فلسفه اشک (2)
آرشیو
چکیده
متن
پژوهشى نو در باره روایات گریه و آثار گرانبهاى اشکدر عزاى امام حسین (ع)
در سلسله اشک بود گوهر مقصود گر هست ز یوسف خبر، این قافله دارد(1)
اشک موهبتى الهى است و امام صادق(ع) آن را موجب دفع رطوبت مغزانسان شمرده است. نشاط، زندهدلى، سبکبالى و طراوت روح ازآثار اشک است. مردم عشقیم و در فصل فراق رود جارى مىکنیم از اشتیاق اشک من در فصل باران زاده است هقهقى دارم که توفان زاده است رود عصمتشط اشک گرم ماست باغ عصمت در بهار شرم ماست(2) مراجعه هر یک از افراد جامعه به متخصص و گرهگشایى اهل فن ازمشکلات اجتماعى، پدیدهاى مرسوم و براى تمامى انسانها، از هرمرز و بوم و با هر نگرشى، قابل قبول است. این مهم آنجا ارزشبیشتر مىیابد که سلامتباورها و درستى عقاید هر یک از ما بدانوابسته باشد و تغذیه روحى و معنوىمان بدان پیوند خورد. موضوعات فراوانى در معارف دین به چشم مىخورد که سخنانمعصومان(علیهم السلام) در باره آنها از باورهاىعموم مردم دور مىنماید; گاه اغراقآمیز تلقى مىشود و درمواردى، نوعى تفاوت در تعبیر و حتى تضاد در الفاظ به ذهنمىآید، افرادى که چنین سخنانى در حوزه فهم و تحلیل و بینشآنان نیست، با دیدى غیر اصولى و غلط به مباحث مىنگرند، اماچون همین موضوعات در دست صاحبان راى و اندیشمندان پرتجربهقرار مىگیرد، چنان لطیف و زیبا معنا مىشود که تمامى آتش درونىو برداشتهاى ناصحیح را خاموش مىسازد.پس، پیش از هر نوع نگرشى، باید به اهل فن و ژرفنگران موضوعمراجعه کرد. یکى از این موارد، روایات گوناگونى است که یکقطره اشک براى امام حسین(ع) را مایه خاموش درههاى عذاب الهىشمرده و کمترین ذره گریه براى آن حضرت را موجب ورود آدمى بهفردوس برین الهى معرفى کرده است. عالمان گرانمایه در برخوردبا احادیث، دو زاویه دید دارند: 1- دقت در صدور سخن و حدیث از زبان معصوم(علیهم السلام);(تحلیل سندى) 2- توجه به مراد معصوم(علیهم السلام) و ابعاد دلالتحدیث(تحلیل دلالتى) دانشى که این مهم را به عهده دارد، «علمرجال» یا «دانش پالایش احادیث» است که به سان کیمیایى صحیحرا از ناصحیح تشخیص مىدهد و فقیه را با خاطرى آسوده، سمتمراحل دیگر استنباط و اجتهاد رهسپار مىسازد.روایاتى که در باره گریه، آثار آن و جلوههاى جاودانه اشک دردنیا و آخرت، حقایقى گرانبها بیان کردهاند، بسیارند. و افزونبر تواتر یا کثرت بیان، که خود دلیلى بر صدور آن ازمعصومان(علیهم السلام) است، عالمان فرزانه و محققان نکته سنجىبه نگارش و بیان آنها پرداختهاند که بدون اطمینان خاطر بدینکار دست نمىیازند. از اینرو، در باره اصل صدور این روایاتبراى اندیشمندان هیچ دغدغه خاطرى وجود ندارد و باید در بارهدلالت هر یک و مراد مجموع احادیثبه بحثبنشینیم. پارهاى از ایننظرها را، که در حوصله این نوشتار است و خوشهاى از توشهاىانبوه مىنماید، با هم بررسى مىکنیم و بقیه را به نگاه ژرفخوانندگان و دیگر صاحب نظران والاقدر وا مىنهیم:
1- ایجاد جاودانگى و پویایى حادثه کربلا
