مدرس تبریزى صاحب ریحانة الادب
آرشیو
چکیده
متن
محمد على مدرس در سال1296 ه.ق (1) در تبریز، شهر دانشمندان بافضیلت پا به عرصه وجود نهاد.
مدرس تبریزى که به مدرس خیابانى (2) نیز مشهور بود، مقدمات علوم عربى را در حوزههاى دینى آن روز فرا گرفت آنگاه به تحصیل کتب معمول فقهى، اصولى و ریاضیات در مدرسه طالبیه تبریز روى آورد. وى علوم معقول را در محضر آیتالله میرزا على لنکرانى، خارج فقه و اصول را در مکتب آیتالله حاج میرزا ابوالحسن مجتهد (مشهور به انگجى) آموخت. همچنین در حوزه درسى آیتالله میرزا صادق مجتهد تبریزى رحمه الله حاضر شد. (3)
حوزه درسى این دو عالم بزرگوار که از مراجع دینى بودند، مدرس تبریزى را به مراتب عالى فقهى و اصولى رهنمون شد و کمال نبوغ اجتهادى را در او به ظهور رساند و به این ترتیب مراجع بزرگ آن زمان حضرات آیات سید محمد حجت کوهکمرهاى، سید صدرالدین صدر، میرزاء;ء محمد على شاهآبادى تهرانى، محمد حسین کاشف الغطاء، میرزا عبدالحسین رشتى به وى اجازه اجتهاد دادند.
علاوه بر آن محمد على مدرس تبریزى از محضر آیات عظام محمد على هبةالدین شهرستانى، آقا بزرگ تهرانى و سید محسن حکیم، محمد حسین کاشفالغطاء و میرزا عبدالحسین رشتى اجازه روایت گرفت.
علاقه به تحصیل و تالیف
مرحوم مدرس تبریزى در زندگینامهاش از شوق فطرى به تحصیل دانش و تالیف اینگونه سخن مىگوید: «به اقتضاى شوق فطرى که در میراث اثر علمى داشتم باب مراوده را بر روى خودم مسدود و با فضل غیرمتناهى به تالیف آغاز کردم.»
و چه زیبا توانست این علاقه و شوق فطرى را به مقصد برساند و تالیفات ارزندهاى به جامعه علمى تحویل دهد.
توفیق حضرت حق، علاقه و پشتکار (4) و امانت در نوشتار موجب شد که امروزه آثار گرانسنگى از وى به یادگار بماند و نامش جاودانه شود. آثارى که صدقه جاریه براى او و براى اهل تحقیق و منبع شایستهاى شد، و چه زیباست توصیه او به فرزندش که خود مصداق بارز آن شد.
بگذار به گیتى اثرى ز آنکه در آفاق تا چشم به هم برزنى از ما اثرى نیست (5)
نماز شب
در حالاتش چنین ذکر کردهاند:
«شبها مرتبا، وقتسحر و قبل از طلوع صبح، بیدار مىشد. پس از اداى نوافل و فریضه صبح با پشتکار کم نظیرى به مطالعه مىپرداخت و براى این که از تالیف و مطالعه باز نماند، باب معاشرت و رفت و آمد با دیگران را حتى الامکان بر روى خود بسته بود.» (6)
و از خصوصیات ویژهاش، مناعت طبع، عزت نفس، سربلندى و سرفرازى را نام بردهاند.
در بیان احوال او نوشتهاند: «دوازده سال آخر عمر را در حجرهاى در مدرسه سپهسالار تهران (مدرسه عالى شهید مطهرى رحمه الله) انزوا اختیار نمود و باب معاشرت را به روى خود بست و با فراغتبیشتر و با شوقى روزافزون به کار خود ادامه داد.» (7)
سرانجام روح بلند این عالم جلیلالقدر پس از یک عمر تحقیق و تالیف در16 فروردین سال1333 ه. ش (مطابق با اول شعبان1373 ه. ق) به ملکوت اعلى پیوست.
