تشرفات بین نفی و اثبات
آرشیو
چکیده
متن
یکی از مسائل قطعی و مسلم در میان علمای شیعه در طول قرون و اعصار این است که بعد از رحلت «علی بن محمد سمری »قدس سره چهارمین نایب خاص حضرت بقیة الله(ع) در نیابت خاصه بسته شده و باب وکالت مسدود گشته و تا روز ظهور آن حضرت ، نایب خاصی در میان شیعه نخواهد بود. شیعیان در این برهه از زمان ، مسائل شرعی خود را از علمای عامل و فقهای کاملی که قدرت استنباط احکام را دارا بوده ، با حلیه تقوا و فضیلت آراسته و از هوای نفس و تعلقات دنیا پیراسته باشند، فرا خواهند گرفت.
این مطلب نه تنها مورد اتفاق و اجماع همه علمای شیعه ، بلکه یکی از ضروریات مذهب شیعه به شمار می آید و لذا نیازی به استدلال ندارد. یکی از شواهد زنده آن توقیعی است که روز نهم شعبان سال 329 ق (شش روز پیش از وفات علی بن محمد سمری) (1) از ناحیه مقدسه شرف صدور پیدا کرده است.
توقیع مذکور از سوی بسیاری از بزرگان نقل شده که در زیر به برخی از آنها اشاره می کنیم: شیخ صدوق (م 381 ق) این توقیع شریف را از شخصی به نام «ابومحمد حسن بن احمد مکتب » نقل کرده که متن و ترجمه آن به قرار زیر است:
1- حدیث گفت برای ما ابومحمد حسن بن احمد مکتب: در سالی که شیخ علی بن محمد سمری 1 وفات کرد ، من در مدینة السلام [بغداد] بودم ، چند روز پیش از فوت او به خدمتش رفتم. در آن هنگام که من حضور داشتم توقیعی برای مردم بیرون آورد که متن آن چنین بود:
بسم الله الرحمن الرحیم «یا علی بن محمد السمری ! اعظم الله اجر اخوانک فیک ، فانک میت ما بینک و بین ستة ایام ، فاجمع امرک و لاتوص الی احد یقوم مقامک بعد وفاتک ، فقد وقعت الغیبة الثانیة ، فلا ظهور الا بعد اذن الله عزوجل ، و ذلک بعد طول الامد و قسوة القلوب ، وامتلاءالارض جورا، و سیاتی شیعتی من یدعی المشاهدة، الا فمن ادعی المشاهدة قبل خروج السفیانی والصیحة فهو کاذب مفتر ، و لاحول و لا قوة الابالله العلی العظیم »
به نام خداوند بخشنده و مهربان ای علی بن محمد سمری! خداوند پاداش برادرانت را در سوک تو افزون کند، که تو از این تاریخ تا شش روز دیگر خواهی مرد، پس کارهای خود را فراهم کن، و به کسی وصیت نکن که بعد از تو جانشین تو گردد، که غیبت دوم واقع شد، دیگر ظهوری نخواهد بود مگر به فرمان خداوند متعال ، و آن پس از طول مدت ، قساوت دلها و پر شدن زمین از جور و ستم خواهد بود.
در میان شیعیانم کس و یا کسانی خواهند بود که ادعای مشاهده مرا کنند، آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگوی تهمت پیشه است، هیچ حول و قوه ای جز به اراده خداوند والا و بزرگ نیست.»
حسن بن احمد مکتب (راوی حدیث) می گوید:
«ما این توقیع را استنساخ نمودیم و از نزد او بیرون رفتیم ، چون روز ششم یک بار دیگر به نزد او رفتیم او را در حال احتضار یافتیم.»
به او گفته شد: «بعد از شما جانشین شما کیست؟»
او گفت: «لله امر هو بالغه »; «خداوند اراده ای دارد که خود آن را به انجام خواهد رسانید.»
