایستگىشخصیتىهریک ونیزتوافق وهماهنگى و صمیمیت آنان است تا در پرتو آن محیطى امن، پاکیزه وسالم را براى آنان فراهمنمایند.
1)نقش پدر:
بنظر مىرسد با توجه به مسئولیتبیشتر پدر در مدیریت وسرپرستى خانواده نقش او و نیز و وظیفه او در قبال خانواده وتربیت فرزندان با اهمیتتر باشد. از اینرو در سیره تربیتى امامعلى (ع) مسئولیت و وظیفه سنگین پدر بیشتر مورد توجه واقع گردیدهاست و بطور غیر مستقیم راهکارهایى اراده شده که پدر خانواده بابکارگیرى درست آنها مىتواند زمینه گرمى خانواده ومحیطامنتربیترابیشترمهیانمایدودر اینجامابهبرخى از آنها اشارهمىکنیم:
1-1)همکارى پدر با مادر در کارهاى خانه:
گر چه مسئولیت عمده پدر سیاستگذارى و اداره امور بیرونىخانواده است اما در عین حال همکارى او در امور خانه و کارهاىدرون منزل بسیار در ایجاد جو صفا و صمیمیت و نیز نیرو بخشى بههمسر جهت مراقبتبیشتر از فرزندان موثر است. از اینرو على (ع) بااینکه مسئولیتهاى بزرگ اجتماعى داشته و در مقطعى از عمرشریفشان در ظاهر نیز بر جامعه مسلمین حکومت نمودهاند در عینحال از امور منزل و همکارىباهمسر با وفایش زهراء (س) غافلنبودهاند،آن حضرت مىفرماید: «رسول خد (ص) وارد منزل ما شد درحالیکه فاطمه (س) درکنار دیگ نشسته و من در حال پاک کردن عدسبودم رسول خدا (ص) فرمود: اى اباالحسن... کسى که در خدمت عیالخود باشد و خدمتبه عیال را ننگ نداند خداوند نام او را دردیوان شهداثبت مىنماید...» همچنین هشام بن سالم از امامصادق (ع) نقل مىکند: «کان امیرالمومنین (ع) یحطلب و سیتقى و یکنسو کانت فاطمه (س) تطحن و تعجن و تخیز» على (ع) هیزم جمعآورىمىنمود و آب فراهم مىنمود و خانه را جاروب مىکرد و حضرتزهراء (س) آرد مىکرد و خمیر مىنمود و نان مىپخت» نکته قابل توجهدر این روایت تعبیربه «کان» است که در کلام عرب دلالتبراستمرار و مداومت دارد و از آن معلوم مىشود که همکارى على (ع) درامور منزل بصورت مقطعى و موردى نبود بلکه پیوسته این کارها راخودشان انجام مىدادند.
2-1)رعایتحال همسر و خوش رفتارى با او:
همسر به عنوان مادر خانواده بدلیل ویژهگیهاى جسمانى و روانىاز ظرفیت وتوان محدودى برخوردار است و در مقایسه با شوهر و پدرخانواده ضعیفتر و درمقابل مشکلات از استقامت کمترى برخوردار استاز اینرو بر پدر خانواده لازم است که در حد توان از همسرشانتظار داشته باشد و او را از انجام کارهاى که فراتراز حد تواناوستبرحذر دارد و با چنین وضعیت همسر خویش مدارا نماید و باخوشرفتارى کانون خانواده را گرم و زندگى مشترک را سرشار از صفاو صمیمیت نماید. على (ع) در سفارش به فرزندش محمد بن حنفیهفرمودهاست: «فرزندم...اگر بتوانى زن را از انجام کارهایى کهفراتر از توان اوستبازدارى چنین کن، چو اینکه چنین کارىزیبایى و جمال او را حفظ و خیال او را آسودهتر و بحال اونیکوتر است، زیرا زن ریحانه و گل است و نه قهرمان، پس در هرحالباهمسر مدارا کن و همنشینى ومصاحبتبا او را نیکو گردان تااینکه زندگى و عیش تو باصفا و بدون دغدغه گردد»
