امام، احیاگر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام
آرشیو
چکیده
متن
خط عترت پیامبر و فرهنگ اهلبیت عصمت، نابترین و بىپیرایهترینجریانى است که ما را به تعالیم اسلام و سنت نبوى رهنمونمىگردد.
در طول تاریخ، از سوى اهلبیت، تلاش مستمر بوده تا جریان زلالمکتب و اتصال بىوقفه دین به رسول الله، محفوظ بماند. از سوىمخالفان اسلام و بدخواهان و کینه توزان اهلبیت پیامبر نیز، تلاشو توطئه پیوستهاى جارى بوده، تا اگر بتوانند، دین را بزدایندو اگر نتوانند، سرچشمه را بیالایند، تا در اقصى نقاط جهان و درامتداد تاریخ، جریان ناسالمى در بسترهاى فکرى و فرهنگى مکتبنبوى، وجود داشته باشد.
در عصر حاضر، ضرورت تاکید و شدید بر حفظ مرام و خط اهلبیت،بیش از هر زمان، احساس مىشود. علىرغم تحرکات شیعه ستیزانهدهههاى اخیر، گامهاى مثبت و بلندى هم از سوى «مرزبانان حماسهجاوید» و مدافعان جوهره ولایتبرداشته شده است. امام راحل(ره)
یکى از چهرههاى موفق این عرصه فرهنگى است و «انقلاب اسلامى»که یادگار آن قائد عظیم الشان است، در راستاى همان خط وفرهنگ به وجود آمد که از «بعثت» و «غدیر» و «عاشورا»سرچشمه مىگرفت.
امامان معصوم، در عرصه مجادلات کلامى و مباحثات دینى، پیوسته براصل «امامت» تاکید داشتند و بر «غاصبانه» بودن تصدىدیگران اشاره مىکردند و از حسینبن على(ع) در کربلا گرفته، تاعلىبن موسى الرضا(ع) در خراسان، به وضوح مىفرمودند که این«امر» و خلافت و رهبرى از آن ماست که دیگران ربودهاند و ما«احق» و شایستهتر و سزاوارتریم.
تامام امت، با طرح «حکومت اسلامى» و «ولایتفقیه»، پیگیرهمان خطى بود که در عصر حضور، به خلافت ائمه منتهى مىشد و درعصر غیبت، به حکومت فقیهان دین شناس ومتقى و آگاه مىانجامید.
انقلاب اسلامى، ثمره همان مجاهدات دیرپا و مکتبى بود که امام دراین عصر، با تاکید بیشتر و وضوح و روشنى افزونترى خواستارچرخش نظام جامعه بر «مدار» آن شد و آن قدر گفت و پاى فشرد،تا «جمهورى اسلامى» را از مرحله حرف وتئورى و ایده، به ظهورو عینیت و حاکمیت رساند.
جلوههاى احیاگرى
در عصر امامان معصومعلیهم السلام ، پافشارى بسیار بر احیاىعاشورا و بهرهگیرى از اهرم نیرومند و فراگیر و اثرگذار«مدایح و مراثى» بود. در واقع، همه حرفها و پیامهاى اماماندر «حماسه کربلا» نهفته بود. آن شور ماندگار و خشم روزگار،هم تبیانى بر مفاهیم فکرى و تعالیم اجتماعى و سیاسىاهلبیتعلیهم السلام بود، هم آینه تمام نماى «مظلومیتحق» و«مهجوریت عترت». از این رو حادثه کربلا به عنوان یک «شاخص»و مظهر حماسه و غیرت دینى و تکلیف شناسى و مرزبانى و احیاگرىامامان، در نظر همه معصومین مىدرخشید و یادآورى و تکریم وبهرهگیرى از آن نیز در دستور کار «خط عترت» بود.
امام امت نیز هم در مرحله تاکید بر احیاى عاشورا، سنگ تمامگذاشت، هم خود با دمیدن روح جدید به آیین سوگوارى و مراسمسنتى عزادارى ایام عاشورا، آن را حیات بخشید، هم از جوهره ودرون مایه «عاشورا» در مراحل مختلف نهضت و پیروزى انقلاب وسالهاى دفاع مقدس و بسیج مردم بر ضد توطئهگران و انسجام ملتبر ضد تحمیل بیگانه و سلطه استکبار، حد اکثر بهره بردارى راکرد.
