مصلح بزرگ
آرشیو
چکیده
متن
روایات بسیار زیادى از سوى راویان شیعه و اهل سنت نقل شده کهتعداد آن از هزاران حدیث متجاوز است. براساس یک بررسى اجمالى،نزدیک به شش هزار حدیث در این باره ذکر شده و نزدیک به 17 نفراز دانشمندان اهل سنتبه متواتر بودن احادیث مهدى(ع) اعترافصریح دارند. علامه شوکانى در خصوص اثبات تواتر احادیث مهدى،کتابى به نام «التوضیح فى تواتر ما جاء فى المنتظر و الدجال والمسیح» تالیف کرده است. در همه احادیث، مصلح بزرگ را سلالهپیامبر خدا(ص) که مهدى و قائم آل محمد(ص) است، معرفى کردهاند.
ما در اینجا به دو روایت معروف و مشهور اکتفا مىکنیم:
1- ظهور قطعى مصلح بزرگ:
قال رسول الله(ص): «لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطولالله ذلک الیوم حتى یظهر رجلا من اهل بیتى یواطىء اسمه اسمى وکنیته کنیتى یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» پیامبر خدا(ص) فرمود: اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقى بماند،خداوند آن روز را طولانى مىکند تا آنکه مردى از نسل من قیامکند و آن مرد نامش نام من و کنیهاش کنیه من خواهد بود. اودنیا را پر از عدل و داد مىکند، چنانکه از ظلم و ستم پرشدهباشد.
2- مصلح بزرگ، مهدى (ع) است
قال الحسن بن على (علیهما السلام): «الائمه بعد رسول الله اثناعشر، تسعه من صلب الحسین ومنهم مهدى هذه الامه، ذلک التاسع منولد اخى الحسین ابن سیده الاماء یطیل الله عمره فى غیبته ثمیظهره بقدرته فى صوره شاب دون اربعین سنه، ذلک لیعلم انالله على کل شىء قدیر.» امام حسن(ع) فرمود: امامان بعد ازپیامبر خدا(ص) دوازده نفرند که نه نفر از آنان حسین(ع) خواهندبود که از آن نه نفر، مهدى این امتبه دنیا خواهد آمد و آننهمین که از فرزندان برادرم حسین است، فرزند اشرف کنیزاننرجس است. در دوران غیبتش خداوند عمرش را طولانى خواهد کرد.
سپس او را به قدرت خویش به صورت جوانى که کمتر از چهل سالدارد، آشکار خواهد ساخت تا بدین وسیله، خداوند ثابت کند که برایجاد همه اشیاء قادر و تواناست.
مصلح بزرگ از دیدگاه قرآن
قرآن کریم آمدن مصلح بزرگ و عدالتگسترى والا را ضرورى و بدیهىمىداند و در آیات بسیارى بر آن تصریح نموده وگاه به صورتکنایه روشنتر و رساتر از تصریح، آن را بیان داشته است و آن رااصل اساسى جهت ادامه حیات بشرى برشمرده است، مىتوان این اصلکلى را بر دو پایه گران سنگ استوار دانست:
الف- امید دستیابى به زندگى برتر
آیات بسیارى از قرآن به انسانهاى گذشته و آینده نوید آسایش وامنیت عمومى داده و وعده رهائى از جور و ستم و استثمار فردى واجتماعى را به صورتى قاطع مطرح نموده است.
ب- برقرارى عدالت عمومى
باید گفت عدالت دوستى و گسترش آن از جمله امورى است که در ذاتهمه افراد جهان، نهفته و کسى نمىتواند منکر آن گردد. و اینامر به قدرى روشن است که انسانهاى مختلف در گوشه و کنار جهانهرگاه زمینه مساعدى را یافتهاند، اظهار وجود کردهاند و جهتتحقق آن، تلاش پیوستهاى را از خود نشان دادهاند.
