مدیریت استرس
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
مقدمه
فرهنگ سازمانی، مسائل مختلفی برای افراد گوناگون به همراه آورده است. مهمترین مسئله همان موضوعی است که ما تحت عنوان «استرس» میشناسیم. درواقع، واژه استرس به اندازه واژههایی همچون سیدی، غذاهای آماده و تلفن همراه رایج شده است. البته برای آنانی که در کنترل مسائل روزمره خود دچار مشکل جدی هستند، واژه استرس مفهومی فراتر از معنای معمول دارد. از نظر آنها استرس یعنی «درد».
علائم رفتاری و جسمانی استرس
فشار باعث انگیزش، تحریک و نیرومندی میشود اما هنگامیکه فشار فراتر از توانایی فرد باشد، او را دچار استرس میکند. وقتی علائم رفتاری مندرج در جدول زیر نمایان میشوند، فرد در مرز فشار و استرس قرار گرفته است.
شناسایی ریشههای استرس در کار
وقتی فردی متوجه میشود که به خوبی از عهده فشارهای روزمره برنمیآید، گام بعدی در فرآیند شناخت ریشهها و منابع استرس در کار برداشته شده است. وقتی این کار انجام شد، آنگاه میتوان یک طرح اقدام تدوین کرد تا فرد آثار مخرب این فشار را کاهش داده یا حتی از میان ببرد. جدول دوم مؤید فشارهای روزمره است که افراد را هنگام کار آزار میدهد. البته باید مشکلات مهمی دیگری را نیز به موارد ذکر شده افزود مانند نحوه کنار آمدن با اخراج یا نحوه تطابق با فرهنگ سازمانی.
استرس فردی: کنترل فشارهای روزمره
مدیریت زمان. از میان تمامی فشارهایی که مدیران تحمل میکنند، استرسآورترین آنها عدم مدیریت زمان است. اتلافکنندگان زمان در طبقهبندیهای گوناگونی قرار میگیرند و درنتیجه حل این مشکل را نیازمند راههای مختلفی میکنند.
پشتگوشاندازها
افرادی که در این طبقه قرار میگیرند، به جای عمل کردن ترجیح میدهند بیشتر فکر کنند. پشتگوش انداختن ریشه در بیحوصلگی، عدم اعتماد و بیمیلی به کار دارد. این افراد میتوانند با پیروی از نکات زیر، زمان خود را به شکل بهتری مدیریت نمایند:
• تقسیم وظایف مهم به چند وظیفه کوچک
• تهیه فهرستی از تمامی کارهایی که باید در مدت زمانی کوتاه (مثلاً تا هفته آینده) یا در بلندمدت انجام دهید.
• وقتی زمان کاری خود را برنامهریزی میکنید، تلاش کنید میان کارهای عادی و کارهایی که جذابیت بیشتری دارند، توازن برقرار سازید.
• بپذیرید که خطر اجتنابناپذیر است و هرگز هیچ تصمیمی بر مبنای اطلاعات کامل اتخاذ نمیشود.
کسانی که میل چندانی به واگذاری مسئولیتها ندارند
افرادی که در این گروه قرار میگیرند، زمان قابل توجهی را برای انجام دادن کارهایی تلف میکنند که دیگران به شکلی اثربخشتر و با صرف زمان کمتری انجام میدهند. آنها باید موارد زیر را در نظر بگیرند:
• واگذاری به معنای سلب مسئولیت نیست.
• همیشه زمانی را به تشریح دقیق آنچه مورد نیاز است اختصاص دهید.
کسانی که مسئولیتهای خود را به شکلی ضعیف واگذار میکنند، افرادی هستند که در برقراری ارتباط نیز ضعیفند. به همین دلیل است که آنها از دیدن تلاشهای دیگران دچار سرخوردگی میشوند.
• وقتی مسئولیتی واگذار شد، فرد باید به دقت آن را انجام دهد.
• از انجام کارهای غیرضرور که در جهت تحقق اهدافتان نیست یا دیگران میتوانند انجام دهند اجتناب نمایید. یاد بگیرید که به شکلی مؤدبانه «نه» بگویید.
