آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

مریم(س) تندیس جاویدان دعاست و شکوفه‏هاى عبودیت‏بر شاخسار وجود او روئیده و شکوفا مى‏شود. پیشانى بر خاک ساییده‏اش «مهرى‏» است که «اجابت‏» را بر صحیفه هستى به نمایش در مى‏آورد و او را در زمره «قانتین‏» قرار مى‏دهد. عظمت این پاکبانوى محراب بدانگونه است که خداوند سبحان: «سوره‏اى‏» بلند در وصف والا و با نام بالاى او بر گستره هستى فرود مى‏آورد. و نیز در قرآن آنگاه که براى مؤمنان، مردان، زنان مؤمن، «آیه‏اى‏» و نشانه‏اى و اسوه‏اى معرفى مى‏کند با کلام آسمانى خود مى‏فرماید، «و جعلناها و ابنها آیة للعالمین‏»(انبیاء/91) و نیز همراه با آسیه همسر مؤمن کافرترین مرد بشریت، و خدیجه(س)، بانوى احسان، و فاطمه(س)، عصاره نبوت و مادر ولایت، به عنوان یکى از بانوان کامل و انسانهاى برجسته بهشتى شناخته مى‏شود.
آرى، مهر آفرین آفرینش، در میان بندگان خویش «راز»ى نهاده است که رمز آشکار شدن آن «نیاز» است و «دعا». رازى که حلقه اتصال زنجیره هستى است و پاسخى براى همه سؤالهاى بشر و دعا کلیدى است‏براى بسته درهاى بى‏انتهاء:
و بزرگ راهى است‏براى رهایى از بن بستهاى انزوا، و پنجره‏اى است‏براى اتصال به دنیاى نیایشگران و بندگان خوب و محبوب خدا. و اینک مریم که خود، دعاى مستجاب شده مادر است آموزگار درس عبودیت و دعا و اتصال است که براى استفاده از آموزه‏هاى آسمانى وى باید در مقابل سفیر سعادت، پیامبر اسلام(ص) زانو زده و دل به گلواژه‏هاى قرآنى او بسپاریم تا مریم را در آینه قرآن بشناسیم.
پیشینه‏اى روشن
قباى تابناک مریم(س) گویاى طهارت و پاکى ذاتى آن بانوى بنى‏اسرائیل است. او در خانواده‏اى چشم به دنیا گشود که داراى مقام شامخ نبوت بود و مورد تکریم و احترام مردم زمان خویش بودند. و در قرآن کریم به طهارت و شایستگى خانواده مریم تصریح شده است آنجا که مردم خطاب به او مى‏گویند:«یا اخت هارون ماکان ابوک امرا سوء و ماکانت امک بغیا». (مریم/ 28)
اى خواهر هارون پدر تو انسان بدى نبود و مادرت هم بدکاره نبود.
یعنى خانواده تو در میان مردم با نام و عمل نیک شناخته شده‏اند و از آنها گناه و فحشاء مشاهده نشده است.
پدر بزگوار مریم «یوقیم‏» نام داشت که او را «ادکیم‏» نیز مى‏خواند و به زبان عربى «عمران‏» مى‏گفتند به نقل از بیشتر مورخان او یکى از پیامبران بنى‏اسرائیل بود همانند زکریا، شوهر خاله مریم، که از انبیاء بود. دهخدا در فرهنگ لغت‏نامه خود مى‏نویسد:
(مادر عیسى، دختر عمران و از نسل داووداست و بر طبق قرآن کریم مادر او پیش از ولادت کودک نذر کرده بود که او را به صومعه به خدمت‏بگمارد سپس زکریا تکفل او را عهده‏دار شد و چون به 18 سالگى رسید روح القدس بر او ظاهر شد و مریم را به عیسى باردار ساخت).
بنابراین مریم از نسل داوود است و در خانه‏اى برجسته و برگزیده به دنیا آمد. درباره تاریخ تولد حضرت مریم در برخى از کتب مى‏نویسند:
«ولادت مریم(ع) 5570 سال بعد از هبوط آدم(ع) بوده و تولد حضرت مسیح با توجه به تواریخ دول و ملل روى زمین در آن زمان 5585 سال بعد از هبوط حضرت آدم(ع) بوده است‏».