حال به تعبیر علامه بزرگوار سید محمدحسین طباطبائى(ره) اگر ایندو امر همانند نوشیدن آب، فطرى و مورد نیاز انسان قرار نگرفتممکن است آن دو تحقق نیابند؟! مسلم تشنگى به دون وجود آب درخارج معنا و مفهوم ندارد. پس امید به زندگى برتر (مدینهفاضله) و علاقه به عدالت گسترده، چیزى است که تحقق آن در خارجحتمى خواهد شد. قرآن کریم مىفرماید: (وعد الله الذین آمنوامنکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین منقبلهم و لیمنکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدلنهم منبعد خوفهم امنا) «خداوند سبحان وعده داد به عدهاى از شما که: ایمان آورید و اعمال شایسته انجام دهید در زمان ظهور حضرتمهدى(ع) خلیفه و جانشین خود قرار دهد همان طورى که سنتخداوند پیش از این هم چنین بوده است. خداوند دین و آیین خودرا که دین آنهاست مورد خشنودى قرار خواهد داد و وحشت و ترسآنان را تبدیل به امنیت همه جانبه خواهد نمود.
مهاجمان فرهنگى و مهدویت
قلم به دستان ناآگاه و آگاهى که بانوشتار خویش آب به آسیابدشمنان اسلام ریختهاند و با تهاجم به مهدویت و معتقدان به آن،نهضتها و حرکتهاى اسلامى را نشان گرفتهاند و انتظار سازندهاىکه برخاسته از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است، بعضى آن راانکار کردهاند و برخى هم آن ایدئولوژى زیبا و پویا را اعتقادىانحرافى دانسته و به یهودیت و مسیحیت تحریف یافته، نسبتدادهاند و اظهار نظرهاى بىاساس خویش را به نام نوآورى مطرحکردهاند، اینان خواسته و یا ناخواسته خوراکهاى معنوى مسمومىرا بین مسلمانان و غیر مسلمانان انتشار مىدهند و بحمد اللهپاسخ اینان از سوى نویسندگان متعهد بیان گردیده است. اینک بهدو نمونه از این دو مرحله اشاره مىشود:
1- انکار و رد روایات متواتر
ابن خلدون در برابر آن همه از علماء و دانشمندان اهل سنت کهاحادیث مربوط به قیام مهدى(ع) را متواتر مىدانند و آن راپذیرفتهاند، چنین مىگوید: «درمیان تمام مسلمانان در طول قرنها و اعصار مختلف، مشهوربوده و هست که در آخرالزمان، مردى از خاندان پیامبر(ص) ظهورمىکند و دین را تایید و عدل و داد را آشکار مىسازد، مسلماناناز او پیروى مىکنند، او بر تمام کشورهاى اسلامى تسلط پیدامىکند، این شخص، «مهدى» نامیده مىشود و ظهور دجال و حوادثبعدى که از مقدمات مسلم قیامت است، به دنبال قیام او خواهدبود، عیسى فرود مىآید و دجال را مىکشد یا در قتل دجال او رایارى مىکند، و عیسى پشتسر او نماز مىخواند... گروهى ازپیشوایان حدیث همانند ترمزى، ابوداود، ابن ماجه، بزاز، حاکمنیشابورى، طبرانى و ابویعلى و... احادیث مربوط به مهدى(ع) رادر کتابهاى خود به نقل از گروهى از صحابه مانند على(ع)، ابنعباس، عبدالله بن عمر، طلحه، عبدالله بن مسعود، ابوهریره،انس، ابوسعید خدرى، ام حبیبه، ام سلمه، ثوبان، قره بن ایاس،على هلالى، عبدالله بن حارث و... آوردهاند.»
ابن خلدون در دنباله سخن خود مىگوید: «چه بسا منکران این احادیث در سند اینها مناقشه کنند و درمیان محدثان، معروف است که «جرح بر تعدیل، مقدم است. »بنابراین اگر در بعضى از راویان احادیث فوق، نقطه ضعفى ازقبیل: غفلت، فراموشى، ضعف یا انحراف عقیده و... یافتیم، اصلحدیث از درجه اعتبار ساقط مىگردد.» سپس به نقل تعدادى از ایناحادیث و راویان آن مىپردازد و آنها را غیر قابل اطمینان اعلانمىکند و بعدهم نسبتبه همه روایات در باب مهدویت چنین اظهارنظر مىکند: «این است مجموعه احادیثى که پیشوایان حدیث درباره مهدوى و قیام او در آخرالزمان نقل کردهاند و چنانچهملاحظه کردید، همه روایات جز مقدار بسیار کمى مخدوش است.»
پاسخ به ابن خلدون
اولا: اظهار نظر وى در «علم الحدیث» اظهار نظر بىپایهاى است، زیرااو باید بداند: همان طورى که تصریح کرده، وقتى چند روایت وحدیث در باب مهدویت غیر مخدوش باشد، مىتواند همان چند حدیثمطمئن، مثبت اصل وجود مهدى(ع) و ظهور قیام آن حضرت باشد کههست و دیگر روایات که به اصطلاح ایشان مخدوش و مشکوک از ناحیهراویان آنهاست، موید باشند و مضمون آنها را تایید نمایند.
