عطیه عوفى الگوى مقاومت
آرشیو
چکیده
متن
در لابلاى اوراق زرین تاریخ اسلام چهرههاى درخشانى در سکوتمرگبار ستم فرمانروایان غاصب مکتوم مانده است. کاش تاریخنویسان،به جاى آن همه کتابها که در باره اهل دوزخ نوشتهاند،در راه شناساندن تندیسهاى زهد و پاکى و الگوى مقاومت تلاشمىکردند. بىتردید اگر چنین بود، فریادگران بیدارى را در سکوتتاریک تاریخ فراموش نمىکردیم. این نوشتار به معرفى یکى از چهرههاى ناشناخته تاریخ پرداختهاست. آن که نامش را امیر مؤمنان(ع) برگزید; همراه جابر بنعبد الله انصارى از اولین زائران حرم امام حسین(ع) بود; خطبهفدک و زیارت اربعین را روایت کرد و در شمار مبارزان شجاع جاى گرفت.
ولادت
با طلوع خورشید حکومت علوى در کوفه، غنچهاى شکوفا شد تاتماشاگر آفتاب امامتباشد. گرچه تاریخ دقیق این واقعه مشخص نیست; ولى مىتوان گفت:در سالهاى 36-40 قمرى، روزى سعد بن جناده به آستان حضرتعلى(ع) شرفیاب شد; ولادت فرزندش را به عرض حضرت رساند و تقاضاىنامگذارى کرد. حضرت نوزاد را در آغوش گرفت و فرمود: «هذاعطیه الله» این نوزاد عطا و موهبت الهى است.(1) حضرت على(ع)بعد از مراسم نامگذارى، براى عطیه صد درهم حقوق ماهانه تعیینفرمود و پدرش با دریافتحقوق براى کودک غذا تهیه کرد.(2)
خاندان عطیه
عطیه عوفى در یکى از خاندانهاى معروف عرب که از طایفه بکالىبود، چشم به گیتى گشود. بکالى تیرهاى از قبیله بنى عوف بنامرؤ القیس شمرده مىشد و در بین قبایل عرب شان و منزلتى خاصداشت. چون عطیه از قبیله بنى عوف بود، به او عطیه عوفىمىگویند.(3) گویا مادرش در شمار اسراى آزاد شده رومى جاى داشتو همسر سعد شمرده مىشد.(4)
مقام علمى عطیه
عطیه، از نظر طبقات رجالى، در گروه تابعین جاى دارد; یعنى ازطبقهاى است که پیامبر اکرم(ص) را ندیده و بدون واسطه سخنى ازوى نقل نکرده است. او از اصحاب حضرت على(ع) و امامان بعد ازاو تا امام محمد باقر(ع) به شمار مىآید. (5) عطیه از دانشمندانبزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده مىشد و از چنان مقام علمىبرخوردار بود که حتى دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتمادمىدانستند و دانش تفسیرى و حدیثىاش را تایید مىکردند.(6)
اساتید و شاگردان عطیه
عطیه استادانى برجسته داشت که در اسلام و تشیع از جایگاهى والابرخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن ازاستادان وى را برمىشمارد. کتاب «طبقات» شش تن از استادانشرا معرفى کرده و از دیگران نام نبرده عبد الله بن عباس وجابر بن عبد الله انصارى از معروفترین استادان او شمردهمىشوند.(7) این شخصیت علمى شاگردان بسیارى تربیت کرد. کتاب«تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها را ثبت کرده است.اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و على) در این گروه جاىدارند.(8) على بن عطیه از اصحاب امام صادق(ع) نیز به شمارمىآید.(9)
