آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

موعود عدالت گستر، مهدى فاطمه(ع) مانند دیگران نیاز به اصحاب و یارانى پاک و مخلص دارد که به وسیله راهنماییهاى حکیمانه آن حضرت بتوانند در پیشبرد اهداف مقدسش گامهاى بزرگى بردارند. یاران امام مهدى(ع) دو دسته‏اند:
1 - یاران مهدى در زمان غیبت.
2 - یاران مهدى در زمان حضور و قیام آن حضرت.
یاران مهدى در زمان غیبت آن‏قدر فراوانند که نه ما آن‏ها را مى‏شناسیم و نه از کار و وظایفشان باخبریم; اما به هر حال اخبار و احادیث اسلامى به نام فرد و یا گروه و طبقه خاصى به عنوان یاران مهدى در عصر غیبت اشاره کرده‏اند که به شناسایى یکى از این چهره‏هاى مقدس مى پردازیم.
خضر
بسیارى از ما نام خضر را شنیده‏ایم; چهره‏اى که سابقه چندین هزار ساله دارد، چهره‏اى که با پیامبر خدا یعنى حضرت موسى سفر دریایى داشت، چهره‏اى که از بهترین یاران ذوالقرنین بوده است. خداوند به او عمر طولانى داد تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دلیل و برهانى قوى باشد. او را نگه داشت تا انیس و مونس تنهایى امام زمان ما در زمان غیبت‏باشد.
نام و نسب
همانگونه که تاریخ‏نویسان در نام حضرت خضر اختلاف دارند، در نسب او نیز اختلاف دارند. طریحى به نقل این اقوال پرداخته مى‏نویسد: خضر صاحب موسى بفتح خاء و بکسر آن و سکون ضاد و فتح و یا کسر آن. وى فرزند ماعید بن‏عیص بن‏اسحاق است. و برخى گفته‏اند: نامش ایلیا فرزند ملکان بن‏قالع بن‏قالع بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح مى‏باشد. و در برخى شروح آمده که نامش الیاس بن‏ملکان بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح است. و گفته شده که نامش ایلیا بن‏عامیل بن‏شمالخین بن‏اریا بن‏علقما بن‏عیص بن‏اسحاق بن‏ابراهیم است. همچنین گفته‏اند نامش ارمیا بن‏حلشا، و از اسباط هارون بوده است. (1) ولى اصح آن است که اهل سیر نقل کرده و آنچه که از پیامبر رسیده که نامش بلیا بن‏ملکان عامر بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح مى‏باشد. (2) بنابراین نام اصلى وى خضر نبوده بلکه به خاطر صفاتى که در او بوده است‏به خضر معروف شده است.
آیا خضر پیامبر بوده است؟
در اینکه آیا حضرت خضر پیامبرى از پیامبران و یا بنده‏اى از بندگان صالح خدا بوده بحث و گفتگو است. در بعضى اخبار آمده است که خضر و ذوالقرنین پیامبر نبوده بلکه هر دو عالم بوند. چنانچه برید بن‏معاویه از امام باقر و صادق نقل مى‏کند که حضرت فرمود: صاحب موسى - خضر - و ذوالقرنین پیامبر نبودند بلکه عالم بودند. (3) اما بسیارى از علما به استناد برخى آیات و روایات معتقدند که حضرت خضر(ع) پیامبرى از پیامبران خدا بوده است.
علامه طریحى مى‏فرماید: بسیارى از علما مى‏گویند وى پیامبر بوده و استدلال کرده‏اند به اینکه به موسى گفت: «و ما فعلت عن امرى; (4) هرگز این کارها را از پیش خود انجام ندادم.»
