نجمه; نگین بندگى
آرشیو
چکیده
متن
اینک ما، در پرتو ستارهاى مىآساییم که خورشید و ماه در دامناو متولد شدند. خورشید خراسان و ماه قم. ستارهاى به نام«نجمه» که در آسمان زندگانى امام موسى کاظم(ع)پدیدار شد،شعاع نورش پس از قرنها هنوز از مشرق ایران مشهد مىتابد ودر قم، آشیانه عترت علیهم السلام، تلالو دارد.
نجمه، مادر امام رضا(ع)اخترى است که مىتوان پرتوهاى زیر راگوشهاىازانوار شخصیت تابناک وى به شمارآورد.
پرتو اول: شناختشخص این بانوى نورانى.
پرتو دوم: شخصیتبانوى حرم امام هفتم(ع)از زبان دیگران.
پرتو سوم: نجمه بر مسند «مادرى» .
پرتو چهارم: عبادت، زیباترین نقش زندگانى «نجمه» .
پرتو پنجم: در صحیفه صفات این بانوى بزرگوار.
پرتو اول: آزادهاى از تبار بردگان
آنچه در نگاه اول به زندگانى مادر امام رضا(ع)مطرح مىشود ایناست که خانواده این بانو کیست؟ از کدام قبیله است؟
در باره والدین این بانوى گرامى در کتب مربوط به زندگانىامام رضا(ع)مطلبى دیده نمىشود. روایات متعدد یاد آورى مىکنندکه نجمه کنیز بود و توسط حمیده مصفاه، همسر گرامى امامصادق(ع)و یا شخص امام کاظم(ع)خریدارى شد.
متن روایت چنین است:
«حمیده مصفا، مادر امام هفتم که از زنان اشراف عجم بود،کنیزى(مولده)خرید که «تکتم» نام داشت. او از نظر عقل و دین وتعظیم و بزرگداشت مولاى خود، در شمار بهترین زنان جاى داشت.
حمیده مصفا و...» (1)
مولده یعنى کسى که در میان اعراب به دنیا آید و با آداب آنهابزرگ شود.
به هرحال «نجمه» کنیز بود. در آن زمان رسم چنان بود که هرکنیزى را به مولایش منتسب مىکردند.
نجمه به علت عقل، دین و سجایاى اخلاقىاش، که در روایتبالا ذکرشده، مورد توجه خاندان عصمت قرار گرفت.
وجود نامهاى متعدد براى این بانوى بزرگوار، موید دیگرى استکه کنیز بودنش را اثبات مىکند. در روایات نامهاى این بانو راچنین نوشتهاند:
و مادر امام رضا(ع)ام ولد(کنیز صاحب فرزند)است که به او امالبنین(کنیه آن بانوست.)مىگفتند و اسمش نجمه بود و به او «سکننوبیه» نیز مىگفته مىشد. تکتم نام دیگر او بود.(2)
یکى از محققان مىنویسد:
مادر امام رضا(ع)ام ولد است که به او ام البنین مىگویند. اسماو «اروى» و لقبش «شقراء نوبیه» است.(3)
با توجه به اینکه در عرب اسامى افراد با خصوصیات ظاهرى، قومىو شغلى افراد مناسبت دارد، شایسته است چند اسم از نامهاى اینبانوى گرامى معنا شود تا به این وسیله برخى از خصوصیات وىآشکار گردد.
«تکتم» ، از آن هنگام که توسط حمیده مصفا، مادر امامکاظم(ع)خریدارى شده، نام این بانو بود. در لغت عرب تکتم بهمعناى چاه زمزم است و چشمه است و شاید این نام از صفاى روح وادب این بزرگوار حکایت مىکند.
«نجمه» نیز به معناى ستاره درخشنده است.
پس از تولد امام رضا(ع)نامش را «طاهره» گذاشتند که بهمعناى پاکیزه است.
نام دیگر او «صقر» است که معناى آن تابش خورشید است.
«سمانه» به معناى والا و بلند مرتبه است.
«سکن النوبیه» به معناى ساکن «نوبا» است. کتب لغت«نوبیه» را یکى از سرزمینهاى قوم «بربر» دانستهاند. شاید«نامیمبیا» ، که امروزه در نقشههاى جغرافیایى مشاهده مىشودمعرب همان «نوبا» باشد.
طبق این صفت، نجمه باید زنى سیاه پوست از قوم بربر باشد، ولىبا توجه به صفت دیگرى که صاحب «الفصول المهمه» در کتاب خودنام مىبرد «شقراء نوبیه» باید رنگ پوست و موى حضرت روشنباشد; زیرا شقراء(4)به معناى سرخ و سفید و موى بور مایل بهقرمز است و این صفتبه سفید پوستها، بویژه مردم اروپا، اختصاصدارد.
با توجه به صفات و نامهاى این بانوى بزرگوار، نویسندگان ومورخان معاصر در تعیین قبیله و محل زندگانى وى احتمالهاىگوناگون مطرح مىکنند.
1- شهر معروف «مارسى» در اسپانیا که در قرن 11 میلادىاستقلال یافت; این از «خیزران مرسیه» (5)فهمیده مىشود.