پس از وفات با نهایت تجلیل و احترام تشییع و در طوبائیه تبریز (به رسم امانت) به خاک سپرده شد. (8)
شعر طلوع و غروب
فرزندش (محمد مدرس) سال ولادت و وفات پدر را ضمن شعرى چنین ثبت نمود:
از این حسرت افسرده بودم که ناگه به گوشم چنین گفت هاتف نهانى «مدرس نمرده است هرگز» (9) نمیرد «که ماندست آثار وى جاودانى» (10) (11)
عطر سیب
آیتالله العظمى مرعشى رحمه الله مىفرمود:
«پس از فوت این عالم ربانى در تبریز، بر حسب وصیت آن مرحوم، جنازهاش را به قم منتقل نمودند. اینجانب متصدى نماز و دیگر احکام شرعیهاش شدم. هنگامى که به قبر مىسپردم، کفنش کنار رفت، عطر وجودش که عطر خاص سیب را مىداد، مرا مدهوش نمود. آن چنان بوى خوش سیبى سراسر وجود او را احاطه کرده بود که غرق در عالم عطریات بود، چنین منظره و چنین عطرى را در عمرم جاى دیگر مشاهده و احساس نکرده بودم.» (12)
مدفن این عالم جلیلالقدر در قبرستان شیخان قم واقع است.
فرزندان
1 - محمد مدرس
2 - محمد على مدرس، فارغ التحصیل از دانشگاه تهران در رشته حقوق و نویسنده کتابهاى «تاریخ احوال اجتماعى عرب قبل از اسلام»، «تاریخ تشکیلات قضایى ایران»، «تاریخ ژاپن»، «تعالیم اسلام و حق و قانون» (13) است.
مدرس تبریزى از منظر بزرگان
مرحوم مدرس تبریزى از عالمانى است که آشنایان با احوال و آثارش به بزرگى از وى نام بردهاند او شخصیت کمنظیرى است که سهم بزرگى در احیاى نام بزرگان و عالمان داشته و در فرهنگنگارى فارسىهم سهم مهمى را به خود اختصاص داد و اگر او را سرآمد «فرهنگنگاران فارسى» زبان بشماریم، ادعاى گزافى نکردهایم.
اى کاش کتاب «قاموس» او هم به زیور چاپ آراسته مىشد تا سهم او در خدمتبه فرهنگ و زبان فارسى بیشتر روشن مىشد، به نظر مىرسد قضاوتها و اظهارنظرهایى که درباره این مرد بزرگ انجام گرفته گویاى تمام ویژگیهاى این شخصیت کمنظیر، نیست. زیرا تعدادى از آثار مهم وى هنوز چاپ نشده به همین خاطر زحمات و تلاشش تاکنون ناشناخته مانده است. در هر حال دیدگاه بزرگان درباره وى گویاى عظمت این شخصیت جلیلالقدر است.
آیت الله العظمى سید محمد حجتبا این القاب (بحاث خبیر و نقاد بصیر، ثقةالاسلام و سند الاعلام (14) ) او را وصف کرده است.
سید محمد على روضاتى مىگوید:
«... مدرس تبریزى را فوق آنچه تصور کرده بودم، یافتم. ملکات و صفات عالى و نیکوى آن مرد بزرگ به قدرى مرا جذب نموده بود که غالب ایام توقفم در تهران به خدمتش مىرسیدم حقا بزرگ مردى فوقالعاده بود ...» (15)
در «لغتنامه» دهخدا با عنوان دانشمند و مؤلف متاخر از وى یاد شده است. (16)
مؤلف «علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى» مىنویسد:
«مدرس تبریزى ... یکى از علما و دانشمندان بزرگ آذربایجان در قرن اخیر (و) فقیهى محقق، حکیمى متکلم، محدثى عالم به علم رجال و ادبیات و لغت عرب و عجم بود.» (17)
صاحب کتاب علماى معاصرین مىنویسد:
«تبحرش بر ملل عالم مبرهن ... در علم معقول و منقول و ادب بهره کامل و نصیب وافر دارد، و امروز در حل مشکلات و معضلات هیئت و حساب از عظماى علماى عصر معدود مىگردد.»
در کتاب «فرهنگ بزرگان اسلام و ایران» به «فاضل و عالم در رجال» متصف شده است. (18) و آقا بزرگ تهرانى در «نقباءالبشر» او را «عالمى متتبع و مؤلفى معروف» (19) مىداند.
