نقش انتظار در پویایى جامعه اسلامى
آرشیو
چکیده
متن
عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصیت حضرت صاحب الامر(ع)، باعث شده است که در طول هزار و اندى سال که از غیبت کبرى مى گذرد، هر گروه از مردم بسته به گرایشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى که داشته اند، از منظرى خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصیت آن یگانه هستى تلقى کند.
در این میان جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنى با طرح موضوع خلیفة الله و انسان کامل و همچنین نقشى که حجت الهى در عالم هستى، دارد تنها به جنبه فرا طبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبه ها غفلت ورزیدند.
گروهى دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح کردن نقشى که آن حضرت به عنوان امام و پیشواى مردم به عهده دارند هیچگونه مسؤولیتى را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که براى فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
عده اى هم ضمن توجه به جنبه فرا طبیعى و طبیعى وجود مقدس حضرت حجت(ع)، تمام هم و غم خود را متوجه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود رااین دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در این میان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى که بدانها اشاره شد به طرح معناى درست انتظار پرداخته و در صدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. در این دیدگاه هم مساله خلافت الهى انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجه شده و هم وظیفه اى که مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
شاید بتوان امام راحل امت ، رضوان الله تعالى علیه، را به عنوان درخشان ترین چهره از گروه اخیر ذکر کرد. ایشان با صراحت به نقد و بررسى برداشتهاى مختلفى که از مساله انتظار فرج وجود دارد پرداخته و دیدگاه خاص خود را در این زمینه چنین مطرح ساختند:
«البته این پر کردن دنیا رااز عدالت، این را ما نمى توانیم بکنیم، اگر مى توانستیم مى کردیم. اما، چون نمى توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. قرآن و ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، اما نمى توانیم بکنیم ، چون نمى توانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند، اما ما باید فراهم کنیم کار را ، فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم ، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت(ع) ... » (1)
در جائى دیگر نیز ایشان درباره مفهوم «انتظار فرج » مى فرمایند:
«انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیداکند. و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه شود.» (2)
براى روشن شدن بیشتر دیدگاه اخیر، در این مقاله، در ضمن سه گفتار روایات مربوط به «انتظار موعود» را مورد بررسى قرار مى دهیم تا روشن شود که:
1- انتظار چه ضرورتى دارد؟
2- فضیلت آن چیست؟
3- چه وظایفى در عصر غیبت بر عهده منتظران است؟
وجوب انتظار
در تفکر شیعى انتظار موعود، با خصوصیاتى که در این تفکر براى آن برشمرده شده ، به عنوان یک اصل مسلم اعتقادى مطرح بوده و در بسیارى از روایات شیعه بر ضرورت انتظار قائم آل محمد:، تصریح شده است. که از جمله مى توان به روایات زیر اشاره کرد:
1- محمدبن ابراهیم نعمانى در کتاب «غیبت » به سند خود ازابوبصیر روایت کرده است که روزى امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرمودند:
«الا اخبرکم بما لا یقبل الله عزوجل من العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى ، فقال: شهادة ان لااله الاالله ، و ان محمدا عبده و [رسوله]، و الاقرار بما امرالله ، والولایة لنا، والبرائة من اعدائنا - یعنى الائمة خاصة - والتسلیم لهم، والورع، والاجتهاد، والطمانینة ، والانتظار للقائم،(ع)» (3)
«آیا شمارا خبر ندهم به آنچه خداى عزوجل هیچ عملى را جز به آن از بندگان نمى پذیرد؟ گفتم: چرا، فرمود: گواهى دادن به اینکه هیچ شایسته پرستشى جز خداوند نیست و اینکه محمد(ص) بنده و فرستاده او است ، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولایت ما، و بیزارى از دشمنانمان - یعنى خصوص امامان - و تسلیم شدن به آنان ، و پرهیزکارى و اجتهاد و اطمینان و انتظار قائم(ع)»
2- ثقة الاسلام کلینى در اصول کافى به سند خود از اسماعیل جعفر روایت مى کند که روزى مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقر(ع) ، وارد شد و صفحه اى در دست داشت. حضرت باقر(ع)، به او فرمود:
«هذه صحیفة مخاصم سال عن الدین الذى یقبل فیه العمل .فقال: رحمک الله ، هذاالذى ارید، فقال ابوجعفر(ع): شهادة ان لااله الاالله. وحده لا شریک له ، و ان محمدا عبده و رسوله و تقر بما جاء من عندالله و الولایة لنااهل البیت، والبرائة من عدونا، والتسلیم لامرنا، والورع ، والتواضع و انتظار قائمنا، فان لنا دولة ، اذا شاءالله جاءبها». (4)
این نوشته مناظره کننده اى است که پرسش دارد از دینى که عمل در آن مورد قبول است . آن مرد عرض کرد: حمت خداوند بر تو باد همین راخواسته ام. پس حضرت ابوجعفر باقر(ع) ، فرمود: گواهى دادن به اینکه خدا یکى است و هیچ شریکى براى او وجود ندارد، و این که محمد بنده و رسول او است، و این که اقرار کنى به آنچه از سوى خداوند آمده ، و ولایت ما خاندان و بیزارى از دشمنان ، و تسلیم به امر ما، و پرهیزکارى و فروتنى ، و انتظار قائم ما ، که ما را دولتى است که هر وقت خداوند بخواهد آن را خواهد آورد».
3- شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین » به سند خود از عبدالعظیم حسنى روایت مى کند که:
«روزى بر آقایم محمدبن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن ابى طالب:، وارد شدم و مى خواستم که درباره قائم از آن حضرت سؤال کنم که آیا همان مهدى است یا غیر او پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و به من فرمود»:
«یا اباالقاسم ،ان القائم منا هوالمهدى الذى یجب ان ینتظر فى غیبتة و یطاع فى ظهوره، و هو الثالث من ولدى ». (5)
«اى ابوالقاسم بدرستى که قائم از ماست و او است مهدى که واجب است در زمان غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد، و او سومین [امام] از فرزندان من است ».
روایات بالا و بسیارى روایات دیگر - که در این مجال فرصت طرح آنها نیست - همگى بر لزوم انتظار حضرت قائم در دوران غیبت دلالت مى کند، اما حال باید دید که انتظار که این همه بر آن تاکید شده و یکى از شرایط اساسى اعتقاد اسلامى شمرده مى شود - چه فضیلتى دارد و شخص منتظر چه وظایفى بر عهده دارد.
فضیلت انتظار
در روایات وارد شده از ائمه معصومین(ع)، آنچنان مقام و منزلتى براى منتظران موعود آخرالزمان برشمرده شده که گاه انسان را به تعجب وامى دارد که چگونه ممکن است عملى که شاید در ظاهر ساده جلوه کند از این چنین فضیلتى برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظایفى که براى منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده، سر این فضیلت را روشن مى سازد.
در اینجا به پاره اى از فضائلى که براى منتظران قدوم مصلح جهانى حضرت بقیة الله الاعظم بر شمرده شده اشاره مى کنیم: 1- مرحوم صدوق در کتاب «کمال الدین » از امام صادق(ع) ، روایت کرده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان، - که بر آنها درود باد - فرمود:
«المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فى سبیل الله » (6)
«منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد»
2- در همان کتاب به نقل از امام صادق ،(ع) ، روایت دیگرى به این شرح در فضیلت منتظران وارد شده
«طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره اولئک اولیاءالله الذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون » (7)
«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولیاء خدا هستند ، همانها که نه ترسى برایشان هست و نه اندوهگین شوند».
3- مرحوم مجلسى در کتاب «بحارالانوار» به سند خود از امیرالمؤمنین،(ع) ، نقل مى کند که آن حضرت فرمودند:
«انتظرواالفرج و لاتیاسوا من روح الله فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظارالفرج » (8)
«منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید. بدرستى که خوشایندترین اعمال نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است ».
4- همچنین مرحوم مجلسى روایت دیگرى را به سند خود از فیض بن مختار نقل مى کند که در آن امام صادق،(ع) مى فرمایند:
«من مات منکم و هو منتظر لهذاالامر کمن هو مع القائم فى فسطاطه ، قال: ثم مکث هنیئة ، ثم قال: لا بل کم قارع معه بسیفه، ثم قال: لا والله کمن استشهد مع رسول الله(ص)» (9)
«هر کس از شما بمیرد در حالیکه منتظر این امر باشد همانند کسى است که با حضرت قائم(ع) در خیمه اش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظه اى درنگ کرده ، آنگاه فرمود: نه ، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند، سپس فرمود: نه، بخدا همچون کسى است که در رکاب رسول خدا(ص)، شهید شده باشد.»
