آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

اینک ما، در پرتو ستاره‏اى مى‏آساییم که خورشید و ماه در دامن‏او متولد شدند. خورشید خراسان و ماه قم. ستاره‏اى به نام‏«نجمه‏» که در آسمان زندگانى امام موسى کاظم(ع)پدیدار شد،شعاع نورش پس از قرنها هنوز از مشرق ایران مشهد مى‏تابد ودر قم، آشیانه عترت علیهم السلام، تلالو دارد.
نجمه، مادر امام رضا(ع)اخترى است که مى‏توان پرتوهاى زیر راگوشه‏اى‏ازانوار شخصیت تابناک وى به شمارآورد.
پرتو اول: شناخت‏شخص این بانوى نورانى.
پرتو دوم: شخصیت‏بانوى حرم امام هفتم(ع)از زبان دیگران.
پرتو سوم: نجمه بر مسند «مادرى‏» .
پرتو چهارم: عبادت، زیباترین نقش زندگانى «نجمه‏» .
پرتو پنجم: در صحیفه صفات این بانوى بزرگوار.
پرتو اول: آزاده‏اى از تبار بردگان
آنچه در نگاه اول به زندگانى مادر امام رضا(ع)مطرح مى‏شود این‏است که خانواده این بانو کیست؟ از کدام قبیله است؟
در باره والدین این بانوى گرامى در کتب مربوط به زندگانى‏امام رضا(ع)مطلبى دیده نمى‏شود. روایات متعدد یاد آورى مى‏کنندکه نجمه کنیز بود و توسط حمیده مصفاه، همسر گرامى امام‏صادق(ع)و یا شخص امام کاظم(ع)خریدارى شد.
متن روایت چنین است:
«حمیده مصفا، مادر امام هفتم که از زنان اشراف عجم بود،کنیزى(مولده)خرید که «تکتم‏» نام داشت. او از نظر عقل و دین وتعظیم و بزرگداشت مولاى خود، در شمار بهترین زنان جاى داشت.
حمیده مصفا و...» (1)
مولده یعنى کسى که در میان اعراب به دنیا آید و با آداب آنهابزرگ شود.
به هرحال «نجمه‏» کنیز بود. در آن زمان رسم چنان بود که هرکنیزى را به مولایش منتسب مى‏کردند.
نجمه به علت عقل، دین و سجایاى اخلاقى‏اش، که در روایت‏بالا ذکرشده، مورد توجه خاندان عصمت قرار گرفت.
وجود نامهاى متعدد براى این بانوى بزرگوار، موید دیگرى است‏که کنیز بودنش را اثبات مى‏کند. در روایات نامهاى این بانو راچنین نوشته‏اند:
و مادر امام رضا(ع)ام ولد(کنیز صاحب فرزند)است که به او ام‏البنین(کنیه آن بانوست.)مى‏گفتند و اسمش نجمه بود و به او «سکن‏نوبیه‏» نیز مى‏گفته مى‏شد. تکتم نام دیگر او بود.(2)
یکى از محققان مى‏نویسد:
مادر امام رضا(ع)ام ولد است که به او ام البنین مى‏گویند. اسم‏او «اروى‏» و لقبش «شقراء نوبیه‏» است.(3)
با توجه به اینکه در عرب اسامى افراد با خصوصیات ظاهرى، قومى‏و شغلى افراد مناسبت دارد، شایسته است چند اسم از نامهاى این‏بانوى گرامى معنا شود تا به این وسیله برخى از خصوصیات وى‏آشکار گردد.
«تکتم‏» ، از آن هنگام که توسط حمیده مصفا، مادر امام‏کاظم(ع)خریدارى شده، نام این بانو بود. در لغت عرب تکتم به‏معناى چاه زمزم است و چشمه است و شاید این نام از صفاى روح وادب این بزرگوار حکایت مى‏کند.
«نجمه‏» نیز به معناى ستاره درخشنده است.
پس از تولد امام رضا(ع)نامش را «طاهره‏» گذاشتند که به‏معناى پاکیزه است.
نام دیگر او «صقر» است که معناى آن تابش خورشید است.
«سمانه‏» به معناى والا و بلند مرتبه است.
«سکن النوبیه‏» به معناى ساکن «نوبا» است. کتب لغت‏«نوبیه‏» را یکى از سرزمینهاى قوم «بربر» دانسته‏اند. شاید«نامیمبیا» ، که امروزه در نقشه‏هاى جغرافیایى مشاهده مى‏شودمعرب همان «نوبا» باشد.
