طب وتربیت (6)
آرشیو
چکیده
متن
هفتسال سوم
امام صادق (ع) : «... در هفتسال سوم مراقب او باش .»
امام صادق (ع) : «. . . در هفتسال حلال و حرام قانونى رایاد بگیرد .»
پیامبراکرم (ص) : «. . . و در هفتسال سوم وزیر و مشاورشماست .»
نقش مشاوره در خانواده
اعضاى خانواده از طریق مشاوره و تبادل نظر مىتوانند همدیگررا بشناسند و از ویژگیهاى روانى ، فکرى ، عاطفى و . . . یکدیگرمطلع شوند . امام جواد (ع) مىفرماید : «الانسان مخبوء تحتلسانه .»
آدمى در زیر زبان خود پنهان است .
آنگاه که سخن بگوید ، مکنونات و اسرار نهفتهاش آشکار مىگردد. خانواده مهمترین عامل موثر در رشد و پرورش فرزندان است و ازمهمترین عوامل در تامین سلامت و پرورش عقل و اندیشه و بهداشتروانى فرزندان روابط صحیح و متعادل والدین با آنهاست و ازشاخصترین و نافذترین برنامههاى تربیتى و از بهترین شیوههاىارتباط با فرزندان ، مشورت و مشاوره با آنان است . والدین بایدبا فرزندان سخن بگویند ، سخن آنان را بشنوند و با آنان مشاورهکنند و باید امر مشاوره از سوى والدین شروع شود و با این کارالگوى مشاوره را عملا به فرزندان یاد دهند . زمانى که والدین بافرزندان خود به مشورت مىنشینند ، باید نشان دهند که تمایلدارند با دقتسخن فرزندان را گوش دهند و این به نوبه خود نشانمىدهد که نظر والدین فرزندان خود را با ارزش مىدانند و به سخنو نظر او احترام مىگذارند . بدیهى است وقتى فرزند این گونهرفتار را مشاهده مىنماید ، اعتماد به نفس پیدا مىکند و داراىاراده قوى خواهد شد .
فرزندان در مراحل گوناگون کودکى ، نوجوانى ، و جوانى داراىمشکلات فراوانى هستند که باید با تدبیر و آگاهى و تبادل نظر ومشاوره بر طرف شوند . امور مربوط به تعلیم و تربیت ، مسائلمربوط به معاشرت و روابط اجتماعى ، امور مربوط به رشد جنسى ،بلوغ ، مسائل شرعى و . . . امورى هستند که نیاز به آگاهى وشناخت دارند و باید با تدبیر و رایزنى صحیح به درستى حل شوند ودر صورتى که والدین با فرزندان خود الفت و رفاقت نداشته باشند، فرزندان اسرار ناگفتهخود را به دوستان خود و چه بسا دوستانناباب خواهند گفت و از طریق نادرست مشکلات خود را حل خواهند کرد.
وظیفه والدین این است که باب گفتگو را در خانواده مفتوح نگهدارند و پدر ، مسائل ویژه مربوط به فرزند پسر خود را به طریقحساب شده بیان کند و مادر مسائل ویژه دختر خود را مدبرانه بهاو تفهیم نماید و از این طریق خانه و خانواده را محل آسایش وآرامش قرار دهد و این جاست که معناى سخن عمیق امیرالمومنین (ع) روشن مىشود که مىفرماید :
«لامظاهره اوثق من المشاوره»
پشتیبانى بهتر از مشاوره نیست .
خانه و خانواده اولین مهد و مدرسهاى است که کودک در آن پرورشپیدا مىکند و مایه شخصیت وى در این مهد ریخته مىشود و چونالگوى رفتارى کودک والدین او هستند ، اینان باید تلاش کنند بامشاوره ، تبادل نظر و رایزنى ، جو تفاهم ، همدلى و اعتماد بهنفس را در خانواده گسترش داده و از این طریق عقل و اندیشه واراده فرزندان را پرورش دهند و در برابر سرزنشها و پشیمانىها ،دژى مستحکم از مشاوره و تبادل نظر و تفاهم ایجاد کنند ، پیامبراسلام (ص) چه بسیار زیبا مىفرماید :
«مشاوره دژ مستحکم در برابر پشیمانى است و در برابر سرزنشامان دهنده است .»