این بگفت و دیده از جهان فرو بست، و این آخرین سخنی بود که از او شنیده شد. (2)
2- شیخ طوسی، (م 460 ق) نیز این توقیع را توسط جمعی از مشایخ خود ، از شیخ صدوق ، از حسن بن احمد مکتب روایت کرده ، جز اینکه به جای: «فقد وقعت الغیبة الثانیة »، «فقد وقعت الغیبة التامة » و به جای: «فهو کاذب مفتر»، «فهو کذاب مفتر» آورده است. (3)
3- امین الاسلام طبرسی، (م 548 ق) در کتاب «اعلام الوری » از حسن بن احمد مکتب (4) و در کتاب «تاج الموالید» مطابق روایت شیخ طوسی نقل کرده است. (5)
4- ابومنصوراحمدبن علی طبرسی، از علمای قرن ششم ، در کتاب «احتجاج » با حذف سند مطابق نقل شیخ طوسی روایت کرده است. (6)
5 - قطب راوندی ، سعیدبن هبة الله ، (م 573 ق) در کتاب «خرائج » از طریق شیخ صدوق روایت نموده ، جز اینکه به جای «الثانیه »،«التامه » آورده است. (7)
6- ابن حمزه ، عمادالدین محمد بن علی بن حمزه طوسی، از علمای قرن ششم، در کتاب «الثاقب فی المناقب » با حذف اسناد از حسن بن احمد مکتب مطابق نقل قطب راوندی روایت کرده است. (8)
7- علی بن عیسی اربلی، (م 693 ق) در کتاب «کشف الغمه » مطابق روایت شیخ طوسی نقل کرده است. (9)
8 - علی بن یونس بیاضی، (م 877 ق) در کتاب «الصراط المستقیم » از طریق شیخ صدوق مطابق نقل شیخ طوسی روایت کرده است. (10)
9- سیدعلی نیلی، از علمای قرن نهم، (11) در کتاب «منتخب الانوار المضئته » از طریق سعد بن عبدالله، از حسن بن احمد مکتب، مطابق نقل قطب راوندی روایت کرده است. (12)
10- شیخ حر عاملی ، (م 1104 ق) در کتاب «اثبات الهداة » از طریق شیخ طوسی، از شیخ صدوق - با تلخیص - روایت کرده است. (13)
11- علامه مجلسی، مولی محمد باقر، (م 1110 ق) در کتاب «بحار الانوار» از غیبت شیخ طوسی و احتجاج طبرسی روایت کرده است. (14)
12- محدث نوری ، حسین بن محمد تقی نوری طبرسی (م 1320 ق) در کتاب «جنة الماوی » (15) و «نجم ثاقب » از غیبت طوسی و احتجاج طبرسی روایت کرده است. (16)
13- صاحب مکیال، حاج میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی، (م 1348 ق) در کتاب ارزشمند «مکیال المکارم » از طریق شیخ صدوق روایت کرده است. (17)
14- محدث قمی، حاج شیخ عباس (م 1359 ق) در کتاب «سفینة البحار» آن را باختصار روایت کرده است. (18)
15- شیخ علی اکبر نهاوندی (م 1363 ق) در کتاب «العبقری الحسان » از طریق علامه مجلسی ، از شیخ طوسی روایت کرده است. (19)
این بود متن ، ترجمه و منابع توقیع شریفی که بر اساس روایت شیخ صدوق در آخرین روزهای غیبت صغری و در آستانه غیبت کبری از ناحیه مقدسه حضرت بقیة الله(ع) توسط چهارمین نایب خاص آن حضرت شرف صدور یافته است.
از این توقیع شریف نکاتی استفاده می شود که در اینجا اشاره می کنیم:
1- علی بن محمد سمری آخرین نایب خاص حضرت مهدی(ع) است . با وفات او در سفارت بسته شده ، دیگر احدی به عنوان نایب خاص در میان شیعیان نخواهد بود.
2- با مرگ سمری غیبت نخستین (غیبت صغری) به پایان رسیده ، غیبت دوم (غیبت کبری) آغاز شده است.
3- غیبت کبری آن قدر طولانی خواهد بود که دلها را قساوت بگیرد و زمین پر از جور و ستم گردد.
4- ظهور حضرت ولی عصر(ع) جز به فرمان حضرت احدیت ، آن هم در آینده ای بسیار دور (نسبت به تاریخ صدور توقیع) نخواهد بود.
5 - در این مدت افرادی پیدا خواهند شد که ادعای مشاهده حضرت حجت (ع) را خواهند کرد.