وظایف منتظران
در اینکه شیعیان در دوران غیبت چه وظایفى بر عهده دارند سخنهاى بسیارى گفته شده است و حتى در بعضى از کتابها، تا هشتاد وظیفه براى منتظران قدوم خاتم اوصیاء، حضرت بقیة الله، ارواحنا له الفداء، بر شمرده شده است. (10)
اما، از آنجا که تبیین همه وظایفى که شیعیان در عصر غیبت بر عهده دارند در محدوده یک مقاله نمى گنجد، ما در اینجا به تناسب عنوان مقاله، تنها به بیان آن دسته از وظایف مى پردازیم ، که توجه به آنها مى تواند در رشد و بالندگى و پویایى جامعه اسلامى مؤثر باشد:
1- شناخت حجت خدا و امام عصر (عج)
اولین و مهمترین وظیفه اى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع تا بدان درجه از اهمیت قرار دارد که در روایات بسیارى که به طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامى اسلام(ص)و ائمه معصومین(ع)، نقل شده ، آمده است که:
«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » (11)
«هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد،به مرگ جاهلى مرده است ».
جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان، با طرح موضوع خلیقة الله و انسان کامل و ... تنها به جنبه فراطبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبه ها غلفت ورزیده اند.
و در روایت دیگرى که مرحوم کلینى به سند صحیح از فضیل بن یسار نقل مى کند آمده است که:
«سمعت اباجعفر(ع)، یقول: من مات و لیس له امام فمیته میتة جاهلیة، و من مات و هو عارف لامامه لم یضره تقدم هذاالامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو مع القائم فى فسطاطه.» (12)
«شنیدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر) ،علیه السلام، مى فرمود: هر کس در حالى که امامى نداشته باشد بمیرد مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش افتادن و یا تاخیر این امر (دولت ال محمد: او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالیکه امامش را شناخته همچون کسى است که در خیمه قائم،(ع)، با آن حضرت باشد.»
توجه به مفاد دعاهایى که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تاکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیت موضوع ناخت حجت خدا رهنمون مى سازد، چنانکه در یکى از دعاهاى معروف و معتبرى که شیخ صدوق آن را در کتاب «کمال الدین » نقل کرده ، مى خوانیم:
«اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنى نبیک فانک ان لم تعرفنى تبیک لم اعرف حجتک اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى اللهم لاتمتنى میتة جاهلیة و لا تزع قلبى بعد اذ هدیتنى...» (13)
«بار الها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانى پیغمبرت را نخواهم شناخت ، بارالها!پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من،نشناسانى از دینم گمراه مى گردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را از (حق) پس از آنکه هدایتم فرمودى منحرف مگردان ...»
مؤلف کتاب ارزشمند «مکیال المکارم فى فوائد الدعا للقائم » مراد و مقصود از «معرفت امام » را، که در روایتهاى یادشده بر آنها تاکید شده بود، چنین توضیح مى دهند: «بدون تردید مقصود از شناختى که امامان ما، که درودها و سلامهاى خداوند برایشان باد، تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، این است که ما آن حضرت را آنچنانکه هست بشناسیم. به گونه اى که این شناخت سبب درامان ماندن ما از شبهه هاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین باشد، و این چنین شناختى جز به دو امر حاصل نمى گردد: اول ، شناختن شخص امام(ع) ، به نام و نسب ، و دوم ، شناخت صفات و ویژگیهاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است.» (14)
البته امر دومى که در کلام یادشده بدان اشاره شده ، در عصر ما از اهمیت بیشترى برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است که مى تواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشااثر و تحول باشد. زیرا گر کسى بحقیقت به صفات و ویژگیهاى امام عصر (عج) و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نیاز خود نسبت به او واقف شود ، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمى شود.
نکته مهمى که در اینجا باید در نظر داشت این است که شناخت و معرفت حقیقى نسبت به حجت خدا جز با عنایت حضرت حق حاصل نمى شود و همچنانکه ، در دعایى که پیش از این بدان اشاره کردیم ، ملاحظه شد باید از درگاه الهى توفیق شناخت حجتش را درخواست کرد، تا بدین وسیله از گمراهى و سرگردانى نجات یافت. این موضوع را از روایتى که مرحوم کلینى به سند خود از محمد بن حکیم نقل کرده نیز مى توان استفاده کرد، در این روایت آمده است:
«قال: قلت: لا بى عبدالله (ع) ، المعرفة ،من صنع من هى ؟ قال: من صنع الله ، لیس للعباد فیها صنع ». (15)
«از ابى عبدالله (امام جعفر صادق)(ع)، پرسیدم: معرفت ساخته کیست؟ فرمود: از ساخته هاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نیست.»
2- تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقى
وظیفه مهم دیگرى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است، چنانکه در روایتى که نعمانى به سند خود از امام صادق(ع)، نقل مى کند آمده است:
«من سره ان یکون من اصحاب القائم، فلینتظر ، ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم(ع)، بعده کان له من الاجر مثل الاجر من ادرکه فجدوا و انتظروا، هنیئا لکم ایهاالعصابة المرحومة ». (16)
«هر کس دوست مى دارد از یاران حضرت قائم(ع) ، باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالیکه منتظر باشد، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم(ع) ،بپاخیزد، پاداش او همچون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمت خداوند».
موضوع تهذیب نفس و دورى گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، به عنوان یکى از وظایف منتظران در عصر غیبت، از چنان اهمیتى برخوردار است که در توقیع شریفى که از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شیخ مفید ، رحمة الله علیه، صادر گردیده، اعمال ناشایست و گناهانى که از شیعیان آن حضرت سر مى زند، یکى از اسباب و یا تنها سبب طولانى شدن غیبت و دورى شیعیان از لقاى آن بدر منیر شمرده شده است:
«فما یحبسنا عنهم الا مایتصل بنا ممانکرهه ، ولانؤثره منهم » (17)
«... پس تنها چیزى که ما را از آنان (شیعیان) پوشیده مى دارد، همانا چیزهاى ناخوشایندى است که از ایشان به ما مى رسد و خوشایند ما نیست و از آنان انتظار نمى رود».
3- پیوند با مقام ولایت
حفظ و تقویت پیوند قلبى با امام عصر (عج) و تجدید دایمى عهد و پیمان با آن حضرت یکى دیگر از وظایف مهمى است که هر شیعه منتظر در عصر غیبت بر عهده دارد. بدین معنا که یک منتظر واقعى حضرت حجت(ع)، على رغم غیبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نباید احساس کند که در جامعه رها و بى مسؤولیت رها شده و هیچ تکلیفى نسبت به امام و مقتداى خود ندارد.
این موضوع در روایات بسیارى مورد تاکید قرار گرفته است که در این مجال به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
در روایتى که از امام محمد باقر(ع) نقل شده آن حضرت در تفسیر این کلام خداى تعالى: «یا ایهاالذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون » فرمودند:
«اصبروا على اداءالفرائض و صابرو عدوکم و رابطوا امامکم [المنتظر] (18)
«بر انجام واجبات صبر کنید و با دشمنانتان پایدارى کنید، و پیوند خود را با امام منتظرتان مستحکم نمایید».
همچنین امام صادق ،(ع)، در روایت دیگرى که در تفسیر آیه مزبور وارد شده مى فرمایند:
«اصبروا على الفرایض، و صابروا على المصائب و رابطوا على الائمة » (19)
«بر واجبات صبر کنید و یکدیگر را بر مصائب به صبر وادارید و خود را بر پیوند با امامان [و یارى آنها] ملتزم سازید.»
روایات دیگرى نیز به همین مضمون از امام جعفر صادق و امام موسى کاظم (ع)، وارد شده است که به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خوددارى مى کنیم. (20)
این که مى بینیم در روایتهاى متعددى امامان ما شیعیان خود را به تجدید عهد و بیعت با امام زمان خود سفارش کرده و از آنها خواسته اند که در آغاز هر روز و حتى بعد از هر نماز واجب، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهمیت پیوند دائمى شیعیان با مقام عظماى ولایت و حجت خدا دارد.
یکى از مشهورترین دعاهاى عهد، دعایى است که مرحوم سید بن طاووس آن را در کتاب ارزشمند «مصباح الزائر» به نقل از امام صادق،(ع) ، روایت کرده و در ابتداى آن آمده است که:
«من دعا بهذا الدعا اربعین صباحا کان من انصار القائم(ع)، و ان مات قبل ظهوره احیاه الله تعالى، حتى یجاهد معه، و یکتب له بعدد کل کلمة منه الف حسنة، و یمحى عنه الف سیئة و ...»
