ویژگیهاى تهاجم فرهنگى
آرشیو
چکیده
متن
تهاجم فرهنگى استکبار جهانى در عصر حاضر ویژگیهایى دارد که نشاندهنده خطر و زیان وسیع تهاجم است و آمادگى بیشترى را براى مقابله طلب مىکند. این ویژگیها عبارت است از:
1. تهاجم فرهنگى امروز غرب، تهاجمى زیانبار و زشتتر از تهاجمهاى فرهنگى دوران جاهلیت است; زیرا فرهنگ امروز دنیاى بىبند و بار غرب، در فساد و تباهى و به انحطاط کشاندن بشریت، بسیار خطرناکتر و مفسدهانگیزتر از فرهنگ جاهلیت است. (1)
فرهنگ مبتذل و انسانیتکش غرب، تنها اعتقادات و جهانبینى توحیدى را از بشر سلب نمىکند; بلکه او را در وادى تاریک و توفانى بىاعتقادى مطلق و بىاعتنایى به پرستش، حتى در شکل بت، رها مىسازد. این فرهنگ افکار انسان را به طرف شهوت و بىبند و بارى درمىآورد، تا کوچکترین توجه و گرایشى به اندیشیدن در باره حقایق ماورایى و بعد معنوى نیابد و با چنین حقایقى به کلى بیگانه شود.
پرده شرم، که از سرمایههاى اصیل انسانى است، در فرهنگ غرب چنان پاره مىشود که انسان وحشىتر از حیوان مىنماید و اعمالى از او سر مىزند که قلم و بیان از نوشتن و گفتن آن شرم دارد. در این فرهنگ نه براى بىعفتى زنان و دختران پایانى وجود دارد و نه در مردان نشانهاى از غیرت و حمیت; زندگى آمریکا و اروپا، بیانگر این واقعیت دردناک و تلخ است; و تاسفبارتر اینکه سردمداران آمریکا و اروپا از فرهنگ واحد جهان سخن به میان مىآورند تا همه جهان بدتر از جنگل شود، در فساد غوطهور گردد و انسانها حیوانتر از حیوان شوند. اگر چه مردم عصر جاهلى از نظر جهانبینى شرک و منحرف بودند و خرافاتى در اعمال و رفتار آنان دیده مىشد، اما همه معیارهاى ارزشى انسانى را زیر پا نگذاشته بودند. غیرت و عفت در زندگى آنها از بین نرفته بود. آنها به متجاوزان به ناموس و خانوادهشان جایزه نمىدادند، از اینکه دخترانشان مورد انتخاب جوانان قرار گیرند، افتخار نمىکردند و از غارتگر سرمایه عفت دخترانشان، به خاطر اینکه دختر آنها را برگزیده، تشکر و قدردانى نمىکردند. اینها اساطیر نیست، افسانه نیست; واقعیاتى است که در فرهنگ غرب پذیرفته شده و روز به روز هم در حال گسترش است.
2. هدف از این تهاجم تنها جدا ساختن مسلمانان از فرهنگ غنى و انسانساز اسلام و گرفتن هویت فرهنگى آنها و جایگزین کردن فرهنگ حیوانى نیست، بلکه این تهاجم فرهنگى غرب مقدمه غارت ثروت ملى و کیان و استقلال مسلمانان و ملتهاست.
بنابراین، در این تهاجم هم غارت فرهنگ و هم غارت ثروت و هم از بین بردن هویت و استقلال ملتها مورد نظر است و ملل مرعوب این تهاجم، علاوه بر اینکه هویت و کیان دینى و ملى خود را از دست مىدهند، به گدایانى که با وجود ثروتهاى طبیعى خدادادى همیشه دست تکدىشان به سوى غرب دراز است، تبدیل مىشوند دریوزگانى که نبوغ و اندیشه و ابتکارشان از قوه به فعل درنمىآید و حتى اگر در بعد مادى زندگى خوبى داشته باشند، این زندگى فاقد ارزشهاى معنوى و انسانىشان نیز هدیه غرب است; هدیهاى که هر وقتبخواهند مىگیرند. هدف اصلى مهاجمان فرهنگى غرب تحقق همین وابستگى مطلق و خوارى در ملتهاى غیر غربى است تا خود به مطامع پلیدشان، که اکمیتبر جهان و غارت ثروت ملى دیگران است، نایل شوند و غریزه جاهطلبى و سلطهجویىشان ارضاء شود. بدین سبب ممکن است آنها خود به فرهنگى که مىخواهند بر ملتها تحمیل کنند و بباورانند، اعتقاد نداشته باشند و به حکم فطرت آن را زشتبدانند; اما چون وسیلهاى براى رسیدن به اهداف پلید و حیوانىشان است، آن را مىپسندند و مىپذیرند و به کار مىبرند; زیرا در منطق سوسیالیسم و کاپیتالیسم اصل «هدف وسیله را توجه مىکند»، به عنوان یک اصل معتبر، پذیرفته شده است.