6- هر کس پیش از خروج سفیانی و ندای آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگو و تهمت پیشه است.
دلالت این توقیع بر سپری شدن دوران سفارت و نیابت خاصه، و این که علی بن محمدسمری آخرین نایب خاص بوده، دیگر نایب خاصی در میان امت نخواهد بود، بسیار صریح و روشن است و این مطلب مورد اتفاق و اجماع همه علمای شیعه ، بلکه از ضروریات مذهب شیعه به شمار می آید و لذا نیازی به بحث و استدلال ندارد. همچنین دلالت این توقیع بر بطلان مدعیان مهدویت و بابیت تا روز خروج سفیانی و ندای آسمانی بسیار صریح و روشن است و به اتفاق همه علمای شیعه و به ضرورت مذهب شیعه ، همه مدعیان بابیت و مهدویت که در گذشته بوده و احیانا در آینده پیدا شوند، دروغگو ، شیاد و حقه باز هستند، این مطلب نیز نیازی به بحث و استدلال ندارد.
آنچه در پیرامون این توقیع لازم به بحث و بررسی است نکات زیر می باشد:
1- آیا سند این توقیع درست است ؟ و می توان به آن اعتماد کرد یا نه؟
2- آیا «حسن بن احمد مکتب »، تنها راوی توقیع ، در منابع رجالی توثیق شده است ؟
3- آیا روایات دیگر ضعف سند آن را جبران می کنند؟
4- آیا منظور از «ظهور» در این توقیع ظهور اصطلاحی است؟
5 - منظور از «مشاهده » در این توقیع چیست؟
6- آیااین توقیع قلم سرخ بر همه تشرفات می کشد؟
7- آیاتاکنون فقهای بزرگ شیعه گفتار صریحی در مورد امکان دیدار حضرت در عهد غیبت کبری فرموده اند؟
8 - آیا ناقلان اخبار و راویان آثار - که این توقیع را در منابع حدیثی خود آورده اند - به این معنی ملتزم شده اند که از تشرفات سخن نگویند یا هر کدام فصلی را به سرگذشت دیدار کنندگان اختصاص داده اند؟ چرا ؟
9- آیا این بزرگان برای توجیه کار خود دلائلی ارائه داده اند؟
10- آیا بر اساس روایات وارد شده از معصومین(ع) کسی در غیبت کبری به محضر آن کعبه مقصود مشرف می شود یا نه؟
اینها مطالبی است که به فضل الهی لازم است در این گفتار مورد بررسی قرار بگیرد و طبعا بیشتر آنها در شماره های آینده به محضر خوانندگان گرامی تقدیم خواهد شد، ولی نظر به اینکه این مساله از طرفی بشدت مورد نقض و ابرام ، ونفی واثبات قرارگرفته، و از طرفی دیگر با اعتقادات ما ارتباط دارد، پیش از طرح دیگر مسائل مربوطه ، نظر فقهای بزرگ جهان تشیع را در طول قرون و اعصار باختصار یادآور می شویم و قضاوت را به خوانندگان پژوهشگر و بی طرف وامی گذاریم:
1- سید مرتضی علم الهدی
«ابوالقاسم علی بن حسین موسوی »، معروف به سیدمرتضی علم الهدی (م 436 ق) در کتاب بسیار ارزشمند «تنزیه الانبیاء» در مورد بیان آثار وجودی حضرت در عهد غیبت می نویسد:
«ما هرگز یقین نداریم که احدی به خدمت آن حضرت نمی رسد و هیچ کس با آن حضرت دیدار نمی کند ، این مطلبی است که برای ما معلوم نیست و ما راهی نداریم که بر آن یقین پیدا کنیم.» (20)
آنگاه پس از بحث طولانی در این زمینه می فرماید:
«ممتنع نیست که امام(ع) برای برخی از دوستانش که اسباب خوف در بین نباشد ظاهر شود، و این مطلبی است که ما هرگز نمی توانیم یقین کنیم که چنین چیزی نبوده است، زیرا هر یک از شیعیان آن حضرت، از حال خود آگاه هستند و راهی ندارند که از حال دیگران آگاه شوند.» (21)
«سیدمرتضی » در کتاب دیگرش ، «الشافی فی الامامة » در این رابطه می فرماید:
«ما هرگز یقین نداریم که امام(ع) برای گروهی از دوستان و شیعیانش ظاهر نمی شود ، بلکه ممکن است برای آنها ظاهر شود و ممکن است برای هیچ کدام از آنها ظاهر نشود، هر یک از ما فقط از حال خود خبر دارد و حال دیگران برایش معلوم نیست.» (22)
سید مرتضی کتاب مستقلی پیرامون غیبت دارد به نام «المقنع فی الغیبة » سپس تکمله ای بر آن نوشته به نام: «الزیادة المکمل بها کتاب المقنع »، این دو کتاب در یک مجلد به چاپ رسیده است.