علامه طباطبایى پس از آنکه مساله عالم بودن خضر را مطرح مى‏کند، بعد مى‏فرماید: لکن آیات نازل شده در قصه خضر و موسى ظاهر در این است که وى پیامبر بوده است. (5)
و آنگاه اضافه مى‏کند: آنچه که از روایات نبوى و از طریق اهل بیت وارد شده چنانکه محمد بن‏عماره از امام صادق آورده به دست مى‏آید که خضر پیامبرى مرسل بوده است که خداوند وى را به سوى قومش فرستاد. او نیز مردم را دعوت به توحید و اقرار به انبیا و رسل و کتابهاى آسمانى نمود. (6)
ویژگیهاى خضر(ع)
حضرت خضر(ع) داراى ویژگیهاى زیادى است که به برخى از آنها به استناد روایات اشاره مى‏کنیم:
1 - وى از جمله کسانى است که به چشمه آب حیات دست پیدا کرده و مقدارى از آن را نوشیده است. (7)
2 - خضر(ع) هم اکنون زنده است و تا نفخ صور زنده خواهد بود. امام رضا(ع) فرمود: خضر از آب حیات نوشید پس او زنده است تا نفخ صور دمیده شود. (8)
حلبى نیز در همین راستا آورده است که: اجمع العلماء بالنقل على کون الخضر حیا باقیا الى الآن. (9)
3 - خداوند به خضر(ع) توان و قدرت نیرومندى عطا کرده، چنانکه طریحى مى‏نویسد: خداوند به خضر توان و قدرت بسیار بالایى عطا کرد. (10) و مسؤول مقدمة الجیش ذى‏القرنین بوده است. (11)
4 - از خصوصیات و ویژگیهاى خضر این بوده که به هر کجا مى‏نشسته آنجا سرسبز مى‏گشت. امام صادق(ع) فرمود: بر هیچ تخته خشکیده‏اى نمى‏نشست مگر آنکه سبز مى‏گشت و بر هیچ زمینى بى‏آب و علف قرار نمى‏گرفت مگر آن‏که سرسبز مى‏گشت و به همین جهت‏خضر نامیده شد. (12) همچنین گفته شده که هر گاه به نماز مى‏ایستاد اطرافش سرسبز مى‏گشت. (13)
5 - قرآن مجید هر چند آشکارا نام او را نبرده است اما از او به عنوان عالم یاد کرده است و در سوره کهف در جریان ملاقات حضرت موسى با خضر چنین مى‏فرماید: «فوجدا عبدا من عبادنا آتیناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما». (14)
6 - هر کجا نامش برده شود فورا حاضر مى‏گردد. امام رضا(ع) در باره این ویژگى مى‏فرماید: «و انه لیحضر حیث ما ذکر فمن ذکره منکم فلیسلم علیه‏»; (15) هر کجا از او یاد شود همانجا حاضر مى‏شود، پس هر یک از شما به یاد او افتاد بر او سلام کند.
7 - حضور همه ساله در مراسم حج. همچنین امام رضا(ع) مى‏فرماید: «و انه لیحضر الموسم کل سنة فیقضى جمیع المناسک و یقف بعرفه فیؤمن على دعاء المؤمنین‏»; (16) همه ساله در مراسم حج‏حضور مى‏یاب و تمام مناسک حج را نیز انجام مى‏دهد، و در عرفات در کنار سایر حجاج خانه خدا مى‏ایستد و بر دعاى مؤمنین آمین مى‏گوید.
8 - اندرزگویى و نصیحت‏پذیرى. از دیگر ویژگیهاى حضرت خضر(ع) این است که هم به دیگران توصیه و اندرز مى‏داده و هم دنبال آن بوده که از نصایح و گفته‏هاى بزرگان و صالحان کمال بهره و استفاده را ببرد. مثلا گاه مى‏بینیم که معصومین (علیهم السلام) امثال امام صادق و امام باقر و امام زین‏العابدین وصایاى او را به موسى و اندرزهاى خضر را به دیگران براى ما نقل کرده‏اند. (17) و گاهى هم روایت کرده‏اند که خضر به محضرشان مى‏رفته و درخواست نصیحت و توصیه مى‏نموده مثلا به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که مرا به کارى راهنمایى کن که اگر آن را انجام دهم خداوند مرا از آتش جهنم نجات دهد. (18)
آیا خضر(ع) را مى‏توان دید؟
در اینکه آیا مى‏شود حضورا به خدمت‏خضر رسید یا نه باز روایات دو دسته هستند دسته اول آنهایى مى‏باشند که امکان رؤیت را نفى کرده حتى از امامان معصوم.
