آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

در شماره چهاردهم کوثر، ویژگیهاى فیزیکى و روانى جوانان وهمچنین معناى لغوى و محدوده سن جوانى را، با عنایت‏به نظرهاى‏لغت‏شناسان، بیان کردیم; آنگاه مسایل اساسى جوان را در سه‏محور (تحصیل، ازدواج و اشتغال) مورد بررسى قرار داده، به بیان‏نظرهاى معصومان(علیهم السلام) در این باره پرداختیم. با توجه‏به اینکه رشد و بالندگى جوان و رسیدن به هدایت صحیح، که ائمه‏معصومین(علیهم السلام) همواره ما را بدان سفارش کرده‏اند، به‏اجراى شیوه‏هاى تربیتى مورد قبول مکتب اسلام بستگى دارد، در این‏شماره به شیوه‏هاى تربیت دینى و معنوى جوان در مکتب اهل‏بیت(علیهم السلام) مى‏پردازیم.
ابزارهاى مهم تربیت دینى و معنوى:
الف- زمینه درونى جوانان
جوانان سرزمینهاى آماده و حاصلخیز براى افشاندن بذر ایمان ومعنویت‏شمرده مى‏شوند و بیش از دیگران زمینه پذیرش ایمان ومعنویت دارند. رسول خدا(ص) فرموده است: «شما را به نیکى درباره جوانان سفارش مى‏کنم. به درستى که قلوب آنان نرمتر ومهربانتر است. (براى پذیرش فضیلتها آماده‏تر است) (وقتى)خداوند مرا، بشارت دهنده و انذارکننده; بر انگیخت، جوانان بامن پیمان بستند و پیران به مخالفت‏برخاستند...» (1)
اسماعیل بن فضل هاشمى مى‏گوید: به امام باقر(ع) گفتم: مرا ازسبب تفاوت یعقوب و یوسف آگاه ساز. هنگامى که فرزندان یعقوب(ع)به او گفتند: اى پدر! بر تقصیراتمان آمرزش طلب که ما درباره‏یوسف گناه کردیم. یعقوب(ع) فرمود: بزودى از درگاه خدا براى‏شما آمرزش مى طلبم; (2) ولى هنگامى که به یوسف(ع) گفتند: خداوندشما را بر ما مقدم داشت و ما خطا کردیم; یوسف(ع) فرمود: امروزشرمنده نباشید، من عفو کردم، خداوند گناه شما را ببخشد که اومهربانترین مهربانان است. (3)
امام(ع)فرمود: (علت اینکه یوسف‏بى‏درنگ بخشید، آن است که) قلب جوان نرمتر و مهربانتر ازکهنسال است. درطول تاریخ اسلام بسیارى از جوانان به مقامات‏بالاى معنویت دست‏یافتند. (4)
ب- قرآن
قرآن کتاب هدایت است و هر انسان با سوادى، به فراخور ظرفیت‏خود، از آن بهره مى‏گیرد. جوان، به خاطر ویژگیهاى خاص خود،بیشتر به انس با قرآن نیاز دارد تا در پرتو آن براى طى مسیرپرپیچ و خم زندگى ره توشه‏اى مطمئن فراهم آورد. امام صادق(ع)فرمود: کسى که قرآن تلاوت مى‏کند، اگر جوان مومن باشد، قرآن باگوشت و خونش آمیخته مى‏شود. (6)
ج- عبادت
عبادت و پرستش لازمه بندگى است. عبادت اوج ارتباط بنده و معبوداست. عبادت منبعى مطمئن براى آرامش است. جوانى دوره حساس وپرمخاطره زندگى است. اضطرابها، نگرانیها، ناکامیها و... همه‏در پرتو عبادت و بندگى از زندگى پرتلاطم جوان رخت‏بر مى‏بندد وزندگى‏اش از اطمینان و امید سرشار مى‏شود. پیامبر اکرم(ص)فرمود: «خداوند به سبب جوان عبادت کننده بر فرشتگان مباهات‏مى‏کند و مى‏فرماید: بنده‏ام را بنگرید که چگونه به خاطر من ازخواهش نفسانى‏اش گذشت.» (7)
آن حضرت همچنین فرمود: «در روزى که‏سایه‏اى جز سایه الهى نیست، هفت دسته در سایه عرش الهى قراردارند: امام عادل، جوانى که در عبادت خداوند رشد کرده باشدو...» (8)
د- شناخت دین
آگاهى جوان از دین در تربیت او نقشى مهم دارد. بر جوان مسلمان‏ضرورى است که با علوم دینى و مسایل آن آشنا باشد و احکام الهى‏را بداند. امام باقر(ع) فرموده است: «اگر جوان شیعه‏اى را نزدمن آورند که تفقه در دین نمى‏کند، او را با مجازاتى دردناک‏کیفر خواهم داد.» (9)
شناخت دین و احکام آن تا آنجا اهمیت داردکه در روایات مرحله‏اى از مراحل تربیت‏شمرده شده است. امام‏صادق(ع) فرمود: «فرزند آدم هفت‏سال اول بارى مى‏کند، هفت‏سال‏دوم نوشتن فرا مى‏گیرد و هفت‏سال سوم مسایل حلال و حرام‏مى‏آموزد.»
