آخرین صحابى و نخستین زائر حسینى
آرشیو
چکیده
متن
یکى از راههاى عمیق و در عین حال ساده و آسان براى شناخت اسلامو آثار سازنده آن، مطالعه زندگى اصحاب خاص پیامبر(ص) و امامانمعصوم(علیهم السلام) است. آنها که تا آخر عمر در خط پیامبر وامامان بودند و از جانب آن بزرگوران مورد تایید قرار گرفتند.جابر بن عبد الله انصارى از افراد نادرى است که براستى شاگردفهیم، عارف، پارسا، مجاهد و وارسته پیامبر(ص) بود. وى بیش از90 سال عمر پربرکتخود را در راه اسلام و گسترش آن صرف کرد وشیرمردى مخلص و نستوه، عابدى وارسته و عاشق و عالمى پرتلاشبود. جابر پنج امام را درک کرد، از شاگردان و یاران مخصوص همهآنها بود و در نشر اندیشه آنان، سهمى بزرگ داشت.«جابر بن عبد الله انصارى» کسى بود که هم اسلام او را پرورشداد و هم او موجب رشد و گسترش اسلام شد. او در این میدان، گوىسبقت از همگنان ربود و چنان درخشید که وى را از «اصفیا»مىدانند.او به دو موضوع، که در مکتب اسلام بسیار مهم و سرنوشتساز است،اهمیتبسیار مىداد: 1- پاسدارى و نگهبانى عمیق و جدى از خط راستین ولایت و رهبرىامامان برحق، 2- نقل و نشر احادیث پیامبر و امامان(علیهم السلام) و گسترشفرهنگ اسلام. او چنان به نشر روایات اهمیت مىداد که در تمامکتب احادیث اسلامى، نام او به عنوان ناقل حدیث و ناشر فرهنگاهل بیت (علیهم السلام) مىدرخشد. پس ضرورى است که زندگى اینبزرگوار را مورد مطالعه قرار داده، از آن درس گیریم و درزندگى خود به کار بندیم.
جابر کیست؟
جابر بن عبد الله انصارى یار باوفاى پیامبر(ص) و شیفته حق وپاسدار جان برکف اسلام حدود پانزده سال قبل از هجرت در مدینه ودر خانوادهاى محترم، از خاندان «خزرج» متولد شد. پدر جابر«عبد الله بن عمرو» از نخستین کسانى است که قبل از هجرتپیامبر(ص) از مکه به مدینه، اسلام را پذیرفت. او تمام زندگىاشرا وقف گسترش اسلام کرده بود. و بیش از صد سال داشت. در جنگ بدرشرکت کرد و در جنگ احد به درجه رفیع شهادت دستیافت. نام مادرجابر «نسیبه» بود و دختر، عقبه بن عدى به شمار مىآمد.
جابر در عصر پیامبر
هنگامى که پدر جابر به شهادت رسید، جابر 9 خواهر داشت. گروهىبر این باروند که جابر پنج فرزند داشت، سه پسر که عبد الرحمن،محمد و حمید نام داشتند. و دو دختر که میمونه و ام حبیبخوانده مىشدند. به سبب نام پسرهایش، جابر را ابو عبد الرحمن وابو محمد و گاه ابو عبد الله مىخواندند. جابر در عصر پیامبر(ص) عنصرى پاک، مجاهدى مخلص و صحابى رسولخدا(ص) شمرده مىشد و همراه پیامبر(ص) در 19 غزوه شرکت کرد.امام باقر(ع) فرمود: از جابر بن عبد الله انصارى شنیدم کهمىگفت:از رسول خدا(ص) در مورد سلمان پرسیدم، فرمود: سلمان دریاى علمو معرفت است که نمىتوان به آخر آن رسید. سلمان داراى علمگذشته و آینده است. خداوند دشمن دارد، کسى را که با سلماندشمنى کند و دوست دارد آن را که با سلمان دوستى ورزد. عرض کردم در باره ابوذر غفارى، مقداد، و عمار یاسر چه مىفرمایى؟حضرت پاسخ را تکرار کرد. از محضر رسول خدا(ص) بیرون آمدم، تااین چهار تن (سلمان، ابوذر، مقداد، عمار یاسر) را دیدار کنم وبه آنها بشارت دهم. وقتى از حضور رسول خدا(ص) حرکت کردم،فرمود: «الى یا جابر و انت منا، ابغض الله من ابغضک و احب مناحبک» اى جابر، تو از خاندان ما هستى، خداوند دشمن دارد آنرا که با تو دشمنى ورزد و دوست دارد آن را که با تو دوستىکند.
