سیماى فاطمه(س) در روز قیامت
آرشیو
چکیده
متن
چهره مقدس و ملکوتى فاطمه زهرا(س) در تاریخ اسلام آنقدر تابناک و روشن است که چندان به تحقیق و بررسى نیاز ندارد; اما با توجه به ایام شهادت آن بزرگوار شایسته است اندکى درباره فضایل حضرتش گفتگوکنیم. براین اساس، به سراغ روایات نورانى معصومان علیهم السلام مىرویم تا بامقام و جایگاه آن حضرت در قیامت آشنا شویم.
کیفیتبرانگیخته شدن
برانگیخته شدن و رستاخیز از لحظات بسیار سخت و وحشتناک آینده بشر است; زمانى که معصومان علیهم السلام همواره بدان مىاندیشند و گاه از خوف آن بیهوش مىشدند. فاطمه(س) نیز چنین بود و بیشتر بدین زمان مىاندیشید. فکر زنده شدن، عریان بودن انسانها در قیامت، عرضه شدن به محضر عدل الهى و... او را در اندوه فرو مىبرد. امیرمؤمنان على(ع) مىفرماید:
«روزى پیامبرخدا(ص) بر فاطمه(س) وارد شد و او را اندوهناک یافت. فرمود: دخترم! چرا اندوهگینى؟
فاطمه پاسخ داد: پدرجان! یاد قیامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز رنجم مىدهد.
پیامبر فرمود: آرى دخترم! آن روز، روز بزرگى است; اما جبرئیل از سوى خداوند برایم خبر آورد من اولین کسى هستم که برانگیخته مىشوم; سپس ابراهیم و آنگاه همسرت علىبن ابىطالب(ع). پس از آن، خداوند جبرئیل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوى تو مىفرستد. وى هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهتبرقرار مىسازد. آنگاه اسرافیل لباسهاى بهشتى برایت مىآورد و تو آنها را مىپوشى. فرشته دیگرى به نام زوقائیل مرکبى از نور برایت مىآورد که مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست. تو بر آن مرکب سوار مىشوى و زوقائیل آن را هدایت مىکند. در این حال هفتاد هزار فرشته با پرچمهاى تسبیح پیشاپیش تو راه مىسپارند. اندکى که رفتى، هفتاد هزار حورالعین در حالى که شادمانند و دیدارت را به یکدیگر بشارت مىدهند، به استقبالت مىشتابند. به دست هریک از حوریان منقلى از نور است که بوى عود از آن بر مىخیزد... آنها در طرف راستت قرار گرفته، همراهتحرکت مىکنند. هنگامى که به همان اندازه از آرامگاهت دور شدى، مریم دختر عمران همراه هفتاد هزار حورالعین به استقبال مىآید و برتو سلام مىگوید. آنها سمت چپت قرار مىگیرند و همراهتحرکت مىکنند. آنگاه مادرت خدیجه، اولین زنى که به خدا و رسول او ایمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته که پرچمهاى تکبیر در دست دارند، به استقبالت مىآیند. وقتى به جمع انسانها نزدیک شدى، حواء با هفتاد هزار حورالعین به همراه آسیه دختر مزاحم نزدت مىآید و با تو رهسپار مىشود.
حضور فاطمه در میان مردم
فاطمه جان، هنگامىکه به وسط جمعیتحاضر در قیامت مىرسى، کسى از زیر عرش پروردگار به گونهاى که تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد مىزند: چشمها را فرو پوشانید و نظرها را پایین افکنید تا صدیقه فاطمه، دخت پیامبر(ص) و همراهانش عبور کنند.
پس در آن هنگام هیچ کس جز ابراهیم خلیلالرحمان و علىبن ابىطالب(ع) و... به تو نگاه نمىکنند. (1)
جابربن عبدالله انصارى نیز در حدیثى از پیامبرخدا(ص) این حضور را چنین توصیف مىکند:
روز قیامت دخترم فاطمه بر مرکبى از مرکبهاى بهشت وارد عرصه محشر مىشود. مهار آن مرکب از مروارید درخشان، چهار پایش از زمرد سبز، دنبالهاش از مشک بهشتى و چشمانش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است. فضاى داخل آن گنبد انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمتخدایى است. بر فرازش تاجى از نور دیده مىشود که هفتاد پایه از در و یاقوت دارد که همانند ستارگان درخشان نور مىافشانند.
در هریک از دو سمت راست و چپ آن مرکب هفتاد هزار فرشته به چشم مىخورد.
جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مىکند: نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظرها پایین افکنید. این فاطمه دختر محمد است که عبور مىکند.
در این هنگام، حتى پیامبران و انبیا و صدیقین و شهدا همگى از ادب دیده فرو مىگیرند تا فاطمه(س) عبور مىکند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مىگیرد. (2)
منبرى از نور براى فاطمه(س)
در ادامه گفتگوى پیامبر با دختر گرامىاش درباره چگونگى حضور وى در عرصه قیامت، چنین مىخوانیم: سپس منبرى از نور برایتبرقرار مىسازند که هفت پله دارد و بین هر پلهاى تا پله دیگر صفهایى از فرشتگان قرار گرفتهاند که در دستشان پرچمهاى نور است. همچنین در طرف چپ و راست منبر حورالعین صف مىکشند... آنگاه که بر بالاى منبرقرار مىگیرى، جبرئیل مىآید و مىگوید: اى فاطمه! آنچه مایلى از خدا بخواه... (3)
شکایت در دادگاه عدل الهى
اولین در خواست فاطمه در روز قیامت، پس از عبور از برابر خلق، شکایت از ستمگران است.
