غدیر در قرآن
منبع:
فرهنگ کوثر 1378 شماره 25
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر فرهنگ اصلاحات و واژه ها در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن وعترت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ اسلام
آرشیو
چکیده
متن
آیه تبلیغ و حدیث غدیر:
«یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته والله یعصمک من الناس»(مائده66)
اى پیامبر، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده بود برسان،و اگر این ابلاغ را انجام ندهى، رسالتخود را به طور کامل ابلاغنکردهاى; و خداوند تو را از مردم بدخواه حفظ مىکند.
همه مفسران شیعه معتقدند آیه فوق در غدیر خم درباره نصبعلى(ع) نازل شده است و حدود 360 تن از دانشمندان اهل سنت نیزاین مطلب را پذیرفتهاند. نامهاى برخى از مفسران و مآخذ ومدارک اهلسنت چنین است:
1- واحدى در کتاب اسباب النزول ص 150 مىگوید:
ان آیه (یا ایهاالرسول...) نزلت فى یوم غدیر فى على بنابیطالب.
2- سیوطى در کتاب الدرالمنثور ج 2، ص 298 مىنویسد: ان آیه(یا ایهاالرسول... ) نزلت فى یوم غدیر فى على بن ابیطالب.
3- فخر رازى در تفسیر خود، ج3، ص636 ... مىفرماید:
مفسران 10 وجه و سبب براى نزول این آیه بیان کردهاند. سپس درادامه مىگوید:«العاشر نزلت هذه الایه فى فضل علىبن ابىطالب، و لما نزلت هذهالایه، اخذ بیده و قال "من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال منوالاه و عاد من عاداه. فلقیه عمر فقال هنیئا لک یابن ابىطالب،اصبحت مولاى و مولا کل مومن و مومنه."
آنگاه که این آیه نازل شدپیامبر اسلام(ص) دستحضرت على(ع) را گرفت و فرمود: هرکه من مولاو سرپرست و حاکم او هستم، على هم مولاى اوست. خداوندا، دوستبدار هرکه على را دوست دارد و دشمن بدار هرکه او را دشمندارد. سپس عمر با حضرت على(ع) ملاقات کرد و بعد از تبریک، گفت:تو مولاى من و مولاى مرد و زن مومن هستى.
4- نیشابورى در تفسیرش ج6، ص 194 مىنویسد:
«ان هذهالایهنزلت فى فضل على بن ابىطالب یوم غدیرخم.»
5- قندوزى در ینابیع الموده ص 120.
6- آلوسى فى تفسیره، ج6، ص176.
7- المنار، ج6، ص463.
8- تاریخ بغداد، ج 8، ص 290.
9- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 32.
10- شبلنجى در نور الابصار، ص 75.
11- مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 281.
12- نسائى در خصائص، ص 22.
13- عقدالفرید، جزء3، ص 38.
14- سیوطى در تاریخ خلفاء، ص 65.
15- اسعاف الراغبین، ص 151.
16- مصابیح السنه، ج 2، ص 220.
17- حلیهالاولیاء، جزء 4، ص23.
18- نثر اللیالى، ص166.
19- تاریخ بغدادى، خطیب نیشابورى، جزء7، ص377.
20- واحدى در اسباب النزول، ص 150.
21- فخرالدین رازى در تفسیر مفاتیح الغیب، ج 12، ص 50.
22- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص93.
23- ترمذى، در صحیح خود، ج 2، ص297.
24- سیوطى در الدرالمنثور، ج 2، ص ...
25- ابن کثیر در بدایه و النهایه، ج 5.
آیه اکمال دین و حدیث غدیر
«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون الیوماکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکمالاسلامدینا»(مائده،3)
در مآخذ اهلسنت آیه فوق با غدیر ارتباط داده شده است. که بهبعضى از آنها اشاره مىشود:
1- خطیب النیشابورى در تاریخ بغدادى، ج 8، ص 290 مىنویسد:
«... فقال عمر بنالخطاب بخ بخ لک یابن ابىطالب اصبحت مولاى ومولا کل مسلم فانزل الله "الیوم اکملت لکم دینکم"»
2- درالمنثور در ذیل آیه
«لما نصب رسول الله(ص) علیا (ع)یوم غدیرخم فنادى له بالولایه هبط جبرئیل بهذه الایه"الیوماکملت ..."»
