آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

محمد على مدرس در سال‏1296 ه.ق (1) در تبریز، شهر دانشمندان بافضیلت پا به عرصه وجود نهاد.
مدرس تبریزى که به مدرس خیابانى (2) نیز مشهور بود، مقدمات علوم عربى را در حوزه‏هاى دینى آن روز فرا گرفت آنگاه به تحصیل کتب معمول فقهى، اصولى و ریاضیات در مدرسه طالبیه تبریز روى آورد. وى علوم معقول را در محضر آیت‏الله میرزا على لنکرانى، خارج فقه و اصول را در مکتب آیت‏الله حاج میرزا ابوالحسن مجتهد (مشهور به انگجى) آموخت. همچنین در حوزه درسى آیت‏الله میرزا صادق مجتهد تبریزى رحمه الله حاضر شد. (3)
حوزه درسى این دو عالم بزرگوار که از مراجع دینى بودند، مدرس تبریزى را به مراتب عالى فقهى و اصولى رهنمون شد و کمال نبوغ اجتهادى را در او به ظهور رساند و به این ترتیب مراجع بزرگ آن زمان حضرات آیات سید محمد حجت کوه‏کمره‏اى، سید صدرالدین صدر، میرزاء;ء محمد على شاه‏آبادى تهرانى، محمد حسین کاشف الغطاء، میرزا عبدالحسین رشتى به وى اجازه اجتهاد دادند.
علاوه بر آن محمد على مدرس تبریزى از محضر آیات عظام محمد على هبة‏الدین شهرستانى، آقا بزرگ تهرانى و سید محسن حکیم، محمد حسین کاشف‏الغطاء و میرزا عبدالحسین رشتى اجازه روایت گرفت.
علاقه به تحصیل و تالیف
مرحوم مدرس تبریزى در زندگینامه‏اش از شوق فطرى به تحصیل دانش و تالیف اینگونه سخن مى‏گوید: «به اقتضاى شوق فطرى که در میراث اثر علمى داشتم باب مراوده را بر روى خودم مسدود و با فضل غیرمتناهى به تالیف آغاز کردم.»
و چه زیبا توانست این علاقه و شوق فطرى را به مقصد برساند و تالیفات ارزنده‏اى به جامعه علمى تحویل دهد.
توفیق حضرت حق، علاقه و پشتکار (4) و امانت در نوشتار موجب شد که امروزه آثار گرانسنگى از وى به یادگار بماند و نامش جاودانه شود. آثارى که صدقه جاریه براى او و براى اهل تحقیق و منبع شایسته‏اى شد، و چه زیباست توصیه او به فرزندش که خود مصداق بارز آن شد.
بگذار به گیتى اثرى ز آنکه در آفاق تا چشم به هم برزنى از ما اثرى نیست (5)
نماز شب
در حالاتش چنین ذکر کرده‏اند:
«شبها مرتبا، وقت‏سحر و قبل از طلوع صبح، بیدار مى‏شد. پس از اداى نوافل و فریضه صبح با پشتکار کم نظیرى به مطالعه مى‏پرداخت و براى این که از تالیف و مطالعه باز نماند، باب معاشرت و رفت و آمد با دیگران را حتى الامکان بر روى خود بسته بود.» (6)
و از خصوصیات ویژه‏اش، مناعت طبع، عزت نفس، سربلندى و سرفرازى را نام برده‏اند.
در بیان احوال او نوشته‏اند: «دوازده سال آخر عمر را در حجره‏اى در مدرسه سپهسالار تهران (مدرسه عالى شهید مطهرى رحمه الله) انزوا اختیار نمود و باب معاشرت را به روى خود بست و با فراغت‏بیشتر و با شوقى روزافزون به کار خود ادامه داد.» (7)
سرانجام روح بلند این عالم جلیل‏القدر پس از یک عمر تحقیق و تالیف در16 فروردین سال‏1333 ه. ش (مطابق با اول شعبان‏1373 ه. ق) به ملکوت اعلى پیوست.
