راههاى ایجاد محبت اهل بیت علیهم السلام در نوجوانان و جوانان
آرشیو
چکیده
متن
نوع رابطه ما با اهل بیت (علیهم السلام)، برچه مبنایى است و بر چه مبنایى باید باشد؟ آیا مثل رابطه ملت و حاکم است؟ آیا رابطه علمى میان شاگرد و استاد است؟ آیا رابطه «محبت» و «مودت» و پیوند قلبى و درونى است، که هم کارسازتر و هم بادوامتر و ریشهدارتر است؟ قرآن کریم روى این رابطه، تاکید دارد و «مودت اهل بیت» را اجر رسالت پیامبر (ص) معرفى مىکند: (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى) در روایات هم، مودت و ولایت، به عنوان یک «فرض» و ملاک قبول اعمال به حساب آمده است. تولاى شما فرض خدایى است قبول و رد آن مرز جدایى است هر آن کس را که در دین رسول است ولایت، مهر و امضاى قبول است دیانتبىشما کامل نگردد بجز با عشقتان دل، دل نگردد حتى اهل سنت هم طبق احادیثشان این نکته را قبول دارند و در شعر شافعى چنین آمده است: یا اهل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فى القرآن انزله کفاکم من عظیم القدر انکم من لم یصل علیکم لا صلاة له اى خاندان پیامبر خدا! محبتشما فرض و واجب است که در قرآن آن را نازل فرموده است. در عظمت قدر شما همین بس که هرکس (در نماز) بر شما درود و صلوات نفرستد، نمازش صحیح نیست.» هرچه محبت و دلباختگى و ارتباط قلبى بیشتر باشد، تبعیت، همرنگى، همراهى و همدلى هم بیشتر خواهد شد. ایمان عاطفى به رهبرى، حتى در طاعتسیاسى و اجتماعى هم تاثیر مىگذارد و تبعیتى عاشقانه مىشود، نه صرفا تشکیلاتى و رسمى. از این رو، ارتباط شیعه با اهل بیت (علیهم السلام) را علاوه بر جنبههاى اعتقادى برمبناى علمى، احادیث و منابع دینى، باید عاطفى، روحى و احساسى قرار داد و «آگاهى عقلى» را با «عاطفه قلبى» درهم آمیخت و عقل و عشق را با هم پیوند زد. ایجاد محبت و عشق را باید از مراحل ساده، بسیط و عاطفى شروع کرد و در مراحل بعدى با بصیرت و شناختبیشتر، آن را تعمیق داد، تا آنجا که «حب»، جزء سرشت انسان گردد و «محبت اهل بیت»، جزء دین یک مسلمان و شیعه در آید و «هل الدین الا الحب»؟ براى این کار، باید زمینههاى روحى و آمادگیهاى قبلى افراد را در نظر گرفت، و الا محبت اهل بیتبه دلهاى غیر مستعد و غیر آماده نمىچسبد، آنچنان که کاشى به دیوار کاهگلى نمىچسبد. گاهى هم باید موانع را زدود، هم چنانکه در لحیمکارى، ابتدا با سنباده و مواد دیگر، چربیها، آلودگیها و جرمها را از محل مىزدایند، تا لحیم، بچسبد و جوش بخورد.
راههاى ایجاد محبت
1- استفاده از علاقه به محبوبیت.
هر کس دوست دارد مورد علاقه و محبت دیگران باشد و مورد توجه قرار گیرد. در جذب افراد، اظهار علاقه، خیلى مؤثر است. بخصوص آن طرفى که انسان مورد علاقه او باشد اگر شخصیتى معروف، مهم و معتبر باشد، مورد رغبتبیشترى است. تاچه رسد به اینکه آن طرف، خدا، رسول و ائمه (علیهم السلام) باشند. باید چنین القاء کرد که رشته محبت و علقه ولایى با اهل بیت، موجب مىشود انسان محبوب خدا و رسول گردد و چه موهبتى بالاتر از این؟ طرح این مسئله که ائمه، دوستدارانشان را دوست دارند، ایجاد محبت مىکند. روایت در این زمینه، بسیار است. از جمله، این حدیث: کسى به محضر على (ع) رسید و گفت: «السلام علیک یا امیر المؤمنین و رحمة الله و برکاته، کیف اصبحت؟» سلام و رحمت و برکات الهى برتو، اى امیرمومنان، چگونه صبح کردهاى؟ حضرت سربلند کرد و پاسخ سلامش را گفت و فرمود: «اصحبت محبا لمحبینا و مبغضا لمن یبغضنا» صبح کردم، در حالى که دوستدارانمان را دوست دارم و با دشمنان دشمن هستم. طرح مسئله حب متقابل و رضایت طرفینى میان خدا و بنده یا پیامبر و امت، کارساز است. قرآن هم نمونههایى دارد، همچون: «رضى الله عنهم و رضوا عنه»، «فسوف یاتى الله بقوم یحبهم و یحبونه» خدا از آنان راضى است، آنان هم از خدا راضىاند. خداوند کسانى را خواهد آورد که آنان را دوستبدارد و آنان هم دوستدار خدا باشند.