ایشان در بخش تکمله در ضمن بحث از آثار وجودی امام(ع) می فرماید:
«آیا در میان افرادی که به امامت و وجوب اطاعت او معتقد هستند، کسی پیدا می شود که اگر امام(ع) بر او ظاهر شود و معجزه ای نشان دهد تا او یقین کند او امام زمان(ع) می باشد، آنگاه بخواهد او را اصلاح کند، یا تادیب کند، و یا حد الهی را بر او جاری کند، او امتناع کند و خود را در اختیار امام(ع) قرار ندهد و تسلیم فرمان او نشود؟!» (23)
و در ادامه همین بحث می فرماید:
«منعی نیست از این که امام(ع) برای برخی از شیعیان ظاهر شود، آنها را اصلاح، ارشاد، موعظه، تادیب و یا تعلیم نماید.» (24)
آنگاه در مورد تاثیر امام(ع) در پرهیز کردن شیعیان از گناه می نویسد:
«هنگامی که ما او را نمی شناسیم، دایره پرهیز از گناه گسترده تر می شود، زیرا با دیدن هر فرد ناشناسی احتمال می دهیم که او حجت خدا باشد و خود را به پرهیز از گناه ملزم می دانیم، در این رابطه ناگزیر می شویم که با دیدن همسایگان ، میهمانان و دیگر افرادی که بر ما وارد می شوند و یا با ما مواجه می شوند از گناه دوری بجوییم.» (25)
سیدمرتضی رساله دیگری در غیبت دارد به نام «مسئلة و جیزة فی الغیبة » ، این رساله به پیوست دهها رساله دیگر در ضمن مجموعه ای به نام «کلمات المحققین » به سال 1315 ق در تهران چاپ سنگی خورده و اخیرا در قم افست شده است.
سید مرتضی در این رساله نیز این موضوع را بررسی کرده با تعبیر روشنتری فرموده:
«ما جایز می دانیم که بسیاری از دوستان و قائلین به امامت آن حضرت به خدمتش برسند و از فیض دیدارش برخوردار باشند.» (26)
عبارتهای نقل شده از سیدمرتضی برای اثبات این مطلب که از نظر ایشان امکان دیدار حضرت در عهد غیبت منتفی نیست ، کافی و روشن است.
2- شیخ طوسی
«ابوجعفر محمدبن حسن طوسی »، مشهور به شیخ الطائفه ، (م 460 ق) در کتاب ارزشمند «الغیبة » می فرماید:
«ما هرگز یقین نداریم که آن حضرت از همه دوستانش پوشیده است، بلکه ممکن است برای بیشتر آنها ظاهر شود، زیرا هیچ کس جز از حال خویشتن آگاه نیست، پس هر کس که امامش بر او ظاهر شود، مشکلش برطرف شده است ، و اما کسی که امام(ع) بر او ظاهر نشود، او متوجه می شود که لابد در او قصور و یا تقصیری هست که امام(ع) بر او ظاهر نشده است ، اگر چه به تقصیر خودش به صورت تفصیلی آگاه نباشد.» (27)
این بخش از سخنان شیخ طوسی صریح است در این که دیدار حضرت امری بر اساس قاعده است و کسانی که از این فیض مرحوم هستند باید در اعمال خود تجدید نظر کنند تا معلوم شود که مشکل آنها در کجاست؟!
