گزارش عتبات عالیات (7)
آرشیو
چکیده
متن
«همسفر آفتاب»
خستگان سفر، که ساعاتى چند در تب و تاب حرم مطهر امام موسى بن جعفر و امام جواد (علیهما السلام) بودند و شب را تا نیمه نخفتهاند، سحرگاهان تمام خستگىها را از یاد بردهاند. بىخبر از خستگى و بىقرار از امید وصل ساعتى به اذان صبح مانده در سرسراى هتل جمع مىشوند تا به دیدار آفتاب برویم. مسیر بغداد تا کاظمین، که در ساعات اولیه شب بسیار شلوغ بود و مدت زیادى طول کشید، اکنون بسیار خلوت است و ما ظرف دقایقى چند به حرم مطهر مىرسیم. قبل از اذان، فرصتى هست تا هر کس به خلوت خویش برود و با خداى خود باشد. با شروع اذان همه گرد مىآیند و نماز را به جماعت اقامه مىکنیم. پس از اقامه نماز، زیارت خواندن را شروع مىکنیم و آن را با ذکر مصیبتى به پایان مىبریم. امروز نیز ناچاریم زیارت را کوتاه کنیم; زیرا سفر به سامرا در پیش است و هر چه دیرتر حرکت کنیم فرصت زیارت سامرا کوتاهتر خواهد بود معرفى حرم را به فرصتى دیگر وا مىنهیم و از زائران تقاضا مىکنم با خواندن نماز زیارت زودتر در ایوان حرم مطهر گردآیند که فرصت کم است و اعمال بسیار. برخى از منابع تاریخى کاظمین را مقابر قریش یا مقبره قریش خواندهاند. گویند چون منصور خلیفه عباسى شهر دار السلام را در محل کنونى بغداد بنا کرد، پسرش جعفر از دنیا رفت. پس گورستان مهمى ویژه قریشیان ساخت. اولین کسى که در آن گورستان در سال 150 هجرى قمرى دفن شد جعفر، فرزند منصور خلیفه عباسى بود. البته بعدها غیر قریشیان نیز در آن محل دفن شدند. اکنون از این گورستان اثرى باقى نمانده است و قبر همه برجستگان دینى زیر غبار سنگین گذشت زمان جاى دارد. آنچه امروز بر فراز تاریخ سر فراز و سربلند باقى مانده است، مزار متبرک امام مظلوم و شهید حضرت موسى بن جعفر (ع) و فرزند بزرگوارش امام جواد (ع) است. خطیب بغدادى، که از عالمان بسیار متعصب عامه است، هنگام معرفى مقابر قریش مىنویسد: در آنجا قبر موسى بن جعفر و گروهى از بزرگان است. یکى از دانشمندان به نام ابا على الخلال به من گفت: هرگز مشکلى برایم رخ نداد مگر آن که به زیارت قبر موسى بن جعفر (ع) شتافتم; و به او توسل جستم; خداوند مشکلم را برطرف فرمود و آنچه دوست داشتم برایم میسر ساخت. حرم مطهر کاظمین داراى سابقهاى طولانى است; ولى بناى با عظمت کنونى ظاهرا از آثار شاه اسماعیل صفوى است و در سال 914 هجرى قمرى تاسیس گردید. طلاکارى گنبد در سال 926 تکمیل شد و دیوارها با کاشیهایى که بعضا نام شاه اسماعیل را بر خود داشت، زینتیافت. با مرگ شاه اسماعیل در سال 930، بخشى از ساختمان حرم نا تمام ماند. در سالهاى 1298 فرهاد میرزاى قاجار با زحمات زیاد و کاشیکاریهاى فراوان بناى حرم را تکمیل کرد. قبل از حکومت آل بویه، زائران حرم کاظمین با ترس به زیارت مشرف مىشدند; زیرا مخالفان هماره در صدد خاموش ساختن این نور و ستم روا داشتن بر دوستان اهل بیت (ع) بودند; اما معز الدوله سه گروه از نظامیان خود را مامور حفاظت از زائران کاظمین کرد. و گروهى را نیز مامور رسیدگى به امور حرم ساخت. او خود همراه وزیرانش غروب هر پنجشنبه به زیارت مشرف مىشد و شب جمعه در کاظمین به سر مىبرد. این اقدامات امنیتى سبب شد جمعیتبسیارى به زیارت کاظمین روى آورند. قبلا در صحن کاظمین گنبدى بر فراز قبر دو تن از فرزندان موسى بن جعفر (ع) به نامهاى ابراهیم و جعفر گنبدى قرار داشت که اکنون اثرى از آن گنبد و قبور بر جاى نمانده است. ساختمان کنونى حرم دو گنبد زرین دارد. و این تنها حرمى است که بر فراز آن دو گنبد زرین در کنارهم ساخته شده است. چهار گلدسته طلایى اطراف این دو گنبد را احاطه کرده است. در زیر این دو گنبد ضریحى نقرهاى و بسیار بزرگ وجود دارد که قبر مطهر موسى بن جعفر و حضرت جواد (علیهما السلام) را در آغوش گرفته است. در درون ضریح، دو صندوق خاتم کارى شده قرار دارد. اولین صندوق از طرف قبله روى قبر امام کاظم (ع) و دومین آن روى قبر امام جواد (ع) قرار دارد. آرامگاه شیخ مفید، نخستین مرجع تقلید زمان غیبت کبرى، و نیز قبر خواجه نصیر الدین طوسى در حرم مطهر قرار دارد. در بیرون حرم مطهر و در چند صدمترى آن، بقعه و بارگاهى است که دو دانشمند بزرگ شیعه سید مرتضى و برادرش سید رضى در آن مدفونند. در کنار قبر شیخ مفید، آرامگاه ابن قولویه، از محدثان بلند پایه و ارجمند شیعه، قرار دارد.بسیارى دیگر از عالمان و بزرگان و شاهان آل بویه نیز در این مکان دفن شدهاند. زیارت امروز ما از کاظمین به سرعتسپرى شد. به هتل محل اقامت در بغداد برگشتیم و با شتاب صبحانهاى صرف شد تا به سوى شهر سامرا حرکت کنیم.
