قانونگرایى در سیره و گفتار معصومان علیهم السلام
آرشیو
چکیده
متن
یکى از راهکارهاى مهم ایجاد جامعه قانونمند، وضع قوانین مناسب است; قوانینى که با فطرت بشر همخوانى داشته و با نیازهاى آن هماهنگ باشد. از سوى دیگر، قانونگذار باید بر اساس مصالح و مفاسد اجتماعى و فردى قانون وضع کند. بر این اساس، اگر همه شرایط براى شکلگیرى جامعه ضابطهمند وجود داشته باشد، ولى قوانین عادلانه و مناسب وضع نشود، جامعه هدفمند شکل نمىگیرد. گرچه شعار قانونگرایى در جامعه غربى از شعارهاى اصلى است; ولى با توجه به ساختار قانونگذارى آن، در این جوامع بیشتر از جوامع دیگر قداست قانون شکسته مىشود; زیرا در ساختار این جوامع آزادیهاى غیر معقول، لذتگرایى و اصالت فردى (1) از معیارهاى مهم جعل قانون است; این معیارها با مصالح اجتماعى تضاد دارد و از موانع ایجاد جامعه ضابطه پذیر شمرده مىشود. از سوى دیگر، در جوامع غربى خردمندان، که به تمام ابعاد انسان و نیازهاى او آگاهى ندارند، قانون وضع مىکنند; از این رو، قوانین سعادتآور نیست. بر همین اساس، قوانین این جوامع معمولا دستخوش تغییر و تحول شده، اجتماع را در هرج و مرج فرو مىبرد. برخى از نظریه پردازان غرب، در تبیین مفاهیم اخلاقى، معیارهاى افعال پسندیده را قدرتمندى (2) ، لذتگرایى (3) ... ذکر کردهاند که با مؤلفهها و راهکارهاى ایجاد جامعه ضابطهپذیر در تضاد است. متاسفانه مبانى چنین مکتبهایى سبب شد جنایتکارانى مانند هیتلر تمام جنایات خود را بر اینگونه مکاتب اخلاقى مبتنى و مستند کنند.
واقعیت این است که ایجاد جامعه ضابطهمند تنها با بهرهگیرى از قوانین الهى امکان پذیر است. در ساختار قانونگذارى اسلام تمام راهکارها و ویژگیهاى جامعه قانونمند وجود دارد. این ویژگیها عبارت است از:
1 - الهى بودن قوانین
در جامعه دینى قانونگزار خداوند است; (ان الحکم الا لله) (4) خداوند به تمام ابعاد مادى، معنوى، نیازها، مصالح و مفاسد بشر آگاهى دارد. (5) و در وضع قوانین منفعتشخصى و گروهى را در نظر نمىگیرد. در اسلام قانون بر اساس مصالح و مفاسد فردى و اجتماعى وضع مىشود. چنانکه بسیارى از اندیشوران شیعه بر اینباورند (6) و معصومان علیهم السلام نیز بدین امر اشاره کردهاند. (7) امام صادق(ع) مىفرماید: ما مىبینیم که خداوند متعال چیزهایى را حلال کرده است که مردم براى زندگى و ادامه آن به آن نیازمندند و براى آنان مصلحت و فایدهاى دارد; و چیزهایى را حرام کرده است که مورد نیاز بشر نیست و موجب فساد و نیستى است. (8)
2 - تلفیق شرع و عقل
یکى از ویژگیهاى قوانین اسلام تلفیق شرع و عقل است. برخى تصور کردهاند که دین با خرد ورزى و عقل مدارى تضاد دارند، در حالىکه این دو مکمل یکدیگرند. از این رو، در فرهنگ شیعى عقل یکى از منابع اجتهاد به حساب آمده، مردم به و اسلام عقل را پیامبر باطنى مىداند. (10) على(ع) یکى از اهداف بعثت انبیا را رشد عقلانى جامعه بشرى شمرده است: خداوند پیامبران خود را برانگیخت و انبیا را پیاپى میان مردم فرستاد تا آنان را به انجام دادن پیمان فطرى وادارکنند... و عقلهاى خفته و نهفته در ضمیرشان را بیدار و فعال سازند. (11)
تاریخ بشر نیز نشان مىدهد که براى ایجاد جامعه قانونمند باید از عقل و شرع بهرهگرفت.
