آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

س- نقش حزب جمهورى اسلامى و علل خصومت دشمن با آن چه بود و تجارب مثبت و منفى نیروهاى مذهبى در ایجاد یک تشکیلات بزرگ اسلامى را چگونه ارزیابى مى‏کنید؟ ج- در شرایط روزهاى اول بعد از پیروزى انقلاب اسلامى که گروههاى غیر اسلامى و حتى ضد اسلامى داراى تشکیلات بودند و تجربه‏هاى زیادى هم در کار تشکیلاتى داشتند. اعلام موجودیت «حزب جمهورى اسلامى‏» در اسفند 1357 یعنى به فاصله کمتر از یکماه بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، اقدام بسیار مهمى بود. به همین جهت، مردم استقبال زیادى کردند به طورى که مسؤولین حزب نتوانستند روى همه اعضاء، کار تشکیلاتى کنند و البته همین به یک نقطه ضعف بزرگ تبدیل شد. با این حال، اصل وجود یک تشکیلات اسلامى و اینکه این تشکیلات، در برابر چندین تشکیلات غیر اسلامى و ضد اسلامى، اعلام موضع روشن در مسائل مختلف مى‏کرد، در واقع موجب پرشدن خلا شدیدى بود که احساس مى‏شد، مثلا گروههاى چپ وابسته به شوروى سابق در اردیبهشت 1358 سعى کردند به مناسبت روزکارگر (11 اردیبهشت) با راه انداختن تبلیغات و سر و صداى زیاد و شعارهایى به نفع کارگرها، توجه قشر کارگر را به طرف خودشان جلب کنند و این‏طور وانمود کنند که مرام کمونیستى است که مى‏تواند حقوق کارگران را تامین کند. حزب جمهورى اسلامى، سریعا بیانیه داد، اعلام راهپیمایى به مناسبت 11 اردیبهشت، (روز کارگر)، کرد و نظرات اسلام در باره کارگر رااعلام کرد وجلوى فریب گروههاى وابسته را گرفت. در انتخابات و همه پرسى‏ها مثل انتخابات خبرگان قانون اساسى، همه پرسى قانون اساسى وانتخابات مجلس شوراى اسلامى در همان ماه‏ها و سالهاى اول بعد از پیروزى انقلاب، نقش عمده و اصلى را حزب جمهورى اسلامى بر عهده داشت. همین طور تشکیل نهادهاى خدمتگزار مردمى مثل: جهاد سازندگى، کمیته امداد، بنیاد مسکن و... که هرکدام خدمات زیادى به مردم کردند و مقابله با بسیارى از توطئه‏هاى داخلى و خارجى از جمله کارهاى دیگر حزب جمهورى اسلامى بود که از طریق بسیج مردم صورت مى‏گرفت. همین طور تربیت نیروهاى کارآمد براى عهده‏دار شدن مسؤولیت‏هاى مختلف در نظام جمهورى اسلامى که از اقدامات برجسته حزب جمهورى اسلامى بود و هنوز آثارش بعد از 20 سال، نمایان است. همین‏ها که گفتم، کافى بود که دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب اسلامى با حزب جمهورى اسلامى خصومت کنند و همیشه به کارشکنى علیه این تشکیلات بزرگ و مهم اسلامى و انقلابى، مشغول باشند و کار را تا انفجار دفتر مرکزى آن و به شهادت رساندن دبیرکل و عده زیادى از افراد موثر آن بکشانند. البته در همان، ضعف‏هایى هم وجود داشت که عدم امکان سازماندهى همه کسانى که ثبت نام کرده بودند و عدم انسجام فکرى در شوراى مرکزى حزب، از جمله آنها بودند. این ضعف‏ها وقتى بیشتر نمایان شدند که بعضى از مؤسسین حزب به شهادت رسیدند و بعضى دیگر به دلیل اشتغال به کارهاى مهمى مثل: ریاست جمهورى و ریاست مجلس و رسیدن به امور مربوط به جنگ و بسیارى کارهاى دیگر، نتوانستند به حزب برسند و به تدریج‏حزب دچار رکود شد و بالاخره تعطیل شد. این، یک تجربه منفى است که در کنار آن تجربه‏هاى مثبت‏باید در نظر گرفته شود. در مجموع، قطعا کار تشکیلاتى لازم است اما باید با برنامه، نظم و استمرار باشد.