«هر کس چهل روز این دعا را بخواند از یاوران حضرت قائم،(ع) خواهد بود، و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداى تعالى او را زنده خواهد کرد، تا در رکاب آن جناب جهاد نماید. و به شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برایش نوشته مى شود، و هزار کار بد از او محو مى گردد.»
به دلیل اهمیت و اعتبار مضمون این دعاى شریف در اینجا بخشى از آن را نقل مى کنیم:
بعد از ذکر خدا و درود و صلوات بر امام غائب چنین آمده است:
«اللهم انى اجدد له فى صبیحة یومى هذا و ماعشت من ایام حیاتى عهدا و عقدا و بیعة له فى عنقى لا احول عنها و لاازول ابدا، اللهم اجعلنى من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فى قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و نواهیه و المحامین عنه و السابقین الى ارادته و المستشهدین بین یدیه ». (21)
«بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانیم، عهد و عقد و بیعتى را که از آن حضرت بر گردن دارم با او تجدید مى کنم ، که هرگز از آن عهد و بیعت بر نگردم و بر آن پایدار بمانم. بار خدایا مرا از انصار و یاران آن حضرت و مدافعان از حریم مقدس او، و شتابندگان در پى انجام مقاصدش و امتثال کنندگان دستورات و اوامر و نواهیش ، و حمایت کنندگان از وجود شریفش، و سبقت جویان به سوى خواسته اش و شهید شدگان در رکاب و در حضور حضرتش قرار ده ».
دقت در عبارتهاى بالا مى تواند تصویرى روشن از مفهوم عهد و پیمان باامام و حجت زمان به ماارائه دهد، عهد و پیمانى ناگسستنى براى یارى و نصرت امام زمان خود و اطاعت مخلصانه و تا پاى جان از اوامر و نواهى او.
آیا اگر هر شیعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور و توجه، چنین عهد و پیمانى را با امام و مقتداى خود تجدید نماید، هرگز تن به رکود، ذلت و خوارى و ظلم و بى عدالتى خواهد داد؟
آیا هرگز حاضر خواهد شد که به رضاى مولا و سرور خود بى اعتنایى کند و تن به گناه و معصیت دهد؟ مسلما خیر و بدون هیچ تردیدى اگر در جامعه اى چنین فرهنگى حاکم شود و همه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند ، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى ، از خودبیگانگى، یاس و نومیدى و انحطاط نخواهد شد. این نکته نیز مسلم است که اگر همه شیعیان با همدلى و همراهى دست بیعت و یارى به سوى مولا و سرور خود دراز کنند و بر نصرت او متفق شوند دیرى نخواهد پایید که فرج مولایشان را درک خواهند کرد و براى همیشه از ظلمها و ذلتها رهایى خواهند یافت. چنانکه در توقیع شریفى که بیش ازاین نیز به بخشى از آن اشاره شد آمده است:
«لو ان اشیاعنا، و فقهم الله لطاعته، على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد علیهم لما تاخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة و صدقها منهم بنا». (22)
«اگر شیعیان ماکه خداوند آنان را در اطاعتش یارى دهد، در وفاى پیمانى که از ایشان گرفته شده یکدل و مصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تاخیر نمى افتد و سعادت دیدار ما براى آنها با معرفت کامل و راستین نسبت به ما تعجیل مى گردد».
3- کسب آمادگى براى ظهور حجت حق
یکى دیگر از وظایفى ، که به تصریح روایات ، در دوران غیبت بر عهده شیعیان و منتظران فرج قائم آل محمد(ص) مى باشد کسب آمادگیهاى نظامى و مهیا کردن تسلیحات مناسب هر عصر براى یارى و نصرت امام غائب مى باشد، چنانکه در روایتى که نعمانى به سند خود از امام صادق(ع) ، نقل کرده آمده است:
«لیعدن احدکم لخروج القائم(ع) و لو سهما فان الله تعالى اذا علم ذلک من نیته رجوت لان ینسى فى عمره حتى یدرکه [فیکون من اعوانه و انصاره]» (23)
«هر یک از شما باید که براى خروج حضرت قائم(ع) [سلاحى] مهیا کند. هر یک هر چند که یک تیر باشد، که خداى تعالى هر گاه بداند که کسى چنین نیتى دارد امیدوارم عمرش را طولانى کند تاآنحضرت را درک کند [و از یاران و همراهانش قرار گیرد]».