مدرس تبریزى و ریحانة الادب
«ریحانةالادب» محصول نه سال تلاش مرحوم مدرس تبریزى در سالیان آخر عمرش است، این کتاب ارزشمند که در ردیف کتب معتبر و منابع شرح حال نویسى به زبان فارسى است و شرح حال 4624 نفر را در خود جاى داده است، در زمره منابع مهم شرح حال نویسى به زبان فارسى است و از جمله منابع مهم «لغتنامه» دهخدا مىباشد.
آیتالله العظمى سید محمد حجت (کوهکمرهاى) در تقریظى بر این کتاب مىنویسد: «... مجموعه نفیسى که در معروفین و کنى و القاب ملحوظ گردیده و اثر قیم و تالیف مفید و جامع متتبع شهیر و بحاث خبیر و نقاد بصیر ثقةالاسلام و سند الاعلام حضرت آقاى آمیرزا محمد على خیابانى تبریزى است. البته بر اهل اطلاع و بصیرت پوشیده نیست که احیاى نام و آثارعلماى اعلام لازم و اینگونه تالیفات از طرفى آثار علماى ابرار را احیاء نموده و از طرف دیگر جامعه اسلامى را بسیار فایده مىبخشد و راه را بر طالبان تراجم سهل و آسان مىگرداند ...»
صاحب کتاب «مفاخر آذربایجان»: «ریحانةالادب» را عصاى دستخود در تالیف «طبقات مفسران شیعه» و آثار رجالى و تراجمى خود از جمله «مفاخر آذربایجان» مىداند. (20)
و سرانجام محمد على روضاتى مىنویسد:
«به تهران رفتم و از فرط ارادت غائبانه که به مؤلف «ریحانةالادب» پیدا کرده بودم، سراغ او رفته و در یکى از حجرههاى مدرسه سپهسالار به خدمتش رسیده و مدرس تبریزى را فوق آنچه تصور کرده بودم، یافتم.» (21)
مدرس در آیینه آثار
مرحوم مدرس تبریزى از پیشروان فرهنگ نویسى در زبان فارسى به شمار مىرود و آثارش منبع بسیارى از فرهنگ نویسان بوده است. به این نکته نیز باید توجه کرد که این فرهنگنگار بزرگ از میان عالمان حوزه علمیه برخاسته است. با این وصف سهم حوزه علمیه در نگارش فرهنگهاى امروزى در صدر جدول مراکز علمى، پژوهشى قرار دارد و بجاست فرهنگنگارى فارسى را نشات گرفته از افکار عالمان دینى از جمله مرحوم مدرس تبریزى دانست.
مجموعه آثار چاپى و خطى (22)
الف) آثار چاپ شده
1 - ریحانةالادب فى تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب (23)
شرح حال 4624 نفر، تالیف این اثر ارزشمند از سال 1364 ه .ق (مطابق با 1324 ه .ش) آغاز و تا هنگام وفات مؤلف ادامه داشت.
2 - الدر الثمین او دیوان المعصومین
شامل اشعار و کلمات منظومه منسوبه به چهارده معصوم: جلد دوم این اثر در تبریز به چاپ رسیده است.
3 - فرهنگ بهارستان
این کتاب با اسلوب «سر الادب ثعالبى» به نگارش درآمده، موضوع آن 8 مترادفات زبان فارسى است و در شعبان 1348 ه. ق در تبریز چاپ شده است. (24)
4 - فرهنگ نوبهار
موضوع آن معانى لغات فارسى به فارسى است و در سال 1348 ه. ق در تبریز در دو جلد چاپ (سربى) شد این کتاب شامل بیش از نوزده هزار لغت است.
5 - کفایة المحصلین فى تبصرة احکامالدین
این کتاب شرح مزجى تبصره علامه حلى به عربى و در دو جلد است. جلد اول کتاب در تبریز و به صورت سنگى چاپ و منتشر شده است.