ه- توبه
جوان در معرض لغزشها و خطاهاست و دامهاى شیطان براى فریب اومهیاتر است. بدین سبب به ارتباط با خداوند و حضور در مجالس‏دعا، انابه و استغفار بیشتر نیاز دارد. جوان با آب زلال توبه‏روح و جان غبار گرفته‏اش را شتسشو مى‏دهد و خود را براى پیمودن‏سریعتر مسیر تکامل آماده مى‏سازد. فراهم کردن زمینه توبه وتوجه دادن جوان به این عنصر سازنده بخشى از تربیت دینى ومعنوى اوست. رسول اکرم(ص)مى‏فرماید:«خداوند (ص)وان توبه کننده را دوست دارد.» (11)
آن حضرت همچنین‏فرمود: «هیچ کس نزد خداوند از جوان توبه کننده محبوبتر نیست;و هیچ کس نزد خداوند ازکهنسالى که بر گناهانش باقى است،مبغوض‏تر نیست.» (12)
شیوه‏هاى تربیت جوان
1- روش درک واقعیات جوانى
بى تردید جوانى از حساسترین و پرمخاطره ترین دوران زندگى است.جوان با همه تواناییها، به خاطر حساسیت مقطع سنى، مشکلات،کمبودها و واقعیات انکار ناپذیر دارد. عدم درک جوان و بى‏توجهى به واقعیات طبیعى‏اش چه بسا، به جاى تربیت، سبب گمراهى‏جوان مى‏شود. بدین جهت، باید متولیان امر تربیت جوان راموردتوجه قرار دهند; واقعیاتى که اشاره به برخى از آنها سودمندمى‏نماید:
الف) شدید بودن غریزه جنسى
شدید بودن غریزه جنسى از واقعیات‏انکار ناپذیر دوره جوانى است. این غریزه در جوان طوفانى است.بویژه امروزه که جوانان اولین هدف تهاجم فرهنگى‏اند و زمینه‏هاى‏تحریک غریزه جنسى در آنان بیشتر مهیا است.
ب) محدودیت آگاهى و تجارب
جوان به تدریج‏به اطلاعات و آگاهیهادست مى‏یابد و اندوخته‏هاى ناقص خود را تکمیل مى‏کند. توجه‏والدین و مربیان به محدودیت معلومات مفید و تجارب عملى جوان‏سطح توقعات آنان را کاهش مى‏دهد و معتدل مى‏سازد. على(ع) مى‏فرماید: «نادانى جوان معذور و علم و آگاهى‏اش محدوداست.» (13)
بدین سبب اندیشه و نظر سنجیده کهنسالان از نیروى جوان برتراست. على(ع) فرموده است: «نظر سالخورده از نیرومندى جوان نزدمن محبوبتر است.» (14)
ج) تکامل تدریجى عقل
جوان در مسیر تکامل عقلى است و اندیشه‏اش به تدریج تکامل‏مى‏یابد. على(ع) مى‏فرماید: «انسان تا 28 سالگى درحال تکامل‏عقلى است.» آن حضرت همچنین مى‏فرماید: «عقل جوان در 35 سالگى‏به نهایت کمال خود مى‏رسد و آنچه پس از آن به دست مى‏آورد،تجربه است.» (16)
بدین سبب باید در حد معقول از جوان انتظار داشت‏و این ویژگى را در رفتار و موضعگیریهایش مورد توجه قرار داد.این وضعیت، بویژه تا سن 18 سالگى، بیشتر آشکار است. على(ع)مى‏فرماید: «پیوسته عقل و حماقت‏با یکدیگر در تعارضند تااینکه شخص به 18 سالگى مى‏رسد. در این هنگام، یکى بر دیگرى‏پیروز مى‏شود.» (17)