شهر نور
مرا ز وادى ظلمتبه شهر نورببر بیا و موسى خود را به کوه طور ببر انتظار واژهاى استکه با ذهن و دل هر شیعه آشناست. شیعه همه جا و هر زمان با درد انتظار و شوق وصال و امید دیدار همراه و همسفر است و هر جابهانهاى دست دهد درد درونىاش آشکار مىشود. و اکنون چه بهانهاىبهتر از سفر به شهر مهدى (ع)، سفر به شهر غیبت کبرى و انتظار وخانه محبوب و معشوق غایب از نظر. از بغداد تا سامرا حدود صد وسى کیلومتر است و باید در یک ساعت و نیم پیموده شود. با برخىمعطلىهاى بىجا این سفر مقدارى بیشتر به طول مىانجامد. به زائران توصیه مىشود اندکى بیاسایند تا شور و حال بهترى براىزیارت داشته باشند. تمامى طول مسیر بغداد تا سامرا پوشیده از پوشش سبز گیاهى است. گویا فرشى زمردین بر تمامى این سرزمین گستردهاند. در وسط این فرش سبز نگینى زرین چشم را نوازش مىدهد. در این زمینه زمردین گنبد طلایى امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) آنقدر زیبا و گیرا جلوه مىکند که بىاختیار فریاد صلوات زائران از عمق جان به آسمان بر مىخیزد. حرم مطهر در نقطه مرتعفى ساخته شده است و ساختمانهاى کوتاه اطراف مانع مشاهده حرم از راه دور نمىشود. این منظره آنقدر دل انگیز و چشم نواز است که با گذشت زمان از خاطره زدوده نمىشود; گویا هماره مقابل دیدگان انسان است. با دیدن گنبد طلایى، با امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) سخنى آغاز مىکنم; همراه با زائران عرض سلام مىکنیم و با اشک اظهار ارادت. دل در انتظار وصال حرم دوست در تب و تاب است و چشم در اشک غوطه ور. سرانجام از بالاى پل معروف سامرا مىگذریم و وارد خیابانهاى کوچک شهر مىشویم. کمکم به حرم نزدیک مىشویم. اتوبوس در کنار در اصلى حرم توقف مىکند. در گوشه صحن، وضوخانهاى است که بهداشتى نه در خور این مکان دارد. همه تجدید وضو مىکنند و با نشاط آماده ورود به حرم مىشوند. کنار در ورودى حرم، خادمى با اصرار و اظهار ارادت فراوان به ایرانیان تقاضا مىکند اجازه دهیم اذن دخول بخواند... و مىخواند. با کمال ادب و احترام وارد این جایگاه ارجمند و مقدس مىشویم. اذن دخول دوم را مىخوانم; به مقابل ضریح مطهر مىرویم و به زیارت امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) مىپردازیم. اکنون جز روضه و زیارت حرفى نداریم. مکان کنونى حرم خانه مسکونى حضرت امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) بوده است. همانگونه که در بسیارى از شهرهاى عراق مرسوم است، این خانه براى فرار از گرماى تابستان سردابى دارد; اما سرداب این خانه از ویژگى دیگرى نیز بهرهمند است. این سرداب مقدس، افزون بر آن که جایگاه حضور امام هادى و امام عسکرى (علیهما السلام) بوده است. آخرین جایگاه دیدار با امام زمان (ع) نیز به شمار مىآید. آرى مهدى موعود از این مکان سفر پر رمز و راز غیبت را آغاز کرده است. زائران در این سرداب کوچک به دنبال قلب بزرگ آفرینشاند; بوسه بر جایگاه قدمهاى او مىزنند و گل اشک نثار خاک پاى وى مىکنند. سرداب مقدس داراى بیست و پنج پله است و با راهروى کوچکى به دو اتاق پنج در سه و دو و نیم در دو و نیم متصل مىشود. هنگامى که ما قصد ورود به سرداب داشتیم، گروهى از زائران ایرانى که قبلا آمده بودند، از آن خارج مىشدند. از اینرو ما در بیرون منتظر ماندیم تا سرداب خلوت شود. وقتى ما به سرداب مشرف شدیم، غیر از ما و کارگرانى، که مشغول مرمت آنجا بودند، کسى دیگر به چشم نمىخورد. دل هجران زده را به خلوت یار سپردیم. یک دنیا درد دل، یک اقیانوس شوق و ذوق و عشق و دامن دامن اشک و ناله و آه سوغات و ارمغان ما به خاک آستان در وستبود. با ناله زمزمه آغاز کردیم و آنگاه با زیارت آل یاسین ادامه دادیم. هواى دم کرده سرداب و جمعیتبسیار کاروان ما، که تمامى سرداب را پر کرده بود، و فرصت کم هیچ یک سبب نشد شتابى در زیارت و زمزمه داشته باشیم. اکنون که به خلوتخانه یار بار یافتهایم، بگذار مدعى هرچه مىخواهد بگوید و ببافد. در آخر سرداب درى چوبین و بسیار قدیمى است و پشت آن جایگاه کوچکى است که به اندازه نماز گزاردن دو نفر بیشتر نیست. گویند چون سربازان خلیفه غاصب عباسى پس از شهادت امام عسکرى (ع) براى دستگیرى حضرت مهدى (ع) وارد این سرداب شدند، آن را انباشته از آب یافتند. آنها در این جایگاه کوچک حضرت مهدى (ع) را دیدند که سجاده بر آب انداخته و مشغول نماز است. در