آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

«همسفر آفتاب‏»
خستگان سفر، که ساعاتى چند در تب و تاب حرم مطهر امام موسى بن جعفر و امام جواد (علیهما السلام) بودند و شب را تا نیمه نخفته‏اند، سحرگاهان تمام خستگى‏ها را از یاد برده‏اند. بى‏خبر از خستگى و بى‏قرار از امید وصل ساعتى به اذان صبح مانده در سرسراى هتل جمع مى‏شوند تا به دیدار آفتاب برویم. مسیر بغداد تا کاظمین، که در ساعات اولیه شب بسیار شلوغ بود و مدت زیادى طول کشید، اکنون بسیار خلوت است و ما ظرف دقایقى چند به حرم مطهر مى‏رسیم. قبل از اذان، فرصتى هست تا هر کس به خلوت خویش برود و با خداى خود باشد. با شروع اذان همه گرد مى‏آیند و نماز را به جماعت اقامه مى‏کنیم. پس از اقامه نماز، زیارت خواندن را شروع مى‏کنیم و آن را با ذکر مصیبتى به پایان مى‏بریم. امروز نیز ناچاریم زیارت را کوتاه کنیم; زیرا سفر به سامرا در پیش است و هر چه دیرتر حرکت کنیم فرصت زیارت سامرا کوتاه‏تر خواهد بود معرفى حرم را به فرصتى دیگر وا مى‏نهیم و از زائران تقاضا مى‏کنم با خواندن نماز زیارت زودتر در ایوان حرم مطهر گردآیند که فرصت کم است و اعمال بسیار. برخى از منابع تاریخى کاظمین را مقابر قریش یا مقبره قریش خوانده‏اند. گویند چون منصور خلیفه عباسى شهر دار السلام را در محل کنونى بغداد بنا کرد، پسرش جعفر از دنیا رفت. پس گورستان مهمى ویژه قریشیان ساخت. اولین کسى که در آن گورستان در سال 150 هجرى قمرى دفن شد جعفر، فرزند منصور خلیفه عباسى بود. البته بعدها غیر قریشیان نیز در آن محل دفن شدند. اکنون از این گورستان اثرى باقى نمانده است و قبر همه برجستگان دینى زیر غبار سنگین گذشت زمان جاى دارد. آنچه امروز بر فراز تاریخ سر فراز و سربلند باقى مانده است، مزار متبرک امام مظلوم و شهید حضرت موسى بن جعفر (ع) و فرزند بزرگوارش امام جواد (ع) است. خطیب بغدادى، که از عالمان بسیار متعصب عامه است، هنگام معرفى مقابر قریش مى‏نویسد: در آنجا قبر موسى بن جعفر و گروهى از بزرگان است. یکى از دانشمندان به نام ابا على الخلال به من گفت: هرگز مشکلى برایم رخ نداد مگر آن که به زیارت قبر موسى بن جعفر (ع) شتافتم; و به او توسل جستم; خداوند مشکلم را برطرف فرمود و آنچه دوست داشتم برایم میسر ساخت. حرم مطهر کاظمین داراى سابقه‏اى طولانى است; ولى بناى با عظمت کنونى ظاهرا از آثار شاه اسماعیل صفوى است و در سال 914 هجرى قمرى تاسیس گردید. طلاکارى گنبد در سال 926 تکمیل شد و دیوارها با کاشیهایى که بعضا نام شاه اسماعیل را بر خود داشت، زینت‏یافت. با مرگ شاه اسماعیل در سال 930، بخشى از ساختمان حرم نا تمام ماند. در سالهاى 1298 فرهاد میرزاى قاجار با زحمات زیاد و کاشیکاریهاى فراوان بناى حرم را تکمیل کرد. قبل از حکومت آل بویه، زائران حرم کاظمین با ترس به زیارت مشرف مى‏شدند; زیرا مخالفان هماره در صدد خاموش ساختن این نور و ستم روا داشتن بر دوستان اهل بیت (ع) بودند; اما معز الدوله سه