طبق این صفت، نجمه باید زنى سیاه پوست از قوم بربر باشد، ولى‏با توجه به صفت دیگرى که صاحب «الفصول المهمه‏» در کتاب خودنام مى‏برد «شقراء نوبیه‏» باید رنگ پوست و موى حضرت روشن‏باشد; زیرا شقراء(4)به معناى سرخ و سفید و موى بور مایل به‏قرمز است و این صفت‏به سفید پوست‏ها، بویژه مردم اروپا، اختصاص‏دارد.
با توجه به صفات و نامهاى این بانوى بزرگوار، نویسندگان ومورخان معاصر در تعیین قبیله و محل زندگانى وى احتمالهاى‏گوناگون مطرح مى‏کنند.
1- شهر معروف «مارسى‏» در اسپانیا که در قرن 11 میلادى‏استقلال یافت; این از «خیزران مرسیه‏» (5)فهمیده مى‏شود.
2- تکتم یا طاهره زنى فرانسوى از ماریسى فرانسه است.(6)
3- منظور از «مغرب‏» شمال آفریقا و مقصود از «مرسى‏» شهربندرى الجزایر است و او الجزایرى است.(7)
این احتمالها، با توجه به یکى از نامهاى وى که «خیزران‏مرسیه‏» است و اینکه در روایت آمده از برده فروشانى که از«مغرب‏» مى‏آمدند خریدارى شد، به ذهن مى‏آید. گفتنى است که مغرب‏به شمال آفریقا، مراکش و اروپا(غرب)اطلاق مى‏شود.
آنچه بیش از هر چیز باید مورد توجه باشد این است که نجمه باقطع نظر از نژاد و رنگ چهره‏اش، یک انسان کامل بود و قابلیت هاو لیاقت هاى ویژه‏اى داشت که براى میزبانى معصوم و امام برگزیده‏شد. او صدف با ارزشى بود که خداوند متعال مروارید رضا(ع)رابه‏مهمانى او فرستاد. او در زمره «ارحام مطهره‏» قرار گرفت. چراکه طاهره بود. او چشمه‏اى پاک بود که هرگز آلودگى به وى راه‏نیافت. براى شناخت ژرفاى وجود افراد، توجه به ویژگیهاى والاى‏آنان بهترین وسیله است و همیشه نمى‏توان در آینه خانواده به‏عظمت انسانها پى‏برد.
پرتو دوم: در آینه آسمانى‏ها
یکى از راههاى شناخت افراد، توجه به سخنانى است که در موردآنان گفته شده است. بویژه اگر گویندگان آن سخنان، خود ازبزرگان و برجستگان باشند، شخصیت معنوى نجمه، مادر معصوم، بارهااز زبان ائمه معصومین علیهم السلام و بزرگوارانى چون حمیده‏مصفاه، معرفى شده است. در این قسمت، پرتوى از خورشید فضایل این‏بانوى گرامى را بررسى مى‏کنیم:
على بن میثم، که به گفته «کندى‏» آشناترین افراد به امورائمه و ازدواجهاى آنان است، مى‏گوید:
«کانت من افضل النساء فى عقلها و دینها و اعظامها لمولاتهاحمیده المصفا حتى انها ماجلست‏بین یدیها منذ ملکتها اجلالالها.» (8)
او(نجمه)در تعقل و تدین و احترام و اکرام به مولایش حمیده‏مصفا از بهترین زنان است; تا جایى که به خاطر تعظیم و اکرام‏مولایش در برابر او نمى‏نشست.
در جاى دیگر مى‏گوید: حمیده مصفا به فرزندش امام‏کاظم(ع)فرمود:
«یابنى ان تکتم جاریه مارایت جاریه قط افضل منها.» (9)
پسرم! همانا «تکتم‏» کنیزى است که هرگز بهتر از وى کنیزى‏ندیدم.
سپس سفارش این بانوى با عظمت را به فرزند خویش کرد و گفت:
«و هبتها لک فاستوص بها خیرا.»
او را به تو بخشیدم و سفارش مى‏کنم با او به نیکى رفتار کنى.
با اندک تامل در سخنان بزرگان زمان نجمه، در مى‏یابیم که‏ویژگیهاى او زبانزد خاص و عام بود و شخصیت معنوى و عبادى اومورد ستایش آشنایان قرار مى‏گرفت.
بر اساس روایات، پس از تولد امام رضا(ع)نجمه گفت:
«اعینونى بمرضعه‏» (10)
با آوردن دایه‏اى یارى‏ام کنید.
