دستیار مهدى(ع) معلم موسى(ع)
آرشیو
چکیده
متن
موعود عدالت گستر، مهدى فاطمه(ع) مانند دیگران نیاز به اصحاب و یارانى پاک و مخلص دارد که به وسیله راهنماییهاى حکیمانه آن حضرت بتوانند در پیشبرد اهداف مقدسش گامهاى بزرگى بردارند. یاران امام مهدى(ع) دو دستهاند:
1 - یاران مهدى در زمان غیبت.
2 - یاران مهدى در زمان حضور و قیام آن حضرت.
یاران مهدى در زمان غیبت آنقدر فراوانند که نه ما آنها را مىشناسیم و نه از کار و وظایفشان باخبریم; اما به هر حال اخبار و احادیث اسلامى به نام فرد و یا گروه و طبقه خاصى به عنوان یاران مهدى در عصر غیبت اشاره کردهاند که به شناسایى یکى از این چهرههاى مقدس مى پردازیم.
خضر
بسیارى از ما نام خضر را شنیدهایم; چهرهاى که سابقه چندین هزار ساله دارد، چهرهاى که با پیامبر خدا یعنى حضرت موسى سفر دریایى داشت، چهرهاى که از بهترین یاران ذوالقرنین بوده است. خداوند به او عمر طولانى داد تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دلیل و برهانى قوى باشد. او را نگه داشت تا انیس و مونس تنهایى امام زمان ما در زمان غیبتباشد.
نام و نسب
همانگونه که تاریخنویسان در نام حضرت خضر اختلاف دارند، در نسب او نیز اختلاف دارند. طریحى به نقل این اقوال پرداخته مىنویسد: خضر صاحب موسى بفتح خاء و بکسر آن و سکون ضاد و فتح و یا کسر آن. وى فرزند ماعید بنعیص بناسحاق است. و برخى گفتهاند: نامش ایلیا فرزند ملکان بنقالع بنقالع بنارفخشد بنسام بننوح مىباشد. و در برخى شروح آمده که نامش الیاس بنملکان بنارفخشد بنسام بننوح است. و گفته شده که نامش ایلیا بنعامیل بنشمالخین بناریا بنعلقما بنعیص بناسحاق بنابراهیم است. همچنین گفتهاند نامش ارمیا بنحلشا، و از اسباط هارون بوده است. (1) ولى اصح آن است که اهل سیر نقل کرده و آنچه که از پیامبر رسیده که نامش بلیا بنملکان عامر بنارفخشد بنسام بننوح مىباشد. (2) بنابراین نام اصلى وى خضر نبوده بلکه به خاطر صفاتى که در او بوده استبه خضر معروف شده است.
آیا خضر پیامبر بوده است؟
در اینکه آیا حضرت خضر پیامبرى از پیامبران و یا بندهاى از بندگان صالح خدا بوده بحث و گفتگو است. در بعضى اخبار آمده است که خضر و ذوالقرنین پیامبر نبوده بلکه هر دو عالم بوند. چنانچه برید بنمعاویه از امام باقر و صادق نقل مىکند که حضرت فرمود: صاحب موسى - خضر - و ذوالقرنین پیامبر نبودند بلکه عالم بودند. (3) اما بسیارى از علما به استناد برخى آیات و روایات معتقدند که حضرت خضر(ع) پیامبرى از پیامبران خدا بوده است.
علامه طریحى مىفرماید: بسیارى از علما مىگویند وى پیامبر بوده و استدلال کردهاند به اینکه به موسى گفت: «و ما فعلت عن امرى; (4) هرگز این کارها را از پیش خود انجام ندادم.»
علامه طباطبایى پس از آنکه مساله عالم بودن خضر را مطرح مىکند، بعد مىفرماید: لکن آیات نازل شده در قصه خضر و موسى ظاهر در این است که وى پیامبر بوده است. (5)
و آنگاه اضافه مىکند: آنچه که از روایات نبوى و از طریق اهل بیت وارد شده چنانکه محمد بنعماره از امام صادق آورده به دست مىآید که خضر پیامبرى مرسل بوده است که خداوند وى را به سوى قومش فرستاد. او نیز مردم را دعوت به توحید و اقرار به انبیا و رسل و کتابهاى آسمانى نمود. (6)
ویژگیهاى خضر(ع)
حضرت خضر(ع) داراى ویژگیهاى زیادى است که به برخى از آنها به استناد روایات اشاره مىکنیم:
1 - وى از جمله کسانى است که به چشمه آب حیات دست پیدا کرده و مقدارى از آن را نوشیده است. (7)
2 - خضر(ع) هم اکنون زنده است و تا نفخ صور زنده خواهد بود. امام رضا(ع) فرمود: خضر از آب حیات نوشید پس او زنده است تا نفخ صور دمیده شود. (8)
حلبى نیز در همین راستا آورده است که: اجمع العلماء بالنقل على کون الخضر حیا باقیا الى الآن. (9)
3 - خداوند به خضر(ع) توان و قدرت نیرومندى عطا کرده، چنانکه طریحى مىنویسد: خداوند به خضر توان و قدرت بسیار بالایى عطا کرد. (10) و مسؤول مقدمة الجیش ذىالقرنین بوده است. (11)
4 - از خصوصیات و ویژگیهاى خضر این بوده که به هر کجا مىنشسته آنجا سرسبز مىگشت. امام صادق(ع) فرمود: بر هیچ تخته خشکیدهاى نمىنشست مگر آنکه سبز مىگشت و بر هیچ زمینى بىآب و علف قرار نمىگرفت مگر آنکه سرسبز مىگشت و به همین جهتخضر نامیده شد. (12) همچنین گفته شده که هر گاه به نماز مىایستاد اطرافش سرسبز مىگشت. (13)
5 - قرآن مجید هر چند آشکارا نام او را نبرده است اما از او به عنوان عالم یاد کرده است و در سوره کهف در جریان ملاقات حضرت موسى با خضر چنین مىفرماید: «فوجدا عبدا من عبادنا آتیناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما». (14)
6 - هر کجا نامش برده شود فورا حاضر مىگردد. امام رضا(ع) در باره این ویژگى مىفرماید: «و انه لیحضر حیث ما ذکر فمن ذکره منکم فلیسلم علیه»; (15) هر کجا از او یاد شود همانجا حاضر مىشود، پس هر یک از شما به یاد او افتاد بر او سلام کند.