بدیهى است این تهاجم پایان ندارد و تا سقوط و سلب همه ارزشها و غارت همه منابع ملتهاى مورد هجوم ادامه خواهد یافت; این تهاجم حتى بعد از غارت و تثبیتسلطه استعمارى و استثمارى نیز متوقف مىگردد تا این تحقق و تثبیت دچار ضعف و اختلال نشود. آیا این خطر نباید در همه مسلمانان انگیزه مقابلهاى حساب شده ایجاد نماید؟
3. به علت رشد علم جامعهشناسى و روانشناسى و روانکاوى برنامههاى تهاجم فرهنگى غرب، با استفاده از کارشناسان این علوم و احاطهاى که به روحیه مردم ملل بویژه جوانان دارند، کاملا حساب شده و متناسب با فرهنگ و وسایل روانى و اجتماعى هر جامعه طراحى و تنظیم مىشود و بدین سبب از تاثیر و کاربرد قابل ملاحظهاى برخوردار بوده، نیروى فریب و اغفال و جاذبه آن بسیار قوى است.
4. رشد صنعت و تکنیک و توسعه مخابرات، ورود فرهنگ پلید و مسفدهانگیز غرب مهاجم را به درون خانهها آسان ساخته و روز به روز نیز با رشد تکنولوژى مخابراتى، آسانتر و همگانىتر خواهد شد. بدین سبب، نفوذ آن حد و مرز و محدودیتى نمىشناسد. در حال حاضر در جامعه اسلامى خودمان، با استفاده از آنتنهاى ویژه تلویزیونها جام جهاننما شده و سر و کله هنرپیشههاى غرب در خانوادههاى ما ظاهر گردیده است. در کنار این هجوم ماهوارهاى، ورود و تکثیر نوارهاى ویدئویى نیز به پیشرفت تهاجم کمک مىکند.
5. ترقى و پیشرفت علمى و صنعتى غرب و عرضه پدیدههاى مدرن صنعتى در همه ابعاد، جهان غرب را به صورت یک علم و صنعت و مظهر زندگى بهتر درآورده و افکار و دیدگان ملتها را تسخیر کرده است تا جایى که اعتماد به نفس این جوامع از دست رفته یا کمرنگ و متزلزل شده و فرصت اندیشیدن و نقادى و انتخاب از دست رفته است. بنابراین هر چه از غرب مىرسد نیکو جلوه مىکند; چه پدیدههاى صنعتى و چه فیلمها و روشهاى زندگى و لباس و ...
6. زندگى ماشینى، که ثمره رشد همین صنعت و تکنیک است، خانوادهها را به فرهنگ مصرف و تجملگرایى کشانده است. بىتردید هر چه فرهنگ مصرف و تجمل رواج یابد، زمینه براى پذیرش فرهنگ مبتذل غرب بیشتر فراهم مىشود; زیرا تجمل و تعیش روح خویشتندارى و کرامت نفس و استقلال شخصیت را سلب مىکند.