عزادارى براى شهیدان، بخصوص سیدالشهدا، هم مایه بقاى نام وخاطره و آثار آن حماسه جاوید است، هم تاثیر عاطفى و پیونددرونى میان عزاداران و پیشوایان حق ایجاد مىکند و هم نوعى روحمبارزه با ستم را در مردم احیا مىکند. عنصر شعر و ادبیات درمرثیه خوانى به آن غنا بخشیده و موجب گسترش این موج میانتودههاى وفادار به خاندان پیامبر(ص) شده است. «تاثیرعاطفى»و گسترش «سریع»، دو ویژگى مهم در اشعار مرثیه است. مردم،این شعرها و شعارها را مىخواندند و حفظ مىکردند و مجالس خودرا با آنها رونق مىبخشیدند. تعالیم عاشورا، از خلال همین مجالسدینى به نسلهاى بعدى منتقل شد و بزرگان دین نیز با استفاده ازمجالس حسینى و شور عزادارى، جریان زلال مکتب اهلبیتعلیهم السلامرا در میان تودههاى مردم با ایمان، نگاه داشتند.
امام و خط «خون» و «اشک»
عاشورا، هم غیرت آفرین بود، هم اشک آفرین. جلوه حماسه از یکسو و گواه مظلومیت از سوى دیگر. تلاقى «خون و اشک» در حاثهکربلا، فرهنگ اهلبیتعلیهم السلام را بعد حماسى و ولایى بخشید.
امام امت نیز از هردو عنصر تاثیرگذار و موجآفرین بهرهگرفت.
آنچه بیشتر بر آن تاکید مىکنیم، روش و سیره امام نسبتبهحادثه کربلا و برنامههاى مردمى «عزادارى» است. امام امتفرمود:
«با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانى، با این شعرخوانى، با این نثرخوانى، مىخواهیم این مکتب را حفظ کنیم،چنانچه تا حالا هم حفظ شده.» در همین زمینه، بازهم فرمودهاست:
«این مجالسى که در طول تاریخ برپابوده است و بادستور ائمهاین مجالس بوده است... ائمه این قدر اصرار کردند به اینکهمجمع داشته باشید، گریه کنید، چه بکنید، براى اینکه این حفظمىکند کیان مذهب مارا.» پس مىتوان گفت عزادارى براىسیدالشهدا، محور برنامههاى «حفظ مکتب» بوده و دستاوردهاىآیین محمدى در سایه زنده نگه داشتن «فرهنگ اهلبیت» بوده استو براى شیعه، عزادارى یک «بعد سیاسى» داشته است، یعنى همانزندهنگهداشتن روحیه مبارزه با ستم و تشکل انقلابیون شیعه بامحوریت کربلا و شهداى عاشورا. اینها علاوه بربعد تربیتى وسازندگى روحى و آشنایى با تعالیم دینى در ابعاد دیگر حیات فردو جامعه است. بىشک اصرار امامان شیعه بر حفظ این شعائر، صبغهسیاسى هم داشته است، از این رو حساسیتخلفا و معاندان خط ائمهرا به شدت در طول تاریخ برانگیخته است. امام راحل(ره) درتبیین این بعد مسئله، بیانات کافى و شافى و ارزندهاى دارد کهبه یک نمونه اشاره مىشود:
«یک مساله سیاسى در کار بوده است. آن روز که این روایاتصادر شده است، روزى بوده است که این فرقهناجیه مبتلا بودند بهحکومت اموى و بیشتر عباسى و یک جمعیتبسیار کمى یک اقلیت کمىدر مقابل قدرتهاى بزرگ.
