امام على و تربیت فرزند (1)
آرشیو
چکیده
متن
مقوله تربیت از ابتدایىترین و اساسىترین نیازهاى زندگى بشرىاست و نه تنها تربیت لازمه جدایى ناپذیر زندگى که متن آن بوده وبلکه زندگى ، از گهواره تا گورش جلوهاى از آن است . انسان تنهادر پرتو تربیت صحیح است که بهعنوان موجودى هدفمند و اندیشه ورزبه اهداف وآرمانهاى خود دستیازیده و قله رفیع سعادت مطلوبخویش را فتح مىنماید ; از این رهگذر براى انسان مسلمان تربیتاسلامى ضرورتى مضاعف دارد زیرا انسانى که گردنبند مروارید دانهدین و بندگى خالق متعال رابر گردن آویخته جز در پرتو تربیتصحیح اسلامى به مدال افتخار عبودیت و تسلیم نائل نمى آید ، ازسویى دیگر چنین انسان مسلمانى براى پیمودن راه سعادت و بندگىاحتیاج به الگوهاى مطمئن عملى دارد تا با نصبالعین قراردادندیدگاههاو سیره عملى آنان ، هم راه صحیح بندگى و سعادت رابپیماید و هم در این وادى سریعتر گام نهد و سریعتر به مقصدنایل آید ، از این رو معصومین (علیهم السلام) که از گوهر عصمتو مصونیت از خطا و اشتباه برخوردارند . بهترین و مطمئنترینالگوهاى تربیتى بوده و ارائه دیدگاههاو کشف و عرضه سیره تربیتىآنان یک ضرورت انکارناپذیر براى پویندگان عرصه تعلیم و تربیتاسلامى است و در این میان ، ارائه دیدگاههاو سیره تربیتى امامعلى (ع) که خود «اب الائمه» و سرسلسله جانشینان بهحق نبوىو سرآغاز تجلیگاه امامت معصومین (علیهم السلام) و نخستینتشکیل دهنده حکومت اسلامى علوى است . بر ضرورت این کار مىافزاید
مبحثاول : اهمیت تربیت فرزندان و ضرورت تسریع در آن و هدفنهایى از آن :
الف) اهمیت تربیت فرزندان :
تربیت از حیاتى ترین ابعاد زندگى انسان است و در پرتو آن ،انسان به سعادت مطلوب نائل مىآید . بزرگ مربى اسلام ، على (ع)در سخنان دربار خود بارهاوبارها از این امر مهم پرده برداشته وآثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و پیامدهاى منفى بىتوجهى به آنرا بیان داشتهاند . اما پیش از بیان دیدگاههاى حضرت در اینزمینه ، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزندارائه نمائیم . بر خلاف برداشت و نگرش برخى افراد که از فرزندبیشتر به عنوان ابزارى براى پاسخگویى به نیاز عاطفى والدین ونیز عضوى براى تامین و خدمتبه خانواده و مایه فخر و مباهاتوالدین نگریسته مىشود ، امام على (ع) به فرزند بسى فراتر ازاین نگریسته و آن را عطیهاى الهى بر شمردهاند که در پرتو توجهو تربیت والدین به رشد کافى رسیده و در پى نیکوکارى و احسان بهوالدین بر مىآید . در نهجالبلاغه آمده است که : «در حضور امامعلى (ع) مردى به دیگرى تولد پسرش را این چنین تبریک گفت : «گوارایتباد رزمجویى سوارکار !» آن حضرت از نوع تبریک گفتناو نهى نمود و تبریک گفتنى این چنین رابه او توصیه نمود : «امید که بخشندهاش را سپاسگزار باشى و این عطیه الهى مبارکتباد، او به رشد دلپذیر برسد و تونیز ازنیکى و خیرش بهرهمند شوى .
» (1) پس از آن که از نگرش على (ع) نسبتبه فرزند آگاهشدیم ، اینک به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرتاشاره مىکنیم ; آن حضرت درسخنى کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، تربیت و ادبآموزى را میراثى بى مانند تلقى نمودهاند . معمولابا در گذشت انسان ، نگهبان میزان و مقدار میراث به ارث گذاشتهاو معطوف است و چنانچه فردى متمول و ثروتمند باشد ، اقلامى ازمیراث همانند زمین ، خانه و ماشین در نظر کوته نظران ، بزرگ ومهم جلوه مىنماید اما از دیدگاه امام مربیان ، على (ع) ،میراثى به مانند ادب و تربیت وجود ندارد «لامیراث کالادب» (2) و هرگز املاک و دارایىهاى باقیمانده مادى ، قابل مقایسه بامیراث گرانبهاى ادب و تربیت صحیح براى فرزندان نیست . واز اینروست که در سخنى دیگر ، آنحضرت فرمود : «گرانبهاترین چیزى کهپدران براى فرزندانشان به ارث مىگذارند ، ادب است .» (3) على (ع) ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح وپیامد بىتوجهى به امر خطیر تربیت را «رشد یافتن فرزند ناصالح» برشمرده و براى هریک از این دو ، آثار و نتائج مثبت و منفىبیان نمودهاند . از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس وآرامش والدین است لذا مىفرماید : «انس و آرامش در سه چیز است: همسرى که با شوهرش توافق داشته باشد ، فرزندى که صالح باشد وبرادرى که موافق و هم راءى انسان باشد .» (4) همچنین درسخن دیگرى فرزند صالح را نیکوترین یادگار و بلکه مساوى با همهیادگارهاى باقیمانده از والدین ، معرفى مىنماید : «الولدالصالح احد الذکرین» مرحوم خوانسارى در ترجمه و شرح خود بر«غررالحکم و دررالکلم» ذیل این حدیث مىگوید : «فرزندصالح نیکوتر دو یاد است ; یعنى اسباب یاد کسى به نیکویى دوتاست: یکى فرزند صالح که از او بماند و دیگرى سایر اسباب او .