مثلا از امام رضا(ع) نقل شده که فرمود: «و انه لیاتینا فیسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه .. (19) »; خضر نزد ما مى‏آید و به ما سلام مى‏کند پس ما صدایش را مى‏شنویم ولى شخص او را نمى‏بینیم.
همچنین از حضرت رضا(ع) روایت‏شده که هنگامى که رسول خدا رحلت کرد شخصى در خانه اهل بیت آمده و به آنان تعزیت و تسلیت گفت، اهل بیت صدایش را مى‏شنیدند اما شخص او را نمى‏دیدند، حضرت على(ع) فرمود این خضر است که آمده و مصیبت پیامبر را به شما تعزیت مى‏دهد. (20) و از امام زین‏العابدین شبیه آنچه که گذشت نقل شده است. (21)
و دسته دوم روایاتى هستند که از آنها چنین برمى‏آید: علاوه بر اینکه معصومین صداى خضر را مى‏شنیدند شخص او را نیز مى‏دیدند و گاهى هم یاران امام با خضر ملاقات مى‏کردند.
و بارها دیده شده که به حضور امامان رسیده و سؤالاتى از آنان کرده که در برخى موارد پاسخ پرسشها را به فرزند معصومشان واگذار کرده‏اند.
همانگونه که روایت‏شده امام باقر در حج‏بودند مردى به حضور امام رسید و دو زانو نشست و از آن حضرت سؤالى کرد. امام باقر فرمودند از فرزندم جعفر(ع) بپرس. و در آخر خبر آمده که امام باقر فرمود: این خضر است. (22)
همچنین از ملاقاتهاى مکرر خضر با حضرت امیر که هم میثم تمار (23) او را دیده و هم شرطة الخمیس شخص خضر را دیده بودند و به گمان اینکه او دشمن على است و از تاریکى شب آمده است استفاده کند تا على را ترور بنماید. (24) و همچنین از ملاقات و گفتگوى مکرر خضر با امام زین‏العابدین در مدینه (25) و در بین راه مکه و مدینه (26) و از فرستادن امام صادق(ع) چوبى از درخت طوبى را جهت رفع تشنگى داود رقى به وسیله او (27) و روایات متعدد دیگر استفاده مى‏شود. خضر(ع) با اهل بیت(ع) تماس حضورى داشته بلکه بسیارى اوقات کارهاى معصومین را نیز انجام مى‏داده است. اما نسبت‏به سایر مردم در زمان حیات معصومین گاه گاهى مورد رؤیت‏بوده است و اما در زمان غیبت، همانند خود امام زمان جز در موارد بسیار نادر، براى احدى قابل رؤیت و شناسایى نمى‏باشد.
رابطه خضر با اهل بیت(ع)
بسیارى از روایات و احادیث دلالت دارند که حضرت خضر(ع) رابطه بسیار خوبى با اهل بیت پیامبر(ص) داشته بلکه طبق فرمایش امام رضا(ع) هر روز نزد معصومین(ع) مى‏رفته و عرض سلام مى‏کرده است. حضرت فرمود: و انه لیاتینا فیسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه. (28) آرى همو بود که پس از رحلت پیامبر خدا به در خانه اهل بیت آمده و به آنان تسلیت مصیبت رسول خدا را گفت (29) و همو بود که پس از شهادت مولى‏الموحدین امیرالمؤمنین با شتاب در حالى که لااله‏الاالله مى‏گفت‏خود را به در خانه على رسانده و مى‏گفت: خداى تو را رحمت کند اى اباالحسن تو اولین فردى بودى که به اسلام گرویدى، و از نظر ایمان خالص‏ترین آنها، و از همه یقینت‏به خدا شدیدتر و بیشتر از همه از خدا ترس داشتى .. . على تو همانند کوهى بودى که هرگز بادها و طوفانها او را از جاى تکان ندهد. ابن‏عباس گوید: همگان سکوت کردند تا سخنانش تمام شد سپس خود گریه کرد و یاران رسول خدا را به گریه انداخت. سپس به دنبالش گشتند ولى او را نیافتند. (30)
و همو بود که پس از شهادت امام حسن(ع) در گوشه‏اى از مسجدالحرام در مصیبت آن حضرت اشعارى سوزناک مى‏خواند.