6 - نثر اللئالى در شرح نظم اللئالى
موضوع آن تجوید و در شرح نظم اللئالى معروف میر ابوالقاسم (قارى عهد شاه عباس ثانى صفوى) است. تالیف این کتاب فارسى در سال1263 هجرى به پایان رسید و در ذى حجه 1378 با خط میرزا طاهر خوشنویس در129 صفحهچاپشد.
7 - التحفة المهدیة
این کتاب از کتاب الدر الثمین استخراج شده و اشعار ائمه: (از امام چهارم به بعد) را شامل مىشود. (25)
ب) آثار چاپ نشده
8 - حیاض الزلائل فى ریاض المسائل
اولین تالیف مرحوم مدرس تبریزى است که در سن 28 سالگى آن مرحوم در رجب سال 1324 ه. ق تالیف آن به زبان عربى به پایان رسید. این کتاب شرح کتاب طهارت کتاب ریاض، (معروف به شرح کبیر سید على طباطبایى) است.
9 - غایة المنى فى تحقیق الکنى
تالیف کتاب در شعبان 1331 ه. ق به پایان رسید این کتاب که به زبان عربى نگارش یافته، به بیان کنیههاى مستعمله در غیر انسان اختصاص یافته است.
10 - فرهنگ نگارستان (26)
تالیف کتاب در محرم1359 ه. ق به پایان رسید. این اثر ارزشمند در برگیرنده 000/55 لغت مفرد و مرکب است و در 5 مجلد و (دست نویس) نگارش یافته است.
11 - قاموس المعارف بقیه در صفحه 81
تالیف کتاب قاموس در ربیع الثانى 1345 ه. ق خاتمه یافته است. این کتاب به زبان فارسى و حاوى 000/45 لغت عصرى معمولى و شاهکار مؤلفات آن مرحوم است که علاوه بر استیفاى لغات فارسى، اکثر لغات عربى و پارهاى از لغات بیگانه را هم که در زبان فارسى رایج است، شامل مىشود. همچنین شرح اجمالى عقاید و مذاهب مختلفه و اصطلاحات دینى و فنون نجومى، ریاضى، عروضى، تاریخى و غیر آنها را در بر دارد.
رساله مستقلى در دستور زبان فارسى در اول کتاب قاموس نگارش یافته است که مىتواند به عنوان کتابى مستقل مورد استفاده قرار گیرد.
12 - امثال و حکم ترکى آذربایجانى
پىنوشتها:
1- مستدرک اعیان الشیعه، حسن الامین، دارالتعارف للمطبوعات، ج1، ص188.
2- فرهنگ فارسى معین، ج6، ص1937.
3- ریحانةالادب، ج8، ص16.
4- نقباءالبشر فى القرن الرابع عشر، الشیخ آغا بزرگ الطهرانى، مشهد، دارالمرتضى، 1404 ق، ج4، ص1457.
5- ریحانةالادب، ج8، ص6.
6- همان، ص12.
7- همان، ج1، ص14.
8- همان، ج8، ص15.
9-1236 (ولادت)، این تاریخ با حساب ابجد به دست مىآید.
10-1373 (وفات) با حساب ابجد، عدد مذکور حاصل مىشود.
11- ریحانةالادب، ج8، ص5.
12- مفاخر آذربایجان، دکتر عقیقى بخشایشى، تبریز، نشر آذربایجان، ج1، ص326.
13- ریحانةالادب، ج5، ص271 و فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص388.
14- همان، ج8، ص18.
15- همان، ص11.
16- لغت نامه دهخدا، چاپ جدید، ج12، ص18136.
17- علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، م، جرفادقانى، ص388 و389.
18- فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص557.
19- نقباءالبشر فى القرن الرابع عشر، ج4، ص1457.
20- مفاخر آذربایجان، ج1، ص325.
21- ریحانةالادب، ج8، ص11.
22- ریحانةالادب، ج1، ص17 وج8، ص6 تا 8 - فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص558 و فرهنگ تراجم نگاران، این کتاب به صورت مخطوط و تالیف محقق سختکوش آقاى ناصر باقرى بیدهندى که اینجانب از آن بهرهمند بودهام - .
23- الذریعه الى تصانیف الشیعه، العلامه الشیخ آقا بزرگ الطهرانى، ج11، ص342.
