انگشترى در اسلام
آرشیو
چکیده
متن
انگشتر حلقهاى است از طلا یا نقره که معمولا سنگى قیمتى بر آن جاىدارد و در یکى از انگشتان قرار مىگیرد.
پیروان هر کیش و مذهبى براى خود نشانهاى دارند که با آنشناخته مىشوند; چنانکه مسیحیان صلیب و هندوها و بوداییان خالسرخ در پیشانى و موهاى مخصوص دارند.
اهل ایمان نیز با علاماتى شناخته مىشوند. یکى از این علامات،انگشتر به دست راست کردن است. امام حسن عسکرى (ع) مىفرماید: نشانههاى مومن، پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز گزاردن، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن جبین را در سجده بر خاک نهادن خواندن «بسم الله الرحمن الرحیم» با صداى بلند
استفاده از انگشتر، سنتى است که رسول گرامى اسلام به آن اهمیتمىدادو پس از نبى مکرم، اهل بیت (علیهم السلام) و پیروان آنان برانجام دادن این سنت محمدى (ص) اصرار ورزیدند. وقتى رسول خدا (ص)شریعتخویش را به مردم ابلاغ کرد، در اواخر سال ششم هجرى بهپادشاهان و امپراتوران بزرگ عصر خود نامههایى نگاشت و آنان رابه پذیرش دین حق دعوت کرد. آنگاه براى رسمى ساختن نامههادستور داد انگشترى بسازند و نامش را بر آن بنویسند تا بدینوسیله نامهها را مهر زند.
این انگشتر، که گویا اولین انگشتر پیغمبر اسلام(ص) بود، هموارهتا آخر عمر مبارک حضرت مورد استفاده قرار مىگرفت. پس از اوامامان معصوم (علیهم السلام) نیز به «تختم» مقید بودند و یکیا چند انگشتر داشتند. انگشتر در ابتداى کار علاوه بر ثواب،جهت رسمیتبخشیدن به نامهها و مهر کردن آن مورد استفاده قرارمىگرفت. به تدریج این سنت محمدى در میان خلفا و سلاطین بهگونهاى دیگر رایجشد. برخى از آنان از انگشترهاى گرانبها و آنهم چه بسا به قصد فخرفروشى و تجمل استفاده مىکردند. به تدریجمهرها از انگشتر جدا شد و نگهدارى مهر سلطنتى یکى از پستهاىدربار شد.
علما و مراجع تقلید نیز در پاسخ نامههاى شیعیان نوشته خود رامهر مىزدند و به سبب اهمیت و ارزش مهر در حفظ آن مىکوشیدند.
به تدریج ارزش مهر قانونى شد و براى جاعلان آن، مجازات سنگینىمشخص گردید.
انگشتر به دست کردن یک سنت اسلامى است و در روایات «تختم»خوانده شده است. ائمه اطهار (علیهم السلام) براین سنت تاکیدورزیده، در مورد جنس انگشتر، نوع نگین و نقش آن به تفصیل سخنگفتهاند. از آنجا که امروزه تهاجم فرهنگى دشمنان شریعتبهروشهاى مختلف، جامعه را در معرض انحراف قرار داده و حتى نوعزیور و پوشش مسلمانان را دگرگون ساخته است، جا دارد سنت واخلاق ائمه (علیهم السلام) در پوشش، ترویج گردد. بسى زشت است کهجوانان مسلمان انگشتر طلا به دست کنند و داماد و عروس انگشترطلا به هم هدیه دهند و حرمت آن را ندانند.
پیش درآمد
در مدخل این مقال، نکتههاى اساسى و دقیقى به چشم مىخورد کهپیکره سخن بر آن استوار است. بدیهى است آنچه از زبان پیامبرانو امامان (علیهم السلام) در باره فضیلت انگشتر و نوع نگین ونوشته آن نقل شده، بدون عنایتبه این اصول، قانع کننده نیست وچه بسا شبهاتى را بر اذهان مستولى مىسازد: 1- پیغمبر اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) انگشتر را به قصد زینتو تفاخر و تجمل به دست نمىکردند.
