آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

یکى از راهکارهاى مهم ایجاد جامعه قانونمند، وضع قوانین مناسب است; قوانینى که با فطرت بشر همخوانى داشته و با نیازهاى آن هماهنگ باشد. از سوى دیگر، قانون‏گذار باید بر اساس مصالح و مفاسد اجتماعى و فردى قانون وضع کند. بر این اساس، اگر همه شرایط براى شکل‏گیرى جامعه ضابطه‏مند وجود داشته باشد، ولى قوانین عادلانه و مناسب وضع نشود، جامعه هدفمند شکل نمى‏گیرد. گرچه شعار قانون‏گرایى در جامعه غربى از شعارهاى اصلى است; ولى با توجه به ساختار قانون‏گذارى آن، در این جوامع بیشتر از جوامع دیگر قداست قانون شکسته مى‏شود; زیرا در ساختار این جوامع آزادیهاى غیر معقول، لذت‏گرایى و اصالت فردى (1) از معیارهاى مهم جعل قانون است; این معیارها با مصالح اجتماعى تضاد دارد و از موانع ایجاد جامعه ضابطه پذیر شمرده مى‏شود. از سوى دیگر، در جوامع غربى خردمندان، که به تمام ابعاد انسان و نیازهاى او آگاهى ندارند، قانون وضع مى‏کنند; از این رو، قوانین سعادت‏آور نیست. بر همین اساس، قوانین این جوامع معمولا دستخوش تغییر و تحول شده، اجتماع را در هرج و مرج فرو مى‏برد. برخى از نظریه پردازان غرب، در تبیین مفاهیم اخلاقى، معیارهاى افعال پسندیده را قدرتمندى (2) ، لذت‏گرایى (3) ... ذکر کرده‏اند که با مؤلفه‏ها و راهکارهاى ایجاد جامعه ضابطه‏پذیر در تضاد است. متاسفانه مبانى چنین مکتب‏هایى سبب شد جنایتکارانى مانند هیتلر تمام جنایات خود را بر این‏گونه مکاتب اخلاقى مبتنى و مستند کنند.
واقعیت این است که ایجاد جامعه ضابطه‏مند تنها با بهره‏گیرى از قوانین الهى امکان پذیر است. در ساختار قانون‏گذارى اسلام تمام راهکارها و ویژگیهاى جامعه قانونمند وجود دارد. این ویژگیها عبارت است از:
1 - الهى بودن قوانین
در جامعه دینى قانونگزار خداوند است; (ان الحکم الا لله) (4) خداوند به تمام ابعاد مادى، معنوى، نیازها، مصالح و مفاسد بشر آگاهى دارد. (5) و در وضع قوانین منفعت‏شخصى و گروهى را در نظر نمى‏گیرد. در اسلام قانون بر اساس مصالح و مفاسد فردى و اجتماعى وضع مى‏شود. چنانکه بسیارى از اندیشوران شیعه بر این‏باورند (6) و معصومان علیهم السلام نیز بدین امر اشاره کرده‏اند. (7) امام صادق(ع) مى‏فرماید: ما مى‏بینیم که خداوند متعال چیزهایى را حلال کرده است که مردم براى زندگى و ادامه آن به آن نیازمندند و براى آنان مصلحت و فایده‏اى دارد; و چیزهایى را حرام کرده است که مورد نیاز بشر نیست و موجب فساد و نیستى است. (8)
2 - تلفیق شرع و عقل
یکى از ویژگیهاى قوانین اسلام تلفیق شرع و عقل است. برخى تصور کرده‏اند که دین با خرد ورزى و عقل مدارى تضاد دارند، در حالى‏که این دو مکمل یکدیگرند. از این رو، در فرهنگ شیعى عقل یکى از منابع اجتهاد به حساب آمده، مردم به و اسلام عقل را پیامبر باطنى مى‏داند. (10) على(ع) یکى از اهداف بعثت انبیا را رشد عقلانى جامعه بشرى شمرده است: خداوند پیامبران خود را برانگیخت و انبیا را پیاپى میان مردم فرستاد تا آنان را به انجام دادن پیمان فطرى وادارکنند... و عقل‏هاى خفته و نهفته در ضمیرشان را بیدار و فعال سازند. (11)
تاریخ بشر نیز نشان مى‏دهد که براى ایجاد جامعه قانونمند باید از عقل و شرع بهره‏گرفت.