3-1)تامین غذاى حلال و توسعه در احسان به خانواده:
خانواده و عیال انسان روزى خود او هستند و غالباآنچه رااو بهخانه مىآورد استفاده مىنمایند، آنان چه بسا از اهیتحلال یاحرام بودن درآمد و تهیه مواد غذایى بىاطلاع نباشند و یاحتى براىآنان حلال یا حرام خوردن چندان مهم نباشد. بنابر این بر پدرخانواده که تامین کننده معیشتخانواده است ضرورى است که درکسب حلال کوشا باشد و درآمد حلال را به خانه خویش آورد و فرزندانخود را از لقمه حلال بهرهمند نموده و از خوردن لقمه حرام کههمچون سمى کشنده و ویران کننده آینده آنان است جدابپرهیزندعلى (ع) فرموده است: «علیک بلزوم الحلال و حسن البر بالعیال...» «برتو باد تهیه روزى حلال و نیکو احسان نمودن بر خانواده...» در لغت «البربالکعرباء» به معناى توسعه در احسان و زیاد بودنآمده و با اضافه شده کلمه «حسن» به آن، بر این نکته ظریفدلالت مىکند که علاوه بر توسعه و فراوانى احسان در معیشتخانواده، بایداین توسعه به نیکویى انجام گیرد نه اینکه به سختىو همراه با کراهت و مجبورى انجام گیرد و نکته مهمتر اینکه دراین کلام در ربار حضرت حلال بودن غذا را مقدم داشته و این نشانمىدهد که بیش از تامین معیشت، حلال بودن آن مهم است و اگرغذایى حلال نباشد توسعه غذایى دادن بر خانواده ارزش چندانىندارد.
4-1)توجهبه روحیه اعضاء خانواده:
اعضاىخانوادهبه تناسب ویژهگیهاى فردى و روانى خواستهها وعلائق ویژهاى دارند که تحقق و عینیتبخشیدن آنها در شادابى وطراوت آنان موثر مىافتد و زمینه تربیت آنان را فراهمتر مىسازد،البته ذکر این نکته ضرورى است که توجه به علایق و خواستههاىاعضاى خانواده، توجه لجام گسیخته و بدون ضابطه نیستبلکه مرادتوجه به خواستههاى واقعى، بحق و مشروع آنان است، على (ع) در سیرهتربیتى خویش بدین امر مهم یعنى توجه به روحیه اعضاى خانواده رامورد توجه قرار دادهاند. در بصره به خانه علاء پسر زیاد حارثى که از یاران او بود رفتتا حال وى را بپرسد، چون فراخى خانه او رادید فرمود: «اینخانه فراح در دنیا به چه کارت آید و تو در آخرت بدان نیازبیشترى دارد، آرى اگر مىخواهى به سبب آن به آخرت برسى در آن ازمیهمانان و خویشاوندان پذیرایى نما... علاء گفت: اى امیرمومناناز برادرم عاصم بن زیاد به تو شکایت مىکنم، فرمود: چرا؟ گفت: او جامه پشمین به تن کرده و از دنیا روى برگردانده(و این باعثگردیده که خانواده و فرزندانش محزون و مغموم گردند)،امام فرموداو را نزدمن آورید، چون نزد من آمد بدو فرمود: اى دشمنک خویش! شیطان سرگشتهات کرده و از راهتبدر برده است، آیا تو بر زن وفرزندانت رحم نمىکنى و چنین مىپندارى که خدا خوارمایهتر از آنىکه مىپندارى، علاء گفت:اى امیرمومنان و تو نیز لباس خشن و زبربه تن دارى و غذاى دشوارخوار و نامطبوع استفاده مىکنى! فرمود: واى بر تو من مانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان دادگر واجبکرده تا خود را با مردم ناتوان برابر کنند تا فقر و تنگدستى برانسان فقیر غلبه نکند و او را به هیجان وا ندارد»