این مکان مقدس هم چند رکعت نماز خواندیم. ساعتى در شور و حال گذشت و کمکم موقع اذان ظهر رسید. بناچار براى اقامه نماز ظهر و عصر از سرداب بیرون آمدیم. دلخوش که جاى پاى یار دیدهایم و دلتنگ که اینجا نیز یار رخ ننمود و وصال میسر نگشت. در حرم مطهر عسکریین (علیهما السلام) نماز ظهر و عصر را به جماعت اقامه کردیم و سپس به زیارت سایر امامزادگان و اولیاى الهى، که در حرم مطهر مدفونند، پرداختیم. سامرا امروزه شهر کوچک و کمرونقى به نظر مىرسد این شهر در گذشته شکوفایى و رونق بسیار داشت. گروهى از مورخان مىگویند: حضرت نوح (ع) این شهر را به نام همسرش «ام سام» یا فرزندش «سام» بنا نهاده است. این شهر به تدریج رونق خود را از دست داد تا اینکه در سال 219 هجرى قمرى معتصم عباسى آن را پایتخت امپراطورى بزرگ اسلامى قرار داد. گویند چون سپاهیان معتصم مزاحمتهاى بسیار براى اهل بغداد پدید آوردند و اعتراض مردم بالا گرفت، معصتم دستور داد سپاهیان به سامرا کوچ کنند. بعد خود نیز به این شهر رفت و فرمان باز سازى آن را صادر کرد. سامرا حدود چهل سال پایتخت هشتخلیفه عباسى باقى ماند تا اینکه معتمد عباسى در سال 256 هجرى قمرى مجددا پایتخت را به بغداد منتقل کرد. در دورانى که سامرا پایتختخلافتبود، این شهر ابعادى بسیار گسترده یافت و به یکى از بزرگترین شهرهاى آن زمان تبدیل شد. امروزه از تمامى آن شکوه و جاه و جلال و قصرها جز خرابه چیزى باقى نمانده است و تنها نگینى درخشان سامرا، که دلباختگان و شیفتگان خاندان نبوت را از سراسر دنیا به سوى خویش مىخواند و در نهایت جلال معنوى و شکوه مادى تمامى این سامان را جلوه و جمال مىدهد، خانه معمولى و ساده امام هادى (ع) است. او به اجبار و به دستور خلیفه غاصب عباسى در این شهر اسکان یافت. با خاندانش در محاصره نیروهاى نظامى زندگى کرد; در این محاصره نظامى، مظلومانه مسموم گردید و در خانهاش به خاک سپرده شد. حرم مطهر امام هادى و امام عسکرى (علیهما السلام) را صحن بسیار و سیعى احاطه کرده است. اگر کسى در این حرم روى به قبله بایستد، در سمت راستش سرداب مقدس مهدوى را مىبیند. کنار حرم مسجد جامع بزرگى وجود دارد. بر فراز حرم، گنبد زرینى، که گفته مىشود بزرگترین گبند است، سر بر آسمان آبى مىساید. این گبند، که محیط آن شصت و هشت متر است، با هفتادو دو هزار خشت طلایى مفروش و مزین شده است. در کنار گبند، دو گلدسته طلایى زیبا به چشم مىخورد. در زیر این گنبد، ضریحى قرار دارد که سه صندوق چوبین و خاتم کارى شده را در برگرفته است. اولین صندوق از طرف قبله بر روى قبر مطهر امام هادى (ع) و دومین صندوق بر قبر مطهر امام عسکرى (ع) و سومین صندوق بر مزار حضرت نرجس خاتون (س) قرار دارد. در پایین پاى امام هادى و عسکرى (علیهما السلام)، قبر شریف حضرت حکیمه خاتون (س) قرار گرفته است. قبر حسین، فرزند امام هادى (ع) نیز در این محدوده جاى دارد. حضرت حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع) بانویى بسیار عظیم الشان و دانشمند و فرزانه است که براى مدتى عهده دار نیابتخاصه امام زمان (ع) بود. دیگر بانوى شرافتمندى که در این مکان مقدس آرمیده است، مادر بزرگوار امام حسن عسکرى (ع) است. امام هادى (ع) درباره این بانو چنین اظهار نظر فرموده است: «او از تمامى آفتها و امراض و پلیدىها و ناپاکیها پیراسته است.» این بانو در زمان غیبت صغرى مرجع و پاسخ دهنده پرسشهاى شیعیان بود. و چون از دنیا رفت، به دستور امام زمان (ع) در همین مکان مطهر دفن شد. بانوى بزرگوار دیگرى که در این بقعه ملکوتى مدفون است، مادر گرامى حضرت مهدى (ع) است. او از فرزندان شمعون، وصى حضرت عیسى (ع) به شمار مىرود. از دیگر قبور مطهر این حرم، قبر امامزاده جلیل القدر حضرت حسین بن علىالهادى (ع) است. مورخان از او به عنوان عابد و زاهدى نام بردهاند که به امامتبرادر بزرگوارش حضرت عسکرى (ع) اقرار و اعتراف داشت. افزون بر این، در این مکان مقدس گروهى دیگر از اولیاى الهى و علماى ازجمند شیعى و پادشاهان و بزرگانى که به خاندان عصمت و طهارت ارادت داشتهاند نیز مدفونند. به نوشته برخى از مورخان، محل حرم مطهر نخستخانه فردى مسیحى به نام دلیل بن یعقوب بود. وقتى حضرت امام هادى (ع) به این شهر آورده شد، این خانه را خرید و در آن اقامت گزید. و چون از دنیا رفت، در همین خانه دفن شد. امام عسکرى (ع) نیز در همین خانه زندگى کرد و