7 - حضور همه ساله در مراسم حج. همچنین امام رضا(ع) مىفرماید: «و انه لیحضر الموسم کل سنة فیقضى جمیع المناسک و یقف بعرفه فیؤمن على دعاء المؤمنین»; (16) همه ساله در مراسم حجحضور مىیاب و تمام مناسک حج را نیز انجام مىدهد، و در عرفات در کنار سایر حجاج خانه خدا مىایستد و بر دعاى مؤمنین آمین مىگوید.
8 - اندرزگویى و نصیحتپذیرى. از دیگر ویژگیهاى حضرت خضر(ع) این است که هم به دیگران توصیه و اندرز مىداده و هم دنبال آن بوده که از نصایح و گفتههاى بزرگان و صالحان کمال بهره و استفاده را ببرد. مثلا گاه مىبینیم که معصومین (علیهم السلام) امثال امام صادق و امام باقر و امام زینالعابدین وصایاى او را به موسى و اندرزهاى خضر را به دیگران براى ما نقل کردهاند. (17) و گاهى هم روایت کردهاند که خضر به محضرشان مىرفته و درخواست نصیحت و توصیه مىنموده مثلا به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که مرا به کارى راهنمایى کن که اگر آن را انجام دهم خداوند مرا از آتش جهنم نجات دهد. (18)
آیا خضر(ع) را مىتوان دید؟
در اینکه آیا مىشود حضورا به خدمتخضر رسید یا نه باز روایات دو دسته هستند دسته اول آنهایى مىباشند که امکان رؤیت را نفى کرده حتى از امامان معصوم.
مثلا از امام رضا(ع) نقل شده که فرمود: «و انه لیاتینا فیسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه .. (19) »; خضر نزد ما مىآید و به ما سلام مىکند پس ما صدایش را مىشنویم ولى شخص او را نمىبینیم.
همچنین از حضرت رضا(ع) روایتشده که هنگامى که رسول خدا رحلت کرد شخصى در خانه اهل بیت آمده و به آنان تعزیت و تسلیت گفت، اهل بیت صدایش را مىشنیدند اما شخص او را نمىدیدند، حضرت على(ع) فرمود این خضر است که آمده و مصیبت پیامبر را به شما تعزیت مىدهد. (20) و از امام زینالعابدین شبیه آنچه که گذشت نقل شده است. (21)
و دسته دوم روایاتى هستند که از آنها چنین برمىآید: علاوه بر اینکه معصومین صداى خضر را مىشنیدند شخص او را نیز مىدیدند و گاهى هم یاران امام با خضر ملاقات مىکردند.
و بارها دیده شده که به حضور امامان رسیده و سؤالاتى از آنان کرده که در برخى موارد پاسخ پرسشها را به فرزند معصومشان واگذار کردهاند.
همانگونه که روایتشده امام باقر در حجبودند مردى به حضور امام رسید و دو زانو نشست و از آن حضرت سؤالى کرد. امام باقر فرمودند از فرزندم جعفر(ع) بپرس. و در آخر خبر آمده که امام باقر فرمود: این خضر است. (22)
همچنین از ملاقاتهاى مکرر خضر با حضرت امیر که هم میثم تمار (23) او را دیده و هم شرطة الخمیس شخص خضر را دیده بودند و به گمان اینکه او دشمن على است و از تاریکى شب آمده است استفاده کند تا على را ترور بنماید. (24) و همچنین از ملاقات و گفتگوى مکرر خضر با امام زینالعابدین در مدینه (25) و در بین راه مکه و مدینه (26) و از فرستادن امام صادق(ع) چوبى از درخت طوبى را جهت رفع تشنگى داود رقى به وسیله او (27) و روایات متعدد دیگر استفاده مىشود. خضر(ع) با اهل بیت(ع) تماس حضورى داشته بلکه بسیارى اوقات کارهاى معصومین را نیز انجام مىداده است. اما نسبتبه سایر مردم در زمان حیات معصومین گاه گاهى مورد رؤیتبوده است و اما در زمان غیبت، همانند خود امام زمان جز در موارد بسیار نادر، براى احدى قابل رؤیت و شناسایى نمىباشد.
رابطه خضر با اهل بیت(ع)
بسیارى از روایات و احادیث دلالت دارند که حضرت خضر(ع) رابطه بسیار خوبى با اهل بیت پیامبر(ص) داشته بلکه طبق فرمایش امام رضا(ع) هر روز نزد معصومین(ع) مىرفته و عرض سلام مىکرده است. حضرت فرمود: و انه لیاتینا فیسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه. (28) آرى همو بود که پس از رحلت پیامبر خدا به در خانه اهل بیت آمده و به آنان تسلیت مصیبت رسول خدا را گفت (29) و همو بود که پس از شهادت مولىالموحدین امیرالمؤمنین با شتاب در حالى که لاالهالاالله مىگفتخود را به در خانه على رسانده و مىگفت: خداى تو را رحمت کند اى اباالحسن تو اولین فردى بودى که به اسلام گرویدى، و از نظر ایمان خالصترین آنها، و از همه یقینتبه خدا شدیدتر و بیشتر از همه از خدا ترس داشتى .. . على تو همانند کوهى بودى که هرگز بادها و طوفانها او را از جاى تکان ندهد. ابنعباس گوید: همگان سکوت کردند تا سخنانش تمام شد سپس خود گریه کرد و یاران رسول خدا را به گریه انداخت. سپس به دنبالش گشتند ولى او را نیافتند. (30)
و همو بود که پس از شهادت امام حسن(ع) در گوشهاى از مسجدالحرام در مصیبت آن حضرت اشعارى سوزناک مىخواند.