7. برخوردارى غرب از قدرت و توان صنعت و تکنیک و تجهیزات مدرن نظامى و جنگى و اقتصاد قوى موجب شده تا ممالک اسلامى همیشه وابسته به غرب باشد و خود این، وابستگى صنعتى و نظامى و اقتصادى وابستگى فرهنگى را در پى دارد. فرهنگ غرب از راه معاملات و قراردادهاى تجارى نیز مىتواند وارد شود. جهان استکبار در عین محاسبات اقتصادى در صادرات تکنیک و پدیدههاى صنعتى به سایر ملل; بسیار مرموزانه و موذیانه به صادرات فرهنگ نیز اقدام مىکند تا سلطه فرهنگى خود را، که ضامن و پشتوانه تحقق و تثبیت و استمرار سلطه سیاسى است، عملى سازد. مگر اینکه ممالک اسلامى از استقلال و اعتماد به نفس و هوشیارى فوقالعادهاى برخوردار باشد و ملتها و دولتهاى اسلامى باور کنند که نه تنها چیزى از غرب کم ندارند، بلکه سرمایههاى فرهنگى و فکرى و مادى آنها بسیار بیشتر از غرب است و باید با اعتماد به نفس و تکیه بر مکتب غنى اسلام نیروى ابتکار خود را از قوه به فعل درآورند.
مسلمانان پاکدل و دلسوخته باید در همه معاملات و مبادلات اقتصادى و روابط سیاسى و فرهنگى دقیقا مواظب باشند که فرهنگ اصیل اسلام خواسته یا ناخواسته در معرض خرید و فروش قرار نگیرد; توجه به رشد اقتصادى و رفاهى. مسؤولان کشورهاى اسلامى را از ترفندهاى موذیانه غرب غافل نسازد و سرمایههاى اخلاقى و فرهنگى در مسلخ رونق و استحکام اقتصادى قربانى نگردد.
مسؤولان و سردمداران و کارگزاران حکومتى جوامع اسلامى باید توجه داشته باشند که توطئههاى استعمارگران آشکار و پررنگ انجام نمىگیرد تا در قدم اول به آسانى شناسایى شود; بلکه چنان خزنده و کمرنگ عملى مىشود که در مراحل اولیه قابل شناسایى نیست; ولى در درازمدت به نتیجه مىرسد و ملتها را در گرداب تباهى فرو مىبرد.
پىنوشت:
1- گرچه بشر امروز هم با اینکه در عصر علم و تکنیک زندگى مىکند اما در جاهلیتى بدتر از جاهلیت قبل از اسلام بسر مىبرد زیرا جاهلیت در مقابل علم و تکنیک مطرح نمىشود بلکه مفهوم جاهلیت در نداشتن قدرت انتخاب شیوه سالم و متعالى زندگى است که دنیاى امروز بدان مبتلا است و ابرهاى تیره و تیرهروزى همین جاهلیتبر آسمان عصر علم و صنعتسایه افکنده است.
1. تهاجم فرهنگى امروز غرب، تهاجمى زیانبار و زشتتر از تهاجمهاى فرهنگى دوران جاهلیت است; زیرا فرهنگ امروز دنیاى بىبند و بار غرب، در فساد و تباهى و به انحطاط کشاندن بشریت، بسیار خطرناکتر و مفسدهانگیزتر از فرهنگ جاهلیت است. (1)
فرهنگ مبتذل و انسانیتکش غرب، تنها اعتقادات و جهانبینى توحیدى را از بشر سلب نمىکند; بلکه او را در وادى تاریک و توفانى بىاعتقادى مطلق و بىاعتنایى به پرستش، حتى در شکل بت، رها مىسازد. این فرهنگ افکار انسان را به طرف شهوت و بىبند و بارى درمىآورد، تا کوچکترین توجه و گرایشى به اندیشیدن در باره حقایق ماورایى و بعد معنوى نیابد و با چنین حقایقى به کلى بیگانه شود.
پرده شرم، که از سرمایههاى اصیل انسانى است، در فرهنگ غرب چنان پاره مىشود که انسان وحشىتر از حیوان مىنماید و اعمالى از او سر مىزند که قلم و بیان از نوشتن و گفتن آن شرم دارد. در این فرهنگ نه براى بىعفتى زنان و دختران پایانى وجود دارد و نه در مردان نشانهاى از غیرت و حمیت; زندگى آمریکا و اروپا، بیانگر این واقعیت دردناک و تلخ است; و تاسفبارتر اینکه سردمداران آمریکا و اروپا از فرهنگ واحد جهان سخن به میان مىآورند تا همه جهان بدتر از جنگل شود، در فساد غوطهور گردد و انسانها حیوانتر از حیوان شوند. اگر چه مردم عصر جاهلى از نظر جهانبینى شرک و منحرف بودند و خرافاتى در اعمال و رفتار آنان دیده مىشد، اما همه معیارهاى ارزشى انسانى را زیر پا نگذاشته بودند. غیرت و عفت در زندگى آنها از بین نرفته بود. آنها به متجاوزان به ناموس و خانوادهشان جایزه نمىدادند، از اینکه دخترانشان مورد انتخاب جوانان قرار گیرند، افتخار نمىکردند و از غارتگر سرمایه عفت دخترانشان، به خاطر اینکه دختر آنها را برگزیده، تشکر و قدردانى نمىکردند. اینها اساطیر نیست، افسانه نیست; واقعیاتى است که در فرهنگ غرب پذیرفته شده و روز به روز هم در حال گسترش است.