حادثه سرخ کربلا و حماسه خونینى که اندکى بیش از یک نیمروزآفریده شد، جنگ دو قدرت ستمگر و یا نبردى بر سر آب و خاکنبود، بلکه نهضتى بر خاسته از شور و شعور الهى به رهبرىدردانهاى خدایى بود که علیه ستم پدید آمد، یک طرف، برترینانسانهاى هستى به رهبرى حجتخدا و امام معصوم(ع) و سویى دیگر،پلیدترین موجودات آفرینش به فرماندهى بدبختترین موجود هستى.چنین حادثهاى با چنان عظمتى باید همانند خورشیدى فروزان همیشهزنده و جاودان بماند تا در تیرگیهاى زندگى و صحنههاى حیرتروشنى بخش دلهاى پاک گشته، انسانهاى بىشمارى را به سوى سعادترهنمون شود. این رسالت، با چنین ابهت و عظمت، به ابزارى نیروبخش نیاز دارد تا توان حرکت و جاودانگى را بیشتر سازد. پرچمکربلا را همیشه در حال اهتزاز نگاه دارد تا اهداف سید شهیدان،راه او و چگونگى حادثه جانسوز نینوا چون آیینه شفاف در برابردیدگان انسانها استوار بماند. اشک، احساس زلال و عشق شفاف استکه از ژرفاى جان پدیدار مىشود و نشان دلدادگى و ارادت بهمحبوب است. آنگاه که این ارمغان خداوندى به خاطر یکى ازبهترین انسانهاى هستى نمایان شود، به دنبال خود، نسیمى ازعاطفه، مهر، یکرنگى و هم سویى با امام حسین(ع) همراه مىآورد.در این صورت، حماسه سرخ حسینى همیشه زنده و بالنده مانده،حسینیان خود را در کوثر معرفتشستشو داده، با آرمانهاى مولاىخود همرنگ مى شوند. هر جا که دلى است از غم تو بى صبر و قرار و بىسکون باد چشمى که نه فتنه تو باشد از گوهر اشک بحر خون باد رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینى(ره) در این باره مىفرماید: «گریه بر شهید، زنده نگهداشتن نهضت است. همین معنا است که یکجمعیت کمى در مقابل امپراطور بزرگ ایستاد. آنها از همینگریهها مىترسند. هر مکتبى باید پایش عدهاى سر و سینه بزنداشته باشد تا حفظ شود.»
2- سازندگى و ثمرآفرینى گریه
«چشم گریان، چشمه فیض خداست. گریستن براى امام حسین(ع) زمینهسازپیوندى قلبى است که عطش روح را فرو مىنشاند و هر قطرهاى،گوهرى شبافروز براى سعادتخواهى و سازندگى فراهم مىسازد. ازاینرو، مسیر اشکها و گریهها به سوى حادثه خونین کربلا هدایتشده تا چنین آثار انسانسازى همیشه وجود داشته باشد. امام علىبن موسى الرضا(ع) به ریان بن شبیب فرمود: «یابن الشبیب! ان کنتباکیا لشىء فابک للحسین بن على بنابى طالب فانه ذبح کما یذبح الکبش ...» اى پسر شبیب، اگربر چیزى گریه مىکنى، بر حسین بن على گریه کن که او را چونگوسفند سر بریدند... . امام حسین(ع) به خاطر ارزشهاى والاى اشک، مؤمنان را به گریستندعوت فرموده است: «انا قتیل العبره، لا یذکرنى مؤمن الا بکى» من کشته اشکم، هیچمؤمنى مرا یاد نمىکند، مگر آنکه -به خاطر مصیبتهایممىگرید. از اینرو، گریستن و گریاندن و نیز خود را به شکل گریهکنندگاندرآوردن (تباکى) کارى ارزشمند و داراى ثواب الهىاست. مرحوم مطهرى در این باره مىفرماید: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگى با روح او موافقتبا نشاط او و حرکت اوست... امام حسین(ع) به واسطه شخصیت عالىقدرش،به واسطه شهادت قهرمانانهاش، مالک قلبها و احساسات صدهامیلیون انسان است. اگر کسانى که بر این مخزن عظیم و گرانقدراحساسى و روحى گمارده شدهاند، یعنى سخنرانان مذهبى، بتواننداز این مخزن عظیم در جهت هم شکل کردن و همرنگ کردن و هم احساسکردن روحها با روح عظیم حسینى بهره بردارى صحیح کنند، جهانىاصلاح خواها شد.