24- همان، ج16، ص193.
25- همان، ج3، ص474.
26- همان، ج16، ص219.
مدرس تبریزى که به مدرس خیابانى (2) نیز مشهور بود، مقدمات علوم عربى را در حوزههاى دینى آن روز فرا گرفت آنگاه به تحصیل کتب معمول فقهى، اصولى و ریاضیات در مدرسه طالبیه تبریز روى آورد. وى علوم معقول را در محضر آیتالله میرزا على لنکرانى، خارج فقه و اصول را در مکتب آیتالله حاج میرزا ابوالحسن مجتهد (مشهور به انگجى) آموخت. همچنین در حوزه درسى آیتالله میرزا صادق مجتهد تبریزى رحمه الله حاضر شد. (3)
حوزه درسى این دو عالم بزرگوار که از مراجع دینى بودند، مدرس تبریزى را به مراتب عالى فقهى و اصولى رهنمون شد و کمال نبوغ اجتهادى را در او به ظهور رساند و به این ترتیب مراجع بزرگ آن زمان حضرات آیات سید محمد حجت کوهکمرهاى، سید صدرالدین صدر، میرزاء;ء محمد على شاهآبادى تهرانى، محمد حسین کاشف الغطاء، میرزا عبدالحسین رشتى به وى اجازه اجتهاد دادند.
علاوه بر آن محمد على مدرس تبریزى از محضر آیات عظام محمد على هبةالدین شهرستانى، آقا بزرگ تهرانى و سید محسن حکیم، محمد حسین کاشفالغطاء و میرزا عبدالحسین رشتى اجازه روایت گرفت.
علاقه به تحصیل و تالیف
مرحوم مدرس تبریزى در زندگینامهاش از شوق فطرى به تحصیل دانش و تالیف اینگونه سخن مىگوید: «به اقتضاى شوق فطرى که در میراث اثر علمى داشتم باب مراوده را بر روى خودم مسدود و با فضل غیرمتناهى به تالیف آغاز کردم.»
و چه زیبا توانست این علاقه و شوق فطرى را به مقصد برساند و تالیفات ارزندهاى به جامعه علمى تحویل دهد.
توفیق حضرت حق، علاقه و پشتکار (4) و امانت در نوشتار موجب شد که امروزه آثار گرانسنگى از وى به یادگار بماند و نامش جاودانه شود. آثارى که صدقه جاریه براى او و براى اهل تحقیق و منبع شایستهاى شد، و چه زیباست توصیه او به فرزندش که خود مصداق بارز آن شد.
بگذار به گیتى اثرى ز آنکه در آفاق تا چشم به هم برزنى از ما اثرى نیست (5)
نماز شب
در حالاتش چنین ذکر کردهاند:
«شبها مرتبا، وقتسحر و قبل از طلوع صبح، بیدار مىشد. پس از اداى نوافل و فریضه صبح با پشتکار کم نظیرى به مطالعه مىپرداخت و براى این که از تالیف و مطالعه باز نماند، باب معاشرت و رفت و آمد با دیگران را حتى الامکان بر روى خود بسته بود.» (6)
و از خصوصیات ویژهاش، مناعت طبع، عزت نفس، سربلندى و سرفرازى را نام بردهاند.
در بیان احوال او نوشتهاند: «دوازده سال آخر عمر را در حجرهاى در مدرسه سپهسالار تهران (مدرسه عالى شهید مطهرى رحمه الله) انزوا اختیار نمود و باب معاشرت را به روى خود بست و با فراغتبیشتر و با شوقى روزافزون به کار خود ادامه داد.» (7)
سرانجام روح بلند این عالم جلیلالقدر پس از یک عمر تحقیق و تالیف در16 فروردین سال1333 ه. ش (مطابق با اول شعبان1373 ه. ق) به ملکوت اعلى پیوست.
