تربیت جوان از دیدگاه معصومان علیهم السلام (2)
منبع:
فرهنگ کوثر 1378 شماره 25
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی امامان معصوم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
آرشیو
چکیده
متن
در شماره چهاردهم کوثر، ویژگیهاى فیزیکى و روانى جوانان وهمچنین معناى لغوى و محدوده سن جوانى را، با عنایتبه نظرهاىلغتشناسان، بیان کردیم; آنگاه مسایل اساسى جوان را در سهمحور (تحصیل، ازدواج و اشتغال) مورد بررسى قرار داده، به بیاننظرهاى معصومان(علیهم السلام) در این باره پرداختیم. با توجهبه اینکه رشد و بالندگى جوان و رسیدن به هدایت صحیح، که ائمهمعصومین(علیهم السلام) همواره ما را بدان سفارش کردهاند، بهاجراى شیوههاى تربیتى مورد قبول مکتب اسلام بستگى دارد، در اینشماره به شیوههاى تربیت دینى و معنوى جوان در مکتب اهلبیت(علیهم السلام) مىپردازیم.
ابزارهاى مهم تربیت دینى و معنوى:
الف- زمینه درونى جوانان
جوانان سرزمینهاى آماده و حاصلخیز براى افشاندن بذر ایمان ومعنویتشمرده مىشوند و بیش از دیگران زمینه پذیرش ایمان ومعنویت دارند. رسول خدا(ص) فرموده است: «شما را به نیکى درباره جوانان سفارش مىکنم. به درستى که قلوب آنان نرمتر ومهربانتر است. (براى پذیرش فضیلتها آمادهتر است) (وقتى)خداوند مرا، بشارت دهنده و انذارکننده; بر انگیخت، جوانان بامن پیمان بستند و پیران به مخالفتبرخاستند...» (1)
اسماعیل بن فضل هاشمى مىگوید: به امام باقر(ع) گفتم: مرا ازسبب تفاوت یعقوب و یوسف آگاه ساز. هنگامى که فرزندان یعقوب(ع)به او گفتند: اى پدر! بر تقصیراتمان آمرزش طلب که ما دربارهیوسف گناه کردیم. یعقوب(ع) فرمود: بزودى از درگاه خدا براىشما آمرزش مى طلبم; (2) ولى هنگامى که به یوسف(ع) گفتند: خداوندشما را بر ما مقدم داشت و ما خطا کردیم; یوسف(ع) فرمود: امروزشرمنده نباشید، من عفو کردم، خداوند گناه شما را ببخشد که اومهربانترین مهربانان است. (3)
امام(ع)فرمود: (علت اینکه یوسفبىدرنگ بخشید، آن است که) قلب جوان نرمتر و مهربانتر ازکهنسال است. درطول تاریخ اسلام بسیارى از جوانان به مقاماتبالاى معنویت دستیافتند. (4)
ب- قرآن
قرآن کتاب هدایت است و هر انسان با سوادى، به فراخور ظرفیتخود، از آن بهره مىگیرد. جوان، به خاطر ویژگیهاى خاص خود،بیشتر به انس با قرآن نیاز دارد تا در پرتو آن براى طى مسیرپرپیچ و خم زندگى ره توشهاى مطمئن فراهم آورد. امام صادق(ع)فرمود: کسى که قرآن تلاوت مىکند، اگر جوان مومن باشد، قرآن باگوشت و خونش آمیخته مىشود. (6)
ج- عبادت
عبادت و پرستش لازمه بندگى است. عبادت اوج ارتباط بنده و معبوداست. عبادت منبعى مطمئن براى آرامش است. جوانى دوره حساس وپرمخاطره زندگى است. اضطرابها، نگرانیها، ناکامیها و... همهدر پرتو عبادت و بندگى از زندگى پرتلاطم جوان رختبر مىبندد وزندگىاش از اطمینان و امید سرشار مىشود. پیامبر اکرم(ص)فرمود: «خداوند به سبب جوان عبادت کننده بر فرشتگان مباهاتمىکند و مىفرماید: بندهام را بنگرید که چگونه به خاطر من ازخواهش نفسانىاش گذشت.» (7)
آن حضرت همچنین فرمود: «در روزى کهسایهاى جز سایه الهى نیست، هفت دسته در سایه عرش الهى قراردارند: امام عادل، جوانى که در عبادت خداوند رشد کرده باشدو...» (8)
د- شناخت دین
آگاهى جوان از دین در تربیت او نقشى مهم دارد. بر جوان مسلمانضرورى است که با علوم دینى و مسایل آن آشنا باشد و احکام الهىرا بداند. امام باقر(ع) فرموده است: «اگر جوان شیعهاى را نزدمن آورند که تفقه در دین نمىکند، او را با مجازاتى دردناککیفر خواهم داد.» (9)
شناخت دین و احکام آن تا آنجا اهمیت داردکه در روایات مرحلهاى از مراحل تربیتشمرده شده است. امامصادق(ع) فرمود: «فرزند آدم هفتسال اول بارى مىکند، هفتسالدوم نوشتن فرا مىگیرد و هفتسال سوم مسایل حلال و حراممىآموزد.»