3- بزرگى مصیبت و عظمت فاجعه کربلا
]آنچنان کز برگ گل، عطر و گلاب آید برون تا که نامت مىبرم از دیده آب آید برون تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیدهها آتشى باید که خوناب کباب آید برون گر نباشد مهر تو، دل را نباشد ارزشى برگ بىحاصل شود گل، چون گلاب آید برون فاجعه کربلا در محدودهاى جغرافیایى و در مدت زمانى بسیار کوتاهاتفاق افتاد; اما مرز تاریخ و گستره زمان را شکافت و از آغازآفرینش حضرت آدم(ع) تا رسالت رسولان الهى و تا پایان هستى رافرا گرفت. بزرگى این مصیبت و مظلومیت چنان بود که گویاخداوند، خود فروزش شعلههاى ستم سوز نینوا را عهده دار گشته وبرترین نیکیها و برکات را در قلبى لبریز از عشق حسینى وچشمانى گریان از محبت آن حضرت ترسیم کرده است که: «اذا اراد الله بعبد خیرا قذف فى قلبه محبه الحسین(ع») سوزش ماجراى کربلا، اشک حضرت آدم را جارى ساخت. و نفرین حضرتموسى(ع) بر قاتل او را به گوش ملائک رساند. روزى که سلیماننبى(ع) بر فرش خود در حال گذر از سرزمین کربلا بود، دچارحادثهاى سخت گردید. چون از علت آن پرسید و داستان دلخراش کربلارا شنید. دستان خود را سوى آسمان بلند کرد; یزید را لعن کرد وهمراه او تمامى انس و جن آمین گفتند. چون عیسى با حواریون خوداز مسیرى رد مىشد. خود را با شیرى قوى پنجه رو به رو دید کهراه را بر آنان بسته و تقاضاى لعن و نفرین بر قاتلان حسین(ع)دارد. هنگامى که حضرت مسیح در باره شخصیت امام حسین(ع) پرسید:و آن حیوان با زبانى فصیح و گویا سید شهیدان(ع) را توصیف کرد،عیسى(ع) با حزنى فراگیر، قاتلان امام را لعن کرد.تمامى حواریون آمین گفتند. پیش از میلاد ابا عبد الله(ع) در بارهشباهتهاى حضرت یحیى و امام حسین(ع) سخنان بسیار به میان آمد،جبرائیل تربت کربلا را براى رسول خاتم حضرت محمد(ص) آورد وپیامبر(ص) با غمى جانسوز به انبوه ستم و بزرگى مصیبتى که برفرزندش وارد مىشود، گریست. آرى، قطرهاى اشک در ماتم شخصیتىچون امام حسین(ع) و به خاطر فاجعهاى همانند کربلا، چنان آثارعمیق و گستردهاى خواهد داشت که دریاهاى آتش عذاب را خاموش وسراپرده وجود آدمى را گلستان لطف و رحمت الهى خواهد کرد. ازاینرو، امام صادق(ع) فرمود: «کل الجزع و البکاء مکروه سوى الجزع و البکاء علىالحسین(ع») هر ناله و گریهاى ناپسند و مکروه است، مگر نالیدنو گریستن بر حسین(ع). چنین مصیبت هولناکى بود که زلزلهاى طاقتسوز در پیکر مبارکامام سجاد(ع) ایجاد کرد. آن حضرت، پس از ماجراى کربلا، بیستسال مىگریست و با نگاه به آب یا جوان یا ذبح حیوان و دادن آببه یاد گوشههایى از ستم ستمگران در سرزمین نینوا و عطش افرادافتاد، گریه مىکرد.; حتى جمادات و حیوانات نیز از چنانصحنههاى دردآلود، تحمل از دست داده، به سوگوارى پرداختند.گویا سخن تمامى شیفتگان و درسآموزان کربلا حضور ابا عبد اللهالحسین(ع) این است: «ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلب حال مردمان چون است
4- تجدید بیعتبا امام حسین(ع)