گروه از نظامیان خود را مامور حفاظت از زائران کاظمین کرد. و گروهى را نیز مامور رسیدگى به امور حرم ساخت. او خود همراه وزیرانش غروب هر پنجشنبه به زیارت مشرف مى‏شد و شب جمعه در کاظمین به سر مى‏برد. این اقدامات امنیتى سبب شد جمعیت‏بسیارى به زیارت کاظمین روى آورند. قبلا در صحن کاظمین گنبدى بر فراز قبر دو تن از فرزندان موسى بن جعفر (ع) به نامهاى ابراهیم و جعفر گنبدى قرار داشت که اکنون اثرى از آن گنبد و قبور بر جاى نمانده است. ساختمان کنونى حرم دو گنبد زرین دارد. و این تنها حرمى است که بر فراز آن دو گنبد زرین در کنارهم ساخته شده است. چهار گلدسته طلایى اطراف این دو گنبد را احاطه کرده است. در زیر این دو گنبد ضریحى نقره‏اى و بسیار بزرگ وجود دارد که قبر مطهر موسى بن جعفر و حضرت جواد (علیهما السلام) را در آغوش گرفته است. در درون ضریح، دو صندوق خاتم کارى شده قرار دارد. اولین صندوق از طرف قبله روى قبر امام کاظم (ع) و دومین آن روى قبر امام جواد (ع) قرار دارد. آرامگاه شیخ مفید، نخستین مرجع تقلید زمان غیبت کبرى، و نیز قبر خواجه نصیر الدین طوسى در حرم مطهر قرار دارد. در بیرون حرم مطهر و در چند صدمترى آن، بقعه و بارگاهى است که دو دانشمند بزرگ شیعه سید مرتضى و برادرش سید رضى در آن مدفونند. در کنار قبر شیخ مفید، آرامگاه ابن قولویه، از محدثان بلند پایه و ارجمند شیعه، قرار دارد.بسیارى دیگر از عالمان و بزرگان و شاهان آل بویه نیز در این مکان دفن شده‏اند. زیارت امروز ما از کاظمین به سرعت‏سپرى شد. به هتل محل اقامت در بغداد برگشتیم و با شتاب صبحانه‏اى صرف شد تا به سوى شهر سامرا حرکت کنیم.
شهر نور
مرا ز وادى ظلمت‏به شهر نورببر بیا و موسى خود را به کوه طور ببر انتظار واژه‏اى است‏که با ذهن و دل هر شیعه آشناست. شیعه همه جا و هر زمان با درد انتظار و شوق وصال و امید دیدار همراه و همسفر است و هر جابهانه‏اى دست دهد درد درونى‏اش آشکار مى‏شود. و اکنون چه بهانه‏اى‏بهتر از سفر به شهر مهدى (ع)، سفر به شهر غیبت کبرى و انتظار وخانه محبوب و معشوق غایب از نظر. از بغداد تا سامرا حدود صد وسى کیلومتر است و باید در یک ساعت و نیم پیموده شود. با برخى‏معطلى‏هاى بى‏جا این سفر مقدارى بیشتر به طول مى‏انجامد. به زائران توصیه مى‏شود اندکى بیاسایند تا شور و حال بهترى براى‏زیارت داشته باشند. تمامى طول مسیر بغداد تا سامرا پوشیده از پوشش سبز گیاهى است. گویا فرشى زمردین بر تمامى این سرزمین گسترده‏اند. در وسط این فرش سبز نگینى زرین چشم را نوازش مى‏دهد. در این زمینه زمردین گنبد طلایى امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) آنقدر زیبا و گیرا جلوه مى‏کند که بى‏اختیار فریاد صلوات زائران از عمق جان به آسمان بر مى‏خیزد. حرم مطهر در نقطه مرتعفى ساخته شده است و ساختمانهاى کوتاه اطراف مانع مشاهده حرم از راه دور نمى‏شود. این منظره آنقدر دل انگیز و چشم نواز است که با گذشت زمان از خاطره زدوده