در آن وقت، براى سازمان دادن به فعالیتسیاسى این اقلیت، یکراهى درست کردند که این راه، خودش سازمان ده است... شیعیان آنوقت اجتماع مىکردند و شاید بسیارى از آنان هم نمىدانستند مطلبچه هست، ولى مطلب، سازماندهى یک گروه اقلیت در مقابل آناکثریتها و در طول تاریخ این مجالس عزا که یک سازماندهىسرتاسرى کشورها هست، کشورهاى اسلامى هست، و در ایران که مهدتشیع و اسلام و شیعه هست، در مقابل حکومتهایى که پیش مىآمدند وبناى براین را داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساسروحانیت را از بین ببرند، آن چیزى که در مقابل آنها، آنها رامىترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود.» ناگفته نمانداین هدف و نتیجه و این بعد حیاتى و حساس، وقتى است که امتمسلمان و انبوه عزاداران از جنبه «شکلى» آن بگذرند و به«محتوا» و «جهت» و حقیقت عزادارى برسند. و گرنه، اگرشعور، پشتوانه شور و احساس وعاطفه نباشد، اینگونه مجالس وشعائر و سنتها از محتوا تهى مىشوند و به تشریفاتى کماثر یابىاثر تبدیل شده، عاشورا و اربعین و مجالس و هیئتهاى عزادارىبىخاصیت مىگردند.
امامان شیعه، از اهرم گریه و سوگوارى و برپایى مجالس عزا وندبه استفاده مىکردند، تا مظلومیتحق و راه عاشورا فراموشنشود.
هر تجمع و تشکلى، بهانه و محور مىخواهد. محور تشکل هرچهمقدستر، ژرفتر، و فراگیرتر باشد، آن تجمعات هم دیرپاتر وپربارتر خواهد بود. پیروان اهلبیتعلیهم السلام با عشق و محبتىکه به این خاندان داشتند و با سوز و گدازى که در شهادتشانداشتند، بهترین زمینه را براى جمع شدن، دیدار و گفتگو، متشکلو منسجم شدن پیرامون خط فکرى و سیاسى عاشورا و عترت داشتند.
این برنامهها به توصیه خود امامانعلیهم السلام بود و آثار خودرا نیز در طول تاریخ نشان داد.
کربلا محور انقلابیون ضد ستم گشت. ستمگران حاکم براى زیارت کربلاو زائران حسینى و تجمع برسر تربت آن شهید بزرگ، محددیتهایىاعمال مىکردند. اوج این سختگیرىها و فشارها در دوره متوکلعباسى بود. با همه آن رفتارهاى خشونتبار و ارعابآور، هرگزعلاقه مردم گسسته نشد و نام و یاد مرقد حسینى از محوریت ومرکزیت نیفتاد و کربلا و عاشورا همچنان سمبل وفادارى به مراممقدس امامانعلیهم السلام و خط «اسلام ناب اهلبیتى» باقى ماند.
حفظ شعائر و سنتها
مجموعه تعالیم و آداب و سننى که با رهنمود ائمه یا انتخاب وعمر شیعیان در طول زمان بر محور «اهلبیت» شکل گرفته بود،ضامن انسجام و دوام و استمرار این خط بود. به همین جهتمخالفان این مرام، پیوسته با شبهه آفرینى و ایجاد شک و تردیدنسبتبه مشروعیتیا فایده این سنن و آیینها، سعى در زدودن یاکمرنگ ساختن آنها داشتند.
در هر دوره به شکلى و توسط شخصى یا جریانى یا کتابى این«تشکیک» مطرح مىشد و شبههآفرینان، «شعائر» را زیر بمبارانسوء تبلیغاتى قرار مىدادند.
طبیعتا رسالت مدافعان خط اهلبیتعلیهم السلام ، تکریم آیینها و«تعظیم شعائر» بود و اندیشمندان دلسوز و محققان صاحبنظرنیز، در کنار این حمایت، سعى در زدودن برخى تحریفها یابدعتهایى داشتند که پیرایه شعائر گشته و دستاویز مخالفان شدهبود.
گاهى هم برخى روشنفکران جو زده، در پىتغییر شیوهها و قالبهابودند و در عزادارى خامس آل عبا هم «مدرنیسم» را اعمالمىکردند. در بحبوحه این تحولات بود که امام امتبه عنوان یکنقطه خطر به این پدیدهها مىنگریست و بر اجراى آیینهاى سوگوارىبه همان صورت «سنتى» پاى مىفشرد، تا نو اندیشان به بهانهروز آمد کردن شیوهها، اصل آیینهاى عاشورایى را از دست ملتبیرون نیاورند.