جابرابن عبدالله انصارى از پیامبر(ص) چنین نقل مىکند: هنگامىکه فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مىگیرد، خود را از مرکب به زیر انداخته، اظهار مىدارد: الهى و سیدى، میان من و کسى که مرا آزرده و بر من ستم روا داشته، داورى کن. خدایا! بین من و قاتل فرزندم، حکم کن... (4)
براساس روایتى دیگر، پیامبر اکرم(ص) فرمود: دخترم فاطمه در حالى که پیراهنهاى خونین در دست دارد، وارد محشر مىشود; پایهاى از پایههاى عرش را در دست مىگیرد و مىگوید:
«یا عدل یا جبار احکم بینى و بین قاتل ولدى»
اى خداى عادل و غالب، بین من و قاتل فرزندم داورى کن.
قال:«فیحکم لابنتى و رب الکعبة»
به خداى کعبه سوگند، به شکایت دخترم رسیدگى مىشود و حکم الهى صادر مىگردد. (5)
دیدار حسن و حسین علیهما السلام
دومین خواسته فاطمه در روز قیامت از خداوند چنین است: خدایا! حسن و حسین را به من بنمایان.
در این لحظه، امام حسن و امام حسین علیهما السلام به سوى فاطمه مىروند، در حالىکه از رگهاى بریده حسین خون فوران مىکند. (6)
پیامبر خدا(ص) مىفرماید: هنگامىکه به فاطمه گفته مىشود وارد بهشتشو، مىگوید: هرگز وارد نمىشوم تا بدانم پس از من با فرزندانم چه کردند؟
به وى گفته مىشود: به وسط قیامت نگاه کن.
پس بدان سمت مىنگرد و فرزندش حسین را مىبیند که ایستاده و سر در بدن ندارد. دخت پیامبر(ص) ناله و فریاد سر مىدهد. فرشتگان نیز (بادیدن این منظره) ناله و فریاد بر مىآورند. (7)
امام صادق(ع) مىفرماید: حسین بن على(ع) در حالى که سر مقدسش را در دست دارد، مىآید. فاطمه با دیدن این منظره نالهاى جانسوز سر مىدهد. در این لحظه، هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل و بنده مؤمنى نیست مگر آنکه به حال او مىگرید. (8)
در این موقعیت، خداوند به خشم آمده، به آتشى به نام «هبهب» که هزار سال در آن دمیده شده تا سیاه گشته و هیچ آسودگى در آن راه نمىیابد و هیچ اندوهى از آنجا بیرون نمىرود، دستور مىدهد کشندگان حسین بنعلى را برگیر و جمع کن... آتش به فرمان پروردگار عمل کرده، همه آنها را بر مىچیند... (9)
شفاعتبراى دوستان اهلبیت علیهم السلام
سومین درخواست فاطمه در روز قیامت از پروردگار، شفاعت از دوستان و پیروان اهلبیت علیهم السلام است که مورد قبول حق قرار مىگیرد و دوستان و پیروانش را مورد شفاعت قرار مىدهد.
امام باقر(ع) مىفرماید: هنگامىکه فاطمه به در بهشت مىرسد، به پشتسرش مىنگرد. ندا مىرسد: اى دختر حبیب! اینک که دستور دادهام به بهشتبروى، نگران چه هستى؟
فاطمه(س) جواب مىدهد: اى پروردگار! دوست دارم در چنین روزى با پذیرش شفاعتم، مقام و منزلتم معلوم شود.
ندا مىرسد: اى دختر حبیبم! برگرد و در مردم بنگر و هر که در قلبش دوستى تو یا یکى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان. (10)
امام باقر(ع) در روایتى دیگر مىفرماید: در روز قیامتبر پیشانى هر فردى، مؤمن یا کافر نوشته شده است. پس به یکى از محبان اهلبیت علیهم السلام که گناهانش زیاد است دستور داده مىشود به جهنم برده شود. در آن هنگام، فاطمه(س) میان دو چشمش را مىخواند که نوشته شده است: دوستدار اهلبیت. پس به خدا عرضه مىدارد:
الهى و سیدى! تو مرا فاطمه نامیدى و دوستان و فرزندانم را به وسیله من از آتش دور ساختى و وعده تو حق است و هرگز وعدهات را زیر پا نمىنهى.
ندا مىرسد: فاطمه! راست گفتى; من تو را فاطمه نامیدم و به وسیله تو، دوستان و پیروانت و دوستان فرزندانت و پیروانشان را از آتش دور گردانیدم. وعده من حق است و هرگز تخلف نمىکنم.