2- تکتم یا طاهره زنى فرانسوى از ماریسى فرانسه است.(6)
3- منظور از «مغرب» شمال آفریقا و مقصود از «مرسى» شهربندرى الجزایر است و او الجزایرى است.(7)
این احتمالها، با توجه به یکى از نامهاى وى که «خیزرانمرسیه» است و اینکه در روایت آمده از برده فروشانى که از«مغرب» مىآمدند خریدارى شد، به ذهن مىآید. گفتنى است که مغرببه شمال آفریقا، مراکش و اروپا(غرب)اطلاق مىشود.
آنچه بیش از هر چیز باید مورد توجه باشد این است که نجمه باقطع نظر از نژاد و رنگ چهرهاش، یک انسان کامل بود و قابلیت هاو لیاقت هاى ویژهاى داشت که براى میزبانى معصوم و امام برگزیدهشد. او صدف با ارزشى بود که خداوند متعال مروارید رضا(ع)رابهمهمانى او فرستاد. او در زمره «ارحام مطهره» قرار گرفت. چراکه طاهره بود. او چشمهاى پاک بود که هرگز آلودگى به وى راهنیافت. براى شناخت ژرفاى وجود افراد، توجه به ویژگیهاى والاىآنان بهترین وسیله است و همیشه نمىتوان در آینه خانواده بهعظمت انسانها پىبرد.
پرتو دوم: در آینه آسمانىها
یکى از راههاى شناخت افراد، توجه به سخنانى است که در موردآنان گفته شده است. بویژه اگر گویندگان آن سخنان، خود ازبزرگان و برجستگان باشند، شخصیت معنوى نجمه، مادر معصوم، بارهااز زبان ائمه معصومین علیهم السلام و بزرگوارانى چون حمیدهمصفاه، معرفى شده است. در این قسمت، پرتوى از خورشید فضایل اینبانوى گرامى را بررسى مىکنیم:
على بن میثم، که به گفته «کندى» آشناترین افراد به امورائمه و ازدواجهاى آنان است، مىگوید:
«کانت من افضل النساء فى عقلها و دینها و اعظامها لمولاتهاحمیده المصفا حتى انها ماجلستبین یدیها منذ ملکتها اجلالالها.» (8)
او(نجمه)در تعقل و تدین و احترام و اکرام به مولایش حمیدهمصفا از بهترین زنان است; تا جایى که به خاطر تعظیم و اکراممولایش در برابر او نمىنشست.
در جاى دیگر مىگوید: حمیده مصفا به فرزندش امامکاظم(ع)فرمود:
«یابنى ان تکتم جاریه مارایت جاریه قط افضل منها.» (9)
پسرم! همانا «تکتم» کنیزى است که هرگز بهتر از وى کنیزىندیدم.
سپس سفارش این بانوى با عظمت را به فرزند خویش کرد و گفت:
«و هبتها لک فاستوص بها خیرا.»
او را به تو بخشیدم و سفارش مىکنم با او به نیکى رفتار کنى.
با اندک تامل در سخنان بزرگان زمان نجمه، در مىیابیم کهویژگیهاى او زبانزد خاص و عام بود و شخصیت معنوى و عبادى اومورد ستایش آشنایان قرار مىگرفت.
بر اساس روایات، پس از تولد امام رضا(ع)نجمه گفت:
«اعینونى بمرضعه» (10)
با آوردن دایهاى یارىام کنید.
از او پرسیده شد: آیا شیرکم دارید که یارى کننده مىخواهید؟
نجمه پاسخ داد:
«لا اکذب والله مانقص الدر و لکن على ورد من صلوتى و تسبیحىو قد نقص منذ ولدت.» (11)
من دروغ نمىگویم; به خدا سوگند شیر کم نشده است ولى از هنگامولادت فرزندم، دعاها و نمازهایم کاستى پذیرفته است.
این روایتبیانگر عظمت مقام معنوى نجمه است.
پس از تولد امام رضا(ع)، امام هفتم(ع)به اطاق نجمه وارد شد وفرمود:
«هنیئا لک یا نجمه کرامه ربک»
اى نجمه! لطفى که پروردگارت به تو فرمود، بر تو گوارا باد.
و نجمه فرزند عزیزش را که در پارچهاى سفید پیچیده بود، بهپدر بزرگوارش داد. حضرت پس از اینکه آداب ویژه نوزادان راانجام داد، فرزند را به مادر بازگرداند و فرمود:
«خذیه فانه بقیه الله تعالى فى ارضه» (12)
(اى نجمه!)بگیر او را که بقیه الله در زمین است.
با توجه به اوضاع سیاسى زمان امام هفتم که خفقان شدیدى حاکمبود و شناخت امام بعد از حضرت براى کسى جز افراد وارسته ورازدار و قابل اعتماد وجود نداشت. امام(ع)با صراحت کامل، امامبعد از خود را براى اولین بار به نجمه معرفى کرد.
او اولین کسى است که پس از امام هفتم(ع)از امامت امامهشتم(ع)آگاهى یافت.
پرتو سوم: مهربانانه چون گل
در مورد ازدواج امام موسى کاظم(ع)با نجمه، در روایات چنینآمده است:
وقتى حمیده مصفا، مادر امام موسى بن جعفر(ع)، نجمه را خرید،گفت: در خواب، پیامبر گرامى را دیدم فرمود: حمیده، این نجمهمتعلق به فرزندت موسى است و برایش از او فرزندى که بهترین فردروى زمین است، متولد خواهد شد.(13)
پس از اینکه حمیده این خواب را دید، نجمه را به امامهفتم(ع)بخشید و همواره متذکر صفات پسندیده او بود.