س- از اوضاع فرهنگى و سیاسى سال شصت و تجاربى که نسل جوان نسبت‏به آن نیاز دارد، آنچه لازم مى‏دانید، یادآورى کنید. ج- اگر اوضاع سیاسى سال 1360 را تا حدودى توضیح بدهم و معلوم بشود که کشور در آن مقطع در چه وضعیتى بود، خود به خود، جوانهاى امروز به این نتیجه خواهند رسید که در شرایط فعلى کشور، چقدر باید با هوشیارى کامل و با تحقیق، جستجو، علم و اطلاع، با مسائل برخورد کنند و هرگز قبل از روشن شدن همه زوایاى قضایا، به سراغ قضاوت و نتیجه‏گیرى کردن و موضع گرفتن نروند. اوضاع کشور در سال 1360 بسیار پیچیده بود. چند موضوع مهم وجود داشت که اوضاع را پیچیده کرده بود. اولین مسئله، مشکل جنگ بود که تا آن تاریخ بیش از 9 ماه بود که ایران در شرایط جنگى به سر مى‏برد و در برابر رژیم بعث عراق که این جنگ را به جمهورى اسلامى تحمیل کرده بود. ایستادگى مى‏کرد و البته بزرگتر از جنگ در همان زمان مشکل قرار داشتن بنى‏صدر در مقام فرماندهى کل قوا بود که این سبب شده بود با انیکه جنگ خودش به تنهایى مشکل بود به صورت یک مشکل مضاعف و یک مشکل چندین برابر، دربیاید. در آن شرایط جنگى ما نیازمند چیزهایى بودیم که نه تنها آنها وجود نداشت‏بلکه مشکلات دیگرى هم وجود داشت که در حقیقت آن مشکلات بعد از مشکلات جنگ قرار دارند. دومین مشکل، نفاق در جامعه بود. در جامعه ما در آن زمان با اینکه براى رویاروئى با ارتش متجاوز بعث عراق لازم بود که جامعه ما یکپارچه باشد و مردم ما هماهنگ، همدل و همسو باشند، درست‏برعکس بود، به این معنا که جامعه دچار یک دوگانگى شده بود، دچار نفاق شده بود. توى هر خانه‏اى، توى هر اداره‏اى، در هر محل کارى و هر جایى که انسان نگاه مى‏کرد، اختلاف وجود داشت، یک عده‏اى از بنى‏صدر طرفدارى مى‏کردند. یک عده‏اى از خط مقابل بنى‏صدر که خط حزب الله و خط اصیل انقلاب بود. نفاق از این نظر به وجود آمده بود که بنى‏صدر با قیافه حق به جانب و به عنوان فرزند امام و کسى که مورد تایید امام هست، خودش را در جامعه جا زده بود، خیلى از مردم را فریب داده بود و خیلى هم به همین عنوان که او رئیس جمهور است و مورد تایید امام هست، سوء استفاده‏هایى مى‏کردند و خط مقابل را که در حقیقت «شهداى هفتم تیر» سمبل‏هاى آن خط بودند (و در راس همه آنها، شهید مظلوم آیت الله بهشتى قرار داشت.) مى‏کوبیدند و به این وسیله، جامعه را با نفاق بزرگى روبرو کرده بودند. مسئله سوم آن زمان، مشکل ناهماهنگى مسؤولین مملکتى بود. مسؤولین مملکتى آن هم در یک مملکت انقلابى مثل ایران لازم بود و لازم هست که همیشه هماهنگ کار بکنند تا بتوانند با ضد انقلاب داخلى و خارجى مبارزه کنند. در آن شرایط نه تنها این هماهنگى وجود نداشت، بلکه یک حالت اختلاف شدید میان مسؤولین مملکتى وجود داشت که سبب مى‏شد هم مردم دچار نگرانى بشوند و هم ضد انقلاب چه در داخل و چه در خارج، سوء استفاده کنند. در آن روزها، بنى‏صدر و دار و دسته او که در جاهاى مختلف این مملکت نفوذ کرده بودند، یکطرف قرار داشتند و رئیس دیوانعالى کشور که شهید مظلوم آیت الله بهشتى بود. و به طور کلى مسؤولین قوه قضائیه به اضافه عده زیادى از مجلس و به اضافه نخست وزیر و تعدادى از اعضاى دولت، اینها در طرف دیگر قرار گرفته بودند. با توجه به اینکه بنى‏صدر اولا مقام ریاست جمهورى را در اختیار داشت، ثانیا فرماندهى کل قوا را در اختیار داشت، و ثالثا انسان