ه- توبه
جوان در معرض لغزشها و خطاهاست و دامهاى شیطان براى فریب اومهیاتر است. بدین سبب به ارتباط با خداوند و حضور در مجالسدعا، انابه و استغفار بیشتر نیاز دارد. جوان با آب زلال توبهروح و جان غبار گرفتهاش را شتسشو مىدهد و خود را براى پیمودنسریعتر مسیر تکامل آماده مىسازد. فراهم کردن زمینه توبه وتوجه دادن جوان به این عنصر سازنده بخشى از تربیت دینى ومعنوى اوست. رسول اکرم(ص)مىفرماید:«خداوند (ص)وان توبه کننده را دوست دارد.» (11)
آن حضرت همچنینفرمود: «هیچ کس نزد خداوند از جوان توبه کننده محبوبتر نیست;و هیچ کس نزد خداوند ازکهنسالى که بر گناهانش باقى است،مبغوضتر نیست.» (12)
شیوههاى تربیت جوان
1- روش درک واقعیات جوانى
بى تردید جوانى از حساسترین و پرمخاطره ترین دوران زندگى است.جوان با همه تواناییها، به خاطر حساسیت مقطع سنى، مشکلات،کمبودها و واقعیات انکار ناپذیر دارد. عدم درک جوان و بىتوجهى به واقعیات طبیعىاش چه بسا، به جاى تربیت، سبب گمراهىجوان مىشود. بدین جهت، باید متولیان امر تربیت جوان راموردتوجه قرار دهند; واقعیاتى که اشاره به برخى از آنها سودمندمىنماید:
الف) شدید بودن غریزه جنسى
شدید بودن غریزه جنسى از واقعیاتانکار ناپذیر دوره جوانى است. این غریزه در جوان طوفانى است.بویژه امروزه که جوانان اولین هدف تهاجم فرهنگىاند و زمینههاىتحریک غریزه جنسى در آنان بیشتر مهیا است.
ب) محدودیت آگاهى و تجارب
جوان به تدریجبه اطلاعات و آگاهیهادست مىیابد و اندوختههاى ناقص خود را تکمیل مىکند. توجهوالدین و مربیان به محدودیت معلومات مفید و تجارب عملى جوانسطح توقعات آنان را کاهش مىدهد و معتدل مىسازد. على(ع) مىفرماید: «نادانى جوان معذور و علم و آگاهىاش محدوداست.» (13)
بدین سبب اندیشه و نظر سنجیده کهنسالان از نیروى جوان برتراست. على(ع) فرموده است: «نظر سالخورده از نیرومندى جوان نزدمن محبوبتر است.» (14)
ج) تکامل تدریجى عقل
جوان در مسیر تکامل عقلى است و اندیشهاش به تدریج تکاملمىیابد. على(ع) مىفرماید: «انسان تا 28 سالگى درحال تکاملعقلى است.» آن حضرت همچنین مىفرماید: «عقل جوان در 35 سالگىبه نهایت کمال خود مىرسد و آنچه پس از آن به دست مىآورد،تجربه است.» (16)
بدین سبب باید در حد معقول از جوان انتظار داشتو این ویژگى را در رفتار و موضعگیریهایش مورد توجه قرار داد.این وضعیت، بویژه تا سن 18 سالگى، بیشتر آشکار است. على(ع)مىفرماید: «پیوسته عقل و حماقتبا یکدیگر در تعارضند تااینکه شخص به 18 سالگى مىرسد. در این هنگام، یکى بر دیگرىپیروز مىشود.» (17)
د) جنون جوانى
جنون جوانى یکى از بیماریهاى روانى است که هنگام بلوغ در برخىاز جوانان آشکار مىشود. رسول گرامى اسلام مىفرماید: «جوانىشعبهاى از دیوانگى است.» (18)
مستى جوانى حالت دیگرى است که دراین مقطع سنى پدید مىآید. على(ع) انواع مستى را چهار نوع(مستى جوانى، مستى ثروت، مستى خواب و مستى ریاست (19) شمرده،مىفرماید: «شایسته است انسان عاقل خویشتن را از مستى ثروت ومستى قدرت و مستى علم و مستى تمجید و چاپلوسى مستى جوانى دورنگاه دارد; زیرا هریک از این مستىها بادهاى مسموم و پلیدىدارد که عقل را مىرباید و آدمى را سبک مىسازد.» (20)
ه ) نوگرایى و شیک پوشى
نوگرایى و نوجویى از ویژگیهاى جوان است. جوان دوست دارد خودرا نشان دهد و مورد توجه دیگران واقع شود. والدین باید اینواقعیت را بپذیرند، در حد امکان به خواستههاى معقول جوان پاسخمثبت دهند و از سختگیرى و نه گفتنهاى غیر ضرورى، که به کدورتجوان مىانجامد، بپرهیزند. على(ع) همراه قنبر به بازار رفت واز فروشندهاى پرسید: آیا دو لباس به قیمت پنج درهم دارید؟مرد پاسخ داد: آرى، اى امیرمومنان. با این پاسخ حضرت دریافتکه فروشنده وى را شناخته است.