3 - هماهنگى با فطرت
یکى از ویژگیهاى قوانین اسلام فطرى بودن آن است. چنانکه در قرآن به آن اشاره شده است. (12) مفسرانى مانند علامه طباطبایى، همسویى با فطرت را از ویژگیهاى قوانین اسلام دانسته است. (13) گوستاولوبون نیز بر این باور است که قوانین اسلامى طبیعىترین قوانین بوده و همین سبب تمدن و گسترش اسلام شده است. اثر تمدن و سیاسى اسلام واقعا شگفتآور است. کشور عربستان در عصر جاهلیت عبارت بود از چند ولایت کوچک و یک عده قبایل خود سرى که همیشه باهم مشغول جنگ خانگى و قتل و غارت بودند; ولى در جریان یک قرن از ظهور پیغمبر اسلام دامنه این دیانت از دریاى سند تا اندلس وسعت پیدا کرد و در تمام این ممالک که بیرق اسلام در اهتزاز بود ترقیاتى که از هر حیث پیدا شد در حقیقتحیرتانگیز بوده است; وعلت عمده آن اینکه عقاید اسلامى کاملا موافق با قواعد و اصول طبیعى (بوده) و از خواص این عقاید آن است که اخلاق عمومى را تسویه کرده (است.)...» (14)
4 - معادباورى
دانشمندان بر اینباورند که براى اجراى قوانین و جلوگیرى از قانونگریزى ضمانت اجرایى لازم است. از این رو، صاحبنظران، حکومت و نظارت عمومى را عوامل حاکمیت قانون شمردهاند. در نظام سیاسى اسلام نیز حکومت و امر به معروف و نهى از منکر ضامن اجراى قوانین شناخته شدهاند; ولى معاد نیز به یارى آن دو آمده است. معادباورى سبب مىشود که انسانها حقوق شهروندان را رعایت کرده، کمتر مرتکب گناه شوند. از سوى دیگر، کسانى که حرمت قانون را شکستهاند، باید توبه کنند. توبه نوعى گرایش به قانون است. چنانکه زنى خدمت رسولاکرم(ص) آمده، عرض کرد: مرتکب زنا شدم پاکم ساز. (15) به نمونه زیر توجه فرمایید:
یکى از دوستان با فضیلت على(ع) لغزید و اجراى حد بر وى واجب شد. على(ع) پنجه راستش را برید. او آن را به دست چپ گرفت و در حالىکه از انگشتانش خون مىچکید، سمتخانه حرکت کرد. ابنکواى خارجى و آشوبگر با سیمایى سرشار از ترحم گفت: چه کسى دستت را برید؟
مرد پاسخ داد: علىبن ابىطالب امیرمؤمنان... امام هدایت و پیشتاز به سوى بهشتهاى نعمت... به خدا سوگند، جز به حقى که خدا قرار داده است دستم را نبرید...; (16) این دو نمونه نقش معادباورى در گرایش مردم به قانون را نشان مىدهد. آخرتگرایى سبب مىشود برخى از مردم حتى در مکانهاى خلوت نیز گناه نکرده، مصالح جامعه را رعایت کنند. پس قیامتگرایى در ایجاد جامعه قانونمند نقش اساسى دارد.