آثار علمى
1- تفسیر قرآن عطیه دستپرورده استادى بزرگ چون ابن عباس بودو پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.(10) دانشمندان اهل تسنن از اینتفسیر بهرههاى فراوان بردهاند. آثار عطیه نزد علماى اهل سنتمعتبر است.(11) و بزرگانى چون طبرى، خطیب بغدادى از آثار ایندانشور بزرگ بهره فراوان بردند.(12) عشق عطیه به علوم قرآنى وانس وى با قرآن به اندازهاى بود که خودش مىگوید: من سه دورهتفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتادبار در کنارش خواندم.(13)
2- خطبه فدک دومین اثر جاودان عطیه خطبه فدک حضرت زهرا(س)است. حضرت این خطبه را در مسجد النبى ایراد فرمود. عطیه آن رابراى عبد الله ابن حسن مثنى، پسر امام حسن مجتبى(ع) نقل کرد ودر تاریخ به یادگار نهاد.(14)
3- زیارت اربعین یادگار جاودان دیگر عطیه زیارت گرانقدر و باعظمت اربعین ابا عبد الله الحسین(ع) است. او همراه جابر ابنعبد الله انصارى، صحابى بزرگ پیامبر اکرم(ص) در اربعین شهادتامام حسین(ع) کنار تربت مطهر آن حضرت حضور یافت، اشک ماتمریخت و نامش را به عنوان نخستین زائر کوى حسین جاودانهساخت.(15) جایگاه زیارت اربعین چنان والاست که امام حسنعسکرى(ع) فرمود: یکى از علامتهاى مؤمن زیارت اربعین سید الشهدااست. (16)
ابعاد شخصیتسیاسى عطیه
1- زبان گویاى ولایت علوى عطیه، که پرورشیافته مکتب تشیعراستین بود، آموختههایش را با زبانى گویا براى جامعه اسلامى وتاریخ بیان کرد و به یادگار گذاشت. آن بزرگوار به شیوهاى زیبابه دفاع از حریم ولایت علوى پرداخت. بدین جهت نامش در سندبسیارى از روایاتى که منزلت و فضایل حضرت على(ع) را بیانمىکند، دیده مىشود.(17) عطیه از کسانى است که حدیث غدیر خم رابه دورترین نفاط بلاد اسلامى رساند. پیامبر اکرم(ص) در حجهالوداع در غدیر خم دستحضرت على(ع) را گرفت و به مردم فرمود:اى مردم، آیا نمىدانید که من از خود مؤمنین به آنهاسزاوارترم؟ گفتند: آرى، یا رسول الله. سپس فرمود: «من کنت مولاه فهذا على مولاه»(18) عطیه در بارهشان نزول آیه شریف (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک منربک)(19) مىگوید: «نزلت هذه الآیه على رسول الله صلى اللهعلیه و آله فى على بن ابى طالب (ع)(20) این آیه در منزلتحضرت على ابن ابى طالب نازل شد. بیان چنین احادیثى در باره شخصیتحضرت، در زمانى که آشکارابدان بزرگوار ناسزا مىگفتند، داراى ارزشى والا بود; زیرا درباریانآگاه و مردم ناآگاه دشنام دادن بدان حضرت در هر قنوتو خطبه را از فرایض مسلمانان مىدانستند. در چنین فضاى آشوبزدهاى،عطیه به افشاگرى پرداخت و با نقل فضایل على(ع) کوشیدولایت را در جامعه تثبیت کند.