پس از وفات با نهایت تجلیل و احترام تشییع و در طوبائیه تبریز (به رسم امانت) به خاک سپرده شد. (8)
شعر طلوع و غروب
فرزندش (محمد مدرس) سال ولادت و وفات پدر را ضمن شعرى چنین ثبت نمود:
از این حسرت افسرده بودم که ناگه به گوشم چنین گفت هاتف نهانى «مدرس نمرده است هرگز» (9) نمیرد «که ماندست آثار وى جاودانى‏» (10) (11)
عطر سیب
آیت‏الله العظمى مرعشى رحمه الله مى‏فرمود:
«پس از فوت این عالم ربانى در تبریز، بر حسب وصیت آن مرحوم، جنازه‏اش را به قم منتقل نمودند. اینجانب متصدى نماز و دیگر احکام شرعیه‏اش شدم. هنگامى که به قبر مى‏سپردم، کفنش کنار رفت، عطر وجودش که عطر خاص سیب را مى‏داد، مرا مدهوش نمود. آن چنان بوى خوش سیبى سراسر وجود او را احاطه کرده بود که غرق در عالم عطریات بود، چنین منظره و چنین عطرى را در عمرم جاى دیگر مشاهده و احساس نکرده بودم.» (12)
مدفن این عالم جلیل‏القدر در قبرستان شیخان قم واقع است.
فرزندان
1 - محمد مدرس
2 - محمد على مدرس، فارغ التحصیل از دانشگاه تهران در رشته حقوق و نویسنده کتابهاى «تاریخ احوال اجتماعى عرب قبل از اسلام‏»، «تاریخ تشکیلات قضایى ایران‏»، «تاریخ ژاپن‏»، «تعالیم اسلام و حق و قانون‏» (13) است.
مدرس تبریزى از منظر بزرگان
مرحوم مدرس تبریزى از عالمانى است که آشنایان با احوال و آثارش به بزرگى از وى نام برده‏اند او شخصیت کم‏نظیرى است که سهم بزرگى در احیاى نام بزرگان و عالمان داشته و در فرهنگ‏نگارى فارسى‏هم سهم مهمى را به خود اختصاص داد و اگر او را سرآمد «فرهنگ‏نگاران فارسى‏» زبان بشماریم، ادعاى گزافى نکرده‏ایم.
اى کاش کتاب «قاموس‏» او هم به زیور چاپ آراسته مى‏شد تا سهم او در خدمت‏به فرهنگ و زبان فارسى بیشتر روشن مى‏شد، به نظر مى‏رسد قضاوتها و اظهارنظرهایى که درباره این مرد بزرگ انجام گرفته گویاى تمام ویژگیهاى این شخصیت کم‏نظیر، نیست. زیرا تعدادى از آثار مهم وى هنوز چاپ نشده به همین خاطر زحمات و تلاشش تاکنون ناشناخته مانده است. در هر حال دیدگاه بزرگان درباره وى گویاى عظمت این شخصیت جلیل‏القدر است.
آیت الله العظمى سید محمد حجت‏با این القاب (بحاث خبیر و نقاد بصیر، ثقة‏الاسلام و سند الاعلام (14) ) او را وصف کرده است.
سید محمد على روضاتى مى‏گوید:
«... مدرس تبریزى را فوق آنچه تصور کرده بودم، یافتم. ملکات و صفات عالى و نیکوى آن مرد بزرگ به قدرى مرا جذب نموده بود که غالب ایام توقفم در تهران به خدمتش مى‏رسیدم حقا بزرگ مردى فوق‏العاده بود ...» (15)
در «لغت‏نامه‏» دهخدا با عنوان دانشمند و مؤلف متاخر از وى یاد شده است. (16)
مؤلف «علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى‏» مى‏نویسد:
«مدرس تبریزى ... یکى از علما و دانشمندان بزرگ آذربایجان در قرن اخیر (و) فقیهى محقق، حکیمى متکلم، محدثى عالم به علم رجال و ادبیات و لغت عرب و عجم بود.» (17)
صاحب کتاب علماى معاصرین مى‏نویسد:
«تبحرش بر ملل عالم مبرهن ... در علم معقول و منقول و ادب بهره کامل و نصیب وافر دارد، و امروز در حل مشکلات و معضلات هیئت و حساب از عظماى علماى عصر معدود مى‏گردد.»
در کتاب «فرهنگ بزرگان اسلام و ایران‏» به «فاضل و عالم در رجال‏» متصف شده است. (18) و آقا بزرگ تهرانى در «نقباءالبشر» او را «عالمى متتبع و مؤلفى معروف‏» (19) مى‏داند.