بى‏تقوایى بود و هرچه به زبانش مى‏آمد، مى‏گفت و ملاحظاتى را اصولا رعایت نمى‏کرد و مصلحت‏اندیشى هم نمى‏کرد، هیچ چیزى جز مصلحت‏خودش را در نظر نمى‏گرفت; توانسته بود یک عده زیادى از مردم را فریب دهد و به همین وسیله، مملکت را بخصوص در آن سطح تصمیم‏گیرى، دچار تفرقه و دچار ضعف کند. اینها، مشکلات آن زمان بود. البته مشکلات دیگرى هم بود ولى اینها، اساسى‏ترین آنها بودند. روشن است که در یک چنین زمانى، در درجه اول مردم باید آگاه بشوند، نفاق از بین برود و مردم متحد بشوند، یکپارچه بشوند، یکدل، یک جهت و یکسو به یک هدف، فکر بکنند. و نیروهایشان را براى یک هدف مصرف بکنند. دوم اینکه مسؤولین همفکرى داشته باشند، با هم متحد باشند. مقامات تصمیم‏گیرى، یکجور تصمیم بگیرند و در کارشکنى در آن سطح از مملکت وجود نداشته باشد. مردم هم از مسؤولین پیروى کنند تا هماهنگ باهم بتوانند اهداف انقلاب را پیش ببرند. اینها چیزهایى بود که در آن زمان ضرورت داشت تا بشود هم مردم و هم دولت دست در دست هم آن مشکل بزرگ را که مشکل جنگ بود. حل کنند. همان‏طورى که مى‏بینیم یک چنین وضعى وقتى بعدا به وجود، آمد مشکل جنگ هم رو به حل شدن رفت. «انفجار حزب‏» سبب شد که قضایا درست‏بر عکس شود. یعنى اگر آمریکا و گروهها در آن زمان هدفشان این بود که مردم در آن حالت ناآگاهى و نفاق باقى بمانند تا آنها بتوانند نیروهاى اصیل انقلاب را کنار بزنند، این انفجار و این شهادتها سبب شد که مردم آگاه بشوند و این اثر اولش بود. اثر دوم این بود که بر اثر آگاهى مردم گروهکها منزوى شدند و باز این، درست عکس آن چیزى بود که آمریکا و گروهکها مى‏خواستند. اثر سوم، یکدست‏شدن مسؤولین درجه اول بود، یعنى مقامات تصمیم‏گیرى آن حالت تفرقه‏اى را که در گذشته داشتند، دیگر نداشتند، دیگر دوئیت وجود نداشت و همین امر، باعث موفقیتهاى زیادى شد که یکى از آنها، پیروزى‏هاى پیاپى در جنگ تحمیلى بود.
س- از آنجا که ماهنامه فرهنگ کوثر ویژه تاریخ و فرهنگ اهل بیت (ع) است، انتظار عمومى و انتظار علاقمندان اهل بیت (ع) را از این گونه نشریات، چه مسائلى مى‏دانید؟ ج- قاعدتا باید صبغه تاریخى و فرهنگى این نشریه، برجسته و غالب باشد و این بسیار مهم است که در مقطع کنونى تاریخ انقلاب اسلامى، نشریات زیادى روى مسائل تاریخى و فرهنگى اسلام بخصوص اهل بیت (ع)، کار بکنند. کم اطلاعى نسل جدید از زوایاى تاریخ اهل بیت (ع) و فرهنگ تشیع که متاسفانه به عنوان یک واقعیت تلخ، اکنون خودش را نمایان کرده ضعف نسل قبل از آنها را در تبیین صحیح و به موقع و پرجاذبه مکتب اهل بیت (ع) نشان مى‏دهد. این، خسران بزرگى است که تا حدود زیادى معلول اشتغال نسل انقلابگر به مسؤولیتهاى بعد از انقلاب است و تا حدودى هم به تلف شدن وقتها در منازعات بى‏حاصل رایج، مربوط مى‏شود. فکر مى‏کنم وجود امکاناتى از قبیل «نشریه کوثر»، مى‏تواند زمینه را براى جبران این کوتاهى‏ها، فراهم کند و لذا عزیزانى که این امکان را به برکت کریمه اهل بیت‏حضرت فاطمه معصومه (س) در اختیار دارند، باید لحظه لحظه این فرصت را غنیمت‏بشمرند و براى ترویج فرهنگ اهل بیت (ع) تلاش بکنند. این کار، از طریق بازگوئى تاریخ اهل بیت (ع) با قالبهاى جذاب، نثر روان، شعر و انواع جاذبه‏هاى هنرى، قابل انجام هست و من امیدوارم که شما عزیزان، توفیق بهره‏بردارى کامل از این فرصت و این امکانات را داشته باشید.