2- بیان فضیلتحب آل پیامبر (ص)
فعال ساختن کانال تبلیغ محبت اهلبیت، در جذب دیگران اثر دارد. گفتن و مطرح کردن مؤثر است. به عنوان یک دستور کار، باید فضیلت، آثار و برکات محبت اهل بیت را به صورت پیوسته طرح کرد. به هر حال در عدهاى اثر مىگذارد و مردم به دنبال یک موج تبلیغاتى در رسانهها یا مراکز فرهنگى، به سمت و سویى گرایش مىیابند. در این باره، احادیث فراوان است. به عنوان نمونه: پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الا و من مات على حب آل محمد مات شهیدا الا و من مات على حب آل محمد مات مغفورا له الا و من مات على حب آل محمد مات تائبا الا و من مات على حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان الا و من مات على حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة الا و من مات على حب آل محمد فتح له فى قبره بابان الى الجنة الا و من مات على حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکة الرحمة...» هرکس با محبت آل محمد از دنیا برود، شهید مرده است، آمرزیده مىشود، با توبه از دنیا رفته است، با ایمان کامل مرده است، فرشته مرگ او را به بهشتبشارت مىدهد. از قبر او دو در گشوده مىشود به روى بهشت، خداوند قبر او را مزار فرشتگان رحمت قرار مىدهد. چنین روایاتى فراوان است. ذکر اینها، دلها را تکان مىدهد و شیفته اهل بیت مىسازد.
3- طرح نیازمندى انسان به این محبت و بهرهمندى از آن
انسان معمولا مجذوب کسى یا جایى مىشود که گره از کار او بگشاید و بهره برساند. در رابطههاى اجتماعى افراد، به وضوح این مساله دیده مىشود. در زندگى ممتد و مستمر ما که تا آخرت ادامه مىیابد، کجاها گیر مىکنیم و نیاز به کمک داریم؟ هنگام مرگ، در برزخ، در رستاخیز، هنگام عبور از صراط و... به کارسازى محبت اهل بیت آگاه مىشویم. در این زمینههم حدیثبسیار است. از جمله این چند حدیث مشهور رسول خدا (ص): «حبى و حب اهل بیتى نافع فى سبعة مواطن اهوالهن عظیمة: عند الوفاة و فى القبر و عند النشور و عند الکتاب و عند الحساب و عند المیزان و عند الصراط»، محبت من و خاندانم در هفت جا، که هول و هراس آنها عظیم است، سود مىبخشد: هنگام مرگ، در قبر، هنگام رستاخیز، هنگام گرفتن نامه اعمال، وقتحساب، کنار میزان و سنجیش اعمال و هنگام عبور از صراط. «سال رجل رسول الله عن الساعة، فقال: ما اعددت لها؟ قال: ما اعددت لها کبیرا الا انى احب الله و رسوله. قال: فانت مع من اجببت (المرء مع من احب). قال انس: فما رایت المسلمین فرحوا بعد الاسلام لشىء اشد من فرحهم بهذا» مردى از رسول خدا (ص) از زمان قیامت پرسید. حضرت فرمود: براى آن چه آماده کردهاى؟ گفت: چیز مهمى آماده نکردهام، جز اینکه خدا و رسولش را دوست دارم. حضرت فرمود: تو با کسى هستى که دوست مىدارى. انسان با محبوب خود خواهد بود. انس گوید: من ندیدم که مسلمانان بعد از اسلام، به چیزى بیش از این مژده رسول خدا خوشحال شده باشند. على (ع): «من احبنا کان معنا یوم القیامة، و لو ان رجلا احب حجرا لحشره الله معه» هر کس ما را دوستبدارد در قیامتبا ما خواهد بود. و اگر کسى سنگى را دوستبدارد، خداوند او را با آن سنگ محشور مىکند. این مژده بزرگى است که علاقهمند به اهل بیتبداند که در آخرت هم با آنان محشور خواهد بود. وقتى محبت تا این اندازه کارساز است، چرا این گنج را نداشته باشیم؟!
4- ارزش جلوه دادن محبت اهل بیت (علیهم السلام)
وقتى کارى مورد تقدیر و تشویق قرار مىگیرد و به عنوان «الگو» مطرح مىشود، در دیگران هم جذبه و کشش ایجاد مىکند. ارزشگذاران جامعه، مسؤولان فرهنگى هنرى، برگزارکنندگان مسابقات و جایزه دهندگان، اینها همه نقش دارند. وقتى کسى به خاطر شعر گفتن یا قصه نوشتن یا کتاب خواندن در مورد ائمه (علیهم السلام) تشویق شود، هم محبت پیدا مىکند و هم به خاطر این پیوند، احساس عزت و سربلندى دارد. چون مىداند که این کیف، چادر، کتاب و جایزه رابه خاطر این موضوع، جایزه گرفته است. وقتى از جوانها مىپرسند: در باره چه چیزى، شعر مىگویید؟ اغلب مىگویند: عشق، بهار، دوستى، زندگى، گل، بلبل و... وقتى پرسیده مىشود: چه کتابهایى مىخوانید؟ مىگویند: رمان، کتابهاى علمى، داستانهاى تخیلى و... گویا سختشان استبگویند: که در باره خدا و نماز و ائمه (علیهم السلام) شعر مىگوییم. یا کتابهاى مربوط به اهل بیت و کتب دینى مىخوانیم. چون از این جهت مورد تشویق قرار نمىگیرند، باید شرایطى پیش آورد که اگر کسى در باره اهلبیت، شعر گفت، شعر حفظ کرد، حدیثحفظ کرد، کتاب خواند، قصه نوشت، فیلم ساخت، تابلوى هنرى کشید، یا حتى نام ائمه را داشتیا نام اهلبیت را روى فرزند خود گذاشت، احساس افتخار و سربلندى کند و این را ارزش احساس کند و ارزش تلقى کند. مهر تو را به عالم امکان نمىدهم این گنج، پربهاست، من ارزان نمىدهم وقتى از رسانهها، تلویزیون، مسابقات و گزارشها «الگو» معرفى مىشود، این، تاثیرگذار است. امام صادق (ع) فرمود: «یا معشر الشیعة!... علموا اولادکم شعر العبدى فانه على دین الله.» اى گروه شیعه! به فرزندانتان شعر «عبدى» را بیاموزید، چرا که او بر آیین خداست. این تشویق امام صادق (ع) که شیعیان شعر «عبدى کوفى» را به بچههایشان یاد بدهند، بزرگترین «تشویق» است و «الگودهى» است. شعر عبدى، از فضلیتهاى اهل بیت، موج مىزد. «سید حمیرى» که از شاعران متعهد شیعه است، مىگفت: هر کس حدیثى بگوید از فضائل على و اهل بیت (علیهم السلام) که من آن را در شعرم نگفتهام، این اسبم را به او مىبخشم. دختر «ابو الاسود دؤلى» وقتى فهمید که خلیفه، عسل را فرستاده تا محبت اهل بیت را از دل آنها بیرون کند، آنچه خورده بود، پس آورد، و نخواستبا عسل، مهر «آل على» را از دستبدهد. معلمان در این مسائل، خیلى مىتوانند خطدهى داشته باشند و به گرایشها و الگوگیریهاى نوجوانان جهتبدهند. حتى اگر یک دختر و پسر غیر متعهد، به خاطر این که اسمشان مهدى یا زینب و فاطمه است، جایزه بگیرند، همین تاثیر ضمنى ایجاد محبت مىکند.
5- تعظیم و تکریم
جوانان، به خاطر حالت الگوگیرى از مربیان، حتى از حالات و رفتار آنها هم سرمشق و نکته مىگیرند. نحوه برخورد مربیان با اهل بیت در حضور فرزندان، و شاگردان و جوانان، به آنان هم یاد مىدهد. نام ائمه (علیهم السلام) را با تکریم و احترام یاد کردن، همراه اسمشان سلام و صلوات فرستادن، به احترام نام امام زمان (عج) برخاستن و دستبر سرنهادن، روز میلاد ائمه را جشن گرفتن و بزرگ داشتن، روز وفاتشان حریم نگهداشتن و حرفهاى خندهدار و برخوردهاى شاد نداشتن و در غم و اندوهشان حالت غم داشتن، تاثیرگذار است زیرا کوچکترها به بزرگترها نگاه مىکنند. این حالت، خصلتشیعه است: «شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا، یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا» شیعیان ما از افزوده سرشت ما خلق شدهاند، با شادى ما شاد مىشوند و با اندوه ما غمگین مىشوند. حتى کیفیت نام بردن و لحنما در این مساله، مؤثر است. یک وقت مىگوییم: امام رضا فرمود. و یک وقت مىگوییم: حضرت امام رضا علیه السلام فرمود. این دو با هم خیلى فرق دارد. اگر هنگام شنیدن نام پیامبر (ص) یا یکى از معصومین (علیهم السلام)، زیر لب صلوات بر آنها بفرستیم، این هم نوعى تکریم است و در دیگران، تاثیرگذار. در سالهاى اخیر نسبتبه برخى از مناسبتها مثلا ایام «فاطیمه» یا «روز زن»، در مورد حضرت فاطمه (س) بیش از گذشته، کار فرهنگى و تبلیغى و گرامیداشت، انجام شده است، یا نسبتبه امام زمان (ع) این است که مىبینیم، به همین تناسب، محبت فاطمه و مهدى (علیهما السلام) و گرایش به این دو، نسبتبه گذشته بیشتر شده است، بخصوص در میان جوانان. طبعا زبان و بیان خاص مربوط به نوجوانان و جوانان، چه در سخن و چه در نوشتهها باید مراعات شود و افق فکر و سطح کودکان در نظر گرفته شود، چه در برنامههاى رادیویى و تلویزیونى، چه در صبحگاهها و مراسم جشن و عزا در خانهها، مدارس، مساجد و هیئتها.
6- ذکر فضایل اهل بیت و فرهنگ آنان
مردم، آرمانگرا و قهرمان دوستند. اگرشخصیت، فضلیت، فکر و فرهنگ امامان اهل بیت (علیهم السلام) را بشناسند به آنان علاقه پیدا مىکنند و این علاقه به تبعیت و همسویى مىکشد. امام رضا (ع) در حدیثى فرموده است: «ان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا» «مردم اگر خوبیهاى حرفها و تعالیم ما را بشناسند، از ما پیروى مىکنند.» اینکه چگونه مردم، جوانان و بشریت را با فرهنگ اهل بیتباید آشنا کرد، نکته ظریفى است و باید از تکنیک «هنر» استفاده کرد و در عرضه محتواى کلامى و حیاتى ائمه (علیهم السلام) به نسل امروز، کار رسانهها در این جهت، مهم است و متاسفانه ضعیفیم. فضایل در دو محور است 1- جهات آرمانى، خلقت، طینت و... 2- جهات عملى و قابل اسوهگیرى و تبعیت عینى و ملموس از رفتار اهل بیت. طرح هر دو جهت، عامل ایجاد علاقه است، ولى محور دوم موثرتر است که در عین بیان عظمتهاى فوق تصور، امکان راه یافتن به حریم کمال آنان هم باشد. نوشتن و سرودن در باره فضایل و خوبیهاى ائمه و ترویج آنها میان نسل نو، محبت مىآورد.