3- در فرائد السمطین، باب 12 چنین مىخوانیم:
«...ثم لم یتفرقوا حتى نزلت هذه الایه "الیوم اکملت" فقالرسول الله(ص) الله اکبر على اکمال الدین و اتمام النعمه ورضاء الرب برسالتى والولایه "لعلى(ع" من بعدى ثم قال "من کنتمولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر مننصره واخذل من خذله»
روز غدیر پیامبر(ص) مردم را به سوى حضرتعلى(ع) فراخواند و دستحضرت را بلندکرد، به طورى که زیر بغلحضرت پیدا شد.هنوز مردم متفرق نشده بودند که آیه «الیوم اکملت ...» نازلشد. سپس حضرت فرمود: پروردگارا، دوستبدار کسى را که على رادوست دارد و دشمن بدار کسى را که على را دشمن دارد و یارى کنهر که على را یارى کند و...
4- شان نزول آیه فوق وداستانهاى مربوط به غدیر در مناقب خوارزمى، ص 80; تاریخیعقوبى، ج 2، ص 32; شبلنجى در نورالابصار، ص 75، فصول المهمهابن صباغ نیز ذکر شده است.
آیه تبلیغ و آیه اکمال دین و حدیث غدیر
پیامبر اسلام، در سال آخر عمر با بیش از صد هزار تن حجهالوداعرا به جاى آورد و در برگشت در سرزمین «خم» که جایگاهگودالهاى آب بود، فرمان ایست داد. پیش افتادهها توقف کردند وعقب ماندگان رسیدند. از سنگ و جهاز شترها منبرى ساختند وپیامبر بر روى منبر در برابر جمعیت صد هزار نفرى و در گرماىسوزان غدیر، خطبهاى ایراد کرد. سپس کمربند حضرت على را گرفت وفرمود: «من کنت مولاه فعلى (فهذا على) مولاه اللهم وال من والاه...» سپس مردم، از جمله عمر، با حضرت بیعت کردند و صداى بخبخ بلند شد.
تذکر
1- اگر چنانکه اهل سنت مىگویند مولا به معنى دوستى بود; چرادر این جریان و با این مقدمات و در برابر صدها هزار نفر بیانشد. در مدینه نیز مىتوانستبفرماید: هر که من دوست او هستم،على هم دوست اوست.
2- زمان و مکان ابلاغ این امر بسیار پر معناست. این خبر مهمدر آخر عمر پیامبر(ص) آنهم در سفر حج، و منطقه گرم و سوزان وچهار راهى که مسافران تقسیم مىشدند و به مدینه، حلب، شام ویمن مىرفتند بیان شد، جایى که هر حاجى خود یک خبرنگار وگزارشگر بود. انتصاب ولایتحضرت على(ع) را به عنوان یک خبر نوبه منطقه خود مىرساند.
3- قضیه غدیر چنان مهم است که اگر پیامبر(ص) کوتاهى مىکرد وخبر را به مردم نمىرساند، «فمابلغت رسالته» رسالت و23 سالتبلیغ حضرت نا تمام و ناقص مىماند.
4- قضیه غدیر آنقدر مهم است که باید از نظر زمانى در آخرعمر، آنهم در سفر حج و آخرین سفر حج در برابر بیش از 100000نفر بیان شود.
5- پیامبر(ص)23 سال قبل به تنهایى علیه شرک و کفر و نفاق وآداب و رسوم باطل جزیرهالعرب قیام کرد و نترسید. در مقابلدشمنانى که حدود 70 جنگ بر اسلام و مسلمین تحمیل کردند،نترسید. در احد که مسلمانان شکستخوردند، نترسید. در بتشکنىها و فتح مکه و... نترسید. توحید و معاد و آیات دفاع وعبادت و... را آورد، نترسید. خلاصه در تمامى صحنهها از هیچحادثهاى نترسید; ولى از ابلاغ روز غدیر وحشت داشت و مىترسید،بدین سبب، خداوند متعال دلدارىاش مىدهد که «والله یعصمک منالناس»
6- داستان غدیر آن قدر مهم است که تکمیل23 سال زحمت پیامبربه این حادثه وابسته است و منهاى غدیر دین ناقص و نا تمامخواهد بود.