مشورت پویشى است که به انسان کمک مىکند تا با استفاده ازآراء ، اندیشهها و دیدگاههاى مختلف توانایىها و استعدادهاى خودو دیگران را بشناسد و با موقعیتها و امکانات فردى و اجتماعى ونیز با محدودیتها ، کاستىها و نارسائىها آشنا گردد .
شور و مشورت در لغتبه دو معنا به کار مىرود : الفک اظهار و ابداء شیىء . ب ک اخذ و استخراج شیىء و در اصطلاح به معناى استخراج راى دیگران از طریق تبادلافکار و اندیشههاست .
احترام گذاشتن به کودکان یعنى شناختحق آنان در برآورده شدننیازهاى اولیهشان ; احترام به کودکان به معناى در نظر گرفتنآنها به عنوان افرادى با شخصیت و ظرفیتخاص خودشان است .براى نشان دادن احترام به کودکان در مراحل مختلف رشد ، خیلىساده مىتوان تنها به سخنان آنها گوش داد . اوقاتى را که باکودکانمان مىگذرانیم زیربناى تمام اهدافى است که به عنوان پدرو مادر مایلیم بدانها دستیابیم . وقتى در انجام کارها با آنهامشارکت مىکنیم ، با زبان بىزبانى به آنها مىفهمانیم که برایشانآن قدر ارزش قائلیم که وقتمان را در اختیار آنها قرار مىدهیمهرچند که کارهاى بسیار دیگرى هست که باید به آنها بپردازیم .یا بهتر بگوییم ترجیح مىدهیم به آنها بپردازیم .
بلوغ
بلوغ را مىتوان یکى از مهمترین دورههاى زندگى دانست که ازنظر فیزیولوژیکى ، فیزیکى و روانى تحولات بسیار عمیقى در فردایجاد مىکند و باعث مىشود که نظم جسمانى و روانى نوجوان به همبخورد . نوجوان در این دوره از نظر جسمانى در حال رشد ، ازلحاظ عاطفى نارس ، از نظر تجربه محدود و از لحاظ فرهنگ اجتماعىبسیار شکننده و تحت تاثیر است . بلوغ یک دوران بىسروسامانى وبه عبارت دیگر هنگامهاى از زندگى است که شخص غالبا دستخوشکشمکشهاى گوناگون است .
عدم آشنائى و توجه به تغییرات روانى در این دوره ممکن است ،منجر به بروز مناقشات خانوادگى و اجتماعى شده و منشا بسیارىاز انحرافات اخلاقى ، پناه بردن به اعتیاد ، دزدى و انواعتبهکارى در نوجوانان گردد .
والدین اکثرا امیال و آرزوهاى نوجوانان را در مقام یک شخصیتمستقل درک نمىکنند و با وجودى که ظاهرا از رشد کودک خودخوشحالند ، در باطن میل ندارند که تسلط خود را بر فرزندان ازدستبدهند . پدران و مادران تصور مىکنند که معاشرین فرزندانآنها از نظر رفتار و اخلاق منحرف بوده و شایسته همسازى وهمزیستى نیستند . این اختلاف سلیقهها موجب مشاجرات بین پدر ومادر از یک طرف و فرزندان از طرف دیگر شده و سوء تفاهمات موجود، مشکلات عدیده رفتارى ، اجتماعى ، روانى و یا ناتوانیهاىجسمانى براى نوجوان به بار مىآورد . باید قبول کرد که نوجواناندر عصرى غیر از عصر والدین زندگى مىکنند و این والدین هستند کهباید در عصر فرزند خود زندگى کنند ، نه اینکه نوجوان را وادارسازند در عصر آنها زندگى کند .