پس از وفات با نهایت تجلیل و احترام تشییع و در طوبائیه تبریز (به رسم امانت) به خاک سپرده شد. (8)
شعر طلوع و غروب
فرزندش (محمد مدرس) سال ولادت و وفات پدر را ضمن شعرى چنین ثبت نمود:
از این حسرت افسرده بودم که ناگه به گوشم چنین گفت هاتف نهانى «مدرس نمرده است هرگز» (9) نمیرد «که ماندست آثار وى جاودانى» (10) (11)
عطر سیب
آیتالله العظمى مرعشى رحمه الله مىفرمود:
«پس از فوت این عالم ربانى در تبریز، بر حسب وصیت آن مرحوم، جنازهاش را به قم منتقل نمودند. اینجانب متصدى نماز و دیگر احکام شرعیهاش شدم. هنگامى که به قبر مىسپردم، کفنش کنار رفت، عطر وجودش که عطر خاص سیب را مىداد، مرا مدهوش نمود. آن چنان بوى خوش سیبى سراسر وجود او را احاطه کرده بود که غرق در عالم عطریات بود، چنین منظره و چنین عطرى را در عمرم جاى دیگر مشاهده و احساس نکرده بودم.» (12)
مدفن این عالم جلیلالقدر در قبرستان شیخان قم واقع است.
فرزندان
1 - محمد مدرس
2 - محمد على مدرس، فارغ التحصیل از دانشگاه تهران در رشته حقوق و نویسنده کتابهاى «تاریخ احوال اجتماعى عرب قبل از اسلام»، «تاریخ تشکیلات قضایى ایران»، «تاریخ ژاپن»، «تعالیم اسلام و حق و قانون» (13) است.
مدرس تبریزى از منظر بزرگان
مرحوم مدرس تبریزى از عالمانى است که آشنایان با احوال و آثارش به بزرگى از وى نام بردهاند او شخصیت کمنظیرى است که سهم بزرگى در احیاى نام بزرگان و عالمان داشته و در فرهنگنگارى فارسىهم سهم مهمى را به خود اختصاص داد و اگر او را سرآمد «فرهنگنگاران فارسى» زبان بشماریم، ادعاى گزافى نکردهایم.
اى کاش کتاب «قاموس» او هم به زیور چاپ آراسته مىشد تا سهم او در خدمتبه فرهنگ و زبان فارسى بیشتر روشن مىشد، به نظر مىرسد قضاوتها و اظهارنظرهایى که درباره این مرد بزرگ انجام گرفته گویاى تمام ویژگیهاى این شخصیت کمنظیر، نیست. زیرا تعدادى از آثار مهم وى هنوز چاپ نشده به همین خاطر زحمات و تلاشش تاکنون ناشناخته مانده است. در هر حال دیدگاه بزرگان درباره وى گویاى عظمت این شخصیت جلیلالقدر است.
آیت الله العظمى سید محمد حجتبا این القاب (بحاث خبیر و نقاد بصیر، ثقةالاسلام و سند الاعلام (14) ) او را وصف کرده است.
سید محمد على روضاتى مىگوید:
«... مدرس تبریزى را فوق آنچه تصور کرده بودم، یافتم. ملکات و صفات عالى و نیکوى آن مرد بزرگ به قدرى مرا جذب نموده بود که غالب ایام توقفم در تهران به خدمتش مىرسیدم حقا بزرگ مردى فوقالعاده بود ...» (15)
در «لغتنامه» دهخدا با عنوان دانشمند و مؤلف متاخر از وى یاد شده است. (16)
مؤلف «علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى» مىنویسد:
«مدرس تبریزى ... یکى از علما و دانشمندان بزرگ آذربایجان در قرن اخیر (و) فقیهى محقق، حکیمى متکلم، محدثى عالم به علم رجال و ادبیات و لغت عرب و عجم بود.» (17)
صاحب کتاب علماى معاصرین مىنویسد:
«تبحرش بر ملل عالم مبرهن ... در علم معقول و منقول و ادب بهره کامل و نصیب وافر دارد، و امروز در حل مشکلات و معضلات هیئت و حساب از عظماى علماى عصر معدود مىگردد.»
در کتاب «فرهنگ بزرگان اسلام و ایران» به «فاضل و عالم در رجال» متصف شده است. (18) و آقا بزرگ تهرانى در «نقباءالبشر» او را «عالمى متتبع و مؤلفى معروف» (19) مىداند.