ابنعباس گوید: روزى که امام حسین(ع) به شهادت رسید صدایى از گوشه خانه به گوشمان رسید که مىگفت:
اصبروا آل الرسول قتل الفرخ النحول نزل الروح الامین ببکاء و عویل
صبر کنید اى آل رسول الله! فرزندى که خدا به پیامبر هدیه کرد، کشته شد.
جبرئیل امین نازل شد در حالى که گریه و زارى مىکرد.
علاقه شدید خضر به على(ع)
بدون شک حضرت خضر از جمله کسانى بود که جایگاه معصومین بالاخص على(ع) را خوب درک کرده بود. بدین جهت پس از رحلت رسول الله، این علاقه با خاندان پیامبر مستحکمتر شد و در تمام قضایایى که براى على(ع) در مدینه رخ داد تا رفتن به سوى عراق و جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین، در کنار مولاى متقیان و مایه دلخوشى على(ع) و آرامش خاطر آن حضرت بود.
«اصبغ بننباته» گوید: امیرمؤمنان در حال نماز بود که مردى به طرف آن حضرت آمد، در حالى که بر تن او دو برد سبز رنگ بود و دو گیسوى بافته شده مشکى و محاسن سفید داشت.
هنگامى که حضرت سلام داد، خود را بر روى امام انداخته و بر سر مبارک على بوسه زد. سپس دستحضرت را گرفته، بیرون رفتند. به سرعت دنبال آنها رفتیم، از حضرت در باره او پرسیدیم، ایشان فرمود: این برادرم خضر است ... (32)
همچنین اصبغ نقل مىکند: بار دیگر در حالى که میثمتمار در کنار همان ستونى که حضرت نماز مىخواند، ایستاده و نماز مىگزارد، به مثیم گفت: اى کسى که در کنار ستون نماز مىگزارى! به صاحب خانه سلام مرا برسان و به او بگو که من از او شروع کردم، اما او را در حال استراحت دیدم. (33)
در خبر دیگرى آمده است: روزى على(ع) و خضر با هم دیدار کردند. على(ع) فرمود: جمله حکمتآمیزى بگوى. خضر گفت: چه زیباست تواضع ثروتمندان براى فقرا، براى رضاى خدا. على(ع) فرمود:
و بهتر از آن تکبر کردن فقرا بر ثروتمندان نشانه اعتماد و توکل به خداست، خضر گفت: این سخن را باید با آب طلا نوشت. (34)
امام زینالعابدین و حضرت خضر(ع)
ابراهیم بنادهم و فتح موصلى گویند: همراه قافله در صحرا و بیابان بودم. پس براى قضاى حاجت از قافله فاصله گرفتم. ناگهان چشمم به کودکى افتاد که در حال راه رفتن بود. پیش خود گفتم: سبحان الله! در صحراى بىآب و علف، این کودک چه مىکند. نزدیک شده، بر او سلام گفتم.
پاسخ مرا داد، پرسیدم: به کجا مىروى؟
- به سوى خانه پروردگارم.
- عزیزم، تو کودک هستى. نه حج واجبى بر تو هست و نه مستحبى.
- اى پیرمرد آیا ندیدى که چه قدر کودکانى که از من کوچکتر بودند و از دنیا رفتد.
- توشه و مرکبت کجاست؟
- توشهام تقواى من و مرکب من دوپایم و هدفم مولایم است.
- غذایى همراهت نمىبینم؟!
- اى شیخ آیا پسندیده است که کسى تو را دعوت کند، آنگاه غذا از خانه بردارى؟!
- نه
- آن کس که مرا به خانهاش دعوت کرده، او است که سیرم کند و سیرابم گرداند.
- بیا و همراه من سوار شو تا مشاعر را درک کنى - یعنى به حجبرسى - .
- از ما تلاش در راه رفتن و از او ما را رساندن، آیا فرمایش خدا را نشنیدى که مىگوید: و کسانى که در راه ما تلاش کردند، راههایمان را به آنها نشان مىدهیم، و به تحقیق که خداوند با نیکوکاران است.
گوید: گرماگرم صحبتبودیم که جوانى خوشسیما در حالى که پیراهن سفیدى بر تن داشت، از راه رسید. دستبه گردن آن پسر انداخت و به او سلام کرد. من به طرف آن جوان رفتم و عرضه داشتم: به حق آن کسى که خلق تو را نیکو گردانید، این پسر کیست؟
گفت: آیا او را نمىشناسى؟ این على بنالحسین فرزند على بنابىطالب است.
گوید: بلافاصله آن جوان را رها کردم و به طرف آن پسر رفتم و گفتم به پدرانت تو را سوگند مىدهم بگوى این جوان کیست؟
- این برادرم خضر است و هر روز نزد ما مىآید و بر ما سلام مىکند.
- به حق پدرانت قسمت مىدهم که به من خبر دهى، چگونه بدون توشه این دشت و بیابان را به پشتسر مىگذارى؟
- آرى با توشه این راه را طى مىکنم و اما توشه راهم چهار چیز است.
- چیستند؟
- تمام دنیا در نظر و زیر سلطه خدا مىباشد و تمامى خلق، بندگان خدا و کنیزان و خانواده او هستند و تمام رزق و روزى را به دست او مىبینم، همچنین فقط قضاء و مشیت الهى را در تمام زمین قابل نفوذ مىدانم.