و ثانیا: آنچه ایشان مطرح کرده، پاسخى براى آن همه افرادى کهادعاى تواتر و یقینآورى روایات مهدویت را دارند، نمىباشد.
همانند ابن ابى الحدید معتزلى; او که در تاریخ و حدیث ازنامآوران اهل سنت است، در این باب مىنویسد: «و قد وقع اتفاق الفرق من المسلمین اجمعین و گروهها و مذاهبان الدنیا و التکلیف لا ینقضى الا علیه (المهدى») «همه فرقههاو گروهها و مذاهب اسلامى اتفاق نظر دارند که عمر دنیا و تکلیفبشر در برابر اجراى احکام الهى پایان نخواهد پذیرفت مگر اینکهمهدى و قائم آل محمد(ع) ظهور کند.» و مانند ابنابى الحدید،از قدماء اهل سنت و صدها نفر از متاخرین در این باب با تفحصکامل، ادعاى تواتر نمودند که این همه مطالب مستند بایک احتمالنیش غولى «ابن خلدون» مخدوش نخواهد شد.
2- احمد امین مصرى در جلد سوم «ضحى الاسلام» منویات بىخردانهخویش را که حاکى از عناد و ضدیتبا اهل بیت عصمت وطهارت(علیهم السلام) است، چنین اظهار مىدارد: «ریشه فکرمهدویت در نزد شیعه از افکار یهود و مسیحیت گرفته شده است وخود اصالت ندارد.»
باید به امثال احمدامین و ابن تیمیه و ... گفت: تشیع و اعتقادات راستینش ریشهاى بس عمیق دارد که با شروعانقلاب اسلامى رسول خدا(ص) و ارتباطش با وحى الهى، افکار وعقائد شیعى تحقق یافته است و اعتقاد به وجود مهدى و قیامپربرکت وى هم الهام گرفته از آیات قرآن و تصریح روایات بسیارزیاد نبوى و غیر نبوى است.
اصولا امید انسان به آینده نورانى و انتظار یک مصلح بزرگ جهتگسترش عدالت در جهان، امرى فطرى است که در همه کتابهاى آسمانىاعم از تورات و انجیل و زبور... آن را متذکر شدهاند. پسانتظار وعده تخلف ناپذیر الهى است و فکر مهدویت اختصاص بهتشیع ندارد; بلکه مورد اتفاق همه مسلمانان است.
ما در اینجا به دو روایت معروف و مشهور اکتفا مىکنیم:
1- ظهور قطعى مصلح بزرگ:
قال رسول الله(ص): «لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطولالله ذلک الیوم حتى یظهر رجلا من اهل بیتى یواطىء اسمه اسمى وکنیته کنیتى یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» پیامبر خدا(ص) فرمود: اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقى بماند،خداوند آن روز را طولانى مىکند تا آنکه مردى از نسل من قیامکند و آن مرد نامش نام من و کنیهاش کنیه من خواهد بود. اودنیا را پر از عدل و داد مىکند، چنانکه از ظلم و ستم پرشدهباشد.
2- مصلح بزرگ، مهدى (ع) است
قال الحسن بن على (علیهما السلام): «الائمه بعد رسول الله اثناعشر، تسعه من صلب الحسین ومنهم مهدى هذه الامه، ذلک التاسع منولد اخى الحسین ابن سیده الاماء یطیل الله عمره فى غیبته ثمیظهره بقدرته فى صوره شاب دون اربعین سنه، ذلک لیعلم انالله على کل شىء قدیر.» امام حسن(ع) فرمود: امامان بعد ازپیامبر خدا(ص) دوازده نفرند که نه نفر از آنان حسین(ع) خواهندبود که از آن نه نفر، مهدى این امتبه دنیا خواهد آمد و آننهمین که از فرزندان برادرم حسین است، فرزند اشرف کنیزاننرجس است. در دوران غیبتش خداوند عمرش را طولانى خواهد کرد.
سپس او را به قدرت خویش به صورت جوانى که کمتر از چهل سالدارد، آشکار خواهد ساخت تا بدین وسیله، خداوند ثابت کند که برایجاد همه اشیاء قادر و تواناست.