در آن به خاک سپرده شد. پس از امام عسکرى (ع) حضرت نرجس خاتون، مادر حضرت مهدى (ع) درگذشت و در پشتسر امام عسکرى (ع) مدفون شد. سپس حکیمه، دختر امام جواد (ع)، رحلت کرد و در پایین پاى امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) به خاک سپرده شد. پس از او مادر امام عسکرى (ع) وفات یافت و در کنار آنان دفن گردید. پس از او، حسین فرزند امام هادى (ع) دار دنیا را وداع گفت و در اینجا در خاک آرمید. پس از زیارت همه اولیاى الهى مدفون در این بقعه آسمانى، با کمال دلگیرى و به ضرورت روزگار، از سامرا پاى پس کشیدیم و عازم بقعه نورانى دیگرى شدیم. اکنون به سوى امامزاده عظیم الشان حضرت سید محمد، فرزند امام هادى (ع) مىرویم که در بین راه سامرا بغداد قرار دارد. برنامه آن است که قبل از زیارت به رستورانى در نزدیکى امامزاده برویم و ناهار صرف کنیم. هنگامى که به رستوران مىرسیم، ماموران به ما اعلام مىکنند در رستوران جاى نشستن نیست و باید نیم ساعتى در بیرون رستوران منتظر بمانیم. این رستوران تنها رستوران منطقه است و همه زوار ایرانى در آن پذیرایى مىشوند. به زائران پیشنهاد شد اگر خسته نیستند، ابتدا به زیارت امامزاده سید محمد (ع) بروند و آنگاه براى صرف ناهار به رستوران. با اینکه همه خسته و کوفته و گرسنهاند و ساعاتى از ظهر مىگذرد، زائران با اشتیاق اعلام آمادگى مىکنند و عازم زیارت مىشویم. امامزاده سید محمد (ع) فرزند امام هادى (ع) است که براى دیدن پدر بزرگوارش از مدینه به سامرا آمد و هنگام برگشتن، در مکان حرم فعلى از دنیا رفت و به خاک سپرده شد. از این امامزاده عظیم الشان آنقدر کرامات و برکات دیده شده است که همگى مردم عراق حتى اهل سنت نیز به او عقیدهاى بس محکم دارند و به زیارتش مشرف مىشوند. این امامزاده حرمى بسیار وسیع دارد که در اعیاد و عزادارى انباشته از زوار مىشود. هنگام ورود ما گروه نسبتا زیادى زائر عراقى در حرم مطهر حضور داشتند. وارد حرم با صفاى این امامزاده عظیم الشان شدیم و ضمن بیان شرح حال و برخى از کرامات او زیارت کرده، رکعاتى نماز، به عنوان هدیه به روح مطهرش، خواندیم. پس از زیارت امامزاده سید محمد، به رستوران برگشتیم; ناهار صرف شد و سپس براى آخرین زیارت عازم کاظمین شدیم. اگر چه طبق برنامه باید به هتل بر مىگشتیم ولى با توجه به معطلى روز گذشته و وعده جبران آن، امروز عراقیها موافقت کردهاند که ما را مستقیما به کاظمین ببرند. بنابراین، بدون توقف در بغداد به طرف کاظمین حرکت مىکنیم. نزدیک غروب به کاظمین وارد مىشویم. فرصت اندکى براى رفتن به بازار کاظمین در نظر گرفته شده است. برخى از زائران به بازار مىروند تا سوغاتى و یادگارى تهیه کنند و برخى دیگر به حرم وارد مىشوند. وعدهگاه ما، هنگام اذان مغرب، ایوان حرم مطهر است. همراه با نواى ملکوتى اذان، زائران به حرم روى مىآورند تا آخرین نماز جماعت را در حرم کاظمین اقامه کنیم. قبلا با ماموران عراقى صحبت کردهایم که فردا صبح ما را براى زیارت آخرین به کاظمین بیاورند و آنها نیز تقریبا وعده دادهاند; ولى از آنجا که به وعده آنان اعتماد چندانى نداریم، زیارت وداع را مىخوانیم. این بار وداع با تمامى عتبات عالیات و تمامى این سرزمین مقدس است که سخت در چنگال حرامیان گرفتار آمده است. دل کندن از این اماکن مقدس بسیار مشکل و بار وداع بىنهایتسنگین و طاقتفرساست. خدایا مىروم اما دل اینحاست نشاید دل رود دلدار اینجاست شب را در هتل یمامه به سر مىبریم. ساعتى قبل از اذان همه زائران در سالن انتظار هتل گرد مىآیند تا به زیارت آخرین کاظمین برویم; ولى عراقیها به وعده خود وفا نمىکنند و ما را از این فرصت مهم محروم مىسازند. انتظار تا اذان صبح به طول مىانجامد، ولى فایدهاى ندارد. در سالن انتظار هتل نماز جماعت صبح را برقرار مىکنیم. اکنون صبح چهارشنبه هجدهم شهریورماه است و ما از بغداد به طرف میهن عزیزمان ایران حرکت مىکنیم. نزدیکىهاى ظهر به خسروى مىرسیم. در گمرک خسروى تصویر بزرگ امام خمینى (ره) و رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنهاى (مد ظله العالى) به زائران کربلا خوش آمد مىگویند. و ما پاى بر خاک مقدس جمهورى اسلامى ایران مىنهیم. به امید آنکه همگى مشتاقان و عاشقان زیارت عتبات بزودى و در نهایت معرفت، آزادى و عافیتبه زیارت این اماکن مقدسه مشرف شوند و ما را نیز به دعایى یاد آرند. ان شاء الله.