افراد نامنظم
افرادی که در این طبقه قرار میگیرند معمولاً کسانی هستند که حجم زیادی کاغذ و کارهای انجام نشده، روی میزشان دیده میشود. افراد نامنظم غالباً در جلسات دیر حاضر شده یا اصلاً در آنها شرکت نمیکنند. این افراد فکر میکنند که مشکلات آنها بیشتر ناشی از حجم زیاد کار است نه بر اثر عدم سازماندهی منظم امور.
آنها باید:
• قبل از عمل کردن، به خوبی برنامهریزی نمایند
• در آغاز هر روز، فهرستی از آنچه باید انجام دهند تهیه و هر روز بعدازظهر آن را مرور کنند.
• کاری را انتخاب کرده و آنها را به اتمام برسانند.
• قبل از تلفن زدن خوب فکر کنند و فهرستی از تمامی اطلاعاتی که قصد دارند از طریق آن تلفن به دست آورند، تهیه نمایند.
• مدت انجام دادن هر کاری را برای خود مشخص کنند.
• وقتی جلسهای میگذارند، زمان دقیق شروع و خاتمه آن را مشخص کنند.
قارچها
افراد موجود در این طبقه، معمولاً اطلاعی در مورد اهداف و مقاصد کاری خود، ندارند. آنها فاقد مهارتهای ارتباطی هستند و بهجای عمل کردن، مرتباً درباره کارشان سؤال میکنند. دو کار مهمی که این افراد باید انجام دهند، عبارتند از:
• در زمانی که نحوه انجام دادن کاری را نمیدانند بگویند «نمیدانم».
• وقتی انجام دادن کاری یا هدف از انجام دادن آن را درک نمیکنند، بگویند «نمیفهمم».
مدیریت مداخله
یک منشأ دیگر بهوجود آمدن استرس، مزاحمتهایی است که مرتباً از طریق تلفن، پست الکترونیک، همکاران و غیره ایجاد میشود.
فنآوری نوین
درخصوص پست صوتی، پست الکترونیک ، تلفن همراه و غیره، مهم است که شما این فنآوریها را اداره کنید نه اینکه اجازه دهید آنها شما را اداره نمایند. استفاده از این فنآوریها قواعد خاصی دارد که اگر از آنها تبعیت نکنیم فشار غیرضرور به ما وارد خواهد شد.
تماسهای تلفنی: تماسهای تلفنی را دستهبندی نمایید، آنچه میخواهید بگویید و آنچه را میخواهید دریافت کنید برنامهریزی نمایید، هنگام تلفنهای طولانی طوری رفتار کنید که محدودیت زمانی شما مشخص شود.
پست صوتی: زمانی از پست صوتی استفاده کنید که انجام دادن یک کار پیچیده، نیازمند توجه و دقت کامل شما است. البته نباید سعی کنید هر ده دقیقه یک بار به سراغ پست صوتی خود بروید. ابتدا به سراغ پیامهایی بروید که مهمترند، به سایر پیامها بعداً بپردازید.
پست الکترونیک: پیامهای الکترونیک خود را پرینت بگیرید و سپس به مهمترین آنها بپردازید. به ترتیب اهمیت به آنها پاسخ دهید. معمولاً افراد براساس زمان دریافت پیامها به آنها پاسخ میدهند نه براساس اهمیت آنها.
تلفن همراه: همیشه این تلفن را همراه خود نداشته باشید، زیرا میتواند در مهمترین جلسات یا فعالیتهای شما خلل ایجاد کند. از تلفن همراه در مسافرت یا زمانی که قصد دارید به جایی بروید و افراد باید با شما در تماس باشند، استفاده کنید.
مزاحمت همکاران
اگرچه برخی از مراجعات همکاران به دلایل کاری صورت میگیرد، اما بسیاری از آنها باعث اتلاف وقت میشوند. روشهای مختلفی برای کنترل این نوع مزاحمتها وجود دارد:
• ساعاتی را مشخص کنید که هیچ کس حق مراجعه و ایجاد مزاحمت برای شما را نداشته باشد. برای این کار، در اتاق خود را ببندید و اطلاعیهای پشت در نصب کنید.
• ساعات ملاقات خود را مشخص کنید و آن را به اطلاع مراجعان برسانید.