د) جنون جوانى
جنون جوانى یکى از بیماریهاى روانى است که هنگام بلوغ در برخى‏از جوانان آشکار مى‏شود. رسول گرامى اسلام مى‏فرماید: «جوانى‏شعبه‏اى از دیوانگى است.» (18)
مستى جوانى حالت دیگرى است که دراین مقطع سنى پدید مى‏آید. على(ع) انواع مستى را چهار نوع(مستى جوانى، مستى ثروت، مستى خواب و مستى ریاست (19) شمرده،مى‏فرماید: «شایسته است انسان عاقل خویشتن را از مستى ثروت ومستى قدرت و مستى علم و مستى تمجید و چاپلوسى مستى جوانى دورنگاه دارد; زیرا هریک از این مستى‏ها بادهاى مسموم و پلیدى‏دارد که عقل را مى‏رباید و آدمى را سبک مى‏سازد.» (20)
ه ) نوگرایى و شیک پوشى
نوگرایى و نوجویى از ویژگیهاى جوان است. جوان دوست دارد خودرا نشان دهد و مورد توجه دیگران واقع شود. والدین باید این‏واقعیت را بپذیرند، در حد امکان به خواسته‏هاى معقول جوان پاسخ‏مثبت دهند و از سختگیرى و نه گفتن‏هاى غیر ضرورى، که به کدورت‏جوان مى‏انجامد، بپرهیزند. على(ع) همراه قنبر به بازار رفت واز فروشنده‏اى پرسید: آیا دو لباس به قیمت پنج درهم دارید؟مرد پاسخ داد: آرى، اى امیرمومنان. با این پاسخ حضرت دریافت‏که فروشنده وى را شناخته است.
پس آنجا را ترک گفت، نزد دیگرى رفت و همین پرسش را تکرارکرد.فروشنده دوم جواب داد: آرى، دولباس دارم; یکى بهتر است وسه درهم مى‏ارزد و دیگرى دو درهم. حضرت آنها را خرید و لباس سه‏درهمى را به قنبر داد. قنبر گفت: شما به آن سزاوارترید:شمابالاى منبر مى‏روید و خطبه مى‏خوانید.
حضرت فرمود: «انت‏شاب و لک شره الشباب ...; تو جوانى و میل‏جوانى دارى. من از پروردگارم شرم دارم و خود را بر تو ترجیح‏دهم.» (21) طبق این روایت على(ع) به خاطر جوانى قنبر و میل جوان‏به نوپوشى (به اصطلاح امروز «شیک پوشى‏») لباس بهتر و گرانتررا به او داد.
ى ) روش احترام و مسوولیت دادن به جوان
احترام به شخصیت جوان و مسوولیت دادن به او از شیوه‏هاى مهم‏تربیتى شمرده مى‏شود. جوان، با همه مشکلات و واقعیات دوره‏جوانى، براى ایفاى نقش و انجام مسوولیتهاى مختلف توانایى‏بسیار دارد. عدم اعتماد به جوان و بى‏توجهى به تواناییهاى اومانع شکوفایى استعدادهاست و در نتیجه به عدم رشد مطلوب جوان‏مى‏انجامد.
سیره گرانسنگ رسول گرامى(ص) در مسیر دشوار تربیت، بهترین‏سرمشق شمرده مى‏شود. آن بزرگوار به جوانان اعتماد مى‏کرد وکارهایى بس مهم بدانان مى‏سپرد.
در این بخش به نمونه‏هایى ازاین روش پیامبر(ص) اشاره مى‏شود.
