امور دفاعی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
امور دفاعی
1903 برادران رایت نخستین پرواز خود را در کیتی هاوک واقع در کارولینای شمالی انجام دادند.
1915 شرکت گلن مارتین هواپیماهای آموزشی را در اختیار ارتش آمریکا قرار داد.
1918 شرکت بوئینگ 50 مربی هواپیمای آموزشی آبنشین را به نیروی دریایی آمریکا فروخت.
1918 شرکت لاگهد که بعدها به لاکهید تغییر نام داد، هواپیماهای آبنشین خود را به نیروی دریایی آمریکا فروخت.
1922 نیروی دریایی ایالات متحده بمبافکنهای اژدر را به شرکت داگلاس سفارش داد.
1940 45 شرکت هواپیمایی آمریکا، ده هزار هواپیما را برای جنگ جهانی دوم ساختند و پس از جنگ افراد بسیاری شغل خود را از دست دادند.
1958 شرکت مکدانل نخستین فانتوم اف4 را تولید کرد.
1961 شرکت گلن مارتین با شرکت آمریکن ماریتا ادغام شد و شرکت مارتین ماریتا پا به عرضه حضور گذارد.
1967 شرکتهای مکدانل و داگلاس ادغام شدند.
1974 شرکت جنرال دینامیک نخستین هواپیمای اف16 را ساخت.
1977 شرکت هوافضای انگلستان که ملی شده بود با شرکت هواپیماسازی این کشور ادغام شد یعنی هاکر سیدلی ادغام شد.
1981 شرکت هوافضای انگلستان خصوصی شد.
1988 ایالات متحده نخستین هواپیمای رادارگریز اف117 را به نمایش عمومی گذارد که توسط شرکت لاک هید ساخته شده بود.
1993 لاکهید با بخش هواپیماسازی جنرال دینامیک ادغام شد.
1994 شرکت نورثروپ با گرومن ادغام شد و شرکت نورثروپ گرومن شکل گرفت.
1995 شرکتهای لاکهید و مارتین ماریتا با یکدیگر ادغام شدند و شرکت لاکهید مارتین شکل گرفت.
1996 بوئینگ بخشهای دفاعی و فضایی شرکت بینالمللی راکول را خرید.
1997 بوئینگ شرکت مکدانل داگلاس را خرید.
1999 شرکت هوافضای انگلستان بخش دفاعی شرکت جنرال الکتریک را خرید و شرکت سیستمهای BAE شکل گرفت.
2001 شرکت لاکهید مارتین در قرارداد ساخت هواپیماهای جنگی اف35 برنده شد.
جنگ برای تولیدکنندگان سلاح خوب است. وقتی صلح اعلام میشود، سرنوشت آنها در هالهای از ابهام فرو میود و نوعی رکود در کار آنان رخ میدهد. در قرن بیستم، بلافاصله پس از جنگهای بزرگ، لرزههای بزرگی در این صنعت پدیدار آمده است مانند جنگ سرد.
البته این امر همواره در بازارها رخ نمیدهد زیرا دولتهایی که مشتری این تولیدکنندگان اسلحه هستند، منافع و نگرانیهای زیادی دارند. موضوع نخست امنیت است. آنها میخواهند از این موضوع جلوگیری کنند که فنآوریهای تولیدی در اختیار دشمنانشان قرار نگیرند زیرا ممکن است از آن برای حمله به شهروندانشان استفاده کنند. موضوع دوم، منافع استراتژیک است. آنها نمیتوانند به این شرکتها اجازه دهند تا ورشکست شوند زیرا ممکن است رقبایشان و حتی متحدانشان آنها را بخرند. موضوع سوم، سیاستهای داخلی است. آنها مجبور هستند از این شرکتها حمایت کنند تا اشتغال نیز حفظ شود. به همین دلیل است، که بخش دفاعی شباهتی به هیچ یک از بخشهای دیگر اقتصاد ندارد.