گفتم! عجب توشهاى دارى و تو اى زینالعابدین با این توشه از گذرگاههاى آخرت طى مىکنى چه رسد به گذرگاههاى دنیا. (35)
نقش حضرت در زمان غیبت
همانگونه که ملاحظه شد حضرت خضر(ع) در ایام حضور معصومین نقش بسیار مهمى را ایفا مىکرد، گرچه بیشتر کارها و برنامههایش را احدى جز آنها نمىداند که به برخى از آنها قبلا اشاره شد. اما در زمان غیبتبقیةالله الاعظم(ع) بدون شک کارهاى زیادى را انجام مىدهد که از آن بىاطلاع هستیم، اما کارى که طبق فرمایش امام رضا انجام مىدهد آن است که: آن سلامى که به سایر معصومان داشته، بدون شک همان را نسبتبه امام زمان ادامه مىدهد و امام رضا فرمود: «و انه لیاتینا فیسلم علینا (36) »; نزد ما مىآید و به ما سلام مىکند.
و آن کارهایى که سایر معصومین در زمان حضور از جمله امام صادق به عهده خضر واگذار مىکردند، یقینا در زمان غیبت امام زمان به او واگذار خواهد شد. از قبیل، رسیدن به فریاد درماندگان در بیابانها و گمشدگان و غیر آن.
و از همه مهمتر آن است که خداوند به وسیله خضر، امام زمان را در ایام غیبت از تنهایى بیرون آورده، مونس آن حضرت خواهد بود. امام رضا مىفرماید: «و سیونس الله به وحشة قائمنا فى غیبته و یصل به وحدته (37) »; و در آینده خداوند به وسیله او وحشت قائم ما را در ایام غیبتش به انس مبدل خواهد کرد و یار آن حضرت در تنهایى خواهد بود.
راز عمر خضر براى استدلال به امام زمان
مساله مهم دیگر این است که خداوند عمر طولانى به خضر عنایت فرمود تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دلیل باشد و بهانه را از دست دشمنان بگیرد.
سدیر صیرفى ضمن حدیث مفصلى از امام صادق(ع) در این جهت، مىفرماید: و اما عبد صالح یعنى خضر به درستى که خداوند هرگز عمر او را طولانى ننمود تا اینکه نبوتى برایش مقدر کرده باشد و نه به جهت کتابى که بر او نازل شود و نه به جهتشریعتى که با آن، شریعت پیامبر را نسخ کرده باشد و نه براى امامتى که بندگان را به پیروى از او ملزم کند و نه براى طاعتى که خداوند براى او فرضى کرده باشد، بلکه چون در علم خدا گذشته بود که تقدیرى در عمر حضرت قائم در ایام غیبتخواهد داشت و نیز در علم او انکار این جهت از امت گذشته بود، خواست تا عمر حضرت قائم به درازاى عمر عبد صالح یعنى خضر طولانى شود.
و این زنده نگه داشتن و طولانى کردن عمر خضر جز براى استدلال نمودن به عمر حضرت قائم و براى ابطال حجت منکرین هیچ دلیل دیگرى ندارد. (38)
سرانجام
لابد مىپرسید که سرانجام کار خضر به کجا خواهد رسید و تا چه وقت زنده مىماند و آیا مرگ براى او هست تا نیست؟
پاسخ مىدهیم از آنجایى که قرآن مىفرماید: «کل نفس ذائقة الموت» مرگ بر همه مقدر شده، بنابراین خضر هم خواهد مرد اما چه وقت، این را باید از روایات و اقوال مفسرین به دست آورد.
نیشابورى از ثعلبى نقل مىکند که گفته مىشود حضرت نمىمیرد، مگر در آخرالزمان بعد از آنکه قرآن بالا مىرود. (39)
و همچنین از نیشابورى نقل گردید که: آخرین کسى از بنىآدم از دنیا مىرود، الیاس و خضر است. (40)
و از امام رضا(ع) نقل شد که فرمود: خضر زنده است تا نفخ صور دمیده شود. (41)
این بود خلاصهاى از زندگینامه یارى از یاران مخلص امام زمان(ع) در غیبت کبرى.
اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه و الذابین عنه. آمین یا رب العالمین.
پىنوشتها:
1 - مجمعالبحرین، ص246.
2- کمالالدین، ج 2، ص 391.
3- تفسیر عیاشى، ج 2، ص 340.
4- مجمعالبحرین، ص246.
5- المیزان، ج16، ص 352.
6- همان; سفینة البحار، ج 1، ص329.
7- مجمعالبحرین، ص246.
8- سفینةالبحار، ج 1، ص389.
9- تقریب المعارف، ص207.
10- مجمعالبحرین، ص246.
11- اثبات الوصیه، ص29; قصص الانبیاء ابنکثیر، ج 2، ص 140.
12- المیزان، ج16، ص 352; مجمعالبحرین، ص246 از معانى الاخبار.
13- مجمعالبحرین، ص246.
14- کهف، آیه 65.
15- کمالالدین، ج 2، ص 390.
16- همان، ص 391.
17- بحارالانوار، ج13، ص319، 54، 54، 301، 294; الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 304.
18- سفینة البحار، ج 1، ص 390.
19- کمالالدین، ج 2، ص 390.
20- همان، ص 391.
21- همان، ص 392.
22- سفینةالبحار، ج 1، ص 390.
23- همان.
24- همان.
25- کمالالدین، ج 2، ص386.
26- بحارالانوار، ج46، ص 38.
27- سفینةالبحار، ج 1، ص 391.
28- کمالالدین، ج 2، ص 390; سفینةالبحار، ج 1، ص389; اثبات الهداة، ج3، ص 480; البحار، ج 52، ص 152; مناقب آل ابىطالب، ج 2، ص 244.
29- همان، ص 391.
30- همان، ص 388.
31- سفینةالبحار، ج 1، ص 390.
32- مناقب ابنشهرآشوب، ج 2، ص246.
33- همان.
34- همان، ص247; مجمعالبحرین، ص523; سفینةالبحار، ج 1، ص 390.
35- بحارالانوار، ج46، ص 38.
36- معجم الامام المهدى، ج 4، ص167; حلیةالابرار، ج 2، ص683.