سرعت رشد یک پسر بالغ یا دختر بالغ پدیده قابل توجهى است ،رشد و تکامل عقلى ، عاطفى و روانى معمولا با رشد جسمى همگام وهماهنگ پیشرفت نمىکند ، در نتیجه این ناهماهنگى ، اختلافاتجدیدى بروز مىکند که سطح توقعات خانواده را از فرزندان وبالعکس ، غیر قابل قبول جلوهگر مىسازد .
از زمان بلوغ ، تمایلات جنسى رفتار نوجوانان را تحت تاثیرقرار مىدهد و لذا آشنایى به آن لازم به نظر مىرسد ، اگر چهنوجوانان در این دوره با مشکلات عدیدهاى روبه رو هستند ،خوشبختانه اکثرا موفق به حل آنها مىشوند . راهنمایى جنسى بایدبا توجه به سن و رشد و قواى عقلانى فرد طرح ریزى شود و پدر ومادر نیز بایستى در این راهنمائى شرکت کنند . مسلما اقدام بهروشهاى انضباطى شدید در این مورد ، درست نیست و در اکثر مواردنتیجه معکوس خواهد داد ، بهترین روش این است که در مقابلسوالاتى که کودکان در مورد مسائل جنسى مىنمایند ، پاسخهاى مناسبو سنجیده از طرف پدر و مادر ارائه گردد ، به نحوى که قابل درکبراى کودکان باشد .
کودکان باید قبل از رسیدن به سن بلوغ به وسیله پدر ، مادر ،آموزگار و مشاورین خانوادگى آمادگى کامل نسبتبه تحمل تحولاتىکه در نتیجه بلوغ رخ مىدهد داشته باشند ، عدم آشنایى به مسائلدوران بلوغ خود ممکن است پایهگذار مسائل ، مشکلات روانى واختلالات رفتارى بخصوص در زمینه فعالیتهاى جنسى بشود .
بهداشت روانى در مورد آموزش مسائل جنسى بر دو نکته تکیهمىکند :
1ک تغییرات و تحولات فیزیکى و فیزیولوژیکى دوران بلوغ .
2ک تغییرات و تحولات سایکوبیولوژیک .
آموزش دراین دو زمینه بایستى هماهنگى داشته و به موازاتیکدیگر پیش برود و یا به عبارت دیگر در آموزش مسائل جنسى بهجنبههاى جسمانى و فیزیولوژیک بلوغ از یک طرف و جنبههاى روانى وعاطفى آن از طرف دیگر ، توجه لازم و کافى بشود .
نوجوانى دورهاى است که در آن شکل ظاهرى بدن و مخصوصا چهرهخیلى اهمیت پیدا مىکند و عزت نفس را تحت تاثیر قرار مىدهد .احساس محبوبیتیا عدم محبوبیت ، احساس پذیرفته شدن از طرفدوستان و همتایان ، در طول این دوره شکل مىگیرد . مشغولیت ذهنىبسیارى از نوجوانان این است که در باره وضع ظاهرى خود بیندیشندو روزى چند ساعت در جلوآینه بایستند و هر لحظه لباس عوض کنند ،نبابراین والدین باید در این دوره حساس باشند و مساله راحادتر نکنند ، بدین صورت که وضع ظاهرى نوجوان را چه زشت و چهزیبا موضوع روز نکنند و مساله نیافرینند .
والدین در این دوره از زندگى سعى کنند ، کمتر دستور بدهند ،کمتر نظر خود را تحمیل کنند و بیش از پیش راهبردهائى ارائهدهند که بتوانند قدرت خود را با نوجوانان تقسیم کنند . در اینصورت بحرانهاى نوجوانى کمتر مشاهده خواهد شد .
دوست داشتن نوجوان در این برهه به این معنى است که شنوندهخوبى باشیم ، از آنجائى که نوجوانان خود در تلاش براى سازش باغریزه جنسى رو به تکاملشان ، فشار تکالیف مدرسه و دلواپسى ازآینده خود هستند ، آن قدر که به کسى نیاز دارند که واقعا بهصحبت آنها گوش دهد ، به پند و اندرز دیگران نیاز ندارند .