• جدول ملاقاتها و جلسات خود را جایی قرار دهید که همیشه در مقابل چشمتان باشد. این امر شما را قادر میسازد که به موقع محل کارتان را برای شرکت در جلسه ترک کنید.
• اگر مشاهده کردید که افراد حرف اصلی خود را بیان نمیکنند، به شکلی دوستانه و مؤدبانه از آنها بخواهید که نکات اصلی را بیان کنند.
• اگر کسی، بدون وقت قبلی و بهطور ناگهانی مزاحم وقت شما شد، از او بپرسید که برای بیان مسائل خود به چه مدت زمانی احتیاج دارد، اگر زمان کافی وجود نداشت، آن جلسه را به زمان دیگری موکول کنید.
مزاحمتها
مزاحمتها به دلایل مختلف واغلب در زمانی رخ میدهند که مراجعه کننده:
1. میخواهد به مبادله اطلاعات بپردازد.
2. به تأیید دیگران نیاز دارد.
3. فاقد اعتماد به نفس برای انجام دادن کاری است.
4. به دلیل وجود مشکلات، خواهان گفتوگو با کسی است.
بسیار مهم است که میان این موضوعات تمایز قائل شوید. اگر برای مراجعه کننده انجام دادن بهینه کارش مهم است، زمان بیشتری را با او بگذرانید.
تغییر ماهیت کار
یکی از مهمترین منابع استرس مدیران و دیگران، این واقعیت است که امنیت شغلی فقط به دوران گذشته مربوط میشود و درحال حاضر موارد کمی وجود دارد که شخص، همه عمرش را در یک شغل بگذراند. براساس روانشناسی نوین، سازمانها انتظار دارند که کارکنانشان انعطافپذیرتر، مسئولیتپذیرتر، سختکوشتر و متعهدتر باشند. در عین حال، کارفرمایان، دیگر توجهی به امنیت شغلی کارکنان ندارند. بنابراین چندان دشوار نیست که تصور کنیم برای کارگران دهههای آینده، شغل، فقط کاری موقتی برای امرار معاش خواهد بود.
برای افرادی که هماینک در ساختارهای سسله مراتبی سازمانی کار میکنند، تطابق با تغییر در انتظارات شغلی، نیازمند تغییرات فردی مهمی است. فرد باید شرایط نوین مدیریتی را درک کند و برای مشاغل جدید آموزش ببیند. این امر نیازمند ابتکار بیشتر، برنامهریزی فردی و کنترل است. اگرچه ترغیب افراد به پذیرفتن ساختاری خارج از شرایط سازمانی فعلی کاری دشوار است، اما تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که این امر میتواند، رضایت بیشتری را چه در شغل و چه در زندگی افراد، به همراه داشته باشد.
نتیجهگیری
در خاتمه، باید آنچه را جان روسکین نویسنده و منتقد بزرگ انگلیسی در سال 1851 نوشته است، به خوبی درک کنیم:
«برای اینکه افراد در کارشان شاد باشند، تحقق سه اصل مورد نیاز است: افراد باید برای آن کار مناسب باشند؛ نباید بیش از حد کار انجام دهند؛ و باید نسبت به انجام دادن آن کار، احساس موفقیت داشته باشند.»
اجازه دهید رخ دهد
برای به حداقل رساندن استرس، باید:
خودتان را بفهمید. بفهمید که چه عواملی باعث استرس شما میشود، چه زمانی دچار استرس میشوید و چگونه میتوانید از این شرایط پرهیز کنید. بهتر است به گذشتهای فکر کنید که دچار استرس شده بودید، به خاطر آورید که چه احساسی داشتید، چگونه واکنش نشان دادید، چگونه رفتار کردید، چه نتیجهای به دست آوردید و چگونه میتوانید هماینک به بهترین شکل ممکن به رفع آن بپردازید.
مسئولیتپذیر باشید. در بسیاری مواقع، افراد مشکلات را انکار میکنند. در این حالت، اوضاع بدتر میشود و درنتیجه معمولاً مجبور میشوند گناه آن را به گردن دیگران بیندازند. حتی اگر کس دیگری مقصر باشد، این شما هستید که آسیب دیدهاید و باید مشکل را حل کنید. اغلب مردم از پذیرفتن این واقعیت که در شرایط استرس قرار دارند، میترسند یا اطلاعی از این موضوع ندارند، هرچه فرآیند پذیرش و اطلاع به تأخیر بیفتد، دوران بهبود و حل و فصل مشکلات، طولانیتر خواهد شد.