خستگان سفر، که ساعاتى چند در تب و تاب حرم مطهر امام موسى بن جعفر و امام جواد (علیهما السلام) بودند و شب را تا نیمه نخفتهاند، سحرگاهان تمام خستگىها را از یاد بردهاند. بىخبر از خستگى و بىقرار از امید وصل ساعتى به اذان صبح مانده در سرسراى هتل جمع مىشوند تا به دیدار آفتاب برویم. مسیر بغداد تا کاظمین، که در ساعات اولیه شب بسیار شلوغ بود و مدت زیادى طول کشید، اکنون بسیار خلوت است و ما ظرف دقایقى چند به حرم مطهر مىرسیم. قبل از اذان، فرصتى هست تا هر کس به خلوت خویش برود و با خداى خود باشد. با شروع اذان همه گرد مىآیند و نماز را به جماعت اقامه مىکنیم. پس از اقامه نماز، زیارت خواندن را شروع مىکنیم و آن را با ذکر مصیبتى به پایان مىبریم. امروز نیز ناچاریم زیارت را کوتاه کنیم; زیرا سفر به سامرا در پیش است و هر چه دیرتر حرکت کنیم فرصت زیارت سامرا کوتاهتر خواهد بود معرفى حرم را به فرصتى دیگر وا مىنهیم و از زائران تقاضا مىکنم با خواندن نماز زیارت زودتر در ایوان حرم مطهر گردآیند که فرصت کم است و اعمال بسیار. برخى از منابع تاریخى کاظمین را مقابر قریش یا مقبره قریش خواندهاند. گویند چون منصور خلیفه عباسى شهر دار السلام را در محل کنونى بغداد بنا کرد، پسرش جعفر از دنیا رفت. پس گورستان مهمى ویژه قریشیان ساخت. اولین کسى که در آن گورستان در سال 150 هجرى قمرى دفن شد جعفر، فرزند منصور خلیفه عباسى بود. البته بعدها غیر قریشیان نیز در آن محل دفن شدند. اکنون از این گورستان اثرى باقى نمانده است و قبر همه برجستگان دینى زیر غبار سنگین گذشت زمان جاى دارد. آنچه امروز بر فراز تاریخ سر فراز و سربلند باقى مانده است، مزار متبرک امام مظلوم و شهید حضرت موسى بن جعفر (ع) و فرزند بزرگوارش امام جواد (ع) است. خطیب بغدادى، که از عالمان بسیار متعصب عامه است، هنگام معرفى مقابر قریش مىنویسد: در آنجا قبر موسى بن جعفر و گروهى از بزرگان است. یکى از دانشمندان به نام ابا على الخلال به من گفت: هرگز مشکلى برایم رخ نداد مگر آن که به زیارت قبر موسى بن جعفر (ع) شتافتم; و به او توسل جستم; خداوند مشکلم را برطرف فرمود و آنچه دوست داشتم برایم میسر ساخت. حرم مطهر کاظمین داراى سابقهاى طولانى است; ولى بناى با عظمت کنونى ظاهرا از آثار شاه اسماعیل صفوى است و در سال 914 هجرى قمرى تاسیس گردید. طلاکارى گنبد در سال 926 تکمیل شد و دیوارها با کاشیهایى که بعضا نام شاه اسماعیل را بر خود داشت، زینتیافت. با مرگ شاه اسماعیل در سال 930، بخشى از ساختمان حرم نا تمام ماند. در سالهاى 1298 فرهاد میرزاى قاجار با زحمات زیاد و کاشیکاریهاى فراوان بناى حرم را تکمیل کرد. قبل از حکومت آل بویه، زائران حرم کاظمین با ترس به زیارت مشرف مىشدند; زیرا مخالفان هماره در صدد خاموش ساختن این نور و ستم روا داشتن بر دوستان اهل بیت (ع) بودند; اما معز الدوله سه گروه از نظامیان خود را مامور حفاظت از زائران کاظمین کرد. و گروهى را نیز مامور رسیدگى به امور حرم ساخت. او خود همراه وزیرانش غروب هر پنجشنبه به زیارت مشرف مىشد و شب جمعه در کاظمین به سر مىبرد. این اقدامات امنیتى سبب شد جمعیتبسیارى به زیارت کاظمین روى آورند. قبلا در صحن کاظمین گنبدى بر فراز قبر دو تن از فرزندان موسى بن جعفر (ع) به نامهاى ابراهیم و جعفر گنبدى قرار داشت که اکنون اثرى از آن گنبد و قبور بر جاى نمانده است. ساختمان کنونى حرم دو گنبد زرین دارد. و این تنها حرمى است که بر فراز آن دو گنبد زرین در کنارهم ساخته شده است. چهار گلدسته طلایى اطراف این دو گنبد را احاطه کرده است. در زیر این دو گنبد ضریحى نقرهاى و بسیار بزرگ وجود دارد که قبر مطهر موسى بن جعفر و حضرت جواد (علیهما السلام) را در آغوش گرفته است. در درون ضریح، دو صندوق خاتم کارى شده قرار دارد. اولین صندوق از طرف قبله روى قبر امام کاظم (ع) و دومین آن روى قبر امام جواد (ع) قرار دارد. آرامگاه شیخ مفید، نخستین مرجع تقلید زمان غیبت کبرى، و نیز قبر خواجه نصیر الدین طوسى در حرم مطهر قرار دارد. در بیرون حرم مطهر و در چند صدمترى آن، بقعه و بارگاهى است که دو دانشمند بزرگ شیعه سید مرتضى و برادرش سید رضى در آن مدفونند. در کنار قبر شیخ مفید، آرامگاه ابن قولویه، از محدثان بلند پایه و ارجمند شیعه، قرار دارد.بسیارى دیگر از عالمان و بزرگان و شاهان آل بویه نیز در این مکان دفن شدهاند. زیارت امروز ما از کاظمین به سرعتسپرى شد. به هتل محل اقامت در بغداد برگشتیم و با شتاب صبحانهاى صرف شد تا به سوى شهر سامرا حرکت کنیم.