وصیت مخصوص پیامبر(ص)به جابر
از ویژگیهاى جابر بن عبد الله انصارى وصیت پر راز و رمز رسولخدا(ص) به اوست. این امر شگفتانگیز بیانگر مقام ارجمند وشخصیت عظیم جابر است. رسول خدا(ص) به جابر فرمود: «امید آناست که عمر طولانى کنى تا فرزندى از من را که از نسل حسین(ع)است و محمد نام دارد، ببینى که علم دین را مىشکافد و تشریحمىکند. وقتى او را ملاقات کردى، سلامم را به وى برسان.
جابر بعد از پیامبر(ص)
از گفتار و روش جابر و قراین بسیار استفاده مىشود که جابر بنعبد الله انصارى، بعد از رحلت پیامبر(ص)، هیچگاه به راه دیگراننرفت و با کمال شهامت در خط راستین اسلام پابرجا ماند. و ازافراد نادرى است که فراز و نشیبها وى را نلغزاند. ابو زبیرمکى مىگوید: جابر را دیدم بر عصایى تکیه داده، از کوچههاىمدینه عبور کرد، به محل اجتماع مردم مدینه آمد و گفت: «على خیر البشر فمن ابى فقد کفر، معاشر الابصار ادبوا اولادکمعلى حب على.» على(ع) بهترین انسانهاست، پس هرکس منکر اینموضوع شود، راه کفر پیموده است. اى مردم مسلمان مدینه،فرزندان خود را بر اساس دوستى و عشق على(ع) تربیت کنید، هر کسمانع از آن شد، بنگرید که مادرش چگونه او را زاده است. (اصالتخانوادگى ندارد.) «ابو زبیر» مىگوید: از جابر پرسیدم:على(ع) چگونه شخصى بود؟ جابر ابروانش را که روى چشمانش افتاده بود، بالا زد و گفت:على(ع) بهترین افراد بشر در روى زمین بود. در زمان رسولخدا(ص) هرگاه مىخواستیم منافقان را بشناسیم، معیار ما ارتباطبا على(ع) بود. یعنى هر که با على(ع) رابطه خوبى نداشت، منافقبود و هر که روابط خوبى با حضرت داشت، مسلمان حقیقى بود.
ناشر افکار خاندان نبوت
تلاش بىوقفه از ویژگیهاى جابر بود در نشر افکار و فرهنگامامان(علیهم السلام) در زمانى که دشمنان براى پوشاندن فرهنگاهلبیت(علیهم السلام) تلاش مىکردند، جابر گاه براى دریافتحدیثىاز پیامبر(ص) از مدینه به سوى شام (با وسایل آن زمان) حرکتمىکرد. در مورد وثاقت جابر، امام باقر(ع) فرمود: «جابر هرگزدروغ نمىگوید.» در این باره، تاریخنویسان گفتهاند: «و کانمن المکثرین فى الحدیث، الحافظین للسنن.» جابر در نقل گفتارو فرهنگ اسلام بسیار کوشا بود و از پاسداران سنتهاى اسلام بهشمار مىآمد.
یاور امام زمان(ع)
بعضى از دانشمندان و سیرهنویسان، تاویل معناى آیه (ان الذىفرض علیک القرآن لرادک الى معاد) را به رجعت جابر با امامزمان حضرت مهدى(ع) مربوط مىدانند. شاید رسول خدا(ص) یا یکى ازامامان(علیهم السلام) با خواندن آیه فوق به جابر بشارت داد که،هنگام ظهور حضرت مهدى(ع) زنده مىشوى; از یاران نزدیک و مخلصآن حضرت خواهى بود و در تثبیت و گسترش حکومت جهانى آن حضرتنقش بسزایى بر عهده خواهى داشت.