2- آن بزرگان انگشتر به دست کردن و دقت در نقش نگین آن را ازسنتهاى مهم و نشانه اهل ایمان مىدانستند.
3 با بررسى و تطبیق تاریخ سیاسى زمان پیغمبر و ائمه (علیهمالسلام) و ملاحظه کلمات حک شده بر نگین انگشتر آنان، رابطهتنگاتنگ این دو را درمىیابیم.
بدین بیان که پیغمبر بزرگ اسلام و ائمه هدى (علیهم السلام) درانتخاب نقش نگین خود شرایط و اوضاع و احوال حاکم برجامعه ومسلمانان را مورد توجه قرار مىدادند. به عبارت دیگر، این رفتارآنان نوعى واکنش و پاسخ مناسب به شرایط اجتماعى و سیاسى جامعهبود. این پاسخ گاه به شکل تایید و تشکر آشکار مىشد و زمانىدر قالب اعتراض.
4- نقش نگین ائمه (علیهم السلام) گاه به سبب دگرگونیهاى جامعهتغییر پیدا مىکرد. حضرت ابى عبد الله (ع) عبارت «ان الله بالغامره» و حضرت سجاد(ع) جمله «خزى و شقى قاتل الحسین» را برنگین خود نقش کرده بودند. برخى از امامان (علیهم السلام) به سببتغییر اوضاع سیاسى یا اجتماعى، نقش نگین خود را تعویضمىکردند. چنانکه على بن ابى طالب (ع) در دوران غصب خلافت و پس ازآن نگینهایى با نوشتههاى متفاوت داشت.
5 امامان (علیهم السلام) که به نوشته نگین خود عنایت داشتند،در معاشرت یا پاسخ به پرسشهاى اصحاب، نوشته نگین خود را مطرحمىکردند و دوست داشتند اصحاب نیز چنین باشند، حتى آنان درگفتارهاى خویش نقش نگین پدران خود را به اطلاع شیعیانمىرساندند; چنانکه برخى از ائمه (علیهم السلام) درایام خاصى مثلجمعه و اعیاد دیگر، انگشتر پدرشان را به دست مىکردند. حضرتسجاد (ع) به خاتم پدرش تختم مىفرمود. امام محمدباقر (ع) نیز بهخاتم جدش امام حسین (ع) تختم مىکرد.
شیخ عباس قمى روایت مىکند که حسین بن على (ع) به فرزندش على بنحسین (ع) وصیت کرده، انگشترش را در دست او قرار داد و امرامامت را به او واگذاشت. آنگاه همین انگشتر به محمدبن على وسپس به جعفر بن محمد (علیهم السلام) رسید.
نقش خاتم خاتم الانبیاء (ص)
رسول گرامى اسلام پس از سالها تلاش و بردبارى فراوان توانستنداى توحید را در شبه جزیره عربستان همگانى سازد. رسالت آنحضرت، رسالتى جهانى بود و سلاطین و شاهان عصر خود را به یکتاپرستى فرا خواند. آن بزرگوار فرمان داد، براى رسمى کردننامههایش، مهرى بسازند و بر روى آن نام وى را حک کنند. اینمهر که چون انگشترى مىنمود، از جنس نقره بود و پیوسته در دستراست آن حضرت جاى داشت.
نقش نگین
وقتى آن حضرت هنوز قدرت چندانى نداشت، در قراردادها وعهدنامهها محمد بن عبد الله، خوانده مىشد و اجازه نمىدادند درپایان قراردادها جمله محمد رسول الله نوشته شود. زمانى که شوکتو عزت اسلام آشکار شد، او امپراتوران زمان خود را به یکتاپرستىفرا خواند، نامهها و پیامهاى خود را با انگشترى که بر آن«محمد رسول الله» حک شده بود، مهر مىفرمود.