از او پرسیده شد: آیا شیرکم دارید که یارى کننده مى‏خواهید؟
نجمه پاسخ داد:
«لا اکذب والله مانقص الدر و لکن على ورد من صلوتى و تسبیحى‏و قد نقص منذ ولدت.» (11)
من دروغ نمى‏گویم; به خدا سوگند شیر کم نشده است ولى از هنگام‏ولادت فرزندم، دعاها و نمازهایم کاستى پذیرفته است.
این روایت‏بیانگر عظمت مقام معنوى نجمه است.
پس از تولد امام رضا(ع)، امام هفتم(ع)به اطاق نجمه وارد شد وفرمود:
«هنیئا لک یا نجمه کرامه ربک‏»
اى نجمه! لطفى که پروردگارت به تو فرمود، بر تو گوارا باد.
و نجمه فرزند عزیزش را که در پارچه‏اى سفید پیچیده بود، به‏پدر بزرگوارش داد. حضرت پس از اینکه آداب ویژه نوزادان راانجام داد، فرزند را به مادر بازگرداند و فرمود:
«خذیه فانه بقیه الله تعالى فى ارضه‏» (12)
(اى نجمه!)بگیر او را که بقیه الله در زمین است.
با توجه به اوضاع سیاسى زمان امام هفتم که خفقان شدیدى حاکم‏بود و شناخت امام بعد از حضرت براى کسى جز افراد وارسته ورازدار و قابل اعتماد وجود نداشت. امام(ع)با صراحت کامل، امام‏بعد از خود را براى اولین بار به نجمه معرفى کرد.
او اولین کسى است که پس از امام هفتم(ع)از امامت امام‏هشتم(ع)آگاهى یافت.
پرتو سوم: مهربانانه چون گل
در مورد ازدواج امام موسى کاظم(ع)با نجمه، در روایات چنین‏آمده است:
وقتى حمیده مصفا، مادر امام موسى بن جعفر(ع)، نجمه را خرید،گفت: در خواب، پیامبر گرامى را دیدم فرمود: حمیده، این نجمه‏متعلق به فرزندت موسى است و برایش از او فرزندى که بهترین فردروى زمین است، متولد خواهد شد.(13)
پس از اینکه حمیده این خواب را دید، نجمه را به امام‏هفتم(ع)بخشید و همواره متذکر صفات پسندیده او بود.
بنا بر آنچه در تاریخ ذکر شده است، امام رضا(ع)در سال 148 ه.ق دیده به جهان گشود. با توجه به اینکه در روایات متعدد از«مولده‏» بودن نجمه سخن به میان آمده است، برخى معناى این‏واژه را «زاینده‏» مى‏دانند، مى‏توان گفت: نجمه زنى زایا، بود.
در بعضى از روایات آمده است که «ستلد خیر اهل الارض‏» ; به‏زودى بهترین اهل زمین را به دنیا مى‏آورد. بنابراین، نباید میان‏تاریخ ازدواج این دو بزرگوار و تولد على بن موسى(ع)فاصله زیادى‏باشد. از مجموع قراین موجود درمى‏یابیم که این ازدواج حوالى سال‏147 صورت گرفته است. بر اساس گفتار مورخان، شهادت امام‏صادق(ع)در سال 148 ه.ق(14)تحقق یافت. و هنگام تولد امام‏رضا(ع)، خلعت امامت، بر قامت‏بلند امام موسى‏بن جعفر(ع)پوشانده‏شده بود.
آنچه در زندگى نجمه به عنوان مادر مشاهده مى‏شود، از ابعادزیرقابل بررسى است:
الف- چون تولد اولین فرزند نجمه، که اولین همسر امام‏هفتم(ع)بود، با تصدى خلافت و امامت همزمان بود، فشارهاى سیاسى‏حکومت‏بر خاندان بزرگوار امام هفتم(ع) به اوج خود رسید. شهادت‏امام صادق(ع)اذهان خیانتکار و پلید جاسوسان منصور را بیش ازپیش متوجه خانواده امام کاظم(ع)ساخت. در این موقعیت، زندگى وحفظ قداست‏ها و تربیت صحیح فرزند و همدلى و همراهى با همسر،همواره ذهن این بانوى کریمه را به خود مشغول مى‏کرد. به طورطبیعى در خانه‏اى که پناهگاه فکرى و روحى و اعتقادى و سیاسى‏مردم است، نمى‏توان یک زندگى آرام و بى‏درد سر داشت. و اهالى‏خانه و بانوان نیز در امور سیاسى و اعتقادى دوشادوش مردان‏مى‏رزمند. تاریخ همیشه ایثارگرى هاى زنان در کنار مردان بزرگ رانانوشته گذاشته است. در کتب تاریخى مى‏خوانیم:
منصور عده زیادى از علویان را به شهادت رسانده و تعداد زیادى‏از آنان نیز در زندانهاى او درگذشتند.(15)
از این رو زمان امام موسى کاظم(ع)براى شیعیان بسیار سخت ودردناک بود و زندگى خانوادگى حضرت نیز تحت تاثیر این فشارهاى‏سیاسى و روحى قرار داشت.