در روایت دیگرى مرحوم کلینى به سند خود از امام ابوالحسن [موسى کاظم](ع) نقل مى کند که:
«،،، من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و یغیظ به عدونا و هو منسوب الینا ادرالله رزقه ، و شرح صدره و بلغه امله و کان عونا ملى حوائجه »
«... هر کس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان را خشمگین سازد و او به ما منسوب باشد خداوند (روزیش را فراخ گرداند و شرح صدر به او عطا کند و به آروزیش برساند و یار بر حوائجش باشد».
همچنین مرحوم کلینى در «روضة کافى » به سند خود از ابوعبدالله جعفى روایتى را نقل مى کند که توجه به مفاد آن بسیار مفید است:
«قال لى ابوجعفر محمد بن على،(ع): کم الرباط عندکم؟ قلت: اربعون، قال(ع)لکن رباطناالدهر.» (24)
«حضرت ابوجعفر محمدبن على، امام باقر: به من فرمودند: منتهاى زمان مرابطه نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز ، فرمودند: ولى مرابطه ما مرابطه اى است که همیشه هست ...»
«مرابطه » چنانکه فقها در کتاب جهاد گفته اند ، این است که شخص مؤمن براى جلوگیرى از هجوم و نفوذ مشرکان و کافران در مرزهاى کشور اسلامى و یا هر موضعى که از آن احتمال بروز حمله اى علیه مسلمانان مى رود، به حال آماده باش و در کمین به سر برد.این عمل در زمان غیبت امام معصوم(ع) ، مستحب بوده و فضیلتهاى بسیارى براى آن بر شمرده شده است ، چنانکه در روایتى که به طریق اهل سنت از رسول گرامى اسلام،(ص) نقل شده آمده است:
«رباط یوم و لیلة خیر من صیام شهر و قیامه، و ان مات مرابطا جرى علیه عمله و اجرى علیه رزقه و امن من الفتان » (25)
یک شب نه روز مرابطه (مرزدارى) در راه خدا از اینکه شخص یک ماه روزها روزه باشد و شبها به عبادت قیام نماید ثوابش بیشتر است . پس هر گاه در این راه بمیرد عملى که انجام مى داده بر او جریان خواهد یافت ، و روزیش بر او جارى خواهد شد و از فرشته اى که در قبر مرده ها را امتحان مى کند ایمن خواهد ماند».
اما در مورد اینکه حداقل و حداکثر زمان مرابطه چه اندازه است باید گفت که: حداقل زمان مرابطه سه روز و حداکثر آن چهل روز است ، زیرا اگر از این مقدار بیشتر شود دیگر برآن صدق مرابطه نکرده و جهاد شمرده مى شود و شخصى هم از ثواب جهادکنندگان برخوردار مى شود.
علامه مجلسى در شرح این فرمایش امام(ع)، مى فرماید:
«اى یجب على الشیعة ان یربطوا انفسهم على طاعة امام الحق، و انتظار فرجه،و یتهیاوالنصرته ». (26)
«بر شیعیان واجب است که خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براى یارى نمودنش مهیا باشند».
شیخ محمد حسن نجفى نیز در کتاب «جواهرالکلام » در شرح روایت مزبور مى فرماید:
«و هو محمول على ارادة ترقب الفرج ساعة بعد ساعة کما جائت به النصوص لاالرباط المصطلح » (27)
«مرابطه در این روایت به معناى اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه روز است، همچنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه ».
البته شاید بتوان گفت که کلام مرحوم صاحب جواهر نیز در نهایت به همان کلام مرحوم علامه مجلسى بر مى گردد که فرمودند: مرابطه در روایت مزبور به معناى آمادگى و مهیا بودن براى یارى امام منتظر مى باشد. که البته نحوه این آمادگى و مهیا بودن بسته به شرایط زمان و مکان دارد و اگر در بعضى از روایات سخن از آماده کردن اسب و شمشیر براى ظهور ولى امر (عج) به میان آمده، و براى آن فضیلت بسیار برشمرده شده است، به این معنا نیست که اینها موضوعیت دارند، بلکه با قدرى تامل روشن مى شود که ذکر این موارد تنها به عنوان تمثیل و بیان لزوم آمادگى رزمى براى یارى آخرین حجت حق مى باشد، و مسلما در این عصر بر شیعیان لازم است که با مسلح شدن به تجهیزات نظامى روز خود را براى مقابله با دشمنان قائم ال محمد(ع) آماده سازند، و البته در حال حاضر به خاطر وجود حکومت شیعى و حاکمیت فقیه جامع الشرایط بر سرزمین اسلامى این وظیفه در درجه اول بر عهده حکومت اسلامى است که در هر زمان قواى مسلح کشور را در بالاترین حد آمادگى نظامى قرار دهند تابه فضل خدا در هر لحظه که اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشریت (عج) قرار گرفت بتوانند به بهترین نحو در خدمت آن حضرت باشند.