فرزند صالح نیکوتر از همه آنهاستیا اینکه فرزند صالح را با هرسببى بسنجند ، از آن سبب نیکوتر است» (5) از سویى دیگر آن حضرت آثار سو و پیامدهاى منفى پرورش فرزندناصالح را مورد توجه قرار داده و همه رهروانصدیق خود را از بىتوجهى به تربیت صحیح فرزندان برحذر داشتهاست . ایشان در سخنى فرزند ناصالح را مایه نابودى شرف و بلندىمرتبه پدران خود و عیبناک کننده پیشینیان خود معرفى مىنماید . (6) و در کلامى دیگر از فرزند ناصالح به آلوده کنندهپیشینیانخود و فاسد کننده اولاد و بازماندگان یاد مىکنند . (7) همچنیندر سخنى دیگر او را مایه محنت و شومى دانسته (8) و در بیانىبلیغ ، فرزند ناخلف را شدیدترین مصیبتها معرفى نمودهاند (9) . فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگى وانسانیتخویش را از دست مىدهد ، که گاهى ممکن است پدر صالح وشایسته را به انسانى ناصالح مبدل گرداند ; على (ع) دربارهزبیر فرمود : «پیوسته زبیر مردى از ما اهلبیت (علیهم السلام) بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد (و اورا از ما جدا کرد .» (10)
ب) ضرورت تسریع در تربیت فرزندان از دیدگاه امام على (ع):
براى موجوداتى که در طریق تغییر ، تحول ، رشد و تکامل هستندمعمولا موسم مناسبى وجود دارد که در آن به بهترین و مناسبترینرشد خود مىرسند و آثار مورد انتظار از آنها تجلى مىیابد ، گلهادر موسم بهار مىرویند ، چشمه ها در فصل زمستان جارى مىشوند .
ابرها در زمستان بارور مى گردند و قطرات بارانش میهمان زمینمىگردند و . . . تربیت فرزند نیز موسم مناسب خود را دارد که درآن بهتر و آسانتر به بار مىنشیند . موسم مناسب تربیت ، دراوایل زندگى یعنى دوره کودکى ، نوجوانى و عنفوان جوانى است ،آنگاه که فرزند هنوز قلبى آسمانى و بىآلایش دارد ، آنگاه کههنوز هواهاى نفسانى و خواهشهاى غیر انسانى به سرزمین وجود اوهجمه نیاورده ، آنگاه که هنوز پلیدىها و زنگارها میهمانناخواسته دل او نگشته و کشتزار دل او آماده پذیرش هر بذرى است. از سوى دیگر والدین به عنوان مهمترین مربیان فرزندان خود نیزهمیشه فرصت و حوصله تربیت که امرى ظریف و در عین حال پیچیدهاست . را ندارند زیرا آنگاه که بهار عمر والدین به روزهاى آخررسید و ضعف و سستى بر آنان مستولى گشت و حافظهشان چونان جسمشانبه ضعف و نقصان گرائید توان تربیت و راهنمایى مفید رانداشته واز ایفاى نقش مربیگرى براى فرزندان عاجز مىگردند . على (ع)مربى بزرگ بشریت در منشور تربیتى خود به امام حسن مجتبى (ع)در به این نکته مهم و ظریف توجه نموده و دیدگاه تربیتىگرانسنگى ارائه نموده است ; آن حضرت فرمودهاند : «فرزنددلبندم ! چون دیدم سالیانى راپشتسر نهاده و به سستى درافتادهام ، بدین وصیتبراى تو مبادرت نمودهام و خصلتهایى رادرآن بر شمردم پیش از آنکه مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه دراندیشه دارم به تو ناگفته ماند یا اندیشهام همچون تنم نقصانبهم رساند یا پیش از نصیحت من پارهاى خواهشهاى نفسانى بر توغالب گردد یا فریبندگیهاى دنیا تو را بفریبد و همچون شترىگریزان و نافرمان باشى . و بهدرستى که دل جوان همچون زمینناکشته است ، هرچه درآن افکنند ، بپذیرد . پس به ادب آموختنتپرداختم پیش از آنکه دلتسختشود و خردت هوایى دیگر گیرد . . .» (11) و در قسمت دیگر آن ، مىفرماید : «. . . چون به کارتو چونان پدرى مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم، چناندیدم که این عنایت در عنفوان جوانىات به کار رود و دربهار زندگانى کهنیتى پاک دارى و نفسى صاف و بىآلایش ...» (12)
ج) هدف نهایى از تربیت فرزند :
در نظام تربیتى اسلام بحث اهداف از کلیدىترین مباحثبوده وجایگاه مهمى در آن دارد چرا که بدون داشتن هدف و تعیین آن ،امکان برنامه ریزى و نیز ارزیابى فعالیتهاى تربیتى به آسانىممکن نیست . در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامى ، داشتنهدفهاى الهى بسى مهم و تعیین کننده است .
اکنون سوال این است که در نظام تربیتى اسلام هدف از تربیت چهباید باشد ؟ آیا هدف صرفا تولید نسل و افزودن بر اعضاى جامعهاست ؟ آیا هدف صرفا پرورش فرزند سالم است ؟ آیا هدف تربیتنیروى انسانى براى تداوم جامعه اسلامى و به انجام رسانیدن امورآن است ؟ و یا اینکه علاوه بر اینها ، اهداف مهمتر و مقدسترىوجود دارد ؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربى اسلام ، على (ع)هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست ؟
بانگاهى به دیدگاهها و سیره تربیتى على (ع) آشکار مىشود کهدر نظام تربیت اسلامى هدف نهایى از تربیت ، رسیدن فرزند به مقاماطاعت وعبودیت الهى است ، هدف نهایى ، تربیت انسانى است کهمطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد . امیرمومنان على (ع)درضمن حدیثى پیش از تولد فرزند ، هدف نهایى از تربیت را بهطورغیر مستقیم بیان نموده و بهراستى آن حضرت در سفره تربیتى خویشبدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن ، تربیتنمودهاند . مرحوم ابنشهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل مىکندکه فرمود : «من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره ونیکوقامت ننمودهام ، بلکه از پروردگارم خواستهام تا فرزندانممطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتى با این صفات بهآنها نظر افکنم مایه چشم روشنى من باشند .» (13)
مبحث دوم : ابعاد تربیت از دیدگاه و سیره امام على (ع) :
انسان موجودى است که از ابعاد گوناگون برخوردار است و به تبعآن تربیت نیز ابعادى دارد که خود به اقسامى تقسیم مىگردد :تربیت اخلاقى ، تربیت دینى ، تربیت جسمانى ، تربیت اجتماعى و .
