آئینه رضوى برترین بانوى خاندان موسوى
آرشیو
چکیده
متن
طى سالها تحقیق، کتابها و مقالههاى متنوعى پیرامون زندگىحضرت فاطمه معصومه(س) نگارش یافته است; اما عموم این نوشتهها برگرفته ازمطالبى است که به طور صریح در متون تاریخى و انساب ثبتشده است. این نوعاستفاده از منابع موجب شده تا یافتههاى نویسندگان غالبا پیرامون سه محور ثابت(زمان تولد، سفر به قم و رحلت) متمرکز شود. به این دلیل گاه به برخى کتبپیرامون زندگى این بانوى بزرگوار برمىخوریم که از صدها صفحه تنها صفحات انگشتشمارى به بیان زندگى وى اختصاص یافته است و نویسندگان به ناچار مباحث مربوط بهقم، کرامتها و ... را بر مطالب خود افزودهاند. حال آنکه به نظر مىرسد بارویکرد مجدد به موضوعات پیرامونى مىتوان گستره تحقیق درباره زندگى فاطمهمعصومه(س) را وسیعتر کرد و دورنمایى هر چند ضعیف از شخصیت اخلاقى، تربیتى وعلمى وى فرا روى زائران این بانوى بزرگوار قرار داد.
وسعت اطلاعاتى که بتواند در ترسیم این دورنما ما را یارى کند، زمانى نمودمىیابد که بدانیم غالب وقایع زندگى به دلیل وضوح و روز مره بودن مورد توجهقرار نگرفته و ثبت نشدهاند. از این جملهاند: آداب تولد، خواندن اذان و اقامه، مراسم نامگذارى، تعلیم و تعلم، رفت و آمد به نزد پدر و برخوردهاى روزانه، حضوردر متن حوادث روزگار، ارتباط با برادران و خواهران، آداب معاشرت، حضور در جمعزنان و محافل علمى خصوصا که خانههاى اهل بیت همواره محل رجوع نیازمندان از هرقسم (فکرى، علمى، مالى و حتى سیاسى) بود که بر طرف کردن آن نیازها دیگر اعضاىخاندان را نیز خواسته یا ناخواسته در متن حوادث قرار مىداد. بویژه که اغلبنیازهاى طرح شده توسط زنان به وسیله بانوان پاسخ داده مىشد.
بنابراین با استفاده از روایات پیرامون عصر موسوى و رضوى مىتوان از زندگىپدر، مادر، خواهران، برادرها و نقش وقایع در زندگى و افکار وى و ... سخنگفت. مقاله حاضر بر این اساس و همین نوع اطلاعات به زوایاى ناگفته زندگى بانوىدو سرا مىپردازد.
بانوى برتر
فاطمه معصومه(س) از جهتشخصیت فردى و کمالات روحى در بین فرزندانموسى بن جعفر(ع) بعد از برادرش، على بن موسى الرضا(ع) در والاترین رتبه جاىدارد. این در حالى است که بنا بر مستندات رجالى فرزندان دختر امام کاظم(ع)
حداقل هجده تن بودهاند و فاطمه در بین این همه بانوى مکرمه سرآمد بوده است.
حاج شیخ عباس قمى آنگاه که از دختران موسى بن جعفر(ع) سخن مىگوید، دربارهفاطمه معصومه(س) مىنویسد: «بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیلهمعظمه; فاطمه بنت امام موسى(ع) معروف به حضرت معصومه است».
اما شیخ محمد تقى تسترى در «قاموس الرجال» پا را فراتر مىنهد و فضیلت وى رانه تنها در بین دختران; بلکه پسران حضرت غیر از امام رضا(ع) بىنظیر مىداند ومىنویسد: «در میان فرزندان امام کاظم(ع) با آن همه کثرتشان، بعد از امامرضا(ع)، کسى همشاءن حضرت معصومه(س) نیست».
بىگمان این نحوه اظهارنظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسى بن جعفر(ع) بربرداشتهایى استوار است که از متن روایات وارده از ائمه: به دست آمده است;روایاتى که مقامهایى را براى فاطمه معصومه(س) برشمردهاند مقامى که نظیر آن رابراى دیگر برادران و خواهران وى ذکر نکردهاند و به این ترتیب نام فاطمهمعصومه(س) را در شمار زنان برتر جهان قرار دادهاند. از این روى لزوم تحقیق وتشریح پیرامون مراحل تربیت و مقامهاى معنوى و کمالات اخلاقى در حد ممکن دو چندانمىشود.