در چنین مواقعى، نقش زن بیش از دیگر زمانها مشهود است.
به هر حال، در این موقعیت «نجمه‏» مادر شد. «على بن میثم‏»
مى‏گوید: مادر بزرگم مى‏گفت: از نجمه مادر على‏بن موسى(ع)شنیدم که‏مى‏گفت:
وقتى به پسرم باردار شدم، سنگینى حمل را احساس نمى‏کردم و درخواب صداى تسبیح و تهلیل از درونم مى‏شنیدم که باعث هراسم مى‏شد.
وقتى از خواب بیدار مى‏شدم، چیزى نمى‏شنیدم و...(16)
ب- روایت فوق عظمت این بانوى نجابت را آشکار مى‏سازد. کودک‏«نجمه‏» ، امام بود و تسبیح و تهلیل در شکم مادر از امام بعیدنیست. دیگر معصومان(علیهم السلام) نیز در شکم مادر به تسبیح وتهلیل مى‏پرداختند; ولى آنچه اهمیت دارد، شنیدن این ذکرها به‏وسیله نجمه است.
نجمه چنان روح بلندى داشت که صداى تسبیح معصوم(ع)را مى‏شنید.
افزون بر این، بصیرت و بینش وى به حدى است که این مطلب را جزءباورهاى خود دانسته، براى بیان عظمت فرزندش نقل مى‏کند تا امروزبه گوش ما برسد.
ج- در ادامه روایت چنین مى‏خوانیم:
وقتى فرزندم را در پارچه‏اى سفید پیچیدم و به همسرم دادم،پدرش در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه. آنگاه بر آب‏فرات دعایى خواند و کام على(امام رضا(ع‏» را با آب فرات‏برداشت. سپس او را به من باز گرداند و فرمود: بگیر او را که‏بقیه الله در زمین است.(17)
شاید نجمه، با ذکر این موارد براى مادر بزرگ على بن میثم،مى‏خواست مسایل تربیتى و مستحبات هنگام تولد را براى آیندگان‏بگوید و در واقع نوعى آموزش غیر مستقیم داشته باشد.
او در این روایت، مقام والاى امام رضا(ع)را چنین یادآورى‏مى‏کند:
وقتى او(فرزندم)را به دنیا آوردم، دستانش روى زمین بود و سرش‏به سوى آسمان، لبهایش حرکت مى‏کردند گویا سخن مى‏گفت و... .
نجمه، افزون بر على بن موسى(ع)، فرزند دیگرى نیز داشت. اوحضرت معصومه(س) خوانده مى‏شد. دخترى که همواره در کنار پدر وبرادر بزرگوارش به مبارزه مشغول بود و در راه ولایت جان داد. اودر سال‏173 ه .ق، وقتى امام رضا(ع)25 ساله بود، به دنیا آمد.
در 10 سالگى پدر بزرگوارش را از دست داد و در سایه ولایت‏برادرزیست.
اکنون قبر مطهر «مریم آل محمد(ص » در قم، قبله امید هزاران‏زائر شیعه به شمار مى‏آید. در کتاب «دلائل الامامه‏» مى‏خوانیم:
حضرت على بن موسى الرضا(ع)با حضرب فاطمه معصومه از یک مادرهستند.(18)
البته بسیارى از مورخان از ذکر این مطلب خود دارى کرده، ازمادر حضرت معصومه (س)با نامهاى متفاوت سخن گفته‏اند.
پرتو چهارم: در محراب عبادت
عبادت اکسیرى است که مس وجود آدمیان را به طلاى ناب «خلیفه‏الله‏» تبدیل مى‏کند.
در سایه عبادات، انسان مى‏تواند قدرت انتخاب حق را داشته‏باشد. عبادت به آدمى بصیرت مى‏دهد و چونان خورشید روشنگر راه حق‏است. اولیاى الهى و بندگان خوب خدا همواره با دعا و راز ونیازهاى شبانه مانوس بودند و در خلوت از خداى یگانه کمال وپویایى مى‏طلبیدند.