. . درسیره تربیتى نخستین امام شیعیان نیز این ابعاد و انواعتربیت مورد توجه واقع گردیده با بررسى کامل و مفصل هر یک ازاین ابعاد و انواع ، نیازمند ارایه یک مقاله مستقل وبلکه یککتاب است ولى از آنجا که موضوع این مقاله ، عام بوده وامکانبررسى مفصل هرکدام دراین مقاله وجود ندارد ، بهناچار بصورتاشاره واگذرا بدان نظر مىافکنیم .
الف : تربیت دینى :
مراد ما از تربیت دینى محدوده خاصى است ، هر چند تربیت دینىبهیک معنا بسیار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودىانسان مىگردد اما در اینجا ، مراد از تربیت دینى ، مقابل تربیتاخلاقى ، اجتماعى و سایر ابعاد است و عمدتا حوزه مربوط به عقایدو احکام عبادى از دین را شامل مىگردد . تربیت دینى به این معنادر سیره تربیتى امامعلى (ع) از اهمیتخاصى برخوردار است و درذیل به نمونههایى از آن اشاره مىکنیم :
1 - نماز :
یکى از بارزترین مصادیق تربیت دینى و بلکه مهمترین نمود آندر حوزه احکام و عبادات ، نماز است . نماز بزرگترین فریضهالهىوپیش درآمد قبولى سایر اعمال و عبادات است . على (ع) در طولعمر با برکتشان زیباترین جلوهها را در نماز بهنمایش گذاشتند ،او در حالت جنگ و صلح ، بیمارى و سلامت ، در خانه و مزرعه ،برمسند حکومت و خانهنشینى 25 ساله و در همه حالات و شرائط ،نماز مهمترین عمل او بود و فرزندان خود رابدان سفارش مىنمود .
در وصیتى به امام حسن (ع) و تمامى خانواده و فرزندانش آنهارابه نماز سفارش کرده مىفرماید : «از خدا بترسید ، از خدابترسید درباره نماز زیرا که نماز بهترین کارهاو ستون دین شماست» (14) او نه تنها خود و فرزندانش به نماز اهمیت مىدادند کههمه پیروان وشیعیان خود را به تعلیم نماز به فرزندان و سعى درتشویق آنان به مدوامتبر آن ، فرا خواندهاند . آن حضرت فرمود :«علموا صیسانکم الصلوه و خذوهم بها اذا بلغوا الحلم» «درکودکى به فرزندانتان نماز راتعلیم دهیدو هنگام بلوغ ، آنان رابه نماز وا دارید .» (15) فریضهنماز درتربیت دینى چنان مهماست که حتى در پیش از بلوغ ، تنبیه مختصر فرزند بهخاطر ترک آن، روا دانسته شده است . على (ع) خطاب به یکى از اصحاب فرمود: «کودکان اهل خانهات را با زبان به نماز و طهارت تادیت نماو وقتى به سن ده سالگى رسیدند ، آنان را بر ترک آن ، تنبیهبدنى نما ولى از سه بار بیشتر تجاوز نکند .» (16) نکتهقابل توجهى که در این دو حدیث وجود دارد ، توجه حضرت به مراحلتربیت و نیز روش آشنا نمودن فرزندان با نماز و اقامه آن است ،زیرا در مورد نماز بین دوره کودکى و بلوغ فرق گذاشتهاند ، دردوره کودکى تاقبل از ده سالگى فقط سفارش به آموزش و تعلیم نمازنمودهاند و تنها به اقدام زبانى و سفارش کلامى اکتفا نمودهاند ،در این مرحله تاکید بر آمادگى و زمینه سازى براى اقامه نمازشده است . اما در سن ده سالگى هر چند هنوز بهحد بلوغ نرسیدهاما بعلت رشد مناسب کودک در این سن و تا حدودى رسیدن به سنتمییز و تشخیص ، تاکید عملى بر اقامه نماز است و آنگاه که بهسن بلوغ رسیدند تاکید بر واداشتن آنها به نماز و ترک نکردن آناست .
2ک آموزش قرآن :
قرآن کتاب آسمانى و مهمترین منبع اسلامى است ، قرآن سرچشمهمعارف الهى است و در تربیت دینى جایگاهى بس عظیم دارد . على (ع) در نامه تربیتى خود به فرزندش امامحسن (ع) بعد از آنکهبراهمیت تربیت و تسریع در آن تاکید مىنمایند ، نخستین اقدامخود را تعلیم و آموزش قرآن و معارف و احکام حلال وحرام آن بیانمىکند : «. . . وان ابتدئک بتعلیم کتابالله و تاویله وشرایعالاسلام و احکامه و حلاله و حرامه لا اجاوز ذالک بک الى غیره . . .