اشک زبان دل و فریاد مظلومیت است و رسالت گریه نوعى تجدیدبیعت و همرنگى با محبوب و جلوهاى از پاسدارى از خونه شهیدشیعیان و پیروان ابا عبد الله(ع) افزون بر بینش روشن خویش بامنطق و استدلال، آینه قلب خود را نیز با زلال عشق و شوق غبارروبى مىکنند و با اشک خویش با امام خود براى خودسازى، خداترسى،گناهگریزى، اقامه و احیاى نماز، امر به معروف و نهى ازمنکر، عزت نفس، گریز از ذلت و زبونى و مبارزه با باطل و ستمگرپیمان مىبندند; و در این راه، با قاطعیت و صلابت در راه عقیدهو با روحیه ایثار و شهادتطلبى به جهادى مقدس و کربلاگونهمىپردازند. بیعتسوگواران و گریستن عزاداران حسینى، بیعتى ناگستسنى درراه حفظ عقاید دینى و پاىبندى به ارزشهاى اخلاقى است; و چونامام حسین(ع) الگوى بىهمتا براى آنان است، ایجاد عاطفه و عشقبا اشک چشم، زمینهساز آن بیعت و مقدمه این سنخیت و دلدادگىاست. همانگونه که سید الشهداء(ع) هنگام حرکت از مکه به سوىکربلا، کسانى را به همراهى خویش در این سفر مقدس و نهضتخدایىدعوت کرد که اهل فدا کردن جان در راه ائمه (علیهم السلام) باشد: «من کان فینا باذلا مهجته موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحلمعنا...» شیعه باید آبها را گل کند خط سوم را ز خون کامل کند خط سوم خط سرخ اولیاست کربلا بارزترین منظور ماست شیعه یعنى تشنه جام بلا شیعگى یعنى قیام کربلا شیعه یعنى امتزاج نار و نور شیعه یعنى راس خونین در تنور شیعه یعنى هفت وادى اضطراب شیعه یعنى تشنگى در شط آب آرى، اشک، سرفصل محبت و مودت و برخاسته از عشقى است کهخداوند در دلها قرار داده است. رسول خدا(ص) در این باره فرمود: «ان لقتل الحسین حراره فى قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا» براى شهادت حسین(ع) گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد وخاموش نمىشود. امروز اشک رابطه ما با حسین(ع) است. و ما با شورى اشکهایمانبر خوان محبتسید الشهداء نشستهایم و اشکپرورده ابا عبد الله(ع)هستیم. این مهر با شیر مادر درجان ما وارد شده، با جان هم بهدر مىشود. به راستى آیا مىتوان براى چنین بیعتى عشقآمیز -ازدوران کودکى تا هنگام مرگ و بدرود حیات- جایگزین غیر از اشکیافت. گوهرهایى شفاف از شوق و زلال از زمزم معرفت و شعور کهچون بر صفحه صورت مىریزد، سبکبالى، طراوت، نشاط و معنویتىبیرون از توصیف به ارمغان مىآورد و ما را جرعههایى جاوید ازفرات بیدارى، بالندگى و تابندگى مىبخشد. آنان که با اشک خود چنین بیعتى با امام حسین(ع) مىبندند،خداوند، از بىکران رحمت و عنایتخویش، آبشارى از مغفرت برآنها ریزان مىسازد; گناهانشان را آمرزیده، از گذشته آنان چشممىپوشد و آیندهاى روشن و تابناک از توفیق و معرفت نصیبشانمىسازد. آیا چنین رحمت و برکتى از پروردگارى بزرگ به خاطر محبوبى چونحسین(ع) و به پاس حفظ حماسه کربلا، عمق فاجعه عاشورا، یکرنگى وسنخیتبا ابا عبد الله و تجدید بیعتبا آن حضرت در راه بندگى وعبودیتخداوند، باورنکردنى و دور از واقعیت است ؟! یا آنکهبسیارى از ما نگرش کوتاه، بینشى ناقص و دیدى ضعیف داریم و ازپىآمدهاى ارزشها و یا حقیقت احکام آگاهى کامل نداریم؟ بدون شک سیره معصومان (علیهم السلام) روش عالمان و اندیشمنداندینى در طول تاریخ و حرکتها و عزاداریهاى سنتى و همراه با شورو حماسه، شعلههاى روشنگرى عاشورا را حفظ کرده و ستمگرانعصرهاى مختلف را با توفانهاى ستمسوز مردمى رو به رو ساختهاست. اگر حضرت آیت الله العظمى حاج شیخ عبد الکریم حائرى(ره) هر روزپیش از شروع درس با ذکر مصایب امام حسین(ع) توسط ذاکر حسینى وهمراه با اشک دیدگان درس خود را شروع مىکرد و یا حضرت آیتالله العظمى بروجردى(ره) هر سال به برگزارى جلسه روضه و حضوردر محفل ابا عبد الله الحسین(ع) همت مىگماشت و یا حضرت امامخمینى(ره) عاشقانه بر زمین نشسته و با نخستین سلام مرحومحجه الاسلام کوثرى به ساحت مقدس سید الشهداء گریستن آغاز مىکرد:همه و همه براى حفظ شعارهاى دینى و ارزشهایى انقلابى بوده است.مگر نه این است که ما هر چه داریم از عاشورا و عاشوراییانداریم; مه بارقهاى است در شبستان حسین شب حادثهاى ز درد پنهان حسین هر صبح ز دامن افق خونآلود خورشید برآید از گریبان حسین