پى نوشتها:
1- صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى ، قدس سره...) ، تهران ، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى ، 1369 ، ج 20 ، ص 198 -199.
2- همان ماخذ ، ج 7 ، ص 255.
3- النعمانى ، محمد بن ابراهیم ، الغیبة ، تهران ، مکتبة الصدوق ، بى تا ، ص 200 ، ح 16
4- الکلینى ، محمد بن یعقوب ، الکافى ، تهران ، دارالکتب الاسلامیة ، 1365، ج 2 ، ص 22 ، ح 13 .
5 - الصدوق (ابن بابویه) ، ابوجعفر محمد بن على بن الحسین ، کمال الدین و تمام النعمة ، تهران ، دارالکتب الاسلامیة ، 1395 ق ، ج 2 ، ص 377 ، ح 1.
6- همان ماخذ ، ج 2، ص 645 ، ح 6.
7- همان ماخذ ، ج 2 ، ص 357 ، ح 54.
8 - المجلسى، المولى محمد باقر ، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء،1403 ق ، ج 52،ص 123،ح 7.
9- همان ماخذ ، ص 126 ، ح 18 .
10 - ر. ک: الموسوى الاصفهانى ، میرزامحمدتقى ، مکیال المکارم فى فوائد الدعاء للقائم ، قم ، مدرسه الامام المهدى ، بى تا،3 ، ص 104 به بعد.
11- المجلس ، المولى محمد باقر ، پیشین ، ج 8 ، ص 368 و ج 32 ، ص 321 و333; همچنین ر . ک: القندوزى حافظ سلیمان بن ابراهیم ، ینابیع المودة ، تهران ، اسوه 1416 ق ، ج 3 ، ص 372 .
12- الکلینى،محمدبن یعقوب، پیشین ، ج 1، ص 371 ، ح 5 .
13- الصدوق ، ابو جعفر محمد بن على بن الحسین ، پیشین ، ج 2، ص 512 .
14- الموسوى الاصفهانى،میرزامحمد تقى،پیشین ، ج 2 ، ص 107 .
15- الکلینى ، محمد بن یعقوب ، پیشین ، ج 1، ص 194 ، ح 1 .
16- النعمانى ، محمد بن ابراهیم ، پیشین ، ص 200 ، ح 16 .
17- سوره ال عمران ، آیه 200 .
18- النعمانى ، محمد بن ابراهیم ، پیشین ، ص 199 ، همچنین ر.ک: البحرانى السیدهاشم الحسینى، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران ،قم ، دارالکتب العلمیه ، بى تا، ج 1، ص 334 ، ح 4 .
19- البحرانى ، السید هاشم الحسینى ، پیشین ، ج 1 ، ص 334 ، ح 2.
20- ر . ک: ماخذ پیشین .
21- المجلسى، مولى محمدباقر ، پیشین ، ج 102 ، ص 111 .
22- همان ماخذ.
23- النعمانى، محمد بن ابراهیم، پیشین، ص 320 ، ح 10 .
24- الکلینى، محمدبن یعقوب، پیشین ، ج 6 ، ص 535 ، ح 1.
25- البرهان ، علاءالدین على المتقى، کنز العمال فى سنن الاقوال و الافعال ، بیروت،مؤسسة الرسالة،1413 ق، ج 4، ص 284 ، ح 10509
26- المجلسى ، المولى محمدباقر، مراة العقول فى شرح اخبار آل الرسول، تهران ، دارالکتب الاسلامیة، 1404 ق ، ج 26 ، ص 582 .
27- النجفى ، الشیخ محمد حسن ، پیشین ، ج 21 ، ص 43.