علامه مجلسی پس از نقل سخنان شیخ طوسی به بررسی آن پرداخته و در پایان به این نتیجه رسیده است که:
«غیبت امام زمان(ع) از مخالفان به جهت تقصیر آنهاست ولی غیبت آن حضرت از شیعیان معترف ، در مواردی ممکن است به جهت تقصیر آنها باشد، ولی همه جا این طور نیست و در مواردی ممکن است دلائل خاص خودش را داشته باشد.» (28)
شیخ طوسی این مطلب را با بسط بیشتری در کتاب «تلخیص الشافی » آورده است. (29)
3- طبرسی
«ابوعلی، فضل بن حسن » مشهور به امین الاسلام طبرسی، (م 548 ق) صاحب تفسیر «مجمع البیان »، درکتاب پرارج «اعلام الوری باعلام الهدی » می فرماید:
«ما یقین نداریم که احدی به خدمت امام(ع) نمی رسد، این مطلب برای ما معلوم نیست و راهی برای چنین یقینی وجود ندارد.» (30)
4- سیدابن طاووس
«رضی الدین علی بن موسی بن طاووس »، معروف به سیدابن طاووس (م 664 ق) در کتاب ارزشمند «طرائف » در این رابطه می فرماید:
«بعد از غیبت صغری نیز بسیاری از شیعیان و غیر آنها، آن حضرت را ملاقات کرده ، از معجزات و کراماتی که به دست آن حضرت به وقوع پیوسته فهمیده اند که او همان مهدی موعود است.
پس اگر امروز از نظر نوع شیعیان و دوستانش غایب است، منافات ندارد که عده ای از آنها حضرتش را زیارت کنند و از گفتار و کردارش بهره مند شوند و در عین حال از مردم پوشیده دارند.» (31)
سیدابن طاووس در کتاب دیگرش «کشف المحجه » به پسرش خطاب کرده می گوید:
«تنها کسانی از درک محضر آن حضرت محرومند که در پیروی از فرمانهای حضرت حجت و خداوند احدیت کوتاهی دارند.» (32)
و در بخش دیگری از همین کتاب می فرماید:
«چندین بار حوادثی برای تو رخ داد در این رخدادها به آن حضرت نیاز پیدا کردیم، در مقامات و منامات چندی او را دیدار کردیم و از روی احسان بی کرانش حوائج ترا کفایت نمود.» (33)
و در جای دیگری از کتاب یادشده می فرماید:
«من به این مقدار بیدارباش بسنده کردم - برای کسی که خداوند بخواهد به او عنایت کند و احسانش را بر او تمام نماید، راه را به سوی امام(ع) باز است.» (34)
5 - علامه مجلسی
«مولی محمد باقر مجلسی » (م 1110 ق) در دهها مورد از کتاب بی نظیر «بحار الانوار» به این موضوع تصریح کرده، که از آن جمله است فرازهایی که از غیبت شیخ طوسی نقل کردیم ، (35) که علامه مجلسی آنها را نقل کرده و بتفصیل بررسی نموده است. (36)
علامه مجلسی در مورد متن توقیع ، هم نقطه نظرهایی دارد که در شماره های بعدی نقل خواهد شد.
6- آخوند خراسانی
«آیة الله آخوند ملامحمد کاظم خراسانی » (م 1329 ق) در کتاب معروف «کفایة الاصول » در مقام بیان حجیت اجماع می فرماید:
«گاهی برای یگانه های دوران پیش می آید که به دیدار آن حضرت شرفیاب شود و فتوا را از خود آن حضرت اخذ کند وبه دلایلی مجبور به کتمان باشد و لذا مستقیما از آن حضرت نقل نکند بلکه ادعای اجماع کند.» (37)
آنگاه با بیان روشنتری می فرماید:
«اگر چه ممکن است برخی از یگانه های دوران به محضر آن حضرت شرفیاب شوند و احیانا او را هم بشناسند.» (38)
اهمیت این فراز از فرمایش مرحوم آخوند در این است که ایشان حتی دیدار با فرض شناخت را هم تجویز نموده است.