نمى‏شود; گویا هماره مقابل دیدگان انسان است. با دیدن گنبد طلایى، با امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) سخنى آغاز مى‏کنم; همراه با زائران عرض سلام مى‏کنیم و با اشک اظهار ارادت. دل در انتظار وصال حرم دوست در تب و تاب است و چشم در اشک غوطه ور. سرانجام از بالاى پل معروف سامرا مى‏گذریم و وارد خیابانهاى کوچک شهر مى‏شویم. کم‏کم به حرم نزدیک مى‏شویم. اتوبوس در کنار در اصلى حرم توقف مى‏کند. در گوشه صحن، وضوخانه‏اى است که بهداشتى نه در خور این مکان دارد. همه تجدید وضو مى‏کنند و با نشاط آماده ورود به حرم مى‏شوند. کنار در ورودى حرم، خادمى با اصرار و اظهار ارادت فراوان به ایرانیان تقاضا مى‏کند اجازه دهیم اذن دخول بخواند... و مى‏خواند. با کمال ادب و احترام وارد این جایگاه ارجمند و مقدس مى‏شویم. اذن دخول دوم را مى‏خوانم; به مقابل ضریح مطهر مى‏رویم و به زیارت امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) مى‏پردازیم. اکنون جز روضه و زیارت حرفى نداریم. مکان کنونى حرم خانه مسکونى حضرت امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) بوده است. همانگونه که در بسیارى از شهرهاى عراق مرسوم است، این خانه براى فرار از گرماى تابستان سردابى دارد; اما سرداب این خانه از ویژگى دیگرى نیز بهره‏مند است. این سرداب مقدس، افزون بر آن که جایگاه حضور امام هادى و امام عسکرى (علیهما السلام) بوده است. آخرین جایگاه دیدار با امام زمان (ع) نیز به شمار مى‏آید. آرى مهدى موعود از این مکان سفر پر رمز و راز غیبت را آغاز کرده است. زائران در این سرداب کوچک به دنبال قلب بزرگ آفرینش‏اند; بوسه بر جایگاه قدمهاى او مى‏زنند و گل اشک نثار خاک پاى وى مى‏کنند. سرداب مقدس داراى بیست و پنج پله است و با راهروى کوچکى به دو اتاق پنج در سه و دو و نیم در دو و نیم متصل مى‏شود. هنگامى که ما قصد ورود به سرداب داشتیم، گروهى از زائران ایرانى که قبلا آمده بودند، از آن خارج مى‏شدند. از اینرو ما در بیرون منتظر ماندیم تا سرداب خلوت شود. وقتى ما به سرداب مشرف شدیم، غیر از ما و کارگرانى، که مشغول مرمت آنجا بودند، کسى دیگر به چشم نمى‏خورد. دل هجران زده را به خلوت یار سپردیم. یک دنیا درد دل، یک اقیانوس شوق و ذوق و عشق و دامن دامن اشک و ناله و آه سوغات و ارمغان ما به خاک آستان در وست‏بود. با ناله زمزمه آغاز کردیم و آنگاه با زیارت آل یاسین ادامه دادیم. هواى دم کرده سرداب و جمعیت‏بسیار کاروان ما، که تمامى سرداب را پر کرده بود، و فرصت کم هیچ یک سبب نشد شتابى در زیارت و زمزمه داشته باشیم. اکنون که به خلوت‏خانه یار بار یافته‏ایم، بگذار مدعى هرچه مى‏خواهد بگوید و ببافد. در آخر سرداب درى چوبین و بسیار قدیمى است و پشت آن جایگاه کوچکى است که به اندازه نماز گزاردن دو نفر بیشتر نیست. گویند چون سربازان خلیفه غاصب عباسى پس از شهادت امام عسکرى (ع) براى دستگیرى حضرت مهدى (ع) وارد این سرداب شدند، آن را