بنا بر آنچه در تاریخ ذکر شده است، امام رضا(ع)در سال 148 ه.ق دیده به جهان گشود. با توجه به اینکه در روایات متعدد از«مولده» بودن نجمه سخن به میان آمده است، برخى معناى اینواژه را «زاینده» مىدانند، مىتوان گفت: نجمه زنى زایا، بود.
در بعضى از روایات آمده است که «ستلد خیر اهل الارض» ; بهزودى بهترین اهل زمین را به دنیا مىآورد. بنابراین، نباید میانتاریخ ازدواج این دو بزرگوار و تولد على بن موسى(ع)فاصله زیادىباشد. از مجموع قراین موجود درمىیابیم که این ازدواج حوالى سال147 صورت گرفته است. بر اساس گفتار مورخان، شهادت امامصادق(ع)در سال 148 ه.ق(14)تحقق یافت. و هنگام تولد امامرضا(ع)، خلعت امامت، بر قامتبلند امام موسىبن جعفر(ع)پوشاندهشده بود.
آنچه در زندگى نجمه به عنوان مادر مشاهده مىشود، از ابعادزیرقابل بررسى است:
الف- چون تولد اولین فرزند نجمه، که اولین همسر امامهفتم(ع)بود، با تصدى خلافت و امامت همزمان بود، فشارهاى سیاسىحکومتبر خاندان بزرگوار امام هفتم(ع) به اوج خود رسید. شهادتامام صادق(ع)اذهان خیانتکار و پلید جاسوسان منصور را بیش ازپیش متوجه خانواده امام کاظم(ع)ساخت. در این موقعیت، زندگى وحفظ قداستها و تربیت صحیح فرزند و همدلى و همراهى با همسر،همواره ذهن این بانوى کریمه را به خود مشغول مىکرد. به طورطبیعى در خانهاى که پناهگاه فکرى و روحى و اعتقادى و سیاسىمردم است، نمىتوان یک زندگى آرام و بىدرد سر داشت. و اهالىخانه و بانوان نیز در امور سیاسى و اعتقادى دوشادوش مردانمىرزمند. تاریخ همیشه ایثارگرى هاى زنان در کنار مردان بزرگ رانانوشته گذاشته است. در کتب تاریخى مىخوانیم:
منصور عده زیادى از علویان را به شهادت رسانده و تعداد زیادىاز آنان نیز در زندانهاى او درگذشتند.(15)
از این رو زمان امام موسى کاظم(ع)براى شیعیان بسیار سخت ودردناک بود و زندگى خانوادگى حضرت نیز تحت تاثیر این فشارهاىسیاسى و روحى قرار داشت.
در چنین مواقعى، نقش زن بیش از دیگر زمانها مشهود است.
به هر حال، در این موقعیت «نجمه» مادر شد. «على بن میثم»
مىگوید: مادر بزرگم مىگفت: از نجمه مادر علىبن موسى(ع)شنیدم کهمىگفت:
وقتى به پسرم باردار شدم، سنگینى حمل را احساس نمىکردم و درخواب صداى تسبیح و تهلیل از درونم مىشنیدم که باعث هراسم مىشد.
وقتى از خواب بیدار مىشدم، چیزى نمىشنیدم و...(16)
ب- روایت فوق عظمت این بانوى نجابت را آشکار مىسازد. کودک«نجمه» ، امام بود و تسبیح و تهلیل در شکم مادر از امام بعیدنیست. دیگر معصومان(علیهم السلام) نیز در شکم مادر به تسبیح وتهلیل مىپرداختند; ولى آنچه اهمیت دارد، شنیدن این ذکرها بهوسیله نجمه است.
نجمه چنان روح بلندى داشت که صداى تسبیح معصوم(ع)را مىشنید.
افزون بر این، بصیرت و بینش وى به حدى است که این مطلب را جزءباورهاى خود دانسته، براى بیان عظمت فرزندش نقل مىکند تا امروزبه گوش ما برسد.
ج- در ادامه روایت چنین مىخوانیم:
وقتى فرزندم را در پارچهاى سفید پیچیدم و به همسرم دادم،پدرش در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه. آنگاه بر آبفرات دعایى خواند و کام على(امام رضا(ع» را با آب فراتبرداشت. سپس او را به من باز گرداند و فرمود: بگیر او را کهبقیه الله در زمین است.(17)
شاید نجمه، با ذکر این موارد براى مادر بزرگ على بن میثم،مىخواست مسایل تربیتى و مستحبات هنگام تولد را براى آیندگانبگوید و در واقع نوعى آموزش غیر مستقیم داشته باشد.
او در این روایت، مقام والاى امام رضا(ع)را چنین یادآورىمىکند:
وقتى او(فرزندم)را به دنیا آوردم، دستانش روى زمین بود و سرشبه سوى آسمان، لبهایش حرکت مىکردند گویا سخن مىگفت و... .
نجمه، افزون بر على بن موسى(ع)، فرزند دیگرى نیز داشت. اوحضرت معصومه(س) خوانده مىشد. دخترى که همواره در کنار پدر وبرادر بزرگوارش به مبارزه مشغول بود و در راه ولایت جان داد. اودر سال173 ه .ق، وقتى امام رضا(ع)25 ساله بود، به دنیا آمد.