س- روزنامه جمهورى اسلامى در طول این سالها، مواضع ارزشمندى در دفاع از اسلام و انقلاب اسلامى داشته است، راز این توفیق را در چه مى‏دانید و براى همفکرى و پیوند نزدیکتر نشریات مکتبى چه پیشنهادى دارید؟ ج- در این سؤال، در واقع یک اظهار نظر دارید و دو سؤال. از شما به خاطر اظهار نظرى که در باره روزنامه جمهورى اسلامى کرده‏اید، متشکرم. امیدوارم همین طور باشد که شما گفته‏اید و امیدوارم این خدمت ناچیز را خداى متعال از کسانى که در روزنامه جمهورى اسلامى تلاش کرده‏اند و مى‏کنند، قبول کند. اما دو سؤالى که مطرح کرده‏اید، در باره سؤال اول یعنى راز موفقیت روزنامه جمهورى اسلامى، باید عرض کنم که این روزنامه، با نیت‏خالص و پاک، خدمت‏به دین خدا و حمایت از انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، تاسیس شده و تا به امروز، خدا توفیق داده همین نیت در این روزنامه باقى بماند و مانع گرفتار شدن کارکنان و مسؤولان روزنامه در دام هواهاى نفسانى و هوسهاى شیطانى که یکى از آنها، غلطیدن به دام خطبازیها و جناح‏بندى‏هاست. بشود. میدانید که حضرت امام، نهضت‏خودشان را با آیه شریفه (قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنى و فردى) شروع کردند و روى «قیام لله‏» تاکید داشتند و رمز پیروزى ایشان هم، همین بود. اگر روزنامه جمهورى اسلامى تا امروز توفیقى داشته، محصول نیت پاک مؤسسین آن و وفادارى مسؤولین و کارکنان این روزنامه به همین نیت پاک، بوده است. در خصوص همفکرى و پیوند نزدیکتر نشریات مکتبى و متعهد با یکدیگر، اعتقاد بنده این است که این کار، هم لازم است و هم شدنى و البته نتایج درخشانى هم خواهد داشت. بحمد الله در حال حاضر، نیروهاى صاحب فکر و صاحب قلم زیادى در جامعه داریم، چه در حوزه‏هاى علمیه، چه در دانشگاهها و چه در سایر اقشار، که امکان بالقوه بسیار بالایى است. آنچه که مى‏تواند این نیروها را به فعلیت‏برساند و با حد اکثر ظرفیت از آنها بهره‏بردارى کند، یک هماهنگى برنامه‏ریزى شده است. این هماهنگى اگر صورت بگیرد، علاوه بر اینکه این بهره‏بردارى صحیح، تحقق خواهد یافت، از دوباره‏کاریها و پراکنده‏کاریها هم جلوگیرى خواهد شد. به نظر مى‏رسد براى عملى شدن این خواسته، هر کس منتظر دیگرى است. چنین حالتى، همیشه یک آفت است. براى از بین بردن این آفت، یک تشکیلات فرهنگى باید دست‏به کار شود. شما که این فکر را مطرح کرده‏اید، ان شاء الله آن را دنبال هم بکنید، بلکه به نتایج مط‏لوبى منتهى شود.

تبلیغات