پس آنجا را ترک گفت، نزد دیگرى رفت و همین پرسش را تکرارکرد.فروشنده دوم جواب داد: آرى، دولباس دارم; یکى بهتر است وسه درهم مىارزد و دیگرى دو درهم. حضرت آنها را خرید و لباس سهدرهمى را به قنبر داد. قنبر گفت: شما به آن سزاوارترید:شمابالاى منبر مىروید و خطبه مىخوانید.
حضرت فرمود: «انتشاب و لک شره الشباب ...; تو جوانى و میلجوانى دارى. من از پروردگارم شرم دارم و خود را بر تو ترجیحدهم.» (21) طبق این روایت على(ع) به خاطر جوانى قنبر و میل جوانبه نوپوشى (به اصطلاح امروز «شیک پوشى») لباس بهتر و گرانتررا به او داد.
ى ) روش احترام و مسوولیت دادن به جوان
احترام به شخصیت جوان و مسوولیت دادن به او از شیوههاى مهمتربیتى شمرده مىشود. جوان، با همه مشکلات و واقعیات دورهجوانى، براى ایفاى نقش و انجام مسوولیتهاى مختلف توانایىبسیار دارد. عدم اعتماد به جوان و بىتوجهى به تواناییهاى اومانع شکوفایى استعدادهاست و در نتیجه به عدم رشد مطلوب جوانمىانجامد.
سیره گرانسنگ رسول گرامى(ص) در مسیر دشوار تربیت، بهترینسرمشق شمرده مىشود. آن بزرگوار به جوانان اعتماد مىکرد وکارهایى بس مهم بدانان مىسپرد.
در این بخش به نمونههایى ازاین روش پیامبر(ص) اشاره مىشود.
الف- عتاب بن اسید و ولایت مکه
رسول اکرم عتاب بن اسید را کهبیست و یک سال داشت، والى مکه ساخت. و امر فرمود با مردم نمازبگزارد. عتاب بن اسید اولین امرى بود که پس از فتح مکه در مکهنماز جماعت اقامه کرد. (22)
ب مصعب بن عمیر و تعلیم قرآن در مدینه
اسعد بن زراره وزکوان بن عبد قیس از قبیله خزرج در مکه خدمت رسول اکرم(ص)رسیدند و پس از پذیزش اسلام، از حضرت خواستند کسى را با آنهابه مدینه بفرستد تا به مردم قرآن بیاموزد و آنان را به آئیناسلام دعوت کند. پیغمبر اکرم(ص) به مصعب بن عمیر، که جوانىنورس مىنمود و بیشتر قرآن را فراگرفته بود، امر فرمود همراهآنان به سوى مدینه حرکت کند. مصعب به مدینه رفت و ماموریتشرا بخوبى انجام داد. او اولین کسى بود که در مدینه نماز جمعهو جماعتبر گزار کرد. اسید بن خضیر و سعد بن معاذ به وسیله اومسلمان شدند. او در جنگ بدر در رکاب پیغمبر اکرم(ص) بود. درجنگ احد پرچم مخصوص پیامبر را در دست داشت و در همان جنگ بهشهادت رسید. (23)
ج اسامه بن زید و فرماندهى لشکر
پیامبر اکرم(ص) در روزهاىپایانى زندگىاش مسلمانان را براى جنگ با روم بسیج کرد. افسرانارشد و بزرگان مهاجر و انصار و شیوخ عرب در آن سپاه حاضربودند. پیغمبر(ص) براى مشاهده سپاه به خارج شهر رفت و با آنکهبزرگان حضور داشتند، اسامهبن زید را به فرماندهى برگزید. برخىبر این انتخاب اعتراض کردند و ناخشنود شدند. رسول اکرم(ص) ازشنیدن سخنان آنان خشمگین شد.منبر رفت و پس از ستایش خداوند فرمود: مردم، این چه سخنى استکه بعضى شما در باره فرماندهى اسامه مىگویید؟ اگر شما امروزبه فرماندهى اسامه معترضید پیشتر در باره فرماندهى پدرش نیزاعتراض کردید. به خداوند سوگند، دیروز زید بن حارثه براىفرماندهى لشکر شایسته بود و امروز فرزندش اسامه شایستگى دارد.باید همه شما از او اطاعت کنید. (24)
3 روش محبت و رفاقت