کلمه طیبه «محمد رسول الله» در سه ردیف عمودى با ترتیب خاصىبر مهر کنده شده بود. در سطر اول بالا کلمه الله، در سطر دومکلمه رسول و در پایین محمد (ص). حضرت صادق (ع) فرمود: نقشانگشتر رسول اکرم (ص) «محمد رسول الله» بود. او همچنین ازپدر بزرگوارش نقل مىکند که : انگشتر رسول خدا (ص) از جنس نقرهبود و «محمد رسول الله» بر آن نقش بسته بود.
ناصر خسرو قبادیانى، شاعر پرآوازه پارسى زبان، نیز در شعر خودمضمون این حدیث را به نظم کشیده است.
محمد رسول خداى است زین ما همین بود نقش نگین محمد
پیامبر اسلام در مکاتباتش خود را رسول الله خوانده است. این نقش نگینبه جنبه آسمانى بودن پیامهاى حضرت اشاره دارد.
بر یکى از نگینهاى آن حضرت عبارت «صدق الله محمد رسول الله»حک گردیده بود. گرچه برخى از مورخان معتقدند، جمله «صدقالله» پس از رحلت پیامبر (ص) اضافه گردید.
در بعضى از روایات آمده است که بر یکى از انگشترىهاى پیامبراسلام (ص) سه جمله «لا اله الا الله محمد رسول الله و علىولى الله» حک گردیده بود. بنا به صحت روایت فوق، این نوشتهبشارتى بر مؤمنان و پیامى به مشرکان است که این شریعتبا وفاتآن حضرت پایان نمىپذیرد و این شجره طیبه همچنان پر ثمر و پرنور به راه خود ادامه مىدهد.
امام صادق (ع) مىفرماید: رسول خدا (ص) دو انگشتر داشت. بر یکىنوشته شده بود: «لا اله الا الله» و بر دیگرى «صدق الله».
حضرت رضا (ع) در حدیثى جامع در پاسخ به پرسش یکى از اصحاب خویشبه بیان نقشهاى نگین راهبران معصوم (علیهم السلام) از حضرتآدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) و از حضرت خاتم (ص) تا پدر بزرگوارشانحضرت موسىبن جعفر (ع) پرداخته است. آن بزرگوار در بخشى از اینحدیث فرموده است: «و کان نقش خاتم محمد (ص) لا اله الا الله محمد رسول الله»
پیروان هر کیش و مذهبى براى خود نشانهاى دارند که با آنشناخته مىشوند; چنانکه مسیحیان صلیب و هندوها و بوداییان خالسرخ در پیشانى و موهاى مخصوص دارند.
اهل ایمان نیز با علاماتى شناخته مىشوند. یکى از این علامات،انگشتر به دست راست کردن است. امام حسن عسکرى (ع) مىفرماید: نشانههاى مومن، پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز گزاردن، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن جبین را در سجده بر خاک نهادن خواندن «بسم الله الرحمن الرحیم» با صداى بلند
استفاده از انگشتر، سنتى است که رسول گرامى اسلام به آن اهمیتمىدادو پس از نبى مکرم، اهل بیت (علیهم السلام) و پیروان آنان برانجام دادن این سنت محمدى (ص) اصرار ورزیدند. وقتى رسول خدا (ص)شریعتخویش را به مردم ابلاغ کرد، در اواخر سال ششم هجرى بهپادشاهان و امپراتوران بزرگ عصر خود نامههایى نگاشت و آنان رابه پذیرش دین حق دعوت کرد. آنگاه براى رسمى ساختن نامههادستور داد انگشترى بسازند و نامش را بر آن بنویسند تا بدینوسیله نامهها را مهر زند.
این انگشتر، که گویا اولین انگشتر پیغمبر اسلام(ص) بود، هموارهتا آخر عمر مبارک حضرت مورد استفاده قرار مىگرفت. پس از اوامامان معصوم (علیهم السلام) نیز به «تختم» مقید بودند و یکیا چند انگشتر داشتند. انگشتر در ابتداى کار علاوه بر ثواب،جهت رسمیتبخشیدن به نامهها و مهر کردن آن مورد استفاده قرارمىگرفت. به تدریج این سنت محمدى در میان خلفا و سلاطین بهگونهاى دیگر رایجشد. برخى از آنان از انگشترهاى گرانبها و آنهم چه بسا به قصد فخرفروشى و تجمل استفاده مىکردند. به تدریجمهرها از انگشتر جدا شد و نگهدارى مهر سلطنتى یکى از پستهاىدربار شد.