دوران قبل از تولد (نقش مادر در شکلدهى به شخصیت فرزند) بدیهى است تاثیرشخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمىتوان انکار کرد. این ویژگى دروجود فاطمه معصومه(س) نیز بروز یافت. او از هر دو طرف (پدر و مادر) فضایلى رابه ارث برد که تنها برادرش; على بن موسى الرضا(ع) آنها را به صورت کامل در خودجمع کرده بود و به نظر مىرسد بتوان سر برترى شخصیت والاى فاطمه معصومه(س) بردیگر فرزندان حضرت موسى بنجعفر(ع) را در همین نکته یافت که فاطمه معصومه(س)
مانند برادرش از هر دو طرف پدر و مادر پاکیزهترین خصال و ویژگیها را به ارثبرد. البته بانوان پاکیزه دیگرى نیز که افتخار همسرى موسى بن جعفر(ع) رایافتند، به فراخور حال خود قابل ستایشند; زیرا در شرایطى به خاندان امامکاظم(ع) پیوستند که وابستگى به این خاندان پیامدهاى احتمالى وخیمى را در پىداشت و علاوه بر فشارهاى اجتماعى و سیاسى، فقر اقتصادى عادىترى روش حاکمان زمانعلیه امام کاظم(ع) و خاندان پرشمارش بود.
با این همه گویى «نجمه» ستاره زیباى بانوان موسى بن جعفر است که به سانپرفروغترین ستارهها مىدرخشد و به راستى که تمام فروغش را به دو پاکیزهگوهرش، على بن موسى الرضا(ع) و فاطمه معصومه(س) منتقل کرد.
مطالعه سیره ائمه گواهى مىدهد که طهارت و پاکى مادر شرط اساسى براى گزینشمادران امامان بوده است و سعادتى که نصیب فاطمه معصومه(س) شد این بود کهمادرش، مادر على بن موسى الرضا(ع) نیز بود. لذا از هر نوع آلودگى در هراندازهاش به دور ماند. البته این به معناى تاثیر نداشتن تلاش و کوشش و تقواىالهى در وجود فاطمه معصومه(س) نیست، بلکه علاوه بر همه شایستگىهاى فردى که دروجود خویش به وجود آورده بود، از این عوامل نیز به عنوان مکمل و پشتوانه ترقىو تکامل معنوى، اخلاقى و علمى سود مىبرد.
به نظر مىرسد براى پى بردن به نقش نجمه خاتون در تربیت فاطمه معصومه(س) کافىاستبه شیوه انتخاب همسر از سوى امامان خصوصا امیرمومنان(ع) توجه کنیم; کهبه برادرش عقیل فرمود: «انظر الى امراءه قدرتها الفحوله من العرب لاتزوجهافتلد لى غلاما فارسا.
فقال له تزوج بام البنین الکلابیه، فانه لیس فى العرب اشجع من آبائها».
برایم زنى از بانوان شجاع عرب انتخاب کن که فرزندى دلیر به دنیا آورد.
در جواب گفتبا امالبنین کلابیه ازدواج کن که در عرب شجاعتر از پدرانش نیست.
حاصل این ازدواج تولد چهار فرزند به سان شیر در شجاعتبود که تا لحظه آخرکنار امام حسین بن على علیهما السلام ماندند و جان خویش را نثار نمودند.
مادر فاطمه معصومه(س) نیز در روزگار خود بهترین زنان بود. از همین روى و براساس رویاى صادقانهاى که حمیده مادر امام کاظم(ع) دیده بود، نجمه را به عقدامام کاظم در آورد.
حمیده خود بارها به امام کاظم(ع) درباره نجمه سفارش مىکرد و مىگفت:
پسرم! نجمه بانویى است که هرگز بهتر از او ندیدهام.
این چنین شخصیتى قابلیت داشت، بذر آسمانى را در جان پاکش پرورش دهد. چه گاهبذرهاى مردان صالح در مزبلههاى زنان ناشایست رشد مىیابند و دنیایى را بااعمال ننگین خویش به تباهى مىکشانند، اما جان پاک نجمه، بیست و پنجسال قبلامام رضا(ع) را با شرایط ویژهاى که طبیعتا مىتوانست آثار خود را در تولدفاطمه(س) نیز بر جاى گذارد، به دنیا آورده بود.
نجمه از تولد رضا(ع) اینگونه یاد مىکرد: وقتى به فرزندم رضا(ع) حامله شدم،سنگینى حمل را احساس نمىکردم. هر وقت مىخوابیدم، صداى تسبیح و تهلیل و تحمیداز درون رحم به گوشم مىرسید. از شنیدن صدا بیمناک مىشدم، بطورى که از خوابمىپریدم، اما تا بیدار مىشدم، دیگر آن صدا را نمىشنیدم. وقتى متولد شد،دستهایش را بر زمین گذاشت، سر به سوى آسمان برداشت و لبهایش را تکان داد.
همسرم، موسى کاظم(ع) وقتى وارد شد فرمود: اى نجمه کرامت پروردگارت گوارایتباد.