اینکه مىبینى دستور دادم بندهام را به دوزخ برند، بدین جهتبود که دربارهاش شفاعت کنى و شفاعتت را بپذیرم تا فرشتگان، پیامبران، رسولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهى یابند. حال بنگر، دست هرکه بر پیشانىاش «مؤمن» نوشته شده، بگیر و به بهشتببر. (11)
شفاعت دوستان فاطمه از دیگران
عظمت و مقام حضرت فاطمه در روز قیامت چنان است که خداوند به خاطر فاطمه به دوستان آن حضرت نیز مقام شفاعت مىدهد. امام باقر(ع) به جابر فرمود: جابر! به خدا سوگند، فاطمه(س) با شفاعتخود در آن روز شیعیان و دوستانش را از میان اهل محشر جدا مىسازد. چنانکه کبوتر دانه خوب را از دانه بد جدا مىکند.
هنگامىکه شیعیان فاطمه همراه وى به در بهشت مىرسند، خداوند در دلشان مىافکند که به پشتسر بنگرند. وقتى چنین کنند، ندا مىرسد: دوستان من!
اکنون که شفاعت فاطمه را در حق شما پذیرفتم، نگران چه هستید؟
آنان عرضه مىدارند: پروردگارا! ما نیز دوست داریم در چنین روزى مقام و منزلت ما براى دیگران آشکار شود.
ندا مىرسد: دوستانم! بر گردید و بنگرید و هر که به خاطر دوستى فاطمه شما را دوست داشت و نیز هر که به خاطر محبت فاطمه به شما غذا، لباس یا آب داده و یا غیبتى را از شما دور گردانیده همراه خود وارد بهشت کنید. (12)
به سوى بهشت
فاطمه(س)، پس از شفاعت از دوستان خود و فرزندانش و رسیدگى به شکایتش در دادگاه عدل الهى به فرمان خدا، با جلال و شکوه خاصى وارد بهشت مىشود. پیامبراکرم(ص) مىفرماید: روز قیامت دخترم فاطمه در حالى که لباسهاى اهدایى خداوند را که با آب حیات آمیخته شده، پوشیده، محشور مىشود و همه مردم از مشاهده این کرامت تعجب مىکنند. آنگاه لباسى از لباسهاى بهشتبر وى پوشانده مىشود. بر هزار حله بهشتى براى او با خط سبز چنین نوشته شده است: دختر پیامبر را به بهترین شکل ممکن و کاملترین هیبت و تمامترین کرامت و بیشترین بهره وارد هشتسازید. پس، فاطمه(س) را به فرمان پروردگار در کمال عظمت و شکوه، در حالىکه پیرامونش هفتاد هزار کنیز قرار گرفته، به بهشت مىبرند. (13)
استقبال حوریان بهشتى
رسول خدا(ص) به فاطمه(س) فرمود: هنگامىکه به در بهشت مىرسى، دوازده هزار حوریه، که تاکنون به ملاقات کسى نرفته و نخواهند رفت در حالىکه مشعلهاى نورانى به دست دارند و بر شترانى از نور که جهازهایشان از طلاى زرد و یاقوت سرخ و مهارهایشان از لؤلؤ و مروارید درخشان استسوارند، به استقبالت مىشتابند. پس وقتى داخل بهشتشدى، بهشتیان به یکدیگر ورودت را بشارت خواهند داد و براى شیعیانتسفرههایى از گوهر، (14) که بر پایههایى از نور برقرار ساختهاند، آماده مىسازند و در حالى که هنوز سایر مردم گرفتار حسابرسىاند، آنان از غذاهاى بهشتى مىخورند. (15)
اولین سخن فاطمه در بهشت
سلمان فارسى از پیامبر اسلام(ص) چنین روایت کرده است: هنگامىکه فاطمه داخل بهشت مىشود و آنچه خداوند برایش مهیا کرده مىبیند، این آیه را تلاوت مىکند:
(بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الذى اذهب عناالحزن ان ربنا لغفور شکور الذى احلنا دارالمقامة من فضله لایمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب) (16)
ستایش و سپاس ویژه خدایى است که اندوهمان را زدود. بدرستىکه پروردگار ما آمرزنده و پاداش دهنده است; پروردگارى که در سایه بخشش خود ما را به بهشت و اقامتگاه همیشگىمان فرود آورد. ما در آن جا با رنج و ملالى رو به رو نمىشویم.
نورانى شدن بهشت از نور فاطمه(س)
ابن شهرآشوب مىنویسد: در بسیارى از کتابها، از جمله کشف ثعلبى و فضائل ابوالسعادات، در معناى این آیه (لایرون فیها شمسا و لازمهریرا) (17)
(ونمىبینند در بهشت نه آفتاب و نه سرمایى را.)