» ، «نخست تو را کتاب خدا بیاموزم وتاویل آن رابهتو تعلیمدهم و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکارسازم و (درآغاز) به چیزى غیر از قرآن نپردازم .» (17) همچنین آن حضرت در توصیه به فرزندش محمدبن حنیفه ، فرمود : «. . . برتو باد به خواندن قرآن و عمل کردن به آنچه در آن است واینکه به مقررات و دستورات حلال و حرام آن و امر و نهى آنپایبند باشى . همچنین خواندن قرآن رادر شب و روز و هنگام تهجدبرخود لازم بدانى چرا که قرآن عهدنامهاىاست از سوى خداوند تبارکو تعالى به خلق خود ، پس واجب استبر هر مسلمانى که در هر روزبه عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد .» (18)
3ک تعلیم دعا :
در تربیت دینى ، دعا و درخواست از خداوند جایگاه ویژهاى دارد. دعا ابزارى است که بنده را به خالق پیوند مىدهد و از طریق آن، نیازهاى فردى و درونى خویش را با خداوند قادر متعال در میانمىگذارد و در پرتو آن به سکون و آرامش نایل مىآید . على (ع)در سیره تربیتى خویش به عنصر دعا اهمیت زیادى قائل شدهاند . آنحضرت هم دعاهایى را به فرزندان خود تعلیم مىدادند و هم آنان رابر مداومتبر آن توصیه مىنمودند . امام حسین (ع) مىفرماید :«پدرم مرا به خواندن دعاى جوشن کبیر و حفظ و بزرگداشت آنتوصیه نمودند و سفارش کردند که در هنگام وفاتشان آن را برکفنشان بنویسم و آن را به خانوادهام تعلیم دهم و آنان را برخواندن آن برانگیزانم .» (19)
هر چند در روایات براى دعا اوقات خاصى بیشتر مورد تاکیدقرار گرفته و برخى دعاهاى خاص در اوقات خاص وارد شده ، اما على(ع) در سیره تربیتى خود هر فرصت مناسب را مغتنم شمرده و بهتعلیم دعا به فرزندانش پرداخته ، براى نمونه در هنگام غذاخوردن فرزندش امام مجتبى (ع) را به دعایى همیشگى سفارش نمودهو در ضمن آن به نقش تغذیه و سلامتى جسمانى براى انجام عبادات ونیز وسیله بودن غذا براى توان عبادت بیشتر ، اشاره مىنماید ;آن حضرت فرمود : «فرزندم ! هیچ لقمه سرد یا گرمى را مخور وهیچ شربتیا جرعه آبى را منوش الا اینکه قبل از خوردن و آشامیدن، این دعا را بخوانى «اللهم انى اسئلک فى اکلى و شربى السلامهمن وعکه والقوه به على طاعتک و ذکرک و شکرک فیما بقیته فى بدنىو ان تشجعنى بقوته على عبادتک و ان تلهمنى حسن التحرز منمعصیتک . .» (20) امام على (ع) به دلیل اهمیت دعا و نقشآن در تربیت دینى ، نه تنها در طول زندگى خویش به فرزندان خودتعلیم دعا مىنمودند بلکه در واپسین لحظات عمر خویش و در هنگاماحتضار نیز از این امر غافل نبودند ، چنانکه در همان حالتحساساحتضار به فرزند خویش امامحسن(ع) دعایى راتعلیم نمودهاند (21) .
4 - آشنایى با علوم اهلبیت (علیهم السلام)
آشنا نمودن فرزندان با علوم اهلبیت (علیهم السلام) و سخنانو عقاید مربوط به آنان ، از جمله عناصر مهم تربیت دینى درفرهنگ شیعى و علوى است . بر والدین ضرورى است که ضمن آشنانمودن اجمالى آنان با مذاهب اسلامى عقاید حقه شیعه را به آنانتعلیم دهند و بذر محبت اهلبیت (علیهم السلام) را در دلهاىآنان بیفشانند و آنان را با معارف غنى ، متقن و روشنگر اهلبیت(علیهم السلام) آشنا نمایند . تعلیم معارف و محاسن دانش ناباهلبیت (علیهم السلام) به فرزندان آنها را در حریم امن عقیدهقرار داده و از آثار شوم هجوم عقاید و اندیشههاى ناپاک مصونمىدارد . مرحوم صدوق با سند خود در حدیث چهارصدگانه از على (ع) نقل کرده است که حضرت فرمود : «علموا صبیانکم من علمناماینفعهم الله به لاتغلب علیهم المرجئه براءیها» ، «بهکودکان خود آن مقدار از دانش ما که بهحال آنان مفید است ،تعلیم دهید تا اندیشه و نظر مرجئه (22) برآنان غالب نگردد .
» (23)
5ک رعایت آداب و سنن اسلامى در هنگام تولد فرزند :
در سیره تربیتى معصومین (علیهم السلام) از لحظه تولد نوزاد، فعالیتهاى تربیتى آغاز مىگردد و با اینکه نوزاد توان بالفعلدرک اشیاء و اعمال را ندارد اما در عین حال انجام برخى آداب ومراسم براى تربیت صحیح او درآینده موثر است ، از این رو على (ع) در ضمن حدیث چهارصدگانه خود به اصحابش ، آنان را به انجاماین آداب در هنگام ولادت فرزندانشان توصیه نمودهاند : «. . .در روز هفتم براى فرزندانتان عقیقه نمایید و به مقدار وزنموهاى سر فرزندتان نقره صدقه دهید . رسول خدا (ص) نسبتبهحسن و حسین و سایر فرزندانش اینچنین رفتار نمود .» (24) ودر قسمت دیگر حدیث مىفرماید : «فرزندان خود را روز هفتم ختنهکنید و گرما و سرما شما را از این کار بازندارد که این باعثپاکیزگى بدن نوزاد است . . .» (25)
پىنوشت
1- نهجالبلاغه، قصارالحکم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه،فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902.
2- خوانسارى، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدى، ج6، ص353.
3- همان، ج3، ص438. (خیر ما ورث الآباء الابناء الادب).
4- همان، ج2، ص141. (الانس فى ثلاثه، الزوجه الموافقهو الولد الصالح و الاخ الموافق).
5- همان، ص23.
6- همان، ج6، ص222 (ولد السوء یهدم الشرف و یشین السلف).
7- همان، (ولد السوء یعر السلف و یفسد الخلف).
8- همان، ج6، ص224 (ولد عقوق محنه و شوم).
9- همان، ج2، ص392 (اشد المصائب سوء الخلف).
10- نهج البلاغه، قصار الحکم، شماره453 (قال(ع):ما زال الزبیر رجلا منا اهل البیتحتى نشا ابنه المشوومعبد الله). این حدیث در برخى از نسخ موجود نهج البلاغه مثل شرحابن ابى الحدید و شرح نهج البلاغه علامه خویى و ما آن را ازمعجم المفهرس نهج البلاغه اثر محمد دشتى، ص124 نقل کردهایم کهتحتشماره 453 در قصار الحکم آمده است.
11- نهج البلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه نهج البلاغه اثردکتر سید جعفر شهیدى، ص297.
12- نهج البلاغه، همان با استفاده از ترجمه دکتر شهیدى، ص298.
13- مجلسى،محمد باقر، بحار الانوار، ج104، ص98.
14- رسولى محلاتى، هاشم، وصایا الرسول و الائمه (علیهمالسلام)با ترجمه فارسى ، ص184.
15- خوانسارى، محمد، شرح غرر الحکم و درر الکم، ج4 ص353.
16- محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج1،ص75 به نقل ازتنبیه الخواطر و نزهه الناظر، ص390.