امام صادق (ع) : «... در هفتسال سوم مراقب او باش .»
امام صادق (ع) : «. . . در هفتسال حلال و حرام قانونى رایاد بگیرد .»
پیامبراکرم (ص) : «. . . و در هفتسال سوم وزیر و مشاورشماست .»
نقش مشاوره در خانواده
اعضاى خانواده از طریق مشاوره و تبادل نظر مىتوانند همدیگررا بشناسند و از ویژگیهاى روانى ، فکرى ، عاطفى و . . . یکدیگرمطلع شوند . امام جواد (ع) مىفرماید : «الانسان مخبوء تحتلسانه .»
آدمى در زیر زبان خود پنهان است .
آنگاه که سخن بگوید ، مکنونات و اسرار نهفتهاش آشکار مىگردد. خانواده مهمترین عامل موثر در رشد و پرورش فرزندان است و ازمهمترین عوامل در تامین سلامت و پرورش عقل و اندیشه و بهداشتروانى فرزندان روابط صحیح و متعادل والدین با آنهاست و ازشاخصترین و نافذترین برنامههاى تربیتى و از بهترین شیوههاىارتباط با فرزندان ، مشورت و مشاوره با آنان است . والدین بایدبا فرزندان سخن بگویند ، سخن آنان را بشنوند و با آنان مشاورهکنند و باید امر مشاوره از سوى والدین شروع شود و با این کارالگوى مشاوره را عملا به فرزندان یاد دهند . زمانى که والدین بافرزندان خود به مشورت مىنشینند ، باید نشان دهند که تمایلدارند با دقتسخن فرزندان را گوش دهند و این به نوبه خود نشانمىدهد که نظر والدین فرزندان خود را با ارزش مىدانند و به سخنو نظر او احترام مىگذارند . بدیهى است وقتى فرزند این گونهرفتار را مشاهده مىنماید ، اعتماد به نفس پیدا مىکند و داراىاراده قوى خواهد شد .
فرزندان در مراحل گوناگون کودکى ، نوجوانى ، و جوانى داراىمشکلات فراوانى هستند که باید با تدبیر و آگاهى و تبادل نظر ومشاوره بر طرف شوند . امور مربوط به تعلیم و تربیت ، مسائلمربوط به معاشرت و روابط اجتماعى ، امور مربوط به رشد جنسى ،بلوغ ، مسائل شرعى و . . . امورى هستند که نیاز به آگاهى وشناخت دارند و باید با تدبیر و رایزنى صحیح به درستى حل شوند ودر صورتى که والدین با فرزندان خود الفت و رفاقت نداشته باشند، فرزندان اسرار ناگفتهخود را به دوستان خود و چه بسا دوستانناباب خواهند گفت و از طریق نادرست مشکلات خود را حل خواهند کرد.
وظیفه والدین این است که باب گفتگو را در خانواده مفتوح نگهدارند و پدر ، مسائل ویژه مربوط به فرزند پسر خود را به طریقحساب شده بیان کند و مادر مسائل ویژه دختر خود را مدبرانه بهاو تفهیم نماید و از این طریق خانه و خانواده را محل آسایش وآرامش قرار دهد و این جاست که معناى سخن عمیق امیرالمومنین (ع) روشن مىشود که مىفرماید :
«لامظاهره اوثق من المشاوره»
پشتیبانى بهتر از مشاوره نیست .
خانه و خانواده اولین مهد و مدرسهاى است که کودک در آن پرورشپیدا مىکند و مایه شخصیت وى در این مهد ریخته مىشود و چونالگوى رفتارى کودک والدین او هستند ، اینان باید تلاش کنند بامشاوره ، تبادل نظر و رایزنى ، جو تفاهم ، همدلى و اعتماد بهنفس را در خانواده گسترش داده و از این طریق عقل و اندیشه واراده فرزندان را پرورش دهند و در برابر سرزنشها و پشیمانىها ،دژى مستحکم از مشاوره و تبادل نظر و تفاهم ایجاد کنند ، پیامبراسلام (ص) چه بسیار زیبا مىفرماید :
«مشاوره دژ مستحکم در برابر پشیمانى است و در برابر سرزنشامان دهنده است .»