2 زیارت اربعین و اقدامى انقلابى زیارت اربعین عطیه و جابربن عبد الله در آن زمان حساس از بعد سیاسى همیتبسیاردارد.(21) زمانى که یزید بن معاویه ریختن خون سید الشهدا واصحابش را افتخار مىدانست و شیعیان آن حضرت در خفقان شدید بهسر مىبردند، بازمانده یاران پیامبر اکرم(ص) به زیارت تربتامام(ع) شتافت. او در واقع فرستاده خاتم المرسلین به شمارمىآمد; زیرا رسول خدا به وى وصیت کرده بود «یا جابر زرقبر الحسین فان زیارته تعدل مئه حجه»(22) اى جابر، قبرفرزندم حسین را زیارت کن. چون ثواب زیارتش با ثواب صد حجبرابر است. جابر بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش از این فاجعه تاریخىآگاه شده، با چشمان نابینا و دلى روشن و ضمیرى پاک راه کوفهپیش گرفت و خود را به دستپرورده مکتب علوى یعنى عطیه عوفىرساند. این دو بزرگمرد در اربعین شهادت ابا عبد الله الحسین(ع)و اصحابش در سرزمین مقدس کربلا حضور یافتند. و این افتخار رابه دست آوردند که از اولین زائران حرم حسینى شوند.(23) آنچهبه زیارت اربعین جلوهاى خاص از شهامت و شجاعت مىدهد حرکتقهرمانانه این دو زائر در آن موقعیتحساس است; زیرا بعد ازشهادت امام حسین(ع) یزید کسى را مانع ظلم و فساد خود نمىدید وتمام سعى خودش را به کار برد تا با خفه کردن صداى هر مخالفىقیام عاشورا را امرى عادى و غیر الهى جلوه دهد. بدین سبب،نگرش جامعه به نهضت امامحسین(ع) در ابتدا نگرشى همراه با بىتفاوتىگاه اعتراضآمیز بود. در آن موقعیت، حرکت جابر ازمدینه و عطیه از کوفه براى زیارت سید الشهدا تاییدى بر قیامآن حضرت بود.(24) به ویژه این که این زیارت با رسیدن بانواناهل بیت و اسرا از شام و برپایى سه روز سوگوارى براى سالارشهیدان و یارانش مقارن بود.(25) این حرکت انقلابى به شعلهورشدن نهضتحسینى و افشاى جنایات دژخیمان بنى امیه انجامید وعطیه و جابر از بنیانگزاران قیامهایى شدند که در دفاع از قیامکربلا به وسیله توابین و دیگران شکل گرفت.
مقاومت عطیه
عطیه چون پرستویى عاشق و بلبلى نغمه سرا در هر کوى و برزنترانه عشق على مىخواند و لحظهاى آرام نمىگرفت. هیچ تازیانهاىنتوانست نداى این فریادگر عرفان و عدالت را خاموش سازد. تاریخهرگز مبارزه سیاسى این دانشمند بزرگ را از یاد نمىبرد. مبارزهسیاسى عطیه عوفى در زمان حکومت جبار عبد الملک مروان، پنجمینخلیفه اموى، در مقابل حجاج بن یوسف ثقفى، که دستانش به خونشیعیان علوى آغشته بود، همچنان جاودانه ماند. در زمانفرمانروایى این ستمگر اموى در کوفه قیامهاى متعددى شگل گرفتکه یکى از آنها قیام عبد الرحمن بن محمد بن اشعث در سال 80 ه. ق بود.این نهضت از خراسان آغاز شد. عبد الرحمن، بعد از چندینبار درگیرى با لشکر حجاج، سرانجام در سال 83 در بصره دستگیرشد. نکته جالب توجه در این قیام آن است که عدهاى از بزرگان ودانشمندان شیعه و قاریان عراق مانند سعید بن جبیر و ابراهیمنخعى و عطیه عوفى، در رکاب عبد الرحمن بودند. وقتى عبد الرحمنشکستخورد، عطیه به سمت فارس گریخت. حجاج در فرمانى، محمد بنقاسم ثقفى به فرماندار فارس، نوشت، عطیه را دستگیر کرده، اورا وادار سازد به حضرت على(ع) ناسزا بگوید و اگر امتناع ورزیدچهارصد تازیانه بر وى زده، موى سر و محاسنش را بتراشند. فرماندار فارس عطیه را فراخواند و فرمان حجاج را برایش خواند;عطیه زیر بار چنین ننگى نرفت; با کمال شهامت چون کوهى استوارماند و سختترین شکنجهها و تازیانههاى امویان را تحمل کرد. این تابعى قهرمان مدتى در فارس اقامت گزید و چون قتیبه بنمسلم بر مسند استاندارى خراسان جاى گرفتبه آنجا رفت و چندىدر آن دیار به سر برد. سرانجام وقتى فرمانروایى عراق در دستعمر بن هبیره قرار گرفت، عطیه نامهاى به وى نوشت و خواستارپناهندگى و بازگشتبه کوفه شد. عمر بن هبیره اجازه داد و عطیهبه کوفه باز گشت. این یاور مخلص اهل بیت (علیهم السلام) در سال 111 هجرى قمرى بهسراى جاودانگى شتافت.(27)