در 10 سالگى پدر بزرگوارش را از دست داد و در سایه ولایتبرادرزیست.
اکنون قبر مطهر «مریم آل محمد(ص » در قم، قبله امید هزارانزائر شیعه به شمار مىآید. در کتاب «دلائل الامامه» مىخوانیم:
حضرت على بن موسى الرضا(ع)با حضرب فاطمه معصومه از یک مادرهستند.(18)
البته بسیارى از مورخان از ذکر این مطلب خود دارى کرده، ازمادر حضرت معصومه (س)با نامهاى متفاوت سخن گفتهاند.
پرتو چهارم: در محراب عبادت
عبادت اکسیرى است که مس وجود آدمیان را به طلاى ناب «خلیفهالله» تبدیل مىکند.
در سایه عبادات، انسان مىتواند قدرت انتخاب حق را داشتهباشد. عبادت به آدمى بصیرت مىدهد و چونان خورشید روشنگر راه حقاست. اولیاى الهى و بندگان خوب خدا همواره با دعا و راز ونیازهاى شبانه مانوس بودند و در خلوت از خداى یگانه کمال وپویایى مىطلبیدند.
«نجمه» در بوستان عبادت و عبودیت نفس کشید و تسبیح و تحمیدغنچههایى بود که بر لبان او شگفته مىشد. حاصل این عبادتها همانروایتى است که ذکر کردیم:
«در عقل و دین و ادب بهتر از او دیده نشد.»
پس از اینکه على بن موسى الرضا(ع)به رشد جسمى مطلوب رسید،مادر بزرگوارش طلب «دایه» کرد. بر اساس روایات، در این زمانامام رضا(ع) «تام الخلق» بود; یعنى از نظر جسمى در سن و سالخود کامل و تام بود.
شیر مادر برایش ضرورت نداشت. از این رو نجمه کمک مىطلبید ومىگوید: «ولکن على ورد من صلوتى و تسبیحى و قد نقص منذ ولدت»
(19)
براى من نماز و ذکرهایى بود که از زمان تولد این نوزاد کاستىپذیرفته است.
این بانوى عابد برنامه مشخص عبادى داشت، تا به این وسیلهارتباط کاملترى با خداى خویش ایجاد کند و موجبات قرب الى اللهرا بیش از پیش فراهم آورد. اکنون فرزندى که بنا به روایت، زیادشیر مىخورد: «کان الرضا یرتضع کثیرا و هو تام الخلق» مقدارىاز وقت عبادت او را مىگرفت. او با آنکه از وظایف ویژه مادرىآگاهى کامل دارد، احساس خطر مىکند و خواستار یارى مىشود.
او نیک مىداند که نوزاد، علاوه بر غذاى جسم، باید از غذاى روحنیز بهرهمند شود و تا زمانى که مادران از نظر معنوى و عبادى بربلنداى عبودیت و بندگى نباشند، نمىتوانند دست فرزندان راگرفته، به سوى قله تکامل معنوى بالا ببرند. از این رو، وقتىاحساس کرد جسم فرزندش به حد معمول رسید، در پى نورانیت دل وصفاى باطن بر آمد و با نماز و اذکار و تسبیحات در این جهت گامبرداشت. این نهایتبینش و بصیرت نجمه است که در زندگى برنامهریزى صحیحى داشت و هرگز برنامهاى را فداى برنامه دیگر نکرد. اودر روزمرگى فرو نرفت و پیوسته معبود را به خاطر داشت.
پرتو پنجم: بر ساحل صفات آسمانى
با اندکى تامل در روایات در مىیابیم که «نجمه» از صفات وویژگیهاى والا بهره مىبرد. هر چند همه این صفات آشکارا درروایات بیان نشده; ولى بخشى از آنها را مىتوان از لابلاى روایاتو گفتار مورخان دریافت.
او بانوى «عاقله» بود که با زمان آشنایى داشت و پابهپاىمعصوم(ع)مبارزه مىکرد. در تاریخ مىخوانیم:
آن زمان که امام(ع)در مدینه بود، هارون کسانى را بر حضرتگماشته بود تا از آنچه در گوشه و کنار خانه امام مىگذرد، وى راآگاه کنند. هارون از محبوبیتبسیار نافذ امام بیمناک بود.(20)
وقتى دشمن به عظمت امام و نفوذ امام در میان مردم مدینهپىبرد، با حیلههاى گوناگون وى را از مدینه به عراق تبعید کرد.
در این سفرهاى تحمیلى خانواده حضرت نیز با وى همراه بود.
همراهى با امام در این موقعیت نشان دهنده بردبارى و بینش سیاسىو اجتماعى نجمه است.
تدین و دیندارى به معناى واقعى آن نیز که در روایت على بنمیثم به آن اشاره شد، از صفات بارز این بانوى بزرگ به شمارمىآید.
از دیگر صفات این بانو، ادب و احترام نسبتبه دیگران است.
ادب از ظریف کارى هاى نظام هستى است که حتى در مورد خودپروردگار نیز مطرح شده است. ادب افراد بیانگر عقل و دینآنهاست. این سه صفت نورانى شخصیت افراد را شکل مىدهد.
صداقت و درستکارى نیز از صفات این بانو است که خود مىفرماید:
«لا اکذب و الله. ..» من دروغ نمىگویم به خدا قسم که ... .