محبت داروى بىنظیر بسیارى از دردهاست. محبتبسیارى مشکلاتعاطفى و اجتماعى را از میان مىبرد. محبت موثرترین شیوه تربیتىاست. جوان کانون عاطفه و احساسات است و تشنه محبت صادقانه. (25) ایجاد رابطه عاطفى و صمیمى در تربیت او بسیار سودمند است. درطریق تربیت، تندى، سختگیرى و فشارهاى روانى نه تنها مفیدنیست، بلکه سبب رنجش جوان و لجاجتبیشتر او مىشود. جوانى،بویژه آغاز آن، زمان دوستى و دوستیابى است و جوان شدیدا ازدوستان خود تاثیر مىپذیرد. این ویژگى ایجاب مىکند که والدینفرزندان خود را در انتخاب دوستان صالح یارى کنند و مهمتراینکه خود براى او دوستى صمیمى باشند، آنها باید ضمن انجامدادن وظیفه پدرى و مادرى، دوستانى خوب و صمیمى براى جوانشانباشند. محبت و رفاقت صمیمانه با فرزند چنان مهم است که امامصادق(ع) آن را راه درست تربیت در هفتساله سوم زندگى مىداند.آن حضرت مىفرماید: بگذار فرزندت هفتسال بازى کند; هفتسال اورا با آداب و روشهاى مفید تربیت کن و در هفتسال سوم ماننددوست صمیمى با وى همراه باش.» (26)
4 روش موعظه
موعظه از شیوههاى موثر در تربیت فرزندان جوان است. اگر اندرزبا منطق و عطوفت همراه باشد، بسیار موثر و کار ساز است.معصومان(علیهم السلام) از این شیوه بسیار بهره مىبردند; براىمثال امام سجاد(ع) به فرزندش چنین اندرز مىدهد:
فرزندم، آگاه باش. با پنج گروه همنشین نشوى، سخن نگویى و درمسافرت دوستى نکنى. فرزند عرض کرد: پدرجان، آنان کیانند؟
حضرت فرمود: از همنشینى با دروغگو بپرهیز; زیرا او مانند سراباست، دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه مىدهد. از رفاقتباگناهکار ولاابالى اجتناب کن; زیرا او تو را به یک لقمه یا کمتراز آن مىفروشد. از دوستى با بخیل بپرهیز; زیرا او درضرورىترین وقتها از یارىات سرباز مىزند. از رفاقتبا احمقاجتناب کن; چون در پىسود رسانى به تو است ولى به خاطر نادانىزیان مىرساند. از مصاحبتبا آن که قطع رحم کرده بپرهیز; زیرادر کتاب آسمانى مورد لعن و نفرین قرار گرفته است. (27)
على(ع) نیزفرزندش امام حسین(ع) را چنین موعظه کرده است: فرزندم، تو رابه تقواى الهى، در نیازمندى و بىنیازى، و سخن حق، هنگامخشنودى وخشم، و میانه روى، در فقر و بىنیازى، و عدالت، دررفتار با دوست و دشمن، و کار و تلاش، هنگام نشاط و بىحالى، وخشنود بودن از خداوند، در سختى و گشایش و... سفارش مىکنم. (28)
5- روش احترام به شخصیت
جوان براى شخصیتخود اهمیتبسیار قائل است، هرنوع کم توجهىرا بىاحترامى به شخصیتخود مىداند. و چه بسا واکنش نشانمىدهد. احترام به شخصیت جوان در تربیت او بسیار موثر است. اگرجوان خود را بىمقدار و حقیر بشمارد، احساس کند در نظر دیگراناعتبار و جایگاهى ندارد و نزد دیگران از احترام و ارزش برخوردار نیست، تلاش در جهت رشد و تربیتخود را بىثمر مىداند و چهبسا رفتارهاى نابهنجار بروز مىدهد.امام هادى(ع) مىفرماید: «از شر کسى که خود را خوار مىداند،ایمن مباش.» (29)
مشورت کردن با جوان نشان دهنده احترام به اوست;زیرا سبب مىشود بیشتر براى خود ارزش قائل شود، بیشتر احساسمسوولیت کند و در نتیجه در راه تربیتخود بیشتر بکوشد. رسولاکرم(ص) مىفرماید: فرزندم آدمى در فتسال اول آقا و سروروالدین است، در هفتسال دوم بنده فرمانبردار و در هفتسال سوموزیر و مشاور آنان شمرده مىشود. (30)
پىنوشتها:
1- الحدیث، ج 1،ص 349.
2- یوسف، آیه 97 و 98.
3- همان، آیه 92.
4- بحار، ج 12، ص 280، ح 57.
5- همان، ح 22، ص 385 و ج 67، ص 159 و ج 6، ص 130 و 131.
6- همان، ج 7، ص 305، ح 78.
7- کنز العمال، ج 15، ص 776.
8- بحار، ج 71، ص 353، ح 28.
9- همان، ج 1، ص 214، ح 16.
10- میزان الحکمة، ج 5، ص 8.
11- وسائل الشیعه، ج 15، ص 194، ح 1.
12- میزان الحکمة، ج 5، ص 8.
13- کنز العمال، ج 4، ص 217.
14- میزان الحکمة، ج 5، ص 6.
15- بحار، ج 72، ص 105،(پاورقى).
16- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 625.
17- گفتار فلسفى جوان، ج 1، ص 129.
18- همان، ص 132.