مشورت پویشى است که به انسان کمک مىکند تا با استفاده ازآراء ، اندیشهها و دیدگاههاى مختلف توانایىها و استعدادهاى خودو دیگران را بشناسد و با موقعیتها و امکانات فردى و اجتماعى ونیز با محدودیتها ، کاستىها و نارسائىها آشنا گردد .
شور و مشورت در لغتبه دو معنا به کار مىرود : الفک اظهار و ابداء شیىء . ب ک اخذ و استخراج شیىء و در اصطلاح به معناى استخراج راى دیگران از طریق تبادلافکار و اندیشههاست .
احترام گذاشتن به کودکان یعنى شناختحق آنان در برآورده شدننیازهاى اولیهشان ; احترام به کودکان به معناى در نظر گرفتنآنها به عنوان افرادى با شخصیت و ظرفیتخاص خودشان است .براى نشان دادن احترام به کودکان در مراحل مختلف رشد ، خیلىساده مىتوان تنها به سخنان آنها گوش داد . اوقاتى را که باکودکانمان مىگذرانیم زیربناى تمام اهدافى است که به عنوان پدرو مادر مایلیم بدانها دستیابیم . وقتى در انجام کارها با آنهامشارکت مىکنیم ، با زبان بىزبانى به آنها مىفهمانیم که برایشانآن قدر ارزش قائلیم که وقتمان را در اختیار آنها قرار مىدهیمهرچند که کارهاى بسیار دیگرى هست که باید به آنها بپردازیم .یا بهتر بگوییم ترجیح مىدهیم به آنها بپردازیم .
بلوغ
بلوغ را مىتوان یکى از مهمترین دورههاى زندگى دانست که ازنظر فیزیولوژیکى ، فیزیکى و روانى تحولات بسیار عمیقى در فردایجاد مىکند و باعث مىشود که نظم جسمانى و روانى نوجوان به همبخورد . نوجوان در این دوره از نظر جسمانى در حال رشد ، ازلحاظ عاطفى نارس ، از نظر تجربه محدود و از لحاظ فرهنگ اجتماعىبسیار شکننده و تحت تاثیر است . بلوغ یک دوران بىسروسامانى وبه عبارت دیگر هنگامهاى از زندگى است که شخص غالبا دستخوشکشمکشهاى گوناگون است .
عدم آشنائى و توجه به تغییرات روانى در این دوره ممکن است ،منجر به بروز مناقشات خانوادگى و اجتماعى شده و منشا بسیارىاز انحرافات اخلاقى ، پناه بردن به اعتیاد ، دزدى و انواعتبهکارى در نوجوانان گردد .
والدین اکثرا امیال و آرزوهاى نوجوانان را در مقام یک شخصیتمستقل درک نمىکنند و با وجودى که ظاهرا از رشد کودک خودخوشحالند ، در باطن میل ندارند که تسلط خود را بر فرزندان ازدستبدهند . پدران و مادران تصور مىکنند که معاشرین فرزندانآنها از نظر رفتار و اخلاق منحرف بوده و شایسته همسازى وهمزیستى نیستند . این اختلاف سلیقهها موجب مشاجرات بین پدر ومادر از یک طرف و فرزندان از طرف دیگر شده و سوء تفاهمات موجود، مشکلات عدیده رفتارى ، اجتماعى ، روانى و یا ناتوانیهاىجسمانى براى نوجوان به بار مىآورد . باید قبول کرد که نوجواناندر عصرى غیر از عصر والدین زندگى مىکنند و این والدین هستند کهباید در عصر فرزند خود زندگى کنند ، نه اینکه نوجوان را وادارسازند در عصر آنها زندگى کند .