ابن‏عباس گوید: روزى که امام حسین(ع) به شهادت رسید صدایى از گوشه خانه به گوشمان رسید که مى‏گفت:
اصبروا آل الرسول قتل الفرخ النحول نزل الروح الامین ببکاء و عویل
صبر کنید اى آل رسول الله! فرزندى که خدا به پیامبر هدیه کرد، کشته شد.
جبرئیل امین نازل شد در حالى که گریه و زارى مى‏کرد.
علاقه شدید خضر به على(ع)
بدون شک حضرت خضر از جمله کسانى بود که جایگاه معصومین بالاخص على(ع) را خوب درک کرده بود. بدین جهت پس از رحلت رسول الله، این علاقه با خاندان پیامبر مستحکم‏تر شد و در تمام قضایایى که براى على(ع) در مدینه رخ داد تا رفتن به سوى عراق و جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین، در کنار مولاى متقیان و مایه دل‏خوشى على(ع) و آرامش خاطر آن حضرت بود.
«اصبغ بن‏نباته‏» گوید: امیرمؤمنان در حال نماز بود که مردى به طرف آن حضرت آمد، در حالى که بر تن او دو برد سبز رنگ بود و دو گیسوى بافته شده مشکى و محاسن سفید داشت.
هنگامى که حضرت سلام داد، خود را بر روى امام انداخته و بر سر مبارک على بوسه زد. سپس دست‏حضرت را گرفته، بیرون رفتند. به سرعت دنبال آنها رفتیم، از حضرت در باره او پرسیدیم، ایشان فرمود: این برادرم خضر است ... (32)
همچنین اصبغ نقل مى‏کند: بار دیگر در حالى که میثم‏تمار در کنار همان ستونى که حضرت نماز مى‏خواند، ایستاده و نماز مى‏گزارد، به مثیم گفت: اى کسى که در کنار ستون نماز مى‏گزارى! به صاحب خانه سلام مرا برسان و به او بگو که من از او شروع کردم، اما او را در حال استراحت دیدم. (33)
در خبر دیگرى آمده است: روزى على(ع) و خضر با هم دیدار کردند. على(ع) فرمود: جمله حکمت‏آمیزى بگوى. خضر گفت: چه زیباست تواضع ثروتمندان براى فقرا، براى رضاى خدا. على(ع) فرمود:
و بهتر از آن تکبر کردن فقرا بر ثروتمندان نشانه اعتماد و توکل به خداست، خضر گفت: این سخن را باید با آب طلا نوشت. (34)
امام زین‏العابدین و حضرت خضر(ع)
ابراهیم بن‏ادهم و فتح موصلى گویند: همراه قافله در صحرا و بیابان بودم. پس براى قضاى حاجت از قافله فاصله گرفتم. ناگهان چشمم به کودکى افتاد که در حال راه رفتن بود. پیش خود گفتم: سبحان الله! در صحراى بى‏آب و علف، این کودک چه مى‏کند. نزدیک شده، بر او سلام گفتم.
پاسخ مرا داد، پرسیدم: به کجا مى‏روى؟
- به سوى خانه پروردگارم.
- عزیزم، تو کودک هستى. نه حج واجبى بر تو هست و نه مستحبى.
- اى پیرمرد آیا ندیدى که چه قدر کودکانى که از من کوچکتر بودند و از دنیا رفتد.
- توشه و مرکبت کجاست؟
- توشه‏ام تقواى من و مرکب من دوپایم و هدفم مولایم است.
- غذایى همراهت نمى‏بینم؟!
- اى شیخ آیا پسندیده است که کسى تو را دعوت کند، آنگاه غذا از خانه بردارى؟!
- نه
- آن کس که مرا به خانه‏اش دعوت کرده، او است که سیرم کند و سیرابم گرداند.
- بیا و همراه من سوار شو تا مشاعر را درک کنى - یعنى به حج‏برسى - .
- از ما تلاش در راه رفتن و از او ما را رساندن، آیا فرمایش خدا را نشنیدى که مى‏گوید: و کسانى که در راه ما تلاش کردند، راه‏هایمان را به آنها نشان مى‏دهیم، و به تحقیق که خداوند با نیکوکاران است.