19- میزان الحکمة، ج 5، ص 6.
20- گفتار فلسفى جوان، ج 1، ص 136.
21- همان.
22- بحار، ج 100آ ص 92- 94.
23- همان، ص 89.
24- همان، ص 344 و 345.
25- همان، ص 21- 23.
26- وسائل الشیعه، ج 15، ص 194 و 195.
27- گفتار فلسفى جوان،ج 1،ص 457.
28- تحف العقول، ص 64.
29- همان، ص 483.
30- گفتار فلسفى جوان ج 1،ص 441.
ابزارهاى مهم تربیت دینى و معنوى:
الف- زمینه درونى جوانان
جوانان سرزمینهاى آماده و حاصلخیز براى افشاندن بذر ایمان ومعنویتشمرده مىشوند و بیش از دیگران زمینه پذیرش ایمان ومعنویت دارند. رسول خدا(ص) فرموده است: «شما را به نیکى درباره جوانان سفارش مىکنم. به درستى که قلوب آنان نرمتر ومهربانتر است. (براى پذیرش فضیلتها آمادهتر است) (وقتى)خداوند مرا، بشارت دهنده و انذارکننده; بر انگیخت، جوانان بامن پیمان بستند و پیران به مخالفتبرخاستند...» (1)
اسماعیل بن فضل هاشمى مىگوید: به امام باقر(ع) گفتم: مرا ازسبب تفاوت یعقوب و یوسف آگاه ساز. هنگامى که فرزندان یعقوب(ع)به او گفتند: اى پدر! بر تقصیراتمان آمرزش طلب که ما دربارهیوسف گناه کردیم. یعقوب(ع) فرمود: بزودى از درگاه خدا براىشما آمرزش مى طلبم; (2) ولى هنگامى که به یوسف(ع) گفتند: خداوندشما را بر ما مقدم داشت و ما خطا کردیم; یوسف(ع) فرمود: امروزشرمنده نباشید، من عفو کردم، خداوند گناه شما را ببخشد که اومهربانترین مهربانان است. (3)
امام(ع)فرمود: (علت اینکه یوسفبىدرنگ بخشید، آن است که) قلب جوان نرمتر و مهربانتر ازکهنسال است. درطول تاریخ اسلام بسیارى از جوانان به مقاماتبالاى معنویت دستیافتند. (4)
ب- قرآن
قرآن کتاب هدایت است و هر انسان با سوادى، به فراخور ظرفیتخود، از آن بهره مىگیرد. جوان، به خاطر ویژگیهاى خاص خود،بیشتر به انس با قرآن نیاز دارد تا در پرتو آن براى طى مسیرپرپیچ و خم زندگى ره توشهاى مطمئن فراهم آورد. امام صادق(ع)فرمود: کسى که قرآن تلاوت مىکند، اگر جوان مومن باشد، قرآن باگوشت و خونش آمیخته مىشود. (6)
ج- عبادت
عبادت و پرستش لازمه بندگى است. عبادت اوج ارتباط بنده و معبوداست. عبادت منبعى مطمئن براى آرامش است. جوانى دوره حساس وپرمخاطره زندگى است. اضطرابها، نگرانیها، ناکامیها و... همهدر پرتو عبادت و بندگى از زندگى پرتلاطم جوان رختبر مىبندد وزندگىاش از اطمینان و امید سرشار مىشود. پیامبر اکرم(ص)فرمود: «خداوند به سبب جوان عبادت کننده بر فرشتگان مباهاتمىکند و مىفرماید: بندهام را بنگرید که چگونه به خاطر من ازخواهش نفسانىاش گذشت.» (7)
آن حضرت همچنین فرمود: «در روزى کهسایهاى جز سایه الهى نیست، هفت دسته در سایه عرش الهى قراردارند: امام عادل، جوانى که در عبادت خداوند رشد کرده باشدو...» (8)
د- شناخت دین
آگاهى جوان از دین در تربیت او نقشى مهم دارد. بر جوان مسلمانضرورى است که با علوم دینى و مسایل آن آشنا باشد و احکام الهىرا بداند. امام باقر(ع) فرموده است: «اگر جوان شیعهاى را نزدمن آورند که تفقه در دین نمىکند، او را با مجازاتى دردناککیفر خواهم داد.» (9)
شناخت دین و احکام آن تا آنجا اهمیت داردکه در روایات مرحلهاى از مراحل تربیتشمرده شده است. امامصادق(ع) فرمود: «فرزند آدم هفتسال اول بارى مىکند، هفتسالدوم نوشتن فرا مىگیرد و هفتسال سوم مسایل حلال و حراممىآموزد.»