آشنایى با قوانین
یکى از راهکارهاى مهم شکلگیرى جامعه قانونمند، آشنایى با قوانین است. در فرهنگ اسلام، قانون شناسى اهمیتى ویژه دارد. از این رو، تعلیم معارف قرآن در شمار اهداف پیامبر اسلام(ص) جاى داشت. (17) امامان معصوم علیهم السلام، با توجه به شرایط زمان و مکان خویش، مىکوشیدند معارف دین گسترش یابد و مردم با آن آشنا شوند. از اینرو، حوزههاى تعلیمى داشتند و صدها فقیه، مفسر و... تربیت مىکردند. بعد از امامان علیهم السلام اندیشوران شیعى باتدوین صدها کتاب فقهى، علمى... و تربیت دین شناسان در گسترش دینباورى نقشى اساسى داشتند. واقعیت این است که خیلى از قانونگریزىها به علت عدم آگاهى از قوانین به وجود مىآید. اگر این پرسش مطرح شود که براى ایجاد جامعه ضابطهمند، توسعه سیاسى اولویت دارد یا توسعه اقتصادى؟
در جواب باید گفت: آشنایى با معارف دین که مىتوان از آن به عنوان توسعه فرهنگى - به معناى خاص - تعبیر کرد، اولویت دارد. با ترویج معارف دین مىتوان، به توسعه سیاسى و اقتصادى سمت و سو داد. اگر توسعه سیاسى بدون تعلیمات دینى صورتگیرد، جامعه میدان رقابت و جنگ قدرت خواهد شد. با ترویج معارف دین، انتقادهاى سازنده و تشکلهاى سیاسى مکمل همدیگر مىشوند. احزاب و گروههاى سیاسى بابهرهگیرى از معارف دین مقام رفیع انسان را شناخته، قداست و حرمت دیگران را حفظ مىکنند. از سوى دیگر، اگر سیاستمداران بدانند از دیدگاه اسلام حکومت و سوء استفاده از آن خیانت است (19) ، هرگز شکست رقیبان سیاسى خود را پیروزى به شمار نمىآورند. چنانکه در جامعه غربى خارج کردن رقیبان از صحنه سیاستبزرگترین پیروزى به حساب مىآید. على(ع)، به دلیل ولویتبهرهگیرى از معارف دین، بعد از تشکیل حکومت نخست مردم را به تقواگرایى و یادگیرى احکام الهى فرا خواند. توسعه اقتصادى بدون توسعه فرهنگى موفق نخواهد بود; زیرا توسعه اقتصادى منهاى تعلیمات دینى سبب دنیاگرایى خواهد شد. با بهرهگیرى از تعالیم دین مىتوان مفاسد ربا، گرانفروشى و... را بیان کرد و سیاست اقتصادى سالم را به وجود آورد. از سوى دیگر، با رعایت دستورهاى دین مىتوان تحریم و فشارهاى اقتصادى را تحمل کرد و با ترویج فرهنگ قناعت، ایثار و کمک به همنوعان سیاست فقرزدایى را گسترش داد.
حفظ و اجراى قوانین
یکى از مؤلفههاى ایجاد جامعه ضابطهپذیر، صیانت و اجراى قوانین است. از اینرو، قوه مجریه در ساختار حکومتها اهمیتى ویژه دارد. در منش و گفتار معصومان علیهم السلام حفظ و اجراى قوانین از جایگاهى ممتاز برخوردار است. پیامبر(ص)، بدون آنکه تحت تاثیر جو حاکم بر جامعه قرار گیرد، قانون را اجرا مىکرد; چنانکه گوستاولوبون به آن اشاره کرده است. (20) از سوى دیگر، آن حضرت همگان را به قیام علیه حاکمان ستمگر، قانون شکن و دین ستیز فراخواند:
ایها الناس من راى سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناکثا لعهدالله مستاثرا لفىءالله متعدیا لحدودالله فلم یغیر علیه بقول و فعل کان حقا علىالله ان یدخله مدخله ...» (21)
اى مردم! هرکس حاکم ستمگرى را ببیند که حرام الهى را حلال کرده، پیمان او را شکسته، بیت المال را ظالمانه به خویش اختصاص داده و از مرز قوانین الهى تجاوز کرده است و علیه او با گفتار و عمل برنیاشوبد، شایسته است که خدا او را با همان ستمگر محشور گرداند.
امام على(ع) نیز یکى از اهداف حکومتخود را اجراى احکام الهى بیان کرد (22) و امام حسن(ع) در علل صلح خود فرمود:
«انى خشیت ان یحنث المسلمون عن وجه الارض فاردت ان یکون للدین ناعی» (23)
من ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود. خواستم براى پاسدارى و حفاظت از دین نگهبانى باقى بماند.