مصلح بزرگ از دیدگاه قرآن
قرآن کریم آمدن مصلح بزرگ و عدالتگسترى والا را ضرورى و بدیهىمىداند و در آیات بسیارى بر آن تصریح نموده وگاه به صورتکنایه روشنتر و رساتر از تصریح، آن را بیان داشته است و آن رااصل اساسى جهت ادامه حیات بشرى برشمرده است، مىتوان این اصلکلى را بر دو پایه گران سنگ استوار دانست:
الف- امید دستیابى به زندگى برتر
آیات بسیارى از قرآن به انسانهاى گذشته و آینده نوید آسایش وامنیت عمومى داده و وعده رهائى از جور و ستم و استثمار فردى واجتماعى را به صورتى قاطع مطرح نموده است.
ب- برقرارى عدالت عمومى
باید گفت عدالت دوستى و گسترش آن از جمله امورى است که در ذاتهمه افراد جهان، نهفته و کسى نمىتواند منکر آن گردد. و اینامر به قدرى روشن است که انسانهاى مختلف در گوشه و کنار جهانهرگاه زمینه مساعدى را یافتهاند، اظهار وجود کردهاند و جهتتحقق آن، تلاش پیوستهاى را از خود نشان دادهاند.
حال به تعبیر علامه بزرگوار سید محمدحسین طباطبائى(ره) اگر ایندو امر همانند نوشیدن آب، فطرى و مورد نیاز انسان قرار نگرفتممکن است آن دو تحقق نیابند؟! مسلم تشنگى به دون وجود آب درخارج معنا و مفهوم ندارد. پس امید به زندگى برتر (مدینهفاضله) و علاقه به عدالت گسترده، چیزى است که تحقق آن در خارجحتمى خواهد شد. قرآن کریم مىفرماید: (وعد الله الذین آمنوامنکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین منقبلهم و لیمنکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدلنهم منبعد خوفهم امنا) «خداوند سبحان وعده داد به عدهاى از شما که: ایمان آورید و اعمال شایسته انجام دهید در زمان ظهور حضرتمهدى(ع) خلیفه و جانشین خود قرار دهد همان طورى که سنتخداوند پیش از این هم چنین بوده است. خداوند دین و آیین خودرا که دین آنهاست مورد خشنودى قرار خواهد داد و وحشت و ترسآنان را تبدیل به امنیت همه جانبه خواهد نمود.
مهاجمان فرهنگى و مهدویت
قلم به دستان ناآگاه و آگاهى که بانوشتار خویش آب به آسیابدشمنان اسلام ریختهاند و با تهاجم به مهدویت و معتقدان به آن،نهضتها و حرکتهاى اسلامى را نشان گرفتهاند و انتظار سازندهاىکه برخاسته از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است، بعضى آن راانکار کردهاند و برخى هم آن ایدئولوژى زیبا و پویا را اعتقادىانحرافى دانسته و به یهودیت و مسیحیت تحریف یافته، نسبتدادهاند و اظهار نظرهاى بىاساس خویش را به نام نوآورى مطرحکردهاند، اینان خواسته و یا ناخواسته خوراکهاى معنوى مسمومىرا بین مسلمانان و غیر مسلمانان انتشار مىدهند و بحمد اللهپاسخ اینان از سوى نویسندگان متعهد بیان گردیده است. اینک بهدو نمونه از این دو مرحله اشاره مىشود:
1- انکار و رد روایات متواتر
ابن خلدون در برابر آن همه از علماء و دانشمندان اهل سنت کهاحادیث مربوط به قیام مهدى(ع) را متواتر مىدانند و آن راپذیرفتهاند، چنین مىگوید: «درمیان تمام مسلمانان در طول قرنها و اعصار مختلف، مشهوربوده و هست که در آخرالزمان، مردى از خاندان پیامبر(ص) ظهورمىکند و دین را تایید و عدل و داد را آشکار مىسازد، مسلماناناز او پیروى مىکنند، او بر تمام کشورهاى اسلامى تسلط پیدامىکند، این شخص، «مهدى» نامیده مىشود و ظهور دجال و حوادثبعدى که از مقدمات مسلم قیامت است، به دنبال قیام او خواهدبود، عیسى فرود مىآید و دجال را مىکشد یا در قتل دجال او رایارى مىکند، و عیسى پشتسر او نماز مىخواند... گروهى ازپیشوایان حدیث همانند ترمزى، ابوداود، ابن ماجه، بزاز، حاکمنیشابورى، طبرانى و ابویعلى و... احادیث مربوط به مهدى(ع) رادر کتابهاى خود به نقل از گروهى از صحابه مانند على(ع)، ابنعباس، عبدالله بن عمر، طلحه، عبدالله بن مسعود، ابوهریره،انس، ابوسعید خدرى، ام حبیبه، ام سلمه، ثوبان، قره بن ایاس،على هلالى، عبدالله بن حارث و... آوردهاند.»