37- همان.
38- اعلام الورى، ص406.
39- الشیعة و الرجعه، ج 1، ص303.
40- همان، ص306.
41- سفینةالبحار، ج 1، ص389.
1 - یاران مهدى در زمان غیبت.
2 - یاران مهدى در زمان حضور و قیام آن حضرت.
یاران مهدى در زمان غیبت آنقدر فراوانند که نه ما آنها را مىشناسیم و نه از کار و وظایفشان باخبریم; اما به هر حال اخبار و احادیث اسلامى به نام فرد و یا گروه و طبقه خاصى به عنوان یاران مهدى در عصر غیبت اشاره کردهاند که به شناسایى یکى از این چهرههاى مقدس مى پردازیم.
خضر
بسیارى از ما نام خضر را شنیدهایم; چهرهاى که سابقه چندین هزار ساله دارد، چهرهاى که با پیامبر خدا یعنى حضرت موسى سفر دریایى داشت، چهرهاى که از بهترین یاران ذوالقرنین بوده است. خداوند به او عمر طولانى داد تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دلیل و برهانى قوى باشد. او را نگه داشت تا انیس و مونس تنهایى امام زمان ما در زمان غیبتباشد.
نام و نسب
همانگونه که تاریخنویسان در نام حضرت خضر اختلاف دارند، در نسب او نیز اختلاف دارند. طریحى به نقل این اقوال پرداخته مىنویسد: خضر صاحب موسى بفتح خاء و بکسر آن و سکون ضاد و فتح و یا کسر آن. وى فرزند ماعید بنعیص بناسحاق است. و برخى گفتهاند: نامش ایلیا فرزند ملکان بنقالع بنقالع بنارفخشد بنسام بننوح مىباشد. و در برخى شروح آمده که نامش الیاس بنملکان بنارفخشد بنسام بننوح است. و گفته شده که نامش ایلیا بنعامیل بنشمالخین بناریا بنعلقما بنعیص بناسحاق بنابراهیم است. همچنین گفتهاند نامش ارمیا بنحلشا، و از اسباط هارون بوده است. (1) ولى اصح آن است که اهل سیر نقل کرده و آنچه که از پیامبر رسیده که نامش بلیا بنملکان عامر بنارفخشد بنسام بننوح مىباشد. (2) بنابراین نام اصلى وى خضر نبوده بلکه به خاطر صفاتى که در او بوده استبه خضر معروف شده است.
آیا خضر پیامبر بوده است؟
در اینکه آیا حضرت خضر پیامبرى از پیامبران و یا بندهاى از بندگان صالح خدا بوده بحث و گفتگو است. در بعضى اخبار آمده است که خضر و ذوالقرنین پیامبر نبوده بلکه هر دو عالم بوند. چنانچه برید بنمعاویه از امام باقر و صادق نقل مىکند که حضرت فرمود: صاحب موسى - خضر - و ذوالقرنین پیامبر نبودند بلکه عالم بودند. (3) اما بسیارى از علما به استناد برخى آیات و روایات معتقدند که حضرت خضر(ع) پیامبرى از پیامبران خدا بوده است.
علامه طریحى مىفرماید: بسیارى از علما مىگویند وى پیامبر بوده و استدلال کردهاند به اینکه به موسى گفت: «و ما فعلت عن امرى; (4) هرگز این کارها را از پیش خود انجام ندادم.»
علامه طباطبایى پس از آنکه مساله عالم بودن خضر را مطرح مىکند، بعد مىفرماید: لکن آیات نازل شده در قصه خضر و موسى ظاهر در این است که وى پیامبر بوده است. (5)
و آنگاه اضافه مىکند: آنچه که از روایات نبوى و از طریق اهل بیت وارد شده چنانکه محمد بنعماره از امام صادق آورده به دست مىآید که خضر پیامبرى مرسل بوده است که خداوند وى را به سوى قومش فرستاد. او نیز مردم را دعوت به توحید و اقرار به انبیا و رسل و کتابهاى آسمانى نمود. (6)
ویژگیهاى خضر(ع)
حضرت خضر(ع) داراى ویژگیهاى زیادى است که به برخى از آنها به استناد روایات اشاره مىکنیم:
1 - وى از جمله کسانى است که به چشمه آب حیات دست پیدا کرده و مقدارى از آن را نوشیده است. (7)
2 - خضر(ع) هم اکنون زنده است و تا نفخ صور زنده خواهد بود. امام رضا(ع) فرمود: خضر از آب حیات نوشید پس او زنده است تا نفخ صور دمیده شود. (8)
حلبى نیز در همین راستا آورده است که: اجمع العلماء بالنقل على کون الخضر حیا باقیا الى الآن. (9)
3 - خداوند به خضر(ع) توان و قدرت نیرومندى عطا کرده، چنانکه طریحى مىنویسد: خداوند به خضر توان و قدرت بسیار بالایى عطا کرد. (10) و مسؤول مقدمة الجیش ذىالقرنین بوده است. (11)
4 - از خصوصیات و ویژگیهاى خضر این بوده که به هر کجا مىنشسته آنجا سرسبز مىگشت. امام صادق(ع) فرمود: بر هیچ تخته خشکیدهاى نمىنشست مگر آنکه سبز مىگشت و بر هیچ زمینى بىآب و علف قرار نمىگرفت مگر آنکه سرسبز مىگشت و به همین جهتخضر نامیده شد. (12) همچنین گفته شده که هر گاه به نماز مىایستاد اطرافش سرسبز مىگشت. (13)
5 - قرآن مجید هر چند آشکارا نام او را نبرده است اما از او به عنوان عالم یاد کرده است و در سوره کهف در جریان ملاقات حضرت موسى با خضر چنین مىفرماید: «فوجدا عبدا من عبادنا آتیناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما». (14)
6 - هر کجا نامش برده شود فورا حاضر مىگردد. امام رضا(ع) در باره این ویژگى مىفرماید: «و انه لیحضر حیث ما ذکر فمن ذکره منکم فلیسلم علیه»; (15) هر کجا از او یاد شود همانجا حاضر مىشود، پس هر یک از شما به یاد او افتاد بر او سلام کند.