سکوت، صلح و قیام امامان معصوم علیهم السلام براى حفظ و اجراى قوانین الهى صورت مىگرفت. به نمونه زیر توجه فرمایید: روزى فاطمه(س) على(ع) را دعوت به قیام مىکرد که فریاد مؤذن برخاست و بانگ «اشهد ان محمدا رسولالله» در فضا پیچید. على(ع) به زهرا(س) فرمود: آیا دوستدارى این فریاد خاموش شود؟
فرمود: نه.
فرمود: سخن من جز این نیست. (24)
آن حضرت همچنین فرمود: «سلامة الدین احب الینا من غیره» (25)
سلامت دین و مصونیت آن نزد ما از هرچیز دیگر محبوبتر است.
متاسفانه بعد از رحلت پیامبر(ص) امامان علیهم السلام از صحنه سیاست کنار نهاده شدند و قانون شکنترین انسانها به قدرت دستیافتند; رهبرانى که به نام دین حکومت مىکردند، ولى دین ستیز بودند و قوانین اسلامى را اجرا نمىکردند. (26) معاویه نماز جمعه را روز چهار شنبه خواند. (28) و یزید اصل دین را با پرسش رو به رو ساخت. (29) قانون شکنى رهبران ستمگر سبب شد قانون گریزى جامعه اسلامى را فراگیرد. در چنین فضایى، امام حسین(ع) یکى از اهداف قیام خود را اصلاح امت اسلامى بیان کرد و ایجاد جامعه قانونمند، مبتنى بر سیره پیامبر(ص) و على(ع)، را ضرورى دانست. (30) امروزه اگر رهبران جهان اسلام در پى ایجاد جامعه ضابطهمند هستند، باید قوانین اسلام را اجرا کنند و براى منافع شخصى و جناحى حرمت و قداست قانون را نشکنند. آیتالله جعفر سبحانى در این باره مىنویسد: «یکى از ارکان حیات اجتماعى انسان حاکمیت قانون عادلانه است که جان و مال افراد جامعه را از تجاوز متجاوزان صیانت کند. و مهمتر از آن اجراى قانون است، تا آنجا که مجرى قانون در اجراى آن دوست و دشمن و دور و نزدیک نشناسد و در نتیجه قانون از صورت کاغذ و مرکب بیرون آید و عدالت اجتماعى تحقق یابد. » (31)
امام خمینى قدس سره عقیده دارد که در سایه اجراى قوانین الهى مدینه فاضله به وجود مىآید. آن بزرگوار مىفرماید: «.. . تا پس از این روشن شود که قانون اسلام در تمدن جهان پیشقدم همه قانونهاست و با عملى شدن آن مدینه فاضله تشکیل مىشود...» (32)
پىنوشتها:
1 - مجله معرفت، شماره 28، ص 58 و59.
3 - 2 - کلیات فلسفه، ریچارد پاپکین.
4 - سوره یوسف، آیه 40.
5 - سوره فاطر، آیه 35.
6 - اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص27.
7 - مستدرک الوسایل، ج16، ص 165; وسایل الشیعه، کتاب اطعمه و اشربه و الفصول المهمه، ص99.
8 - علل الشرایع، ج 1، ص93.
9 - سوره آل عمران، آیه 191; سوره اعراف، آیه176; سوره رعد، آیه3.
10 - اصول کافى، ج 1، ص16; مجله حکومت اسلامى، شماره6، ص 12.
11 - نهج البلاغه صبحى صالح، ص43.
12 - سوره روم، آیه 30; تفسیرالمیزان، ج16، ص193; مجمع البیان، ج 4، ص303; تفسیر نمونه، ج16،417; الکشاف، ج3، ص 478 و479.
13 - تفسیرالمیزان، ج16، ص193.
14 - تمدن اسلام و عرب، ص 144.
15 - سنن دارمى، ج 2، ص 180.
16 - بحارالانوار، ج 40، ص 281 و 282.
17 - سوره جمعه، آیه 2.
18 - سوره نساء، آیه 21; نهج البلاغه، نامه 5.
19 - شرح نهج البلاغه شهیدى، ص 312.
20 - تمدن اسلام و عرب، ص 108 و109.
