آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

یکى از سنتهاى خوبى که در بین مؤمنان رایج است و ریشه در ایمان مردم دارد، افطارى دادن و میهمانى کردن اقوام و دوستان در ماه مبارک رمضان است.
توجه یافتن به کسانى که در اداره زندگیشان بویژه ضرورى‏ترین امر یعنى غذا، با دشوارى روبه هستند، یکى از حکمتهاى روزه است. در روایات چنان به افطارى دادن سفارش شده که از روزه مستحبى اهمیت‏بیشتر یافته است. امام موسى بن جعفر(ع) فرمود: افطارى دادن به برادر روزه‏دار از روزه‏ات بافضیلت‏تر است. (1) بى‏تردید هرگز افطارى دادن جاى روزه واجب را نمى‏گیرد، اما در ارزیابى ثواب، گاهى ثواب افطارى بیشتر است.
امام صادق(ع) نیز مى‏فرماید: کسى که مؤمنى را افطارى دهد، کفاره یک سال گناه او شمرده مى‏شود، و کسى که دو مؤمن را افطارى دهد، بر خداوند است که او را وارد بهشت‏سازد. (2)
اطعام طعام
مهمانى کردن، در قرآن شریف و روایات ائمه معصومین(ع)، از اوصاف‏پیامبران و پیشوایان دین شمرده شده است. خداوند متعال مى‏فرماید:
«هل اتیک حدیث ضیف ابراهیم المکرمین اذدخلوا علیه فقالوا سلاما قال سلام قوم منکرون فراغ الى اهله فجاء بعجل سمین.» (3)
اى رسول ما، آیا حکایت میهمانان گرامى ابراهیم به تو رسیده است؟ هنگامى که آنها بر حضرت ابراهیم وارد شدند، سلام کردند. او جواب سلام آنها را گفت و فرمود: شما مردمى ناشناس هستید.(خوب است‏خود را معرفى کنید) آنگاه نزد خانواده‏اش رفت و با کبابى از گوساله‏اى فربه باز آمد.
گرامى داشتن میهمان از لوازم ایمان به خداوند متعال شمرده شده است.
پیامبر اسلام(ص) مى‏فرماید: کسى که ایمان به خدا و روز جزا دارد، باید میهمانش را گرامى بدارد. (4)
و نیز فرمود: خانه‏اى که در آن میهمان وارد نشود، فرشتگان نیز وارد نمى‏شود. (5)
روزى امیرمؤمنان غمگین بود، وقتى سبب آن را پرسیدند، فرمود: هفت روز است، میهمانى برایم نیامده است. (6)
حضرت على(ع) چه بسا بر خود سخت مى‏گرفت تا بتواند دیگران را بهتر میهمانى کند. در روایت مى‏خوانیم: امیرمؤمنان على(ع) از نظر طعام شبیه‏ترین افراد به پیامبر گرامى اسلام(ص) بود. خود نان و سرکه و زیتون مى‏خورد و به مردم نان و گوشت مى‏داد. (7)
حضرت على(ع) گاهى خود غذا نمى‏خورد تا میهمان غذا بخورد. مردى پیش رسول‏خدا(ص) آمد و از گرسنگى شکایت کرد. آن جناب کسى را نزد همسرانش فرستاد و پیام داد، اگر نزدتان خوراکى یافت مى‏شود، براى این مرد بدهید. گفتند، غیر از آب چیزى یافت نمى‏شود.
پیامبر(ص) فرمود:«من لهذا الرجل الیلة‏» کیست که امشب این مرد را خوراک دهد؟ على عرض کرد: من او را میهمان مى‏کنم.
آنگاه نزد فاطمه زهرا(س) شتافت و پرسید: چه یافت مى‏شود تا از این مرد پذیرایى کنیم؟
فاطمه عرض کرد: اندکى غذا براى کودکان داریم، ولى میهمان را بر فرزندانم مقدم مى‏دارم.
حضرت فرمود: بچه‏ها را بخوابان و چراغ را خاموش کن.
چراغ را خاموش کرد. وقتى ظرف غذا آماده شد، على(ع) دهان خود را حرکت مى‏داد و چنان مى‏نمود که مشغول خوردن است تا میهمان با خاطرى آسوده غذا بخورد چون آن مرد به اندازه کافى غذا خورد و دست کشید، کاسه را به فضل خداوند پر از غذا یافتند. صبحگاه امیرمؤمنان براى نماز به مسجد رفت. پس از نماز، پیامبر اکرم(ص) به وى نگریست و در حالى که قطرات اشک از دیده‏اش فرو ریخت، فرمود: یا ابالحسن دیشب خداوند از کردار شما در شگفت‏شد و این آیه را فرو فرستاد.
