آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

مبحث چهارم: عوامل تربیت
در فرایند تربیت: بحث از عوامل تربیت از مباحث مهم و اساسى‏محسوب مى‏شود. آگاهى از عوامل تربیت و بررسى میزان تاثیر هر یک‏از این عوامل دست اندرکاران امر تربیت راکمک مى‏کند تا بتوانندبا توجه به میزان تاثیر آنها براى تربیت‏بهتر برنامه‏ریزى‏نموده و فرایند تربیت‏براى هر کدام جایگاه ویژه‏اى قائل گردند،در سیره تربیتى امام‏على (ع) مبحث عوامل تربیت‏بنحو شایسته‏اى موردعنایت واقع گردید و آنحضرت نکات سودمندى رابیان داشته‏اند. بطورکلى عوامل موثر در تربیت رامى‏توان به دو دسته تقسیم نمود،وراثتى و محیطى، عامل وراثتى عمدتادر قبل از تولدتاثیرگذارست، هر چند نمود و تجلى تاثیرات آنها پس از تولدفرزند و رشد او آشکار مى‏گردد اما عامل محیطى عمدتاپس از تولدخواهد بود، هر دو دسته عوامل مورد توجه امام على (ع) بوده و حضرت‏در دیدگاهها و نیز سیره عملى خویش اهمیت آنها را مورد توجه‏قرار داده‏اند.
الف)عوامل وراثتى:
هر چند در میزان تاثیر عامل وراثت در تربیت و اختلاف هست اماتاثیر آن قابل انکار نمى‏باشد، عامل وراثت از طریق ژنها برفرزندان تاثیر مى‏گذارد و فرزندان بسیارى از ویژه‏گیهاى ظاهرى وروانى والدین خویش را به همراه دارند، امام‏على (ع) نیز در سیره‏تربیتى خویش از این عامل مهم یاد کرده‏اند و از آنجا که تاثیراین عامل نزد آن حضرت مسلم بوده، انتخاب همسران بسیار دقیق‏بوده‏اند و از همین دو نخستین همسر خود را از خانواده اصیل نبوى‏انتخاب نموده‏اند و پس از وفات آن حضرت نیز در انتخاب همسر جدیدیعنى ام‏البنین نیز به همین امر توجه داشته‏اند زیرا همسر به‏عنوان یک رکن خانواده در تربیت فرزندان آینده موثر خواهد بود،جالب اینکه چون همسران آنحضرت همه در یک سطح نبوده‏اند، به همان‏نسبت فرزندان آنان نیز از نظر صفات پسندیده داراى درجات‏گوناگون بوده‏اند و از اینروست که از فاطمه (س) دو نور مقدس و دوانسان معصوم از خطاء تقدیم اسلام مى‏گردد و از ام‏البنین فرزندان‏شجاع و حامیان ولایت که در کربلا عظمت‏خویش را نمایش مى‏گذارند واز همسر دیگرش محمدبن حنفیه پا بر عرصه وجود مى‏گذارد که علیرغم‏داشتن شخصیت والا و صفات پسندیده موفق به حضور در کربلا و جهاددر رکاب امام زمام خویش نمى‏گردد و حتى از روى دلسوزى وخیرخواهى تلاش مى‏نماید تا حضرت را از رفتن به کربلا منصرف نماید. همین تفاوت در صحنه‏هاى عملى زندگى نیز متجلى را نمایان مى‏کند،مسعودى در مروج الذهب مى‏نویسد «در جنگ جمل محمدبن حنفیه‏پرچمدار سربازان حضرت بود، حضرت على (ع) به او دستور داد که به‏دشمن حمله کند اما او تعلل نمود و در مقابل او عده‏اى ازتیراندازان دشمن قرار داشتند و محمد منتظر بود تا تیرهاى آنان‏تمام شود، در این هنگام على (ع) نزد او آمد و فرمود چرا حمله‏نمى‏کنى؟ او گفت من منتظر تمام شدن تیرهاى آنان هستم و بعد حمله‏مى‏کنم، آنگاه محمد حمله نمود و در بین تیراندازى و نیزه‏انداختن دچار تردید و دو دلى گردید و از حمله ایستاد دوباره‏على (ع) نزد او آمد و با شمشیرش به او زند و فرمودند: «ادرکک‏عرق من امک‏» رگ (ژن) از مادرت تو را فرا گرفت (کنایه ازاینکه‏مادرت شجاع و از قبیله شجاعان نبوده و تو از او ترسویى را به‏ارث برده‏اى) سپس حضرت پرچم را گرفت و خودشان ...»