پس با توجه به اینکه سال تولد حضرت مسیح در انجیل «لوقا» و «متى‏» حدود سه سال قبل از میلاد ذکر شده است، و بنابه نقل صاحب ناسخ التواریخ فاصله تولد حضرت مریم و حضرت عیسى(ع) 15 سال بوده است و حضرت مریم از سن‏13 سالگى به عیسى باردار شده است: مى‏توان تاریخ تولد مریم، پاکبانوى نیایش را شانزده سال قبل از میلاد تخمین زد.
اگر چه بین سخن دهخدا که باردارى مریم را در سن 18 سالگى ذکر مى‏کند با سخن صاحب ناسخ التواریخ اختلاف زیادى وجود دارد ولى با اندکى مطالعه در تاریخ آن زمان به نظر مى‏رسد قول دوم که باردارى او در سن‏13 سالگى باشد قوى‏تر است.
مریم در شهر «ناصره‏» به دنیا آمده و در صومعه بنا به نذر مادر بزرگوارش حنه به خدمت مشغول بود و همواره به عبادت و نیایش با خداى متعال مى‏پرداخت.
اگر چه اناجیل تحریف شده‏اند و در مورد اعتقادات مسیحیت تضادها و خرافات زیادى در کتب مسیحى دیده مى‏شود ولى در مورد کیفیت تولد حضرت مریم در بیشتر کتب جریان ویژه‏اى نقل شده است که در مضمون یکسان هستند اگر چه تعابیر متفاوتى دارند.
ذکر این نکته ضرورى است که هو 4 انجیل که امروزه در دست جوامع مسیحى وجود دارد پس از مرگ (یا عروج) حضرت مسیح نوشته شده است و آن دوران را دوره رسالت مى‏گفتند در کتاب تاریخ تمدن نوشته هنرى لوکاس آمده است که:
(دوره رسالت‏یا دوره حواریون با پایان زندگى عیسى آغاز شد چون حواریون کار «رسولان‏» را مى‏کردند و تعالیم عیسى را در بسیارى از بخشهاى امپراطورى روم پراکنده مى‏ساختند.)
از این رو در کتاب «قاموس مقدس‏» آمده است که:
(به هیچ وجه مریم باکره بیش از پنج مرتبه در کتاب مقدس جدید مذکور نیست.)
در حالى که در قرآن کریم نام «مریم‏» 34 بار تکرار شده است و سوره‏اى به نام او وجود دارد که جزئیات تولد حضرت مریم و حضرت مسیح در آن ذکر شده است.
در سفرى تبلیغى که یک راهبه مسیحى(مبلغه) به گونه‏اى اتفاقى همسفر شده بودم با او در مورد شخصیت‏حضرت مریم در قرآن صحبت کردم و او مى‏گفت: ما خودمان تا این حد اطلاع از زندگانى مادر مقدس نداریم چگونه کتاب قرآن به این زیبایى زندگینامه مریم را نوشته است؟!!
سخن این است که با توجه به تحریفات عهدین تاریخ تولد حضرت مریم را اناجیل کنونى شاید صحیح ذکر کرده باشند. اکنون به چگونگى تولد حضرت مریم(س)، تندیس نیایش، مى‏پردازیم.
تولد مریم، دعاى مستجاب
حنا(آنا)، مادر مریم و همسر عمران، یکى از شخصیتهاى برجسته بنى‏اسرائیل، واز طرفى خواهر اشیاع، همسر زکریا، بود که به گفته تاریخ و اخبار اسلامى هیچ یک صاحب فرزند نشده بودند. روزى «حنا» زیر درختى نشسته بود پرنده‏اى را دید که به جوجه‏هاى خود غذا مى‏داد مشاهده این محبت مادرانه آتش عشق فرزند را در دل او شعله ور ساخت و از صمیم دل از درگاه خدا تقاضاى فرزند کرد و چیزى نگذشت که دعاى خالصانه وى به اجابت رسید و باردارشد.