پىنوشتها:
1- سفینه البحار، ج 2، ص 206، (چاپ قدیم); طبقات الکبرى، ج6، ص 304; ریحانه الادب، ج 4، ص 218. 2- طبقات الکبرى، ج 6، ص 304. 3- سفینه البحار، ج 6، ص 296; ریحانه الادب، ج 4، ص 218. 4- طبقات الکبرى، ج 6، ص 304; جابر بن عبد الله انصارى، ص 208. 5- رجال شیخ طوسى، ص 51; تنقیح المقال، ج 2، ص 253; سفینهالبحار، ج 6، ص 296. 6- تهذیب التهذیب، ج 7، ص 226; تاریخ التراث العربى، ج 1،جزء اول، ص 73; طبقات، ج 6، ص 304. 7- تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225; طبقات الکبرى، ج 6، ص 246;سفینه البحار، ج 6، ص 296. 8- ریحانه الادب، ج 4، ص 218; تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225;سفینه البحار، ج 6، ص 295. 9- سفینه البحار، ج 6، ص 294; تنقیح المقال، ج 2، ص 299. 10- ریحانه الادب، ج 4، ص 218; سفینه البحار، ج 6، ص 296;تنقیح المقال، ج 2، ص 253. 11- تاریخ التراث العربى، ج 1، جزء اول، ص 73. 12- همان. 13- سفینه البحار، ج 6، ص 296; ریحانه الادب، ج 4، ص 218;تنقیح المقال، ج 2، ص 253. 14- بلاغات النساء، ص 12; سفینه البحار، ج 6، ص 296; بررسىتاریخ عاشورا، ص 246. 15- ریحانه الادب، ج 4، ص 218; سفینه البحار، ج 6، ص 295;بشاره المصطفى، ص 89. 16- بحار الانوار، ج 101، ص 106; کامل الزیارات، باب 28: ص90. 17- سفینه البحار، ج 6، ص 294; ریحانه الادب، ج 4، ص 218. 18- بحار الانوار، ج 37، ص 185. 19- مانده، آیه 67. 20- بحار الانوار، ج 37، ص 190. 21- بررسى تاریخ عاشورا، ص 244; مصباح المتهجد، ص 730. 22- جابر بن عبد الله انصارى، ص 205. 23- بحار الانوار، ج 68، ص 130; مصباح المتهجد، ص 730. 24- اعیان الشیعه، ج 15، ص 143; مصباح المتهجد، ص 730. 25- سوگنامه 26 تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 277 و 278. 27- سفینه البحار، ج 6، ص 296; الاعلام زرکلى، ج 4، ص 237;طبقات الکبرى، ج 6، ص 304.
ولادت
با طلوع خورشید حکومت علوى در کوفه، غنچهاى شکوفا شد تاتماشاگر آفتاب امامتباشد. گرچه تاریخ دقیق این واقعه مشخص نیست; ولى مىتوان گفت:در سالهاى 36-40 قمرى، روزى سعد بن جناده به آستان حضرتعلى(ع) شرفیاب شد; ولادت فرزندش را به عرض حضرت رساند و تقاضاىنامگذارى کرد. حضرت نوزاد را در آغوش گرفت و فرمود: «هذاعطیه الله» این نوزاد عطا و موهبت الهى است.(1) حضرت على(ع)بعد از مراسم نامگذارى، براى عطیه صد درهم حقوق ماهانه تعیینفرمود و پدرش با دریافتحقوق براى کودک غذا تهیه کرد.(2)
خاندان عطیه
عطیه عوفى در یکى از خاندانهاى معروف عرب که از طایفه بکالىبود، چشم به گیتى گشود. بکالى تیرهاى از قبیله بنى عوف بنامرؤ القیس شمرده مىشد و در بین قبایل عرب شان و منزلتى خاصداشت. چون عطیه از قبیله بنى عوف بود، به او عطیه عوفىمىگویند.(3) گویا مادرش در شمار اسراى آزاد شده رومى جاى داشتو همسر سعد شمرده مىشد.(4)
مقام علمى عطیه
عطیه، از نظر طبقات رجالى، در گروه تابعین جاى دارد; یعنى ازطبقهاى است که پیامبر اکرم(ص) را ندیده و بدون واسطه سخنى ازوى نقل نکرده است. او از اصحاب حضرت على(ع) و امامان بعد ازاو تا امام محمد باقر(ع) به شمار مىآید. (5) عطیه از دانشمندانبزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده مىشد و از چنان مقام علمىبرخوردار بود که حتى دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتمادمىدانستند و دانش تفسیرى و حدیثىاش را تایید مىکردند.(6)