جلوههایى از این شعائر را مىتوان در منابر حسینى، جلسات وعظدینى و روضهخوانى، گریستن، سینهزدن، پرچم و علم و کتل،هیئتهاى زنجیرزنى و جمعیتهاى خانگى و محلهاى، پوشیدن لباسهاىمشکى، سقایى، اطعام و احسان، و... در همه شهرها و روستاها وحتى خانهها دانست. هریک از اینها به نوعى سربازگیرى جبههحسینى است که این حرکت و موج را در طول زمان زنده نگه داشتهاست.
عوض کردن شیوه و قالب، بىآنکه جایگزین بهتر ومناسبترى داشتهباشد، به تدریج مایه از میان رفتن همان صورت اولیه نیز مىشود.
از این رو اصرار حضرت امام(ره) بر «عزادارى سنتى» بسیار بجاو هوشمندانه بود. وى فرمود:
«ما باید حافظ این سنتهاى اسلامى، حافظ این دستجات مبارکاسلامى که در عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضى به راهمىافتد، تاکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. زنده نگهداشتنعاشورا با همان وضع سنتى خودش، از طرف روحانیون، از طرف خطبا،با همان وضع سابق و از طرف تودههاى مردم با همان ترتیب سابقکه دستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راهمىافتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضتشما محفوظ بماند،باید این سنتها را حفظ کنید.» راه انداختن هیئتها و دستههانمودى از همان شیوه سنتى در عزادارى است که اقشار عظیمترى رابه این کاروان وصل مىکند. حتى در مورد نحوه نوحهخوانى هم هرچهمردمىتر و سنتىتر باشد، علقههاى کهن را استوارتر نگاه مىدارد.
ابوهارون مکفوف مىگوید: روزى خدمت امام صادق شرفیاب شدم. حضرتفرمود، برایم (در سوگ سیدالشهدا) شعر بخوان. من نیز خواندم.
حضرت فرمود: نه، این طور نه، بلکه همان گونهکه براى خودتانشعرخوانى مىکنید و همان گونه که نزد قبر سیدالشهدا مرثیهمىخوانید. «لا، کماتنشدون و کما ترثیه عند قبره» آنچه درمحلههاى مختلف و شهرهاى کوچک و بزرگ و مساجد و تکایا وحسینیهها تجمعهاى مردمى به صورت «هیئت» پدیدآمده و مىآید،نمونهاى از همین شیوه سنتى است که باید آنها را حفظ کرد،اینها نوعى همبستگى فکرى و روحى و جناحى مردم وفادار به شبکهعاشورایى امام حسین(ع) را نشان مىدهد و داراى آثار و برکاتبسیارى است. حضرت امام(ره) در بیانات خویش، مکرر به تاثیراینها در حفظ و بقاى نهضت عاشورا و نیز نهضت اسلامى مردم ایراناشاره فرموده است. از جمله:
«شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجاتسینهزنى و نوحهسرایى نبود، پانزده خرداد پیش مىآمد! هیچ قدرتىنمىتوانست پانزده خرداد را آن طور کند، مگر قدرت خون سیدالشهداء.»
و اما امروز
امروز و در عصر حاکمیت اسلام و ولایت در کشور امام زمان(ع)، باآنکه تلاش حکومت و نظام اسلامى براى پیاده کردن احکام دین درسطح جامعه است، ولى تکلیف گرامیداشت عاشورا، و برگزارى پرشوراین مراسم و شعائر همچنان باقى است.
پیوند زدن دل و جان و عواطف و احساسات نسل امروز و کودکان ونوجوانان با اهلبیت پیامبر(ص) و شهداى کربلا، نقش بازدارندهآنان را نسبتبه مفاسد دارد و «چراغ یاد» و «مشعلعزا»،آنان را در کورهراههاى زندگى، به حسین(ع) و کربلا مىرساند.
پیام عاشورا در بستر «یاد»، براى عصر حاضر نیز همین است کهحماسههاى خونین و امیدبخش و انگیزه آفرین شهدا را زندهنگهداریم و بدین وسیله، «فرهنگ اهلبیت» روح و جانى تازه وبا نشاط داشته باشد، آن هم نه در محتواى کتابها و لابه لاىنوشتهها، بلکه در عمق جانها و وجدانها و «حیات عینى» شیعه.