آنچه بیش از هر چیز، در داستان فوق مورد توجه است‏شخصیت معنوى مادر مریم است که در زندگى ناامید نشده و درخواست از خالق مى‏کند زمانیکه انقطاع براى انسان حاصل مى‏شود به یقین مقدمات اتصال به منبع فیاض فراهم خواهد شد، از سوى دیگر توجه عمیق به مسایل پیرامون خود نگرش به آفاق و آیات آفاق چیزى است که همواره مورد نظر ادیان الهى بوده است و این توجه عمیق در وجود «حنا» مشهود است در واقع او با دیدن پرندگان و غذا دادن پرنده مادر به جوجه‏ها، قدرت بى‏انتهاى الهى را مى‏بیند و از چنین خداى قدیر با توجه به باورهاى خویش طلب فرزند مى‏کند و خدا نیز دعاى او را به اجابت مى‏رساند.
بر در شاهم گدایى نکته‏اى در کار کرد گفت‏بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود
در دوران باردارى حنا در مورد آینده فرزندش فکر مى‏کند و چون او را با «دعا» از خدا خواسته است‏براى خدمتگزارى خانه خدا نذر مى‏کند و مى‏گوید: «رب انى نذرت لک ما فى بطنى محررا فتقبل منى انک انت السمیع العلیم‏» (آل عمران/35)
(همسر عمران گفت) پروردگارا آنچه در شکم خود دارم نذر تو مى‏کنم (کردم) تا آزاد شده تو باشد پس از من بپذیر که تو شنواى دانایى. «محرر» در لغت‏به معناى «آزاد ساختن‏» است و در اصطلاح آن زمان به فرزندانى گفته مى‏شد که براى خدمت در معبد تعیین مى‏شدند تا نظافت و خدمات معبد را بعهده گیرند و هنگام فراغت مشغول نیایش شوند و آنها را محرر مى‏گفتند چون از هرگونه خدمت‏به پدر و مادر آزاد بودند.
مادر پس از تولد و نامگذارى مولود او را به کنیسه(معبد) برده و خطاب به علماى یهود گفت:
[این کودک هدیه بیت المقدس است، سرپرستى او را یک نفر از شما به عهده بگیرد. در میان آنها گفتگو شد و هر کسى مى‏خواست افتخار کفالت و سرپرستى او را به عهده داشته باشد. طى مراسم خاصى زکریا به عنوان کفیل و عهده‏دار وى انتخاب شد.]
آنچه از میان تفسیرهاى گوناگون به دست مى‏آید این است که حتى کفالت زکریا براى مریم و جریان قرعه کشى را در قرآن به خداوند متعال نسبت داده است زیرا «کفل‏» با تشدید آمده است.
و وقتى این ماده به صورت ثلاثى مزید باشد(باب تفعیل) به معناى انتخاب کفیل براى دیگرى است و به معناى «کفالت کسى را به عهده گرفتن‏» پس معناى «کفلها زکریا» این است که خداوند زکریا را به عنوان کفالت مریم انتخاب کرد.
مریم(س) تحت تربیت معنوى و روحانى زکریا، پیامبر بنى اسرائیل به رشد و بالندگى رسید. او در خانه خدا، بیت المقدس، همراه با پیامبر خدا، زکریا، بود و جوانه‏هاى عبودیت در گلستان وجودش مى‏رویید.
رویش عبودیت
در آیه شریفه قرآن آمده است: «کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا. (آل عمران/37.)
هرگاه زکریا وارد محراب عبادت مریم مى‏شد نزد او روزى (خاص) مى‏دید.
به نظر مى‏آید مریم دائما در حال عبادت بوده است و جایگاه همیشگى او محراب بوده و این دوام در عبادت به گونه‏اى است که او را در زمره «قانتین‏» به شمار مى‏آورند آنجایى که در قرآن مى‏فرماید: «و کانت من القانتین‏» (تحریم/12)
گفتنى است که قنوت به معناى مصطلح امروز نیست‏بلکه در کتب لغت‏به معناى ذکر دائم آورده شده است «قنوت‏» دوام طاعت است و «راغب‏» آن را دوام طاعت مع الخضوع معنا کرده است. در مجمع البیان هم فرموده: اصل آن به معنى دوام است‏سپس به معنى طاعت، نماز، طول قیام، دعا و سکوت مى‏آید.»
در مجموع مى‏توان گفت قنوت به معناى طاعت است زیرا روح نماز و قیام دعا همان اطاعت‏خداوند متعال است که با نام «تعبد» مطرح مى‏شود. در مورد «قانتین‏» نیز در کتب لغت آمده است که:
(قوله تعالى فى مریم: «و کانت من القانتین‏» اى من المطیعین لله الدائمین على طاعته و ...)