البته همین موارد باعث شدهاند که شرکتهای دفاعی نتوانند آنچنان وارد سرمایهگذاریهای مشترک یا ادغامها و اکتسابها با شرکتهای خارجی شوند. ایالات متحده که دارای بزرگترین بازار دفاعی است، موانع زیادی را بر سر پیشرفتهای تکنولوژیکی این حوزه قرار داده بود تا این فنآوریها به دست کمونیستها نیافتند. لذا اتحاد شوروی خود دست به کار شد. کشورهای اروپایی نیز که صدها سال را با یکدیگر جنگیده بودند و در آنها همه چیز در تملک دولت بود، صنایع تسلیحاتی چندان مقرون به صرف نبودند به ویژه در مورد آن دسته از کشورهایی که خواهان خرید محصولات آمریکایی بودند.
البته، یک دهه پس از جنگ سرد، تغییرات مهمی در این زمینه رخ داد. عوامل اقتصادی آن قدر قوی بودند که دولت مجبور بودند نگرانیهای قدیمی خود را کنار بگذارند. از یکسو، تقاضا برای تسلیحات جدید به شدت کاهش یافته بود زیرا به نظر میرسید هیچ تهدیدی دال بر یک منازعه بزرگ وجود ندارد. دولتها تاکید زیادی بر صلح داشتند و هزینههای دفاعی خود را کاهش داده بودند. تاثیر این وضعیت به بالاترین شکل در اروپا احساس میشد. با این وجود این ایالات متحده بود که دست به کار شد. در طول دهه 1990 موج جدیدی از ادغامهای گسترده، صنعت دفاعی ایالات متحده را متحول کرد. اروپا نیز از این روند تبعیت کرد و بازسازی صنعت این قاره رونق گرفت. در اوایل قرن 21، تمرکز زیادی بر برقراری رابطه با شرکتهای خارجی صورت پذیرفته است.
شرکتها
اگرچه میتوان صنعت دفاعی را به دلیل طبیعت بزرگ و کلانش و همچنین بلندمدت بودن قراردادهای دولتی منعقده در آن، جدا از دیگر صنایع مورد بررسی قرار داد اما نمیتوان شرکتهای موجود در آن را به عنوان بخشی مجزا بررسی کرد. این امر بدان دلیل است که شرکتهای فعال در امور دفاعی، در فعالیتهای دیگری نیز دست دارند. بوئینگ که دومین پیمانکار بزرگ امور دفاعی جهان در سال 2000 بود، تنها یک سوم درآمدش را از این بخش به دست آورده زیرا بخش اعظم فعالیتهای آن در حوزه تولید هواپیماهای مسافربری بوده است. شرکتهای لاکهید مارتین، شرکت سیستمهای BAE، و رایتیون عمدتاً بر فعالیتهای دفاعی متمرکز هستند اما فعالیت دفاعی شرکت فنآوریهای یونایتد و TRW در مقایسه با فعالیتهای غیرنظامی آنها به مراتب کمتر است. هر شرکتی استراتژی خاص خود را تدوین کرده است.
در اروپا ساختار مالکیت در این صنعت پیچیدهتر است. مثلاً شرکت دایملرکرایسلر که یک شرکت خودروسازی آلمانی است و شرکت لاگاردر که یک شرکت رسانهای فرانسوی است در فهرست ما قرار ندارند اما هر دو، سهامداران مهم در شرکت هوافضای آیروناتیک دفاعی اروپا هستند و در نتیجه منافع زیادی در امور دفاعی دارند. شرکت سیستمهای BAE و EADS دو شرکت مجزا و رقیب هستند اما به دلیل منافع مشترکی که در زمینه تولید موشک و سیستمهای هوایی دارند، کسب و کارشان بسیار به یکدیگر نزدیک است.
تنها چند شرکت آمریکایی صنعت دفاعی جهان را در ید قدرت خود دارند. هر یک از آنها ماحصل ادغامها و اکتسابهای گوناگون در یک قرن هستند. البته مدیریت این ادغامها و اکتسابها بسیار دشوار بوده است.
فنآوری
آینده هر شرکتی که در صنعت دفاعی فعال است، به توانایی آن برای توسعه فنآوریهایش با قیمتی مناسب که دولتها بتوانند از عهده آن برآیند، بستگی دارد. مسئولیتپذیری این صنعت طی ده سال گذشته افزایش یافته است. با این وجود بسیاری از دولتها بودجههای تحقیقاتی خود را کاهش دادهاند و از شرکتهای این صنعت خواستهاند تا این گونه فعالیتهای خود را به پیمانکاران بسپارند.