انباشته از آب یافتند. آنها در این جایگاه کوچک حضرت مهدى (ع) را دیدند که سجاده بر آب انداخته و مشغول نماز است. در این مکان مقدس هم چند رکعت نماز خواندیم. ساعتى در شور و حال گذشت و کم‏کم موقع اذان ظهر رسید. بناچار براى اقامه نماز ظهر و عصر از سرداب بیرون آمدیم. دلخوش که جاى پاى یار دیده‏ایم و دلتنگ که اینجا نیز یار رخ ننمود و وصال میسر نگشت. در حرم مطهر عسکریین (علیهما السلام) نماز ظهر و عصر را به جماعت اقامه کردیم و سپس به زیارت سایر امامزادگان و اولیاى الهى، که در حرم مطهر مدفونند، پرداختیم. سامرا امروزه شهر کوچک و کم‏رونقى به نظر مى‏رسد این شهر در گذشته شکوفایى و رونق بسیار داشت. گروهى از مورخان مى‏گویند: حضرت نوح (ع) این شهر را به نام همسرش «ام سام‏» یا فرزندش «سام‏» بنا نهاده است. این شهر به تدریج رونق خود را از دست داد تا اینکه در سال 219 هجرى قمرى معتصم عباسى آن را پایتخت امپراطورى بزرگ اسلامى قرار داد. گویند چون سپاهیان معتصم مزاحمت‏هاى بسیار براى اهل بغداد پدید آوردند و اعتراض مردم بالا گرفت، معصتم دستور داد سپاهیان به سامرا کوچ کنند. بعد خود نیز به این شهر رفت و فرمان باز سازى آن را صادر کرد. سامرا حدود چهل سال پایتخت هشت‏خلیفه عباسى باقى ماند تا اینکه معتمد عباسى در سال 256 هجرى قمرى مجددا پایتخت را به بغداد منتقل کرد. در دورانى که سامرا پایتخت‏خلافت‏بود، این شهر ابعادى بسیار گسترده یافت و به یکى از بزرگترین شهرهاى آن زمان تبدیل شد. امروزه از تمامى آن شکوه و جاه و جلال و قصرها جز خرابه چیزى باقى نمانده است و تنها نگینى درخشان سامرا، که دلباختگان و شیفتگان خاندان نبوت را از سراسر دنیا به سوى خویش مى‏خواند و در نهایت جلال معنوى و شکوه مادى تمامى این سامان را جلوه و جمال مى‏دهد، خانه معمولى و ساده امام هادى (ع) است. او به اجبار و به دستور خلیفه غاصب عباسى در این شهر اسکان یافت. با خاندانش در محاصره نیروهاى نظامى زندگى کرد; در این محاصره نظامى، مظلومانه مسموم گردید و در خانه‏اش به خاک سپرده شد. حرم مطهر امام هادى و امام عسکرى (علیهما السلام) را صحن بسیار و سیعى احاطه کرده است. اگر کسى در این حرم روى به قبله بایستد، در سمت راستش سرداب مقدس مهدوى را مى‏بیند. کنار حرم مسجد جامع بزرگى وجود دارد. بر فراز حرم، گنبد زرینى، که گفته مى‏شود بزرگترین گبند است، سر بر آسمان آبى مى‏ساید. این گبند، که محیط آن شصت و هشت متر است، با هفتادو دو هزار خشت طلایى مفروش و مزین شده است. در کنار گبند، دو گلدسته طلایى زیبا به چشم مى‏خورد. در زیر این گنبد، ضریحى قرار دارد که سه صندوق چوبین و خاتم کارى شده را در برگرفته است. اولین صندوق از طرف قبله بر روى قبر مطهر امام هادى (ع) و دومین صندوق بر قبر مطهر امام عسکرى (ع) و سومین صندوق بر مزار حضرت نرجس خاتون (س) قرار دارد. در پایین پاى امام هادى و عسکرى (علیهما السلام)، قبر شریف حضرت حکیمه خاتون (س) قرار گرفته است. قبر