21 - تاریخ طبرى، ج 4، ص 304; الکامل فىالتاریخ، ج3، ص 408.
22 - نهج البلاغه فیض، خطبه 131.
23 - حیاة الامام الحسن بن على(ع)، ج 2، ص269; حقایق پنهان از زندگانى امام حسن(ع)، ص197.
24 - سیرى در نهج البلاغه، ص 184.
25 - همان. ص 181.
26 - البدایة و النهایة، ج 8، ص136; النصائح الکافیه، ص 100; الغدیر، ج 10، ص 214.
27 - فرهنگ آفتاب، ج 5، ص 2641.
28 - مروج الذهب، ج3، ص 32.
29 - روضة الواعظین، ص 191; لهوف، ص 108; مقاتل الطالبیین، ص 80.
30 - مناقب ابن شهرآشوب، ص89; بحار، ج 44، ص329; عوالم امام حسین(ع)، ص179.
31 - فروغ ولایت، ص327 و 328.
32 - در جستجوى راه از کلام امام، دفتر دهم، ص 11.
واقعیت این است که ایجاد جامعه ضابطهمند تنها با بهرهگیرى از قوانین الهى امکان پذیر است. در ساختار قانونگذارى اسلام تمام راهکارها و ویژگیهاى جامعه قانونمند وجود دارد. این ویژگیها عبارت است از:
1 - الهى بودن قوانین
در جامعه دینى قانونگزار خداوند است; (ان الحکم الا لله) (4) خداوند به تمام ابعاد مادى، معنوى، نیازها، مصالح و مفاسد بشر آگاهى دارد. (5) و در وضع قوانین منفعتشخصى و گروهى را در نظر نمىگیرد. در اسلام قانون بر اساس مصالح و مفاسد فردى و اجتماعى وضع مىشود. چنانکه بسیارى از اندیشوران شیعه بر اینباورند (6) و معصومان علیهم السلام نیز بدین امر اشاره کردهاند. (7) امام صادق(ع) مىفرماید: ما مىبینیم که خداوند متعال چیزهایى را حلال کرده است که مردم براى زندگى و ادامه آن به آن نیازمندند و براى آنان مصلحت و فایدهاى دارد; و چیزهایى را حرام کرده است که مورد نیاز بشر نیست و موجب فساد و نیستى است. (8)
2 - تلفیق شرع و عقل
یکى از ویژگیهاى قوانین اسلام تلفیق شرع و عقل است. برخى تصور کردهاند که دین با خرد ورزى و عقل مدارى تضاد دارند، در حالىکه این دو مکمل یکدیگرند. از این رو، در فرهنگ شیعى عقل یکى از منابع اجتهاد به حساب آمده، مردم به و اسلام عقل را پیامبر باطنى مىداند. (10) على(ع) یکى از اهداف بعثت انبیا را رشد عقلانى جامعه بشرى شمرده است: خداوند پیامبران خود را برانگیخت و انبیا را پیاپى میان مردم فرستاد تا آنان را به انجام دادن پیمان فطرى وادارکنند... و عقلهاى خفته و نهفته در ضمیرشان را بیدار و فعال سازند. (11)
تاریخ بشر نیز نشان مىدهد که براى ایجاد جامعه قانونمند باید از عقل و شرع بهرهگرفت.