7- گره زدن خوشیهاى زندگى به حیات ائمه
با استفاده از قضیه شرطیه (قضیه پاولوف) به نحوى عمل کنیم که با دیدن چیزى و خاطرهاى، پیوند با اهل بیت مطرح شود، جشن گرفتن و شیرینى و عیدى دادنها، و جشن تکلیف گرفتن و اعطاى مدال و اهداى جوایز و تشویقها اگر در روز تولد فلان معصوم (ع) باشد، خواه ناخواه تاثیر غیر مستقیم دارد. گره خوردن یک خاطره خوش با اهل بیت. شبهاى تولد یا روزهاى میلاد ائمه، در خانهها و مدرسههاى ما باید یک حادثه خوب یا خاطره خوش پیش آوریم. مثلا با یک جعبه شیرینى به خانه رفتن، یا شب تولد امام هادى (ع) با یک جعبه شیرینى در دفتر مدرسه گذاشتن به همین مناسبتها، که سبب مىشود از یاد نرود.
8- معرفى کتاب و نگارش مقاله و شعر
این، نوعى کار فرهنگى است که با شناختن و شناساندن کتابهاى خوب، جذاب و سازنده در مورد اهلبیت، از علاقه به مطالعه بچهها استفاده کنیم. کتابى که به مسابقه مىگذاریم یا براى تلخیص پیشنهاد مىکنیم یا موضوعى که براى مقالهنویسى، شعر و قصه، حتى عکس و نقاشى مىدهیم، اگر سوژههاى اهل بیتى داشته باشد، مفید است. یا کشاندن روزنامه دیوارى به این سمت. یا در خواستخاطرهنویسى از زیارت، عاشورا، نیمه شعبان، شب قدر، مجالس سوگوارى و امثال اینها.
9- تشکلهاى هیئتى
برنامههاى خودجوش نوجوانان که کار گروهى انجام دهند، مثل فعالیتهایى که در نیمه شعبان و برگزارى جشن دارند، یا تشکیل هیئت و راه انداختن دسته عزادارى یا آراستن مسجد، حسینیه و تکیه و برنامههاى ایستگاههاى صلواتى آب، شربت، اطعام، احسان و... همه گرهزننده قلب نوجوانان با تشکیلات اهل بیت است. بچهها زمینههاى روحى دارند. اینها را باید به کار گرفت، در محلههاى مختلف از خود آنان «هیئت» درست کرد و خودشان مسؤولیتبه عهده بگیرند تا فعال شوند. ایام محرم یکى از مناسبترین فرصتهاى ایجاد اینگونه تشکلهاى هیئتى از دانش آموزان بخصوص در مقطع راهنمایى و اوائل دبیرستان است. در عاشورا و نیمه شعبان، به خاطر شور عمومى مردم، بچهها جذب اینگونه مراسم مىشوند. براى استفاده از این حس خود جوش بچهها و جهت دادن آن براى ایام دیگر باید سرمایهگذارى کرد. وقتى بچهها براى خودشان در ارتباط با ائمه، صاحب علم، پرچم، دسته و هیئت مىشوند، احساس تشخص مىکنند.
10- ایجاد فضاى روحى و معنوى
پدید آوردن صحنهها و فضاهایى که بچهها در شرایط خاصى قرار بگیرند و به تدریجحس درونى آنان بیدار شود و جذب گردند. چه بسا اگر کودکان را به حال خود رها کنیم، به این سمت و جهت، کشیده نشوند و به دعا و توسل نیایند. ولى اگر ترتیبى دهیم که در این فضا قرار گیرند، جذب مىشوند. مثلا اردوها و دیدارهاى از حرمها، زیارتگاهها، مجالس دینى، دعا، توسل و عزادارى، محکم کننده این رشته و رابطه است. این همه اردوهاى سیاحتى و زیارتى تشکیل مىشود و دانشآموزان مثلا به قم، شیراز، مشهد، جمکران و امثال آنها مىروند، تنها تماشاى ساختمان، در، دیوار و گنبد نباشد، همراه این دیدارها، تغذیه فکرى و روحى شوند و مطلب یاد بگیرند و الگو بگیرند و عشقها و علاقههایشان را به این خاندان، پیوند بزنند. دیدار با شخصیتهایى که تاثیرگذارند در صورت امکان حتما در برنامه این سفرها و اردوها قرار بگیرند. شرکت در مجالس با حال، همین طور است.