قول خداوند متعال در مورد مریم که: «و او (مریم) از قانتین است‏». یعنى از اطاعت کنندگان خداست که دائما در طاعت است. در آیه شریفه امن هو قانت آناء اللیل‏» (زمر/9) نیز «قانت‏» به معناى مصلى و نمازگزار است‏یعنى «آیا کیست که ساعات شب را به نماز و عبادت مى‏گذراند؟» (این آیه در شان على بن ابیطالب(ع) نازل شده است.)
پس دانستیم که هرگاه زکریا بر مریم وارد مى‏شد نزد او روزى و غذاى ویژه‏اى مى‏دید که از حالت عادى خارج بود. برخى دیگر گفته‏اند: رزق غیر فصل را مى‏دید یعنى غذاها و میوه‏هاى تابستانى را در زمستان و زمستانى را در تابستان مشاهده مى‏کرد و برخى دیگر گفته‏اند که یک نوع میوه بهشتى بوده است که به فرمان پروردگار براى مریم حاضر مى‏شده است.
در کتب تفسیرى آورده‏اند که:
این موضوع که منظور از رزق غذاى بهشتى باشد از قرائنى که در گوشه و کنار آیه هست نیز استفاده مى‏شود زیرا اولا کلمه «رزقا» به صورت نکره نشانه روزى خاص و ناشناس است ثانیا پاسخ مریم که: این از طرف خداست، نشانه دیگر این مطلب است ثالثا به هیجان آمدن زکریا و تقاضاى فرزند قرینه دیگر است.
مهم و قابل توجه در این جریان مقام و عظمت‏یک زن است که در اثر بندگى خدا و صداقت و طهارت انسان برتر و نمونه شناخته مى‏شود و مورد لطف خاص ربوبى قرار مى‏گیرد.
درباره حضرت زهرا(س) نیز موارد زیادى از کرامتهاى ویژه وجود دارد چنانچه گفته‏اند: در زمان قحطى مدینه روزى براى فاطمه زهرا(س) از غذاهاى معطر و پاکیزه بهشتى آورده شد حضرت تا آن غذا را دید فرمود: به خدا سوگند پیامبر را بر خود مقدم مى‏دارم و غذا را (که گوشت‏بریان کرده بود) براى پیامبر فرستاد. پیامبر پرسید: من این لک هذا؟! این غذا را از کجا آورده‏اى؟
فاطمه زهرا پاسخ داد: هو من فضل الله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب.
این(غذا) از فضل و رحمت الهى است. بدرستیکه خداوند هرکس را که بخواهد بدون حساب روزى مى‏دهد.
بینش عمیق و بصیرت مریم تا حدى است که در جواب زکریا مى‏گوید:
«هو من عند الله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب‏» این غذا از طرف خداست و او هرکس را بخواهد بى‏حساب روزى مى‏دهد. او(مریم) همه چیز را از خدا مى‏بیند و در خدا مى‏بیند و این نهایت عبودیت است و کمال انسانى.
بر کرانه صداقت
از ویژگیهاى والاى مریم صداقت اوست که در این صفت نیز با، بانوى هر دو جهان صدیقه کبرى(س) مشترک است. صدیق معناهاى گوناگون دارد که در کتب لغت معناى آن را اینگونه نوشته‏اند:
پیوسته راست گو و راست رفتار(چون نقل قول مستقیم بود، در عبادت تصرف نکرده بودم). صیغه مبالغه است طبرسى آنرا بسیار تصدیق کننده حق مى‏داند.
پس صدیقه هم به معناى راستگو است و هم درست کردار و هم تصدیق کننده حق که این صفات بتمامه در وجود حضرت مریم(س) بوده است. در قرآن کریم حضرت یوسف(ع)، ابراهیم(ع) و ادریس(ع) و برخى دیگر از انبیاء نیز با وصف «صدیق‏» آمده‏اند.