3 - هماهنگى با فطرت
یکى از ویژگیهاى قوانین اسلام فطرى بودن آن است. چنانکه در قرآن به آن اشاره شده است. (12) مفسرانى مانند علامه طباطبایى، همسویى با فطرت را از ویژگیهاى قوانین اسلام دانسته است. (13) گوستاولوبون نیز بر این باور است که قوانین اسلامى طبیعىترین قوانین بوده و همین سبب تمدن و گسترش اسلام شده است. اثر تمدن و سیاسى اسلام واقعا شگفتآور است. کشور عربستان در عصر جاهلیت عبارت بود از چند ولایت کوچک و یک عده قبایل خود سرى که همیشه باهم مشغول جنگ خانگى و قتل و غارت بودند; ولى در جریان یک قرن از ظهور پیغمبر اسلام دامنه این دیانت از دریاى سند تا اندلس وسعت پیدا کرد و در تمام این ممالک که بیرق اسلام در اهتزاز بود ترقیاتى که از هر حیث پیدا شد در حقیقتحیرتانگیز بوده است; وعلت عمده آن اینکه عقاید اسلامى کاملا موافق با قواعد و اصول طبیعى (بوده) و از خواص این عقاید آن است که اخلاق عمومى را تسویه کرده (است.)...» (14)
4 - معادباورى
دانشمندان بر اینباورند که براى اجراى قوانین و جلوگیرى از قانونگریزى ضمانت اجرایى لازم است. از این رو، صاحبنظران، حکومت و نظارت عمومى را عوامل حاکمیت قانون شمردهاند. در نظام سیاسى اسلام نیز حکومت و امر به معروف و نهى از منکر ضامن اجراى قوانین شناخته شدهاند; ولى معاد نیز به یارى آن دو آمده است. معادباورى سبب مىشود که انسانها حقوق شهروندان را رعایت کرده، کمتر مرتکب گناه شوند. از سوى دیگر، کسانى که حرمت قانون را شکستهاند، باید توبه کنند. توبه نوعى گرایش به قانون است. چنانکه زنى خدمت رسولاکرم(ص) آمده، عرض کرد: مرتکب زنا شدم پاکم ساز. (15) به نمونه زیر توجه فرمایید:
یکى از دوستان با فضیلت على(ع) لغزید و اجراى حد بر وى واجب شد. على(ع) پنجه راستش را برید. او آن را به دست چپ گرفت و در حالىکه از انگشتانش خون مىچکید، سمتخانه حرکت کرد. ابنکواى خارجى و آشوبگر با سیمایى سرشار از ترحم گفت: چه کسى دستت را برید؟
مرد پاسخ داد: علىبن ابىطالب امیرمؤمنان... امام هدایت و پیشتاز به سوى بهشتهاى نعمت... به خدا سوگند، جز به حقى که خدا قرار داده است دستم را نبرید...; (16) این دو نمونه نقش معادباورى در گرایش مردم به قانون را نشان مىدهد. آخرتگرایى سبب مىشود برخى از مردم حتى در مکانهاى خلوت نیز گناه نکرده، مصالح جامعه را رعایت کنند. پس قیامتگرایى در ایجاد جامعه قانونمند نقش اساسى دارد.
آشنایى با قوانین
یکى از راهکارهاى مهم شکلگیرى جامعه قانونمند، آشنایى با قوانین است. در فرهنگ اسلام، قانون شناسى اهمیتى ویژه دارد. از این رو، تعلیم معارف قرآن در شمار اهداف پیامبر اسلام(ص) جاى داشت. (17) امامان معصوم علیهم السلام، با توجه به شرایط زمان و مکان خویش، مىکوشیدند معارف دین گسترش یابد و مردم با آن آشنا شوند. از اینرو، حوزههاى تعلیمى داشتند و صدها فقیه، مفسر و... تربیت مىکردند. بعد از امامان علیهم السلام اندیشوران شیعى باتدوین صدها کتاب فقهى، علمى... و تربیت دین شناسان در گسترش دینباورى نقشى اساسى داشتند. واقعیت این است که خیلى از قانونگریزىها به علت عدم آگاهى از قوانین به وجود مىآید. اگر این پرسش مطرح شود که براى ایجاد جامعه ضابطهمند، توسعه سیاسى اولویت دارد یا توسعه اقتصادى؟