در آستانه میلاد امام رضا(ع)و طلوع خورشید رضوى در آسمانولایت، یاد این بانوى بزرگوار را گرامى داشته، دست ارادت خویشرا به سمت آستان معنویت او دراز مىکنیم.
نجمه، مادر امام رضا(ع)اخترى است که مىتوان پرتوهاى زیر راگوشهاىازانوار شخصیت تابناک وى به شمارآورد.
پرتو اول: شناختشخص این بانوى نورانى.
پرتو دوم: شخصیتبانوى حرم امام هفتم(ع)از زبان دیگران.
پرتو سوم: نجمه بر مسند «مادرى» .
پرتو چهارم: عبادت، زیباترین نقش زندگانى «نجمه» .
پرتو پنجم: در صحیفه صفات این بانوى بزرگوار.
پرتو اول: آزادهاى از تبار بردگان
آنچه در نگاه اول به زندگانى مادر امام رضا(ع)مطرح مىشود ایناست که خانواده این بانو کیست؟ از کدام قبیله است؟
در باره والدین این بانوى گرامى در کتب مربوط به زندگانىامام رضا(ع)مطلبى دیده نمىشود. روایات متعدد یاد آورى مىکنندکه نجمه کنیز بود و توسط حمیده مصفاه، همسر گرامى امامصادق(ع)و یا شخص امام کاظم(ع)خریدارى شد.
متن روایت چنین است:
«حمیده مصفا، مادر امام هفتم که از زنان اشراف عجم بود،کنیزى(مولده)خرید که «تکتم» نام داشت. او از نظر عقل و دین وتعظیم و بزرگداشت مولاى خود، در شمار بهترین زنان جاى داشت.
حمیده مصفا و...» (1)
مولده یعنى کسى که در میان اعراب به دنیا آید و با آداب آنهابزرگ شود.
به هرحال «نجمه» کنیز بود. در آن زمان رسم چنان بود که هرکنیزى را به مولایش منتسب مىکردند.
نجمه به علت عقل، دین و سجایاى اخلاقىاش، که در روایتبالا ذکرشده، مورد توجه خاندان عصمت قرار گرفت.
وجود نامهاى متعدد براى این بانوى بزرگوار، موید دیگرى استکه کنیز بودنش را اثبات مىکند. در روایات نامهاى این بانو راچنین نوشتهاند:
و مادر امام رضا(ع)ام ولد(کنیز صاحب فرزند)است که به او امالبنین(کنیه آن بانوست.)مىگفتند و اسمش نجمه بود و به او «سکننوبیه» نیز مىگفته مىشد. تکتم نام دیگر او بود.(2)
یکى از محققان مىنویسد:
مادر امام رضا(ع)ام ولد است که به او ام البنین مىگویند. اسماو «اروى» و لقبش «شقراء نوبیه» است.(3)
با توجه به اینکه در عرب اسامى افراد با خصوصیات ظاهرى، قومىو شغلى افراد مناسبت دارد، شایسته است چند اسم از نامهاى اینبانوى گرامى معنا شود تا به این وسیله برخى از خصوصیات وىآشکار گردد.
«تکتم» ، از آن هنگام که توسط حمیده مصفا، مادر امامکاظم(ع)خریدارى شده، نام این بانو بود. در لغت عرب تکتم بهمعناى چاه زمزم است و چشمه است و شاید این نام از صفاى روح وادب این بزرگوار حکایت مىکند.
«نجمه» نیز به معناى ستاره درخشنده است.
پس از تولد امام رضا(ع)نامش را «طاهره» گذاشتند که بهمعناى پاکیزه است.
نام دیگر او «صقر» است که معناى آن تابش خورشید است.
«سمانه» به معناى والا و بلند مرتبه است.
«سکن النوبیه» به معناى ساکن «نوبا» است. کتب لغت«نوبیه» را یکى از سرزمینهاى قوم «بربر» دانستهاند. شاید«نامیمبیا» ، که امروزه در نقشههاى جغرافیایى مشاهده مىشودمعرب همان «نوبا» باشد.
طبق این صفت، نجمه باید زنى سیاه پوست از قوم بربر باشد، ولىبا توجه به صفت دیگرى که صاحب «الفصول المهمه» در کتاب خودنام مىبرد «شقراء نوبیه» باید رنگ پوست و موى حضرت روشنباشد; زیرا شقراء(4)به معناى سرخ و سفید و موى بور مایل بهقرمز است و این صفتبه سفید پوستها، بویژه مردم اروپا، اختصاصدارد.
با توجه به صفات و نامهاى این بانوى بزرگوار، نویسندگان ومورخان معاصر در تعیین قبیله و محل زندگانى وى احتمالهاىگوناگون مطرح مىکنند.
1- شهر معروف «مارسى» در اسپانیا که در قرن 11 میلادىاستقلال یافت; این از «خیزران مرسیه» (5)فهمیده مىشود.
2- تکتم یا طاهره زنى فرانسوى از ماریسى فرانسه است.(6)
3- منظور از «مغرب» شمال آفریقا و مقصود از «مرسى» شهربندرى الجزایر است و او الجزایرى است.(7)
این احتمالها، با توجه به یکى از نامهاى وى که «خیزرانمرسیه» است و اینکه در روایت آمده از برده فروشانى که از«مغرب» مىآمدند خریدارى شد، به ذهن مىآید. گفتنى است که مغرببه شمال آفریقا، مراکش و اروپا(غرب)اطلاق مىشود.