«و یؤثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصة‏»; دیگران را بر خویش مقدم مى‏دارند، هرچند خود تنگدست و گرسنه باشند. (8)
میهمانى روزه‏دار هنگام افطار
تمام این برکات براى کسى است که در خانه‏اش مؤمنى را میهمانى کند، بى‏تردید اگر میهمان روزه‏دار باشد، ارزش والاتر ثواب بیشترى دارد.
امام صادق(ع) مى‏فرماید: فردى به نام سدیر، در ماه مبارک رمضان، بر پدرم امام‏باقر(ع) وارد شد. حضرت فرمود: اى سدیر، آیا مى‏دانى در چه شبهایى قرار داریم؟ عرض کرد، آرى، پدرم فدایت‏باد، شبهاى ماه مبارک رمضان است. امام فرمود: آیا مى‏توانى در هر شب از این شبها 10 بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنى؟
سدیر گفت: پدر و مادرم فدایت‏باد این اندازه ثروت ندارم. امام فرمود: آیا مى‏توانى نه بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنى؟
سدیر باز همان گونه جواب داد. حضرت یکى‏یکى کم کرد تا فرمود: آیا مى‏توانى هر شب یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنى؟
سدیر عرض کرد: این نیز در توانم نیست.
امام فرمود: آیا مى‏توانى هر شب مسلمانى را افطار دهى؟
مرد گفت: آرى، بلکه ده مسلمان را نیز مى‏توانم.
پدرم فرمود: اى سدیر، من نیز همین را اراده کرده‏ام. اگر بتوانى یک برادر مسلمان را افطارى دهى(ارزش آن) چون آزاد ساختن یکى از فرزندان اسماعیل است. (9)
پیرایه‏ها
هدف از این میهمانیها و افطارى‏ها، علاوه بر مسرور ساختن مؤمنان خصوصا فقرا، ایجاد انس و هماهنگى و اتحاد بین مسلمانان است.
اما اگر سفره‏هایى که هنگام افطار گسترده مى‏شود براى خودنمایى و چشم و هم چشمى‏ها باشد و بى‏توجه به درماندگان و فقرا برگزار شود، جز گناه و دورى از حقیقت ثمرى ندارد.
امیرمؤمنان(ع) در نامه‏اى به عثمان بن حنیف، که یکى از کارگزاران حضرت در بصره بود، نوشت: اى فرزند حنیف، به من خبر رسیده که مردى از جوانان اهل بصره برایت‏خوانى گسترد و تو نیز دعوتش را اجابت کردى، خوراکهاى رنگارنگ برایت آوردند و قدحهایى در برابرت چیدند و تو نیز حریصانه از آنها خوردى واستخوانهاى گوشت‏دار را با دندان پاک کردى. گمان نمى‏بردم، تو پذیراى دعوت چنین مردمى شوى و بر خوانى که بینوایان از آنها محرومند و توانگران پیرامونش حضور دارند، بنشینى. بنگر از این آخر دنیا چه مى‏جویى؟!
آنچه یقین ندارى حلال است، دور افکن و از آنچه به یقین مى‏دانى حلال است، استفاده کن. (10)
افطارى و پذیرایى در صورتى ارزش دارد که از پیرایه‏ها پاک و هدفش رضایت الهى و مسرور ساختن مؤمنان باشد.
پى‏نوشتها:
1- وسائل الشیعة، ج‏7، ص 100. عن ابى الحسن موسى(ع): قال: فطرک اخاک الصائم افضل من‏صیامک.
2- وسائل الشیعه، ج‏7، ص 101 و 102. حدیث‏9.
3- سوره الذاریات، آیات 24 -27.
4- میزان الحکمة، محمدمحمدى رى شهرى، ج 75، ص 520.
5- بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، ج 75، ص 461.
6- میزان الحکمة، ج 5، ص 521.
7- همان، ص‏539.
8- داستانها و پندها، مصطفى زمانى، ج‏2، ص 65.
9- وسائل الشیعه، ج‏7، ص 100، ج‏3.
10- شرح نهج البلاغه، میرزا حبیب الله خویى، ج 20، ص‏116.

تبلیغات