الف- عتاب بن اسید و ولایت مکه
رسول اکرم عتاب بن اسید را که‏بیست و یک سال داشت، والى مکه ساخت. و امر فرمود با مردم نمازبگزارد. عتاب بن اسید اولین امرى بود که پس از فتح مکه در مکه‏نماز جماعت اقامه کرد. (22)
ب مصعب بن عمیر و تعلیم قرآن در مدینه
اسعد بن زراره وزکوان بن عبد قیس از قبیله خزرج در مکه خدمت رسول اکرم(ص)رسیدند و پس از پذیزش اسلام، از حضرت خواستند کسى را با آنهابه مدینه بفرستد تا به مردم قرآن بیاموزد و آنان را به آئین‏اسلام دعوت کند. پیغمبر اکرم(ص) به مصعب بن عمیر، که جوانى‏نورس مى‏نمود و بیشتر قرآن را فراگرفته بود، امر فرمود همراه‏آنان به سوى مدینه حرکت کند. مصعب به مدینه رفت و ماموریتش‏را بخوبى انجام داد. او اولین کسى بود که در مدینه نماز جمعه‏و جماعت‏بر گزار کرد. اسید بن خضیر و سعد بن معاذ به وسیله اومسلمان شدند. او در جنگ بدر در رکاب پیغمبر اکرم(ص) بود. درجنگ احد پرچم مخصوص پیامبر را در دست داشت و در همان جنگ به‏شهادت رسید. (23)
ج اسامه بن زید و فرماندهى لشکر
پیامبر اکرم(ص) در روزهاى‏پایانى زندگى‏اش مسلمانان را براى جنگ با روم بسیج کرد. افسران‏ارشد و بزرگان مهاجر و انصار و شیوخ عرب در آن سپاه حاضربودند. پیغمبر(ص) براى مشاهده سپاه به خارج شهر رفت و با آنکه‏بزرگان حضور داشتند، اسامه‏بن زید را به فرماندهى برگزید. برخى‏بر این انتخاب اعتراض کردند و ناخشنود شدند. رسول اکرم(ص) ازشنیدن سخنان آنان خشمگین شد.منبر رفت و پس از ستایش خداوند فرمود: مردم، این چه سخنى است‏که بعضى شما در باره فرماندهى اسامه مى‏گویید؟ اگر شما امروزبه فرماندهى اسامه معترضید پیشتر در باره فرماندهى پدرش نیزاعتراض کردید. به خداوند سوگند، دیروز زید بن حارثه براى‏فرماندهى لشکر شایسته بود و امروز فرزندش اسامه شایستگى دارد.باید همه شما از او اطاعت کنید. (24)
3 روش محبت و رفاقت
محبت داروى بى‏نظیر بسیارى از دردهاست. محبت‏بسیارى مشکلات‏عاطفى و اجتماعى را از میان مى‏برد. محبت موثرترین شیوه تربیتى‏است. جوان کانون عاطفه و احساسات است و تشنه محبت صادقانه. (25) ایجاد رابطه عاطفى و صمیمى در تربیت او بسیار سودمند است. درطریق تربیت، تندى، سختگیرى و فشارهاى روانى نه تنها مفیدنیست، بلکه سبب رنجش جوان و لجاجت‏بیشتر او مى‏شود. جوانى،بویژه آغاز آن، زمان دوستى و دوست‏یابى است و جوان شدیدا ازدوستان خود تاثیر مى‏پذیرد. این ویژگى ایجاب مى‏کند که والدین‏فرزندان خود را در انتخاب دوستان صالح یارى کنند و مهمتراینکه خود براى او دوستى صمیمى باشند، آنها باید ضمن انجام‏دادن وظیفه پدرى و مادرى، دوستانى خوب و صمیمى براى جوانشان‏باشند. محبت و رفاقت صمیمانه با فرزند چنان مهم است که امام‏صادق(ع) آن را راه درست تربیت در هفت‏ساله سوم زندگى مى‏داند.آن حضرت مى‏فرماید: بگذار فرزندت هفت‏سال بازى کند; هفت‏سال اورا با آداب و روشهاى مفید تربیت کن و در هفت‏سال سوم ماننددوست صمیمى با وى همراه باش.» (26)
4 روش موعظه
موعظه از شیوه‏هاى موثر در تربیت فرزندان جوان است. اگر اندرزبا منطق و عطوفت همراه باشد، بسیار موثر و کار ساز است.معصومان(علیهم السلام) از این شیوه بسیار بهره مى‏بردند; براى‏مثال امام سجاد(ع) به فرزندش چنین اندرز مى‏دهد:
فرزندم، آگاه باش. با پنج گروه همنشین نشوى، سخن نگویى و درمسافرت دوستى نکنى. فرزند عرض کرد: پدرجان، آنان کیانند؟
حضرت فرمود: از همنشینى با دروغگو بپرهیز; زیرا او مانند سراب‏است، دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه مى‏دهد. از رفاقت‏باگناهکار ولاابالى اجتناب کن; زیرا او تو را به یک لقمه یا کمتراز آن مى‏فروشد. از دوستى با بخیل بپرهیز; زیرا او درضرورى‏ترین وقتها از یارى‏ات سرباز مى‏زند. از رفاقت‏با احمق‏اجتناب کن; چون در پى‏سود رسانى به تو است ولى به خاطر نادانى‏زیان مى‏رساند. از مصاحبت‏با آن که قطع رحم کرده بپرهیز; زیرادر کتاب آسمانى مورد لعن و نفرین قرار گرفته است. (27)
على(ع) نیزفرزندش امام حسین(ع) را چنین موعظه کرده است: فرزندم، تو رابه تقواى الهى، در نیازمندى و بى‏نیازى، و سخن حق، هنگام‏خشنودى وخشم، و میانه روى، در فقر و بى‏نیازى، و عدالت، دررفتار با دوست و دشمن، و کار و تلاش، هنگام نشاط و بى‏حالى، وخشنود بودن از خداوند، در سختى و گشایش و... سفارش مى‏کنم. (28)
5- روش احترام به شخصیت
جوان براى شخصیت‏خود اهمیت‏بسیار قائل است، هرنوع کم توجهى‏را بى‏احترامى به شخصیت‏خود مى‏داند. و چه بسا واکنش نشان‏مى‏دهد. احترام به شخصیت جوان در تربیت او بسیار موثر است. اگرجوان خود را بى‏مقدار و حقیر بشمارد، احساس کند در نظر دیگران‏اعتبار و جایگاهى ندارد و نزد دیگران از احترام و ارزش برخوردار نیست، تلاش در جهت رشد و تربیت‏خود را بى‏ثمر مى‏داند و چه‏بسا رفتارهاى نابهنجار بروز مى‏دهد.امام هادى(ع) مى‏فرماید: «از شر کسى که خود را خوار مى‏داند،ایمن مباش.» (29)
مشورت کردن با جوان نشان دهنده احترام به اوست;زیرا سبب مى‏شود بیشتر براى خود ارزش قائل شود، بیشتر احساس‏مسوولیت کند و در نتیجه در راه تربیت‏خود بیشتر بکوشد. رسول‏اکرم(ص) مى‏فرماید: فرزندم آدمى در فت‏سال اول آقا و سروروالدین است، در هفت‏سال دوم بنده فرمانبردار و در هفت‏سال سوم‏وزیر و مشاور آنان شمرده مى‏شود. (30)
پى‏نوشتها:
1- الحدیث، ج 1،ص 349.
2- یوسف، آیه 97 و 98.
3- همان، آیه 92.
4- بحار، ج 12، ص 280، ح 57.
5- همان، ح 22، ص 385 و ج 67، ص 159 و ج 6، ص 130 و 131.
6- همان، ج 7، ص 305، ح 78.
7- کنز العمال، ج 15، ص 776.
8- بحار، ج 71، ص 353، ح 28.
9- همان، ج 1، ص 214، ح 16.
10- میزان الحکمة، ج 5، ص 8.
11- وسائل الشیعه، ج 15، ص 194، ح 1.
12- میزان الحکمة، ج 5، ص 8.
13- کنز العمال، ج 4، ص 217.
14- میزان الحکمة، ج 5، ص 6.
15- بحار، ج 72، ص 105،(پاورقى).
16- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 625.
17- گفتار فلسفى جوان، ج 1، ص 129.
18- همان، ص 132.
19- میزان الحکمة، ج 5، ص 6.
20- گفتار فلسفى جوان، ج 1، ص 136.
21- همان.
22- بحار، ج 100آ ص 92- 94.
23- همان، ص 89.
24- همان، ص 344 و 345.
25- همان، ص 21- 23.
26- وسائل الشیعه، ج 15، ص 194 و 195.
27- گفتار فلسفى جوان،ج 1،ص 457.
28- تحف العقول، ص 64.
29- همان، ص 483.
30- گفتار فلسفى جوان ج 1،ص 441.

تبلیغات