3 - هماهنگى با فطرت
یکى از ویژگیهاى قوانین اسلام فطرى بودن آن است. چنانکه در قرآن به آن اشاره شده است. (12) مفسرانى مانند علامه طباطبایى، همسویى با فطرت را از ویژگیهاى قوانین اسلام دانسته است. (13) گوستاولوبون نیز بر این باور است که قوانین اسلامى طبیعى‏ترین قوانین بوده و همین سبب تمدن و گسترش اسلام شده است. اثر تمدن و سیاسى اسلام واقعا شگفت‏آور است. کشور عربستان در عصر جاهلیت عبارت بود از چند ولایت کوچک و یک عده قبایل خود سرى که همیشه باهم مشغول جنگ خانگى و قتل و غارت بودند; ولى در جریان یک قرن از ظهور پیغمبر اسلام دامنه این دیانت از دریاى سند تا اندلس وسعت پیدا کرد و در تمام این ممالک که بیرق اسلام در اهتزاز بود ترقیاتى که از هر حیث پیدا شد در حقیقت‏حیرت‏انگیز بوده است; وعلت عمده آن اینکه عقاید اسلامى کاملا موافق با قواعد و اصول طبیعى (بوده) و از خواص این عقاید آن است که اخلاق عمومى را تسویه کرده (است.)...» (14)
4 - معادباورى
دانشمندان بر این‏باورند که براى اجراى قوانین و جلوگیرى از قانون‏گریزى ضمانت اجرایى لازم است. از این رو، صاحب‏نظران، حکومت و نظارت عمومى را عوامل حاکمیت قانون شمرده‏اند. در نظام سیاسى اسلام نیز حکومت و امر به معروف و نهى از منکر ضامن اجراى قوانین شناخته شده‏اند; ولى معاد نیز به یارى آن دو آمده است. معادباورى سبب مى‏شود که انسانها حقوق شهروندان را رعایت کرده، کمتر مرتکب گناه شوند. از سوى دیگر، کسانى که حرمت قانون را شکسته‏اند، باید توبه کنند. توبه نوعى گرایش به قانون است. چنانکه زنى خدمت رسول‏اکرم(ص) آمده، عرض کرد: مرتکب زنا شدم پاکم ساز. (15) به نمونه زیر توجه فرمایید:
یکى از دوستان با فضیلت على(ع) لغزید و اجراى حد بر وى واجب شد. على(ع) پنجه راستش را برید. او آن را به دست چپ گرفت و در حالى‏که از انگشتانش خون مى‏چکید، سمت‏خانه حرکت کرد. ابن‏کواى خارجى و آشوبگر با سیمایى سرشار از ترحم گفت: چه کسى دستت را برید؟
مرد پاسخ داد: على‏بن ابى‏طالب امیرمؤمنان... امام هدایت و پیشتاز به سوى بهشت‏هاى نعمت... به خدا سوگند، جز به حقى که خدا قرار داده است دستم را نبرید...; (16) این دو نمونه نقش معادباورى در گرایش مردم به قانون را نشان مى‏دهد. آخرت‏گرایى سبب مى‏شود برخى از مردم حتى در مکان‏هاى خلوت نیز گناه نکرده، مصالح جامعه را رعایت کنند. پس قیامت‏گرایى در ایجاد جامعه قانونمند نقش اساسى دارد.