ه- توبه
جوان در معرض لغزشها و خطاهاست و دامهاى شیطان براى فریب اومهیاتر است. بدین سبب به ارتباط با خداوند و حضور در مجالسدعا، انابه و استغفار بیشتر نیاز دارد. جوان با آب زلال توبهروح و جان غبار گرفتهاش را شتسشو مىدهد و خود را براى پیمودنسریعتر مسیر تکامل آماده مىسازد. فراهم کردن زمینه توبه وتوجه دادن جوان به این عنصر سازنده بخشى از تربیت دینى ومعنوى اوست. رسول اکرم(ص)مىفرماید:«خداوند (ص)وان توبه کننده را دوست دارد.» (11)
آن حضرت همچنینفرمود: «هیچ کس نزد خداوند از جوان توبه کننده محبوبتر نیست;و هیچ کس نزد خداوند ازکهنسالى که بر گناهانش باقى است،مبغوضتر نیست.» (12)
شیوههاى تربیت جوان
1- روش درک واقعیات جوانى
بى تردید جوانى از حساسترین و پرمخاطره ترین دوران زندگى است.جوان با همه تواناییها، به خاطر حساسیت مقطع سنى، مشکلات،کمبودها و واقعیات انکار ناپذیر دارد. عدم درک جوان و بىتوجهى به واقعیات طبیعىاش چه بسا، به جاى تربیت، سبب گمراهىجوان مىشود. بدین جهت، باید متولیان امر تربیت جوان راموردتوجه قرار دهند; واقعیاتى که اشاره به برخى از آنها سودمندمىنماید:
الف) شدید بودن غریزه جنسى
شدید بودن غریزه جنسى از واقعیاتانکار ناپذیر دوره جوانى است. این غریزه در جوان طوفانى است.بویژه امروزه که جوانان اولین هدف تهاجم فرهنگىاند و زمینههاىتحریک غریزه جنسى در آنان بیشتر مهیا است.
ب) محدودیت آگاهى و تجارب
جوان به تدریجبه اطلاعات و آگاهیهادست مىیابد و اندوختههاى ناقص خود را تکمیل مىکند. توجهوالدین و مربیان به محدودیت معلومات مفید و تجارب عملى جوانسطح توقعات آنان را کاهش مىدهد و معتدل مىسازد. على(ع) مىفرماید: «نادانى جوان معذور و علم و آگاهىاش محدوداست.» (13)
بدین سبب اندیشه و نظر سنجیده کهنسالان از نیروى جوان برتراست. على(ع) فرموده است: «نظر سالخورده از نیرومندى جوان نزدمن محبوبتر است.» (14)
ج) تکامل تدریجى عقل
جوان در مسیر تکامل عقلى است و اندیشهاش به تدریج تکاملمىیابد. على(ع) مىفرماید: «انسان تا 28 سالگى درحال تکاملعقلى است.» آن حضرت همچنین مىفرماید: «عقل جوان در 35 سالگىبه نهایت کمال خود مىرسد و آنچه پس از آن به دست مىآورد،تجربه است.» (16)
بدین سبب باید در حد معقول از جوان انتظار داشتو این ویژگى را در رفتار و موضعگیریهایش مورد توجه قرار داد.این وضعیت، بویژه تا سن 18 سالگى، بیشتر آشکار است. على(ع)مىفرماید: «پیوسته عقل و حماقتبا یکدیگر در تعارضند تااینکه شخص به 18 سالگى مىرسد. در این هنگام، یکى بر دیگرىپیروز مىشود.» (17)
د) جنون جوانى
جنون جوانى یکى از بیماریهاى روانى است که هنگام بلوغ در برخىاز جوانان آشکار مىشود. رسول گرامى اسلام مىفرماید: «جوانىشعبهاى از دیوانگى است.» (18)
مستى جوانى حالت دیگرى است که دراین مقطع سنى پدید مىآید. على(ع) انواع مستى را چهار نوع(مستى جوانى، مستى ثروت، مستى خواب و مستى ریاست (19) شمرده،مىفرماید: «شایسته است انسان عاقل خویشتن را از مستى ثروت ومستى قدرت و مستى علم و مستى تمجید و چاپلوسى مستى جوانى دورنگاه دارد; زیرا هریک از این مستىها بادهاى مسموم و پلیدىدارد که عقل را مىرباید و آدمى را سبک مىسازد.» (20)
ه ) نوگرایى و شیک پوشى
نوگرایى و نوجویى از ویژگیهاى جوان است. جوان دوست دارد خودرا نشان دهد و مورد توجه دیگران واقع شود. والدین باید اینواقعیت را بپذیرند، در حد امکان به خواستههاى معقول جوان پاسخمثبت دهند و از سختگیرى و نه گفتنهاى غیر ضرورى، که به کدورتجوان مىانجامد، بپرهیزند. على(ع) همراه قنبر به بازار رفت واز فروشندهاى پرسید: آیا دو لباس به قیمت پنج درهم دارید؟مرد پاسخ داد: آرى، اى امیرمومنان. با این پاسخ حضرت دریافتکه فروشنده وى را شناخته است.
پس آنجا را ترک گفت، نزد دیگرى رفت و همین پرسش را تکرارکرد.فروشنده دوم جواب داد: آرى، دولباس دارم; یکى بهتر است وسه درهم مىارزد و دیگرى دو درهم. حضرت آنها را خرید و لباس سهدرهمى را به قنبر داد. قنبر گفت: شما به آن سزاوارترید:شمابالاى منبر مىروید و خطبه مىخوانید.
