آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

در میان زنان و مادران معصومان، نام «نرگس‏»تلالو و نورانیت‏خاصى دارد، بانویى که در قسطنطنیه‏زاده شد و در قصر قیصر روم‏شرقى‏جدپدرى‏خود رشد کردوبه دلیل انتساب از سوى مادر به‏«شمعون صفا» آن حوارى نیک مسیح، «شهره شهر» فرزانگى‏گردید.
آن هنگام که سیزده بهار از عمر او مى‏گذشت، حوادث و تحولات قصربراى او به گونه‏اى خاص، سریع، ناگهانى و غیر منتظره رقم‏مى‏خورد و سرانجام آتیه زندگى‏اش در رویاهاى شیرین و پى در پى‏دگرگون شد; با رویاهایى که در آن با خاتم انبیاء(ص) و خاندان‏پاک طنیت ایشان آشنا شد و زمینه حضور در سامرا و ازدواج باامام عسکرى(ع) فراهم آمد و از این پیوند مبارک. «قائم‏آل‏محمد» به عرصه گیتى پا نهاد.
دراین‏مقال،باعنایت‏به تبار نرگس خاتون(س)، که به شمعون صفامنتهى مى‏گردد، گوشه‏اى از حیات و میراث آن وصى والا را رقم‏مى‏زنیم.
سرآمد حوارى
شمعون صفا، فرزند حمون از اصحاب خاص و یکى از دوازده حوارى‏حضرت عیسى(ع) و سرآمد آنان بود که به او «کیفاس‏» و یا«پطرس‏» نیز مى‏گفتند. شمعون از آن رو که عموزاده حضرت‏مریم(ع) بود،از دوران کودکى مسیح، در کنار او و مادر باکرامتش ایستاد و سختى‏ها و مرارتهاى دوران فشار بر مومنان رابه جان خرید و زندگى مخفى را با ایشان تجربه کرد.
او در مقاطع مختلف، به عنوان سفیر، رسول و فرستاده عیسى(ع) به‏مناطق مختلف سفر مى‏کرد و پیام توحید را به گوش ایشان مى‏رساندو آنان را از بت‏پرستى و شرک بر حذر مى‏داشت و در پاسخ به‏درخواست مردم، در ارائه دلیل بر صحت ادعاى خود، آن قدرتى راکه مسیح پیامبر به اذن پروردگار به او ارزانى داشته بود، عیان‏مى‏ساخت، لذا بیماران را شفا مى‏داد و مردگان را زنده مى‏کرد.
وصى عیسى
به هنگام غیبت عیسى(ع) و به امر خداوند، شمعون، جانشین و وصى‏مسیح پیامبر شد، پیامبر خاتم(ص) در این باره چنین مى‏فرماید:«...هنگامى که اراده خدا بر غیبت عیسى قرار گرفت، به او وحى‏شد که: نور و حکمت الهى و دانش کتابش را به شمعون بن حمون صفا به‏ودیعه بگذار و او را جانشین خود بر مومنین قرار بده. عیسى نیزچنین کرد و شمعون همواره میان قومش، دستورات پروردگار را احیاو اجرا مى‏ساخت و به تمام وظیفه عیسى در میان مردم عمل مى‏کرد وبا کفار پیکار مى‏نمود، هر که به او ایمان آورد و از وى اطاعت‏کرد، مومن، و هر آنکه به انکار او پرداخت و او را نافرمانى‏کرد، کافر گردید.» این انتصاب الهى که در روز 18 ذى‏حجه انجام‏گرفت، نقطه عطف هدایت و رستگارى مومنان شد و رمز نجات و سعادت‏پس از غیبت مسیح، در گرو پیروى از شمعون بود. پیامبراسلام(ص) مى‏فرماید: «پیروان شمعون با ولایت‏شمعون نجات یافتند و شمعون به وسیله‏عیسى رهایى یافت و عیسى نیز به واسطه خداوند رستگار شد.»