در جواب باید گفت: آشنایى با معارف دین که مىتوان از آن به عنوان توسعه فرهنگى - به معناى خاص - تعبیر کرد، اولویت دارد. با ترویج معارف دین مىتوان، به توسعه سیاسى و اقتصادى سمت و سو داد. اگر توسعه سیاسى بدون تعلیمات دینى صورتگیرد، جامعه میدان رقابت و جنگ قدرت خواهد شد. با ترویج معارف دین، انتقادهاى سازنده و تشکلهاى سیاسى مکمل همدیگر مىشوند. احزاب و گروههاى سیاسى بابهرهگیرى از معارف دین مقام رفیع انسان را شناخته، قداست و حرمت دیگران را حفظ مىکنند. از سوى دیگر، اگر سیاستمداران بدانند از دیدگاه اسلام حکومت و سوء استفاده از آن خیانت است (19) ، هرگز شکست رقیبان سیاسى خود را پیروزى به شمار نمىآورند. چنانکه در جامعه غربى خارج کردن رقیبان از صحنه سیاستبزرگترین پیروزى به حساب مىآید. على(ع)، به دلیل ولویتبهرهگیرى از معارف دین، بعد از تشکیل حکومت نخست مردم را به تقواگرایى و یادگیرى احکام الهى فرا خواند. توسعه اقتصادى بدون توسعه فرهنگى موفق نخواهد بود; زیرا توسعه اقتصادى منهاى تعلیمات دینى سبب دنیاگرایى خواهد شد. با بهرهگیرى از تعالیم دین مىتوان مفاسد ربا، گرانفروشى و... را بیان کرد و سیاست اقتصادى سالم را به وجود آورد. از سوى دیگر، با رعایت دستورهاى دین مىتوان تحریم و فشارهاى اقتصادى را تحمل کرد و با ترویج فرهنگ قناعت، ایثار و کمک به همنوعان سیاست فقرزدایى را گسترش داد.
حفظ و اجراى قوانین
یکى از مؤلفههاى ایجاد جامعه ضابطهپذیر، صیانت و اجراى قوانین است. از اینرو، قوه مجریه در ساختار حکومتها اهمیتى ویژه دارد. در منش و گفتار معصومان علیهم السلام حفظ و اجراى قوانین از جایگاهى ممتاز برخوردار است. پیامبر(ص)، بدون آنکه تحت تاثیر جو حاکم بر جامعه قرار گیرد، قانون را اجرا مىکرد; چنانکه گوستاولوبون به آن اشاره کرده است. (20) از سوى دیگر، آن حضرت همگان را به قیام علیه حاکمان ستمگر، قانون شکن و دین ستیز فراخواند:
ایها الناس من راى سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناکثا لعهدالله مستاثرا لفىءالله متعدیا لحدودالله فلم یغیر علیه بقول و فعل کان حقا علىالله ان یدخله مدخله ...» (21)
اى مردم! هرکس حاکم ستمگرى را ببیند که حرام الهى را حلال کرده، پیمان او را شکسته، بیت المال را ظالمانه به خویش اختصاص داده و از مرز قوانین الهى تجاوز کرده است و علیه او با گفتار و عمل برنیاشوبد، شایسته است که خدا او را با همان ستمگر محشور گرداند.
امام على(ع) نیز یکى از اهداف حکومتخود را اجراى احکام الهى بیان کرد (22) و امام حسن(ع) در علل صلح خود فرمود:
«انى خشیت ان یحنث المسلمون عن وجه الارض فاردت ان یکون للدین ناعی» (23)
من ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود. خواستم براى پاسدارى و حفاظت از دین نگهبانى باقى بماند.
سکوت، صلح و قیام امامان معصوم علیهم السلام براى حفظ و اجراى قوانین الهى صورت مىگرفت. به نمونه زیر توجه فرمایید: روزى فاطمه(س) على(ع) را دعوت به قیام مىکرد که فریاد مؤذن برخاست و بانگ «اشهد ان محمدا رسولالله» در فضا پیچید. على(ع) به زهرا(س) فرمود: آیا دوستدارى این فریاد خاموش شود؟
فرمود: نه.
فرمود: سخن من جز این نیست. (24)
آن حضرت همچنین فرمود: «سلامة الدین احب الینا من غیره» (25)
سلامت دین و مصونیت آن نزد ما از هرچیز دیگر محبوبتر است.