7 - حضور همه ساله در مراسم حج. همچنین امام رضا(ع) مىفرماید: «و انه لیحضر الموسم کل سنة فیقضى جمیع المناسک و یقف بعرفه فیؤمن على دعاء المؤمنین»; (16) همه ساله در مراسم حجحضور مىیاب و تمام مناسک حج را نیز انجام مىدهد، و در عرفات در کنار سایر حجاج خانه خدا مىایستد و بر دعاى مؤمنین آمین مىگوید.
8 - اندرزگویى و نصیحتپذیرى. از دیگر ویژگیهاى حضرت خضر(ع) این است که هم به دیگران توصیه و اندرز مىداده و هم دنبال آن بوده که از نصایح و گفتههاى بزرگان و صالحان کمال بهره و استفاده را ببرد. مثلا گاه مىبینیم که معصومین (علیهم السلام) امثال امام صادق و امام باقر و امام زینالعابدین وصایاى او را به موسى و اندرزهاى خضر را به دیگران براى ما نقل کردهاند. (17) و گاهى هم روایت کردهاند که خضر به محضرشان مىرفته و درخواست نصیحت و توصیه مىنموده مثلا به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که مرا به کارى راهنمایى کن که اگر آن را انجام دهم خداوند مرا از آتش جهنم نجات دهد. (18)
آیا خضر(ع) را مىتوان دید؟
در اینکه آیا مىشود حضورا به خدمتخضر رسید یا نه باز روایات دو دسته هستند دسته اول آنهایى مىباشند که امکان رؤیت را نفى کرده حتى از امامان معصوم.
مثلا از امام رضا(ع) نقل شده که فرمود: «و انه لیاتینا فیسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه .. (19) »; خضر نزد ما مىآید و به ما سلام مىکند پس ما صدایش را مىشنویم ولى شخص او را نمىبینیم.
همچنین از حضرت رضا(ع) روایتشده که هنگامى که رسول خدا رحلت کرد شخصى در خانه اهل بیت آمده و به آنان تعزیت و تسلیت گفت، اهل بیت صدایش را مىشنیدند اما شخص او را نمىدیدند، حضرت على(ع) فرمود این خضر است که آمده و مصیبت پیامبر را به شما تعزیت مىدهد. (20) و از امام زینالعابدین شبیه آنچه که گذشت نقل شده است. (21)
و دسته دوم روایاتى هستند که از آنها چنین برمىآید: علاوه بر اینکه معصومین صداى خضر را مىشنیدند شخص او را نیز مىدیدند و گاهى هم یاران امام با خضر ملاقات مىکردند.
و بارها دیده شده که به حضور امامان رسیده و سؤالاتى از آنان کرده که در برخى موارد پاسخ پرسشها را به فرزند معصومشان واگذار کردهاند.
همانگونه که روایتشده امام باقر در حجبودند مردى به حضور امام رسید و دو زانو نشست و از آن حضرت سؤالى کرد. امام باقر فرمودند از فرزندم جعفر(ع) بپرس. و در آخر خبر آمده که امام باقر فرمود: این خضر است. (22)
همچنین از ملاقاتهاى مکرر خضر با حضرت امیر که هم میثم تمار (23) او را دیده و هم شرطة الخمیس شخص خضر را دیده بودند و به گمان اینکه او دشمن على است و از تاریکى شب آمده است استفاده کند تا على را ترور بنماید. (24) و همچنین از ملاقات و گفتگوى مکرر خضر با امام زینالعابدین در مدینه (25) و در بین راه مکه و مدینه (26) و از فرستادن امام صادق(ع) چوبى از درخت طوبى را جهت رفع تشنگى داود رقى به وسیله او (27) و روایات متعدد دیگر استفاده مىشود. خضر(ع) با اهل بیت(ع) تماس حضورى داشته بلکه بسیارى اوقات کارهاى معصومین را نیز انجام مىداده است. اما نسبتبه سایر مردم در زمان حیات معصومین گاه گاهى مورد رؤیتبوده است و اما در زمان غیبت، همانند خود امام زمان جز در موارد بسیار نادر، براى احدى قابل رؤیت و شناسایى نمىباشد.
رابطه خضر با اهل بیت(ع)
بسیارى از روایات و احادیث دلالت دارند که حضرت خضر(ع) رابطه بسیار خوبى با اهل بیت پیامبر(ص) داشته بلکه طبق فرمایش امام رضا(ع) هر روز نزد معصومین(ع) مىرفته و عرض سلام مىکرده است. حضرت فرمود: و انه لیاتینا فیسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه. (28) آرى همو بود که پس از رحلت پیامبر خدا به در خانه اهل بیت آمده و به آنان تسلیت مصیبت رسول خدا را گفت (29) و همو بود که پس از شهادت مولىالموحدین امیرالمؤمنین با شتاب در حالى که لاالهالاالله مىگفتخود را به در خانه على رسانده و مىگفت: خداى تو را رحمت کند اى اباالحسن تو اولین فردى بودى که به اسلام گرویدى، و از نظر ایمان خالصترین آنها، و از همه یقینتبه خدا شدیدتر و بیشتر از همه از خدا ترس داشتى .. . على تو همانند کوهى بودى که هرگز بادها و طوفانها او را از جاى تکان ندهد. ابنعباس گوید: همگان سکوت کردند تا سخنانش تمام شد سپس خود گریه کرد و یاران رسول خدا را به گریه انداخت. سپس به دنبالش گشتند ولى او را نیافتند. (30)
و همو بود که پس از شهادت امام حسن(ع) در گوشهاى از مسجدالحرام در مصیبت آن حضرت اشعارى سوزناک مىخواند.