آوردهاند که ابن عباس گفت: چنانکه بهشتیان در بهشت هستند، ناگاه نورى مىبینند که باغهاى بهشت را نورانى کرد. اهل بهشت اظهار مىدارند: خدایا! تو در کتابى که بر پیامبرت فرستادى، فرمودى: (لایرون فیها شمسا) (بهشتیان در بهشتخورشیدى نخواهند دید.) ندا مىرسد: این، نور آفتاب و ماه نیست، بلکه على و فاطمه از چیزى تعجب کرده و خندیدند و از نور آن دو، بهشت روشن گردید. (18)
زیارت انبیا از فاطمه در بهشت
آنگاه که همه انبیا و اولیاى خدا وارد بهشتشدند، آهنگ دیدار دختر پیامبر خدا مىکنند. رسول خدا(ص) به فاطمه فرمود: هرگاه اولیاى خدا در بهشت مستقر گردیدند، از آدم گرفته تا سایر انبیا همه به دیدارت مىشتابند. (19)
عنایات خداوند به فاطمه در بهشت
پروردگار منان به فاطمه زهرا(س) در بهشت عنایاتى ویژه خواهد داشت. بخشى از آن عنایات چنین است:
1 - خانههاى بهشتى
پیامبرخدا(ص) فرمود: هنگامىکه مرا به معراج بردند و داخل بهشتشدم، به قصر فاطمه رسیدم; درون آن هفتاد قصر بود که تمام در و دیوار و تاقهایش از دانههاى مروارید سرخ ساخته شده، همه آنها به یک شکل زینت داده شده بود. (20)
2 - همنشینى با پیامبر(ص)
پیامبر اکرم(ص) به على(ع) فرمود:
یاعلى! تو و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من همنشین من هستید. سپس این آیه را تلاوت فرمود: (برادران بر تختهاى بهشتى رو به روى هم مىنشینند.) (21)
3 - درجه وسیله
رسول خدا(ص) فرمود: فىالجنة درجة تدعى الوسیلة فاذا سالتم الله فاسالوا لى الوسیلة قالوا یا رسولالله من یسکن معک فیها؟ قال على و فاطمة و الحسن و الحسین (22)
در بهشت درجهاى به نام «وسیله» است. هرگاه خواستید، هنگام دعا، چیزى برایم بخواهید، مقام وسیله را از خداوند خواستار شوید.
گفتند: یا رسولالله! چه کسانى دراین درجه (مخصوص) با شما همنشین خواهند بود؟
فرمود: على، فاطمه، حسن و حسین.
علامه امینى در منقبتبیست و ششم مىنویسد:
از مناقب حضرت زهرا (ص) همراه بودن او با پدر و همسر و فرندانش در درجة الوسیله است. آنجا پایتخت ظمتحضرت حق تبارک و تعالى است و جز پنج تن علیهم السلام هیچ یک از انبیا و اولیا و مرسلین و صالحان و فرشتگان مقرب کسى بدان راه نمىیابد. (23)
4 - سکونت در حظیرة القدس
سیوطى در مسند مىنویسد:
«ان فاطمة و علیا و الحسن و الحسین فىحظیرة القدس فىقبة بیضاء سقفها عرش الرحمن.» (24)
فاطمه و على و حسن و حسین در جایگاهى بهشتى به نام «حظیرةالقدس» در زیر گنبدى سفید به سرمىبرند که سقف آن عرش پروردگار است.
پیامبرخدا(ص) فرمود: در قیامت، جایگاه من و على و فاطمه و حسن و حسین سرایى زیر عرش پروردگار است. (25)
نویسنده خصایص فاطمه، ضمن بیانى مفصل درباره حظیرةالقدس، مىنویسد: والاترین جایگاهها در هشتحظیرةالقدس است. (26)
5 - بخشیدن چشمه تسنیم به فاطمه(س)
طبرى از همام بنابىعلى چنین نقل مىکند: به کعب الحبر گفتم: نظرت درباره شیعیان علىبنابىطالب چیست؟
گفت: اى همام! من اوصافشان را در کتاب خدا مىیابم. اینان پیروان خدا و پیامبرش و یاران دین او و پیروان ولىاش شمرده مىشوند. اینان بندگان ویژه خدا و برگزیدگان اویند. خدا آنها را براى دینش برگزید و براى بهشتخویش آفرید.
جایگاهشان در فردوس اعلاى بهشت است; در خیمهاى که اتاقهایى از مروارید درخشان دارد، زندگى مىکنند. آنان از مقربین ابرارند و سرانجام از جام «رحیق مختوم» مىنوشند.
رحیق مختوم چشمهاى است که به آن «تسنیم» گفته مىشود و هیچ کس جز آنها از آن چشمه استفاده نخواهدکرد. تسنیم، چشمهاى است که خداوند آن را به فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) و همسر علىابن ابىطالب(ع) بخشید و از پاى ستون خیمه فاطمه جارى مىشود. آب آن چشمه چنان گواراست که به سردى کافور و طعم زنجفیل و عطرمشک شباهت دارد... (27)
پىنوشتها:
1 - بحار الانوار، ج43، ص 225.
2 - فاطمة الزهراء، علامه امینى، ص 74; امالى صدوق، ص16.
3 - بحارالانوار، ج43، ص 225.
4 - امالى صدوق، ص16.
5 - مناقب على بن ابىطالب، ص63.
6 - بحارالانوار، ج43، ص 220.
8 -7 - همان، ص 221.
9 - همان، ص 222.
10 - تفسیر فرات کوفى، ص 114.
11 - بحارالانوار، ج43، ص 15.
12 - تفسیر فرات کوفى، ص 114.
13 - ذخائرالعقبى، ص 48.
14 - کنایه از غذاهایى بسیار خوب است.
15 - بحارالانوار، ج43، ص227.
16 - القطره، ص 192; سوره فاطر، آیه 34.
17 - انسان، آیه13.
18 - مناقب آلابىطالب، ج3، ص329.
19 - بحارالانوار، ج43، ص227.
20 - همان، ص76.
22 - 21 - فاطمة الزهراء، ص99.