نخستین زائر کوى حسینى(ع)
آنچه بر شهرت جابر افزود و نام او را جهانى و جاودانه ساخت،این بود که در روز اربعین سال 61 هجرى، به عنوان «نخستینزیارتکننده مرقد شریف امام حسین(ع)، به کربلا آمد و به زیارتپرداخت.» پیوند مقدس و مخلصانه با امام حسین(ع) به وى رنگحسینى داد و او در کنار امام حسین(ع) بر قله رفیع جهان و زمانقرار گرفت; زیرا زیارت او زیارتى معمولى نبود، بلکه زیارتىسیاسى و انقلابى و پایهگذار شکستن زرق و برق طاغوت زمان(یزید) و طاغوتهاى دیگر بود. این زیارت چون پتکى بر سریزیدیان و بردگان زر و زور فرود آمد. گویا خداوند مىخواست تاجابر در پرتو نور حسینى در همه جا حضور یابد و شیوهاش، الگویىبراى مسلمانان راستین گردد.
چگونگى زیارت جابر
«عطیه عوفى» مىگوید:من با جابر بن عبد الله انصارى به زیارت قبر حسین(ع) رفتم.وقتى به کربلا رسیدیم، جابر نزدیک شط فرات رفت، غسل کرد.قطیفهاى به کمر بست و قطیفهاى دیگر بر دوش افکند. سپس کیسهاىکه همراهش بود، گشود و از آن آرد «سعد» (ریشه خوشبوى کوفى)برون آورد و خود را خوشبو کرد. سپس به طرف مرقد شریف امامحسین(ع) حرکت کرد; در حالى که مشغول ذکر خدا بود، خود رانزدیک قبور رساند و گفت: مرا به قبر حسین(ع) برسان تا آن رالمس کنم. دستش را گرفتم و به قبر رساندم. هنگامى که دستش بهخاک مرقد حسین(ع) رسید، از شدت اندوه بیهوش شد و به روى قبرافتاد. من بر وى آب پاشیدم. وقتى به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین!یاحسین! یاحسین! سپس گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه» آیا دوستجواب دوستش را نمىدهد؟! بعد گفت: چگونه جواب دهى که خون ازرگهاى گلویتبر سینه و شانهات فرو ریخته و میان سر و بدنت جدایىافتاده است! من گواهى مىدهم تو فرزند بهترین پیامبران و سرورمؤمنان و اسوه تقوا و پرهیزکارى و زاده هادیان و رهبران، وپنجمین تن از اصحاب کسا، فرزند بزرگترین نقبا(على-ع-) و فرزندسرور زنانى. چرا چنین نباشى که دستسید المرسلین تو را پروراند، در دامنپرهیزکارى بودى از پستان ایمان شیر خوردى، با اسلام از شیر بازگرفتهشدى و در زندگى و هنگام مرگ پاک بودى. قلب مؤمنان، از فراقتسوخت. آنها شک ندارند که تو زندهاى، سلامو خشنودى خدا بر تو باد. گواهى مىدهم داستان تو مانند جریانشهادت حضرت یحیى بن زکریا بود. (که طاغوت زمان سر از پیکرشجدا کرد.) عطیه عوفى مىگوید: سپس جابر، به اطراف قبر امامحسین(ع) متوجه شد و سایر شهیدان کربلا را چنین زیارت کرد: «درود و سلام بر شما ارواحى که در محور قبر امام حسین(ع) جاىگزیدید. و شتر خود را در آستان او خوابانیدید. گواهى مىدهمشما نماز را به پا داشتید و زکات را ادا کردید و امر به معروفو نهى از منکر انجام دادید و با منحرفان و ملحدان جنگیدید.شما خدا را عبادت کردید تا مرگتان فرا رسید. سوگند به خدایىکه محمد(ص) را به راستى فرستاد، ما با شما در آنچه بدان واردشدید، شریک بودیم. عطیه عوفى مىگوید: از او پرسیدم:ما چگونه در جهاد و پیکار آنها (شهیدان کربلا) شرکت داریم؟ مادر فراز و نشیب همراه آنها نبودیم و شمشیر نکشیدیم; ولى اینشهیدان جانبازى کردند، به گونهاى که سرهایشان از بدنشان جداشد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه گشتند؟! جابر در پاسخگفت: اى عطیه، از حبیب خود رسول خدا(ص) شنیدم که مىگفت: هر کسقومى را دوستبدارد، با آنها محشور مىشود و هر کس عمل قومى رادوستبدارد، در آن عمل با آنها شریک است. سوگند به خداوندى کهمحمد(ص) را به راستى فرستاد، نیت من و اصحابم همان نیت امامحسین(ع) و اصحاب اوست; نیتى که بر اساس آن به شهادت رسیدند.