17- نهج البلاغه، نامه31،با استفاده از ترجمه دکتر شهیدى،ص298.
18- راجى قمى، محمد،پندهاى پدران به فرزندان، ص162 و 163.
19- مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرکالوسائل، ج2، ص232.
20- طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص74.
21- ر.ک: مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج92 ص179.
22- المرجئه فى مقابله الشیعه، من الارجاء بمعنى التاخیرلتاخیرهم علیا(ع) عن مرتبته و قد یطلق فى مقابله الوعیدیه(ر.ک: الکافى، ج6، ص47) و نیز ر.ک: طریحى، مجمع البحرین ج1،ذیل ماده «رجاء».
23- حسر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197 بهنقلاز خصال صدوق، ج2، ص157 و ابنشعبه حرانى، تحفالعقول، ص68.
24- صدوق، محمد بن على بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیحاحمد فهرى، ص751.
25- همان، ص776 و حر عاملى، وسائل الشیعه، ج15،ص153.
مبحثاول : اهمیت تربیت فرزندان و ضرورت تسریع در آن و هدفنهایى از آن :
الف) اهمیت تربیت فرزندان :
تربیت از حیاتى ترین ابعاد زندگى انسان است و در پرتو آن ،انسان به سعادت مطلوب نائل مىآید . بزرگ مربى اسلام ، على (ع)در سخنان دربار خود بارهاوبارها از این امر مهم پرده برداشته وآثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و پیامدهاى منفى بىتوجهى به آنرا بیان داشتهاند . اما پیش از بیان دیدگاههاى حضرت در اینزمینه ، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزندارائه نمائیم . بر خلاف برداشت و نگرش برخى افراد که از فرزندبیشتر به عنوان ابزارى براى پاسخگویى به نیاز عاطفى والدین ونیز عضوى براى تامین و خدمتبه خانواده و مایه فخر و مباهاتوالدین نگریسته مىشود ، امام على (ع) به فرزند بسى فراتر ازاین نگریسته و آن را عطیهاى الهى بر شمردهاند که در پرتو توجهو تربیت والدین به رشد کافى رسیده و در پى نیکوکارى و احسان بهوالدین بر مىآید . در نهجالبلاغه آمده است که : «در حضور امامعلى (ع) مردى به دیگرى تولد پسرش را این چنین تبریک گفت : «گوارایتباد رزمجویى سوارکار !» آن حضرت از نوع تبریک گفتناو نهى نمود و تبریک گفتنى این چنین رابه او توصیه نمود : «امید که بخشندهاش را سپاسگزار باشى و این عطیه الهى مبارکتباد، او به رشد دلپذیر برسد و تونیز ازنیکى و خیرش بهرهمند شوى .
» (1) پس از آن که از نگرش على (ع) نسبتبه فرزند آگاهشدیم ، اینک به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرتاشاره مىکنیم ; آن حضرت درسخنى کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، تربیت و ادبآموزى را میراثى بى مانند تلقى نمودهاند . معمولابا در گذشت انسان ، نگهبان میزان و مقدار میراث به ارث گذاشتهاو معطوف است و چنانچه فردى متمول و ثروتمند باشد ، اقلامى ازمیراث همانند زمین ، خانه و ماشین در نظر کوته نظران ، بزرگ ومهم جلوه مىنماید اما از دیدگاه امام مربیان ، على (ع) ،میراثى به مانند ادب و تربیت وجود ندارد «لامیراث کالادب» (2) و هرگز املاک و دارایىهاى باقیمانده مادى ، قابل مقایسه بامیراث گرانبهاى ادب و تربیت صحیح براى فرزندان نیست . واز اینروست که در سخنى دیگر ، آنحضرت فرمود : «گرانبهاترین چیزى کهپدران براى فرزندانشان به ارث مىگذارند ، ادب است .» (3) على (ع) ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح وپیامد بىتوجهى به امر خطیر تربیت را «رشد یافتن فرزند ناصالح» برشمرده و براى هریک از این دو ، آثار و نتائج مثبت و منفىبیان نمودهاند . از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس وآرامش والدین است لذا مىفرماید : «انس و آرامش در سه چیز است: همسرى که با شوهرش توافق داشته باشد ، فرزندى که صالح باشد وبرادرى که موافق و هم راءى انسان باشد .» (4) همچنین درسخن دیگرى فرزند صالح را نیکوترین یادگار و بلکه مساوى با همهیادگارهاى باقیمانده از والدین ، معرفى مىنماید : «الولدالصالح احد الذکرین» مرحوم خوانسارى در ترجمه و شرح خود بر«غررالحکم و دررالکلم» ذیل این حدیث مىگوید : «فرزندصالح نیکوتر دو یاد است ; یعنى اسباب یاد کسى به نیکویى دوتاست: یکى فرزند صالح که از او بماند و دیگرى سایر اسباب او .
فرزند صالح نیکوتر از همه آنهاستیا اینکه فرزند صالح را با هرسببى بسنجند ، از آن سبب نیکوتر است» (5) از سویى دیگر آن حضرت آثار سو و پیامدهاى منفى پرورش فرزندناصالح را مورد توجه قرار داده و همه رهروانصدیق خود را از بىتوجهى به تربیت صحیح فرزندان برحذر داشتهاست . ایشان در سخنى فرزند ناصالح را مایه نابودى شرف و بلندىمرتبه پدران خود و عیبناک کننده پیشینیان خود معرفى مىنماید . (6) و در کلامى دیگر از فرزند ناصالح به آلوده کنندهپیشینیانخود و فاسد کننده اولاد و بازماندگان یاد مىکنند . (7) همچنیندر سخنى دیگر او را مایه محنت و شومى دانسته (8) و در بیانىبلیغ ، فرزند ناخلف را شدیدترین مصیبتها معرفى نمودهاند (9) . فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگى وانسانیتخویش را از دست مىدهد ، که گاهى ممکن است پدر صالح وشایسته را به انسانى ناصالح مبدل گرداند ; على (ع) دربارهزبیر فرمود : «پیوسته زبیر مردى از ما اهلبیت (علیهم السلام) بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد (و اورا از ما جدا کرد .» (10)
ب) ضرورت تسریع در تربیت فرزندان از دیدگاه امام على (ع):
براى موجوداتى که در طریق تغییر ، تحول ، رشد و تکامل هستندمعمولا موسم مناسبى وجود دارد که در آن به بهترین و مناسبترینرشد خود مىرسند و آثار مورد انتظار از آنها تجلى مىیابد ، گلهادر موسم بهار مىرویند ، چشمه ها در فصل زمستان جارى مىشوند .