مدرس تبریزى و ریحانة الادب
«ریحانة‏الادب‏» محصول نه سال تلاش مرحوم مدرس تبریزى در سالیان آخر عمرش است، این کتاب ارزشمند که در ردیف کتب معتبر و منابع شرح حال نویسى به زبان فارسى است و شرح حال 4624 نفر را در خود جاى داده است، در زمره منابع مهم شرح حال نویسى به زبان فارسى است و از جمله منابع مهم «لغت‏نامه‏» دهخدا مى‏باشد.
آیت‏الله العظمى سید محمد حجت (کوه‏کمره‏اى) در تقریظى بر این کتاب مى‏نویسد: «... مجموعه نفیسى که در معروفین و کنى و القاب ملحوظ گردیده و اثر قیم و تالیف مفید و جامع متتبع شهیر و بحاث خبیر و نقاد بصیر ثقة‏الاسلام و سند الاعلام حضرت آقاى آمیرزا محمد على خیابانى تبریزى است. البته بر اهل اطلاع و بصیرت پوشیده نیست که احیاى نام و آثارعلماى اعلام لازم و اینگونه تالیفات از طرفى آثار علماى ابرار را احیاء نموده و از طرف دیگر جامعه اسلامى را بسیار فایده مى‏بخشد و راه را بر طالبان تراجم سهل و آسان مى‏گرداند ...»
صاحب کتاب «مفاخر آذربایجان‏»: «ریحانة‏الادب‏» را عصاى دست‏خود در تالیف «طبقات مفسران شیعه‏» و آثار رجالى و تراجمى خود از جمله «مفاخر آذربایجان‏» مى‏داند. (20)
و سرانجام محمد على روضاتى مى‏نویسد:
«به تهران رفتم و از فرط ارادت غائبانه که به مؤلف «ریحانة‏الادب‏» پیدا کرده بودم، سراغ او رفته و در یکى از حجره‏هاى مدرسه سپهسالار به خدمتش رسیده و مدرس تبریزى را فوق آنچه تصور کرده بودم، یافتم.» (21)
مدرس در آیینه آثار
مرحوم مدرس تبریزى از پیشروان فرهنگ نویسى در زبان فارسى به شمار مى‏رود و آثارش منبع بسیارى از فرهنگ نویسان بوده است. به این نکته نیز باید توجه کرد که این فرهنگ‏نگار بزرگ از میان عالمان حوزه علمیه برخاسته است. با این وصف سهم حوزه علمیه در نگارش فرهنگهاى امروزى در صدر جدول مراکز علمى، پژوهشى قرار دارد و بجاست فرهنگ‏نگارى فارسى را نشات گرفته از افکار عالمان دینى از جمله مرحوم مدرس تبریزى دانست.
مجموعه آثار چاپى و خطى (22)
الف) آثار چاپ شده
1 - ریحانة‏الادب فى تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب (23)
شرح حال 4624 نفر، تالیف این اثر ارزشمند از سال 1364 ه .ق (مطابق با 1324 ه .ش) آغاز و تا هنگام وفات مؤلف ادامه داشت.
2 - الدر الثمین او دیوان المعصومین
شامل اشعار و کلمات منظومه منسوبه به چهارده معصوم: جلد دوم این اثر در تبریز به چاپ رسیده است.
3 - فرهنگ بهارستان
این کتاب با اسلوب «سر الادب ثعالبى‏» به نگارش درآمده، موضوع آن 8 مترادفات زبان فارسى است و در شعبان 1348 ه. ق در تبریز چاپ شده است. (24)
4 - فرهنگ نوبهار
موضوع آن معانى لغات فارسى به فارسى است و در سال 1348 ه. ق در تبریز در دو جلد چاپ (سربى) شد این کتاب شامل بیش از نوزده هزار لغت است.
5 - کفایة المحصلین فى تبصرة احکام‏الدین
این کتاب شرح مزجى تبصره علامه حلى به عربى و در دو جلد است. جلد اول کتاب در تبریز و به صورت سنگى چاپ و منتشر شده است.
6 - نثر اللئالى در شرح نظم اللئالى
موضوع آن تجوید و در شرح نظم اللئالى معروف میر ابوالقاسم (قارى عهد شاه عباس ثانى صفوى) است. تالیف این کتاب فارسى در سال‏1263 هجرى به پایان رسید و در ذى حجه 1378 با خط میرزا طاهر خوشنویس در129 صفحه‏چاپ‏شد.