مدرس تبریزى و ریحانة الادب
«ریحانةالادب» محصول نه سال تلاش مرحوم مدرس تبریزى در سالیان آخر عمرش است، این کتاب ارزشمند که در ردیف کتب معتبر و منابع شرح حال نویسى به زبان فارسى است و شرح حال 4624 نفر را در خود جاى داده است، در زمره منابع مهم شرح حال نویسى به زبان فارسى است و از جمله منابع مهم «لغتنامه» دهخدا مىباشد.
آیتالله العظمى سید محمد حجت (کوهکمرهاى) در تقریظى بر این کتاب مىنویسد: «... مجموعه نفیسى که در معروفین و کنى و القاب ملحوظ گردیده و اثر قیم و تالیف مفید و جامع متتبع شهیر و بحاث خبیر و نقاد بصیر ثقةالاسلام و سند الاعلام حضرت آقاى آمیرزا محمد على خیابانى تبریزى است. البته بر اهل اطلاع و بصیرت پوشیده نیست که احیاى نام و آثارعلماى اعلام لازم و اینگونه تالیفات از طرفى آثار علماى ابرار را احیاء نموده و از طرف دیگر جامعه اسلامى را بسیار فایده مىبخشد و راه را بر طالبان تراجم سهل و آسان مىگرداند ...»
صاحب کتاب «مفاخر آذربایجان»: «ریحانةالادب» را عصاى دستخود در تالیف «طبقات مفسران شیعه» و آثار رجالى و تراجمى خود از جمله «مفاخر آذربایجان» مىداند. (20)
و سرانجام محمد على روضاتى مىنویسد:
«به تهران رفتم و از فرط ارادت غائبانه که به مؤلف «ریحانةالادب» پیدا کرده بودم، سراغ او رفته و در یکى از حجرههاى مدرسه سپهسالار به خدمتش رسیده و مدرس تبریزى را فوق آنچه تصور کرده بودم، یافتم.» (21)
مدرس در آیینه آثار
مرحوم مدرس تبریزى از پیشروان فرهنگ نویسى در زبان فارسى به شمار مىرود و آثارش منبع بسیارى از فرهنگ نویسان بوده است. به این نکته نیز باید توجه کرد که این فرهنگنگار بزرگ از میان عالمان حوزه علمیه برخاسته است. با این وصف سهم حوزه علمیه در نگارش فرهنگهاى امروزى در صدر جدول مراکز علمى، پژوهشى قرار دارد و بجاست فرهنگنگارى فارسى را نشات گرفته از افکار عالمان دینى از جمله مرحوم مدرس تبریزى دانست.
مجموعه آثار چاپى و خطى (22)
الف) آثار چاپ شده
1 - ریحانةالادب فى تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب (23)
شرح حال 4624 نفر، تالیف این اثر ارزشمند از سال 1364 ه .ق (مطابق با 1324 ه .ش) آغاز و تا هنگام وفات مؤلف ادامه داشت.
2 - الدر الثمین او دیوان المعصومین
شامل اشعار و کلمات منظومه منسوبه به چهارده معصوم: جلد دوم این اثر در تبریز به چاپ رسیده است.
3 - فرهنگ بهارستان
این کتاب با اسلوب «سر الادب ثعالبى» به نگارش درآمده، موضوع آن 8 مترادفات زبان فارسى است و در شعبان 1348 ه. ق در تبریز چاپ شده است. (24)
4 - فرهنگ نوبهار
موضوع آن معانى لغات فارسى به فارسى است و در سال 1348 ه. ق در تبریز در دو جلد چاپ (سربى) شد این کتاب شامل بیش از نوزده هزار لغت است.
5 - کفایة المحصلین فى تبصرة احکامالدین
این کتاب شرح مزجى تبصره علامه حلى به عربى و در دو جلد است. جلد اول کتاب در تبریز و به صورت سنگى چاپ و منتشر شده است.
6 - نثر اللئالى در شرح نظم اللئالى
موضوع آن تجوید و در شرح نظم اللئالى معروف میر ابوالقاسم (قارى عهد شاه عباس ثانى صفوى) است. تالیف این کتاب فارسى در سال1263 هجرى به پایان رسید و در ذى حجه 1378 با خط میرزا طاهر خوشنویس در129 صفحهچاپشد.