در طول تاریخ، از سوى اهلبیت، تلاش مستمر بوده تا جریان زلالمکتب و اتصال بىوقفه دین به رسول الله، محفوظ بماند. از سوىمخالفان اسلام و بدخواهان و کینه توزان اهلبیت پیامبر نیز، تلاشو توطئه پیوستهاى جارى بوده، تا اگر بتوانند، دین را بزدایندو اگر نتوانند، سرچشمه را بیالایند، تا در اقصى نقاط جهان و درامتداد تاریخ، جریان ناسالمى در بسترهاى فکرى و فرهنگى مکتبنبوى، وجود داشته باشد.
در عصر حاضر، ضرورت تاکید و شدید بر حفظ مرام و خط اهلبیت،بیش از هر زمان، احساس مىشود. علىرغم تحرکات شیعه ستیزانهدهههاى اخیر، گامهاى مثبت و بلندى هم از سوى «مرزبانان حماسهجاوید» و مدافعان جوهره ولایتبرداشته شده است. امام راحل(ره)
یکى از چهرههاى موفق این عرصه فرهنگى است و «انقلاب اسلامى»که یادگار آن قائد عظیم الشان است، در راستاى همان خط وفرهنگ به وجود آمد که از «بعثت» و «غدیر» و «عاشورا»سرچشمه مىگرفت.
امامان معصوم، در عرصه مجادلات کلامى و مباحثات دینى، پیوسته براصل «امامت» تاکید داشتند و بر «غاصبانه» بودن تصدىدیگران اشاره مىکردند و از حسینبن على(ع) در کربلا گرفته، تاعلىبن موسى الرضا(ع) در خراسان، به وضوح مىفرمودند که این«امر» و خلافت و رهبرى از آن ماست که دیگران ربودهاند و ما«احق» و شایستهتر و سزاوارتریم.
تامام امت، با طرح «حکومت اسلامى» و «ولایتفقیه»، پیگیرهمان خطى بود که در عصر حضور، به خلافت ائمه منتهى مىشد و درعصر غیبت، به حکومت فقیهان دین شناس ومتقى و آگاه مىانجامید.
انقلاب اسلامى، ثمره همان مجاهدات دیرپا و مکتبى بود که امام دراین عصر، با تاکید بیشتر و وضوح و روشنى افزونترى خواستارچرخش نظام جامعه بر «مدار» آن شد و آن قدر گفت و پاى فشرد،تا «جمهورى اسلامى» را از مرحله حرف وتئورى و ایده، به ظهورو عینیت و حاکمیت رساند.
جلوههاى احیاگرى
در عصر امامان معصومعلیهم السلام ، پافشارى بسیار بر احیاىعاشورا و بهرهگیرى از اهرم نیرومند و فراگیر و اثرگذار«مدایح و مراثى» بود. در واقع، همه حرفها و پیامهاى اماماندر «حماسه کربلا» نهفته بود. آن شور ماندگار و خشم روزگار،هم تبیانى بر مفاهیم فکرى و تعالیم اجتماعى و سیاسىاهلبیتعلیهم السلام بود، هم آینه تمام نماى «مظلومیتحق» و«مهجوریت عترت». از این رو حادثه کربلا به عنوان یک «شاخص»و مظهر حماسه و غیرت دینى و تکلیف شناسى و مرزبانى و احیاگرىامامان، در نظر همه معصومین مىدرخشید و یادآورى و تکریم وبهرهگیرى از آن نیز در دستور کار «خط عترت» بود.
امام امت نیز هم در مرحله تاکید بر احیاى عاشورا، سنگ تمامگذاشت، هم خود با دمیدن روح جدید به آیین سوگوارى و مراسمسنتى عزادارى ایام عاشورا، آن را حیات بخشید، هم از جوهره ودرون مایه «عاشورا» در مراحل مختلف نهضت و پیروزى انقلاب وسالهاى دفاع مقدس و بسیج مردم بر ضد توطئهگران و انسجام ملتبر ضد تحمیل بیگانه و سلطه استکبار، حد اکثر بهره بردارى راکرد.