ببینید چه عواملی باعث استرس شدهاند. آیا استرس ناشی از شغل، وظیفه، روابط کاری، تغییرات و عوامل کاری دیگر است یا اینکه اصلاً ارتباطی به کار شما ندارد؟ علایم استرس و نحوه شروع آن را بهخوبی بشناسید. گام کلیدی بعدی شناختن منبع استرس است. این امر معمولاً کاری دشوار است زیرا استرس نتیجه مجموعهای از عوامل است که بر یکدیگر تأثیرگذار نیز هستند. راه حل این موضوع آن است که بدانید دقیقاً در چه شرایطی هستید. معمولاً استرس فقط با یک راه حل از میان نمیرود و نیازمند مجموعهای از اقدامات در زمینههای گوناگون است.
موقعیتهای استرسزا (چه در محل کار و چه در منزل) را شناسایی کرده و برای حل آنها برنامهریزی نمایید. این امر نیازمند دریافت کمک از منابع یا افرادی است که مهارتهای خاصی در این زمینه دارند.
برای مقابله با استرس، استراتژیهای خاصی تدوین کنید. ببینید چه کارهایی در گذشته برای شما کارآمد بودهاند و چگونه به موفقیت رسیدهاید. همچنین به راه حلهای برطرف کردن استرس بیندیشید یا اگر نمیتوانید آن را برطرف کنید حداقل این واقعیت را بپذیرید.
برای پیشگیری و کاهش استرس، روشهای مدیریتی را درک کرده و از آنها استفاده نمایید. بهعنوان مثال مدیریت زمان و اعتماد به نفس، دو مهارت مهم در کاهش استرس هستند، زیرا بسیاری از مشکلات ناشی از فشارهای زمانی یا روابطی هستند که از طریق اعتماد به نفس بیشتر و رفتارهای کنترل شده، قابل حل و فصل هستند. به کمک ارتباطات، تصمیمگیری و حل مسئله، میتوان منابع استرس را شناخت و آنها را رفع کرد.
آرام باشید. دو صد کرده چون نیم گفتار نیست. کلید موفقیت شما این است که یک محیط کاری آرام برای خود فراهم نمایید. این امر به معنای آن است که حتی برای تعطیلات خود برنامهریزی کنید و به مراکزی بروید که فکر میکنید برای شما مناسب هستند. وقتی از نظر زمانی خود را از منابع استرس دور نگاه دارید، بهتر میتوانید به کنترل شرایط و رفع استرس اقدام کنید. بدین ترتیب میتوانید رویکردی جدید بیابید.
اگر مسئول پیشگیری یا کاهش استرس در سازمانتان هستید، باید:
از وجود استرس در دیگران مطلع باشید. به عنوان یک رهبر، نباید از این موضوع هراس داشته باشید که به دیگران بگویید از استرس رنج میبرند و برای رفع این مشکل نیازمند کمک شما هستند. همین که به افراد بگویید که از وجود استرس در آنها مطلع هستید، انرژی لازم برای دریافت کمک و حل این مشکل در آنها به وجود خواهد آمد. درنتیجه شما میتوانید استرس این افراد را کاملاً رفع نمایید.
یک تیم یا محیط کاری مثبت ایجاد نمایید. بهعنوان یک رهبر میتوانید به کمک سیستمهای خوب ارتباطی، رویکردهای مؤثر تیمی، ایجاد یک محیط عاری از سرزنش و دخالت دادن افراد در مسئولیتها، به کاهش استرس آنان کمک کنید. دیگر عواملی که میتوانند کمککننده باشند عبارتند از: طرحهای مشورتی که از استرس پیشگیری مینمایند و سیستمهای ارزشیابی و شناخت افرادی که با آنان کار میکنید. البته برای برخی مدیران ارشد سازمانهای بزرگ، این امر چندان امکانپذیر نیست زیرا این روشها باید پس از گذر از زنجیرهای از فرمانها که در تمام سازمان وجود دارند، تأیید و اجراشوند.