2. هدف از این تهاجم تنها جدا ساختن مسلمانان از فرهنگ غنى و انسانساز اسلام و گرفتن هویت فرهنگى آنها و جایگزین کردن فرهنگ حیوانى نیست، بلکه این تهاجم فرهنگى غرب مقدمه غارت ثروت ملى و کیان و استقلال مسلمانان و ملتهاست.
بنابراین، در این تهاجم هم غارت فرهنگ و هم غارت ثروت و هم از بین بردن هویت و استقلال ملتها مورد نظر است و ملل مرعوب این تهاجم، علاوه بر اینکه هویت و کیان دینى و ملى خود را از دست مىدهند، به گدایانى که با وجود ثروتهاى طبیعى خدادادى همیشه دست تکدىشان به سوى غرب دراز است، تبدیل مىشوند دریوزگانى که نبوغ و اندیشه و ابتکارشان از قوه به فعل درنمىآید و حتى اگر در بعد مادى زندگى خوبى داشته باشند، این زندگى فاقد ارزشهاى معنوى و انسانىشان نیز هدیه غرب است; هدیهاى که هر وقتبخواهند مىگیرند. هدف اصلى مهاجمان فرهنگى غرب تحقق همین وابستگى مطلق و خوارى در ملتهاى غیر غربى است تا خود به مطامع پلیدشان، که اکمیتبر جهان و غارت ثروت ملى دیگران است، نایل شوند و غریزه جاهطلبى و سلطهجویىشان ارضاء شود. بدین سبب ممکن است آنها خود به فرهنگى که مىخواهند بر ملتها تحمیل کنند و بباورانند، اعتقاد نداشته باشند و به حکم فطرت آن را زشتبدانند; اما چون وسیلهاى براى رسیدن به اهداف پلید و حیوانىشان است، آن را مىپسندند و مىپذیرند و به کار مىبرند; زیرا در منطق سوسیالیسم و کاپیتالیسم اصل «هدف وسیله را توجه مىکند»، به عنوان یک اصل معتبر، پذیرفته شده است.
بدیهى است این تهاجم پایان ندارد و تا سقوط و سلب همه ارزشها و غارت همه منابع ملتهاى مورد هجوم ادامه خواهد یافت; این تهاجم حتى بعد از غارت و تثبیتسلطه استعمارى و استثمارى نیز متوقف مىگردد تا این تحقق و تثبیت دچار ضعف و اختلال نشود. آیا این خطر نباید در همه مسلمانان انگیزه مقابلهاى حساب شده ایجاد نماید؟
3. به علت رشد علم جامعهشناسى و روانشناسى و روانکاوى برنامههاى تهاجم فرهنگى غرب، با استفاده از کارشناسان این علوم و احاطهاى که به روحیه مردم ملل بویژه جوانان دارند، کاملا حساب شده و متناسب با فرهنگ و وسایل روانى و اجتماعى هر جامعه طراحى و تنظیم مىشود و بدین سبب از تاثیر و کاربرد قابل ملاحظهاى برخوردار بوده، نیروى فریب و اغفال و جاذبه آن بسیار قوى است.
4. رشد صنعت و تکنیک و توسعه مخابرات، ورود فرهنگ پلید و مسفدهانگیز غرب مهاجم را به درون خانهها آسان ساخته و روز به روز نیز با رشد تکنولوژى مخابراتى، آسانتر و همگانىتر خواهد شد. بدین سبب، نفوذ آن حد و مرز و محدودیتى نمىشناسد. در حال حاضر در جامعه اسلامى خودمان، با استفاده از آنتنهاى ویژه تلویزیونها جام جهاننما شده و سر و کله هنرپیشههاى غرب در خانوادههاى ما ظاهر گردیده است. در کنار این هجوم ماهوارهاى، ورود و تکثیر نوارهاى ویدئویى نیز به پیشرفت تهاجم کمک مىکند.