عزادارى براى شهیدان، بخصوص سیدالشهدا، هم مایه بقاى نام وخاطره و آثار آن حماسه جاوید است، هم تاثیر عاطفى و پیونددرونى میان عزاداران و پیشوایان حق ایجاد مىکند و هم نوعى روحمبارزه با ستم را در مردم احیا مىکند. عنصر شعر و ادبیات درمرثیه خوانى به آن غنا بخشیده و موجب گسترش این موج میانتودههاى وفادار به خاندان پیامبر(ص) شده است. «تاثیرعاطفى»و گسترش «سریع»، دو ویژگى مهم در اشعار مرثیه است. مردم،این شعرها و شعارها را مىخواندند و حفظ مىکردند و مجالس خودرا با آنها رونق مىبخشیدند. تعالیم عاشورا، از خلال همین مجالسدینى به نسلهاى بعدى منتقل شد و بزرگان دین نیز با استفاده ازمجالس حسینى و شور عزادارى، جریان زلال مکتب اهلبیتعلیهم السلامرا در میان تودههاى مردم با ایمان، نگاه داشتند.
امام و خط «خون» و «اشک»
عاشورا، هم غیرت آفرین بود، هم اشک آفرین. جلوه حماسه از یکسو و گواه مظلومیت از سوى دیگر. تلاقى «خون و اشک» در حاثهکربلا، فرهنگ اهلبیتعلیهم السلام را بعد حماسى و ولایى بخشید.
امام امت نیز از هردو عنصر تاثیرگذار و موجآفرین بهرهگرفت.
آنچه بیشتر بر آن تاکید مىکنیم، روش و سیره امام نسبتبهحادثه کربلا و برنامههاى مردمى «عزادارى» است. امام امتفرمود:
«با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانى، با این شعرخوانى، با این نثرخوانى، مىخواهیم این مکتب را حفظ کنیم،چنانچه تا حالا هم حفظ شده.» در همین زمینه، بازهم فرمودهاست:
«این مجالسى که در طول تاریخ برپابوده است و بادستور ائمهاین مجالس بوده است... ائمه این قدر اصرار کردند به اینکهمجمع داشته باشید، گریه کنید، چه بکنید، براى اینکه این حفظمىکند کیان مذهب مارا.» پس مىتوان گفت عزادارى براىسیدالشهدا، محور برنامههاى «حفظ مکتب» بوده و دستاوردهاىآیین محمدى در سایه زنده نگه داشتن «فرهنگ اهلبیت» بوده استو براى شیعه، عزادارى یک «بعد سیاسى» داشته است، یعنى همانزندهنگهداشتن روحیه مبارزه با ستم و تشکل انقلابیون شیعه بامحوریت کربلا و شهداى عاشورا. اینها علاوه بربعد تربیتى وسازندگى روحى و آشنایى با تعالیم دینى در ابعاد دیگر حیات فردو جامعه است. بىشک اصرار امامان شیعه بر حفظ این شعائر، صبغهسیاسى هم داشته است، از این رو حساسیتخلفا و معاندان خط ائمهرا به شدت در طول تاریخ برانگیخته است. امام راحل(ره) درتبیین این بعد مسئله، بیانات کافى و شافى و ارزندهاى دارد کهبه یک نمونه اشاره مىشود:
«یک مساله سیاسى در کار بوده است. آن روز که این روایاتصادر شده است، روزى بوده است که این فرقهناجیه مبتلا بودند بهحکومت اموى و بیشتر عباسى و یک جمعیتبسیار کمى یک اقلیت کمىدر مقابل قدرتهاى بزرگ.