در سلسله اشک بود گوهر مقصود گر هست ز یوسف خبر، این قافله دارد(1)
اشک موهبتى الهى است و امام صادق(ع) آن را موجب دفع رطوبت مغزانسان شمرده است. نشاط، زندهدلى، سبکبالى و طراوت روح ازآثار اشک است. مردم عشقیم و در فصل فراق رود جارى مىکنیم از اشتیاق اشک من در فصل باران زاده است هقهقى دارم که توفان زاده است رود عصمتشط اشک گرم ماست باغ عصمت در بهار شرم ماست(2) مراجعه هر یک از افراد جامعه به متخصص و گرهگشایى اهل فن ازمشکلات اجتماعى، پدیدهاى مرسوم و براى تمامى انسانها، از هرمرز و بوم و با هر نگرشى، قابل قبول است. این مهم آنجا ارزشبیشتر مىیابد که سلامتباورها و درستى عقاید هر یک از ما بدانوابسته باشد و تغذیه روحى و معنوىمان بدان پیوند خورد. موضوعات فراوانى در معارف دین به چشم مىخورد که سخنانمعصومان(علیهم السلام) در باره آنها از باورهاىعموم مردم دور مىنماید; گاه اغراقآمیز تلقى مىشود و درمواردى، نوعى تفاوت در تعبیر و حتى تضاد در الفاظ به ذهنمىآید، افرادى که چنین سخنانى در حوزه فهم و تحلیل و بینشآنان نیست، با دیدى غیر اصولى و غلط به مباحث مىنگرند، اماچون همین موضوعات در دست صاحبان راى و اندیشمندان پرتجربهقرار مىگیرد، چنان لطیف و زیبا معنا مىشود که تمامى آتش درونىو برداشتهاى ناصحیح را خاموش مىسازد.پس، پیش از هر نوع نگرشى، باید به اهل فن و ژرفنگران موضوعمراجعه کرد. یکى از این موارد، روایات گوناگونى است که یکقطره اشک براى امام حسین(ع) را مایه خاموش درههاى عذاب الهىشمرده و کمترین ذره گریه براى آن حضرت را موجب ورود آدمى بهفردوس برین الهى معرفى کرده است. عالمان گرانمایه در برخوردبا احادیث، دو زاویه دید دارند: 1- دقت در صدور سخن و حدیث از زبان معصوم(علیهم السلام);(تحلیل سندى) 2- توجه به مراد معصوم(علیهم السلام) و ابعاد دلالتحدیث(تحلیل دلالتى) دانشى که این مهم را به عهده دارد، «علمرجال» یا «دانش پالایش احادیث» است که به سان کیمیایى صحیحرا از ناصحیح تشخیص مىدهد و فقیه را با خاطرى آسوده، سمتمراحل دیگر استنباط و اجتهاد رهسپار مىسازد.روایاتى که در باره گریه، آثار آن و جلوههاى جاودانه اشک دردنیا و آخرت، حقایقى گرانبها بیان کردهاند، بسیارند. و افزونبر تواتر یا کثرت بیان، که خود دلیلى بر صدور آن ازمعصومان(علیهم السلام) است، عالمان فرزانه و محققان نکته سنجىبه نگارش و بیان آنها پرداختهاند که بدون اطمینان خاطر بدینکار دست نمىیازند. از اینرو، در باره اصل صدور این روایاتبراى اندیشمندان هیچ دغدغه خاطرى وجود ندارد و باید در بارهدلالت هر یک و مراد مجموع احادیثبه بحثبنشینیم. پارهاى از ایننظرها را، که در حوصله این نوشتار است و خوشهاى از توشهاىانبوه مىنماید، با هم بررسى مىکنیم و بقیه را به نگاه ژرفخوانندگان و دیگر صاحب نظران والاقدر وا مىنهیم:
1- ایجاد جاودانگى و پویایى حادثه کربلا