بخش اعظم این تکنولوژی مربوط به فعالیتهای غیرنظامی به ویژه صنعت کامپیوتر، الکترونیک و ارتباطات است. نیروهای مسلح ایالات متحده تاکید زیادی بر تولید حساسگرها و شلیککنندهها دارند. حساسگرها ابزاری مهم برای یافتن این امر هستند که دشمن در حال انجام چه کاری است و چه زمانی قصد دارد دست به فعالیت بزند. آنها همانند گوش و چشم انسان هستند که تصاویر ماهوارهها و هواپیماهای جاسوسی را ثبت مینمایند. آنها کلیه اطلاعات را نیز از طریق ابزار مختلف جمعآوری مینمایند. شلیککنندهها ابزاری کاملاً نظامی هستند که از فواصل دور به سمت هدف شلیک میکنند. برای آن که آنها درست به هدف بزنند باید اطلاعات دقیق در اختیار آنان قرار بگیرد. پس از جنگ خلیج فارس در سال 1991 که طی آن موشکهای اسکاد عراقی به سوی نیروهای آمریکایی مستقر در عربستان سعودی شلیک شدند، بلافاصله سایتهای پرتاب آنها مخفی شدند. پنتاگون توانست به کمک حساسگرها و شلیککنندهها در عرض 10 دقیقه پس از شلیک جای آنها را تشخیص دهد. از همین فنآوری در جنگ افغانستان نیز استفاده شد. تمامی شرکتهای دفاعی از چنین فنآوریهایی بهره میبرند.
بازارها
تمایل دولتها برای صرف پول جهت تولید سلاحهای جدید، مهمترین عامل در تعیین حجم آینده بازار تولیدکنندگان صنعت دفاعی است. اگرچه صادرات نقش مهمی در صنایع دفاعی دارد اما هیچ برنامهای بدون حمایت دولتها از شرکتهای فعال در امور دفاعی به سرانجام نخواهد رسید.
اما پس از رکود دهه 1990، علایمی دال بر افزایش این بودجهها مشاهده میشود. جرج بوش هزینههای دفاعی آمریکا را افزایش داده است. بزرگترین برنامه جدید که در طول دهه 1990 تدوین و توسط بوش تشدید شد، ساخت جنگندههای اف35 توسط شرکت لاکهید مارتین و با مشارکت شرکتهای نورثروپ گرومن و سیستمهای BAE بود. این برنامه که ارزش آن 200 میلیارد دلار یا حتی بیشتر است، دارای نوآوریهای گوناگونی است: این هواپیما دارای قیمتی مناسب است، یک هواپیمای دارای کاربردی «مشترک» است یعنی نیروی هوایی و دریایی میتوانند به طور مستقل از آن استفاده کنند و نخستین هواپیمای بزرگی است که با مشارکت یک کشور خارجی یعنی انگلستان ساخته شده که سهم بسزایی در این برنامه داشته است. میتوان از همین عوامل در پروژههای مشابهی استفاده کرد و دیگر شرکتها را وادار ساخت تا به همکاری با سایر کشورها بپردازند.
بوش خواهان تسریع در ساخت کشتیهای نظامی توسط نیروی دریایی آمریکا شده و مایل است که ارتش در منازعات و جنگها انعطافپذیرتر بوده و از قدرت مانور بیشتری برخوردار شود. او خواهان دفاعی جدید در برابر موشکهای بالستیک است. این تغییرات، کسب و کارهایی نوین را برای شرکتهای آمریکایی به دنبال خواهند داشت.
در اروپا، شرکتهای هواپیماسازی به مرحله تولید هواپیماهای موسوم به جنگندههای یورو رسیدهاند که طی سالهای آینده خدماتش به انگلستان، آلمان، ایتالیا و اسپانیا وارد خواهد شد. البته هنوز فشارهایی وجود دارند. فرانسه جنگندههای خاص خود به نام رافائل را دارد در حالی که از نظر صادرات، موفقترین محصول، گریپن سوئد بوده است. دولتهای اروپایی یک نهاد پشتیبانی مشترک را بنا نهادهاند و قصد دارند پس از شکستهای متعدد به همکاریهای مشترک در زمینه تولید انواع تسلیحات دست بزنند. این در حالی است که شرایط تولیدکنندگان کشتیهای نظامی در اروپا هنوز مساعد نیست.