در آن وقت، براى سازمان دادن به فعالیتسیاسى این اقلیت، یکراهى درست کردند که این راه، خودش سازمان ده است... شیعیان آنوقت اجتماع مىکردند و شاید بسیارى از آنان هم نمىدانستند مطلبچه هست، ولى مطلب، سازماندهى یک گروه اقلیت در مقابل آناکثریتها و در طول تاریخ این مجالس عزا که یک سازماندهىسرتاسرى کشورها هست، کشورهاى اسلامى هست، و در ایران که مهدتشیع و اسلام و شیعه هست، در مقابل حکومتهایى که پیش مىآمدند وبناى براین را داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساسروحانیت را از بین ببرند، آن چیزى که در مقابل آنها، آنها رامىترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود.» ناگفته نمانداین هدف و نتیجه و این بعد حیاتى و حساس، وقتى است که امتمسلمان و انبوه عزاداران از جنبه «شکلى» آن بگذرند و به«محتوا» و «جهت» و حقیقت عزادارى برسند. و گرنه، اگرشعور، پشتوانه شور و احساس وعاطفه نباشد، اینگونه مجالس وشعائر و سنتها از محتوا تهى مىشوند و به تشریفاتى کماثر یابىاثر تبدیل شده، عاشورا و اربعین و مجالس و هیئتهاى عزادارىبىخاصیت مىگردند.
امامان شیعه، از اهرم گریه و سوگوارى و برپایى مجالس عزا وندبه استفاده مىکردند، تا مظلومیتحق و راه عاشورا فراموشنشود.
هر تجمع و تشکلى، بهانه و محور مىخواهد. محور تشکل هرچهمقدستر، ژرفتر، و فراگیرتر باشد، آن تجمعات هم دیرپاتر وپربارتر خواهد بود. پیروان اهلبیتعلیهم السلام با عشق و محبتىکه به این خاندان داشتند و با سوز و گدازى که در شهادتشانداشتند، بهترین زمینه را براى جمع شدن، دیدار و گفتگو، متشکلو منسجم شدن پیرامون خط فکرى و سیاسى عاشورا و عترت داشتند.
این برنامهها به توصیه خود امامانعلیهم السلام بود و آثار خودرا نیز در طول تاریخ نشان داد.
کربلا محور انقلابیون ضد ستم گشت. ستمگران حاکم براى زیارت کربلاو زائران حسینى و تجمع برسر تربت آن شهید بزرگ، محددیتهایىاعمال مىکردند. اوج این سختگیرىها و فشارها در دوره متوکلعباسى بود. با همه آن رفتارهاى خشونتبار و ارعابآور، هرگزعلاقه مردم گسسته نشد و نام و یاد مرقد حسینى از محوریت ومرکزیت نیفتاد و کربلا و عاشورا همچنان سمبل وفادارى به مراممقدس امامانعلیهم السلام و خط «اسلام ناب اهلبیتى» باقى ماند.
حفظ شعائر و سنتها
مجموعه تعالیم و آداب و سننى که با رهنمود ائمه یا انتخاب وعمر شیعیان در طول زمان بر محور «اهلبیت» شکل گرفته بود،ضامن انسجام و دوام و استمرار این خط بود. به همین جهتمخالفان این مرام، پیوسته با شبهه آفرینى و ایجاد شک و تردیدنسبتبه مشروعیتیا فایده این سنن و آیینها، سعى در زدودن یاکمرنگ ساختن آنها داشتند.
در هر دوره به شکلى و توسط شخصى یا جریانى یا کتابى این«تشکیک» مطرح مىشد و شبههآفرینان، «شعائر» را زیر بمبارانسوء تبلیغاتى قرار مىدادند.
طبیعتا رسالت مدافعان خط اهلبیتعلیهم السلام ، تکریم آیینها و«تعظیم شعائر» بود و اندیشمندان دلسوز و محققان صاحبنظرنیز، در کنار این حمایت، سعى در زدودن برخى تحریفها یابدعتهایى داشتند که پیرایه شعائر گشته و دستاویز مخالفان شدهبود.
گاهى هم برخى روشنفکران جو زده، در پىتغییر شیوهها و قالبهابودند و در عزادارى خامس آل عبا هم «مدرنیسم» را اعمالمىکردند. در بحبوحه این تحولات بود که امام امتبه عنوان یکنقطه خطر به این پدیدهها مىنگریست و بر اجراى آیینهاى سوگوارىبه همان صورت «سنتى» پاى مىفشرد، تا نو اندیشان به بهانهروز آمد کردن شیوهها، اصل آیینهاى عاشورایى را از دست ملتبیرون نیاورند.