7- میرزای نایینی
«آیة الله میرزامحمدحسین غروی نایینی » (م 1355 ق) به نقل تلمیذش شیخ محمدعلی کاظمی(م 1365 ق)در کتاب «فوایدالاصول » می فرماید:
«آری برای انسانهای کم نظیر اتفاق می افتد که به حضور مبارک آن حضرت تشرف یافته، حکم خدا را از حجت خدا فرا گیرند.» (39)
8 - اصفهانی
«آیة الله حاج شیخ محمدحسین اصفهانی » (م 1361 ق) در کتاب «نهایة الدرایه » به هنگام بحث از مدرک اجماع منقول می فرماید:
«یقین و یا گمان نمی رود که این سخن را از دو لب امام(ع) شنیده باشند، یا عمل او را دیده باشند و یا تقریر آن حضرت را برای ما حکایت نموده باشند، زیرا احتمال این معنی در عصر غیبت جز برای افراد بی نظیر نمی رود.» (40)
بر اساس عبارتهای بالا که از سه استوانه استوار حوزه علمیه نجف اشرف در قرن اخیر نقل شد، تشرف به محضر کعبه موعود در عصر غیبت برای افراد یکتا و بی نظیر امکان پذیر است و احتمال تشرف افراد اوحدی و استماع فتوا از آن حجت پروردگار منتفی نیست.
9- حکیم
«آیة الله حاج سید محسن حکیم » (م 1390 ق)در کتاب ارزشمند «المستمسک العروة الوثقی » به هنگام اقامه دلیل بر یک فتوای فقهی ، از «حسن بن ابی طالب یوسفی آبی » تلمیذ محقق حلی ، نقل می کند که در کتاب «کشف الرموز» (41) می نویسد:
«شخص فاضل و بزرگواری از ما در این مساله قائل به حرمت بود و ادعا می کرد که آن را از دو لب کسی که قولش حجت است شنیده است.» (42)
از این سخن استفاده می شود که از نظر آیة الله حکیم چنین ادعایی در عصر غیبت واضح البطلان نیست و گر نه ایشان آن را به عنوان یکی از ادله باب ذکر نمی کرد.
ایشان همچنین عین عبارت آخوند خراسانی را در کتاب «حقایق الاصول » آورده و تعلیقه ای بر آن نزده است. (43)
10- میلانی
«آیة الله حاج سید محمد هادی میلانی » (م 1395 ق) مطابق نقل تلمیذش آیة الله حاج شیخ رضا توحیدی - مقیم تبریز در منزل خود در کربلای معلی خطاب به ایشان فرموده بود:
«آقا حضرت امام زمان(ع) بنا است از چشمهای متعارف غایب باشند.»
البته نظرشان این بود که باید چشمها بیش از متعارف باشد تا آن حضرت را در هر لباسی بشناسد. (44)
11- گلپایگانی
«آیة الله حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی » (م 1414 ق) در پاسخ این پرسش که:
- چه کار باید کرد تا بتوان امام زمان(ع) را ملاقات کرد؟
چنین نوشتند:
«بطور کلی برای تشرف به حضور ایشان نمی توان راهی را که همه کس به آن برسند ارائه داد زیرا، بسیاری از مردم از این فیض عظیم - شناخت آن حضرت - محروم هستند، مع ذلک عمل به تکالیف شرعیه و جلب رضایت و خشنودی آن حضرت و بعض اعمال مثل چهل شب به مسجد سهله رفتن بسا موجب تشرف بعضی اشخاص که مصلحت باشد خواهد بود.» (45)
اینها عبارتهای گروهی از چهره های ممتاز و شخصیتهای برجسته جهان تشیع در طول یکهزار سال گذشته بود، که همگی بر امکان شرفیابی افراد خاصی به پیشگاه آن کعبه مقصود و قبله موعود در عهد غیبت صراحت داشتند.
به خواست خداوند دیگر مسائل مربوط به این موضوع در شماره های بعدی بررسی خواهد شد.
پی نوشتها:
1- وفات علی بن محمد سمری بنا بر مشهور روز نیمه شعبان 329 ق است.ر.ک: بحارالانوار، ج 51 ، ص 360 ; سفینة البحار، ج 6 ، ص 431 ، کشف المحجة ، ص 159 ; تابع الموالید ، ص 144. ولی در برخی منابع نیمه شعبان 328 ق آمده است، ر. ک: اعلام الوری، ص 417 ; منتخب الانوار المضیئه، ص 130; کشف الغمه، ج 3، ص 320.
2- شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2 ، ص 516 ، چاپ جامعه مدرسین ، قم.