ابرها در زمستان بارور مى گردند و قطرات بارانش میهمان زمینمىگردند و . . . تربیت فرزند نیز موسم مناسب خود را دارد که درآن بهتر و آسانتر به بار مىنشیند . موسم مناسب تربیت ، دراوایل زندگى یعنى دوره کودکى ، نوجوانى و عنفوان جوانى است ،آنگاه که فرزند هنوز قلبى آسمانى و بىآلایش دارد ، آنگاه کههنوز هواهاى نفسانى و خواهشهاى غیر انسانى به سرزمین وجود اوهجمه نیاورده ، آنگاه که هنوز پلیدىها و زنگارها میهمانناخواسته دل او نگشته و کشتزار دل او آماده پذیرش هر بذرى است. از سوى دیگر والدین به عنوان مهمترین مربیان فرزندان خود نیزهمیشه فرصت و حوصله تربیت که امرى ظریف و در عین حال پیچیدهاست . را ندارند زیرا آنگاه که بهار عمر والدین به روزهاى آخررسید و ضعف و سستى بر آنان مستولى گشت و حافظهشان چونان جسمشانبه ضعف و نقصان گرائید توان تربیت و راهنمایى مفید رانداشته واز ایفاى نقش مربیگرى براى فرزندان عاجز مىگردند . على (ع)مربى بزرگ بشریت در منشور تربیتى خود به امام حسن مجتبى (ع)در به این نکته مهم و ظریف توجه نموده و دیدگاه تربیتىگرانسنگى ارائه نموده است ; آن حضرت فرمودهاند : «فرزنددلبندم ! چون دیدم سالیانى راپشتسر نهاده و به سستى درافتادهام ، بدین وصیتبراى تو مبادرت نمودهام و خصلتهایى رادرآن بر شمردم پیش از آنکه مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه دراندیشه دارم به تو ناگفته ماند یا اندیشهام همچون تنم نقصانبهم رساند یا پیش از نصیحت من پارهاى خواهشهاى نفسانى بر توغالب گردد یا فریبندگیهاى دنیا تو را بفریبد و همچون شترىگریزان و نافرمان باشى . و بهدرستى که دل جوان همچون زمینناکشته است ، هرچه درآن افکنند ، بپذیرد . پس به ادب آموختنتپرداختم پیش از آنکه دلتسختشود و خردت هوایى دیگر گیرد . . .» (11) و در قسمت دیگر آن ، مىفرماید : «. . . چون به کارتو چونان پدرى مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم، چناندیدم که این عنایت در عنفوان جوانىات به کار رود و دربهار زندگانى کهنیتى پاک دارى و نفسى صاف و بىآلایش ...» (12)
ج) هدف نهایى از تربیت فرزند :
در نظام تربیتى اسلام بحث اهداف از کلیدىترین مباحثبوده وجایگاه مهمى در آن دارد چرا که بدون داشتن هدف و تعیین آن ،امکان برنامه ریزى و نیز ارزیابى فعالیتهاى تربیتى به آسانىممکن نیست . در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامى ، داشتنهدفهاى الهى بسى مهم و تعیین کننده است .
اکنون سوال این است که در نظام تربیتى اسلام هدف از تربیت چهباید باشد ؟ آیا هدف صرفا تولید نسل و افزودن بر اعضاى جامعهاست ؟ آیا هدف صرفا پرورش فرزند سالم است ؟ آیا هدف تربیتنیروى انسانى براى تداوم جامعه اسلامى و به انجام رسانیدن امورآن است ؟ و یا اینکه علاوه بر اینها ، اهداف مهمتر و مقدسترىوجود دارد ؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربى اسلام ، على (ع)هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست ؟
بانگاهى به دیدگاهها و سیره تربیتى على (ع) آشکار مىشود کهدر نظام تربیت اسلامى هدف نهایى از تربیت ، رسیدن فرزند به مقاماطاعت وعبودیت الهى است ، هدف نهایى ، تربیت انسانى است کهمطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد . امیرمومنان على (ع)درضمن حدیثى پیش از تولد فرزند ، هدف نهایى از تربیت را بهطورغیر مستقیم بیان نموده و بهراستى آن حضرت در سفره تربیتى خویشبدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن ، تربیتنمودهاند . مرحوم ابنشهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل مىکندکه فرمود : «من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره ونیکوقامت ننمودهام ، بلکه از پروردگارم خواستهام تا فرزندانممطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتى با این صفات بهآنها نظر افکنم مایه چشم روشنى من باشند .» (13)
مبحث دوم : ابعاد تربیت از دیدگاه و سیره امام على (ع) :
انسان موجودى است که از ابعاد گوناگون برخوردار است و به تبعآن تربیت نیز ابعادى دارد که خود به اقسامى تقسیم مىگردد :تربیت اخلاقى ، تربیت دینى ، تربیت جسمانى ، تربیت اجتماعى و .
. . درسیره تربیتى نخستین امام شیعیان نیز این ابعاد و انواعتربیت مورد توجه واقع گردیده با بررسى کامل و مفصل هر یک ازاین ابعاد و انواع ، نیازمند ارایه یک مقاله مستقل وبلکه یککتاب است ولى از آنجا که موضوع این مقاله ، عام بوده وامکانبررسى مفصل هرکدام دراین مقاله وجود ندارد ، بهناچار بصورتاشاره واگذرا بدان نظر مىافکنیم .