على (ع) همچنین‏در سختى به نقش وراثت در تربیت اشاره نمود و فرموند: «..اولى‏الناس بالکرام من عرقت فیه الکرام‏» سزاوارترین مردمان به‏بزرگوارى کسى است که بزرگواران در او ریشه دارند» همچنین آل‏حضرت در نامه خود به مالک اشتر ملاک انتخاب فرماندهان سپاه رابرخوردارى از اصالت‏خانوادگى و ریشه دار بودن برشمرده‏اند که‏بعضى به نقش وراثت در تربیت اشاره دارد. «ثم الصق بذوى الاحساب‏و اهل البیوتات المصالحه... و از آنان که گوهرى پاک دارند و ازخانواده‏هاى صالح و شایسته‏اند...» و نیز در مقام بیان ویژگیهاى‏کارگزاران مى‏فرماید «...وتوح منهم اهل التجربه والحیاء من اهل‏بیوتات الصالحه...» براى کارهاکسانى را برگزین که از تجربه ونجابت‏بهره‏مندند و از خانواده‏هاى ریشه‏دار و شایسته و پیشتاز،پیش از پیروزى اسلام برخاسته‏اند که چنین کسانى در اخلاق برترند ودر آبرومندى سالمتر،به آزمندیهاى مادى کمتر نظر دارند و به‏پایان کارها بیشتر مى‏اندیشند...»
ب)عوامل محیطى:
علاوه بر عوامل وراثتى، عوامل محیطى نیز در تربیت فرزندان‏دارند منظور ما از عوامل محیطى کلیه عواملى است که پس از تولدکودک او را تحت تاثیر قرار داده و در شکل گیرى او موثرند وشامل خانواده، دوستان، همسایگان و انجمنها و تشکلهاو مانندآنها که از بیرون در فرد تاثیر مى‏گذارد مى‏شود، در سیره تربیتى‏امام على (ع) به عوامل محیطى تربیت توجه ویژه شده و آنحضرت‏دیدگاههاى بلندى در این زمینه ارائه کرده‏اند و بیش از همه روى‏عامل خانواده و دوستان تاکید نموده‏اند، در ذیل به عواملى که‏در سیره تربیتى و دیدگاههاى آنحضرت مورد توجه بوده اشاره‏مى‏کنیم:
الف)خانواده:
خانواده مهمترین و موثرترین عامل در تربیت فرزندان است،اهمیت‏خانواده از آنجا دو چندان مى‏شود که از سویى در عامل‏وراثت نقش دارد و از سوى دیگر از ابتدایى‏ترین و نخستین عوامل‏تاثیر گذار محیطى بحساب مى‏آید، علاوه بر اینها خانواده نه تنهاخود از عوامل برجسته محیطى است‏بلکه در تعیین و زمینه‏سازى سایرعوامل محیطى نیز موثر است زیرا خانواده مى‏تواند زمینه پیدانمودن دوستان شایسته براى فرزندان رافراهم نمائید، خانواده‏مى‏تواندمدرسه‏مناسب، محله مناسب، همسایه‏هاى مناسب براى آنان‏فراهم نماید. در کانون خانواده دو رکن اصلى پدر ومادر هستندکه‏هر دو درتربیت فرزندان نقش تعیین کننده‏دارند از اینرو شرطتوفیق آنان در این مسئولیت مهم شایستگى‏شخصیتى‏هریک ونیزتوافق وهماهنگى و صمیمیت آنان است تا در پرتو آن محیطى امن، پاکیزه وسالم را براى آنان فراهم‏نمایند.