جنگ با تروریسم
حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 علیه آمریکا، چشمانداز صنعت دفاعی را عوض کرده است. مشتریان این صنعت نسبت به تهدیدهای جدیدی آگاه شدهاند. البته مقابله با تروریسم الزاماً به معنای نیاز به تسلیحات جدید نیست.
دولتها در حال تحقیق در این زمینه هستند که برای دفاع کشورهایشان باید چه کارهایی انجام دهند. بیشترین تاثیر در میان کشورهای عضو ناتو دیده میشود که احتمالاً باید به آنچه بازگردند که در گذشته انجام میدادند. پس از افغانستان، آنها متوجه شدهاند که شاید در هر جای دیگری مجبور باشند تا بجنگند. لذا تاکید زیادی بر نیروها و تسلیحاتی میشود که انعطافپذیر هستند و به راحتی قابل انتقال و اعزام به مناطق مورد نظر هستند.
سیستمهای حمل و نقل، لجستیک، اطلاعات و فرمان و کنترل همراه با کارآمدترین تسلیحات موضوعاتی هستند که همه ارتشهای جهان نیازمند آنها هستند. چالش صنعت دفاعی، استمرار در ارایه آخرین فنآوریها به قیمتی است که دولتها بتوانند از عهده آنها برآیند.
عناوین نمودارها
هزینههای دفاعی در سال 1999 (میلیارد دلار)
هزینههای دفاعی به عنوان درصدی از تولید ناخالص ملی
برترین تولیدکنندگان تجهیزات دفاعی بر اساس میزان فروش، 2000 (میلیارد دلار)
برترین پیمانکاران دفاعی ایالات متحده بر اساس ارزش قراردادهای جدید در سال مالی 2000 (میلیارد دلار)
برای اطلاعات بیشتر
سایتها
انجمن صنایع هوافضا (ایالات متحده آمریکا): www.aia-aerospace.org
شرکت سیستمهای BAE: www.baesystems.com
بوئینگ: www.boeing.com
شرکت هوافضای آیروناتیک اروپا: www.eads.net
وزارت دفاع فرانسه: www..defense.gouv.fr
شرکت لاکهید مارتین: www.lockheedmartin.com
وزارت دفاع آمریکا: www.defenselink.mil
1903 برادران رایت نخستین پرواز خود را در کیتی هاوک واقع در کارولینای شمالی انجام دادند.
1915 شرکت گلن مارتین هواپیماهای آموزشی را در اختیار ارتش آمریکا قرار داد.
1918 شرکت بوئینگ 50 مربی هواپیمای آموزشی آبنشین را به نیروی دریایی آمریکا فروخت.
1918 شرکت لاگهد که بعدها به لاکهید تغییر نام داد، هواپیماهای آبنشین خود را به نیروی دریایی آمریکا فروخت.
1922 نیروی دریایی ایالات متحده بمبافکنهای اژدر را به شرکت داگلاس سفارش داد.
1940 45 شرکت هواپیمایی آمریکا، ده هزار هواپیما را برای جنگ جهانی دوم ساختند و پس از جنگ افراد بسیاری شغل خود را از دست دادند.
1958 شرکت مکدانل نخستین فانتوم اف4 را تولید کرد.
1961 شرکت گلن مارتین با شرکت آمریکن ماریتا ادغام شد و شرکت مارتین ماریتا پا به عرضه حضور گذارد.
1967 شرکتهای مکدانل و داگلاس ادغام شدند.
1974 شرکت جنرال دینامیک نخستین هواپیمای اف16 را ساخت.
1977 شرکت هوافضای انگلستان که ملی شده بود با شرکت هواپیماسازی این کشور ادغام شد یعنی هاکر سیدلی ادغام شد.
1981 شرکت هوافضای انگلستان خصوصی شد.
1988 ایالات متحده نخستین هواپیمای رادارگریز اف117 را به نمایش عمومی گذارد که توسط شرکت لاک هید ساخته شده بود.
1993 لاکهید با بخش هواپیماسازی جنرال دینامیک ادغام شد.
1994 شرکت نورثروپ با گرومن ادغام شد و شرکت نورثروپ گرومن شکل گرفت.
1995 شرکتهای لاکهید و مارتین ماریتا با یکدیگر ادغام شدند و شرکت لاکهید مارتین شکل گرفت.
1996 بوئینگ بخشهای دفاعی و فضایی شرکت بینالمللی راکول را خرید.