جلوههایى از این شعائر را مىتوان در منابر حسینى، جلسات وعظدینى و روضهخوانى، گریستن، سینهزدن، پرچم و علم و کتل،هیئتهاى زنجیرزنى و جمعیتهاى خانگى و محلهاى، پوشیدن لباسهاىمشکى، سقایى، اطعام و احسان، و... در همه شهرها و روستاها وحتى خانهها دانست. هریک از اینها به نوعى سربازگیرى جبههحسینى است که این حرکت و موج را در طول زمان زنده نگه داشتهاست.
عوض کردن شیوه و قالب، بىآنکه جایگزین بهتر ومناسبترى داشتهباشد، به تدریج مایه از میان رفتن همان صورت اولیه نیز مىشود.
از این رو اصرار حضرت امام(ره) بر «عزادارى سنتى» بسیار بجاو هوشمندانه بود. وى فرمود:
«ما باید حافظ این سنتهاى اسلامى، حافظ این دستجات مبارکاسلامى که در عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضى به راهمىافتد، تاکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. زنده نگهداشتنعاشورا با همان وضع سنتى خودش، از طرف روحانیون، از طرف خطبا،با همان وضع سابق و از طرف تودههاى مردم با همان ترتیب سابقکه دستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راهمىافتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضتشما محفوظ بماند،باید این سنتها را حفظ کنید.» راه انداختن هیئتها و دستههانمودى از همان شیوه سنتى در عزادارى است که اقشار عظیمترى رابه این کاروان وصل مىکند. حتى در مورد نحوه نوحهخوانى هم هرچهمردمىتر و سنتىتر باشد، علقههاى کهن را استوارتر نگاه مىدارد.
ابوهارون مکفوف مىگوید: روزى خدمت امام صادق شرفیاب شدم. حضرتفرمود، برایم (در سوگ سیدالشهدا) شعر بخوان. من نیز خواندم.
حضرت فرمود: نه، این طور نه، بلکه همان گونهکه براى خودتانشعرخوانى مىکنید و همان گونه که نزد قبر سیدالشهدا مرثیهمىخوانید. «لا، کماتنشدون و کما ترثیه عند قبره» آنچه درمحلههاى مختلف و شهرهاى کوچک و بزرگ و مساجد و تکایا وحسینیهها تجمعهاى مردمى به صورت «هیئت» پدیدآمده و مىآید،نمونهاى از همین شیوه سنتى است که باید آنها را حفظ کرد،اینها نوعى همبستگى فکرى و روحى و جناحى مردم وفادار به شبکهعاشورایى امام حسین(ع) را نشان مىدهد و داراى آثار و برکاتبسیارى است. حضرت امام(ره) در بیانات خویش، مکرر به تاثیراینها در حفظ و بقاى نهضت عاشورا و نیز نهضت اسلامى مردم ایراناشاره فرموده است. از جمله:
«شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجاتسینهزنى و نوحهسرایى نبود، پانزده خرداد پیش مىآمد! هیچ قدرتىنمىتوانست پانزده خرداد را آن طور کند، مگر قدرت خون سیدالشهداء.»
و اما امروز
امروز و در عصر حاکمیت اسلام و ولایت در کشور امام زمان(ع)، باآنکه تلاش حکومت و نظام اسلامى براى پیاده کردن احکام دین درسطح جامعه است، ولى تکلیف گرامیداشت عاشورا، و برگزارى پرشوراین مراسم و شعائر همچنان باقى است.
پیوند زدن دل و جان و عواطف و احساسات نسل امروز و کودکان ونوجوانان با اهلبیت پیامبر(ص) و شهداى کربلا، نقش بازدارندهآنان را نسبتبه مفاسد دارد و «چراغ یاد» و «مشعلعزا»،آنان را در کورهراههاى زندگى، به حسین(ع) و کربلا مىرساند.
پیام عاشورا در بستر «یاد»، براى عصر حاضر نیز همین است کهحماسههاى خونین و امیدبخش و انگیزه آفرین شهدا را زندهنگهداریم و بدین وسیله، «فرهنگ اهلبیت» روح و جانى تازه وبا نشاط داشته باشد، آن هم نه در محتواى کتابها و لابه لاىنوشتهها، بلکه در عمق جانها و وجدانها و «حیات عینى» شیعه.