23 - همان، ص113.
24 - مسندفاطمه،ص 45; کفایةالطالب، ص 311; بشارةالمصطفى، ص 48.
25 - فاطمه الزهراء، ص 100.
26 - خصایص فاطمه، ص 341.
27 - بشارة المصطفى، ص 50.
کیفیتبرانگیخته شدن
برانگیخته شدن و رستاخیز از لحظات بسیار سخت و وحشتناک آینده بشر است; زمانى که معصومان علیهم السلام همواره بدان مىاندیشند و گاه از خوف آن بیهوش مىشدند. فاطمه(س) نیز چنین بود و بیشتر بدین زمان مىاندیشید. فکر زنده شدن، عریان بودن انسانها در قیامت، عرضه شدن به محضر عدل الهى و... او را در اندوه فرو مىبرد. امیرمؤمنان على(ع) مىفرماید:
«روزى پیامبرخدا(ص) بر فاطمه(س) وارد شد و او را اندوهناک یافت. فرمود: دخترم! چرا اندوهگینى؟
فاطمه پاسخ داد: پدرجان! یاد قیامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز رنجم مىدهد.
پیامبر فرمود: آرى دخترم! آن روز، روز بزرگى است; اما جبرئیل از سوى خداوند برایم خبر آورد من اولین کسى هستم که برانگیخته مىشوم; سپس ابراهیم و آنگاه همسرت علىبن ابىطالب(ع). پس از آن، خداوند جبرئیل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوى تو مىفرستد. وى هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهتبرقرار مىسازد. آنگاه اسرافیل لباسهاى بهشتى برایت مىآورد و تو آنها را مىپوشى. فرشته دیگرى به نام زوقائیل مرکبى از نور برایت مىآورد که مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست. تو بر آن مرکب سوار مىشوى و زوقائیل آن را هدایت مىکند. در این حال هفتاد هزار فرشته با پرچمهاى تسبیح پیشاپیش تو راه مىسپارند. اندکى که رفتى، هفتاد هزار حورالعین در حالى که شادمانند و دیدارت را به یکدیگر بشارت مىدهند، به استقبالت مىشتابند. به دست هریک از حوریان منقلى از نور است که بوى عود از آن بر مىخیزد... آنها در طرف راستت قرار گرفته، همراهتحرکت مىکنند. هنگامى که به همان اندازه از آرامگاهت دور شدى، مریم دختر عمران همراه هفتاد هزار حورالعین به استقبال مىآید و برتو سلام مىگوید. آنها سمت چپت قرار مىگیرند و همراهتحرکت مىکنند. آنگاه مادرت خدیجه، اولین زنى که به خدا و رسول او ایمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته که پرچمهاى تکبیر در دست دارند، به استقبالت مىآیند. وقتى به جمع انسانها نزدیک شدى، حواء با هفتاد هزار حورالعین به همراه آسیه دختر مزاحم نزدت مىآید و با تو رهسپار مىشود.
حضور فاطمه در میان مردم
فاطمه جان، هنگامىکه به وسط جمعیتحاضر در قیامت مىرسى، کسى از زیر عرش پروردگار به گونهاى که تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد مىزند: چشمها را فرو پوشانید و نظرها را پایین افکنید تا صدیقه فاطمه، دخت پیامبر(ص) و همراهانش عبور کنند.
پس در آن هنگام هیچ کس جز ابراهیم خلیلالرحمان و علىبن ابىطالب(ع) و... به تو نگاه نمىکنند. (1)
جابربن عبدالله انصارى نیز در حدیثى از پیامبرخدا(ص) این حضور را چنین توصیف مىکند:
روز قیامت دخترم فاطمه بر مرکبى از مرکبهاى بهشت وارد عرصه محشر مىشود. مهار آن مرکب از مروارید درخشان، چهار پایش از زمرد سبز، دنبالهاش از مشک بهشتى و چشمانش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است. فضاى داخل آن گنبد انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمتخدایى است. بر فرازش تاجى از نور دیده مىشود که هفتاد پایه از در و یاقوت دارد که همانند ستارگان درخشان نور مىافشانند.
در هریک از دو سمت راست و چپ آن مرکب هفتاد هزار فرشته به چشم مىخورد.
جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مىکند: نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظرها پایین افکنید. این فاطمه دختر محمد است که عبور مىکند.
در این هنگام، حتى پیامبران و انبیا و صدیقین و شهدا همگى از ادب دیده فرو مىگیرند تا فاطمه(س) عبور مىکند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مىگیرد. (2)
منبرى از نور براى فاطمه(س)
در ادامه گفتگوى پیامبر با دختر گرامىاش درباره چگونگى حضور وى در عرصه قیامت، چنین مىخوانیم: سپس منبرى از نور برایتبرقرار مىسازند که هفت پله دارد و بین هر پلهاى تا پله دیگر صفهایى از فرشتگان قرار گرفتهاند که در دستشان پرچمهاى نور است. همچنین در طرف چپ و راست منبر حورالعین صف مىکشند... آنگاه که بر بالاى منبرقرار مىگیرى، جبرئیل مىآید و مىگوید: اى فاطمه! آنچه مایلى از خدا بخواه... (3)
شکایت در دادگاه عدل الهى
اولین در خواست فاطمه در روز قیامت، پس از عبور از برابر خلق، شکایت از ستمگران است.