1997 بوئینگ شرکت مکدانل داگلاس را خرید.
1999 شرکت هوافضای انگلستان بخش دفاعی شرکت جنرال الکتریک را خرید و شرکت سیستمهای BAE شکل گرفت.
2001 شرکت لاکهید مارتین در قرارداد ساخت هواپیماهای جنگی اف35 برنده شد.
جنگ برای تولیدکنندگان سلاح خوب است. وقتی صلح اعلام میشود، سرنوشت آنها در هالهای از ابهام فرو میود و نوعی رکود در کار آنان رخ میدهد. در قرن بیستم، بلافاصله پس از جنگهای بزرگ، لرزههای بزرگی در این صنعت پدیدار آمده است مانند جنگ سرد.
البته این امر همواره در بازارها رخ نمیدهد زیرا دولتهایی که مشتری این تولیدکنندگان اسلحه هستند، منافع و نگرانیهای زیادی دارند. موضوع نخست امنیت است. آنها میخواهند از این موضوع جلوگیری کنند که فنآوریهای تولیدی در اختیار دشمنانشان قرار نگیرند زیرا ممکن است از آن برای حمله به شهروندانشان استفاده کنند. موضوع دوم، منافع استراتژیک است. آنها نمیتوانند به این شرکتها اجازه دهند تا ورشکست شوند زیرا ممکن است رقبایشان و حتی متحدانشان آنها را بخرند. موضوع سوم، سیاستهای داخلی است. آنها مجبور هستند از این شرکتها حمایت کنند تا اشتغال نیز حفظ شود. به همین دلیل است، که بخش دفاعی شباهتی به هیچ یک از بخشهای دیگر اقتصاد ندارد.
البته همین موارد باعث شدهاند که شرکتهای دفاعی نتوانند آنچنان وارد سرمایهگذاریهای مشترک یا ادغامها و اکتسابها با شرکتهای خارجی شوند. ایالات متحده که دارای بزرگترین بازار دفاعی است، موانع زیادی را بر سر پیشرفتهای تکنولوژیکی این حوزه قرار داده بود تا این فنآوریها به دست کمونیستها نیافتند. لذا اتحاد شوروی خود دست به کار شد. کشورهای اروپایی نیز که صدها سال را با یکدیگر جنگیده بودند و در آنها همه چیز در تملک دولت بود، صنایع تسلیحاتی چندان مقرون به صرف نبودند به ویژه در مورد آن دسته از کشورهایی که خواهان خرید محصولات آمریکایی بودند.
البته، یک دهه پس از جنگ سرد، تغییرات مهمی در این زمینه رخ داد. عوامل اقتصادی آن قدر قوی بودند که دولت مجبور بودند نگرانیهای قدیمی خود را کنار بگذارند. از یکسو، تقاضا برای تسلیحات جدید به شدت کاهش یافته بود زیرا به نظر میرسید هیچ تهدیدی دال بر یک منازعه بزرگ وجود ندارد. دولتها تاکید زیادی بر صلح داشتند و هزینههای دفاعی خود را کاهش داده بودند. تاثیر این وضعیت به بالاترین شکل در اروپا احساس میشد. با این وجود این ایالات متحده بود که دست به کار شد. در طول دهه 1990 موج جدیدی از ادغامهای گسترده، صنعت دفاعی ایالات متحده را متحول کرد. اروپا نیز از این روند تبعیت کرد و بازسازی صنعت این قاره رونق گرفت. در اوایل قرن 21، تمرکز زیادی بر برقراری رابطه با شرکتهای خارجی صورت پذیرفته است.
شرکتها
اگرچه میتوان صنعت دفاعی را به دلیل طبیعت بزرگ و کلانش و همچنین بلندمدت بودن قراردادهای دولتی منعقده در آن، جدا از دیگر صنایع مورد بررسی قرار داد اما نمیتوان شرکتهای موجود در آن را به عنوان بخشی مجزا بررسی کرد. این امر بدان دلیل است که شرکتهای فعال در امور دفاعی، در فعالیتهای دیگری نیز دست دارند. بوئینگ که دومین پیمانکار بزرگ امور دفاعی جهان در سال 2000 بود، تنها یک سوم درآمدش را از این بخش به دست آورده زیرا بخش اعظم فعالیتهای آن در حوزه تولید هواپیماهای مسافربری بوده است. شرکتهای لاکهید مارتین، شرکت سیستمهای BAE، و رایتیون عمدتاً بر فعالیتهای دفاعی متمرکز هستند اما فعالیت دفاعی شرکت فنآوریهای یونایتد و TRW در مقایسه با فعالیتهای غیرنظامی آنها به مراتب کمتر است. هر شرکتی استراتژی خاص خود را تدوین کرده است.