دیدار با امام سجاد(ع) و همراهان آن حضرت
آیا جابر در روز اربعین کاروان اهل بیت(علیهم السلام) را نیززیارت کرد؟ در این باره، چهار نظر وجود دارد: 1- امام سجاد(ع) و همراهانش درهمان اربعین اول (20 صفر سال61) از شام به کربلا آمد و در همان روز با جابر ملاقات کردند. 2- این ملاقات، در اربعین دوم همان سال یا در اربعین سال بعد(سال 62 هجرى) تحقق یافت. 3- جابر و همراهان در اربعین اول سال 61 هجرى به زیارت قبرامام حسین(ع) توفیق یافتند، ولى ملاقات اهل بیت (علیهم السلام)بعد از خروج از کوفه، در مسیر خود به شام نخستبه کربلا آمدند،به زیارت پرداختند و سپس به شام رفتند; آنها در این روز کهمصادف با اربعین بود با جابر و همراهانش ملاقات کردند. به نظرمىرسد که نظر سوم و چهارم از بقیه مناسبتر است.
نام جابر بر ضریح امام حسین(ع)
جالب توجه اینکه در بالاى ضریح مقدس امام حسین(ع) که به وسیلهشیعیان از هندوستان تهیه شده و 5/5 متر دراز و 5/4 متر پهنادارد، با آب طلاى خالص آیه نور و پس از آن، این حدیث نبوىنگاشته شده است: «یا جابر زر قبر الحسین فان زیارته تعدلماه حجه و ان قبر الحسین بن على ترعه من ترع الجنه ... و انکربلا ارض الجنه» اى جابر، قبر حسین(ع) را زیارت کن; زیراپاداش زیارت قبرحسین(ع) با پاداش انجام دادن صد حج (مستحبى)برابر است; و در حقیقت قبر حسین بن على(ع) گلزارى از گلزارهاىبهشت است... و زمین کربلا، زمین بهشتبه شمار مىآید. جابر بهسفارش پیامبر(ص) عمل کرد و به عنوان نخستین زائر، در موقعیتىدشوار، این سنت عظیم را بنیان نهاد.
رحلت جابر
پس از آنکه جابر، پیام رسول خدا(ص) را به امام باقر(ع) رساند،امام باقر(ع) به جابر فرمود: وصیتخود را آماده کن; زیرا تودر مسیر حرکتبه سوى خدایى! قطرات اشک از چشمان جابر سرازیرشد و به امام باقر(ع) عرض کرد: آقاى من، این خبر را قبل ازشما رسول خدا(ص) به من داد و فرمود: «چند روز پس از دیدار با محمد بن على (امام باقر-ع-) از دنیامىروى.» امام باقر(ع) فرمود: «اى جابر، سوگند به خدا، خداوند علم گذشته و حال و آینده تا روز قیامت را به من عنایتفرموده است.» جابر وصیت کرد; آماده سفر شد. و سر انجام در 73یا 74 یا 78 قمرى در 94 سالگى در مدینه از دنیا رفت. طبق بعضى از روایات، امام صادق(ع) فرمود: جابر، آخرین نفر از اصحاب بود که باقى مانده بود. ابان بنعثمان، که در آن وقتحاکم مدینه بود، بر جنازه جابر نمازخواند.او به فرزندان جابر پیام فرستاده بود وقتى پدرتان از دنیارفت، او را به خاک نسپارید تا من بر جنازهاش نماز بخوانم.زیرا حاکمان نماز خواندن بر جنازه بزرگان را امتیاز و افتخارمىدانستند. گرچه جابر بن عبد الله انصارى، در میدان نبرد با دشمن به شهادتنرسید، ولى با شمشیر قلم و بیان و در مسیر مبارزه پیوسته بادشمنان بود. او با افشاگریهایش بینى دشمنان کینهتوز را بهخاک مالید و از حریم مقدس امامان معصوم(ع) دفاع کرد. بىتردید،جابر از مصداقهاى روشن این سخن رسول خدا(ص) به شمار مىرود: «اذا کان یوم القیامه یوزن مداد العلماء مع دماء الشهداءفیرجح مداد العلماء على دماء الشهداء» هنگامى که روز قیامتمىشود، مرکب قلم دانشمندان را با خون شهیدان مىسنجند; پس مرکبقلم دانشمندان بر خون شهیدان برترى مىیابد.