جابرابن عبدالله انصارى از پیامبر(ص) چنین نقل مىکند: هنگامىکه فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مىگیرد، خود را از مرکب به زیر انداخته، اظهار مىدارد: الهى و سیدى، میان من و کسى که مرا آزرده و بر من ستم روا داشته، داورى کن. خدایا! بین من و قاتل فرزندم، حکم کن... (4)
براساس روایتى دیگر، پیامبر اکرم(ص) فرمود: دخترم فاطمه در حالى که پیراهنهاى خونین در دست دارد، وارد محشر مىشود; پایهاى از پایههاى عرش را در دست مىگیرد و مىگوید:
«یا عدل یا جبار احکم بینى و بین قاتل ولدى»
اى خداى عادل و غالب، بین من و قاتل فرزندم داورى کن.
قال:«فیحکم لابنتى و رب الکعبة»
به خداى کعبه سوگند، به شکایت دخترم رسیدگى مىشود و حکم الهى صادر مىگردد. (5)
دیدار حسن و حسین علیهما السلام
دومین خواسته فاطمه در روز قیامت از خداوند چنین است: خدایا! حسن و حسین را به من بنمایان.
در این لحظه، امام حسن و امام حسین علیهما السلام به سوى فاطمه مىروند، در حالىکه از رگهاى بریده حسین خون فوران مىکند. (6)
پیامبر خدا(ص) مىفرماید: هنگامىکه به فاطمه گفته مىشود وارد بهشتشو، مىگوید: هرگز وارد نمىشوم تا بدانم پس از من با فرزندانم چه کردند؟
به وى گفته مىشود: به وسط قیامت نگاه کن.
پس بدان سمت مىنگرد و فرزندش حسین را مىبیند که ایستاده و سر در بدن ندارد. دخت پیامبر(ص) ناله و فریاد سر مىدهد. فرشتگان نیز (بادیدن این منظره) ناله و فریاد بر مىآورند. (7)
امام صادق(ع) مىفرماید: حسین بن على(ع) در حالى که سر مقدسش را در دست دارد، مىآید. فاطمه با دیدن این منظره نالهاى جانسوز سر مىدهد. در این لحظه، هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل و بنده مؤمنى نیست مگر آنکه به حال او مىگرید. (8)
در این موقعیت، خداوند به خشم آمده، به آتشى به نام «هبهب» که هزار سال در آن دمیده شده تا سیاه گشته و هیچ آسودگى در آن راه نمىیابد و هیچ اندوهى از آنجا بیرون نمىرود، دستور مىدهد کشندگان حسین بنعلى را برگیر و جمع کن... آتش به فرمان پروردگار عمل کرده، همه آنها را بر مىچیند... (9)
شفاعتبراى دوستان اهلبیت علیهم السلام
سومین درخواست فاطمه در روز قیامت از پروردگار، شفاعت از دوستان و پیروان اهلبیت علیهم السلام است که مورد قبول حق قرار مىگیرد و دوستان و پیروانش را مورد شفاعت قرار مىدهد.
امام باقر(ع) مىفرماید: هنگامىکه فاطمه به در بهشت مىرسد، به پشتسرش مىنگرد. ندا مىرسد: اى دختر حبیب! اینک که دستور دادهام به بهشتبروى، نگران چه هستى؟
فاطمه(س) جواب مىدهد: اى پروردگار! دوست دارم در چنین روزى با پذیرش شفاعتم، مقام و منزلتم معلوم شود.
ندا مىرسد: اى دختر حبیبم! برگرد و در مردم بنگر و هر که در قلبش دوستى تو یا یکى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان. (10)
امام باقر(ع) در روایتى دیگر مىفرماید: در روز قیامتبر پیشانى هر فردى، مؤمن یا کافر نوشته شده است. پس به یکى از محبان اهلبیت علیهم السلام که گناهانش زیاد است دستور داده مىشود به جهنم برده شود. در آن هنگام، فاطمه(س) میان دو چشمش را مىخواند که نوشته شده است: دوستدار اهلبیت. پس به خدا عرضه مىدارد:
الهى و سیدى! تو مرا فاطمه نامیدى و دوستان و فرزندانم را به وسیله من از آتش دور ساختى و وعده تو حق است و هرگز وعدهات را زیر پا نمىنهى.
ندا مىرسد: فاطمه! راست گفتى; من تو را فاطمه نامیدم و به وسیله تو، دوستان و پیروانت و دوستان فرزندانت و پیروانشان را از آتش دور گردانیدم. وعده من حق است و هرگز تخلف نمىکنم.
اینکه مىبینى دستور دادم بندهام را به دوزخ برند، بدین جهتبود که دربارهاش شفاعت کنى و شفاعتت را بپذیرم تا فرشتگان، پیامبران، رسولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهى یابند. حال بنگر، دست هرکه بر پیشانىاش «مؤمن» نوشته شده، بگیر و به بهشتببر. (11)
شفاعت دوستان فاطمه از دیگران
عظمت و مقام حضرت فاطمه در روز قیامت چنان است که خداوند به خاطر فاطمه به دوستان آن حضرت نیز مقام شفاعت مىدهد. امام باقر(ع) به جابر فرمود: جابر! به خدا سوگند، فاطمه(س) با شفاعتخود در آن روز شیعیان و دوستانش را از میان اهل محشر جدا مىسازد. چنانکه کبوتر دانه خوب را از دانه بد جدا مىکند.