در اروپا ساختار مالکیت در این صنعت پیچیدهتر است. مثلاً شرکت دایملرکرایسلر که یک شرکت خودروسازی آلمانی است و شرکت لاگاردر که یک شرکت رسانهای فرانسوی است در فهرست ما قرار ندارند اما هر دو، سهامداران مهم در شرکت هوافضای آیروناتیک دفاعی اروپا هستند و در نتیجه منافع زیادی در امور دفاعی دارند. شرکت سیستمهای BAE و EADS دو شرکت مجزا و رقیب هستند اما به دلیل منافع مشترکی که در زمینه تولید موشک و سیستمهای هوایی دارند، کسب و کارشان بسیار به یکدیگر نزدیک است.
تنها چند شرکت آمریکایی صنعت دفاعی جهان را در ید قدرت خود دارند. هر یک از آنها ماحصل ادغامها و اکتسابهای گوناگون در یک قرن هستند. البته مدیریت این ادغامها و اکتسابها بسیار دشوار بوده است.
فنآوری
آینده هر شرکتی که در صنعت دفاعی فعال است، به توانایی آن برای توسعه فنآوریهایش با قیمتی مناسب که دولتها بتوانند از عهده آن برآیند، بستگی دارد. مسئولیتپذیری این صنعت طی ده سال گذشته افزایش یافته است. با این وجود بسیاری از دولتها بودجههای تحقیقاتی خود را کاهش دادهاند و از شرکتهای این صنعت خواستهاند تا این گونه فعالیتهای خود را به پیمانکاران بسپارند.
بخش اعظم این تکنولوژی مربوط به فعالیتهای غیرنظامی به ویژه صنعت کامپیوتر، الکترونیک و ارتباطات است. نیروهای مسلح ایالات متحده تاکید زیادی بر تولید حساسگرها و شلیککنندهها دارند. حساسگرها ابزاری مهم برای یافتن این امر هستند که دشمن در حال انجام چه کاری است و چه زمانی قصد دارد دست به فعالیت بزند. آنها همانند گوش و چشم انسان هستند که تصاویر ماهوارهها و هواپیماهای جاسوسی را ثبت مینمایند. آنها کلیه اطلاعات را نیز از طریق ابزار مختلف جمعآوری مینمایند. شلیککنندهها ابزاری کاملاً نظامی هستند که از فواصل دور به سمت هدف شلیک میکنند. برای آن که آنها درست به هدف بزنند باید اطلاعات دقیق در اختیار آنان قرار بگیرد. پس از جنگ خلیج فارس در سال 1991 که طی آن موشکهای اسکاد عراقی به سوی نیروهای آمریکایی مستقر در عربستان سعودی شلیک شدند، بلافاصله سایتهای پرتاب آنها مخفی شدند. پنتاگون توانست به کمک حساسگرها و شلیککنندهها در عرض 10 دقیقه پس از شلیک جای آنها را تشخیص دهد. از همین فنآوری در جنگ افغانستان نیز استفاده شد. تمامی شرکتهای دفاعی از چنین فنآوریهایی بهره میبرند.
بازارها
تمایل دولتها برای صرف پول جهت تولید سلاحهای جدید، مهمترین عامل در تعیین حجم آینده بازار تولیدکنندگان صنعت دفاعی است. اگرچه صادرات نقش مهمی در صنایع دفاعی دارد اما هیچ برنامهای بدون حمایت دولتها از شرکتهای فعال در امور دفاعی به سرانجام نخواهد رسید.