7- اگر هدایت انسانها در سایه دین است و این خود از بزرگتریننعمتهاست، تمامیت این نعمتبه جریان روز غدیر وابسته است. کهمنهاى روز غدیر و نصب ولایتحضرت على(ع) نعمت هدایت نا تمامخواهد ماند و کار نا تمام هم نتیجه کاملى نخواهد داشت. زیرانتیجه کامل یک عمل، به تمامیت و تکمیل آن عمل وابسته است وگرنه کار ناقص و بى نتیجه خواهد بود; یا نتیجه ناقص مىدهد.
8- دینى مىتواند اسلام تلقى شود که مورد رضایتخدا قرار گیرد.
در روز غدیر، با نصب امامت و سیاست اسلام، خداوند راضى مىشودکه اسلام دین جهانى باشد و منهاى غدیر رضایت پروردگار حاصلنشده است.
9- کفار و منافقان منتظر مرگ رسول خدا(ص) بودند که آب رفتهرا به جوى خود برگردانند و کفر و الحاد و شرک و بت پرستىجاهلیت را اعاده کنند. آنها چنان مىپنداشتند. چون پیامبر رحلتکند، کشتى بدون ناخدا و باغ بدون باغبان خواهد بود و شرک وکفر و نفاق، سکان این کشتى را در دستخواهند گرفت که ناگهانبا نصب امامت و ولایتحضرت در غدیر، امیدها به یاس تبدیل شد.بدخواهان رسالت نا امید گردیدند; زیرا کشتى رسالت ناخدایىحکیم و معصوم و علیم یافت. و باغ و بوستان نبوت باغبانى عاقلو بیدار.
10- حادثه غدیر عظیم و خوفناک است و به دلدارى نیاز دارد;زیرا خداوند متعال مىفرماید: از منافقان و کفار و مشرکاننترسید، خودم حافظ دین هستم و بدخواهان را به سیه روزى گرفتارخواهم کرد. باید از قدرت و عظمت من وحشت و ترس داشته باشید نهدیگرى.
11- آیههاى "ولایت"، "مودت"، "تطهیر"، "مباهله"، "اکمال دین"،"تبلیغ" و دهها آیه دیگر که در منابع شیعه و سنى آمده، بهتریندلیل بر حقانیتشیعه است.
12- اسلام با سیاست الهى و امامت علوى کفار را نا امید مىکندو نعمت تمام و کامل مىگردد. اسلام و قرآن با معلم و مفسر دینىکامل خواهد شد که پشت کفر جهانى را مىلرزاند و خواب را ازدشمن مىرباید و گرنه رهبران غیر معصوم، ناخدایانى هستند کهسرنشینانشان کشتى بشریت را به وادى سرگردانى و ساحلهاى گمراهىمىکشانند و نیل به ساحل نجات و قله رفیع تکامل به رهبرانوارسته، معصوم، حکیم و علیم نیاز دارد رهبرانى که قدم جاى قدمرسول خدا(ص) بگذارند.
13- در طول23 سال رسالت و تبلیغ پیامبر، چه روزى مىتواندروز یاس کفار باشد؟ آیا روزى که پیامبر(ص) به رسالت مبعوثشد؟ بى تردید روز بعثت نمىتواند روز یاس کفار باشد; زیرا دیندر آن روز کامل نشد و کفار هنوز نفهمیده بودند که قضیه چیست؟تا امیدوار یا نا امید گردند. افزون بر این، کفار و مشرکانمکه در روزهاى اول بعثت و حتى تا13 سال پس از آن قدرت بسیارداشتند و امیدوار بودند اسلام و پیامبر را از میان بردارند.
و آیا روز پیروزى مسلمین در بدر روز یاس کفار بود؟ بىتردیدپاسخى منفى است. زیرا آیه به اعتراف شیعه و سنى در روز غدیر وآخر عمر پیامبر نازل شده است. افزون بر این، کفار در بدر ناامید نشدند; زیرا در سال بعد به مسلمانان یورش بردند و سپاهاسلام را در احد شکست دادند.