حادثه سرخ کربلا و حماسه خونینى که اندکى بیش از یک نیمروزآفریده شد، جنگ دو قدرت ستمگر و یا نبردى بر سر آب و خاکنبود، بلکه نهضتى بر خاسته از شور و شعور الهى به رهبرىدردانهاى خدایى بود که علیه ستم پدید آمد، یک طرف، برترینانسانهاى هستى به رهبرى حجتخدا و امام معصوم(ع) و سویى دیگر،پلیدترین موجودات آفرینش به فرماندهى بدبختترین موجود هستى.چنین حادثهاى با چنان عظمتى باید همانند خورشیدى فروزان همیشهزنده و جاودان بماند تا در تیرگیهاى زندگى و صحنههاى حیرتروشنى بخش دلهاى پاک گشته، انسانهاى بىشمارى را به سوى سعادترهنمون شود. این رسالت، با چنین ابهت و عظمت، به ابزارى نیروبخش نیاز دارد تا توان حرکت و جاودانگى را بیشتر سازد. پرچمکربلا را همیشه در حال اهتزاز نگاه دارد تا اهداف سید شهیدان،راه او و چگونگى حادثه جانسوز نینوا چون آیینه شفاف در برابردیدگان انسانها استوار بماند. اشک، احساس زلال و عشق شفاف استکه از ژرفاى جان پدیدار مىشود و نشان دلدادگى و ارادت بهمحبوب است. آنگاه که این ارمغان خداوندى به خاطر یکى ازبهترین انسانهاى هستى نمایان شود، به دنبال خود، نسیمى ازعاطفه، مهر، یکرنگى و هم سویى با امام حسین(ع) همراه مىآورد.در این صورت، حماسه سرخ حسینى همیشه زنده و بالنده مانده،حسینیان خود را در کوثر معرفتشستشو داده، با آرمانهاى مولاىخود همرنگ مى شوند. هر جا که دلى است از غم تو بى صبر و قرار و بىسکون باد چشمى که نه فتنه تو باشد از گوهر اشک بحر خون باد رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینى(ره) در این باره مىفرماید: «گریه بر شهید، زنده نگهداشتن نهضت است. همین معنا است که یکجمعیت کمى در مقابل امپراطور بزرگ ایستاد. آنها از همینگریهها مىترسند. هر مکتبى باید پایش عدهاى سر و سینه بزنداشته باشد تا حفظ شود.»
2- سازندگى و ثمرآفرینى گریه
«چشم گریان، چشمه فیض خداست. گریستن براى امام حسین(ع) زمینهسازپیوندى قلبى است که عطش روح را فرو مىنشاند و هر قطرهاى،گوهرى شبافروز براى سعادتخواهى و سازندگى فراهم مىسازد. ازاینرو، مسیر اشکها و گریهها به سوى حادثه خونین کربلا هدایتشده تا چنین آثار انسانسازى همیشه وجود داشته باشد. امام علىبن موسى الرضا(ع) به ریان بن شبیب فرمود: «یابن الشبیب! ان کنتباکیا لشىء فابک للحسین بن على بنابى طالب فانه ذبح کما یذبح الکبش ...» اى پسر شبیب، اگربر چیزى گریه مىکنى، بر حسین بن على گریه کن که او را چونگوسفند سر بریدند... . امام حسین(ع) به خاطر ارزشهاى والاى اشک، مؤمنان را به گریستندعوت فرموده است: «انا قتیل العبره، لا یذکرنى مؤمن الا بکى» من کشته اشکم، هیچمؤمنى مرا یاد نمىکند، مگر آنکه -به خاطر مصیبتهایممىگرید. از اینرو، گریستن و گریاندن و نیز خود را به شکل گریهکنندگاندرآوردن (تباکى) کارى ارزشمند و داراى ثواب الهىاست. مرحوم مطهرى در این باره مىفرماید: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگى با روح او موافقتبا نشاط او و حرکت اوست... امام حسین(ع) به واسطه شخصیت عالىقدرش،به واسطه شهادت قهرمانانهاش، مالک قلبها و احساسات صدهامیلیون انسان است. اگر کسانى که بر این مخزن عظیم و گرانقدراحساسى و روحى گمارده شدهاند، یعنى سخنرانان مذهبى، بتواننداز این مخزن عظیم در جهت هم شکل کردن و همرنگ کردن و هم احساسکردن روحها با روح عظیم حسینى بهره بردارى صحیح کنند، جهانىاصلاح خواها شد.