جابر کیست؟
جابر بن عبد الله انصارى یار باوفاى پیامبر(ص) و شیفته حق وپاسدار جان برکف اسلام حدود پانزده سال قبل از هجرت در مدینه ودر خانوادهاى محترم، از خاندان «خزرج» متولد شد. پدر جابر«عبد الله بن عمرو» از نخستین کسانى است که قبل از هجرتپیامبر(ص) از مکه به مدینه، اسلام را پذیرفت. او تمام زندگىاشرا وقف گسترش اسلام کرده بود. و بیش از صد سال داشت. در جنگ بدرشرکت کرد و در جنگ احد به درجه رفیع شهادت دستیافت. نام مادرجابر «نسیبه» بود و دختر، عقبه بن عدى به شمار مىآمد.
جابر در عصر پیامبر
هنگامى که پدر جابر به شهادت رسید، جابر 9 خواهر داشت. گروهىبر این باروند که جابر پنج فرزند داشت، سه پسر که عبد الرحمن،محمد و حمید نام داشتند. و دو دختر که میمونه و ام حبیبخوانده مىشدند. به سبب نام پسرهایش، جابر را ابو عبد الرحمن وابو محمد و گاه ابو عبد الله مىخواندند. جابر در عصر پیامبر(ص) عنصرى پاک، مجاهدى مخلص و صحابى رسولخدا(ص) شمرده مىشد و همراه پیامبر(ص) در 19 غزوه شرکت کرد.امام باقر(ع) فرمود: از جابر بن عبد الله انصارى شنیدم کهمىگفت:از رسول خدا(ص) در مورد سلمان پرسیدم، فرمود: سلمان دریاى علمو معرفت است که نمىتوان به آخر آن رسید. سلمان داراى علمگذشته و آینده است. خداوند دشمن دارد، کسى را که با سلماندشمنى کند و دوست دارد آن را که با سلمان دوستى ورزد. عرض کردم در باره ابوذر غفارى، مقداد، و عمار یاسر چه مىفرمایى؟حضرت پاسخ را تکرار کرد. از محضر رسول خدا(ص) بیرون آمدم، تااین چهار تن (سلمان، ابوذر، مقداد، عمار یاسر) را دیدار کنم وبه آنها بشارت دهم. وقتى از حضور رسول خدا(ص) حرکت کردم،فرمود: «الى یا جابر و انت منا، ابغض الله من ابغضک و احب مناحبک» اى جابر، تو از خاندان ما هستى، خداوند دشمن دارد آنرا که با تو دشمنى ورزد و دوست دارد آن را که با تو دوستىکند.
وصیت مخصوص پیامبر(ص)به جابر
از ویژگیهاى جابر بن عبد الله انصارى وصیت پر راز و رمز رسولخدا(ص) به اوست. این امر شگفتانگیز بیانگر مقام ارجمند وشخصیت عظیم جابر است. رسول خدا(ص) به جابر فرمود: «امید آناست که عمر طولانى کنى تا فرزندى از من را که از نسل حسین(ع)است و محمد نام دارد، ببینى که علم دین را مىشکافد و تشریحمىکند. وقتى او را ملاقات کردى، سلامم را به وى برسان.