روز میلاد حضرت زهرا(س) هم روزیاس کفار نیست. خلاصه هیچ روزى جز غدیر، روز نا امیدى کفار واتمام دین نیست.
اعتراف غزالى
غزالى در مقاله چهارم کتاب «سرالعالمین» مىگوید: جمهوراتفاق کردهاند بر حدیث غدیر که پیامبر(ص) فرمود: «من کنتمولاه فعلى مولاه» و عمر گفت: «بخ بخ یا اباالحسن لقد اصبحتمولاى کل مومن و مومنه و...» و این تسلیم و رضایت ایشان است.ولى بعد از جریان غدیر، هواى نفس غلبه کرد و حب ریاست و مقامسبب شد حق را پشتسر انداختند; به خلافت و اختلاف اولیه برگشتندو با بهایى اندک که به دست آوردند، حق را از دست دادند.
مولا به معنى سرپرست است نه دوست و ناصر
همان گونه که در قرآن مىخوانیم: «ماواکم النار هى مولاکم»;یعنى آتش بر شما سزاوارتراست. (حدید، 15)
اخطل، شاعر عرب،مىگوید: «اصبحت مولاها من الناس کلهم و...» و مولى العبد;یعنى مولا سزاوارتر استبه عبد در جهت تدبیر و تصرف امور عبد.
پیامبر(ص) هم قبل از نصب و معرفى حضرت على(ع) فرمود: «الستاولى بکم من انفسکم»; یعنى سزاوارتر و صاحب اختیار تام وبلافاصله در پى آن فرمود: «من کنت مولاه فعلى مولاه» یعنى کسىکه من از خود او به نفس او سزاوارتر هستم على هم مثل من ازخودش به نفس او سزاوارتر است.
همان گونه که من در تصرف و مدیریت و حل و فصل امور مردم ازخود سزاوارترم، حضرت على(ع) هم چنین خواهد بود.
فصیحان عرب که در غدیر بودند، مثل عمر و حسان بن ثابت و حارثبن نعمان، از کلمه مولا همان فهمیدند که مقصود پیامبر(ص) بود وعرف از آن مىفهمید; یعنى همان معناى صاحب و سرپرست و اولى وسزاوارتر. اگر مولا به معنى دوستى و ناصر بوده، مقصودپیامبر(ص) هم همین باشد و فصیحان عرب هم از کلمه مولا و«...الست اولى بکم من انفسکم» همین را فهمیدند، دیگر بیعتبراى چه؟
بخ بخ عمر چه معنى داشت؟ تشویق و ترغیب پیامبر بر تهنیت گفتنبه حضرت على(ع) براى چه مقصود بود؟ چرا این مطلب جزئى را درغدیر و صحراى سوزان و در برابر 100000 نفر جمعیت در آخر عمر ودر برگشت از سفر حجبا ایراد خطبه طولانى و اینهمه مقدمات وآداب اعلام کند؟
افزون بر این، اگر مولا به معنى دوستى بود، یاس کفار چه معنىداشت؟ اکمال دین و رضایتخدا بر اسلام براى چه بود؟
مضافا اگر ولى به معنى محب و ناصر باشد مطلبى جدید و مهمنیست; زیرا در طول23 سال بعثت در آیاتى مثل «انماالمومنوناخوه» و «المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض» و «اشداءعلى الکفار و رحماء بینهم» و... مسلمانان را بر محبت و یارىو تعاون و مساعدت به همدیگر سفارش فرموده و حضرت على(ع) همیکى از مومنان و از مصادیق این آیات است . پس دوستى مطلبجدیدى نیست تا به چنین زمینه سازى گستردهاى در صحراى غدیرنیاز باشد و پس از آن تبریک و بخ بخ عمر و... را به دنبالداشته باشد.