آشنایى با قوانین
یکى از راهکارهاى مهم شکل‏گیرى جامعه قانونمند، آشنایى با قوانین است. در فرهنگ اسلام، قانون شناسى اهمیتى ویژه دارد. از این رو، تعلیم معارف قرآن در شمار اهداف پیامبر اسلام(ص) جاى داشت. (17) امامان معصوم علیهم السلام، با توجه به شرایط زمان و مکان خویش، مى‏کوشیدند معارف دین گسترش یابد و مردم با آن آشنا شوند. از این‏رو، حوزه‏هاى تعلیمى داشتند و صدها فقیه، مفسر و... تربیت مى‏کردند. بعد از امامان علیهم السلام اندیشوران شیعى باتدوین صدها کتاب فقهى، علمى... و تربیت دین شناسان در گسترش دین‏باورى نقشى اساسى داشتند. واقعیت این است که خیلى از قانون‏گریزى‏ها به علت عدم آگاهى از قوانین به وجود مى‏آید. اگر این پرسش مطرح شود که براى ایجاد جامعه ضابطه‏مند، توسعه سیاسى اولویت دارد یا توسعه اقتصادى؟
در جواب باید گفت: آشنایى با معارف دین که مى‏توان از آن به عنوان توسعه فرهنگى - به معناى خاص - تعبیر کرد، اولویت دارد. با ترویج معارف دین مى‏توان، به توسعه سیاسى و اقتصادى سمت و سو داد. اگر توسعه سیاسى بدون تعلیمات دینى صورت‏گیرد، جامعه میدان رقابت و جنگ قدرت خواهد شد. با ترویج معارف دین، انتقادهاى سازنده و تشکلهاى سیاسى مکمل همدیگر مى‏شوند. احزاب و گروه‏هاى سیاسى بابهره‏گیرى از معارف دین مقام رفیع انسان را شناخته، قداست و حرمت دیگران را حفظ مى‏کنند. از سوى دیگر، اگر سیاستمداران بدانند از دیدگاه اسلام حکومت و سوء استفاده از آن خیانت است (19) ، هرگز شکست رقیبان سیاسى خود را پیروزى به شمار نمى‏آورند. چنانکه در جامعه غربى خارج کردن رقیبان از صحنه سیاست‏بزرگترین پیروزى به حساب مى‏آید. على(ع)، به دلیل ولویت‏بهره‏گیرى از معارف دین، بعد از تشکیل حکومت نخست مردم را به تقواگرایى و یادگیرى احکام الهى فرا خواند. توسعه اقتصادى بدون توسعه فرهنگى موفق نخواهد بود; زیرا توسعه اقتصادى منهاى تعلیمات دینى سبب دنیاگرایى خواهد شد. با بهره‏گیرى از تعالیم دین مى‏توان مفاسد ربا، گرانفروشى و... را بیان کرد و سیاست اقتصادى سالم را به وجود آورد. از سوى دیگر، با رعایت دستورهاى دین مى‏توان تحریم و فشارهاى اقتصادى را تحمل کرد و با ترویج فرهنگ قناعت، ایثار و کمک به همنوعان سیاست فقرزدایى را گسترش داد.
حفظ و اجراى قوانین
یکى از مؤلفه‏هاى ایجاد جامعه ضابطه‏پذیر، صیانت و اجراى قوانین است. از این‏رو، قوه مجریه در ساختار حکومتها اهمیتى ویژه دارد. در منش و گفتار معصومان علیهم السلام حفظ و اجراى قوانین از جایگاهى ممتاز برخوردار است. پیامبر(ص)، بدون آنکه تحت تاثیر جو حاکم بر جامعه قرار گیرد، قانون را اجرا مى‏کرد; چنانکه گوستاولوبون به آن اشاره کرده است. (20) از سوى دیگر، آن حضرت همگان را به قیام علیه حاکمان ستمگر، قانون شکن و دین ستیز فراخواند:
ایها الناس من راى سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناکثا لعهدالله مستاثرا لفى‏ءالله متعدیا لحدودالله فلم یغیر علیه بقول و فعل کان حقا على‏الله ان یدخله مدخله ...» (21)
اى مردم! هرکس حاکم ستمگرى را ببیند که حرام الهى را حلال کرده، پیمان او را شکسته، بیت المال را ظالمانه به خویش اختصاص داده و از مرز قوانین الهى تجاوز کرده است و علیه او با گفتار و عمل برنیاشوبد، شایسته است که خدا او را با همان ستمگر محشور گرداند.
امام على(ع) نیز یکى از اهداف حکومت‏خود را اجراى احکام الهى بیان کرد (22) و امام حسن(ع) در علل صلح خود فرمود:
«انى خشیت ان یحنث المسلمون عن وجه الارض فاردت ان یکون للدین ناعی‏» (23)
من ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود. خواستم براى پاسدارى و حفاظت از دین نگهبانى باقى بماند.
سکوت، صلح و قیام امامان معصوم علیهم السلام براى حفظ و اجراى قوانین الهى صورت مى‏گرفت. به نمونه زیر توجه فرمایید: روزى فاطمه(س) على(ع) را دعوت به قیام مى‏کرد که فریاد مؤذن برخاست و بانگ «اشهد ان محمدا رسول‏الله‏» در فضا پیچید. على(ع) به زهرا(س) فرمود: آیا دوست‏دارى این فریاد خاموش شود؟
فرمود: نه.
فرمود: سخن من جز این نیست. (24)
آن حضرت همچنین فرمود: «سلامة الدین احب الینا من غیره‏» (25)
سلامت دین و مصونیت آن نزد ما از هرچیز دیگر محبوب‏تر است.