3- بزرگى مصیبت و عظمت فاجعه کربلا
]آنچنان کز برگ گل، عطر و گلاب آید برون تا که نامت مىبرم از دیده آب آید برون تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیدهها آتشى باید که خوناب کباب آید برون گر نباشد مهر تو، دل را نباشد ارزشى برگ بىحاصل شود گل، چون گلاب آید برون فاجعه کربلا در محدودهاى جغرافیایى و در مدت زمانى بسیار کوتاهاتفاق افتاد; اما مرز تاریخ و گستره زمان را شکافت و از آغازآفرینش حضرت آدم(ع) تا رسالت رسولان الهى و تا پایان هستى رافرا گرفت. بزرگى این مصیبت و مظلومیت چنان بود که گویاخداوند، خود فروزش شعلههاى ستم سوز نینوا را عهده دار گشته وبرترین نیکیها و برکات را در قلبى لبریز از عشق حسینى وچشمانى گریان از محبت آن حضرت ترسیم کرده است که: «اذا اراد الله بعبد خیرا قذف فى قلبه محبه الحسین(ع») سوزش ماجراى کربلا، اشک حضرت آدم را جارى ساخت. و نفرین حضرتموسى(ع) بر قاتل او را به گوش ملائک رساند. روزى که سلیماننبى(ع) بر فرش خود در حال گذر از سرزمین کربلا بود، دچارحادثهاى سخت گردید. چون از علت آن پرسید و داستان دلخراش کربلارا شنید. دستان خود را سوى آسمان بلند کرد; یزید را لعن کرد وهمراه او تمامى انس و جن آمین گفتند. چون عیسى با حواریون خوداز مسیرى رد مىشد. خود را با شیرى قوى پنجه رو به رو دید کهراه را بر آنان بسته و تقاضاى لعن و نفرین بر قاتلان حسین(ع)دارد. هنگامى که حضرت مسیح در باره شخصیت امام حسین(ع) پرسید:و آن حیوان با زبانى فصیح و گویا سید شهیدان(ع) را توصیف کرد،عیسى(ع) با حزنى فراگیر، قاتلان امام را لعن کرد.تمامى حواریون آمین گفتند. پیش از میلاد ابا عبد الله(ع) در بارهشباهتهاى حضرت یحیى و امام حسین(ع) سخنان بسیار به میان آمد،جبرائیل تربت کربلا را براى رسول خاتم حضرت محمد(ص) آورد وپیامبر(ص) با غمى جانسوز به انبوه ستم و بزرگى مصیبتى که برفرزندش وارد مىشود، گریست. آرى، قطرهاى اشک در ماتم شخصیتىچون امام حسین(ع) و به خاطر فاجعهاى همانند کربلا، چنان آثارعمیق و گستردهاى خواهد داشت که دریاهاى آتش عذاب را خاموش وسراپرده وجود آدمى را گلستان لطف و رحمت الهى خواهد کرد. ازاینرو، امام صادق(ع) فرمود: «کل الجزع و البکاء مکروه سوى الجزع و البکاء علىالحسین(ع») هر ناله و گریهاى ناپسند و مکروه است، مگر نالیدنو گریستن بر حسین(ع). چنین مصیبت هولناکى بود که زلزلهاى طاقتسوز در پیکر مبارکامام سجاد(ع) ایجاد کرد. آن حضرت، پس از ماجراى کربلا، بیستسال مىگریست و با نگاه به آب یا جوان یا ذبح حیوان و دادن آببه یاد گوشههایى از ستم ستمگران در سرزمین نینوا و عطش افرادافتاد، گریه مىکرد.; حتى جمادات و حیوانات نیز از چنانصحنههاى دردآلود، تحمل از دست داده، به سوگوارى پرداختند.گویا سخن تمامى شیفتگان و درسآموزان کربلا حضور ابا عبد اللهالحسین(ع) این است: «ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلب حال مردمان چون است
4- تجدید بیعتبا امام حسین(ع)
اشک زبان دل و فریاد مظلومیت است و رسالت گریه نوعى تجدیدبیعت و همرنگى با محبوب و جلوهاى از پاسدارى از خونه شهیدشیعیان و پیروان ابا عبد الله(ع) افزون بر بینش روشن خویش بامنطق و استدلال، آینه قلب خود را نیز با زلال عشق و شوق غبارروبى مىکنند و با اشک خویش با امام خود براى خودسازى، خداترسى،گناهگریزى، اقامه و احیاى نماز، امر به معروف و نهى ازمنکر، عزت نفس، گریز از ذلت و زبونى و مبارزه با باطل و ستمگرپیمان مىبندند; و در این راه، با قاطعیت و صلابت در راه عقیدهو با روحیه ایثار و شهادتطلبى به جهادى مقدس و