سرعت رشد یک پسر بالغ یا دختر بالغ پدیده قابل توجهى است ،رشد و تکامل عقلى ، عاطفى و روانى معمولا با رشد جسمى همگام وهماهنگ پیشرفت نمىکند ، در نتیجه این ناهماهنگى ، اختلافاتجدیدى بروز مىکند که سطح توقعات خانواده را از فرزندان وبالعکس ، غیر قابل قبول جلوهگر مىسازد .
از زمان بلوغ ، تمایلات جنسى رفتار نوجوانان را تحت تاثیرقرار مىدهد و لذا آشنایى به آن لازم به نظر مىرسد ، اگر چهنوجوانان در این دوره با مشکلات عدیدهاى روبه رو هستند ،خوشبختانه اکثرا موفق به حل آنها مىشوند . راهنمایى جنسى بایدبا توجه به سن و رشد و قواى عقلانى فرد طرح ریزى شود و پدر ومادر نیز بایستى در این راهنمائى شرکت کنند . مسلما اقدام بهروشهاى انضباطى شدید در این مورد ، درست نیست و در اکثر مواردنتیجه معکوس خواهد داد ، بهترین روش این است که در مقابلسوالاتى که کودکان در مورد مسائل جنسى مىنمایند ، پاسخهاى مناسبو سنجیده از طرف پدر و مادر ارائه گردد ، به نحوى که قابل درکبراى کودکان باشد .
کودکان باید قبل از رسیدن به سن بلوغ به وسیله پدر ، مادر ،آموزگار و مشاورین خانوادگى آمادگى کامل نسبتبه تحمل تحولاتىکه در نتیجه بلوغ رخ مىدهد داشته باشند ، عدم آشنایى به مسائلدوران بلوغ خود ممکن است پایهگذار مسائل ، مشکلات روانى واختلالات رفتارى بخصوص در زمینه فعالیتهاى جنسى بشود .
بهداشت روانى در مورد آموزش مسائل جنسى بر دو نکته تکیهمىکند :
1ک تغییرات و تحولات فیزیکى و فیزیولوژیکى دوران بلوغ .
2ک تغییرات و تحولات سایکوبیولوژیک .
آموزش دراین دو زمینه بایستى هماهنگى داشته و به موازاتیکدیگر پیش برود و یا به عبارت دیگر در آموزش مسائل جنسى بهجنبههاى جسمانى و فیزیولوژیک بلوغ از یک طرف و جنبههاى روانى وعاطفى آن از طرف دیگر ، توجه لازم و کافى بشود .
نوجوانى دورهاى است که در آن شکل ظاهرى بدن و مخصوصا چهرهخیلى اهمیت پیدا مىکند و عزت نفس را تحت تاثیر قرار مىدهد .احساس محبوبیتیا عدم محبوبیت ، احساس پذیرفته شدن از طرفدوستان و همتایان ، در طول این دوره شکل مىگیرد . مشغولیت ذهنىبسیارى از نوجوانان این است که در باره وضع ظاهرى خود بیندیشندو روزى چند ساعت در جلوآینه بایستند و هر لحظه لباس عوض کنند ،نبابراین والدین باید در این دوره حساس باشند و مساله راحادتر نکنند ، بدین صورت که وضع ظاهرى نوجوان را چه زشت و چهزیبا موضوع روز نکنند و مساله نیافرینند .
والدین در این دوره از زندگى سعى کنند ، کمتر دستور بدهند ،کمتر نظر خود را تحمیل کنند و بیش از پیش راهبردهائى ارائهدهند که بتوانند قدرت خود را با نوجوانان تقسیم کنند . در اینصورت بحرانهاى نوجوانى کمتر مشاهده خواهد شد .
دوست داشتن نوجوان در این برهه به این معنى است که شنوندهخوبى باشیم ، از آنجائى که نوجوانان خود در تلاش براى سازش باغریزه جنسى رو به تکاملشان ، فشار تکالیف مدرسه و دلواپسى ازآینده خود هستند ، آن قدر که به کسى نیاز دارند که واقعا بهصحبت آنها گوش دهد ، به پند و اندرز دیگران نیاز ندارند .