جابر بعد از پیامبر(ص)
از گفتار و روش جابر و قراین بسیار استفاده مىشود که جابر بنعبد الله انصارى، بعد از رحلت پیامبر(ص)، هیچگاه به راه دیگراننرفت و با کمال شهامت در خط راستین اسلام پابرجا ماند. و ازافراد نادرى است که فراز و نشیبها وى را نلغزاند. ابو زبیرمکى مىگوید: جابر را دیدم بر عصایى تکیه داده، از کوچههاىمدینه عبور کرد، به محل اجتماع مردم مدینه آمد و گفت: «على خیر البشر فمن ابى فقد کفر، معاشر الابصار ادبوا اولادکمعلى حب على.» على(ع) بهترین انسانهاست، پس هرکس منکر اینموضوع شود، راه کفر پیموده است. اى مردم مسلمان مدینه،فرزندان خود را بر اساس دوستى و عشق على(ع) تربیت کنید، هر کسمانع از آن شد، بنگرید که مادرش چگونه او را زاده است. (اصالتخانوادگى ندارد.) «ابو زبیر» مىگوید: از جابر پرسیدم:على(ع) چگونه شخصى بود؟ جابر ابروانش را که روى چشمانش افتاده بود، بالا زد و گفت:على(ع) بهترین افراد بشر در روى زمین بود. در زمان رسولخدا(ص) هرگاه مىخواستیم منافقان را بشناسیم، معیار ما ارتباطبا على(ع) بود. یعنى هر که با على(ع) رابطه خوبى نداشت، منافقبود و هر که روابط خوبى با حضرت داشت، مسلمان حقیقى بود.
ناشر افکار خاندان نبوت
تلاش بىوقفه از ویژگیهاى جابر بود در نشر افکار و فرهنگامامان(علیهم السلام) در زمانى که دشمنان براى پوشاندن فرهنگاهلبیت(علیهم السلام) تلاش مىکردند، جابر گاه براى دریافتحدیثىاز پیامبر(ص) از مدینه به سوى شام (با وسایل آن زمان) حرکتمىکرد. در مورد وثاقت جابر، امام باقر(ع) فرمود: «جابر هرگزدروغ نمىگوید.» در این باره، تاریخنویسان گفتهاند: «و کانمن المکثرین فى الحدیث، الحافظین للسنن.» جابر در نقل گفتارو فرهنگ اسلام بسیار کوشا بود و از پاسداران سنتهاى اسلام بهشمار مىآمد.
یاور امام زمان(ع)
بعضى از دانشمندان و سیرهنویسان، تاویل معناى آیه (ان الذىفرض علیک القرآن لرادک الى معاد) را به رجعت جابر با امامزمان حضرت مهدى(ع) مربوط مىدانند. شاید رسول خدا(ص) یا یکى ازامامان(علیهم السلام) با خواندن آیه فوق به جابر بشارت داد که،هنگام ظهور حضرت مهدى(ع) زنده مىشوى; از یاران نزدیک و مخلصآن حضرت خواهى بود و در تثبیت و گسترش حکومت جهانى آن حضرتنقش بسزایى بر عهده خواهى داشت.
نخستین زائر کوى حسینى(ع)
آنچه بر شهرت جابر افزود و نام او را جهانى و جاودانه ساخت،این بود که در روز اربعین سال 61 هجرى، به عنوان «نخستینزیارتکننده مرقد شریف امام حسین(ع)، به کربلا آمد و به زیارتپرداخت.» پیوند مقدس و مخلصانه با امام حسین(ع) به وى رنگحسینى داد و او در کنار امام حسین(ع) بر قله رفیع جهان و زمانقرار گرفت; زیرا زیارت او زیارتى معمولى نبود، بلکه زیارتىسیاسى و انقلابى و پایهگذار شکستن زرق و برق طاغوت زمان(یزید) و طاغوتهاى دیگر بود. این زیارت چون پتکى بر سریزیدیان و بردگان زر و زور فرود آمد. گویا خداوند مىخواست تاجابر در پرتو نور حسینى در همه جا حضور یابد و شیوهاش، الگویىبراى مسلمانان راستین گردد.