شهر نور
مرا ز وادى ظلمتبه شهر نورببر بیا و موسى خود را به کوه طور ببر انتظار واژهاى استکه با ذهن و دل هر شیعه آشناست. شیعه همه جا و هر زمان با درد انتظار و شوق وصال و امید دیدار همراه و همسفر است و هر جابهانهاى دست دهد درد درونىاش آشکار مىشود. و اکنون چه بهانهاىبهتر از سفر به شهر مهدى (ع)، سفر به شهر غیبت کبرى و انتظار وخانه محبوب و معشوق غایب از نظر. از بغداد تا سامرا حدود صد وسى کیلومتر است و باید در یک ساعت و نیم پیموده شود. با برخىمعطلىهاى بىجا این سفر مقدارى بیشتر به طول مىانجامد. به زائران توصیه مىشود اندکى بیاسایند تا شور و حال بهترى براىزیارت داشته باشند. تمامى طول مسیر بغداد تا سامرا پوشیده از پوشش سبز گیاهى است. گویا فرشى زمردین بر تمامى این سرزمین گستردهاند. در وسط این فرش سبز نگینى زرین چشم را نوازش مىدهد. در این زمینه زمردین گنبد طلایى امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) آنقدر زیبا و گیرا جلوه مىکند که بىاختیار فریاد صلوات زائران از عمق جان به آسمان بر مىخیزد. حرم مطهر در نقطه مرتعفى ساخته شده است و ساختمانهاى کوتاه اطراف مانع مشاهده حرم از راه دور نمىشود. این منظره آنقدر دل انگیز و چشم نواز است که با گذشت زمان از خاطره زدوده نمىشود; گویا هماره مقابل دیدگان انسان است. با دیدن گنبد طلایى، با امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) سخنى آغاز مىکنم; همراه با زائران عرض سلام مىکنیم و با اشک اظهار ارادت. دل در انتظار وصال حرم دوست در تب و تاب است و چشم در اشک غوطه ور. سرانجام از بالاى پل معروف سامرا مىگذریم و وارد خیابانهاى کوچک شهر مىشویم. کمکم به حرم نزدیک مىشویم. اتوبوس در کنار در اصلى حرم توقف مىکند. در گوشه صحن، وضوخانهاى است که بهداشتى نه در خور این مکان دارد. همه تجدید وضو مىکنند و با نشاط آماده ورود به حرم مىشوند. کنار در ورودى حرم، خادمى با اصرار و اظهار ارادت فراوان به ایرانیان تقاضا مىکند اجازه دهیم اذن دخول بخواند... و مىخواند. با کمال ادب و احترام وارد این جایگاه ارجمند و مقدس مىشویم. اذن دخول دوم را مىخوانم; به مقابل ضریح مطهر مىرویم و به زیارت امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) مىپردازیم. اکنون جز روضه و زیارت حرفى نداریم. مکان کنونى حرم خانه مسکونى حضرت امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) بوده است. همانگونه که در بسیارى از شهرهاى عراق مرسوم است، این خانه براى فرار از گرماى تابستان سردابى دارد; اما سرداب این خانه از ویژگى دیگرى نیز بهرهمند است. این سرداب مقدس، افزون بر آن که جایگاه حضور امام هادى و امام عسکرى (علیهما السلام) بوده است. آخرین جایگاه دیدار با امام زمان (ع) نیز به شمار مىآید. آرى مهدى موعود از این مکان سفر پر رمز و راز غیبت را آغاز کرده است. زائران در این سرداب کوچک به دنبال قلب بزرگ آفرینشاند; بوسه بر جایگاه قدمهاى او مىزنند و گل اشک نثار خاک پاى وى مىکنند. سرداب مقدس داراى بیست و پنج پله است و با راهروى کوچکى به دو اتاق پنج در سه و دو و نیم در دو و نیم متصل مىشود. هنگامى که ما قصد ورود به سرداب داشتیم، گروهى از زائران ایرانى که قبلا آمده بودند، از آن خارج مىشدند. از اینرو ما در بیرون منتظر ماندیم تا سرداب خلوت شود. وقتى ما به سرداب مشرف شدیم، غیر از ما و کارگرانى، که مشغول مرمت آنجا بودند، کسى دیگر به چشم نمىخورد. دل هجران زده را به خلوت یار سپردیم. یک دنیا درد دل، یک اقیانوس شوق و ذوق و عشق و دامن دامن اشک و ناله و آه سوغات و ارمغان ما به خاک آستان در وستبود. با ناله زمزمه آغاز کردیم و آنگاه با زیارت آل یاسین ادامه دادیم. هواى دم کرده سرداب و جمعیتبسیار کاروان ما، که تمامى سرداب را پر کرده بود، و فرصت کم هیچ یک سبب نشد شتابى در زیارت و زمزمه داشته باشیم. اکنون که به خلوتخانه یار بار یافتهایم، بگذار مدعى هرچه مىخواهد بگوید و ببافد. در آخر سرداب درى چوبین و بسیار قدیمى است و پشت آن جایگاه کوچکى است که به اندازه نماز گزاردن دو نفر بیشتر نیست. گویند چون سربازان خلیفه غاصب عباسى پس از شهادت امام عسکرى (ع) براى دستگیرى حضرت مهدى (ع) وارد این سرداب شدند، آن را انباشته از آب یافتند. آنها در این جایگاه کوچک حضرت مهدى (ع) را دیدند که سجاده بر آب انداخته و مشغول نماز است. در