الف : تربیت دینى :
مراد ما از تربیت دینى محدوده خاصى است ، هر چند تربیت دینىبهیک معنا بسیار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودىانسان مىگردد اما در اینجا ، مراد از تربیت دینى ، مقابل تربیتاخلاقى ، اجتماعى و سایر ابعاد است و عمدتا حوزه مربوط به عقایدو احکام عبادى از دین را شامل مىگردد . تربیت دینى به این معنادر سیره تربیتى امامعلى (ع) از اهمیتخاصى برخوردار است و درذیل به نمونههایى از آن اشاره مىکنیم :
1 - نماز :
یکى از بارزترین مصادیق تربیت دینى و بلکه مهمترین نمود آندر حوزه احکام و عبادات ، نماز است . نماز بزرگترین فریضهالهىوپیش درآمد قبولى سایر اعمال و عبادات است . على (ع) در طولعمر با برکتشان زیباترین جلوهها را در نماز بهنمایش گذاشتند ،او در حالت جنگ و صلح ، بیمارى و سلامت ، در خانه و مزرعه ،برمسند حکومت و خانهنشینى 25 ساله و در همه حالات و شرائط ،نماز مهمترین عمل او بود و فرزندان خود رابدان سفارش مىنمود .
در وصیتى به امام حسن (ع) و تمامى خانواده و فرزندانش آنهارابه نماز سفارش کرده مىفرماید : «از خدا بترسید ، از خدابترسید درباره نماز زیرا که نماز بهترین کارهاو ستون دین شماست» (14) او نه تنها خود و فرزندانش به نماز اهمیت مىدادند کههمه پیروان وشیعیان خود را به تعلیم نماز به فرزندان و سعى درتشویق آنان به مدوامتبر آن ، فرا خواندهاند . آن حضرت فرمود :«علموا صیسانکم الصلوه و خذوهم بها اذا بلغوا الحلم» «درکودکى به فرزندانتان نماز راتعلیم دهیدو هنگام بلوغ ، آنان رابه نماز وا دارید .» (15) فریضهنماز درتربیت دینى چنان مهماست که حتى در پیش از بلوغ ، تنبیه مختصر فرزند بهخاطر ترک آن، روا دانسته شده است . على (ع) خطاب به یکى از اصحاب فرمود: «کودکان اهل خانهات را با زبان به نماز و طهارت تادیت نماو وقتى به سن ده سالگى رسیدند ، آنان را بر ترک آن ، تنبیهبدنى نما ولى از سه بار بیشتر تجاوز نکند .» (16) نکتهقابل توجهى که در این دو حدیث وجود دارد ، توجه حضرت به مراحلتربیت و نیز روش آشنا نمودن فرزندان با نماز و اقامه آن است ،زیرا در مورد نماز بین دوره کودکى و بلوغ فرق گذاشتهاند ، دردوره کودکى تاقبل از ده سالگى فقط سفارش به آموزش و تعلیم نمازنمودهاند و تنها به اقدام زبانى و سفارش کلامى اکتفا نمودهاند ،در این مرحله تاکید بر آمادگى و زمینه سازى براى اقامه نمازشده است . اما در سن ده سالگى هر چند هنوز بهحد بلوغ نرسیدهاما بعلت رشد مناسب کودک در این سن و تا حدودى رسیدن به سنتمییز و تشخیص ، تاکید عملى بر اقامه نماز است و آنگاه که بهسن بلوغ رسیدند تاکید بر واداشتن آنها به نماز و ترک نکردن آناست .
2ک آموزش قرآن :
قرآن کتاب آسمانى و مهمترین منبع اسلامى است ، قرآن سرچشمهمعارف الهى است و در تربیت دینى جایگاهى بس عظیم دارد . على (ع) در نامه تربیتى خود به فرزندش امامحسن (ع) بعد از آنکهبراهمیت تربیت و تسریع در آن تاکید مىنمایند ، نخستین اقدامخود را تعلیم و آموزش قرآن و معارف و احکام حلال وحرام آن بیانمىکند : «. . . وان ابتدئک بتعلیم کتابالله و تاویله وشرایعالاسلام و احکامه و حلاله و حرامه لا اجاوز ذالک بک الى غیره . . .
» ، «نخست تو را کتاب خدا بیاموزم وتاویل آن رابهتو تعلیمدهم و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکارسازم و (درآغاز) به چیزى غیر از قرآن نپردازم .» (17) همچنین آن حضرت در توصیه به فرزندش محمدبن حنیفه ، فرمود : «. . . برتو باد به خواندن قرآن و عمل کردن به آنچه در آن است واینکه به مقررات و دستورات حلال و حرام آن و امر و نهى آنپایبند باشى . همچنین خواندن قرآن رادر شب و روز و هنگام تهجدبرخود لازم بدانى چرا که قرآن عهدنامهاىاست از سوى خداوند تبارکو تعالى به خلق خود ، پس واجب استبر هر مسلمانى که در هر روزبه عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد .» (18)
3ک تعلیم دعا :
در تربیت دینى ، دعا و درخواست از خداوند جایگاه ویژهاى دارد. دعا ابزارى است که بنده را به خالق پیوند مىدهد و از طریق آن، نیازهاى فردى و درونى خویش را با خداوند قادر متعال در میانمىگذارد و در پرتو آن به سکون و آرامش نایل مىآید . على (ع)در سیره تربیتى خویش به عنصر دعا اهمیت زیادى قائل شدهاند . آنحضرت هم دعاهایى را به فرزندان خود تعلیم مىدادند و هم آنان رابر مداومتبر آن توصیه مىنمودند . امام حسین (ع) مىفرماید :«پدرم مرا به خواندن دعاى جوشن کبیر و حفظ و بزرگداشت آنتوصیه نمودند و سفارش کردند که در هنگام وفاتشان آن را برکفنشان بنویسم و آن را به خانوادهام تعلیم دهم و آنان را برخواندن آن برانگیزانم .» (19)
هر چند در روایات براى دعا اوقات خاصى بیشتر مورد تاکیدقرار گرفته و برخى دعاهاى خاص در اوقات خاص وارد شده ، اما على(ع) در سیره تربیتى خود هر فرصت مناسب را مغتنم شمرده و بهتعلیم دعا به فرزندانش پرداخته ، براى نمونه در هنگام غذاخوردن فرزندش امام مجتبى (ع) را به دعایى همیشگى سفارش نمودهو در ضمن آن به نقش تغذیه و سلامتى جسمانى براى انجام عبادات ونیز وسیله بودن غذا براى توان عبادت بیشتر ، اشاره مىنماید ;آن حضرت فرمود : «فرزندم ! هیچ لقمه سرد یا گرمى را مخور وهیچ شربتیا جرعه آبى را منوش الا اینکه قبل از خوردن و آشامیدن، این دعا را بخوانى «اللهم انى اسئلک فى اکلى و شربى السلامهمن وعکه والقوه به على طاعتک و ذکرک و شکرک فیما بقیته فى بدنىو ان تشجعنى بقوته على عبادتک و ان تلهمنى حسن التحرز منمعصیتک . .» (20) امام على (ع) به دلیل اهمیت دعا و نقشآن در تربیت دینى ، نه تنها در طول زندگى خویش به فرزندان خودتعلیم دعا مىنمودند بلکه در واپسین لحظات عمر خویش و در هنگاماحتضار نیز از این امر غافل نبودند ، چنانکه در همان حالتحساساحتضار به فرزند خویش امامحسن(ع) دعایى راتعلیم نمودهاند (21) .