آنچه بیش از هر چیز باید مورد توجه باشد این است که نجمه باقطع نظر از نژاد و رنگ چهرهاش، یک انسان کامل بود و قابلیت هاو لیاقت هاى ویژهاى داشت که براى میزبانى معصوم و امام برگزیدهشد. او صدف با ارزشى بود که خداوند متعال مروارید رضا(ع)رابهمهمانى او فرستاد. او در زمره «ارحام مطهره» قرار گرفت. چراکه طاهره بود. او چشمهاى پاک بود که هرگز آلودگى به وى راهنیافت. براى شناخت ژرفاى وجود افراد، توجه به ویژگیهاى والاىآنان بهترین وسیله است و همیشه نمىتوان در آینه خانواده بهعظمت انسانها پىبرد.
پرتو دوم: در آینه آسمانىها
یکى از راههاى شناخت افراد، توجه به سخنانى است که در موردآنان گفته شده است. بویژه اگر گویندگان آن سخنان، خود ازبزرگان و برجستگان باشند، شخصیت معنوى نجمه، مادر معصوم، بارهااز زبان ائمه معصومین علیهم السلام و بزرگوارانى چون حمیدهمصفاه، معرفى شده است. در این قسمت، پرتوى از خورشید فضایل اینبانوى گرامى را بررسى مىکنیم:
على بن میثم، که به گفته «کندى» آشناترین افراد به امورائمه و ازدواجهاى آنان است، مىگوید:
«کانت من افضل النساء فى عقلها و دینها و اعظامها لمولاتهاحمیده المصفا حتى انها ماجلستبین یدیها منذ ملکتها اجلالالها.» (8)
او(نجمه)در تعقل و تدین و احترام و اکرام به مولایش حمیدهمصفا از بهترین زنان است; تا جایى که به خاطر تعظیم و اکراممولایش در برابر او نمىنشست.
در جاى دیگر مىگوید: حمیده مصفا به فرزندش امامکاظم(ع)فرمود:
«یابنى ان تکتم جاریه مارایت جاریه قط افضل منها.» (9)
پسرم! همانا «تکتم» کنیزى است که هرگز بهتر از وى کنیزىندیدم.
سپس سفارش این بانوى با عظمت را به فرزند خویش کرد و گفت:
«و هبتها لک فاستوص بها خیرا.»
او را به تو بخشیدم و سفارش مىکنم با او به نیکى رفتار کنى.
با اندک تامل در سخنان بزرگان زمان نجمه، در مىیابیم کهویژگیهاى او زبانزد خاص و عام بود و شخصیت معنوى و عبادى اومورد ستایش آشنایان قرار مىگرفت.
بر اساس روایات، پس از تولد امام رضا(ع)نجمه گفت:
«اعینونى بمرضعه» (10)
با آوردن دایهاى یارىام کنید.
از او پرسیده شد: آیا شیرکم دارید که یارى کننده مىخواهید؟
نجمه پاسخ داد:
«لا اکذب والله مانقص الدر و لکن على ورد من صلوتى و تسبیحىو قد نقص منذ ولدت.» (11)
من دروغ نمىگویم; به خدا سوگند شیر کم نشده است ولى از هنگامولادت فرزندم، دعاها و نمازهایم کاستى پذیرفته است.
این روایتبیانگر عظمت مقام معنوى نجمه است.
پس از تولد امام رضا(ع)، امام هفتم(ع)به اطاق نجمه وارد شد وفرمود:
«هنیئا لک یا نجمه کرامه ربک»
اى نجمه! لطفى که پروردگارت به تو فرمود، بر تو گوارا باد.
و نجمه فرزند عزیزش را که در پارچهاى سفید پیچیده بود، بهپدر بزرگوارش داد. حضرت پس از اینکه آداب ویژه نوزادان راانجام داد، فرزند را به مادر بازگرداند و فرمود:
«خذیه فانه بقیه الله تعالى فى ارضه» (12)
(اى نجمه!)بگیر او را که بقیه الله در زمین است.
با توجه به اوضاع سیاسى زمان امام هفتم که خفقان شدیدى حاکمبود و شناخت امام بعد از حضرت براى کسى جز افراد وارسته ورازدار و قابل اعتماد وجود نداشت. امام(ع)با صراحت کامل، امامبعد از خود را براى اولین بار به نجمه معرفى کرد.
او اولین کسى است که پس از امام هفتم(ع)از امامت امامهشتم(ع)آگاهى یافت.
پرتو سوم: مهربانانه چون گل
در مورد ازدواج امام موسى کاظم(ع)با نجمه، در روایات چنینآمده است:
وقتى حمیده مصفا، مادر امام موسى بن جعفر(ع)، نجمه را خرید،گفت: در خواب، پیامبر گرامى را دیدم فرمود: حمیده، این نجمهمتعلق به فرزندت موسى است و برایش از او فرزندى که بهترین فردروى زمین است، متولد خواهد شد.(13)
پس از اینکه حمیده این خواب را دید، نجمه را به امامهفتم(ع)بخشید و همواره متذکر صفات پسندیده او بود.