در قرآن به صورتهاى گوناگون این صفت مریم(ع) مورد ستایش قرار گرفته است، یکى از آیات که اشاره به صداقت مریم دارد و مصدق بودن وى را بیان مى‏کند در سوره تحریم است که مى‏فرماید:
«و مریم ابنت عمران التى احصنت فرجها فنفخنا من روحنا و صدقت‏بکلمات ربها و کتبه و کانت من القانتین.» (تحریم / 12)
(و مثل آوردن براى مؤمنین) مریم دخت عمران را، همان کسى که خود را پاکدامن نگاه داشت و در او از روح خود دمیدیم و سخنان پروردگار خود و کتابهاى او را تصدیق کرد و از فرمانبرداران بود.
این آیه شریفه پس از معرفى سه زن در قرآن، مطرح شده است که دو تن از آنها براى کفر و ضلالت نمونه بودند و همسر فرعون الگو و نمونه‏اى براى مؤمنان است و مریم در این آیه شریفه دومین زن نمونه براى مؤمنان است. برخى از مفسرین مى‏نویسند:
تفسیر این آیه (تحریم‏11) این نیست که همسر فرعون نمونه زنان خوبست‏بلکه زن خوب نمونه جامعه خوب است و جامعه برین از این زن الگو مى‏گیرند نه تنها زنان. ذات اقدس اله فرمود: «و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرات فرعون‏» بلکه فرمود نمونه و الگوى مردم خوب، زن فرعون است.
در اول این سوره نیز دو زن نمونه الگو براى جامعه کفر شدند نه براى زنان کافره و این تعابیر دلالت‏بر میزان اهمیت اسلام بر بینش‏ها و نگرشهاى افراد است نه جنسیت آنان.
در این آیه شریفه نکته قابل توجهى وجود دارد و آن اینکه مقام مریم را با همسر فرعون در یک آیه ذکر نکرده و به صورت جداگانه و با تجلیل و ستایش بیشترى به آن پرداخته است در این مورد نیز گفته شده است. «چون مقام مریم بالاتر از مقام زن فرعون بود لذا اینها را یکجا ذکر نکرد، برخلاف آن دو کافره(همسر نوح و لوط) که در یک آیه ذکر شده بودند».
اکنون در مى‏یابیم که هر انسانى بتواند مراحل کمال و معنویت را طى کند نمونه براى جامعه بشرى مى‏شود نه نمونه براى هم جنسهاى خود و شاید از این رو مریم را از «قانتین‏» و «راکعین‏» قرار داده‏اند نه «قانتات‏» و «راکعات‏».
مریم(س) در اثر حفظ عفت و پاکدامنى و در اثر ارتباط با روح غیبى به مقام «مصدقین‏» و «قانتین‏» رسید.
در آیات کریمه با عبارات گوناگون مریم مورد تحلیل و ستایش قرار گرفته است و به ویژه صداقت او نیز مورد تاکید است. و این به علت‏بهتان و افترایى بود که از سوى یهودیان بر او وارد مى‏شد. در واقع قرآن کریم به گونه‏اى دفع اتهام مى‏کند از این پاکبانوى صداقت تا چهره حقیقى او شناخته شود. تجلى صداقت مریم را مى‏توان در موارد زیر مشاهده کرد:
راستگویى و درست کردارى در طول عمر به عنوان یک رفتار عادى و ملکه‏اى.
درستى و صداقت مریم در برخورد با زکریا(در مورد رزق) و با ملک الهى(در مورد سابقه خود).
صداقت‏با مردم پس از تولد عیسى(ع) و عدم ارتکاب به کذب حتى به گونه مصلحتى.
تصدیق کلام فرشته الهى و پذیرش سخن فرستاده خدا و پذیرش حضرت مسیح(ع)
تصدیق و ایمان به حضرت مسیح پس از تکلم او در مهد و همچنین پذیرش کتب آسمانى قبل از انجیل.
در نتیجه صداقت در گفتار، اندیشه و اعتقاد و رفتار آدمى او را در زمره الگوهاى کامل انسانى قرار مى‏دهد و جوانان و نسلهاى سازنده در هر کشورى مى‏توانند از این الگوها و اسوه‏هاى حسنه آموزه‏هاى نوین برگیرند.