1)نقش پدر:
بنظر مى‏رسد با توجه به مسئولیت‏بیشتر پدر در مدیریت وسرپرستى خانواده نقش او و نیز و وظیفه او در قبال خانواده وتربیت فرزندان با اهمیت‏تر باشد. از اینرو در سیره تربیتى امام‏على (ع) مسئولیت و وظیفه سنگین پدر بیشتر مورد توجه واقع گردیده‏است و بطور غیر مستقیم راهکارهایى اراده شده که پدر خانواده بابکارگیرى درست آنها مى‏تواند زمینه گرمى خانواده ومحیط‏امن‏تربیت‏رابیشترمهیانمایدودر اینجامابه‏برخى از آنها اشاره‏مى‏کنیم:
1-1)همکارى پدر با مادر در کارهاى خانه:
گر چه مسئولیت عمده پدر سیاستگذارى و اداره امور بیرونى‏خانواده است اما در عین حال همکارى او در امور خانه و کارهاى‏درون منزل بسیار در ایجاد جو صفا و صمیمیت و نیز نیرو بخشى به‏همسر جهت مراقبت‏بیشتر از فرزندان موثر است. از اینرو على (ع) بااینکه مسئولیتهاى بزرگ اجتماعى داشته و در مقطعى از عمرشریفشان در ظاهر نیز بر جامعه مسلمین حکومت نموده‏اند در عین‏حال از امور منزل و همکارى‏باهمسر با وفایش زهراء (س) غافل‏نبوده‏اند،آن حضرت مى‏فرماید: «رسول خد (ص) وارد منزل ما شد درحالیکه فاطمه (س) درکنار دیگ نشسته و من در حال پاک کردن عدس‏بودم رسول خدا (ص) فرمود: اى اباالحسن... کسى که در خدمت عیال‏خود باشد و خدمت‏به عیال را ننگ نداند خداوند نام او را دردیوان شهداثبت مى‏نماید...» همچنین هشام بن سالم از امام‏صادق (ع) نقل مى‏کند: «کان امیرالمومنین (ع) یحطلب و سیتقى و یکنس‏و کانت فاطمه (س) تطحن و تعجن و تخیز» على (ع) هیزم جمع‏آورى‏مى‏نمود و آب فراهم مى‏نمود و خانه را جاروب مى‏کرد و حضرت‏زهراء (س) آرد مى‏کرد و خمیر مى‏نمود و نان مى‏پخت‏» نکته قابل توجه‏در این روایت تعبیربه «کان‏» است که در کلام عرب دلالت‏براستمرار و مداومت دارد و از آن معلوم مى‏شود که همکارى على (ع) درامور منزل بصورت مقطعى و موردى نبود بلکه پیوسته این کارها راخودشان انجام مى‏دادند.
2-1)رعایت‏حال همسر و خوش رفتارى با او:
همسر به عنوان مادر خانواده بدلیل ویژه‏گیهاى جسمانى و روانى‏از ظرفیت وتوان محدودى برخوردار است و در مقایسه با شوهر و پدرخانواده ضعیف‏تر و درمقابل مشکلات از استقامت کمترى برخوردار است‏از اینرو بر پدر خانواده لازم است که در حد توان از همسرش‏انتظار داشته باشد و او را از انجام کارهاى که فراتراز حد توان‏اوست‏برحذر دارد و با چنین وضعیت همسر خویش مدارا نماید و باخوشرفتارى کانون خانواده را گرم و زندگى مشترک را سرشار از صفاو صمیمیت نماید. على (ع) در سفارش به فرزندش محمد بن حنفیه‏فرموده‏است: «فرزندم...اگر بتوانى زن را از انجام کارهایى که‏فراتر از توان اوست‏بازدارى چنین کن، چو اینکه چنین کارى‏زیبایى و جمال او را حفظ و خیال او را آسوده‏تر و بحال اونیکوتر است، زیرا زن ریحانه و گل است و نه قهرمان، پس در هرحال‏باهمسر مدارا کن و همنشینى ومصاحبت‏با او را نیکو گردان تااینکه زندگى و عیش تو باصفا و بدون دغدغه گردد»
3-1)تامین غذاى حلال و توسعه در احسان به خانواده:
خانواده و عیال انسان روزى خود او هستند و غالباآنچه رااو به‏خانه مى‏آورد استفاده مى‏نمایند، آنان چه بسا از اهیت‏حلال یاحرام بودن درآمد و تهیه مواد غذایى بى‏اطلاع نباشند و یاحتى براى‏آنان حلال یا حرام خوردن چندان مهم نباشد. بنابر این بر پدرخانواده که تامین کننده معیشت‏خانواده است ضرورى است که درکسب حلال کوشا باشد و درآمد حلال را به خانه خویش آورد و فرزندان‏خود را از لقمه حلال بهره‏مند نموده و از خوردن لقمه حرام که‏همچون سمى کشنده و ویران کننده آینده آنان است جدابپرهیزندعلى (ع) فرموده است: «علیک بلزوم الحلال و حسن البر بالعیال...» «برتو باد تهیه روزى حلال و نیکو احسان نمودن بر خانواده...» در لغت «البربالکعرباء» به معناى توسعه در احسان و زیاد بودن‏آمده و با اضافه شده کلمه «حسن‏» به آن، بر این نکته ظریف‏دلالت مى‏کند که علاوه بر توسعه و فراوانى احسان در معیشت‏خانواده، بایداین توسعه به نیکویى انجام گیرد نه اینکه به سختى‏و همراه با کراهت و مجبورى انجام گیرد و نکته مهمتر اینکه دراین کلام در ربار حضرت حلال بودن غذا را مقدم داشته و این نشان‏مى‏دهد که بیش از تامین معیشت، حلال بودن آن مهم است و اگرغذایى حلال نباشد توسعه غذایى دادن بر خانواده ارزش چندانى‏ندارد.
4-1)توجه‏به روحیه اعضاء خانواده:
اعضاى‏خانواده‏به تناسب ویژه‏گیهاى فردى و روانى خواسته‏ها وعلائق ویژه‏اى دارند که تحقق و عینیت‏بخشیدن آنها در شادابى وطراوت آنان موثر مى‏افتد و زمینه تربیت آنان را فراهم‏تر مى‏سازد،البته ذکر این نکته ضرورى است که توجه به علایق و خواسته‏هاى‏اعضاى خانواده، توجه لجام گسیخته و بدون ضابطه نیست‏بلکه مرادتوجه به خواسته‏هاى واقعى، بحق و مشروع آنان است، على (ع) در سیره‏تربیتى خویش بدین امر مهم یعنى توجه به روحیه اعضاى خانواده رامورد توجه قرار داده‏اند. در بصره به خانه علاء پسر زیاد حارثى که از یاران او بود رفت‏تا حال وى را بپرسد، چون فراخى خانه او رادید فرمود: «این‏خانه فراح در دنیا به چه کارت آید و تو در آخرت بدان نیازبیشترى دارد، آرى اگر مى‏خواهى به سبب آن به آخرت برسى در آن ازمیهمانان و خویشاوندان پذیرایى نما... علاء گفت: اى امیرمومنان‏از برادرم عاصم بن زیاد به تو شکایت مى‏کنم، فرمود: چرا؟ گفت: او جامه پشمین به تن کرده و از دنیا روى برگردانده(و این باعث‏گردیده که خانواده و فرزندانش محزون و مغموم گردند)،امام فرموداو را نزدمن آورید، چون نزد من آمد بدو فرمود: اى دشمنک خویش! شیطان سرگشته‏ات کرده و از راهت‏بدر برده است، آیا تو بر زن وفرزندانت رحم نمى‏کنى و چنین مى‏پندارى که خدا خوارمایه‏تر از آنى‏که مى‏پندارى، علاء گفت:اى امیرمومنان و تو نیز لباس خشن و زبربه تن دارى و غذاى دشوارخوار و نامطبوع استفاده مى‏کنى! فرمود: واى بر تو من مانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان دادگر واجب‏کرده تا خود را با مردم ناتوان برابر کنند تا فقر و تنگدستى برانسان فقیر غلبه نکند و او را به هیجان وا ندارد»

تبلیغات