«نجمه‏» در بوستان عبادت و عبودیت نفس کشید و تسبیح و تحمیدغنچه‏هایى بود که بر لبان او شگفته مى‏شد. حاصل این عبادتها همان‏روایتى است که ذکر کردیم:
«در عقل و دین و ادب بهتر از او دیده نشد.»
پس از اینکه على بن موسى الرضا(ع)به رشد جسمى مطلوب رسید،مادر بزرگوارش طلب «دایه‏» کرد. بر اساس روایات، در این زمان‏امام رضا(ع) «تام الخلق‏» بود; یعنى از نظر جسمى در سن و سال‏خود کامل و تام بود.
شیر مادر برایش ضرورت نداشت. از این رو نجمه کمک مى‏طلبید ومى‏گوید: «ولکن على ورد من صلوتى و تسبیحى و قد نقص منذ ولدت‏»
(19)
براى من نماز و ذکرهایى بود که از زمان تولد این نوزاد کاستى‏پذیرفته است.
این بانوى عابد برنامه مشخص عبادى داشت، تا به این وسیله‏ارتباط کاملترى با خداى خویش ایجاد کند و موجبات قرب الى الله‏را بیش از پیش فراهم آورد. اکنون فرزندى که بنا به روایت، زیادشیر مى‏خورد: «کان الرضا یرتضع کثیرا و هو تام الخلق‏» مقدارى‏از وقت عبادت او را مى‏گرفت. او با آنکه از وظایف ویژه مادرى‏آگاهى کامل دارد، احساس خطر مى‏کند و خواستار یارى مى‏شود.
او نیک مى‏داند که نوزاد، علاوه بر غذاى جسم، باید از غذاى روح‏نیز بهره‏مند شود و تا زمانى که مادران از نظر معنوى و عبادى بربلنداى عبودیت و بندگى نباشند، نمى‏توانند دست فرزندان راگرفته، به سوى قله تکامل معنوى بالا ببرند. از این رو، وقتى‏احساس کرد جسم فرزندش به حد معمول رسید، در پى نورانیت دل وصفاى باطن بر آمد و با نماز و اذکار و تسبیحات در این جهت گام‏برداشت. این نهایت‏بینش و بصیرت نجمه است که در زندگى برنامه‏ریزى صحیحى داشت و هرگز برنامه‏اى را فداى برنامه دیگر نکرد. اودر روزمرگى فرو نرفت و پیوسته معبود را به خاطر داشت.
پرتو پنجم: بر ساحل صفات آسمانى
با اندکى تامل در روایات در مى‏یابیم که «نجمه‏» از صفات وویژگیهاى والا بهره مى‏برد. هر چند همه این صفات آشکارا درروایات بیان نشده; ولى بخشى از آنها را مى‏توان از لابلاى روایات‏و گفتار مورخان دریافت.
او بانوى «عاقله‏» بود که با زمان آشنایى داشت و پابه‏پاى‏معصوم(ع)مبارزه مى‏کرد. در تاریخ مى‏خوانیم:
آن زمان که امام(ع)در مدینه بود، هارون کسانى را بر حضرت‏گماشته بود تا از آنچه در گوشه و کنار خانه امام مى‏گذرد، وى راآگاه کنند. هارون از محبوبیت‏بسیار نافذ امام بیمناک بود.(20)
وقتى دشمن به عظمت امام و نفوذ امام در میان مردم مدینه‏پى‏برد، با حیله‏هاى گوناگون وى را از مدینه به عراق تبعید کرد.
در این سفرهاى تحمیلى خانواده حضرت نیز با وى همراه بود.
همراهى با امام در این موقعیت نشان دهنده بردبارى و بینش سیاسى‏و اجتماعى نجمه است.
تدین و دیندارى به معناى واقعى آن نیز که در روایت على بن‏میثم به آن اشاره شد، از صفات بارز این بانوى بزرگ به شمارمى‏آید.
از دیگر صفات این بانو، ادب و احترام نسبت‏به دیگران است.
ادب از ظریف کارى هاى نظام هستى است که حتى در مورد خودپروردگار نیز مطرح شده است. ادب افراد بیانگر عقل و دین‏آنهاست. این سه صفت نورانى شخصیت افراد را شکل مى‏دهد.
صداقت و درستکارى نیز از صفات این بانو است که خود مى‏فرماید:
«لا اکذب و الله. ..» من دروغ نمى‏گویم به خدا قسم که ... .
در آستانه میلاد امام رضا(ع)و طلوع خورشید رضوى در آسمان‏ولایت، یاد این بانوى بزرگوار را گرامى داشته، دست ارادت خویش‏را به سمت آستان معنویت او دراز مى‏کنیم.

تبلیغات