یک هشدار
با همه اهمیتى که براى محبت اهل بیت و ایجاد آن در دل بچهها قائلیم، باید از یکسونگرى هم پرهیز داشت و پرهیزشان داد. یعنى آمیختن «محبت» به «عمل»، کار اصلى ماست تا صرف محبت و عشق به اهل بیت (منهاى عمل، تقوا و تبعیت) غرور براى محبان نیاورد. امام صادق (ع) فرموده است: تعصى الاله و انت تظهر حبه هذا محال فى الفعال بدیع لو کان حبک صادقا لاطعته ان المحب لمن یحب مطیع خدا را نافرمانى مىکنى، در حالى که اظهار عشق و محبت نسبتبه خداوند دارى، این محال است و در کارها چیز شگفتى است. اگر محبت تو صادقانه بود، از او اطاعت مىکردى، چرا که دوستدار، نسبتبه کسى که دوستش مىدارد، مطیع و فرمانبردار است. اظهار دوستى با خدا باید همراه با تبعیت و اطاعتباشد نه معصیت، چون حب صادقانه به اطاعت محبانه منجر مىشود. ادعاى دوستى با اهلبیت ولى اهل گناه و آلودگى بودن، نوعى تناقض است. باید تفهیم کرد که هرچند دین، «دین حب و محبت» است ولى محبتى، صادقانه است که به همرنگى و هماهنگى کشیده شود. هم چنانکه دو نفر وقتى به هم محبت دارند، به خاطر همین محبت، مىکوشند مثل هم باشند و از رنجاندن و مخالفت دیگرى، پرهیز کنند. حدیثى از امام رضا (ع) گویاى همین نکته است که نباید به اتکاى دوستى اهلبیت، «عمل صالح» را رها کرد و گفت که: «على داریم: چه غم داریم؟» و امثال اینها: «لا تدعوا العمل الصالح و الاجتهاد فى العبادة اتکالا على حب آل محمد و لا تدعوا حب آل محمد و التسلیم لامرهم اتکالا على العبادة، فانه لا یقبل احدهما دون الآخر.» «نه عمل صالح و تلاشى در عبادت را به اتکاى محبت اهل بیت، رها کنید و نه محبت و دوستى اهل بیت و تسلیم آنان بودن را به اتکاى عبادت، چرا که هیچ کدام بدون دیگرى پذیرفته نیست.» آرى... آمیختن «محبت اهل بیت» به «عمل صالح و بندگى».
راههاى ایجاد محبت
1- استفاده از علاقه به محبوبیت.
هر کس دوست دارد مورد علاقه و محبت دیگران باشد و مورد توجه قرار گیرد. در جذب افراد، اظهار علاقه، خیلى مؤثر است. بخصوص آن طرفى که انسان مورد علاقه او باشد اگر شخصیتى معروف، مهم و معتبر باشد، مورد رغبتبیشترى است. تاچه رسد به اینکه آن طرف، خدا، رسول و ائمه (علیهم السلام) باشند. باید چنین القاء کرد که رشته محبت و علقه ولایى با اهل بیت، موجب مىشود انسان محبوب خدا و رسول گردد و چه موهبتى بالاتر از این؟ طرح این مسئله که ائمه، دوستدارانشان را دوست دارند، ایجاد محبت مىکند. روایت در این زمینه، بسیار است. از جمله، این حدیث: کسى به محضر على (ع) رسید و گفت: «السلام علیک یا امیر المؤمنین و رحمة الله و برکاته، کیف اصبحت؟» سلام و رحمت و برکات الهى برتو، اى امیرمومنان، چگونه صبح کردهاى؟ حضرت سربلند کرد و پاسخ سلامش را گفت و فرمود: «اصحبت محبا لمحبینا و مبغضا لمن یبغضنا» صبح کردم، در حالى که دوستدارانمان را دوست دارم و با دشمنان دشمن هستم. طرح مسئله حب متقابل و رضایت طرفینى میان خدا و بنده یا پیامبر و امت، کارساز است. قرآن هم نمونههایى دارد، همچون: «رضى الله عنهم و رضوا عنه»، «فسوف یاتى الله بقوم یحبهم و یحبونه» خدا از آنان راضى است، آنان هم از خدا راضىاند. خداوند کسانى را خواهد آورد که آنان را دوستبدارد و آنان هم دوستدار خدا باشند.
2- بیان فضیلتحب آل پیامبر (ص)
فعال ساختن کانال تبلیغ محبت اهلبیت، در جذب دیگران اثر دارد. گفتن و مطرح کردن مؤثر است. به عنوان یک دستور کار، باید فضیلت، آثار و برکات محبت اهل بیت را به صورت پیوسته طرح کرد. به هر حال در عدهاى اثر مىگذارد و مردم به دنبال یک موج تبلیغاتى در رسانهها یا مراکز فرهنگى، به سمت و سویى گرایش مىیابند. در این باره، احادیث فراوان است. به عنوان نمونه: پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الا و من مات على حب آل محمد مات شهیدا الا و من مات على حب آل محمد مات مغفورا له الا و من مات على حب آل محمد مات تائبا الا و من مات على حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان الا و من مات على حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة الا و من مات على حب آل محمد فتح له فى قبره بابان الى الجنة الا و من مات على حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکة الرحمة...» هرکس با محبت آل محمد از دنیا برود، شهید مرده است، آمرزیده مىشود، با توبه از دنیا رفته است، با ایمان کامل مرده است، فرشته مرگ او را به بهشتبشارت مىدهد. از قبر او دو در گشوده مىشود به روى بهشت، خداوند قبر او را مزار فرشتگان رحمت قرار مىدهد. چنین روایاتى فراوان است. ذکر اینها، دلها را تکان مىدهد و شیفته اهل بیت مىسازد.