این مکان مقدس هم چند رکعت نماز خواندیم. ساعتى در شور و حال گذشت و کمکم موقع اذان ظهر رسید. بناچار براى اقامه نماز ظهر و عصر از سرداب بیرون آمدیم. دلخوش که جاى پاى یار دیدهایم و دلتنگ که اینجا نیز یار رخ ننمود و وصال میسر نگشت. در حرم مطهر عسکریین (علیهما السلام) نماز ظهر و عصر را به جماعت اقامه کردیم و سپس به زیارت سایر امامزادگان و اولیاى الهى، که در حرم مطهر مدفونند، پرداختیم. سامرا امروزه شهر کوچک و کمرونقى به نظر مىرسد این شهر در گذشته شکوفایى و رونق بسیار داشت. گروهى از مورخان مىگویند: حضرت نوح (ع) این شهر را به نام همسرش «ام سام» یا فرزندش «سام» بنا نهاده است. این شهر به تدریج رونق خود را از دست داد تا اینکه در سال 219 هجرى قمرى معتصم عباسى آن را پایتخت امپراطورى بزرگ اسلامى قرار داد. گویند چون سپاهیان معتصم مزاحمتهاى بسیار براى اهل بغداد پدید آوردند و اعتراض مردم بالا گرفت، معصتم دستور داد سپاهیان به سامرا کوچ کنند. بعد خود نیز به این شهر رفت و فرمان باز سازى آن را صادر کرد. سامرا حدود چهل سال پایتخت هشتخلیفه عباسى باقى ماند تا اینکه معتمد عباسى در سال 256 هجرى قمرى مجددا پایتخت را به بغداد منتقل کرد. در دورانى که سامرا پایتختخلافتبود، این شهر ابعادى بسیار گسترده یافت و به یکى از بزرگترین شهرهاى آن زمان تبدیل شد. امروزه از تمامى آن شکوه و جاه و جلال و قصرها جز خرابه چیزى باقى نمانده است و تنها نگینى درخشان سامرا، که دلباختگان و شیفتگان خاندان نبوت را از سراسر دنیا به سوى خویش مىخواند و در نهایت جلال معنوى و شکوه مادى تمامى این سامان را جلوه و جمال مىدهد، خانه معمولى و ساده امام هادى (ع) است. او به اجبار و به دستور خلیفه غاصب عباسى در این شهر اسکان یافت. با خاندانش در محاصره نیروهاى نظامى زندگى کرد; در این محاصره نظامى، مظلومانه مسموم گردید و در خانهاش به خاک سپرده شد. حرم مطهر امام هادى و امام عسکرى (علیهما السلام) را صحن بسیار و سیعى احاطه کرده است. اگر کسى در این حرم روى به قبله بایستد، در سمت راستش سرداب مقدس مهدوى را مىبیند. کنار حرم مسجد جامع بزرگى وجود دارد. بر فراز حرم، گنبد زرینى، که گفته مىشود بزرگترین گبند است، سر بر آسمان آبى مىساید. این گبند، که محیط آن شصت و هشت متر است، با هفتادو دو هزار خشت طلایى مفروش و مزین شده است. در کنار گبند، دو گلدسته طلایى زیبا به چشم مىخورد. در زیر این گنبد، ضریحى قرار دارد که سه صندوق چوبین و خاتم کارى شده را در برگرفته است. اولین صندوق از طرف قبله بر روى قبر مطهر امام هادى (ع) و دومین صندوق بر قبر مطهر امام عسکرى (ع) و سومین صندوق بر مزار حضرت نرجس خاتون (س) قرار دارد. در پایین پاى امام هادى و عسکرى (علیهما السلام)، قبر شریف حضرت حکیمه خاتون (س) قرار گرفته است. قبر حسین، فرزند امام هادى (ع) نیز در این محدوده جاى دارد. حضرت حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع) بانویى بسیار عظیم الشان و دانشمند و فرزانه است که براى مدتى عهده دار نیابتخاصه امام زمان (ع) بود. دیگر بانوى شرافتمندى که در این مکان مقدس آرمیده است، مادر بزرگوار امام حسن عسکرى (ع) است. امام هادى (ع) درباره این بانو چنین اظهار نظر فرموده است: «او از تمامى آفتها و امراض و پلیدىها و ناپاکیها پیراسته است.» این بانو در زمان غیبت صغرى مرجع و پاسخ دهنده پرسشهاى شیعیان بود. و چون از دنیا رفت، به دستور امام زمان (ع) در همین مکان مطهر دفن شد. بانوى بزرگوار دیگرى که در این بقعه ملکوتى مدفون است، مادر گرامى حضرت مهدى (ع) است. او از فرزندان شمعون، وصى حضرت عیسى (ع) به شمار مىرود. از دیگر قبور مطهر این حرم، قبر امامزاده جلیل القدر حضرت حسین بن علىالهادى (ع) است. مورخان از او به عنوان عابد و زاهدى نام بردهاند که به امامتبرادر بزرگوارش حضرت عسکرى (ع) اقرار و اعتراف داشت. افزون بر این، در این مکان مقدس گروهى دیگر از اولیاى الهى و علماى ازجمند شیعى و پادشاهان و بزرگانى که به خاندان عصمت و طهارت ارادت داشتهاند نیز مدفونند. به نوشته برخى از مورخان، محل حرم مطهر نخستخانه فردى مسیحى به نام دلیل بن یعقوب بود. وقتى حضرت امام هادى (ع) به این شهر آورده شد، این خانه را خرید و در آن اقامت گزید. و چون از دنیا رفت، در همین خانه دفن شد. امام عسکرى (ع) نیز در همین خانه زندگى کرد