تبلور طهارت
پاکدامنى و طهارت روح و جسم از جمله مسائلى است که هم در مورد زنان مطرح است و هم مردان ولى با توجه به ظرافت‏خلقت در مورد زنان و همچنین وجود صفاتى چون جلوه گرى و خود آرایى زنان که لازمه تداوم خانواده است و براى ایجاد و سلامت‏خانوادگى بسیار مؤثر و سازنده است، این وصف والاى انسانى، پاکدامنى، بیشتر در مورد زنان مطرح مى‏شود و نکوهش و ستایش همواره متوجه بانوان است.
حضرت مریم(س) در طهارت و پاکدامنى چنان زبانزد خاص و عام است که او را مطهره نیز مى‏نامند و این طهارت نه تنها از جانب پروردگار به او عطا شده است که: «ان الله اصطفاک و طهرک‏» بلکه پاکى این دختر تازه به بلوغ رسیده و خاندان عمران به گونه‏اى است که تمامى جوانب احتیاط را مراعات مى‏کند و ما به علت اختصار برخى را توضیح مى‏دهیم.
در سوره مبارکه مریم آیات‏16 تا29 در مورد روحیات مریم و کیفیت‏باردارى وى آمده است در این آیات چند جمله وجود دارد که چهره‏هایى از طهارت و پاکى او را به تصویر مى‏کشند که عبارتند از:
الف) «انتبذت من اهلها: «نبذ» یعنى دور انداختن هر چیز حقیرى که مورد اعتناء نباشد و «انتبذ من اهلها» یعنى از مردم کناره گرفت و در سمت‏شرقى مسجد به عبادت پرداخت.
گفتنى است که این دور انداختن مردم به معناى اصطلاحى امروز نیست که بگوییم در جایى به سر مى‏برد که از انسانها دور بود و به عبارت دیگر «ریاضت‏» مى‏کشید و یا «چله نشینى‏» مى‏کرد!
انسان در همان اجتماعات مردمى، مى‏تواند جداى از مردم پرستى و ریا زندگى کند چنانچه مفسران مى‏نویسند: این تعبیر(کناره گیرى از مردم) شاید اشاره به آن است که مریم به صورت متواضعانه و گمنام و خالى از هر گونه کارى که جلب توجه کند از جمع کناره گیرى کرد و آن مکان از خانه خدا را براى عبادت انتخاب نمود.
پس «براى‏» مردم زندگى نکردن مهم است که نوعى شرک به خداست نه اینکه از مردم گریخته و در دسترس آنها نباشیم. اگر اجتماع مردم انسان را از خدا جدا کند اشکال متوجه خود شخص مى‏شود نه اجتماع. بنابراین با فکر توحیدى و روحیه‏اى معنوى و پاک مى‏توان با اجتماع همراه بود اگر چه در منزل مشغول باشیم.
گر همه شهر به جنگم بدر آیند و خلاف من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست
ب) «فاتحذت من دونهم ححابا»(مریم /17) پس میان خود و دیگران حجابى افکند.
مرحوم علامه(ره) در ذیل این آیه مى‏فرماید: «کلمه حجاب‏» به معناى هر چیزى است که چیزى را از غیر بپوشاند و از این کلمه چنین بر مى‏آید که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا قلبش فارغ‏تر براى عبادت باشد.
از این آیه شریفه چنین برداشت مى‏شود که حفظ کردن خود از منظر دیگران مى‏تواند زمینه‏اى براى ارتباط با معبود را فراهم سازد و پوشش ظاهرى زن نه تنها براى حفظ جسم او مؤثر است‏بلکه براى سلامت روح او و ایجاد زمینه اتصال به خدا از طریق ارتباط با فرشتگان الهى، این رسولان رحمت، ضرورى است - سخن در این نیست که آیا پوشش و حجاب در آن زمان واجب بوده است‏یا نه؟ و این پوشش داراى چه کیفیتى بوده است؟ بلکه سخن این است که پس از «اتخاذ حجاب‏» در آیه شریفه با حرف «فاء» در «فارسلنا الیها روحنا» لازمه تماس و ارتباط با ملائکه خدا را وجود حجاب مى‏داند و حجاب مقدمه‏اى است‏براى صحبت‏با ملائکه و این حجاب هر نوع سترى مى‏تواند باشد به گونه‏اى که او را از چشم نامحرمان جسمى و روحى بپوشاند.