سرانجام باید گفت: بر فرض محال که مولا به معنى محب و ناصرباشد، چرا مسلمانان و کسانى چون عمر و... در طول 25 سال حضرترا یارى نکردند و دوستدارش نبودند; بلکه حتى وسیله آزار و خشماو و فاطمه(س) را فراهم کردند. چرا اصحاب پیامبر(ص) و کسانىکه در غدیر بودند، حضرت را تنها گذاشتند و به یارى اونیامدند؟ چرا اسباب آزار و اندوه او را فراهم آوردند؟
«یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته والله یعصمک من الناس»(مائده66)
اى پیامبر، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده بود برسان،و اگر این ابلاغ را انجام ندهى، رسالتخود را به طور کامل ابلاغنکردهاى; و خداوند تو را از مردم بدخواه حفظ مىکند.
همه مفسران شیعه معتقدند آیه فوق در غدیر خم درباره نصبعلى(ع) نازل شده است و حدود 360 تن از دانشمندان اهل سنت نیزاین مطلب را پذیرفتهاند. نامهاى برخى از مفسران و مآخذ ومدارک اهلسنت چنین است:
1- واحدى در کتاب اسباب النزول ص 150 مىگوید:
ان آیه (یا ایهاالرسول...) نزلت فى یوم غدیر فى على بنابیطالب.
2- سیوطى در کتاب الدرالمنثور ج 2، ص 298 مىنویسد: ان آیه(یا ایهاالرسول... ) نزلت فى یوم غدیر فى على بن ابیطالب.
3- فخر رازى در تفسیر خود، ج3، ص636 ... مىفرماید:
مفسران 10 وجه و سبب براى نزول این آیه بیان کردهاند. سپس درادامه مىگوید:«العاشر نزلت هذه الایه فى فضل علىبن ابىطالب، و لما نزلت هذهالایه، اخذ بیده و قال "من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال منوالاه و عاد من عاداه. فلقیه عمر فقال هنیئا لک یابن ابىطالب،اصبحت مولاى و مولا کل مومن و مومنه."
آنگاه که این آیه نازل شدپیامبر اسلام(ص) دستحضرت على(ع) را گرفت و فرمود: هرکه من مولاو سرپرست و حاکم او هستم، على هم مولاى اوست. خداوندا، دوستبدار هرکه على را دوست دارد و دشمن بدار هرکه او را دشمندارد. سپس عمر با حضرت على(ع) ملاقات کرد و بعد از تبریک، گفت:تو مولاى من و مولاى مرد و زن مومن هستى.
4- نیشابورى در تفسیرش ج6، ص 194 مىنویسد:
«ان هذهالایهنزلت فى فضل على بن ابىطالب یوم غدیرخم.»
5- قندوزى در ینابیع الموده ص 120.
6- آلوسى فى تفسیره، ج6، ص176.
7- المنار، ج6، ص463.
8- تاریخ بغداد، ج 8، ص 290.
9- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 32.
10- شبلنجى در نور الابصار، ص 75.
11- مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 281.
12- نسائى در خصائص، ص 22.
13- عقدالفرید، جزء3، ص 38.
14- سیوطى در تاریخ خلفاء، ص 65.
15- اسعاف الراغبین، ص 151.
16- مصابیح السنه، ج 2، ص 220.
17- حلیهالاولیاء، جزء 4، ص23.
18- نثر اللیالى، ص166.
19- تاریخ بغدادى، خطیب نیشابورى، جزء7، ص377.
20- واحدى در اسباب النزول، ص 150.
21- فخرالدین رازى در تفسیر مفاتیح الغیب، ج 12، ص 50.
22- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص93.
23- ترمذى، در صحیح خود، ج 2، ص297.
24- سیوطى در الدرالمنثور، ج 2، ص ...
25- ابن کثیر در بدایه و النهایه، ج 5.
آیه اکمال دین و حدیث غدیر
«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون الیوماکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکمالاسلامدینا»(مائده،3)
در مآخذ اهلسنت آیه فوق با غدیر ارتباط داده شده است. که بهبعضى از آنها اشاره مىشود:
1- خطیب النیشابورى در تاریخ بغدادى، ج 8، ص 290 مىنویسد:
«... فقال عمر بنالخطاب بخ بخ لک یابن ابىطالب اصبحت مولاى ومولا کل مسلم فانزل الله "الیوم اکملت لکم دینکم"»
2- درالمنثور در ذیل آیه
«لما نصب رسول الله(ص) علیا (ع)یوم غدیرخم فنادى له بالولایه هبط جبرئیل بهذه الایه"الیوماکملت ..."»