حضرت فرمود: «انتشاب و لک شره الشباب ...; تو جوانى و میلجوانى دارى. من از پروردگارم شرم دارم و خود را بر تو ترجیحدهم.» (21) طبق این روایت على(ع) به خاطر جوانى قنبر و میل جوانبه نوپوشى (به اصطلاح امروز «شیک پوشى») لباس بهتر و گرانتررا به او داد.
ى ) روش احترام و مسوولیت دادن به جوان
احترام به شخصیت جوان و مسوولیت دادن به او از شیوههاى مهمتربیتى شمرده مىشود. جوان، با همه مشکلات و واقعیات دورهجوانى، براى ایفاى نقش و انجام مسوولیتهاى مختلف توانایىبسیار دارد. عدم اعتماد به جوان و بىتوجهى به تواناییهاى اومانع شکوفایى استعدادهاست و در نتیجه به عدم رشد مطلوب جوانمىانجامد.
سیره گرانسنگ رسول گرامى(ص) در مسیر دشوار تربیت، بهترینسرمشق شمرده مىشود. آن بزرگوار به جوانان اعتماد مىکرد وکارهایى بس مهم بدانان مىسپرد.
در این بخش به نمونههایى ازاین روش پیامبر(ص) اشاره مىشود.
الف- عتاب بن اسید و ولایت مکه
رسول اکرم عتاب بن اسید را کهبیست و یک سال داشت، والى مکه ساخت. و امر فرمود با مردم نمازبگزارد. عتاب بن اسید اولین امرى بود که پس از فتح مکه در مکهنماز جماعت اقامه کرد. (22)
ب مصعب بن عمیر و تعلیم قرآن در مدینه
اسعد بن زراره وزکوان بن عبد قیس از قبیله خزرج در مکه خدمت رسول اکرم(ص)رسیدند و پس از پذیزش اسلام، از حضرت خواستند کسى را با آنهابه مدینه بفرستد تا به مردم قرآن بیاموزد و آنان را به آئیناسلام دعوت کند. پیغمبر اکرم(ص) به مصعب بن عمیر، که جوانىنورس مىنمود و بیشتر قرآن را فراگرفته بود، امر فرمود همراهآنان به سوى مدینه حرکت کند. مصعب به مدینه رفت و ماموریتشرا بخوبى انجام داد. او اولین کسى بود که در مدینه نماز جمعهو جماعتبر گزار کرد. اسید بن خضیر و سعد بن معاذ به وسیله اومسلمان شدند. او در جنگ بدر در رکاب پیغمبر اکرم(ص) بود. درجنگ احد پرچم مخصوص پیامبر را در دست داشت و در همان جنگ بهشهادت رسید. (23)
ج اسامه بن زید و فرماندهى لشکر
پیامبر اکرم(ص) در روزهاىپایانى زندگىاش مسلمانان را براى جنگ با روم بسیج کرد. افسرانارشد و بزرگان مهاجر و انصار و شیوخ عرب در آن سپاه حاضربودند. پیغمبر(ص) براى مشاهده سپاه به خارج شهر رفت و با آنکهبزرگان حضور داشتند، اسامهبن زید را به فرماندهى برگزید. برخىبر این انتخاب اعتراض کردند و ناخشنود شدند. رسول اکرم(ص) ازشنیدن سخنان آنان خشمگین شد.منبر رفت و پس از ستایش خداوند فرمود: مردم، این چه سخنى استکه بعضى شما در باره فرماندهى اسامه مىگویید؟ اگر شما امروزبه فرماندهى اسامه معترضید پیشتر در باره فرماندهى پدرش نیزاعتراض کردید. به خداوند سوگند، دیروز زید بن حارثه براىفرماندهى لشکر شایسته بود و امروز فرزندش اسامه شایستگى دارد.باید همه شما از او اطاعت کنید. (24)
3 روش محبت و رفاقت
محبت داروى بىنظیر بسیارى از دردهاست. محبتبسیارى مشکلاتعاطفى و اجتماعى را از میان مىبرد. محبت موثرترین شیوه تربیتىاست. جوان کانون عاطفه و احساسات است و تشنه محبت صادقانه. (25) ایجاد رابطه عاطفى و صمیمى در تربیت او بسیار سودمند است. درطریق تربیت، تندى، سختگیرى و فشارهاى روانى نه تنها مفیدنیست، بلکه سبب رنجش جوان و لجاجتبیشتر او مىشود. جوانى،بویژه آغاز آن، زمان دوستى و دوستیابى است و جوان شدیدا ازدوستان خود تاثیر مىپذیرد. این ویژگى ایجاب مىکند که والدینفرزندان خود را در انتخاب دوستان صالح یارى کنند و مهمتراینکه خود براى او دوستى صمیمى باشند، آنها باید ضمن انجامدادن وظیفه پدرى و مادرى، دوستانى خوب و صمیمى براى جوانشانباشند. محبت و رفاقت صمیمانه با فرزند چنان مهم است که امامصادق(ع) آن را راه درست تربیت در هفتساله سوم زندگى مىداند.آن حضرت مىفرماید: بگذار فرزندت هفتسال بازى کند; هفتسال اورا با آداب و روشهاى مفید تربیت کن و در هفتسال سوم ماننددوست صمیمى با وى همراه باش.» (26)