بنا بر آنچه در تاریخ ذکر شده است، امام رضا(ع)در سال 148 ه.ق دیده به جهان گشود. با توجه به اینکه در روایات متعدد از«مولده» بودن نجمه سخن به میان آمده است، برخى معناى اینواژه را «زاینده» مىدانند، مىتوان گفت: نجمه زنى زایا، بود.
در بعضى از روایات آمده است که «ستلد خیر اهل الارض» ; بهزودى بهترین اهل زمین را به دنیا مىآورد. بنابراین، نباید میانتاریخ ازدواج این دو بزرگوار و تولد على بن موسى(ع)فاصله زیادىباشد. از مجموع قراین موجود درمىیابیم که این ازدواج حوالى سال147 صورت گرفته است. بر اساس گفتار مورخان، شهادت امامصادق(ع)در سال 148 ه.ق(14)تحقق یافت. و هنگام تولد امامرضا(ع)، خلعت امامت، بر قامتبلند امام موسىبن جعفر(ع)پوشاندهشده بود.
آنچه در زندگى نجمه به عنوان مادر مشاهده مىشود، از ابعادزیرقابل بررسى است:
الف- چون تولد اولین فرزند نجمه، که اولین همسر امامهفتم(ع)بود، با تصدى خلافت و امامت همزمان بود، فشارهاى سیاسىحکومتبر خاندان بزرگوار امام هفتم(ع) به اوج خود رسید. شهادتامام صادق(ع)اذهان خیانتکار و پلید جاسوسان منصور را بیش ازپیش متوجه خانواده امام کاظم(ع)ساخت. در این موقعیت، زندگى وحفظ قداستها و تربیت صحیح فرزند و همدلى و همراهى با همسر،همواره ذهن این بانوى کریمه را به خود مشغول مىکرد. به طورطبیعى در خانهاى که پناهگاه فکرى و روحى و اعتقادى و سیاسىمردم است، نمىتوان یک زندگى آرام و بىدرد سر داشت. و اهالىخانه و بانوان نیز در امور سیاسى و اعتقادى دوشادوش مردانمىرزمند. تاریخ همیشه ایثارگرى هاى زنان در کنار مردان بزرگ رانانوشته گذاشته است. در کتب تاریخى مىخوانیم:
منصور عده زیادى از علویان را به شهادت رسانده و تعداد زیادىاز آنان نیز در زندانهاى او درگذشتند.(15)
از این رو زمان امام موسى کاظم(ع)براى شیعیان بسیار سخت ودردناک بود و زندگى خانوادگى حضرت نیز تحت تاثیر این فشارهاىسیاسى و روحى قرار داشت.
در چنین مواقعى، نقش زن بیش از دیگر زمانها مشهود است.
به هر حال، در این موقعیت «نجمه» مادر شد. «على بن میثم»
مىگوید: مادر بزرگم مىگفت: از نجمه مادر علىبن موسى(ع)شنیدم کهمىگفت:
وقتى به پسرم باردار شدم، سنگینى حمل را احساس نمىکردم و درخواب صداى تسبیح و تهلیل از درونم مىشنیدم که باعث هراسم مىشد.
وقتى از خواب بیدار مىشدم، چیزى نمىشنیدم و...(16)
ب- روایت فوق عظمت این بانوى نجابت را آشکار مىسازد. کودک«نجمه» ، امام بود و تسبیح و تهلیل در شکم مادر از امام بعیدنیست. دیگر معصومان(علیهم السلام) نیز در شکم مادر به تسبیح وتهلیل مىپرداختند; ولى آنچه اهمیت دارد، شنیدن این ذکرها بهوسیله نجمه است.
نجمه چنان روح بلندى داشت که صداى تسبیح معصوم(ع)را مىشنید.
افزون بر این، بصیرت و بینش وى به حدى است که این مطلب را جزءباورهاى خود دانسته، براى بیان عظمت فرزندش نقل مىکند تا امروزبه گوش ما برسد.
ج- در ادامه روایت چنین مىخوانیم:
وقتى فرزندم را در پارچهاى سفید پیچیدم و به همسرم دادم،پدرش در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه. آنگاه بر آبفرات دعایى خواند و کام على(امام رضا(ع» را با آب فراتبرداشت. سپس او را به من باز گرداند و فرمود: بگیر او را کهبقیه الله در زمین است.(17)
شاید نجمه، با ذکر این موارد براى مادر بزرگ على بن میثم،مىخواست مسایل تربیتى و مستحبات هنگام تولد را براى آیندگانبگوید و در واقع نوعى آموزش غیر مستقیم داشته باشد.
او در این روایت، مقام والاى امام رضا(ع)را چنین یادآورىمىکند:
وقتى او(فرزندم)را به دنیا آوردم، دستانش روى زمین بود و سرشبه سوى آسمان، لبهایش حرکت مىکردند گویا سخن مىگفت و... .
نجمه، افزون بر على بن موسى(ع)، فرزند دیگرى نیز داشت. اوحضرت معصومه(س) خوانده مىشد. دخترى که همواره در کنار پدر وبرادر بزرگوارش به مبارزه مشغول بود و در راه ولایت جان داد. اودر سال173 ه .ق، وقتى امام رضا(ع)25 ساله بود، به دنیا آمد.
در 10 سالگى پدر بزرگوارش را از دست داد و در سایه ولایتبرادرزیست.