حسین، فرزند امام هادى (ع) نیز در این محدوده جاى دارد. حضرت حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع) بانویى بسیار عظیم الشان و دانشمند و فرزانه است که براى مدتى عهده دار نیابت‏خاصه امام زمان (ع) بود. دیگر بانوى شرافتمندى که در این مکان مقدس آرمیده است، مادر بزرگوار امام حسن عسکرى (ع) است. امام هادى (ع) درباره این بانو چنین اظهار نظر فرموده است: «او از تمامى آفتها و امراض و پلیدى‏ها و ناپاکیها پیراسته است.» این بانو در زمان غیبت صغرى مرجع و پاسخ دهنده پرسشهاى شیعیان بود. و چون از دنیا رفت، به دستور امام زمان (ع) در همین مکان مطهر دفن شد. بانوى بزرگوار دیگرى که در این بقعه ملکوتى مدفون است، مادر گرامى حضرت مهدى (ع) است. او از فرزندان شمعون، وصى حضرت عیسى (ع) به شمار مى‏رود. از دیگر قبور مطهر این حرم، قبر امامزاده جلیل القدر حضرت حسین بن على‏الهادى (ع) است. مورخان از او به عنوان عابد و زاهدى نام برده‏اند که به امامت‏برادر بزرگوارش حضرت عسکرى (ع) اقرار و اعتراف داشت. افزون بر این، در این مکان مقدس گروهى دیگر از اولیاى الهى و علماى ازجمند شیعى و پادشاهان و بزرگانى که به خاندان عصمت و طهارت ارادت داشته‏اند نیز مدفونند. به نوشته برخى از مورخان، محل حرم مطهر نخست‏خانه فردى مسیحى به نام دلیل بن یعقوب بود. وقتى حضرت امام هادى (ع) به این شهر آورده شد، این خانه را خرید و در آن اقامت گزید. و چون از دنیا رفت، در همین خانه دفن شد. امام عسکرى (ع) نیز در همین خانه زندگى کرد و در آن به خاک سپرده شد. پس از امام عسکرى (ع) حضرت نرجس خاتون، مادر حضرت مهدى (ع) درگذشت و در پشت‏سر امام عسکرى (ع) مدفون شد. سپس حکیمه، دختر امام جواد (ع)، رحلت کرد و در پایین پاى امام هادى و عسکرى (علیهما السلام) به خاک سپرده شد. پس از او مادر امام عسکرى (ع) وفات یافت و در کنار آنان دفن گردید. پس از او، حسین فرزند امام هادى (ع) دار دنیا را وداع گفت و در اینجا در خاک آرمید. پس از زیارت همه اولیاى الهى مدفون در این بقعه آسمانى، با کمال دلگیرى و به ضرورت روزگار، از سامرا پاى پس کشیدیم و عازم بقعه نورانى دیگرى شدیم. اکنون به سوى امامزاده عظیم الشان حضرت سید محمد، فرزند امام هادى (ع) مى‏رویم که در بین راه سامرا بغداد قرار دارد. برنامه آن است که قبل از زیارت به رستورانى در نزدیکى امامزاده برویم و ناهار صرف کنیم. هنگامى که به رستوران مى‏رسیم، ماموران به ما اعلام مى‏کنند در رستوران جاى نشستن نیست و باید نیم ساعتى در بیرون رستوران منتظر بمانیم. این رستوران تنها رستوران منطقه است و همه زوار ایرانى در آن پذیرایى مى‏شوند. به زائران پیشنهاد شد اگر خسته نیستند، ابتدا به زیارت امامزاده سید محمد (ع) بروند و آنگاه براى صرف ناهار به رستوران. با اینکه همه خسته و کوفته و گرسنه‏اند و ساعاتى از ظهر مى‏گذرد، زائران با اشتیاق اعلام آمادگى مى‏کنند و عازم زیارت مى‏شویم. امامزاده سید محمد (ع) فرزند