7 - التحفة المهدیة
این کتاب از کتاب الدر الثمین استخراج شده و اشعار ائمه: (از امام چهارم به بعد) را شامل مىشود. (25)
ب) آثار چاپ نشده
8 - حیاض الزلائل فى ریاض المسائل
اولین تالیف مرحوم مدرس تبریزى است که در سن 28 سالگى آن مرحوم در رجب سال 1324 ه. ق تالیف آن به زبان عربى به پایان رسید. این کتاب شرح کتاب طهارت کتاب ریاض، (معروف به شرح کبیر سید على طباطبایى) است.
9 - غایة المنى فى تحقیق الکنى
تالیف کتاب در شعبان 1331 ه. ق به پایان رسید این کتاب که به زبان عربى نگارش یافته، به بیان کنیههاى مستعمله در غیر انسان اختصاص یافته است.
10 - فرهنگ نگارستان (26)
تالیف کتاب در محرم1359 ه. ق به پایان رسید. این اثر ارزشمند در برگیرنده 000/55 لغت مفرد و مرکب است و در 5 مجلد و (دست نویس) نگارش یافته است.
11 - قاموس المعارف بقیه در صفحه 81
تالیف کتاب قاموس در ربیع الثانى 1345 ه. ق خاتمه یافته است. این کتاب به زبان فارسى و حاوى 000/45 لغت عصرى معمولى و شاهکار مؤلفات آن مرحوم است که علاوه بر استیفاى لغات فارسى، اکثر لغات عربى و پارهاى از لغات بیگانه را هم که در زبان فارسى رایج است، شامل مىشود. همچنین شرح اجمالى عقاید و مذاهب مختلفه و اصطلاحات دینى و فنون نجومى، ریاضى، عروضى، تاریخى و غیر آنها را در بر دارد.
رساله مستقلى در دستور زبان فارسى در اول کتاب قاموس نگارش یافته است که مىتواند به عنوان کتابى مستقل مورد استفاده قرار گیرد.
12 - امثال و حکم ترکى آذربایجانى
پىنوشتها:
1- مستدرک اعیان الشیعه، حسن الامین، دارالتعارف للمطبوعات، ج1، ص188.
2- فرهنگ فارسى معین، ج6، ص1937.
3- ریحانةالادب، ج8، ص16.
4- نقباءالبشر فى القرن الرابع عشر، الشیخ آغا بزرگ الطهرانى، مشهد، دارالمرتضى، 1404 ق، ج4، ص1457.
5- ریحانةالادب، ج8، ص6.
6- همان، ص12.
7- همان، ج1، ص14.
8- همان، ج8، ص15.
9-1236 (ولادت)، این تاریخ با حساب ابجد به دست مىآید.
10-1373 (وفات) با حساب ابجد، عدد مذکور حاصل مىشود.
11- ریحانةالادب، ج8، ص5.
12- مفاخر آذربایجان، دکتر عقیقى بخشایشى، تبریز، نشر آذربایجان، ج1، ص326.
13- ریحانةالادب، ج5، ص271 و فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص388.
14- همان، ج8، ص18.
15- همان، ص11.
16- لغت نامه دهخدا، چاپ جدید، ج12، ص18136.
17- علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، م، جرفادقانى، ص388 و389.
18- فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص557.
19- نقباءالبشر فى القرن الرابع عشر، ج4، ص1457.
20- مفاخر آذربایجان، ج1، ص325.
21- ریحانةالادب، ج8، ص11.
22- ریحانةالادب، ج1، ص17 وج8، ص6 تا 8 - فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص558 و فرهنگ تراجم نگاران، این کتاب به صورت مخطوط و تالیف محقق سختکوش آقاى ناصر باقرى بیدهندى که اینجانب از آن بهرهمند بودهام - .
23- الذریعه الى تصانیف الشیعه، العلامه الشیخ آقا بزرگ الطهرانى، ج11، ص342.
24- همان، ج16، ص193.
25- همان، ج3، ص474.
26- همان، ج16، ص219.