کربلاگونهمىپردازند. بیعتسوگواران و گریستن عزاداران حسینى، بیعتى ناگستسنى درراه حفظ عقاید دینى و پاىبندى به ارزشهاى اخلاقى است; و چونامام حسین(ع) الگوى بىهمتا براى آنان است، ایجاد عاطفه و عشقبا اشک چشم، زمینهساز آن بیعت و مقدمه این سنخیت و دلدادگىاست. همانگونه که سید الشهداء(ع) هنگام حرکت از مکه به سوىکربلا، کسانى را به همراهى خویش در این سفر مقدس و نهضتخدایىدعوت کرد که اهل فدا کردن جان در راه ائمه (علیهم السلام) باشد: «من کان فینا باذلا مهجته موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحلمعنا...» شیعه باید آبها را گل کند خط سوم را ز خون کامل کند خط سوم خط سرخ اولیاست کربلا بارزترین منظور ماست شیعه یعنى تشنه جام بلا شیعگى یعنى قیام کربلا شیعه یعنى امتزاج نار و نور شیعه یعنى راس خونین در تنور شیعه یعنى هفت وادى اضطراب شیعه یعنى تشنگى در شط آب آرى، اشک، سرفصل محبت و مودت و برخاسته از عشقى است کهخداوند در دلها قرار داده است. رسول خدا(ص) در این باره فرمود: «ان لقتل الحسین حراره فى قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا» براى شهادت حسین(ع) گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد وخاموش نمىشود. امروز اشک رابطه ما با حسین(ع) است. و ما با شورى اشکهایمانبر خوان محبتسید الشهداء نشستهایم و اشکپرورده ابا عبد الله(ع)هستیم. این مهر با شیر مادر درجان ما وارد شده، با جان هم بهدر مىشود. به راستى آیا مىتوان براى چنین بیعتى عشقآمیز -ازدوران کودکى تا هنگام مرگ و بدرود حیات- جایگزین غیر از اشکیافت. گوهرهایى شفاف از شوق و زلال از زمزم معرفت و شعور کهچون بر صفحه صورت مىریزد، سبکبالى، طراوت، نشاط و معنویتىبیرون از توصیف به ارمغان مىآورد و ما را جرعههایى جاوید ازفرات بیدارى، بالندگى و تابندگى مىبخشد. آنان که با اشک خود چنین بیعتى با امام حسین(ع) مىبندند،خداوند، از بىکران رحمت و عنایتخویش، آبشارى از مغفرت برآنها ریزان مىسازد; گناهانشان را آمرزیده، از گذشته آنان چشممىپوشد و آیندهاى روشن و تابناک از توفیق و معرفت نصیبشانمىسازد. آیا چنین رحمت و برکتى از پروردگارى بزرگ به خاطر محبوبى چونحسین(ع) و به پاس حفظ حماسه کربلا، عمق فاجعه عاشورا، یکرنگى وسنخیتبا ابا عبد الله و تجدید بیعتبا آن حضرت در راه بندگى وعبودیتخداوند، باورنکردنى و دور از واقعیت است ؟! یا آنکهبسیارى از ما نگرش کوتاه، بینشى ناقص و دیدى ضعیف داریم و ازپىآمدهاى ارزشها و یا حقیقت احکام آگاهى کامل نداریم؟ بدون شک سیره معصومان (علیهم السلام) روش عالمان و اندیشمنداندینى در طول تاریخ و حرکتها و عزاداریهاى سنتى و همراه با شورو حماسه، شعلههاى روشنگرى عاشورا را حفظ کرده و ستمگرانعصرهاى مختلف را با توفانهاى ستمسوز مردمى رو به رو ساختهاست. اگر حضرت آیت الله العظمى حاج شیخ عبد الکریم حائرى(ره) هر روزپیش از شروع درس با ذکر مصایب امام حسین(ع) توسط ذاکر حسینى وهمراه با اشک دیدگان درس خود را شروع مىکرد و یا حضرت آیتالله العظمى بروجردى(ره) هر سال به برگزارى جلسه روضه و حضوردر محفل ابا عبد الله الحسین(ع) همت مىگماشت و یا حضرت امامخمینى(ره) عاشقانه بر زمین نشسته و با نخستین سلام مرحومحجه الاسلام کوثرى به ساحت مقدس سید الشهداء گریستن آغاز مىکرد:همه و همه براى حفظ شعارهاى دینى و ارزشهایى انقلابى بوده است.مگر نه این است که ما هر چه داریم از عاشورا و عاشوراییانداریم; مه بارقهاى است در شبستان حسین شب حادثهاى ز درد پنهان حسین هر صبح ز دامن افق خونآلود خورشید برآید از گریبان حسین