ابنعباس گوید: روزى که امام حسین(ع) به شهادت رسید صدایى از گوشه خانه به گوشمان رسید که مىگفت:
اصبروا آل الرسول قتل الفرخ النحول نزل الروح الامین ببکاء و عویل
صبر کنید اى آل رسول الله! فرزندى که خدا به پیامبر هدیه کرد، کشته شد.
جبرئیل امین نازل شد در حالى که گریه و زارى مىکرد.
علاقه شدید خضر به على(ع)
بدون شک حضرت خضر از جمله کسانى بود که جایگاه معصومین بالاخص على(ع) را خوب درک کرده بود. بدین جهت پس از رحلت رسول الله، این علاقه با خاندان پیامبر مستحکمتر شد و در تمام قضایایى که براى على(ع) در مدینه رخ داد تا رفتن به سوى عراق و جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین، در کنار مولاى متقیان و مایه دلخوشى على(ع) و آرامش خاطر آن حضرت بود.
«اصبغ بننباته» گوید: امیرمؤمنان در حال نماز بود که مردى به طرف آن حضرت آمد، در حالى که بر تن او دو برد سبز رنگ بود و دو گیسوى بافته شده مشکى و محاسن سفید داشت.
هنگامى که حضرت سلام داد، خود را بر روى امام انداخته و بر سر مبارک على بوسه زد. سپس دستحضرت را گرفته، بیرون رفتند. به سرعت دنبال آنها رفتیم، از حضرت در باره او پرسیدیم، ایشان فرمود: این برادرم خضر است ... (32)
همچنین اصبغ نقل مىکند: بار دیگر در حالى که میثمتمار در کنار همان ستونى که حضرت نماز مىخواند، ایستاده و نماز مىگزارد، به مثیم گفت: اى کسى که در کنار ستون نماز مىگزارى! به صاحب خانه سلام مرا برسان و به او بگو که من از او شروع کردم، اما او را در حال استراحت دیدم. (33)
در خبر دیگرى آمده است: روزى على(ع) و خضر با هم دیدار کردند. على(ع) فرمود: جمله حکمتآمیزى بگوى. خضر گفت: چه زیباست تواضع ثروتمندان براى فقرا، براى رضاى خدا. على(ع) فرمود:
و بهتر از آن تکبر کردن فقرا بر ثروتمندان نشانه اعتماد و توکل به خداست، خضر گفت: این سخن را باید با آب طلا نوشت. (34)
امام زینالعابدین و حضرت خضر(ع)
ابراهیم بنادهم و فتح موصلى گویند: همراه قافله در صحرا و بیابان بودم. پس براى قضاى حاجت از قافله فاصله گرفتم. ناگهان چشمم به کودکى افتاد که در حال راه رفتن بود. پیش خود گفتم: سبحان الله! در صحراى بىآب و علف، این کودک چه مىکند. نزدیک شده، بر او سلام گفتم.
پاسخ مرا داد، پرسیدم: به کجا مىروى؟
- به سوى خانه پروردگارم.
- عزیزم، تو کودک هستى. نه حج واجبى بر تو هست و نه مستحبى.
- اى پیرمرد آیا ندیدى که چه قدر کودکانى که از من کوچکتر بودند و از دنیا رفتد.
- توشه و مرکبت کجاست؟
- توشهام تقواى من و مرکب من دوپایم و هدفم مولایم است.
- غذایى همراهت نمىبینم؟!
- اى شیخ آیا پسندیده است که کسى تو را دعوت کند، آنگاه غذا از خانه بردارى؟!
- نه
- آن کس که مرا به خانهاش دعوت کرده، او است که سیرم کند و سیرابم گرداند.
- بیا و همراه من سوار شو تا مشاعر را درک کنى - یعنى به حجبرسى - .
- از ما تلاش در راه رفتن و از او ما را رساندن، آیا فرمایش خدا را نشنیدى که مىگوید: و کسانى که در راه ما تلاش کردند، راههایمان را به آنها نشان مىدهیم، و به تحقیق که خداوند با نیکوکاران است.
گوید: گرماگرم صحبتبودیم که جوانى خوشسیما در حالى که پیراهن سفیدى بر تن داشت، از راه رسید. دستبه گردن آن پسر انداخت و به او سلام کرد. من به طرف آن جوان رفتم و عرضه داشتم: به حق آن کسى که خلق تو را نیکو گردانید، این پسر کیست؟
گفت: آیا او را نمىشناسى؟ این على بنالحسین فرزند على بنابىطالب است.
گوید: بلافاصله آن جوان را رها کردم و به طرف آن پسر رفتم و گفتم به پدرانت تو را سوگند مىدهم بگوى این جوان کیست؟
- این برادرم خضر است و هر روز نزد ما مىآید و بر ما سلام مىکند.
- به حق پدرانت قسمت مىدهم که به من خبر دهى، چگونه بدون توشه این دشت و بیابان را به پشتسر مىگذارى؟
- آرى با توشه این راه را طى مىکنم و اما توشه راهم چهار چیز است.
- چیستند؟
- تمام دنیا در نظر و زیر سلطه خدا مىباشد و تمامى خلق، بندگان خدا و کنیزان و خانواده او هستند و تمام رزق و روزى را به دست او مىبینم، همچنین فقط قضاء و مشیت الهى را در تمام زمین قابل نفوذ مىدانم.
گفتم! عجب توشهاى دارى و تو اى زینالعابدین با این توشه از گذرگاههاى آخرت طى مىکنى چه رسد به گذرگاههاى دنیا. (35)
نقش حضرت در زمان غیبت
همانگونه که ملاحظه شد حضرت خضر(ع) در ایام حضور معصومین نقش بسیار مهمى را ایفا مىکرد، گرچه بیشتر کارها و برنامههایش را احدى جز آنها نمىداند که به برخى از آنها قبلا اشاره شد. اما در زمان غیبتبقیةالله الاعظم(ع) بدون شک کارهاى زیادى را انجام مىدهد که از آن بىاطلاع هستیم، اما کارى که طبق فرمایش امام رضا انجام مىدهد آن است که: آن سلامى که به سایر معصومان داشته، بدون شک همان را نسبتبه امام زمان ادامه مىدهد و امام رضا فرمود: «و انه لیاتینا فیسلم علینا (36) »; نزد ما مىآید و به ما سلام مىکند.