هنگامىکه شیعیان فاطمه همراه وى به در بهشت مىرسند، خداوند در دلشان مىافکند که به پشتسر بنگرند. وقتى چنین کنند، ندا مىرسد: دوستان من!
اکنون که شفاعت فاطمه را در حق شما پذیرفتم، نگران چه هستید؟
آنان عرضه مىدارند: پروردگارا! ما نیز دوست داریم در چنین روزى مقام و منزلت ما براى دیگران آشکار شود.
ندا مىرسد: دوستانم! بر گردید و بنگرید و هر که به خاطر دوستى فاطمه شما را دوست داشت و نیز هر که به خاطر محبت فاطمه به شما غذا، لباس یا آب داده و یا غیبتى را از شما دور گردانیده همراه خود وارد بهشت کنید. (12)
به سوى بهشت
فاطمه(س)، پس از شفاعت از دوستان خود و فرزندانش و رسیدگى به شکایتش در دادگاه عدل الهى به فرمان خدا، با جلال و شکوه خاصى وارد بهشت مىشود. پیامبراکرم(ص) مىفرماید: روز قیامت دخترم فاطمه در حالى که لباسهاى اهدایى خداوند را که با آب حیات آمیخته شده، پوشیده، محشور مىشود و همه مردم از مشاهده این کرامت تعجب مىکنند. آنگاه لباسى از لباسهاى بهشتبر وى پوشانده مىشود. بر هزار حله بهشتى براى او با خط سبز چنین نوشته شده است: دختر پیامبر را به بهترین شکل ممکن و کاملترین هیبت و تمامترین کرامت و بیشترین بهره وارد هشتسازید. پس، فاطمه(س) را به فرمان پروردگار در کمال عظمت و شکوه، در حالىکه پیرامونش هفتاد هزار کنیز قرار گرفته، به بهشت مىبرند. (13)
استقبال حوریان بهشتى
رسول خدا(ص) به فاطمه(س) فرمود: هنگامىکه به در بهشت مىرسى، دوازده هزار حوریه، که تاکنون به ملاقات کسى نرفته و نخواهند رفت در حالىکه مشعلهاى نورانى به دست دارند و بر شترانى از نور که جهازهایشان از طلاى زرد و یاقوت سرخ و مهارهایشان از لؤلؤ و مروارید درخشان استسوارند، به استقبالت مىشتابند. پس وقتى داخل بهشتشدى، بهشتیان به یکدیگر ورودت را بشارت خواهند داد و براى شیعیانتسفرههایى از گوهر، (14) که بر پایههایى از نور برقرار ساختهاند، آماده مىسازند و در حالى که هنوز سایر مردم گرفتار حسابرسىاند، آنان از غذاهاى بهشتى مىخورند. (15)
اولین سخن فاطمه در بهشت
سلمان فارسى از پیامبر اسلام(ص) چنین روایت کرده است: هنگامىکه فاطمه داخل بهشت مىشود و آنچه خداوند برایش مهیا کرده مىبیند، این آیه را تلاوت مىکند:
(بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الذى اذهب عناالحزن ان ربنا لغفور شکور الذى احلنا دارالمقامة من فضله لایمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب) (16)
ستایش و سپاس ویژه خدایى است که اندوهمان را زدود. بدرستىکه پروردگار ما آمرزنده و پاداش دهنده است; پروردگارى که در سایه بخشش خود ما را به بهشت و اقامتگاه همیشگىمان فرود آورد. ما در آن جا با رنج و ملالى رو به رو نمىشویم.
نورانى شدن بهشت از نور فاطمه(س)
ابن شهرآشوب مىنویسد: در بسیارى از کتابها، از جمله کشف ثعلبى و فضائل ابوالسعادات، در معناى این آیه (لایرون فیها شمسا و لازمهریرا) (17)
(ونمىبینند در بهشت نه آفتاب و نه سرمایى را.)