3- طرح نیازمندى انسان به این محبت و بهرهمندى از آن
انسان معمولا مجذوب کسى یا جایى مىشود که گره از کار او بگشاید و بهره برساند. در رابطههاى اجتماعى افراد، به وضوح این مساله دیده مىشود. در زندگى ممتد و مستمر ما که تا آخرت ادامه مىیابد، کجاها گیر مىکنیم و نیاز به کمک داریم؟ هنگام مرگ، در برزخ، در رستاخیز، هنگام عبور از صراط و... به کارسازى محبت اهل بیت آگاه مىشویم. در این زمینههم حدیثبسیار است. از جمله این چند حدیث مشهور رسول خدا (ص): «حبى و حب اهل بیتى نافع فى سبعة مواطن اهوالهن عظیمة: عند الوفاة و فى القبر و عند النشور و عند الکتاب و عند الحساب و عند المیزان و عند الصراط»، محبت من و خاندانم در هفت جا، که هول و هراس آنها عظیم است، سود مىبخشد: هنگام مرگ، در قبر، هنگام رستاخیز، هنگام گرفتن نامه اعمال، وقتحساب، کنار میزان و سنجیش اعمال و هنگام عبور از صراط. «سال رجل رسول الله عن الساعة، فقال: ما اعددت لها؟ قال: ما اعددت لها کبیرا الا انى احب الله و رسوله. قال: فانت مع من اجببت (المرء مع من احب). قال انس: فما رایت المسلمین فرحوا بعد الاسلام لشىء اشد من فرحهم بهذا» مردى از رسول خدا (ص) از زمان قیامت پرسید. حضرت فرمود: براى آن چه آماده کردهاى؟ گفت: چیز مهمى آماده نکردهام، جز اینکه خدا و رسولش را دوست دارم. حضرت فرمود: تو با کسى هستى که دوست مىدارى. انسان با محبوب خود خواهد بود. انس گوید: من ندیدم که مسلمانان بعد از اسلام، به چیزى بیش از این مژده رسول خدا خوشحال شده باشند. على (ع): «من احبنا کان معنا یوم القیامة، و لو ان رجلا احب حجرا لحشره الله معه» هر کس ما را دوستبدارد در قیامتبا ما خواهد بود. و اگر کسى سنگى را دوستبدارد، خداوند او را با آن سنگ محشور مىکند. این مژده بزرگى است که علاقهمند به اهل بیتبداند که در آخرت هم با آنان محشور خواهد بود. وقتى محبت تا این اندازه کارساز است، چرا این گنج را نداشته باشیم؟!
4- ارزش جلوه دادن محبت اهل بیت (علیهم السلام)
وقتى کارى مورد تقدیر و تشویق قرار مىگیرد و به عنوان «الگو» مطرح مىشود، در دیگران هم جذبه و کشش ایجاد مىکند. ارزشگذاران جامعه، مسؤولان فرهنگى هنرى، برگزارکنندگان مسابقات و جایزه دهندگان، اینها همه نقش دارند. وقتى کسى به خاطر شعر گفتن یا قصه نوشتن یا کتاب خواندن در مورد ائمه (علیهم السلام) تشویق شود، هم محبت پیدا مىکند و هم به خاطر این پیوند، احساس عزت و سربلندى دارد. چون مىداند که این کیف، چادر، کتاب و جایزه رابه خاطر این موضوع، جایزه گرفته است. وقتى از جوانها مىپرسند: در باره چه چیزى، شعر مىگویید؟ اغلب مىگویند: عشق، بهار، دوستى، زندگى، گل، بلبل و... وقتى پرسیده مىشود: چه کتابهایى مىخوانید؟ مىگویند: رمان، کتابهاى علمى، داستانهاى تخیلى و... گویا سختشان استبگویند: که در باره خدا و نماز و ائمه (علیهم السلام) شعر مىگوییم. یا کتابهاى مربوط به اهل بیت و کتب دینى مىخوانیم. چون از این جهت مورد تشویق قرار نمىگیرند، باید شرایطى پیش آورد که اگر کسى در باره اهلبیت، شعر گفت، شعر حفظ کرد، حدیثحفظ کرد، کتاب خواند، قصه نوشت، فیلم ساخت، تابلوى هنرى کشید، یا حتى نام ائمه را داشتیا نام اهلبیت را روى فرزند خود گذاشت، احساس افتخار و سربلندى کند و این را ارزش احساس کند و ارزش تلقى کند. مهر تو را به عالم امکان نمىدهم این گنج، پربهاست، من ارزان نمىدهم وقتى از رسانهها، تلویزیون، مسابقات و گزارشها «الگو» معرفى مىشود، این، تاثیرگذار است. امام صادق (ع) فرمود: «یا معشر الشیعة!... علموا اولادکم شعر العبدى فانه على دین الله.» اى گروه شیعه! به فرزندانتان شعر «عبدى» را بیاموزید، چرا که او بر آیین خداست. این تشویق امام صادق (ع) که شیعیان شعر «عبدى کوفى» را به بچههایشان یاد بدهند، بزرگترین «تشویق» است و «الگودهى» است. شعر عبدى، از فضلیتهاى اهل بیت، موج مىزد. «سید حمیرى» که از شاعران متعهد شیعه است، مىگفت: هر کس حدیثى بگوید از فضائل على و اهل بیت (علیهم السلام) که من آن را در شعرم نگفتهام، این اسبم را به او مىبخشم. دختر «ابو الاسود دؤلى» وقتى فهمید که خلیفه، عسل را فرستاده تا محبت اهل بیت را از دل آنها بیرون کند، آنچه خورده بود، پس آورد، و نخواستبا عسل، مهر «آل على» را از دستبدهد. معلمان در این مسائل، خیلى مىتوانند خطدهى داشته باشند و به گرایشها و الگوگیریهاى نوجوانان جهتبدهند. حتى اگر یک دختر و پسر غیر متعهد، به خاطر این که اسمشان مهدى یا زینب و فاطمه است، جایزه بگیرند، همین تاثیر ضمنى ایجاد محبت مىکند.