4 روش موعظه
موعظه از شیوههاى موثر در تربیت فرزندان جوان است. اگر اندرزبا منطق و عطوفت همراه باشد، بسیار موثر و کار ساز است.معصومان(علیهم السلام) از این شیوه بسیار بهره مىبردند; براىمثال امام سجاد(ع) به فرزندش چنین اندرز مىدهد:
فرزندم، آگاه باش. با پنج گروه همنشین نشوى، سخن نگویى و درمسافرت دوستى نکنى. فرزند عرض کرد: پدرجان، آنان کیانند؟
حضرت فرمود: از همنشینى با دروغگو بپرهیز; زیرا او مانند سراباست، دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه مىدهد. از رفاقتباگناهکار ولاابالى اجتناب کن; زیرا او تو را به یک لقمه یا کمتراز آن مىفروشد. از دوستى با بخیل بپرهیز; زیرا او درضرورىترین وقتها از یارىات سرباز مىزند. از رفاقتبا احمقاجتناب کن; چون در پىسود رسانى به تو است ولى به خاطر نادانىزیان مىرساند. از مصاحبتبا آن که قطع رحم کرده بپرهیز; زیرادر کتاب آسمانى مورد لعن و نفرین قرار گرفته است. (27)
على(ع) نیزفرزندش امام حسین(ع) را چنین موعظه کرده است: فرزندم، تو رابه تقواى الهى، در نیازمندى و بىنیازى، و سخن حق، هنگامخشنودى وخشم، و میانه روى، در فقر و بىنیازى، و عدالت، دررفتار با دوست و دشمن، و کار و تلاش، هنگام نشاط و بىحالى، وخشنود بودن از خداوند، در سختى و گشایش و... سفارش مىکنم. (28)
5- روش احترام به شخصیت
جوان براى شخصیتخود اهمیتبسیار قائل است، هرنوع کم توجهىرا بىاحترامى به شخصیتخود مىداند. و چه بسا واکنش نشانمىدهد. احترام به شخصیت جوان در تربیت او بسیار موثر است. اگرجوان خود را بىمقدار و حقیر بشمارد، احساس کند در نظر دیگراناعتبار و جایگاهى ندارد و نزد دیگران از احترام و ارزش برخوردار نیست، تلاش در جهت رشد و تربیتخود را بىثمر مىداند و چهبسا رفتارهاى نابهنجار بروز مىدهد.امام هادى(ع) مىفرماید: «از شر کسى که خود را خوار مىداند،ایمن مباش.» (29)
مشورت کردن با جوان نشان دهنده احترام به اوست;زیرا سبب مىشود بیشتر براى خود ارزش قائل شود، بیشتر احساسمسوولیت کند و در نتیجه در راه تربیتخود بیشتر بکوشد. رسولاکرم(ص) مىفرماید: فرزندم آدمى در فتسال اول آقا و سروروالدین است، در هفتسال دوم بنده فرمانبردار و در هفتسال سوموزیر و مشاور آنان شمرده مىشود. (30)
پىنوشتها:
1- الحدیث، ج 1،ص 349.
2- یوسف، آیه 97 و 98.
3- همان، آیه 92.
4- بحار، ج 12، ص 280، ح 57.
5- همان، ح 22، ص 385 و ج 67، ص 159 و ج 6، ص 130 و 131.
6- همان، ج 7، ص 305، ح 78.
7- کنز العمال، ج 15، ص 776.
8- بحار، ج 71، ص 353، ح 28.
9- همان، ج 1، ص 214، ح 16.
10- میزان الحکمة، ج 5، ص 8.
11- وسائل الشیعه، ج 15، ص 194، ح 1.
12- میزان الحکمة، ج 5، ص 8.
13- کنز العمال، ج 4، ص 217.
14- میزان الحکمة، ج 5، ص 6.
15- بحار، ج 72، ص 105،(پاورقى).
16- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 625.
17- گفتار فلسفى جوان، ج 1، ص 129.
18- همان، ص 132.
19- میزان الحکمة، ج 5، ص 6.
20- گفتار فلسفى جوان، ج 1، ص 136.
21- همان.
22- بحار، ج 100آ ص 92- 94.
23- همان، ص 89.
24- همان، ص 344 و 345.
25- همان، ص 21- 23.
26- وسائل الشیعه، ج 15، ص 194 و 195.
27- گفتار فلسفى جوان،ج 1،ص 457.
28- تحف العقول، ص 64.
29- همان، ص 483.
30- گفتار فلسفى جوان ج 1،ص 441.