اکنون قبر مطهر «مریم آل محمد(ص » در قم، قبله امید هزارانزائر شیعه به شمار مىآید. در کتاب «دلائل الامامه» مىخوانیم:
حضرت على بن موسى الرضا(ع)با حضرب فاطمه معصومه از یک مادرهستند.(18)
البته بسیارى از مورخان از ذکر این مطلب خود دارى کرده، ازمادر حضرت معصومه (س)با نامهاى متفاوت سخن گفتهاند.
پرتو چهارم: در محراب عبادت
عبادت اکسیرى است که مس وجود آدمیان را به طلاى ناب «خلیفهالله» تبدیل مىکند.
در سایه عبادات، انسان مىتواند قدرت انتخاب حق را داشتهباشد. عبادت به آدمى بصیرت مىدهد و چونان خورشید روشنگر راه حقاست. اولیاى الهى و بندگان خوب خدا همواره با دعا و راز ونیازهاى شبانه مانوس بودند و در خلوت از خداى یگانه کمال وپویایى مىطلبیدند.
«نجمه» در بوستان عبادت و عبودیت نفس کشید و تسبیح و تحمیدغنچههایى بود که بر لبان او شگفته مىشد. حاصل این عبادتها همانروایتى است که ذکر کردیم:
«در عقل و دین و ادب بهتر از او دیده نشد.»
پس از اینکه على بن موسى الرضا(ع)به رشد جسمى مطلوب رسید،مادر بزرگوارش طلب «دایه» کرد. بر اساس روایات، در این زمانامام رضا(ع) «تام الخلق» بود; یعنى از نظر جسمى در سن و سالخود کامل و تام بود.
شیر مادر برایش ضرورت نداشت. از این رو نجمه کمک مىطلبید ومىگوید: «ولکن على ورد من صلوتى و تسبیحى و قد نقص منذ ولدت»
(19)
براى من نماز و ذکرهایى بود که از زمان تولد این نوزاد کاستىپذیرفته است.
این بانوى عابد برنامه مشخص عبادى داشت، تا به این وسیلهارتباط کاملترى با خداى خویش ایجاد کند و موجبات قرب الى اللهرا بیش از پیش فراهم آورد. اکنون فرزندى که بنا به روایت، زیادشیر مىخورد: «کان الرضا یرتضع کثیرا و هو تام الخلق» مقدارىاز وقت عبادت او را مىگرفت. او با آنکه از وظایف ویژه مادرىآگاهى کامل دارد، احساس خطر مىکند و خواستار یارى مىشود.
او نیک مىداند که نوزاد، علاوه بر غذاى جسم، باید از غذاى روحنیز بهرهمند شود و تا زمانى که مادران از نظر معنوى و عبادى بربلنداى عبودیت و بندگى نباشند، نمىتوانند دست فرزندان راگرفته، به سوى قله تکامل معنوى بالا ببرند. از این رو، وقتىاحساس کرد جسم فرزندش به حد معمول رسید، در پى نورانیت دل وصفاى باطن بر آمد و با نماز و اذکار و تسبیحات در این جهت گامبرداشت. این نهایتبینش و بصیرت نجمه است که در زندگى برنامهریزى صحیحى داشت و هرگز برنامهاى را فداى برنامه دیگر نکرد. اودر روزمرگى فرو نرفت و پیوسته معبود را به خاطر داشت.
پرتو پنجم: بر ساحل صفات آسمانى
با اندکى تامل در روایات در مىیابیم که «نجمه» از صفات وویژگیهاى والا بهره مىبرد. هر چند همه این صفات آشکارا درروایات بیان نشده; ولى بخشى از آنها را مىتوان از لابلاى روایاتو گفتار مورخان دریافت.
او بانوى «عاقله» بود که با زمان آشنایى داشت و پابهپاىمعصوم(ع)مبارزه مىکرد. در تاریخ مىخوانیم:
آن زمان که امام(ع)در مدینه بود، هارون کسانى را بر حضرتگماشته بود تا از آنچه در گوشه و کنار خانه امام مىگذرد، وى راآگاه کنند. هارون از محبوبیتبسیار نافذ امام بیمناک بود.(20)
وقتى دشمن به عظمت امام و نفوذ امام در میان مردم مدینهپىبرد، با حیلههاى گوناگون وى را از مدینه به عراق تبعید کرد.
در این سفرهاى تحمیلى خانواده حضرت نیز با وى همراه بود.
همراهى با امام در این موقعیت نشان دهنده بردبارى و بینش سیاسىو اجتماعى نجمه است.
تدین و دیندارى به معناى واقعى آن نیز که در روایت على بنمیثم به آن اشاره شد، از صفات بارز این بانوى بزرگ به شمارمىآید.
از دیگر صفات این بانو، ادب و احترام نسبتبه دیگران است.
ادب از ظریف کارى هاى نظام هستى است که حتى در مورد خودپروردگار نیز مطرح شده است. ادب افراد بیانگر عقل و دینآنهاست. این سه صفت نورانى شخصیت افراد را شکل مىدهد.
صداقت و درستکارى نیز از صفات این بانو است که خود مىفرماید:
«لا اکذب و الله. ..» من دروغ نمىگویم به خدا قسم که ... .
در آستانه میلاد امام رضا(ع)و طلوع خورشید رضوى در آسمانولایت، یاد این بانوى بزرگوار را گرامى داشته، دست ارادت خویشرا به سمت آستان معنویت او دراز مىکنیم.