گوید: گرماگرم صحبت‏بودیم که جوانى خوش‏سیما در حالى که پیراهن سفیدى بر تن داشت، از راه رسید. دست‏به گردن آن پسر انداخت و به او سلام کرد. من به طرف آن جوان رفتم و عرضه داشتم: به حق آن کسى که خلق تو را نیکو گردانید، این پسر کیست؟
گفت: آیا او را نمى‏شناسى؟ این على بن‏الحسین فرزند على بن‏ابى‏طالب است.
گوید: بلافاصله آن جوان را رها کردم و به طرف آن پسر رفتم و گفتم به پدرانت تو را سوگند مى‏دهم بگوى این جوان کیست؟
- این برادرم خضر است و هر روز نزد ما مى‏آید و بر ما سلام مى‏کند.
- به حق پدرانت قسمت مى‏دهم که به من خبر دهى، چگونه بدون توشه این دشت و بیابان را به پشت‏سر مى‏گذارى؟
- آرى با توشه این راه را طى مى‏کنم و اما توشه راهم چهار چیز است.
- چیستند؟
- تمام دنیا در نظر و زیر سلطه خدا مى‏باشد و تمامى خلق، بندگان خدا و کنیزان و خانواده او هستند و تمام رزق و روزى را به دست او مى‏بینم، همچنین فقط قضاء و مشیت الهى را در تمام زمین قابل نفوذ مى‏دانم.
گفتم! عجب توشه‏اى دارى و تو اى زین‏العابدین با این توشه از گذرگاههاى آخرت طى مى‏کنى چه رسد به گذرگاههاى دنیا. (35)
نقش حضرت در زمان غیبت
همانگونه که ملاحظه شد حضرت خضر(ع) در ایام حضور معصومین نقش بسیار مهمى را ایفا مى‏کرد، گرچه بیشتر کارها و برنامه‏هایش را احدى جز آنها نمى‏داند که به برخى از آنها قبلا اشاره شد. اما در زمان غیبت‏بقیة‏الله الاعظم(ع) بدون شک کارهاى زیادى را انجام مى‏دهد که از آن بى‏اطلاع هستیم، اما کارى که طبق فرمایش امام رضا انجام مى‏دهد آن است که: آن سلامى که به سایر معصومان داشته، بدون شک همان را نسبت‏به امام زمان ادامه مى‏دهد و امام رضا فرمود: «و انه لیاتینا فیسلم علینا (36) »; نزد ما مى‏آید و به ما سلام مى‏کند.
و آن کارهایى که سایر معصومین در زمان حضور از جمله امام صادق به عهده خضر واگذار مى‏کردند، یقینا در زمان غیبت امام زمان به او واگذار خواهد شد. از قبیل، رسیدن به فریاد درماندگان در بیابانها و گم‏شدگان و غیر آن.
و از همه مهمتر آن است که خداوند به وسیله خضر، امام زمان را در ایام غیبت از تنهایى بیرون آورده، مونس آن حضرت خواهد بود. امام رضا مى‏فرماید: «و سیونس الله به وحشة قائمنا فى غیبته و یصل به وحدته (37) »; و در آینده خداوند به وسیله او وحشت قائم ما را در ایام غیبتش به انس مبدل خواهد کرد و یار آن حضرت در تنهایى خواهد بود.
راز عمر خضر براى استدلال به امام زمان
مساله مهم دیگر این است که خداوند عمر طولانى به خضر عنایت فرمود تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دلیل باشد و بهانه را از دست دشمنان بگیرد.
سدیر صیرفى ضمن حدیث مفصلى از امام صادق(ع) در این جهت، مى‏فرماید: و اما عبد صالح یعنى خضر به درستى که خداوند هرگز عمر او را طولانى ننمود تا اینکه نبوتى برایش مقدر کرده باشد و نه به جهت کتابى که بر او نازل شود و نه به جهت‏شریعتى که با آن، شریعت پیامبر را نسخ کرده باشد و نه براى امامتى که بندگان را به پیروى از او ملزم کند و نه براى طاعتى که خداوند براى او فرضى کرده باشد، بلکه چون در علم خدا گذشته بود که تقدیرى در عمر حضرت قائم در ایام غیبت‏خواهد داشت و نیز در علم او انکار این جهت از امت گذشته بود، خواست تا عمر حضرت قائم به درازاى عمر عبد صالح یعنى خضر طولانى شود.