ابن خلدون در دنباله سخن خود مىگوید: «چه بسا منکران این احادیث در سند اینها مناقشه کنند و درمیان محدثان، معروف است که «جرح بر تعدیل، مقدم است. »بنابراین اگر در بعضى از راویان احادیث فوق، نقطه ضعفى ازقبیل: غفلت، فراموشى، ضعف یا انحراف عقیده و... یافتیم، اصلحدیث از درجه اعتبار ساقط مىگردد.» سپس به نقل تعدادى از ایناحادیث و راویان آن مىپردازد و آنها را غیر قابل اطمینان اعلانمىکند و بعدهم نسبتبه همه روایات در باب مهدویت چنین اظهارنظر مىکند: «این است مجموعه احادیثى که پیشوایان حدیث درباره مهدوى و قیام او در آخرالزمان نقل کردهاند و چنانچهملاحظه کردید، همه روایات جز مقدار بسیار کمى مخدوش است.»
پاسخ به ابن خلدون
اولا: اظهار نظر وى در «علم الحدیث» اظهار نظر بىپایهاى است، زیرااو باید بداند: همان طورى که تصریح کرده، وقتى چند روایت وحدیث در باب مهدویت غیر مخدوش باشد، مىتواند همان چند حدیثمطمئن، مثبت اصل وجود مهدى(ع) و ظهور قیام آن حضرت باشد کههست و دیگر روایات که به اصطلاح ایشان مخدوش و مشکوک از ناحیهراویان آنهاست، موید باشند و مضمون آنها را تایید نمایند.
و ثانیا: آنچه ایشان مطرح کرده، پاسخى براى آن همه افرادى کهادعاى تواتر و یقینآورى روایات مهدویت را دارند، نمىباشد.
همانند ابن ابى الحدید معتزلى; او که در تاریخ و حدیث ازنامآوران اهل سنت است، در این باب مىنویسد: «و قد وقع اتفاق الفرق من المسلمین اجمعین و گروهها و مذاهبان الدنیا و التکلیف لا ینقضى الا علیه (المهدى») «همه فرقههاو گروهها و مذاهب اسلامى اتفاق نظر دارند که عمر دنیا و تکلیفبشر در برابر اجراى احکام الهى پایان نخواهد پذیرفت مگر اینکهمهدى و قائم آل محمد(ع) ظهور کند.» و مانند ابنابى الحدید،از قدماء اهل سنت و صدها نفر از متاخرین در این باب با تفحصکامل، ادعاى تواتر نمودند که این همه مطالب مستند بایک احتمالنیش غولى «ابن خلدون» مخدوش نخواهد شد.
2- احمد امین مصرى در جلد سوم «ضحى الاسلام» منویات بىخردانهخویش را که حاکى از عناد و ضدیتبا اهل بیت عصمت وطهارت(علیهم السلام) است، چنین اظهار مىدارد: «ریشه فکرمهدویت در نزد شیعه از افکار یهود و مسیحیت گرفته شده است وخود اصالت ندارد.»
باید به امثال احمدامین و ابن تیمیه و ... گفت: تشیع و اعتقادات راستینش ریشهاى بس عمیق دارد که با شروعانقلاب اسلامى رسول خدا(ص) و ارتباطش با وحى الهى، افکار وعقائد شیعى تحقق یافته است و اعتقاد به وجود مهدى و قیامپربرکت وى هم الهام گرفته از آیات قرآن و تصریح روایات بسیارزیاد نبوى و غیر نبوى است.
اصولا امید انسان به آینده نورانى و انتظار یک مصلح بزرگ جهتگسترش عدالت در جهان، امرى فطرى است که در همه کتابهاى آسمانىاعم از تورات و انجیل و زبور... آن را متذکر شدهاند. پسانتظار وعده تخلف ناپذیر الهى است و فکر مهدویت اختصاص بهتشیع ندارد; بلکه مورد اتفاق همه مسلمانان است.