4 - آشنایى با علوم اهلبیت (علیهم السلام)
آشنا نمودن فرزندان با علوم اهلبیت (علیهم السلام) و سخنانو عقاید مربوط به آنان ، از جمله عناصر مهم تربیت دینى درفرهنگ شیعى و علوى است . بر والدین ضرورى است که ضمن آشنانمودن اجمالى آنان با مذاهب اسلامى عقاید حقه شیعه را به آنانتعلیم دهند و بذر محبت اهلبیت (علیهم السلام) را در دلهاىآنان بیفشانند و آنان را با معارف غنى ، متقن و روشنگر اهلبیت(علیهم السلام) آشنا نمایند . تعلیم معارف و محاسن دانش ناباهلبیت (علیهم السلام) به فرزندان آنها را در حریم امن عقیدهقرار داده و از آثار شوم هجوم عقاید و اندیشههاى ناپاک مصونمىدارد . مرحوم صدوق با سند خود در حدیث چهارصدگانه از على (ع) نقل کرده است که حضرت فرمود : «علموا صبیانکم من علمناماینفعهم الله به لاتغلب علیهم المرجئه براءیها» ، «بهکودکان خود آن مقدار از دانش ما که بهحال آنان مفید است ،تعلیم دهید تا اندیشه و نظر مرجئه (22) برآنان غالب نگردد .
» (23)
5ک رعایت آداب و سنن اسلامى در هنگام تولد فرزند :
در سیره تربیتى معصومین (علیهم السلام) از لحظه تولد نوزاد، فعالیتهاى تربیتى آغاز مىگردد و با اینکه نوزاد توان بالفعلدرک اشیاء و اعمال را ندارد اما در عین حال انجام برخى آداب ومراسم براى تربیت صحیح او درآینده موثر است ، از این رو على (ع) در ضمن حدیث چهارصدگانه خود به اصحابش ، آنان را به انجاماین آداب در هنگام ولادت فرزندانشان توصیه نمودهاند : «. . .در روز هفتم براى فرزندانتان عقیقه نمایید و به مقدار وزنموهاى سر فرزندتان نقره صدقه دهید . رسول خدا (ص) نسبتبهحسن و حسین و سایر فرزندانش اینچنین رفتار نمود .» (24) ودر قسمت دیگر حدیث مىفرماید : «فرزندان خود را روز هفتم ختنهکنید و گرما و سرما شما را از این کار بازندارد که این باعثپاکیزگى بدن نوزاد است . . .» (25)
پىنوشت
1- نهجالبلاغه، قصارالحکم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه،فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902.
2- خوانسارى، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدى، ج6، ص353.
3- همان، ج3، ص438. (خیر ما ورث الآباء الابناء الادب).
4- همان، ج2، ص141. (الانس فى ثلاثه، الزوجه الموافقهو الولد الصالح و الاخ الموافق).
5- همان، ص23.
6- همان، ج6، ص222 (ولد السوء یهدم الشرف و یشین السلف).
7- همان، (ولد السوء یعر السلف و یفسد الخلف).
8- همان، ج6، ص224 (ولد عقوق محنه و شوم).
9- همان، ج2، ص392 (اشد المصائب سوء الخلف).
10- نهج البلاغه، قصار الحکم، شماره453 (قال(ع):ما زال الزبیر رجلا منا اهل البیتحتى نشا ابنه المشوومعبد الله). این حدیث در برخى از نسخ موجود نهج البلاغه مثل شرحابن ابى الحدید و شرح نهج البلاغه علامه خویى و ما آن را ازمعجم المفهرس نهج البلاغه اثر محمد دشتى، ص124 نقل کردهایم کهتحتشماره 453 در قصار الحکم آمده است.
11- نهج البلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه نهج البلاغه اثردکتر سید جعفر شهیدى، ص297.
12- نهج البلاغه، همان با استفاده از ترجمه دکتر شهیدى، ص298.
13- مجلسى،محمد باقر، بحار الانوار، ج104، ص98.
14- رسولى محلاتى، هاشم، وصایا الرسول و الائمه (علیهمالسلام)با ترجمه فارسى ، ص184.
15- خوانسارى، محمد، شرح غرر الحکم و درر الکم، ج4 ص353.
16- محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج1،ص75 به نقل ازتنبیه الخواطر و نزهه الناظر، ص390.
17- نهج البلاغه، نامه31،با استفاده از ترجمه دکتر شهیدى،ص298.
18- راجى قمى، محمد،پندهاى پدران به فرزندان، ص162 و 163.
19- مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرکالوسائل، ج2، ص232.
20- طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص74.
21- ر.ک: مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج92 ص179.
22- المرجئه فى مقابله الشیعه، من الارجاء بمعنى التاخیرلتاخیرهم علیا(ع) عن مرتبته و قد یطلق فى مقابله الوعیدیه(ر.ک: الکافى، ج6، ص47) و نیز ر.ک: طریحى، مجمع البحرین ج1،ذیل ماده «رجاء».
23- حسر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197 بهنقلاز خصال صدوق، ج2، ص157 و ابنشعبه حرانى، تحفالعقول، ص68.
24- صدوق، محمد بن على بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیحاحمد فهرى، ص751.
25- همان، ص776 و حر عاملى، وسائل الشیعه، ج15،ص153.