و این زنده نگه داشتن و طولانى کردن عمر خضر جز براى استدلال نمودن به عمر حضرت قائم و براى ابطال حجت منکرین هیچ دلیل دیگرى ندارد. (38)
سرانجام
لابد مى‏پرسید که سرانجام کار خضر به کجا خواهد رسید و تا چه وقت زنده مى‏ماند و آیا مرگ براى او هست تا نیست؟
پاسخ مى‏دهیم از آنجایى که قرآن مى‏فرماید: «کل نفس ذائقة الموت‏» مرگ بر همه مقدر شده، بنابراین خضر هم خواهد مرد اما چه وقت، این را باید از روایات و اقوال مفسرین به دست آورد.
نیشابورى از ثعلبى نقل مى‏کند که گفته مى‏شود حضرت نمى‏میرد، مگر در آخرالزمان بعد از آنکه قرآن بالا مى‏رود. (39)
و همچنین از نیشابورى نقل گردید که: آخرین کسى از بنى‏آدم از دنیا مى‏رود، الیاس و خضر است. (40)
و از امام رضا(ع) نقل شد که فرمود: خضر زنده است تا نفخ صور دمیده شود. (41)
این بود خلاصه‏اى از زندگینامه یارى از یاران مخلص امام زمان(ع) در غیبت کبرى.
اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه و الذابین عنه. آمین یا رب العالمین.
پى‏نوشتها:
1 - مجمع‏البحرین، ص‏246.
2- کمال‏الدین، ج 2، ص 391.
3- تفسیر عیاشى، ج 2، ص 340.
4- مجمع‏البحرین، ص‏246.
5- المیزان، ج‏16، ص 352.
6- همان; سفینة البحار، ج 1، ص‏329.
7- مجمع‏البحرین، ص‏246.
8- سفینة‏البحار، ج 1، ص‏389.
9- تقریب المعارف، ص‏207.
10- مجمع‏البحرین، ص‏246.
11- اثبات الوصیه، ص‏29; قصص الانبیاء ابن‏کثیر، ج 2، ص 140.
12- المیزان، ج‏16، ص 352; مجمع‏البحرین، ص‏246 از معانى الاخبار.
13- مجمع‏البحرین، ص‏246.
14- کهف، آیه 65.
15- کمال‏الدین، ج 2، ص 390.
16- همان، ص 391.
17- بحارالانوار، ج‏13، ص‏319، 54، 54، 301، 294; الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 304.
18- سفینة البحار، ج 1، ص 390.
19- کمال‏الدین، ج 2، ص 390.
20- همان، ص 391.
21- همان، ص 392.
22- سفینة‏البحار، ج 1، ص 390.
23- همان.
24- همان.
25- کمال‏الدین، ج 2، ص‏386.
26- بحارالانوار، ج‏46، ص 38.
27- سفینة‏البحار، ج 1، ص 391.
28- کمال‏الدین، ج 2، ص 390; سفینة‏البحار، ج 1، ص‏389; اثبات الهداة، ج‏3، ص 480; البحار، ج 52، ص 152; مناقب آل ابى‏طالب، ج 2، ص 244.
29- همان، ص 391.
30- همان، ص 388.
31- سفینة‏البحار، ج 1، ص 390.
32- مناقب ابن‏شهرآشوب، ج 2، ص‏246.
33- همان.
34- همان، ص‏247; مجمع‏البحرین، ص‏523; سفینة‏البحار، ج 1، ص 390.
35- بحارالانوار، ج‏46، ص 38.
36- معجم الامام المهدى، ج 4، ص‏167; حلیة‏الابرار، ج 2، ص‏683.
37- همان.
38- اعلام الورى، ص‏406.
39- الشیعة و الرجعه، ج 1، ص‏303.
40- همان، ص‏306.
41- سفینة‏البحار، ج 1، ص‏389.

تبلیغات