5. ترقى و پیشرفت علمى و صنعتى غرب و عرضه پدیدههاى مدرن صنعتى در همه ابعاد، جهان غرب را به صورت یک علم و صنعت و مظهر زندگى بهتر درآورده و افکار و دیدگان ملتها را تسخیر کرده است تا جایى که اعتماد به نفس این جوامع از دست رفته یا کمرنگ و متزلزل شده و فرصت اندیشیدن و نقادى و انتخاب از دست رفته است. بنابراین هر چه از غرب مىرسد نیکو جلوه مىکند; چه پدیدههاى صنعتى و چه فیلمها و روشهاى زندگى و لباس و ...
6. زندگى ماشینى، که ثمره رشد همین صنعت و تکنیک است، خانوادهها را به فرهنگ مصرف و تجملگرایى کشانده است. بىتردید هر چه فرهنگ مصرف و تجمل رواج یابد، زمینه براى پذیرش فرهنگ مبتذل غرب بیشتر فراهم مىشود; زیرا تجمل و تعیش روح خویشتندارى و کرامت نفس و استقلال شخصیت را سلب مىکند.
7. برخوردارى غرب از قدرت و توان صنعت و تکنیک و تجهیزات مدرن نظامى و جنگى و اقتصاد قوى موجب شده تا ممالک اسلامى همیشه وابسته به غرب باشد و خود این، وابستگى صنعتى و نظامى و اقتصادى وابستگى فرهنگى را در پى دارد. فرهنگ غرب از راه معاملات و قراردادهاى تجارى نیز مىتواند وارد شود. جهان استکبار در عین محاسبات اقتصادى در صادرات تکنیک و پدیدههاى صنعتى به سایر ملل; بسیار مرموزانه و موذیانه به صادرات فرهنگ نیز اقدام مىکند تا سلطه فرهنگى خود را، که ضامن و پشتوانه تحقق و تثبیت و استمرار سلطه سیاسى است، عملى سازد. مگر اینکه ممالک اسلامى از استقلال و اعتماد به نفس و هوشیارى فوقالعادهاى برخوردار باشد و ملتها و دولتهاى اسلامى باور کنند که نه تنها چیزى از غرب کم ندارند، بلکه سرمایههاى فرهنگى و فکرى و مادى آنها بسیار بیشتر از غرب است و باید با اعتماد به نفس و تکیه بر مکتب غنى اسلام نیروى ابتکار خود را از قوه به فعل درآورند.
مسلمانان پاکدل و دلسوخته باید در همه معاملات و مبادلات اقتصادى و روابط سیاسى و فرهنگى دقیقا مواظب باشند که فرهنگ اصیل اسلام خواسته یا ناخواسته در معرض خرید و فروش قرار نگیرد; توجه به رشد اقتصادى و رفاهى. مسؤولان کشورهاى اسلامى را از ترفندهاى موذیانه غرب غافل نسازد و سرمایههاى اخلاقى و فرهنگى در مسلخ رونق و استحکام اقتصادى قربانى نگردد.
مسؤولان و سردمداران و کارگزاران حکومتى جوامع اسلامى باید توجه داشته باشند که توطئههاى استعمارگران آشکار و پررنگ انجام نمىگیرد تا در قدم اول به آسانى شناسایى شود; بلکه چنان خزنده و کمرنگ عملى مىشود که در مراحل اولیه قابل شناسایى نیست; ولى در درازمدت به نتیجه مىرسد و ملتها را در گرداب تباهى فرو مىبرد.
پىنوشت:
1- گرچه بشر امروز هم با اینکه در عصر علم و تکنیک زندگى مىکند اما در جاهلیتى بدتر از جاهلیت قبل از اسلام بسر مىبرد زیرا جاهلیت در مقابل علم و تکنیک مطرح نمىشود بلکه مفهوم جاهلیت در نداشتن قدرت انتخاب شیوه سالم و متعالى زندگى است که دنیاى امروز بدان مبتلا است و ابرهاى تیره و تیرهروزى همین جاهلیتبر آسمان عصر علم و صنعتسایه افکنده است.