چگونگى زیارت جابر
«عطیه عوفى» مىگوید:من با جابر بن عبد الله انصارى به زیارت قبر حسین(ع) رفتم.وقتى به کربلا رسیدیم، جابر نزدیک شط فرات رفت، غسل کرد.قطیفهاى به کمر بست و قطیفهاى دیگر بر دوش افکند. سپس کیسهاىکه همراهش بود، گشود و از آن آرد «سعد» (ریشه خوشبوى کوفى)برون آورد و خود را خوشبو کرد. سپس به طرف مرقد شریف امامحسین(ع) حرکت کرد; در حالى که مشغول ذکر خدا بود، خود رانزدیک قبور رساند و گفت: مرا به قبر حسین(ع) برسان تا آن رالمس کنم. دستش را گرفتم و به قبر رساندم. هنگامى که دستش بهخاک مرقد حسین(ع) رسید، از شدت اندوه بیهوش شد و به روى قبرافتاد. من بر وى آب پاشیدم. وقتى به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین!یاحسین! یاحسین! سپس گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه» آیا دوستجواب دوستش را نمىدهد؟! بعد گفت: چگونه جواب دهى که خون ازرگهاى گلویتبر سینه و شانهات فرو ریخته و میان سر و بدنت جدایىافتاده است! من گواهى مىدهم تو فرزند بهترین پیامبران و سرورمؤمنان و اسوه تقوا و پرهیزکارى و زاده هادیان و رهبران، وپنجمین تن از اصحاب کسا، فرزند بزرگترین نقبا(على-ع-) و فرزندسرور زنانى. چرا چنین نباشى که دستسید المرسلین تو را پروراند، در دامنپرهیزکارى بودى از پستان ایمان شیر خوردى، با اسلام از شیر بازگرفتهشدى و در زندگى و هنگام مرگ پاک بودى. قلب مؤمنان، از فراقتسوخت. آنها شک ندارند که تو زندهاى، سلامو خشنودى خدا بر تو باد. گواهى مىدهم داستان تو مانند جریانشهادت حضرت یحیى بن زکریا بود. (که طاغوت زمان سر از پیکرشجدا کرد.) عطیه عوفى مىگوید: سپس جابر، به اطراف قبر امامحسین(ع) متوجه شد و سایر شهیدان کربلا را چنین زیارت کرد: «درود و سلام بر شما ارواحى که در محور قبر امام حسین(ع) جاىگزیدید. و شتر خود را در آستان او خوابانیدید. گواهى مىدهمشما نماز را به پا داشتید و زکات را ادا کردید و امر به معروفو نهى از منکر انجام دادید و با منحرفان و ملحدان جنگیدید.شما خدا را عبادت کردید تا مرگتان فرا رسید. سوگند به خدایىکه محمد(ص) را به راستى فرستاد، ما با شما در آنچه بدان واردشدید، شریک بودیم. عطیه عوفى مىگوید: از او پرسیدم:ما چگونه در جهاد و پیکار آنها (شهیدان کربلا) شرکت داریم؟ مادر فراز و نشیب همراه آنها نبودیم و شمشیر نکشیدیم; ولى اینشهیدان جانبازى کردند، به گونهاى که سرهایشان از بدنشان جداشد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه گشتند؟! جابر در پاسخگفت: اى عطیه، از حبیب خود رسول خدا(ص) شنیدم که مىگفت: هر کسقومى را دوستبدارد، با آنها محشور مىشود و هر کس عمل قومى رادوستبدارد، در آن عمل با آنها شریک است. سوگند به خداوندى کهمحمد(ص) را به راستى فرستاد، نیت من و اصحابم همان نیت امامحسین(ع) و اصحاب اوست; نیتى که بر اساس آن به شهادت رسیدند.