و آن کارهایى که سایر معصومین در زمان حضور از جمله امام صادق به عهده خضر واگذار مىکردند، یقینا در زمان غیبت امام زمان به او واگذار خواهد شد. از قبیل، رسیدن به فریاد درماندگان در بیابانها و گمشدگان و غیر آن.
و از همه مهمتر آن است که خداوند به وسیله خضر، امام زمان را در ایام غیبت از تنهایى بیرون آورده، مونس آن حضرت خواهد بود. امام رضا مىفرماید: «و سیونس الله به وحشة قائمنا فى غیبته و یصل به وحدته (37) »; و در آینده خداوند به وسیله او وحشت قائم ما را در ایام غیبتش به انس مبدل خواهد کرد و یار آن حضرت در تنهایى خواهد بود.
راز عمر خضر براى استدلال به امام زمان
مساله مهم دیگر این است که خداوند عمر طولانى به خضر عنایت فرمود تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دلیل باشد و بهانه را از دست دشمنان بگیرد.
سدیر صیرفى ضمن حدیث مفصلى از امام صادق(ع) در این جهت، مىفرماید: و اما عبد صالح یعنى خضر به درستى که خداوند هرگز عمر او را طولانى ننمود تا اینکه نبوتى برایش مقدر کرده باشد و نه به جهت کتابى که بر او نازل شود و نه به جهتشریعتى که با آن، شریعت پیامبر را نسخ کرده باشد و نه براى امامتى که بندگان را به پیروى از او ملزم کند و نه براى طاعتى که خداوند براى او فرضى کرده باشد، بلکه چون در علم خدا گذشته بود که تقدیرى در عمر حضرت قائم در ایام غیبتخواهد داشت و نیز در علم او انکار این جهت از امت گذشته بود، خواست تا عمر حضرت قائم به درازاى عمر عبد صالح یعنى خضر طولانى شود.
و این زنده نگه داشتن و طولانى کردن عمر خضر جز براى استدلال نمودن به عمر حضرت قائم و براى ابطال حجت منکرین هیچ دلیل دیگرى ندارد. (38)
سرانجام
لابد مىپرسید که سرانجام کار خضر به کجا خواهد رسید و تا چه وقت زنده مىماند و آیا مرگ براى او هست تا نیست؟
پاسخ مىدهیم از آنجایى که قرآن مىفرماید: «کل نفس ذائقة الموت» مرگ بر همه مقدر شده، بنابراین خضر هم خواهد مرد اما چه وقت، این را باید از روایات و اقوال مفسرین به دست آورد.
نیشابورى از ثعلبى نقل مىکند که گفته مىشود حضرت نمىمیرد، مگر در آخرالزمان بعد از آنکه قرآن بالا مىرود. (39)
و همچنین از نیشابورى نقل گردید که: آخرین کسى از بنىآدم از دنیا مىرود، الیاس و خضر است. (40)
و از امام رضا(ع) نقل شد که فرمود: خضر زنده است تا نفخ صور دمیده شود. (41)
این بود خلاصهاى از زندگینامه یارى از یاران مخلص امام زمان(ع) در غیبت کبرى.
اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه و الذابین عنه. آمین یا رب العالمین.
پىنوشتها:
1 - مجمعالبحرین، ص246.
2- کمالالدین، ج 2، ص 391.
3- تفسیر عیاشى، ج 2، ص 340.
4- مجمعالبحرین، ص246.
5- المیزان، ج16، ص 352.
6- همان; سفینة البحار، ج 1، ص329.
7- مجمعالبحرین، ص246.
8- سفینةالبحار، ج 1، ص389.
9- تقریب المعارف، ص207.
10- مجمعالبحرین، ص246.
11- اثبات الوصیه، ص29; قصص الانبیاء ابنکثیر، ج 2، ص 140.
12- المیزان، ج16، ص 352; مجمعالبحرین، ص246 از معانى الاخبار.
13- مجمعالبحرین، ص246.
14- کهف، آیه 65.
15- کمالالدین، ج 2، ص 390.
16- همان، ص 391.
17- بحارالانوار، ج13، ص319، 54، 54، 301، 294; الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 304.
18- سفینة البحار، ج 1، ص 390.
19- کمالالدین، ج 2، ص 390.
20- همان، ص 391.
21- همان، ص 392.
22- سفینةالبحار، ج 1، ص 390.
23- همان.
24- همان.
25- کمالالدین، ج 2، ص386.
26- بحارالانوار، ج46، ص 38.
27- سفینةالبحار، ج 1، ص 391.
28- کمالالدین، ج 2، ص 390; سفینةالبحار، ج 1، ص389; اثبات الهداة، ج3، ص 480; البحار، ج 52، ص 152; مناقب آل ابىطالب، ج 2، ص 244.
29- همان، ص 391.
30- همان، ص 388.
31- سفینةالبحار، ج 1، ص 390.
32- مناقب ابنشهرآشوب، ج 2، ص246.
33- همان.
34- همان، ص247; مجمعالبحرین، ص523; سفینةالبحار، ج 1، ص 390.
35- بحارالانوار، ج46، ص 38.
36- معجم الامام المهدى، ج 4، ص167; حلیةالابرار، ج 2، ص683.
37- همان.
38- اعلام الورى، ص406.
39- الشیعة و الرجعه، ج 1، ص303.
40- همان، ص306.
41- سفینةالبحار، ج 1، ص389.