پس در نتیجه عفت ظاهرى( که در اثر پوشش ظاهرى ایجاد مى‏شود) به یقین عفت‏باطنى(طهارت براى تماس با مطهرین) را در پى خواهد داشت همانگونه که ذکر زبانى، ذکر قلبى را به دنبال مى‏آورد و ذکر قلبى، ذکر زبانى را.
از این رو مریم الگو و اسوه براى همه افراد بشر است.
ج) «قالت انى یکون لى غلام و لم یمسسنى بشر و لم اک بغیا»(مریم / 70) گفت چگونه مرا پسرى است‏با اینکه ست‏بشرى به من نرسیده است و بدکار نبوده‏ام؟!
حضرت مریم(ع) در این آیه شریفه، به پاکى و طهارت خویش استناد مى‏کند و طهارت دائمى خود در زمینه‏هاى مختلف را یاد آور مى‏شود. چگونه من صاحب پسرى مى‏شوم. در حالى که با هیچ بشرى ازدواج نکرده که از راه حلال فرزند آورم و هیچگاه گناهکار نبوده‏ام و حتى در فکر گناه هم نبوده‏ام!
گفتنى است که در گناهکار نبودن او(در امور جنسى) به گونه‏اى زیبا مسائل تربیتى، اخلاقى مطرح مى‏شود آنجا که در قرآن مى‏فرماید: «و ما کانت امک بغیا» (مریم / 28) و (اى مریم) مادر تو که بدکاره نبود.
در این آیه شریفه همانند سازى کودک و به ویژه دختر از مادر را متذکر مى‏شود. مى‏فرماید مادر تو پاک بود و طهارت اخلاقى داشت تو هم باید پاک باشى که در دامان او پرورش یافتى.(منظور بطن و شکم مادر است).
از طرفى «بغى‏» به معناى «طلب چیزى‏» و یا «سعى در فساد» هم آمده است و از این معانى مى‏فهمیم که مریم و مادرش حتى در فکر گناه هم نبوده‏اند و تلاشى براى ورود به وادى فساد و گناه هم نداشته‏اند چون خواستن و طلب مربوط به اندیشه و احساس آدمى است و آنها از این جهت هم پاک بودند نه تنها در عمل.
از این روست که قرآن کریم سعى در رفع افتراء و تهمت نسبت‏به مریم مى‏کند و مى‏فرماید: «و مریم ابنت عمران التى احصنت فرجها» دختر عمران کسى است که خود را پاکدامن نگاه داشت. (تحریم / 12)
و نیز در سوره انبیاء مى‏فرماید «و التى احصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا و جعلناها و ابنها آیة للعالمین‏» (انبیاء / 91) و آن (زن را یاد کن) که خود را پاکدامن نگاه داشت و از روح خویش در او دمیدیم و او و پسرش را براى عالمیان آیتى قرار دادیم.
پس مریم بانوى پاکدامنى است که خداوند او را ظرف مناسبى براى مقام رسالت‏خویش مى‏داند و براى اثبات پاکى او طفل شیرخواره را به تکلم، در مى‏آورد و او را الگویى براى پاکدامنان قرار مى‏دهد.
در کتاب مقدس مسیحیت نیز طهارت مریم به گونه‏اى زیبا به تصویر کشیده شده است آنجا که آمده است، «خداوند، جبرئیل فرشته، را در این روزگار نزد دوشیزه‏اى که مریم خوانده مى‏شد و از نسل داوود فرزند یهودا بود برانگیخت در هنگامى که این دوشیزه در زندگى‏اى سراسر با پاکى و بدون کوچکترین گناهى به سر مى‏برد و از هر بدى و سرزنش منزه بود و بر نماز و روزه مواظبت و مراقبت داشت‏».
پرتو تربیت
پس در تولد حضرت عیسى(ع) و مادر بزرگوار وى در دهکده خود به زندگى ادامه داده و تلاش خویش را براى تربیت عیسى آغاز کرد اگر چه مورد تهمت‏برخى از مردم آن دهکده قرار گرفته بود.
عیسى مانند دیگر کودکان رشد و نمو کرد ولى آثار فضل و علامتهاى پیامبرى در او آشکار بود، برخى مى‏نویسند:
«عیسى که با همسالان خود به بازى مشغول بود به ایشان خبر مى‏داد که در خانه‏هاى خود چه خورده‏اند» و این نشانگر نبوغ او بود.