اما پس از رکود دهه 1990، علایمی دال بر افزایش این بودجهها مشاهده میشود. جرج بوش هزینههای دفاعی آمریکا را افزایش داده است. بزرگترین برنامه جدید که در طول دهه 1990 تدوین و توسط بوش تشدید شد، ساخت جنگندههای اف35 توسط شرکت لاکهید مارتین و با مشارکت شرکتهای نورثروپ گرومن و سیستمهای BAE بود. این برنامه که ارزش آن 200 میلیارد دلار یا حتی بیشتر است، دارای نوآوریهای گوناگونی است: این هواپیما دارای قیمتی مناسب است، یک هواپیمای دارای کاربردی «مشترک» است یعنی نیروی هوایی و دریایی میتوانند به طور مستقل از آن استفاده کنند و نخستین هواپیمای بزرگی است که با مشارکت یک کشور خارجی یعنی انگلستان ساخته شده که سهم بسزایی در این برنامه داشته است. میتوان از همین عوامل در پروژههای مشابهی استفاده کرد و دیگر شرکتها را وادار ساخت تا به همکاری با سایر کشورها بپردازند.
بوش خواهان تسریع در ساخت کشتیهای نظامی توسط نیروی دریایی آمریکا شده و مایل است که ارتش در منازعات و جنگها انعطافپذیرتر بوده و از قدرت مانور بیشتری برخوردار شود. او خواهان دفاعی جدید در برابر موشکهای بالستیک است. این تغییرات، کسب و کارهایی نوین را برای شرکتهای آمریکایی به دنبال خواهند داشت.
در اروپا، شرکتهای هواپیماسازی به مرحله تولید هواپیماهای موسوم به جنگندههای یورو رسیدهاند که طی سالهای آینده خدماتش به انگلستان، آلمان، ایتالیا و اسپانیا وارد خواهد شد. البته هنوز فشارهایی وجود دارند. فرانسه جنگندههای خاص خود به نام رافائل را دارد در حالی که از نظر صادرات، موفقترین محصول، گریپن سوئد بوده است. دولتهای اروپایی یک نهاد پشتیبانی مشترک را بنا نهادهاند و قصد دارند پس از شکستهای متعدد به همکاریهای مشترک در زمینه تولید انواع تسلیحات دست بزنند. این در حالی است که شرایط تولیدکنندگان کشتیهای نظامی در اروپا هنوز مساعد نیست.
جنگ با تروریسم
حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 علیه آمریکا، چشمانداز صنعت دفاعی را عوض کرده است. مشتریان این صنعت نسبت به تهدیدهای جدیدی آگاه شدهاند. البته مقابله با تروریسم الزاماً به معنای نیاز به تسلیحات جدید نیست.
دولتها در حال تحقیق در این زمینه هستند که برای دفاع کشورهایشان باید چه کارهایی انجام دهند. بیشترین تاثیر در میان کشورهای عضو ناتو دیده میشود که احتمالاً باید به آنچه بازگردند که در گذشته انجام میدادند. پس از افغانستان، آنها متوجه شدهاند که شاید در هر جای دیگری مجبور باشند تا بجنگند. لذا تاکید زیادی بر نیروها و تسلیحاتی میشود که انعطافپذیر هستند و به راحتی قابل انتقال و اعزام به مناطق مورد نظر هستند.
سیستمهای حمل و نقل، لجستیک، اطلاعات و فرمان و کنترل همراه با کارآمدترین تسلیحات موضوعاتی هستند که همه ارتشهای جهان نیازمند آنها هستند. چالش صنعت دفاعی، استمرار در ارایه آخرین فنآوریها به قیمتی است که دولتها بتوانند از عهده آنها برآیند.
عناوین نمودارها
هزینههای دفاعی در سال 1999 (میلیارد دلار)
هزینههای دفاعی به عنوان درصدی از تولید ناخالص ملی
برترین تولیدکنندگان تجهیزات دفاعی بر اساس میزان فروش، 2000 (میلیارد دلار)
برترین پیمانکاران دفاعی ایالات متحده بر اساس ارزش قراردادهای جدید در سال مالی 2000 (میلیارد دلار)
برای اطلاعات بیشتر
سایتها
انجمن صنایع هوافضا (ایالات متحده آمریکا): www.aia-aerospace.org
شرکت سیستمهای BAE: www.baesystems.com
بوئینگ: www.boeing.com
شرکت هوافضای آیروناتیک اروپا: www.eads.net
وزارت دفاع فرانسه: www..defense.gouv.fr
شرکت لاکهید مارتین: www.lockheedmartin.com
وزارت دفاع آمریکا: www.defenselink.mil