3- در فرائد السمطین، باب 12 چنین مىخوانیم:
«...ثم لم یتفرقوا حتى نزلت هذه الایه "الیوم اکملت" فقالرسول الله(ص) الله اکبر على اکمال الدین و اتمام النعمه ورضاء الرب برسالتى والولایه "لعلى(ع" من بعدى ثم قال "من کنتمولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر مننصره واخذل من خذله»
روز غدیر پیامبر(ص) مردم را به سوى حضرتعلى(ع) فراخواند و دستحضرت را بلندکرد، به طورى که زیر بغلحضرت پیدا شد.هنوز مردم متفرق نشده بودند که آیه «الیوم اکملت ...» نازلشد. سپس حضرت فرمود: پروردگارا، دوستبدار کسى را که على رادوست دارد و دشمن بدار کسى را که على را دشمن دارد و یارى کنهر که على را یارى کند و...
4- شان نزول آیه فوق وداستانهاى مربوط به غدیر در مناقب خوارزمى، ص 80; تاریخیعقوبى، ج 2، ص 32; شبلنجى در نورالابصار، ص 75، فصول المهمهابن صباغ نیز ذکر شده است.
آیه تبلیغ و آیه اکمال دین و حدیث غدیر
پیامبر اسلام، در سال آخر عمر با بیش از صد هزار تن حجهالوداعرا به جاى آورد و در برگشت در سرزمین «خم» که جایگاهگودالهاى آب بود، فرمان ایست داد. پیش افتادهها توقف کردند وعقب ماندگان رسیدند. از سنگ و جهاز شترها منبرى ساختند وپیامبر بر روى منبر در برابر جمعیت صد هزار نفرى و در گرماىسوزان غدیر، خطبهاى ایراد کرد. سپس کمربند حضرت على را گرفت وفرمود: «من کنت مولاه فعلى (فهذا على) مولاه اللهم وال من والاه...» سپس مردم، از جمله عمر، با حضرت بیعت کردند و صداى بخبخ بلند شد.
تذکر
1- اگر چنانکه اهل سنت مىگویند مولا به معنى دوستى بود; چرادر این جریان و با این مقدمات و در برابر صدها هزار نفر بیانشد. در مدینه نیز مىتوانستبفرماید: هر که من دوست او هستم،على هم دوست اوست.
2- زمان و مکان ابلاغ این امر بسیار پر معناست. این خبر مهمدر آخر عمر پیامبر(ص) آنهم در سفر حج، و منطقه گرم و سوزان وچهار راهى که مسافران تقسیم مىشدند و به مدینه، حلب، شام ویمن مىرفتند بیان شد، جایى که هر حاجى خود یک خبرنگار وگزارشگر بود. انتصاب ولایتحضرت على(ع) را به عنوان یک خبر نوبه منطقه خود مىرساند.
3- قضیه غدیر چنان مهم است که اگر پیامبر(ص) کوتاهى مىکرد وخبر را به مردم نمىرساند، «فمابلغت رسالته» رسالت و23 سالتبلیغ حضرت نا تمام و ناقص مىماند.
4- قضیه غدیر آنقدر مهم است که باید از نظر زمانى در آخرعمر، آنهم در سفر حج و آخرین سفر حج در برابر بیش از 100000نفر بیان شود.
5- پیامبر(ص)23 سال قبل به تنهایى علیه شرک و کفر و نفاق وآداب و رسوم باطل جزیرهالعرب قیام کرد و نترسید. در مقابلدشمنانى که حدود 70 جنگ بر اسلام و مسلمین تحمیل کردند،نترسید. در احد که مسلمانان شکستخوردند، نترسید. در بتشکنىها و فتح مکه و... نترسید. توحید و معاد و آیات دفاع وعبادت و... را آورد، نترسید. خلاصه در تمامى صحنهها از هیچحادثهاى نترسید; ولى از ابلاغ روز غدیر وحشت داشت و مىترسید،بدین سبب، خداوند متعال دلدارىاش مىدهد که «والله یعصمک منالناس»
6- داستان غدیر آن قدر مهم است که تکمیل23 سال زحمت پیامبربه این حادثه وابسته است و منهاى غدیر دین ناقص و نا تمامخواهد بود.