حضرت امام محمد باقر(ع) نیز چنین مى‏فرماید: «حضرت عیسى قبل از غیبت، به یاران خود چنین گفت: همانا شماپس از من به سه فرقه تقسیم خواهید شد، دو فرقه‏اى که به خداوندافترا مى‏بندند، دوزخى و یک فرقه پیرو شمعون که بر پیمان باخدا راستگویند. در بهشت‏خواهند بود.»
سربدار
آن هنگام که وصایت‏شمعون به پایان آمد، پروردگار رسالت وپیامبرى را به یحیى بن زکریا(ع) سپرد و شمعون نیز، خونین بال‏و سربدار، به سوى معبود عروج کرد. على بن حسن مسعودى مى‏نویسد:«پطرس را در شهر روسیه بکشتند و وارونه بر دار کردند.» امام‏باقر(ع) مى‏فرماید: «در آن شبى که شمعون به قتل رسید، هر سنگى را که از زمین برمى‏داشتند، زیر آن خون مى‏دیدند...»
گام در گام گل
فرزندان شمعون صفا، پس از درگذشت پدر، گام در گام او نهاده،راست قامت در پیروى و یارى از یحیى پیامبر(ص) تلاش کردند و پس‏از شهادت او، مقام وصایت را در خاندان خود احیا کردند، بدان‏گونه که یحیى(ع) پیش از شهادت و به فرموده خداوند، فرزندان‏شمعون را وصى خود ساخت و حواریون و یاران عیسى و دیگران را به‏پیروى از ایشان ترغیب کرد.
نسل شمعون بن حمون در طول تاریخ، خوش درخشیدند و در مقاطع‏مختلف، ایمان خود را از تندبادهاى تحریف و تهدید حفظ کردند وهمواره در گروه مومنان قرار داشتند.
این گوهر افتخار، در گفتگوى صمیمى یکى از نوادگان شمعون صفابا حضرت على(ع) هویداست; او در این دیدار که در نزدیکى منطقه‏«صفین‏» انجام گرفت; ضمن اعلام ارادات و پیروى، به حضرت چنین‏گفت: «..من از نسل شمعون هستم، او که برترین و دوست داشتنى‏ترین‏حوارى نزد عیسى بود و مسیح پیامبر به او وصایت در سیره و کتاب‏و دانش و حکمتش را به او داد. پیوسته خاندان او برآیینش‏استوار بودند و کافر و گمراه نگشتند.»
از تبار دو وصى
حکایت دیدار فوق ، نکته زیبایى را به ذهن متبادر مى‏سازد،تشابهى که در روایات اسلامى بین حضرت على(ع) و شمعون صفا بیان‏شده است، آن گونه که هر دو وصى و جانشین دو پیامبر بزرگ‏بودند، این مهم در کلام پیامبر رحمت، حضرت محمد(ص) چنین ترسیم‏مى‏شود: «شمعون وصى عیسى و على وصیى‏» شمعون وصى عیسى است وعلى وصى من. «یاعلى! انت منى... کشمعون من عیسى‏» اى على! تونسبت‏به من مانند شمعون نسبت‏به عیسى هستى.
روح این تشابه در هنگام ظهور نواده امیرمومنان(ع) و شمعون صفاتجلى مى‏یابد، آن زمان که عطر کلام گل نرگس، مهدى منتظر در کناردر خانه حق، کعبه ، پراکنده مى‏گردد و این سخن از او به گوش‏مى‏رسد که: «یا معشر الخلائق.. الا و من اراد ان ینظر الى عیسى و شمعون‏فها انا ذا عیسى و شمعون، الا و من اراد ان ینظر الى محمد وامیر المومنین(صلوات الله علیهما) فها انا ذا محمد(صلى الله‏علیه وآله) و امیرالمومنین(علیه السلام‏»)
اى مردم!.. هر کس بخواهد عیسى و شمعون را بنگرد، همانا من‏عیسى و شمعون هستم ، هر کس که بخواهد محمد(ص) وامیرالمومنین(علیه السلام) را نظاره کند، همانا من محمد(ص) وامیرالمومنین(ع) هستم.

تبلیغات