آوردهاند که ابن عباس گفت: چنانکه بهشتیان در بهشت هستند، ناگاه نورى مىبینند که باغهاى بهشت را نورانى کرد. اهل بهشت اظهار مىدارند: خدایا! تو در کتابى که بر پیامبرت فرستادى، فرمودى: (لایرون فیها شمسا) (بهشتیان در بهشتخورشیدى نخواهند دید.) ندا مىرسد: این، نور آفتاب و ماه نیست، بلکه على و فاطمه از چیزى تعجب کرده و خندیدند و از نور آن دو، بهشت روشن گردید. (18)
زیارت انبیا از فاطمه در بهشت
آنگاه که همه انبیا و اولیاى خدا وارد بهشتشدند، آهنگ دیدار دختر پیامبر خدا مىکنند. رسول خدا(ص) به فاطمه فرمود: هرگاه اولیاى خدا در بهشت مستقر گردیدند، از آدم گرفته تا سایر انبیا همه به دیدارت مىشتابند. (19)
عنایات خداوند به فاطمه در بهشت
پروردگار منان به فاطمه زهرا(س) در بهشت عنایاتى ویژه خواهد داشت. بخشى از آن عنایات چنین است:
1 - خانههاى بهشتى
پیامبرخدا(ص) فرمود: هنگامىکه مرا به معراج بردند و داخل بهشتشدم، به قصر فاطمه رسیدم; درون آن هفتاد قصر بود که تمام در و دیوار و تاقهایش از دانههاى مروارید سرخ ساخته شده، همه آنها به یک شکل زینت داده شده بود. (20)
2 - همنشینى با پیامبر(ص)
پیامبر اکرم(ص) به على(ع) فرمود:
یاعلى! تو و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من همنشین من هستید. سپس این آیه را تلاوت فرمود: (برادران بر تختهاى بهشتى رو به روى هم مىنشینند.) (21)
3 - درجه وسیله
رسول خدا(ص) فرمود: فىالجنة درجة تدعى الوسیلة فاذا سالتم الله فاسالوا لى الوسیلة قالوا یا رسولالله من یسکن معک فیها؟ قال على و فاطمة و الحسن و الحسین (22)
در بهشت درجهاى به نام «وسیله» است. هرگاه خواستید، هنگام دعا، چیزى برایم بخواهید، مقام وسیله را از خداوند خواستار شوید.
گفتند: یا رسولالله! چه کسانى دراین درجه (مخصوص) با شما همنشین خواهند بود؟
فرمود: على، فاطمه، حسن و حسین.
علامه امینى در منقبتبیست و ششم مىنویسد:
از مناقب حضرت زهرا (ص) همراه بودن او با پدر و همسر و فرندانش در درجة الوسیله است. آنجا پایتخت ظمتحضرت حق تبارک و تعالى است و جز پنج تن علیهم السلام هیچ یک از انبیا و اولیا و مرسلین و صالحان و فرشتگان مقرب کسى بدان راه نمىیابد. (23)
4 - سکونت در حظیرة القدس
سیوطى در مسند مىنویسد:
«ان فاطمة و علیا و الحسن و الحسین فىحظیرة القدس فىقبة بیضاء سقفها عرش الرحمن.» (24)
فاطمه و على و حسن و حسین در جایگاهى بهشتى به نام «حظیرةالقدس» در زیر گنبدى سفید به سرمىبرند که سقف آن عرش پروردگار است.
پیامبرخدا(ص) فرمود: در قیامت، جایگاه من و على و فاطمه و حسن و حسین سرایى زیر عرش پروردگار است. (25)
نویسنده خصایص فاطمه، ضمن بیانى مفصل درباره حظیرةالقدس، مىنویسد: والاترین جایگاهها در هشتحظیرةالقدس است. (26)
5 - بخشیدن چشمه تسنیم به فاطمه(س)
طبرى از همام بنابىعلى چنین نقل مىکند: به کعب الحبر گفتم: نظرت درباره شیعیان علىبنابىطالب چیست؟
گفت: اى همام! من اوصافشان را در کتاب خدا مىیابم. اینان پیروان خدا و پیامبرش و یاران دین او و پیروان ولىاش شمرده مىشوند. اینان بندگان ویژه خدا و برگزیدگان اویند. خدا آنها را براى دینش برگزید و براى بهشتخویش آفرید.
جایگاهشان در فردوس اعلاى بهشت است; در خیمهاى که اتاقهایى از مروارید درخشان دارد، زندگى مىکنند. آنان از مقربین ابرارند و سرانجام از جام «رحیق مختوم» مىنوشند.
رحیق مختوم چشمهاى است که به آن «تسنیم» گفته مىشود و هیچ کس جز آنها از آن چشمه استفاده نخواهدکرد. تسنیم، چشمهاى است که خداوند آن را به فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) و همسر علىابن ابىطالب(ع) بخشید و از پاى ستون خیمه فاطمه جارى مىشود. آب آن چشمه چنان گواراست که به سردى کافور و طعم زنجفیل و عطرمشک شباهت دارد... (27)
پىنوشتها:
1 - بحار الانوار، ج43، ص 225.
2 - فاطمة الزهراء، علامه امینى، ص 74; امالى صدوق، ص16.
3 - بحارالانوار، ج43، ص 225.
4 - امالى صدوق، ص16.
5 - مناقب على بن ابىطالب، ص63.
6 - بحارالانوار، ج43، ص 220.
8 -7 - همان، ص 221.
9 - همان، ص 222.
10 - تفسیر فرات کوفى، ص 114.
11 - بحارالانوار، ج43، ص 15.
12 - تفسیر فرات کوفى، ص 114.
13 - ذخائرالعقبى، ص 48.
14 - کنایه از غذاهایى بسیار خوب است.
15 - بحارالانوار، ج43، ص227.
16 - القطره، ص 192; سوره فاطر، آیه 34.
17 - انسان، آیه13.
18 - مناقب آلابىطالب، ج3، ص329.
19 - بحارالانوار، ج43، ص227.
20 - همان، ص76.
22 - 21 - فاطمة الزهراء، ص99.
23 - همان، ص113.
24 - مسندفاطمه،ص 45; کفایةالطالب، ص 311; بشارةالمصطفى، ص 48.
25 - فاطمه الزهراء، ص 100.
26 - خصایص فاطمه، ص 341.
27 - بشارة المصطفى، ص 50.