مریم(س) در مورد تربیت فرزندش اهمیت زیادى قائل بود و او را پیش آموزگار دهکده مى‏فرستاد تا مشعل جانش با علم و دانایى روشنى یابد و «او به گفتار معلم گوش مى‏داد و هنوز استاد درباره موضوعى سخن نگفته بود که عیسى آن را بیان مى‏داشت‏».
عیسى هنوز 12 سال نداشت که با مادر خویش به «بیت المقدس‏» رفت و به حلقه درس دانشمندان بیت المقدس وارد مى‏شد و به سخنان آنان گوش فرا مى‏داد.
حضور مریم(س) در مجالس علم و نیایش یکى از ویژگیهاى این بانوى نیایش است که در فرزند او تاثیر گذاشته و او را نیز شیفته مباحث علمى و معنوى کرده بود.
حضرت عیسى(ع) در مجالس اندیشمندان یهود نه تنها در حد گوش فرا دادن نبود بلکه در موارد گوناگون علمى با آنها جدال مى‏کرد و سعى مى‏کرد مردم را از خرافه پرستى و انحراف دور سازد و در تمامى مراحل زندگانى وى مادر بزرگوارش پشتیبان بزرگى براى وى بود و زمینه‏هاى رشد و بالندگى وى را فراهم مى‏ساخت.
صبر و توکل مریم در برابر مشکلات و استعاذه از ویژگیهاى خاص اوست که در روح بلند فرزند عزیزش، عیسى مسیح، ظهور و بروز کرد و همواره این صفات در امر تبلیغ تعالیم دینى او را یارى کرده و موقعیتهاى اجتماعى را نیز براى او به ارمغان مى‏آورد.
خلاصه اینکه
مریم بنا به نقل مورخان در13 یا 15 سالگى به گونه‏اى معجزه آسا بدون ازدواج به عیسى مسیح(ع) باردار شد و به اذن خداوند متعال براى اثبات پاکى وى عیسى در گاهواره سخن گفت و به طهارت مادر اقرار کرد. زادگاه عیسى(ع) در بیت لحم(در 8 کیلومترى اورشلیم) بود و مریم نام وى را عیسى نهاد زیرا یسوع به معناى «یار یهود» است.
پیروان دین مسیح بر این باورند که: در سال 28 میلادى، عیسى(ع) توسط یحیى(ع) غسل تعمید داده شد و در آن زمان او33 ساله بود و توسط یهودیان و دشمنان به دار آویخته شد و مادر مهربان خود را در فراق و هجران خود تنها گذاشت، مورخان در این مورد مى‏نویسند:
«مریم در فراق فرزند همواره نالان بود و از خدا مى‏خواست که از این جهان بدر شود و به فرزند عزیزش ملحق شود مدت زندگانى وى‏63 سال بود و سپس دارفانى را وداع گفت. عقیده عسیویان آن است که چون مریم وفات کرد او را به خاک سپردند و بعد از3 روز زنده شد و از مدفن خود برخاسته به سوى آسمان عروج کرد او مانند عیسى(ع) همیشه زنده خواهد ماند».
قرآن کریم: در مورد فرجام عیسى مى‏فرماید: او را نکشتند و به دار نیاویختند بلکه امر بر ایشان مشتبه شد، یعنى به جاى عیسى، «یهودا» را که یکى از حواریون عیسى(ع) بود و منحرف شده و پناهگاه حضرت عیسى را به سربازان نشان داده بود به جاى حضرت به دار(صلیب) آویختند و خداوند عیسى را به آسمان برد تا از شر اشرار در امان باشد و اعتقاد ما این است که هنگام ظهور حضرت مهدى(عج) عیسى نیز نازل شده و به موعود آفرینش، حضرت حجت(ع) اقتدا خواهد کرد.
اکنون پس از گذشت 20 قرن از زندگانى حضرت مریم(س) در هر محفلى غنچه‏هاى طهارت و پاکى بشکفد نام مریم(ع) زینت‏بخش آن مجلس خواهد بود و این قدسیه عابده در نیایش نیایشگران امروز به همراه پسر خویش ستوده مى‏شود و ناقوس عبودیت و توحید بر بلنداى روح وى نواخته مى‏شود.

تبلیغات