فرهنگ سازمانی، مسائل مختلفی برای افراد گوناگون به همراه آورده است. مهمترین مسئله همان موضوعی است که ما تحت عنوان «استرس» میشناسیم. درواقع، واژه استرس به اندازه واژههایی همچون سیدی، غذاهای آماده و تلفن همراه رایج شده است. البته برای آنانی که در کنترل مسائل روزمره خود دچار مشکل جدی هستند، واژه استرس مفهومی فراتر از معنای معمول دارد. از نظر آنها استرس یعنی «درد».
علائم رفتاری و جسمانی استرس
فشار باعث انگیزش، تحریک و نیرومندی میشود اما هنگامیکه فشار فراتر از توانایی فرد باشد، او را دچار استرس میکند. وقتی علائم رفتاری مندرج در جدول زیر نمایان میشوند، فرد در مرز فشار و استرس قرار گرفته است.
شناسایی ریشههای استرس در کار
وقتی فردی متوجه میشود که به خوبی از عهده فشارهای روزمره برنمیآید، گام بعدی در فرآیند شناخت ریشهها و منابع استرس در کار برداشته شده است. وقتی این کار انجام شد، آنگاه میتوان یک طرح اقدام تدوین کرد تا فرد آثار مخرب این فشار را کاهش داده یا حتی از میان ببرد. جدول دوم مؤید فشارهای روزمره است که افراد را هنگام کار آزار میدهد. البته باید مشکلات مهمی دیگری را نیز به موارد ذکر شده افزود مانند نحوه کنار آمدن با اخراج یا نحوه تطابق با فرهنگ سازمانی.
استرس فردی: کنترل فشارهای روزمره
مدیریت زمان. از میان تمامی فشارهایی که مدیران تحمل میکنند، استرسآورترین آنها عدم مدیریت زمان است. اتلافکنندگان زمان در طبقهبندیهای گوناگونی قرار میگیرند و درنتیجه حل این مشکل را نیازمند راههای مختلفی میکنند.
پشتگوشاندازها
افرادی که در این طبقه قرار میگیرند، به جای عمل کردن ترجیح میدهند بیشتر فکر کنند. پشتگوش انداختن ریشه در بیحوصلگی، عدم اعتماد و بیمیلی به کار دارد. این افراد میتوانند با پیروی از نکات زیر، زمان خود را به شکل بهتری مدیریت نمایند:
• تقسیم وظایف مهم به چند وظیفه کوچک
• تهیه فهرستی از تمامی کارهایی که باید در مدت زمانی کوتاه (مثلاً تا هفته آینده) یا در بلندمدت انجام دهید.
• وقتی زمان کاری خود را برنامهریزی میکنید، تلاش کنید میان کارهای عادی و کارهایی که جذابیت بیشتری دارند، توازن برقرار سازید.
• بپذیرید که خطر اجتنابناپذیر است و هرگز هیچ تصمیمی بر مبنای اطلاعات کامل اتخاذ نمیشود.
کسانی که میل چندانی به واگذاری مسئولیتها ندارند
افرادی که در این گروه قرار میگیرند، زمان قابل توجهی را برای انجام دادن کارهایی تلف میکنند که دیگران به شکلی اثربخشتر و با صرف زمان کمتری انجام میدهند. آنها باید موارد زیر را در نظر بگیرند:
• واگذاری به معنای سلب مسئولیت نیست.
• همیشه زمانی را به تشریح دقیق آنچه مورد نیاز است اختصاص دهید.
کسانی که مسئولیتهای خود را به شکلی ضعیف واگذار میکنند، افرادی هستند که در برقراری ارتباط نیز ضعیفند. به همین دلیل است که آنها از دیدن تلاشهای دیگران دچار سرخوردگی میشوند.
• وقتی مسئولیتی واگذار شد، فرد باید به دقت آن را انجام دهد.
• از انجام کارهای غیرضرور که در جهت تحقق اهدافتان نیست یا دیگران میتوانند انجام دهند اجتناب نمایید. یاد بگیرید که به شکلی مؤدبانه «نه» بگویید.