3- شیخ طوسی ، کتاب الغیبة ، ص 395 ، المعارف الاسلامیه، قم.
4- طبرسی، اعلام الوری ، ص 417 ، چاپ دارالتعارف ، بیروت.
5 - طبرسی ، تاج الموالید، در ضمن مجموعه نفیسه، ص 144، بصیرتی، قم.
6- طبرسی ، احتجاج، ج 2، ص 478 ، اعلمی، بیروت.
7- قطب راوندی ، الخرائج و الجرائح ، ج 3، ص 1129، مؤسسه الامام المهدی، قم.
8 - ابن حمزه ، الثاقب فی المناقب ، ص 603، انصاریان، قم.
9- اربلی ، کشف الغمه، ج 3 ، ص 320 ، دارالکتاب الاسلامی، بیروت.
10- بیاضی، الصراط المستقیم، ج 2 ، ص 236 ، المکتبة المرتضویه، تهران.
11- دکتر جاسم حسینی وفات نیلی را به سال 790 ق نوشته است . ر . ک: تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 23.
12- نیلی، منتخب الانوار المضیئة ، ص 130، خیام، قم.
13- شیخ حر عاملی ، اثبات الهداة، ج 3 ، ص 693، علمیه، قم.
14- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 361 و ج 52، ص 151، اسلامیه، تهران.
15- میرزای نوری ، جنة الماوی ، ص 145، دارالمحجة البیضاء، بیروت.
16- محدث نوری ، نجم الثاقب ، ص 559 ، جمکران، قم.
17- فقیه احمدآبادی ، مکیال المکارم، ج 2، ص 357، علمیه، قم.
18- محدث قمی ، سفینة البحار، ج 6 ، ص 431، اسوه، قم.
19- شیخ علی اکبر نهاوندی ، العبقری الحسان
20- علم الهدی ، تنزیه الانبیاء ، ص 235 ، دارالاضواء، بیروت.
21- همان ماخذ، ص 238.
22- علم الهدی، الشافی، ج 1، ص 149، مؤسسة الصادق ، تهران.
23- علم الهدی ، المقنع فی الغیبة ، ص 75، آل البیت، قم .
24- همان ماخذ، ص 77.
25- همان ماخذ، ص 78.
26- علم الهدی، کلمات المحققین ، ص 533، مکتبه مفید، قم.
27- شیخ طوسی ، کتاب الغیبة، ص 99 ، معارف اسلامیه، قم.
28- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51 ، ص 215، اسلامیه، تهران.
29- شیخ طوسی ، تلخیص الشافی، ج 4، ص 222، دارلکتب الاسلامیه ، قم.
30- طبرسی ، اعلام الوری ، ص 438 ، دارالتعارف، بیروت .
31- سیدابن طاووس ، طرائف ، ص 356 ، نوید اسلام ، قم.
32- سیدابن طاووس ، کشف المحجه، ص 53 ، حیدریه، نجف اشرف.
33- همان ماخذ، ص 151.
34- همان ماخذ، ص 154.
35- علامه مجلسی ، بحارالانوار، ج 51، ص 196 ، چاپ اسلامیه ، تهران.
36- همان مدرک، ج 51 ، ص 215
37- آخوند خراسانی ، کفایة الاصول، ج 2 ، ص 70 ، اسلامیه ، تهران.
38- همان ماخذ، ج 2 ، ص 74، چاپ آل البیت، ص 291 و چاپ جامعه مدرسین، ص 335.
39- میرزای نایینی ، فوایدالاصول ، جامعه مدرسین، قم.
40- اصفهانی ، نهایة الدرایة، ج 3، ص 185، چاپ آل البیت، قم.
41- کشف الرموز شرح مختصر النافع محقق حلی است که به سال 672 ق تالیف شده است.
42- حکیم، المستمسک العروة الوثقی، ج 14، ص 62، چاپ احیاء التراث ، بیروت .
43- حکیم ، حقایق الاصول، ج 2، ص 100 و 104 ، آل البیت ، قم .
44- توحیدی ، کعبه مقصود ، ص 31 ، ستاد بزرگداشت نیمه شعبان ، تبریز.
45- دفاتر استفتائات ، به نقل از عنایات حضرت مهدی موعود، علی کریمی جهرمی ، ص 18.