متاسفانه بعد از رحلت پیامبر(ص) امامان علیهم السلام از صحنه سیاست کنار نهاده شدند و قانون شکن‏ترین انسانها به قدرت دست‏یافتند; رهبرانى که به نام دین حکومت مى‏کردند، ولى دین ستیز بودند و قوانین اسلامى را اجرا نمى‏کردند. (26) معاویه نماز جمعه را روز چهار شنبه خواند. (28) و یزید اصل دین را با پرسش رو به رو ساخت. (29) قانون شکنى رهبران ستمگر سبب شد قانون گریزى جامعه اسلامى را فراگیرد. در چنین فضایى، امام حسین(ع) یکى از اهداف قیام خود را اصلاح امت اسلامى بیان کرد و ایجاد جامعه قانونمند، مبتنى بر سیره پیامبر(ص) و على(ع)، را ضرورى دانست. (30) امروزه اگر رهبران جهان اسلام در پى ایجاد جامعه ضابطه‏مند هستند، باید قوانین اسلام را اجرا کنند و براى منافع شخصى و جناحى حرمت و قداست قانون را نشکنند. آیت‏الله جعفر سبحانى در این باره مى‏نویسد: «یکى از ارکان حیات اجتماعى انسان حاکمیت قانون عادلانه است که جان و مال افراد جامعه را از تجاوز متجاوزان صیانت کند. و مهمتر از آن اجراى قانون است، تا آنجا که مجرى قانون در اجراى آن دوست و دشمن و دور و نزدیک نشناسد و در نتیجه قانون از صورت کاغذ و مرکب بیرون آید و عدالت اجتماعى تحقق یابد. » (31)
امام خمینى قدس سره عقیده دارد که در سایه اجراى قوانین الهى مدینه فاضله به وجود مى‏آید. آن بزرگوار مى‏فرماید: «.. . تا پس از این روشن شود که قانون اسلام در تمدن جهان پیشقدم همه قانونهاست و با عملى شدن آن مدینه فاضله تشکیل مى‏شود...» (32)
پى‏نوشتها:
1 - مجله معرفت، شماره 28، ص 58 و59.
3 - 2 - کلیات فلسفه، ریچارد پاپکین.
4 - سوره یوسف، آیه 40.
5 - سوره فاطر، آیه 35.
6 - اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص‏27.
7 - مستدرک الوسایل، ج‏16، ص 165; وسایل الشیعه، کتاب اطعمه و اشربه و الفصول المهمه، ص‏99.
8 - علل الشرایع، ج 1، ص‏93.
9 - سوره آل عمران، آیه 191; سوره اعراف، آیه‏176; سوره رعد، آیه‏3.
10 - اصول کافى، ج 1، ص‏16; مجله حکومت اسلامى، شماره‏6، ص 12.
11 - نهج البلاغه صبحى صالح، ص‏43.
12 - سوره روم، آیه 30; تفسیرالمیزان، ج‏16، ص‏193; مجمع البیان، ج 4، ص‏303; تفسیر نمونه، ج‏16،417; الکشاف، ج‏3، ص 478 و479.
13 - تفسیرالمیزان، ج‏16، ص‏193.
14 - تمدن اسلام و عرب، ص 144.
15 - سنن دارمى، ج 2، ص 180.
16 - بحارالانوار، ج 40، ص 281 و 282.
17 - سوره جمعه، آیه 2.
18 - سوره نساء، آیه 21; نهج البلاغه، نامه 5.
19 - شرح نهج البلاغه شهیدى، ص 312.
20 - تمدن اسلام و عرب، ص 108 و109.
21 - تاریخ طبرى، ج 4، ص 304; الکامل فى‏التاریخ، ج‏3، ص 408.
22 - نهج البلاغه فیض، خطبه 131.
23 - حیاة الامام الحسن بن على(ع)، ج 2، ص‏269; حقایق پنهان از زندگانى امام حسن(ع)، ص‏197.
24 - سیرى در نهج البلاغه، ص 184.
25 - همان. ص 181.
26 - البدایة و النهایة، ج 8، ص‏136; النصائح الکافیه، ص 100; الغدیر، ج 10، ص 214.
27 - فرهنگ آفتاب، ج 5، ص 2641.
28 - مروج الذهب، ج‏3، ص 32.
29 - روضة الواعظین، ص 191; لهوف، ص 108; مقاتل الطالبیین، ص 80.
30 - مناقب ابن شهرآشوب، ص‏89; بحار، ج 44، ص‏329; عوالم امام حسین(ع)، ص‏179.
31 - فروغ ولایت، ص‏327 و 328.
32 - در جستجوى راه از کلام امام، دفتر دهم، ص 11.

تبلیغات