افراد نامنظم
افرادی که در این طبقه قرار میگیرند معمولاً کسانی هستند که حجم زیادی کاغذ و کارهای انجام نشده، روی میزشان دیده میشود. افراد نامنظم غالباً در جلسات دیر حاضر شده یا اصلاً در آنها شرکت نمیکنند. این افراد فکر میکنند که مشکلات آنها بیشتر ناشی از حجم زیاد کار است نه بر اثر عدم سازماندهی منظم امور.
آنها باید:
• قبل از عمل کردن، به خوبی برنامهریزی نمایند
• در آغاز هر روز، فهرستی از آنچه باید انجام دهند تهیه و هر روز بعدازظهر آن را مرور کنند.
• کاری را انتخاب کرده و آنها را به اتمام برسانند.
• قبل از تلفن زدن خوب فکر کنند و فهرستی از تمامی اطلاعاتی که قصد دارند از طریق آن تلفن به دست آورند، تهیه نمایند.
• مدت انجام دادن هر کاری را برای خود مشخص کنند.
• وقتی جلسهای میگذارند، زمان دقیق شروع و خاتمه آن را مشخص کنند.
قارچها
افراد موجود در این طبقه، معمولاً اطلاعی در مورد اهداف و مقاصد کاری خود، ندارند. آنها فاقد مهارتهای ارتباطی هستند و بهجای عمل کردن، مرتباً درباره کارشان سؤال میکنند. دو کار مهمی که این افراد باید انجام دهند، عبارتند از:
• در زمانی که نحوه انجام دادن کاری را نمیدانند بگویند «نمیدانم».
• وقتی انجام دادن کاری یا هدف از انجام دادن آن را درک نمیکنند، بگویند «نمیفهمم».
مدیریت مداخله
یک منشأ دیگر بهوجود آمدن استرس، مزاحمتهایی است که مرتباً از طریق تلفن، پست الکترونیک، همکاران و غیره ایجاد میشود.
فنآوری نوین
درخصوص پست صوتی، پست الکترونیک ، تلفن همراه و غیره، مهم است که شما این فنآوریها را اداره کنید نه اینکه اجازه دهید آنها شما را اداره نمایند. استفاده از این فنآوریها قواعد خاصی دارد که اگر از آنها تبعیت نکنیم فشار غیرضرور به ما وارد خواهد شد.
تماسهای تلفنی: تماسهای تلفنی را دستهبندی نمایید، آنچه میخواهید بگویید و آنچه را میخواهید دریافت کنید برنامهریزی نمایید، هنگام تلفنهای طولانی طوری رفتار کنید که محدودیت زمانی شما مشخص شود.
پست صوتی: زمانی از پست صوتی استفاده کنید که انجام دادن یک کار پیچیده، نیازمند توجه و دقت کامل شما است. البته نباید سعی کنید هر ده دقیقه یک بار به سراغ پست صوتی خود بروید. ابتدا به سراغ پیامهایی بروید که مهمترند، به سایر پیامها بعداً بپردازید.
پست الکترونیک: پیامهای الکترونیک خود را پرینت بگیرید و سپس به مهمترین آنها بپردازید. به ترتیب اهمیت به آنها پاسخ دهید. معمولاً افراد براساس زمان دریافت پیامها به آنها پاسخ میدهند نه براساس اهمیت آنها.
تلفن همراه: همیشه این تلفن را همراه خود نداشته باشید، زیرا میتواند در مهمترین جلسات یا فعالیتهای شما خلل ایجاد کند. از تلفن همراه در مسافرت یا زمانی که قصد دارید به جایی بروید و افراد باید با شما در تماس باشند، استفاده کنید.
مزاحمت همکاران
اگرچه برخی از مراجعات همکاران به دلایل کاری صورت میگیرد، اما بسیاری از آنها باعث اتلاف وقت میشوند. روشهای مختلفی برای کنترل این نوع مزاحمتها وجود دارد:
• ساعاتی را مشخص کنید که هیچ کس حق مراجعه و ایجاد مزاحمت برای شما را نداشته باشد. برای این کار، در اتاق خود را ببندید و اطلاعیهای پشت در نصب کنید.
• ساعات ملاقات خود را مشخص کنید و آن را به اطلاع مراجعان برسانید.
