آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

یکى از پرسشهایى که در باره زیارت مطرح است، این است که چرا به زیارت قبور مى‏رویم، با آنکه صاحبان قبور سالیان متمادى است که در خاک آرمیده‏اند و توان شنیدن گفتار و دیدن ما را ندارند؟ آنها بدنهاى بیجانى هستند که از رکت‏باز ایستاده‏اند و نمى‏توان مطالب خود را به آنها گفت.
در پاسخ مى‏گوییم: دستور زیارت همانند دیگر دستورهاى دینى از حکمت و پشتوانه عقل و نقل برخوردار است. ریشه و اساس زیارت در معرفت نفس نهفته است و شناخت درست از روح، راه‏گشاى این مساله است. وقتى که بدانیم روح باقى و جاودانه است و با مردن از بین نمى‏رود، بلکه سرفصلى جدید را در حیات خویش آغاز مى‏کند; خواهیم دانست که نه تنها از فهم و تعقل و درک آن کاسته نمى‏شود; بلکه گستره وجودى و میدان عملش در افقى والاتر از ماده ظهور مى‏یابد. دلایل بسیارى بر تجرد و بقاى نفس موجود است که به شرح بعضى از آنها مى‏پردازیم.
روایات معصومان(ع) در باره بقاى روح به چند دسته نقسیم مى‏شود.
دسته اول: روایاتى است که کیفیت عمل و سیره معصومان (علیهم السلام) در باره موضوع یاد شده را بیان مى‏دارد; مثل آنچه که پیامبر گرامى پس از رحلت فاطمه بنت اسد انجام داد. بر اساس روایات موجود، پیامبر(ص) بعد از ریختن خاک بر پیکر فاطمه، دستهایش را بر هم زد و فرمود: «سوگند به خدایى که جان محمد در اختیار قدرت اوست. فاطمه صداى دستهایم را بشنید.»
همچنین از امیرمؤمنان على(ع) نقل شده است که پس از پایان جنگ جمل به میان کشتگان رفت; به پیکر کعب بن‏سور، قاضى بصره، که به دست‏سپاهیان آن حضرت کشته شده بود، برخورد و دستور داد کعب را بنشانند. آنگاه او را مخاطب قرار داد و فرمود: «من وعده الهى را در باره تو درست‏یافتم. آیا تو نیز وعده خدا را یافتى؟» سپس به سوى طلحه رفته و همین کار را تکرار کرد. یکى از اصحابش پرسید: اینها که چیزى نمى‏شنوند؟! چگونه با آنها صحبت کردید؟
فرمود: سوگند به خدا که طلحه و کعب سخنان مرا شنیدند; چنانکه کفار بدر، که اجسادشان در چاه ریخته شده بود، سخنان پیامبر را شنیدند.
دسته دوم: روایات مربوط به فشار قبر و ثواب و عذاب آن است. سعد بن‏معاذ از دنیا رفت، رسول گرامى اسلام تجلیل بسیار از او به عمل آورد. پس از مراسم خاک‏سپارى، مادر سعد گفت: اى سعد، بهشت‏بر تو گوارا باد!
رسول گرامى(ص) فرمود: سعد در قبر با فشار قبر روبه رو شد.
اصحاب پرسیدند: با این همه بزرگداشت از جانب شما باز هم بر او فشار قبر رسید؟
فرمود: آرى، چون با خانواده‏اش اخلاق نیک نداشت.
مرحوم علامه مجلسى، پس از نقل این روایت که قبر بوستانى از بوستانهاى بهشت‏یا گودالى از گودالهاى جهنم است، مى‏نویسد: اخبارى که ثواب و عذاب قبر را بیان مى‏کند، آن قدر متواتر است که براى فرد یقین مى‏آورد. دسته سوم: روایات رسیده در بازجویى انسان در قبر و پرسش از اعتقادهاى او به وسیله دو تن از فرشتگان الهى است. پرسش قبر مورد اتفاق تمامى مسلمانان قرار گرفته است. مؤلف شارح مقاصد مى‏گوید: تمامى مسلمانان بر حقیقت پرسش منکر و نکیر در قبر و عذاب کفار و بعضى از گنهکاران اتفاق دارند. گفته‏اند; شخصى از معتزله به نام «ضرار بن‏عمر» با این نظر مخالفت کرده است و معتزله از او برائت جسته‏اند. غزالى در «احیاءالعلوم‏» مى‏گوید: روایات صحیح که بر عذاب قبر و نعمتهاى آن و پرسش دو فرشته دلالت دارد، بیش از حد شمارش است و به حد تواتر و یقین رسیده است.
دسته چهارم: احادیثى است که مى‏گوید: ارواح پس از مرگ به دیدار بازماندگانشان مى‏آیند. بر این اساس، امام کاظم(ع) در پاسخ فردى که پرسید در چه مدتى مردگان به زیارت بازماندگان خود مى‏آیند، فرمود: در هفته‏اى، ماهى، سالى. به اعمال مردگان ارتباط دارد. اگر ببینند در زمان ملاقات، بازماندگانشان به کارهاى نیک پرداخته‏اند، خشنود مى‏شوند; و در صورتى که آنها را در حال ارتکاب اعمال بد مشاهده کنند، ناراحت و غمگین مى‏شوند.
با توجه به روایات نتیجه مى‏گیریم: زیارت و رفتن به آرامگاه اولیاى الهى، سفر به سوى ماده‏اى بى‏جان و بى‏حرکت نیست; بلکه آنان حیات طیبه و زندگى جاودانى دارند که فراتر از ابعاد مادى مى‏بینند و مى‏شنوند. زیارت مى‏تواند دعاى خیر آنان را رفیق راه زائر کند و کارهاى ما محسوس روح و جان آنهاست. آنها حتى صداى دستهاى ما را نیز مى‏شنوند و این چنین است که در احادیث اهل سنت نیز مى‏خوانیم: پیامبر(ص) فرمود: هر کس در کنار قبرم بر من درود فرستد، من آن را مى‏شنوم.
به امید اینکه حضورمان در پیشگاه اولیاى الهى حضور عارفانه و همراه با شناخت‏باشد و لحظه‏هاى زیارت خوشایند روح و جانمان شود.

تبلیغات