امام هادى (ع) است که براى دیدن پدر بزرگوارش از مدینه به سامرا آمد و هنگام برگشتن، در مکان حرم فعلى از دنیا رفت و به خاک سپرده شد. از این امامزاده عظیم الشان آنقدر کرامات و برکات دیده شده است که همگى مردم عراق حتى اهل سنت نیز به او عقیده‏اى بس محکم دارند و به زیارتش مشرف مى‏شوند. این امامزاده حرمى بسیار وسیع دارد که در اعیاد و عزادارى انباشته از زوار مى‏شود. هنگام ورود ما گروه نسبتا زیادى زائر عراقى در حرم مطهر حضور داشتند. وارد حرم با صفاى این امامزاده عظیم الشان شدیم و ضمن بیان شرح حال و برخى از کرامات او زیارت کرده، رکعاتى نماز، به عنوان هدیه به روح مطهرش، خواندیم. پس از زیارت امامزاده سید محمد، به رستوران برگشتیم; ناهار صرف شد و سپس براى آخرین زیارت عازم کاظمین شدیم. اگر چه طبق برنامه باید به هتل بر مى‏گشتیم ولى با توجه به معطلى روز گذشته و وعده جبران آن، امروز عراقیها موافقت کرده‏اند که ما را مستقیما به کاظمین ببرند. بنابراین، بدون توقف در بغداد به طرف کاظمین حرکت مى‏کنیم. نزدیک غروب به کاظمین وارد مى‏شویم. فرصت اندکى براى رفتن به بازار کاظمین در نظر گرفته شده است. برخى از زائران به بازار مى‏روند تا سوغاتى و یادگارى تهیه کنند و برخى دیگر به حرم وارد مى‏شوند. وعده‏گاه ما، هنگام اذان مغرب، ایوان حرم مطهر است. همراه با نواى ملکوتى اذان، زائران به حرم روى مى‏آورند تا آخرین نماز جماعت را در حرم کاظمین اقامه کنیم. قبلا با ماموران عراقى صحبت کرده‏ایم که فردا صبح ما را براى زیارت آخرین به کاظمین بیاورند و آنها نیز تقریبا وعده داده‏اند; ولى از آنجا که به وعده آنان اعتماد چندانى نداریم، زیارت وداع را مى‏خوانیم. این بار وداع با تمامى عتبات عالیات و تمامى این سرزمین مقدس است که سخت در چنگال حرامیان گرفتار آمده است. دل کندن از این اماکن مقدس بسیار مشکل و بار وداع بى‏نهایت‏سنگین و طاقت‏فرساست. خدایا مى‏روم اما دل اینحاست نشاید دل رود دلدار اینجاست شب را در هتل یمامه به سر مى‏بریم. ساعتى قبل از اذان همه زائران در سالن انتظار هتل گرد مى‏آیند تا به زیارت آخرین کاظمین برویم; ولى عراقیها به وعده خود وفا نمى‏کنند و ما را از این فرصت مهم محروم مى‏سازند. انتظار تا اذان صبح به طول مى‏انجامد، ولى فایده‏اى ندارد. در سالن انتظار هتل نماز جماعت صبح را برقرار مى‏کنیم. اکنون صبح چهارشنبه هجدهم شهریورماه است و ما از بغداد به طرف میهن عزیزمان ایران حرکت مى‏کنیم. نزدیکى‏هاى ظهر به خسروى مى‏رسیم. در گمرک خسروى تصویر بزرگ امام خمینى (ره) و رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه‏اى (مد ظله العالى) به زائران کربلا خوش آمد مى‏گویند. و ما پاى بر خاک مقدس جمهورى اسلامى ایران مى‏نهیم. به امید آنکه همگى مشتاقان و عاشقان زیارت عتبات بزودى و در نهایت معرفت، آزادى و عافیت‏به زیارت این اماکن مقدسه مشرف شوند و ما را نیز به دعایى یاد آرند. ان شاء الله.
 

تبلیغات