7- اگر هدایت انسانها در سایه دین است و این خود از بزرگتریننعمتهاست، تمامیت این نعمتبه جریان روز غدیر وابسته است. کهمنهاى روز غدیر و نصب ولایتحضرت على(ع) نعمت هدایت نا تمامخواهد ماند و کار نا تمام هم نتیجه کاملى نخواهد داشت. زیرانتیجه کامل یک عمل، به تمامیت و تکمیل آن عمل وابسته است وگرنه کار ناقص و بى نتیجه خواهد بود; یا نتیجه ناقص مىدهد.
8- دینى مىتواند اسلام تلقى شود که مورد رضایتخدا قرار گیرد.
در روز غدیر، با نصب امامت و سیاست اسلام، خداوند راضى مىشودکه اسلام دین جهانى باشد و منهاى غدیر رضایت پروردگار حاصلنشده است.
9- کفار و منافقان منتظر مرگ رسول خدا(ص) بودند که آب رفتهرا به جوى خود برگردانند و کفر و الحاد و شرک و بت پرستىجاهلیت را اعاده کنند. آنها چنان مىپنداشتند. چون پیامبر رحلتکند، کشتى بدون ناخدا و باغ بدون باغبان خواهد بود و شرک وکفر و نفاق، سکان این کشتى را در دستخواهند گرفت که ناگهانبا نصب امامت و ولایتحضرت در غدیر، امیدها به یاس تبدیل شد.بدخواهان رسالت نا امید گردیدند; زیرا کشتى رسالت ناخدایىحکیم و معصوم و علیم یافت. و باغ و بوستان نبوت باغبانى عاقلو بیدار.
10- حادثه غدیر عظیم و خوفناک است و به دلدارى نیاز دارد;زیرا خداوند متعال مىفرماید: از منافقان و کفار و مشرکاننترسید، خودم حافظ دین هستم و بدخواهان را به سیه روزى گرفتارخواهم کرد. باید از قدرت و عظمت من وحشت و ترس داشته باشید نهدیگرى.
11- آیههاى "ولایت"، "مودت"، "تطهیر"، "مباهله"، "اکمال دین"،"تبلیغ" و دهها آیه دیگر که در منابع شیعه و سنى آمده، بهتریندلیل بر حقانیتشیعه است.
12- اسلام با سیاست الهى و امامت علوى کفار را نا امید مىکندو نعمت تمام و کامل مىگردد. اسلام و قرآن با معلم و مفسر دینىکامل خواهد شد که پشت کفر جهانى را مىلرزاند و خواب را ازدشمن مىرباید و گرنه رهبران غیر معصوم، ناخدایانى هستند کهسرنشینانشان کشتى بشریت را به وادى سرگردانى و ساحلهاى گمراهىمىکشانند و نیل به ساحل نجات و قله رفیع تکامل به رهبرانوارسته، معصوم، حکیم و علیم نیاز دارد رهبرانى که قدم جاى قدمرسول خدا(ص) بگذارند.
13- در طول23 سال رسالت و تبلیغ پیامبر، چه روزى مىتواندروز یاس کفار باشد؟ آیا روزى که پیامبر(ص) به رسالت مبعوثشد؟ بى تردید روز بعثت نمىتواند روز یاس کفار باشد; زیرا دیندر آن روز کامل نشد و کفار هنوز نفهمیده بودند که قضیه چیست؟تا امیدوار یا نا امید گردند. افزون بر این، کفار و مشرکانمکه در روزهاى اول بعثت و حتى تا13 سال پس از آن قدرت بسیارداشتند و امیدوار بودند اسلام و پیامبر را از میان بردارند.
و آیا روز پیروزى مسلمین در بدر روز یاس کفار بود؟ بىتردیدپاسخى منفى است. زیرا آیه به اعتراف شیعه و سنى در روز غدیر وآخر عمر پیامبر نازل شده است. افزون بر این، کفار در بدر ناامید نشدند; زیرا در سال بعد به مسلمانان یورش بردند و سپاهاسلام را در احد شکست دادند.
روز میلاد حضرت زهرا(س) هم روزیاس کفار نیست. خلاصه هیچ روزى جز غدیر، روز نا امیدى کفار واتمام دین نیست.