اساتید و شاگردان عطیه
عطیه استادانى برجسته داشت که در اسلام و تشیع از جایگاهى والابرخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن ازاستادان وى را برمىشمارد. کتاب «طبقات» شش تن از استادانشرا معرفى کرده و از دیگران نام نبرده عبد الله بن عباس وجابر بن عبد الله انصارى از معروفترین استادان او شمردهمىشوند.(7) این شخصیت علمى شاگردان بسیارى تربیت کرد. کتاب«تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها را ثبت کرده است.اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و على) در این گروه جاىدارند.(8) على بن عطیه از اصحاب امام صادق(ع) نیز به شمارمىآید.(9)
آثار علمى
1- تفسیر قرآن عطیه دستپرورده استادى بزرگ چون ابن عباس بودو پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.(10) دانشمندان اهل تسنن از اینتفسیر بهرههاى فراوان بردهاند. آثار عطیه نزد علماى اهل سنتمعتبر است.(11) و بزرگانى چون طبرى، خطیب بغدادى از آثار ایندانشور بزرگ بهره فراوان بردند.(12) عشق عطیه به علوم قرآنى وانس وى با قرآن به اندازهاى بود که خودش مىگوید: من سه دورهتفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتادبار در کنارش خواندم.(13)
2- خطبه فدک دومین اثر جاودان عطیه خطبه فدک حضرت زهرا(س)است. حضرت این خطبه را در مسجد النبى ایراد فرمود. عطیه آن رابراى عبد الله ابن حسن مثنى، پسر امام حسن مجتبى(ع) نقل کرد ودر تاریخ به یادگار نهاد.(14)
3- زیارت اربعین یادگار جاودان دیگر عطیه زیارت گرانقدر و باعظمت اربعین ابا عبد الله الحسین(ع) است. او همراه جابر ابنعبد الله انصارى، صحابى بزرگ پیامبر اکرم(ص) در اربعین شهادتامام حسین(ع) کنار تربت مطهر آن حضرت حضور یافت، اشک ماتمریخت و نامش را به عنوان نخستین زائر کوى حسین جاودانهساخت.(15) جایگاه زیارت اربعین چنان والاست که امام حسنعسکرى(ع) فرمود: یکى از علامتهاى مؤمن زیارت اربعین سید الشهدااست. (16)
ابعاد شخصیتسیاسى عطیه
1- زبان گویاى ولایت علوى عطیه، که پرورشیافته مکتب تشیعراستین بود، آموختههایش را با زبانى گویا براى جامعه اسلامى وتاریخ بیان کرد و به یادگار گذاشت. آن بزرگوار به شیوهاى زیبابه دفاع از حریم ولایت علوى پرداخت. بدین جهت نامش در سندبسیارى از روایاتى که منزلت و فضایل حضرت على(ع) را بیانمىکند، دیده مىشود.(17) عطیه از کسانى است که حدیث غدیر خم رابه دورترین نفاط بلاد اسلامى رساند. پیامبر اکرم(ص) در حجهالوداع در غدیر خم دستحضرت على(ع) را گرفت و به مردم فرمود:اى مردم، آیا نمىدانید که من از خود مؤمنین به آنهاسزاوارترم؟ گفتند: آرى، یا رسول الله. سپس فرمود: «من کنت مولاه فهذا على مولاه»(18) عطیه در بارهشان نزول آیه شریف (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک منربک)(19) مىگوید: «نزلت هذه الآیه على رسول الله صلى اللهعلیه و آله فى على بن ابى طالب (ع)(20) این آیه در منزلتحضرت على ابن ابى طالب نازل شد. بیان چنین احادیثى در باره شخصیتحضرت، در زمانى که آشکارابدان بزرگوار ناسزا مىگفتند، داراى ارزشى والا بود; زیرا درباریانآگاه و مردم ناآگاه دشنام دادن بدان حضرت در هر قنوتو خطبه را از فرایض مسلمانان مىدانستند. در چنین فضاى آشوبزدهاى،عطیه به افشاگرى پرداخت و با نقل فضایل على(ع) کوشیدولایت را در جامعه تثبیت کند.