• جدول ملاقاتها و جلسات خود را جایی قرار دهید که همیشه در مقابل چشمتان باشد. این امر شما را قادر میسازد که به موقع محل کارتان را برای شرکت در جلسه ترک کنید.
• اگر مشاهده کردید که افراد حرف اصلی خود را بیان نمیکنند، به شکلی دوستانه و مؤدبانه از آنها بخواهید که نکات اصلی را بیان کنند.
• اگر کسی، بدون وقت قبلی و بهطور ناگهانی مزاحم وقت شما شد، از او بپرسید که برای بیان مسائل خود به چه مدت زمانی احتیاج دارد، اگر زمان کافی وجود نداشت، آن جلسه را به زمان دیگری موکول کنید.
مزاحمتها
مزاحمتها به دلایل مختلف واغلب در زمانی رخ میدهند که مراجعه کننده:
1. میخواهد به مبادله اطلاعات بپردازد.
2. به تأیید دیگران نیاز دارد.
3. فاقد اعتماد به نفس برای انجام دادن کاری است.
4. به دلیل وجود مشکلات، خواهان گفتوگو با کسی است.
بسیار مهم است که میان این موضوعات تمایز قائل شوید. اگر برای مراجعه کننده انجام دادن بهینه کارش مهم است، زمان بیشتری را با او بگذرانید.
تغییر ماهیت کار
یکی از مهمترین منابع استرس مدیران و دیگران، این واقعیت است که امنیت شغلی فقط به دوران گذشته مربوط میشود و درحال حاضر موارد کمی وجود دارد که شخص، همه عمرش را در یک شغل بگذراند. براساس روانشناسی نوین، سازمانها انتظار دارند که کارکنانشان انعطافپذیرتر، مسئولیتپذیرتر، سختکوشتر و متعهدتر باشند. در عین حال، کارفرمایان، دیگر توجهی به امنیت شغلی کارکنان ندارند. بنابراین چندان دشوار نیست که تصور کنیم برای کارگران دهههای آینده، شغل، فقط کاری موقتی برای امرار معاش خواهد بود.
برای افرادی که هماینک در ساختارهای سسله مراتبی سازمانی کار میکنند، تطابق با تغییر در انتظارات شغلی، نیازمند تغییرات فردی مهمی است. فرد باید شرایط نوین مدیریتی را درک کند و برای مشاغل جدید آموزش ببیند. این امر نیازمند ابتکار بیشتر، برنامهریزی فردی و کنترل است. اگرچه ترغیب افراد به پذیرفتن ساختاری خارج از شرایط سازمانی فعلی کاری دشوار است، اما تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که این امر میتواند، رضایت بیشتری را چه در شغل و چه در زندگی افراد، به همراه داشته باشد.
نتیجهگیری
در خاتمه، باید آنچه را جان روسکین نویسنده و منتقد بزرگ انگلیسی در سال 1851 نوشته است، به خوبی درک کنیم:
«برای اینکه افراد در کارشان شاد باشند، تحقق سه اصل مورد نیاز است: افراد باید برای آن کار مناسب باشند؛ نباید بیش از حد کار انجام دهند؛ و باید نسبت به انجام دادن آن کار، احساس موفقیت داشته باشند.»
اجازه دهید رخ دهد
برای به حداقل رساندن استرس، باید:
خودتان را بفهمید. بفهمید که چه عواملی باعث استرس شما میشود، چه زمانی دچار استرس میشوید و چگونه میتوانید از این شرایط پرهیز کنید. بهتر است به گذشتهای فکر کنید که دچار استرس شده بودید، به خاطر آورید که چه احساسی داشتید، چگونه واکنش نشان دادید، چگونه رفتار کردید، چه نتیجهای به دست آوردید و چگونه میتوانید هماینک به بهترین شکل ممکن به رفع آن بپردازید.
مسئولیتپذیر باشید. در بسیاری مواقع، افراد مشکلات را انکار میکنند. در این حالت، اوضاع بدتر میشود و درنتیجه معمولاً مجبور میشوند گناه آن را به گردن دیگران بیندازند. حتی اگر کس دیگری مقصر باشد، این شما هستید که آسیب دیدهاید و باید مشکل را حل کنید. اغلب مردم از پذیرفتن این واقعیت که در شرایط استرس قرار دارند، میترسند یا اطلاعی از این موضوع ندارند، هرچه فرآیند پذیرش و اطلاع به تأخیر بیفتد، دوران بهبود و حل و فصل مشکلات، طولانیتر خواهد شد.