دیدار با امام سجاد(ع) و همراهان آن حضرت
آیا جابر در روز اربعین کاروان اهل بیت(علیهم السلام) را نیززیارت کرد؟ در این باره، چهار نظر وجود دارد: 1- امام سجاد(ع) و همراهانش درهمان اربعین اول (20 صفر سال61) از شام به کربلا آمد و در همان روز با جابر ملاقات کردند. 2- این ملاقات، در اربعین دوم همان سال یا در اربعین سال بعد(سال 62 هجرى) تحقق یافت. 3- جابر و همراهان در اربعین اول سال 61 هجرى به زیارت قبرامام حسین(ع) توفیق یافتند، ولى ملاقات اهل بیت (علیهم السلام)بعد از خروج از کوفه، در مسیر خود به شام نخستبه کربلا آمدند،به زیارت پرداختند و سپس به شام رفتند; آنها در این روز کهمصادف با اربعین بود با جابر و همراهانش ملاقات کردند. به نظرمىرسد که نظر سوم و چهارم از بقیه مناسبتر است.
نام جابر بر ضریح امام حسین(ع)
جالب توجه اینکه در بالاى ضریح مقدس امام حسین(ع) که به وسیلهشیعیان از هندوستان تهیه شده و 5/5 متر دراز و 5/4 متر پهنادارد، با آب طلاى خالص آیه نور و پس از آن، این حدیث نبوىنگاشته شده است: «یا جابر زر قبر الحسین فان زیارته تعدلماه حجه و ان قبر الحسین بن على ترعه من ترع الجنه ... و انکربلا ارض الجنه» اى جابر، قبر حسین(ع) را زیارت کن; زیراپاداش زیارت قبرحسین(ع) با پاداش انجام دادن صد حج (مستحبى)برابر است; و در حقیقت قبر حسین بن على(ع) گلزارى از گلزارهاىبهشت است... و زمین کربلا، زمین بهشتبه شمار مىآید. جابر بهسفارش پیامبر(ص) عمل کرد و به عنوان نخستین زائر، در موقعیتىدشوار، این سنت عظیم را بنیان نهاد.
رحلت جابر
پس از آنکه جابر، پیام رسول خدا(ص) را به امام باقر(ع) رساند،امام باقر(ع) به جابر فرمود: وصیتخود را آماده کن; زیرا تودر مسیر حرکتبه سوى خدایى! قطرات اشک از چشمان جابر سرازیرشد و به امام باقر(ع) عرض کرد: آقاى من، این خبر را قبل ازشما رسول خدا(ص) به من داد و فرمود: «چند روز پس از دیدار با محمد بن على (امام باقر-ع-) از دنیامىروى.» امام باقر(ع) فرمود: «اى جابر، سوگند به خدا، خداوند علم گذشته و حال و آینده تا روز قیامت را به من عنایتفرموده است.» جابر وصیت کرد; آماده سفر شد. و سر انجام در 73یا 74 یا 78 قمرى در 94 سالگى در مدینه از دنیا رفت. طبق بعضى از روایات، امام صادق(ع) فرمود: جابر، آخرین نفر از اصحاب بود که باقى مانده بود. ابان بنعثمان، که در آن وقتحاکم مدینه بود، بر جنازه جابر نمازخواند.او به فرزندان جابر پیام فرستاده بود وقتى پدرتان از دنیارفت، او را به خاک نسپارید تا من بر جنازهاش نماز بخوانم.زیرا حاکمان نماز خواندن بر جنازه بزرگان را امتیاز و افتخارمىدانستند. گرچه جابر بن عبد الله انصارى، در میدان نبرد با دشمن به شهادتنرسید، ولى با شمشیر قلم و بیان و در مسیر مبارزه پیوسته بادشمنان بود. او با افشاگریهایش بینى دشمنان کینهتوز را بهخاک مالید و از حریم مقدس امامان معصوم(ع) دفاع کرد. بىتردید،جابر از مصداقهاى روشن این سخن رسول خدا(ص) به شمار مىرود: «اذا کان یوم القیامه یوزن مداد العلماء مع دماء الشهداءفیرجح مداد العلماء على دماء الشهداء» هنگامى که روز قیامتمىشود، مرکب قلم دانشمندان را با خون شهیدان مىسنجند; پس مرکبقلم دانشمندان بر خون شهیدان برترى مىیابد.