و در آن به خاک سپرده شد. پس از امام عسکرى (ع) حضرت نرجس خاتون، مادر حضرت مهدى (ع) درگذشت و در پشتسر امام عسکرى (ع) مدفون شد. سپس حکیمه، دختر امام جواد (ع)، رحلت کرد و در پایین پاى امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) به خاک سپرده شد. پس از او مادر امام عسکرى (ع) وفات یافت و در کنار آنان دفن گردید. پس از او، حسین فرزند امام هادى (ع) دار دنیا را وداع گفت و در اینجا در خاک آرمید. پس از زیارت همه اولیاى الهى مدفون در این بقعه آسمانى، با کمال دلگیرى و به ضرورت روزگار، از سامرا پاى پس کشیدیم و عازم بقعه نورانى دیگرى شدیم. اکنون به سوى امامزاده عظیم الشان حضرت سید محمد، فرزند امام هادى (ع) مىرویم که در بین راه سامرا بغداد قرار دارد. برنامه آن است که قبل از زیارت به رستورانى در نزدیکى امامزاده برویم و ناهار صرف کنیم. هنگامى که به رستوران مىرسیم، ماموران به ما اعلام مىکنند در رستوران جاى نشستن نیست و باید نیم ساعتى در بیرون رستوران منتظر بمانیم. این رستوران تنها رستوران منطقه است و همه زوار ایرانى در آن پذیرایى مىشوند. به زائران پیشنهاد شد اگر خسته نیستند، ابتدا به زیارت امامزاده سید محمد (ع) بروند و آنگاه براى صرف ناهار به رستوران. با اینکه همه خسته و کوفته و گرسنهاند و ساعاتى از ظهر مىگذرد، زائران با اشتیاق اعلام آمادگى مىکنند و عازم زیارت مىشویم. امامزاده سید محمد (ع) فرزند امام هادى (ع) است که براى دیدن پدر بزرگوارش از مدینه به سامرا آمد و هنگام برگشتن، در مکان حرم فعلى از دنیا رفت و به خاک سپرده شد. از این امامزاده عظیم الشان آنقدر کرامات و برکات دیده شده است که همگى مردم عراق حتى اهل سنت نیز به او عقیدهاى بس محکم دارند و به زیارتش مشرف مىشوند. این امامزاده حرمى بسیار وسیع دارد که در اعیاد و عزادارى انباشته از زوار مىشود. هنگام ورود ما گروه نسبتا زیادى زائر عراقى در حرم مطهر حضور داشتند. وارد حرم با صفاى این امامزاده عظیم الشان شدیم و ضمن بیان شرح حال و برخى از کرامات او زیارت کرده، رکعاتى نماز، به عنوان هدیه به روح مطهرش، خواندیم. پس از زیارت امامزاده سید محمد، به رستوران برگشتیم; ناهار صرف شد و سپس براى آخرین زیارت عازم کاظمین شدیم. اگر چه طبق برنامه باید به هتل بر مىگشتیم ولى با توجه به معطلى روز گذشته و وعده جبران آن، امروز عراقیها موافقت کردهاند که ما را مستقیما به کاظمین ببرند. بنابراین، بدون توقف در بغداد به طرف کاظمین حرکت مىکنیم. نزدیک غروب به کاظمین وارد مىشویم. فرصت اندکى براى رفتن به بازار کاظمین در نظر گرفته شده است. برخى از زائران به بازار مىروند تا سوغاتى و یادگارى تهیه کنند و برخى دیگر به حرم وارد مىشوند. وعدهگاه ما، هنگام اذان مغرب، ایوان حرم مطهر است. همراه با نواى ملکوتى اذان، زائران به حرم روى مىآورند تا آخرین نماز جماعت را در حرم کاظمین اقامه کنیم. قبلا با ماموران عراقى صحبت کردهایم که فردا صبح ما را براى زیارت آخرین به کاظمین بیاورند و آنها نیز تقریبا وعده دادهاند; ولى از آنجا که به وعده آنان اعتماد چندانى نداریم، زیارت وداع را مىخوانیم. این بار وداع با تمامى عتبات عالیات و تمامى این سرزمین مقدس است که سخت در چنگال حرامیان گرفتار آمده است. دل کندن از این اماکن مقدس بسیار مشکل و بار وداع بىنهایتسنگین و طاقتفرساست. خدایا مىروم اما دل اینحاست نشاید دل رود دلدار اینجاست شب را در هتل یمامه به سر مىبریم. ساعتى قبل از اذان همه زائران در سالن انتظار هتل گرد مىآیند تا به زیارت آخرین کاظمین برویم; ولى عراقیها به وعده خود وفا نمىکنند و ما را از این فرصت مهم محروم مىسازند. انتظار تا اذان صبح به طول مىانجامد، ولى فایدهاى ندارد. در سالن انتظار هتل نماز جماعت صبح را برقرار مىکنیم. اکنون صبح چهارشنبه هجدهم شهریورماه است و ما از بغداد به طرف میهن عزیزمان ایران حرکت مىکنیم. نزدیکىهاى ظهر به خسروى مىرسیم. در گمرک خسروى تصویر بزرگ امام خمینى (ره) و رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنهاى (مد ظله العالى) به زائران کربلا خوش آمد مىگویند. و ما پاى بر خاک مقدس جمهورى اسلامى ایران مىنهیم. به امید آنکه همگى مشتاقان و عاشقان زیارت عتبات بزودى و در نهایت معرفت، آزادى و عافیتبه زیارت این اماکن مقدسه مشرف شوند و ما را نیز به دعایى یاد آرند. ان شاء الله.