علما و مراجع تقلید نیز در پاسخ نامههاى شیعیان نوشته خود رامهر مىزدند و به سبب اهمیت و ارزش مهر در حفظ آن مىکوشیدند.
به تدریج ارزش مهر قانونى شد و براى جاعلان آن، مجازات سنگینىمشخص گردید.
انگشتر به دست کردن یک سنت اسلامى است و در روایات «تختم»خوانده شده است. ائمه اطهار (علیهم السلام) براین سنت تاکیدورزیده، در مورد جنس انگشتر، نوع نگین و نقش آن به تفصیل سخنگفتهاند. از آنجا که امروزه تهاجم فرهنگى دشمنان شریعتبهروشهاى مختلف، جامعه را در معرض انحراف قرار داده و حتى نوعزیور و پوشش مسلمانان را دگرگون ساخته است، جا دارد سنت واخلاق ائمه (علیهم السلام) در پوشش، ترویج گردد. بسى زشت است کهجوانان مسلمان انگشتر طلا به دست کنند و داماد و عروس انگشترطلا به هم هدیه دهند و حرمت آن را ندانند.
پیش درآمد
در مدخل این مقال، نکتههاى اساسى و دقیقى به چشم مىخورد کهپیکره سخن بر آن استوار است. بدیهى است آنچه از زبان پیامبرانو امامان (علیهم السلام) در باره فضیلت انگشتر و نوع نگین ونوشته آن نقل شده، بدون عنایتبه این اصول، قانع کننده نیست وچه بسا شبهاتى را بر اذهان مستولى مىسازد: 1- پیغمبر اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) انگشتر را به قصد زینتو تفاخر و تجمل به دست نمىکردند.
2- آن بزرگان انگشتر به دست کردن و دقت در نقش نگین آن را ازسنتهاى مهم و نشانه اهل ایمان مىدانستند.
3 با بررسى و تطبیق تاریخ سیاسى زمان پیغمبر و ائمه (علیهمالسلام) و ملاحظه کلمات حک شده بر نگین انگشتر آنان، رابطهتنگاتنگ این دو را درمىیابیم.
بدین بیان که پیغمبر بزرگ اسلام و ائمه هدى (علیهم السلام) درانتخاب نقش نگین خود شرایط و اوضاع و احوال حاکم برجامعه ومسلمانان را مورد توجه قرار مىدادند. به عبارت دیگر، این رفتارآنان نوعى واکنش و پاسخ مناسب به شرایط اجتماعى و سیاسى جامعهبود. این پاسخ گاه به شکل تایید و تشکر آشکار مىشد و زمانىدر قالب اعتراض.
4- نقش نگین ائمه (علیهم السلام) گاه به سبب دگرگونیهاى جامعهتغییر پیدا مىکرد. حضرت ابى عبد الله (ع) عبارت «ان الله بالغامره» و حضرت سجاد(ع) جمله «خزى و شقى قاتل الحسین» را برنگین خود نقش کرده بودند. برخى از امامان (علیهم السلام) به سببتغییر اوضاع سیاسى یا اجتماعى، نقش نگین خود را تعویضمىکردند. چنانکه على بن ابى طالب (ع) در دوران غصب خلافت و پس ازآن نگینهایى با نوشتههاى متفاوت داشت.
5 امامان (علیهم السلام) که به نوشته نگین خود عنایت داشتند،در معاشرت یا پاسخ به پرسشهاى اصحاب، نوشته نگین خود را مطرحمىکردند و دوست داشتند اصحاب نیز چنین باشند، حتى آنان درگفتارهاى خویش نقش نگین پدران خود را به اطلاع شیعیانمىرساندند; چنانکه برخى از ائمه (علیهم السلام) درایام خاصى مثلجمعه و اعیاد دیگر، انگشتر پدرشان را به دست مىکردند. حضرتسجاد (ع) به خاتم پدرش تختم مىفرمود. امام محمدباقر (ع) نیز بهخاتم جدش امام حسین (ع) تختم مىکرد.