ببینید چه عواملی باعث استرس شدهاند. آیا استرس ناشی از شغل، وظیفه، روابط کاری، تغییرات و عوامل کاری دیگر است یا اینکه اصلاً ارتباطی به کار شما ندارد؟ علایم استرس و نحوه شروع آن را بهخوبی بشناسید. گام کلیدی بعدی شناختن منبع استرس است. این امر معمولاً کاری دشوار است زیرا استرس نتیجه مجموعهای از عوامل است که بر یکدیگر تأثیرگذار نیز هستند. راه حل این موضوع آن است که بدانید دقیقاً در چه شرایطی هستید. معمولاً استرس فقط با یک راه حل از میان نمیرود و نیازمند مجموعهای از اقدامات در زمینههای گوناگون است.
موقعیتهای استرسزا (چه در محل کار و چه در منزل) را شناسایی کرده و برای حل آنها برنامهریزی نمایید. این امر نیازمند دریافت کمک از منابع یا افرادی است که مهارتهای خاصی در این زمینه دارند.
برای مقابله با استرس، استراتژیهای خاصی تدوین کنید. ببینید چه کارهایی در گذشته برای شما کارآمد بودهاند و چگونه به موفقیت رسیدهاید. همچنین به راه حلهای برطرف کردن استرس بیندیشید یا اگر نمیتوانید آن را برطرف کنید حداقل این واقعیت را بپذیرید.
برای پیشگیری و کاهش استرس، روشهای مدیریتی را درک کرده و از آنها استفاده نمایید. بهعنوان مثال مدیریت زمان و اعتماد به نفس، دو مهارت مهم در کاهش استرس هستند، زیرا بسیاری از مشکلات ناشی از فشارهای زمانی یا روابطی هستند که از طریق اعتماد به نفس بیشتر و رفتارهای کنترل شده، قابل حل و فصل هستند. به کمک ارتباطات، تصمیمگیری و حل مسئله، میتوان منابع استرس را شناخت و آنها را رفع کرد.
آرام باشید. دو صد کرده چون نیم گفتار نیست. کلید موفقیت شما این است که یک محیط کاری آرام برای خود فراهم نمایید. این امر به معنای آن است که حتی برای تعطیلات خود برنامهریزی کنید و به مراکزی بروید که فکر میکنید برای شما مناسب هستند. وقتی از نظر زمانی خود را از منابع استرس دور نگاه دارید، بهتر میتوانید به کنترل شرایط و رفع استرس اقدام کنید. بدین ترتیب میتوانید رویکردی جدید بیابید.
اگر مسئول پیشگیری یا کاهش استرس در سازمانتان هستید، باید:
از وجود استرس در دیگران مطلع باشید. به عنوان یک رهبر، نباید از این موضوع هراس داشته باشید که به دیگران بگویید از استرس رنج میبرند و برای رفع این مشکل نیازمند کمک شما هستند. همین که به افراد بگویید که از وجود استرس در آنها مطلع هستید، انرژی لازم برای دریافت کمک و حل این مشکل در آنها به وجود خواهد آمد. درنتیجه شما میتوانید استرس این افراد را کاملاً رفع نمایید.
یک تیم یا محیط کاری مثبت ایجاد نمایید. بهعنوان یک رهبر میتوانید به کمک سیستمهای خوب ارتباطی، رویکردهای مؤثر تیمی، ایجاد یک محیط عاری از سرزنش و دخالت دادن افراد در مسئولیتها، به کاهش استرس آنان کمک کنید. دیگر عواملی که میتوانند کمککننده باشند عبارتند از: طرحهای مشورتی که از استرس پیشگیری مینمایند و سیستمهای ارزشیابی و شناخت افرادی که با آنان کار میکنید. البته برای برخی مدیران ارشد سازمانهای بزرگ، این امر چندان امکانپذیر نیست زیرا این روشها باید پس از گذر از زنجیرهای از فرمانها که در تمام سازمان وجود دارند، تأیید و اجراشوند.