7 - التحفة المهدیة
این کتاب از کتاب الدر الثمین استخراج شده و اشعار ائمه: (از امام چهارم به بعد) را شامل مى‏شود. (25)
ب) آثار چاپ نشده
8 - حیاض الزلائل فى ریاض المسائل
اولین تالیف مرحوم مدرس تبریزى است که در سن 28 سالگى آن مرحوم در رجب سال 1324 ه. ق تالیف آن به زبان عربى به پایان رسید. این کتاب شرح کتاب طهارت کتاب ریاض، (معروف به شرح کبیر سید على طباطبایى) است.
9 - غایة المنى فى تحقیق الکنى
تالیف کتاب در شعبان 1331 ه. ق به پایان رسید این کتاب که به زبان عربى نگارش یافته، به بیان کنیه‏هاى مستعمله در غیر انسان اختصاص یافته است.
10 - فرهنگ نگارستان (26)
تالیف کتاب در محرم‏1359 ه. ق به پایان رسید. این اثر ارزشمند در برگیرنده 000/55 لغت مفرد و مرکب است و در 5 مجلد و (دست نویس) نگارش یافته است.
11 - قاموس المعارف بقیه در صفحه 81
تالیف کتاب قاموس در ربیع الثانى 1345 ه. ق خاتمه یافته است. این کتاب به زبان فارسى و حاوى 000/45 لغت عصرى معمولى و شاهکار مؤلفات آن مرحوم است که علاوه بر استیفاى لغات فارسى، اکثر لغات عربى و پاره‏اى از لغات بیگانه را هم که در زبان فارسى رایج است، شامل مى‏شود. همچنین شرح اجمالى عقاید و مذاهب مختلفه و اصطلاحات دینى و فنون نجومى، ریاضى، عروضى، تاریخى و غیر آنها را در بر دارد.
رساله مستقلى در دستور زبان فارسى در اول کتاب قاموس نگارش یافته است که مى‏تواند به عنوان کتابى مستقل مورد استفاده قرار گیرد.
12 - امثال و حکم ترکى آذربایجانى
پى‏نوشتها:
1- مستدرک اعیان الشیعه، حسن الامین، دارالتعارف للمطبوعات، ج‏1، ص‏188.
2- فرهنگ فارسى معین، ج‏6، ص‏1937.
3- ریحانة‏الادب، ج‏8، ص‏16.
4- نقباءالبشر فى القرن الرابع عشر، الشیخ آغا بزرگ الطهرانى، مشهد، دارالمرتضى، 1404 ق، ج‏4، ص‏1457.
5- ریحانة‏الادب، ج‏8، ص‏6.
6- همان، ص‏12.
7- همان، ج‏1، ص‏14.
8- همان، ج‏8، ص‏15.
9-1236 (ولادت)، این تاریخ با حساب ابجد به دست مى‏آید.
10-1373 (وفات) با حساب ابجد، عدد مذکور حاصل مى‏شود.
11- ریحانة‏الادب، ج‏8، ص‏5.
12- مفاخر آذربایجان، دکتر عقیقى بخشایشى، تبریز، نشر آذربایجان، ج‏1، ص‏326.
13- ریحانة‏الادب، ج‏5، ص‏271 و فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص‏388.
14- همان، ج‏8، ص‏18.
15- همان، ص‏11.
16- لغت نامه دهخدا، چاپ جدید، ج‏12، ص‏18136.
17- علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، م، جرفادقانى، ص‏388 و389.
18- فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص‏557.
19- نقباءالبشر فى القرن الرابع عشر، ج‏4، ص‏1457.
20- مفاخر آذربایجان، ج‏1، ص‏325.
21- ریحانة‏الادب، ج‏8، ص‏11.
22- ریحانة‏الادب، ج‏1، ص‏17 وج‏8، ص‏6 تا 8 - فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص‏558 و فرهنگ تراجم نگاران، این کتاب به صورت مخطوط و تالیف محقق سختکوش آقاى ناصر باقرى بیدهندى که اینجانب از آن بهره‏مند بوده‏ام - .
23- الذریعه الى تصانیف الشیعه، العلامه الشیخ آقا بزرگ الطهرانى، ج‏11، ص‏342.
24- همان، ج‏16، ص‏193.
25- همان، ج‏3، ص‏474.
26- همان، ج‏16، ص‏219.

تبلیغات