متاسفانه بعد از رحلت پیامبر(ص) امامان علیهم السلام از صحنه سیاست کنار نهاده شدند و قانون شکنترین انسانها به قدرت دستیافتند; رهبرانى که به نام دین حکومت مىکردند، ولى دین ستیز بودند و قوانین اسلامى را اجرا نمىکردند. (26) معاویه نماز جمعه را روز چهار شنبه خواند. (28) و یزید اصل دین را با پرسش رو به رو ساخت. (29) قانون شکنى رهبران ستمگر سبب شد قانون گریزى جامعه اسلامى را فراگیرد. در چنین فضایى، امام حسین(ع) یکى از اهداف قیام خود را اصلاح امت اسلامى بیان کرد و ایجاد جامعه قانونمند، مبتنى بر سیره پیامبر(ص) و على(ع)، را ضرورى دانست. (30) امروزه اگر رهبران جهان اسلام در پى ایجاد جامعه ضابطهمند هستند، باید قوانین اسلام را اجرا کنند و براى منافع شخصى و جناحى حرمت و قداست قانون را نشکنند. آیتالله جعفر سبحانى در این باره مىنویسد: «یکى از ارکان حیات اجتماعى انسان حاکمیت قانون عادلانه است که جان و مال افراد جامعه را از تجاوز متجاوزان صیانت کند. و مهمتر از آن اجراى قانون است، تا آنجا که مجرى قانون در اجراى آن دوست و دشمن و دور و نزدیک نشناسد و در نتیجه قانون از صورت کاغذ و مرکب بیرون آید و عدالت اجتماعى تحقق یابد. » (31)
امام خمینى قدس سره عقیده دارد که در سایه اجراى قوانین الهى مدینه فاضله به وجود مىآید. آن بزرگوار مىفرماید: «.. . تا پس از این روشن شود که قانون اسلام در تمدن جهان پیشقدم همه قانونهاست و با عملى شدن آن مدینه فاضله تشکیل مىشود...» (32)
پىنوشتها:
1 - مجله معرفت، شماره 28، ص 58 و59.
3 - 2 - کلیات فلسفه، ریچارد پاپکین.
4 - سوره یوسف، آیه 40.
5 - سوره فاطر، آیه 35.
6 - اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص27.
7 - مستدرک الوسایل، ج16، ص 165; وسایل الشیعه، کتاب اطعمه و اشربه و الفصول المهمه، ص99.
8 - علل الشرایع، ج 1، ص93.
9 - سوره آل عمران، آیه 191; سوره اعراف، آیه176; سوره رعد، آیه3.
10 - اصول کافى، ج 1، ص16; مجله حکومت اسلامى، شماره6، ص 12.
11 - نهج البلاغه صبحى صالح، ص43.
12 - سوره روم، آیه 30; تفسیرالمیزان، ج16، ص193; مجمع البیان، ج 4، ص303; تفسیر نمونه، ج16،417; الکشاف، ج3، ص 478 و479.
13 - تفسیرالمیزان، ج16، ص193.
14 - تمدن اسلام و عرب، ص 144.
15 - سنن دارمى، ج 2، ص 180.
16 - بحارالانوار، ج 40، ص 281 و 282.
17 - سوره جمعه، آیه 2.
18 - سوره نساء، آیه 21; نهج البلاغه، نامه 5.
19 - شرح نهج البلاغه شهیدى، ص 312.
20 - تمدن اسلام و عرب، ص 108 و109.
21 - تاریخ طبرى، ج 4، ص 304; الکامل فىالتاریخ، ج3، ص 408.
22 - نهج البلاغه فیض، خطبه 131.
23 - حیاة الامام الحسن بن على(ع)، ج 2، ص269; حقایق پنهان از زندگانى امام حسن(ع)، ص197.
24 - سیرى در نهج البلاغه، ص 184.
25 - همان. ص 181.
26 - البدایة و النهایة، ج 8، ص136; النصائح الکافیه، ص 100; الغدیر، ج 10، ص 214.
27 - فرهنگ آفتاب، ج 5، ص 2641.
28 - مروج الذهب، ج3، ص 32.
29 - روضة الواعظین، ص 191; لهوف، ص 108; مقاتل الطالبیین، ص 80.
30 - مناقب ابن شهرآشوب، ص89; بحار، ج 44، ص329; عوالم امام حسین(ع)، ص179.
31 - فروغ ولایت، ص327 و 328.
32 - در جستجوى راه از کلام امام، دفتر دهم، ص 11.