2 زیارت اربعین و اقدامى انقلابى زیارت اربعین عطیه و جابربن عبد الله در آن زمان حساس از بعد سیاسى همیتبسیاردارد.(21) زمانى که یزید بن معاویه ریختن خون سید الشهدا واصحابش را افتخار مىدانست و شیعیان آن حضرت در خفقان شدید بهسر مىبردند، بازمانده یاران پیامبر اکرم(ص) به زیارت تربتامام(ع) شتافت. او در واقع فرستاده خاتم المرسلین به شمارمىآمد; زیرا رسول خدا به وى وصیت کرده بود «یا جابر زرقبر الحسین فان زیارته تعدل مئه حجه»(22) اى جابر، قبرفرزندم حسین را زیارت کن. چون ثواب زیارتش با ثواب صد حجبرابر است. جابر بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش از این فاجعه تاریخىآگاه شده، با چشمان نابینا و دلى روشن و ضمیرى پاک راه کوفهپیش گرفت و خود را به دستپرورده مکتب علوى یعنى عطیه عوفىرساند. این دو بزرگمرد در اربعین شهادت ابا عبد الله الحسین(ع)و اصحابش در سرزمین مقدس کربلا حضور یافتند. و این افتخار رابه دست آوردند که از اولین زائران حرم حسینى شوند.(23) آنچهبه زیارت اربعین جلوهاى خاص از شهامت و شجاعت مىدهد حرکتقهرمانانه این دو زائر در آن موقعیتحساس است; زیرا بعد ازشهادت امام حسین(ع) یزید کسى را مانع ظلم و فساد خود نمىدید وتمام سعى خودش را به کار برد تا با خفه کردن صداى هر مخالفىقیام عاشورا را امرى عادى و غیر الهى جلوه دهد. بدین سبب،نگرش جامعه به نهضت امامحسین(ع) در ابتدا نگرشى همراه با بىتفاوتىگاه اعتراضآمیز بود. در آن موقعیت، حرکت جابر ازمدینه و عطیه از کوفه براى زیارت سید الشهدا تاییدى بر قیامآن حضرت بود.(24) به ویژه این که این زیارت با رسیدن بانواناهل بیت و اسرا از شام و برپایى سه روز سوگوارى براى سالارشهیدان و یارانش مقارن بود.(25) این حرکت انقلابى به شعلهورشدن نهضتحسینى و افشاى جنایات دژخیمان بنى امیه انجامید وعطیه و جابر از بنیانگزاران قیامهایى شدند که در دفاع از قیامکربلا به وسیله توابین و دیگران شکل گرفت.