اعتراف غزالى
غزالى در مقاله چهارم کتاب «سرالعالمین» مىگوید: جمهوراتفاق کردهاند بر حدیث غدیر که پیامبر(ص) فرمود: «من کنتمولاه فعلى مولاه» و عمر گفت: «بخ بخ یا اباالحسن لقد اصبحتمولاى کل مومن و مومنه و...» و این تسلیم و رضایت ایشان است.ولى بعد از جریان غدیر، هواى نفس غلبه کرد و حب ریاست و مقامسبب شد حق را پشتسر انداختند; به خلافت و اختلاف اولیه برگشتندو با بهایى اندک که به دست آوردند، حق را از دست دادند.
مولا به معنى سرپرست است نه دوست و ناصر
همان گونه که در قرآن مىخوانیم: «ماواکم النار هى مولاکم»;یعنى آتش بر شما سزاوارتراست. (حدید، 15)
اخطل، شاعر عرب،مىگوید: «اصبحت مولاها من الناس کلهم و...» و مولى العبد;یعنى مولا سزاوارتر استبه عبد در جهت تدبیر و تصرف امور عبد.
پیامبر(ص) هم قبل از نصب و معرفى حضرت على(ع) فرمود: «الستاولى بکم من انفسکم»; یعنى سزاوارتر و صاحب اختیار تام وبلافاصله در پى آن فرمود: «من کنت مولاه فعلى مولاه» یعنى کسىکه من از خود او به نفس او سزاوارتر هستم على هم مثل من ازخودش به نفس او سزاوارتر است.
همان گونه که من در تصرف و مدیریت و حل و فصل امور مردم ازخود سزاوارترم، حضرت على(ع) هم چنین خواهد بود.
فصیحان عرب که در غدیر بودند، مثل عمر و حسان بن ثابت و حارثبن نعمان، از کلمه مولا همان فهمیدند که مقصود پیامبر(ص) بود وعرف از آن مىفهمید; یعنى همان معناى صاحب و سرپرست و اولى وسزاوارتر. اگر مولا به معنى دوستى و ناصر بوده، مقصودپیامبر(ص) هم همین باشد و فصیحان عرب هم از کلمه مولا و«...الست اولى بکم من انفسکم» همین را فهمیدند، دیگر بیعتبراى چه؟
بخ بخ عمر چه معنى داشت؟ تشویق و ترغیب پیامبر بر تهنیت گفتنبه حضرت على(ع) براى چه مقصود بود؟ چرا این مطلب جزئى را درغدیر و صحراى سوزان و در برابر 100000 نفر جمعیت در آخر عمر ودر برگشت از سفر حجبا ایراد خطبه طولانى و اینهمه مقدمات وآداب اعلام کند؟
افزون بر این، اگر مولا به معنى دوستى بود، یاس کفار چه معنىداشت؟ اکمال دین و رضایتخدا بر اسلام براى چه بود؟
مضافا اگر ولى به معنى محب و ناصر باشد مطلبى جدید و مهمنیست; زیرا در طول23 سال بعثت در آیاتى مثل «انماالمومنوناخوه» و «المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض» و «اشداءعلى الکفار و رحماء بینهم» و... مسلمانان را بر محبت و یارىو تعاون و مساعدت به همدیگر سفارش فرموده و حضرت على(ع) همیکى از مومنان و از مصادیق این آیات است . پس دوستى مطلبجدیدى نیست تا به چنین زمینه سازى گستردهاى در صحراى غدیرنیاز باشد و پس از آن تبریک و بخ بخ عمر و... را به دنبالداشته باشد.
سرانجام باید گفت: بر فرض محال که مولا به معنى محب و ناصرباشد، چرا مسلمانان و کسانى چون عمر و... در طول 25 سال حضرترا یارى نکردند و دوستدارش نبودند; بلکه حتى وسیله آزار و خشماو و فاطمه(س) را فراهم کردند. چرا اصحاب پیامبر(ص) و کسانىکه در غدیر بودند، حضرت را تنها گذاشتند و به یارى اونیامدند؟ چرا اسباب آزار و اندوه او را فراهم آوردند؟