5- تعظیم و تکریم
جوانان، به خاطر حالت الگوگیرى از مربیان، حتى از حالات و رفتار آنها هم سرمشق و نکته مىگیرند. نحوه برخورد مربیان با اهل بیت در حضور فرزندان، و شاگردان و جوانان، به آنان هم یاد مىدهد. نام ائمه (علیهم السلام) را با تکریم و احترام یاد کردن، همراه اسمشان سلام و صلوات فرستادن، به احترام نام امام زمان (عج) برخاستن و دستبر سرنهادن، روز میلاد ائمه را جشن گرفتن و بزرگ داشتن، روز وفاتشان حریم نگهداشتن و حرفهاى خندهدار و برخوردهاى شاد نداشتن و در غم و اندوهشان حالت غم داشتن، تاثیرگذار است زیرا کوچکترها به بزرگترها نگاه مىکنند. این حالت، خصلتشیعه است: «شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا، یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا» شیعیان ما از افزوده سرشت ما خلق شدهاند، با شادى ما شاد مىشوند و با اندوه ما غمگین مىشوند. حتى کیفیت نام بردن و لحنما در این مساله، مؤثر است. یک وقت مىگوییم: امام رضا فرمود. و یک وقت مىگوییم: حضرت امام رضا علیه السلام فرمود. این دو با هم خیلى فرق دارد. اگر هنگام شنیدن نام پیامبر (ص) یا یکى از معصومین (علیهم السلام)، زیر لب صلوات بر آنها بفرستیم، این هم نوعى تکریم است و در دیگران، تاثیرگذار. در سالهاى اخیر نسبتبه برخى از مناسبتها مثلا ایام «فاطیمه» یا «روز زن»، در مورد حضرت فاطمه (س) بیش از گذشته، کار فرهنگى و تبلیغى و گرامیداشت، انجام شده است، یا نسبتبه امام زمان (ع) این است که مىبینیم، به همین تناسب، محبت فاطمه و مهدى (علیهما السلام) و گرایش به این دو، نسبتبه گذشته بیشتر شده است، بخصوص در میان جوانان. طبعا زبان و بیان خاص مربوط به نوجوانان و جوانان، چه در سخن و چه در نوشتهها باید مراعات شود و افق فکر و سطح کودکان در نظر گرفته شود، چه در برنامههاى رادیویى و تلویزیونى، چه در صبحگاهها و مراسم جشن و عزا در خانهها، مدارس، مساجد و هیئتها.
6- ذکر فضایل اهل بیت و فرهنگ آنان
مردم، آرمانگرا و قهرمان دوستند. اگرشخصیت، فضلیت، فکر و فرهنگ امامان اهل بیت (علیهم السلام) را بشناسند به آنان علاقه پیدا مىکنند و این علاقه به تبعیت و همسویى مىکشد. امام رضا (ع) در حدیثى فرموده است: «ان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا» «مردم اگر خوبیهاى حرفها و تعالیم ما را بشناسند، از ما پیروى مىکنند.» اینکه چگونه مردم، جوانان و بشریت را با فرهنگ اهل بیتباید آشنا کرد، نکته ظریفى است و باید از تکنیک «هنر» استفاده کرد و در عرضه محتواى کلامى و حیاتى ائمه (علیهم السلام) به نسل امروز، کار رسانهها در این جهت، مهم است و متاسفانه ضعیفیم. فضایل در دو محور است 1- جهات آرمانى، خلقت، طینت و... 2- جهات عملى و قابل اسوهگیرى و تبعیت عینى و ملموس از رفتار اهل بیت. طرح هر دو جهت، عامل ایجاد علاقه است، ولى محور دوم موثرتر است که در عین بیان عظمتهاى فوق تصور، امکان راه یافتن به حریم کمال آنان هم باشد. نوشتن و سرودن در باره فضایل و خوبیهاى ائمه و ترویج آنها میان نسل نو، محبت مىآورد.
7- گره زدن خوشیهاى زندگى به حیات ائمه
با استفاده از قضیه شرطیه (قضیه پاولوف) به نحوى عمل کنیم که با دیدن چیزى و خاطرهاى، پیوند با اهل بیت مطرح شود، جشن گرفتن و شیرینى و عیدى دادنها، و جشن تکلیف گرفتن و اعطاى مدال و اهداى جوایز و تشویقها اگر در روز تولد فلان معصوم (ع) باشد، خواه ناخواه تاثیر غیر مستقیم دارد. گره خوردن یک خاطره خوش با اهل بیت. شبهاى تولد یا روزهاى میلاد ائمه، در خانهها و مدرسههاى ما باید یک حادثه خوب یا خاطره خوش پیش آوریم. مثلا با یک جعبه شیرینى به خانه رفتن، یا شب تولد امام هادى (ع) با یک جعبه شیرینى در دفتر مدرسه گذاشتن به همین مناسبتها، که سبب مىشود از یاد نرود.