مقاومت عطیه
عطیه چون پرستویى عاشق و بلبلى نغمه سرا در هر کوى و برزنترانه عشق على مىخواند و لحظهاى آرام نمىگرفت. هیچ تازیانهاىنتوانست نداى این فریادگر عرفان و عدالت را خاموش سازد. تاریخهرگز مبارزه سیاسى این دانشمند بزرگ را از یاد نمىبرد. مبارزهسیاسى عطیه عوفى در زمان حکومت جبار عبد الملک مروان، پنجمینخلیفه اموى، در مقابل حجاج بن یوسف ثقفى، که دستانش به خونشیعیان علوى آغشته بود، همچنان جاودانه ماند. در زمانفرمانروایى این ستمگر اموى در کوفه قیامهاى متعددى شگل گرفتکه یکى از آنها قیام عبد الرحمن بن محمد بن اشعث در سال 80 ه. ق بود.این نهضت از خراسان آغاز شد. عبد الرحمن، بعد از چندینبار درگیرى با لشکر حجاج، سرانجام در سال 83 در بصره دستگیرشد. نکته جالب توجه در این قیام آن است که عدهاى از بزرگان ودانشمندان شیعه و قاریان عراق مانند سعید بن جبیر و ابراهیمنخعى و عطیه عوفى، در رکاب عبد الرحمن بودند. وقتى عبد الرحمنشکستخورد، عطیه به سمت فارس گریخت. حجاج در فرمانى، محمد بنقاسم ثقفى به فرماندار فارس، نوشت، عطیه را دستگیر کرده، اورا وادار سازد به حضرت على(ع) ناسزا بگوید و اگر امتناع ورزیدچهارصد تازیانه بر وى زده، موى سر و محاسنش را بتراشند. فرماندار فارس عطیه را فراخواند و فرمان حجاج را برایش خواند;عطیه زیر بار چنین ننگى نرفت; با کمال شهامت چون کوهى استوارماند و سختترین شکنجهها و تازیانههاى امویان را تحمل کرد. این تابعى قهرمان مدتى در فارس اقامت گزید و چون قتیبه بنمسلم بر مسند استاندارى خراسان جاى گرفتبه آنجا رفت و چندىدر آن دیار به سر برد. سرانجام وقتى فرمانروایى عراق در دستعمر بن هبیره قرار گرفت، عطیه نامهاى به وى نوشت و خواستارپناهندگى و بازگشتبه کوفه شد. عمر بن هبیره اجازه داد و عطیهبه کوفه باز گشت. این یاور مخلص اهل بیت (علیهم السلام) در سال 111 هجرى قمرى بهسراى جاودانگى شتافت.(27)
پىنوشتها:
1- سفینه البحار، ج 2، ص 206، (چاپ قدیم); طبقات الکبرى، ج6، ص 304; ریحانه الادب، ج 4، ص 218. 2- طبقات الکبرى، ج 6، ص 304. 3- سفینه البحار، ج 6، ص 296; ریحانه الادب، ج 4، ص 218. 4- طبقات الکبرى، ج 6، ص 304; جابر بن عبد الله انصارى، ص 208. 5- رجال شیخ طوسى، ص 51; تنقیح المقال، ج 2، ص 253; سفینهالبحار، ج 6، ص 296. 6- تهذیب التهذیب، ج 7، ص 226; تاریخ التراث العربى، ج 1،جزء اول، ص 73; طبقات، ج 6، ص 304. 7- تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225; طبقات الکبرى، ج 6، ص 246;سفینه البحار، ج 6، ص 296. 8- ریحانه الادب، ج 4، ص 218; تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225;سفینه البحار، ج 6، ص 295. 9- سفینه البحار، ج 6، ص 294; تنقیح المقال، ج 2، ص 299. 10- ریحانه الادب، ج 4، ص 218; سفینه البحار، ج 6، ص 296;تنقیح المقال، ج 2، ص 253. 11- تاریخ التراث العربى، ج 1، جزء اول، ص 73. 12- همان. 13- سفینه البحار، ج 6، ص 296; ریحانه الادب، ج 4، ص 218;تنقیح المقال، ج 2، ص 253. 14- بلاغات النساء، ص 12; سفینه البحار، ج 6، ص 296; بررسىتاریخ عاشورا، ص 246. 15- ریحانه الادب، ج 4، ص 218; سفینه البحار، ج 6، ص 295;بشاره المصطفى، ص 89. 16- بحار الانوار، ج 101، ص 106; کامل الزیارات، باب 28: ص90. 17- سفینه البحار، ج 6، ص 294; ریحانه الادب، ج 4، ص 218. 18- بحار الانوار، ج 37، ص 185. 19- مانده، آیه 67. 20- بحار الانوار، ج 37، ص 190. 21- بررسى تاریخ عاشورا، ص 244; مصباح المتهجد، ص 730. 22- جابر بن عبد الله انصارى، ص 205. 23- بحار الانوار، ج 68، ص 130; مصباح المتهجد، ص 730. 24- اعیان الشیعه، ج 15، ص 143; مصباح المتهجد، ص 730. 25- سوگنامه 26 تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 277 و 278. 27- سفینه البحار، ج 6، ص 296; الاعلام زرکلى، ج 4، ص 237;طبقات الکبرى، ج 6، ص 304.