شیخ عباس قمى روایت مىکند که حسین بن على (ع) به فرزندش على بنحسین (ع) وصیت کرده، انگشترش را در دست او قرار داد و امرامامت را به او واگذاشت. آنگاه همین انگشتر به محمدبن على وسپس به جعفر بن محمد (علیهم السلام) رسید.
نقش خاتم خاتم الانبیاء (ص)
رسول گرامى اسلام پس از سالها تلاش و بردبارى فراوان توانستنداى توحید را در شبه جزیره عربستان همگانى سازد. رسالت آنحضرت، رسالتى جهانى بود و سلاطین و شاهان عصر خود را به یکتاپرستى فرا خواند. آن بزرگوار فرمان داد، براى رسمى کردننامههایش، مهرى بسازند و بر روى آن نام وى را حک کنند. اینمهر که چون انگشترى مىنمود، از جنس نقره بود و پیوسته در دستراست آن حضرت جاى داشت.
نقش نگین
وقتى آن حضرت هنوز قدرت چندانى نداشت، در قراردادها وعهدنامهها محمد بن عبد الله، خوانده مىشد و اجازه نمىدادند درپایان قراردادها جمله محمد رسول الله نوشته شود. زمانى که شوکتو عزت اسلام آشکار شد، او امپراتوران زمان خود را به یکتاپرستىفرا خواند، نامهها و پیامهاى خود را با انگشترى که بر آن«محمد رسول الله» حک شده بود، مهر مىفرمود.
کلمه طیبه «محمد رسول الله» در سه ردیف عمودى با ترتیب خاصىبر مهر کنده شده بود. در سطر اول بالا کلمه الله، در سطر دومکلمه رسول و در پایین محمد (ص). حضرت صادق (ع) فرمود: نقشانگشتر رسول اکرم (ص) «محمد رسول الله» بود. او همچنین ازپدر بزرگوارش نقل مىکند که : انگشتر رسول خدا (ص) از جنس نقرهبود و «محمد رسول الله» بر آن نقش بسته بود.
ناصر خسرو قبادیانى، شاعر پرآوازه پارسى زبان، نیز در شعر خودمضمون این حدیث را به نظم کشیده است.
محمد رسول خداى است زین ما همین بود نقش نگین محمد
پیامبر اسلام در مکاتباتش خود را رسول الله خوانده است. این نقش نگینبه جنبه آسمانى بودن پیامهاى حضرت اشاره دارد.
بر یکى از نگینهاى آن حضرت عبارت «صدق الله محمد رسول الله»حک گردیده بود. گرچه برخى از مورخان معتقدند، جمله «صدقالله» پس از رحلت پیامبر (ص) اضافه گردید.
در بعضى از روایات آمده است که بر یکى از انگشترىهاى پیامبراسلام (ص) سه جمله «لا اله الا الله محمد رسول الله و علىولى الله» حک گردیده بود. بنا به صحت روایت فوق، این نوشتهبشارتى بر مؤمنان و پیامى به مشرکان است که این شریعتبا وفاتآن حضرت پایان نمىپذیرد و این شجره طیبه همچنان پر ثمر و پرنور به راه خود ادامه مىدهد.
امام صادق (ع) مىفرماید: رسول خدا (ص) دو انگشتر داشت. بر یکىنوشته شده بود: «لا اله الا الله» و بر دیگرى «صدق الله».
حضرت رضا (ع) در حدیثى جامع در پاسخ به پرسش یکى از اصحاب خویشبه بیان نقشهاى نگین راهبران معصوم (علیهم السلام) از حضرتآدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) و از حضرت خاتم (ص) تا پدر بزرگوارشانحضرت موسىبن جعفر (ع) پرداخته است. آن بزرگوار در بخشى از اینحدیث فرموده است: «و کان نقش خاتم محمد (ص) لا اله الا الله محمد رسول الله»