8- معرفى کتاب و نگارش مقاله و شعر
این، نوعى کار فرهنگى است که با شناختن و شناساندن کتابهاى خوب، جذاب و سازنده در مورد اهلبیت، از علاقه به مطالعه بچهها استفاده کنیم. کتابى که به مسابقه مىگذاریم یا براى تلخیص پیشنهاد مىکنیم یا موضوعى که براى مقالهنویسى، شعر و قصه، حتى عکس و نقاشى مىدهیم، اگر سوژههاى اهل بیتى داشته باشد، مفید است. یا کشاندن روزنامه دیوارى به این سمت. یا در خواستخاطرهنویسى از زیارت، عاشورا، نیمه شعبان، شب قدر، مجالس سوگوارى و امثال اینها.
9- تشکلهاى هیئتى
برنامههاى خودجوش نوجوانان که کار گروهى انجام دهند، مثل فعالیتهایى که در نیمه شعبان و برگزارى جشن دارند، یا تشکیل هیئت و راه انداختن دسته عزادارى یا آراستن مسجد، حسینیه و تکیه و برنامههاى ایستگاههاى صلواتى آب، شربت، اطعام، احسان و... همه گرهزننده قلب نوجوانان با تشکیلات اهل بیت است. بچهها زمینههاى روحى دارند. اینها را باید به کار گرفت، در محلههاى مختلف از خود آنان «هیئت» درست کرد و خودشان مسؤولیتبه عهده بگیرند تا فعال شوند. ایام محرم یکى از مناسبترین فرصتهاى ایجاد اینگونه تشکلهاى هیئتى از دانش آموزان بخصوص در مقطع راهنمایى و اوائل دبیرستان است. در عاشورا و نیمه شعبان، به خاطر شور عمومى مردم، بچهها جذب اینگونه مراسم مىشوند. براى استفاده از این حس خود جوش بچهها و جهت دادن آن براى ایام دیگر باید سرمایهگذارى کرد. وقتى بچهها براى خودشان در ارتباط با ائمه، صاحب علم، پرچم، دسته و هیئت مىشوند، احساس تشخص مىکنند.
10- ایجاد فضاى روحى و معنوى
پدید آوردن صحنهها و فضاهایى که بچهها در شرایط خاصى قرار بگیرند و به تدریجحس درونى آنان بیدار شود و جذب گردند. چه بسا اگر کودکان را به حال خود رها کنیم، به این سمت و جهت، کشیده نشوند و به دعا و توسل نیایند. ولى اگر ترتیبى دهیم که در این فضا قرار گیرند، جذب مىشوند. مثلا اردوها و دیدارهاى از حرمها، زیارتگاهها، مجالس دینى، دعا، توسل و عزادارى، محکم کننده این رشته و رابطه است. این همه اردوهاى سیاحتى و زیارتى تشکیل مىشود و دانشآموزان مثلا به قم، شیراز، مشهد، جمکران و امثال آنها مىروند، تنها تماشاى ساختمان، در، دیوار و گنبد نباشد، همراه این دیدارها، تغذیه فکرى و روحى شوند و مطلب یاد بگیرند و الگو بگیرند و عشقها و علاقههایشان را به این خاندان، پیوند بزنند. دیدار با شخصیتهایى که تاثیرگذارند در صورت امکان حتما در برنامه این سفرها و اردوها قرار بگیرند. شرکت در مجالس با حال، همین طور است.
یک هشدار
با همه اهمیتى که براى محبت اهل بیت و ایجاد آن در دل بچهها قائلیم، باید از یکسونگرى هم پرهیز داشت و پرهیزشان داد. یعنى آمیختن «محبت» به «عمل»، کار اصلى ماست تا صرف محبت و عشق به اهل بیت (منهاى عمل، تقوا و تبعیت) غرور براى محبان نیاورد. امام صادق (ع) فرموده است: تعصى الاله و انت تظهر حبه هذا محال فى الفعال بدیع لو کان حبک صادقا لاطعته ان المحب لمن یحب مطیع خدا را نافرمانى مىکنى، در حالى که اظهار عشق و محبت نسبتبه خداوند دارى، این محال است و در کارها چیز شگفتى است. اگر محبت تو صادقانه بود، از او اطاعت مىکردى، چرا که دوستدار، نسبتبه کسى که دوستش مىدارد، مطیع و فرمانبردار است. اظهار دوستى با خدا باید همراه با تبعیت و اطاعتباشد نه معصیت، چون حب صادقانه به اطاعت محبانه منجر مىشود. ادعاى دوستى با اهلبیت ولى اهل گناه و آلودگى بودن، نوعى تناقض است. باید تفهیم کرد که هرچند دین، «دین حب و محبت» است ولى محبتى، صادقانه است که به همرنگى و هماهنگى کشیده شود. هم چنانکه دو نفر وقتى به هم محبت دارند، به خاطر همین محبت، مىکوشند مثل هم باشند و از رنجاندن و مخالفت دیگرى، پرهیز کنند. حدیثى از امام رضا (ع) گویاى همین نکته است که نباید به اتکاى دوستى اهلبیت، «عمل صالح» را رها کرد و گفت که: «على داریم: چه غم داریم؟» و امثال اینها: «لا تدعوا العمل الصالح و الاجتهاد فى العبادة اتکالا على حب آل محمد و لا تدعوا حب آل محمد و التسلیم لامرهم اتکالا على العبادة، فانه لا یقبل احدهما دون الآخر.» «نه عمل صالح و تلاشى در عبادت را به اتکاى محبت اهل بیت، رها کنید و نه محبت و دوستى اهل بیت و تسلیم آنان بودن را به اتکاى عبادت، چرا که هیچ کدام بدون دیگرى پذیرفته نیست.» آرى... آمیختن «محبت اهل بیت» به «عمل صالح و بندگى».