نکته جالب اینکه بعد از تولد رضا(ع) به نجمه خاتون لقب طاهره دادند که بىشکبراى مولود بعدى یعنى معصومه(س) مىتوانست موثر باشد.
نطفه این روایتبه آسمانى بودن انعقاد ائمه اشاره دارد که آسمانى بودن جایگاهپاک را نیز مىطلبد، تا در دوران قبل از تولد علاوه بر خصلتهاى کامل پدر،خصوصیات پاک مادرى را نیز به وى منتقل کند و لذا ادعاى گزافى نیست که بگوییماگر على بن موسى الرضا(ع) آینه تمام نماى امام کاظم(ع) بود، فاطمه معصومه(س)
نیز جلوهاى تام و کامل از سیماى پرفروغ مادرش نجمه است.
پاسخ به یک شبهه
مرورى بر روایات نشان مىدهد که هنگام ورود مادران ائمه کهغالبا از کشورهاى غیر اسلامى بودند، ذهنیتى وجود داشت مبنى بر اینکه چنینزنانى که سالها در دیار کفر بودهاند و جانشان با آیین کفر سیراب شده است،چگونه مىتوانند قابلیت پرورش کودکانى را داشته باشند که نماینده آیین پاکتشیعاند!! البته هر یک از ائمه به مناسبتى به این پرسشهاى ناگفته پاسخگفتهاند. على(ع) درباره شهربانو فرمود: یا اباعبدالله لتلدن لک منها خیر اهلالارض. اى اباعبدالله براى تو از این زن بهترین اهل زمین متولد مىشود. وبر اساس رویاى صادقه مژده ازدواج شهربانو را از پیامبر دریافت کرد.
امام صادق(ع) درباره حمیده فرمود:
حمیده مصفاه من الادناس لسبیله الذهب.
مازالت الاملاک تحرسها حتى ادیت الى کرامه من الله لى و الحجه من بعدى.
حمیده مانند شمش طلاى خالص از ناپاکىها و ناخالصىها پاک استبه خاطر کرامتىکه خدا نسبتبه من و حجت پس از من عنایت فرمود.
فرشتگان او را همواره نگهدارى کردند تا به من رسید.
رسول خدا(ص) در باره مادر
امام جواد(ع) فرمود: «بابى ابن خیره الاماءالنوبیه الطیبه.» پدرم به فداى پسر برترین کنیزان که از اهالى نوبه و پاکسرشت است. در روایت اخیر صریحا فرزند به مادر نسبت داده شده است که بر صدقادعاى ما گواهى مىدهد.
امام رضا(ع) دربارهاش فرمود: «قد خلقت طاهره مطهره.» مادر این پسر پاکیزهآفریده شده است.
امام جواد درباره سمانه فرمود:
«ان اسمها سمانه وانها امه عارفه بحقى و هى من الجنه لا یقربها الشیطان ماردولاینالها کید جبار عنید و هى کانتبعین الله التى لاتنام ولاتخلف عن امهاتالصدیقین والصالحین.» نامش سمانه و بانویى است که حق مرا مىشناسد. از بانوانبهشت است.
شیطان سرکش به او نزدیک نمىشود و نیرنگ طاغوت کینهتوز در او نفوذ نمىکند.
همواره مورد لطف و مراقبت چشم بیدار خدا و از مادران صدیقان و صالحان چیزىکم ندارد.
امام هادى(ع) درباره «سلیل» فرمود:
«سلیل، مسلول من الافات والعاهات والارجاس و الادناس.» سلیل از هر آفت و نقصو پلیدى و ناپاکى بیرون کشیده شده است.
نرجس مادر امام زمان(عج) که اسلام را در عالم رویا پذیرفت و امام هادى(ع) بازفرزند را به او نسبت داد و فرمود: مژده باد تو را به فرزندى که سراسر جهانرا با نور حکمتش پر از عدل و داد کند ...
این طیف از روایات به صراحت نشان مىدهد که ائمه طاهرین چنین سوال طرح شدهاىرا پاسخ گفتهاند.
حمیده نیز چنین ذهنیتى را جواب داد و فرمود: هرگز بانویى بهتر از او (نجمه)ندیدهام.
البته در مقام اثبات نیز چنین اتفاقى بعدها روى داد و برخى محققان همین شبهاترا درباره مادر امام زینالعابدین(ع) مطرح کردند و حتى با توجه به شبهه اصلازدواج امام حسین(ع) با شهربانو را رد کردند. غافل از اینکه در صورت صحت ادعاىآنان باید صحت ازدواج مادران غالب ائمه از جمله امام زمان را انکار کرد.
به هر حال قبل از دوران تولد شخصیت نجمه که از تولد امام رضا(ع) تا تولدمعصومه(س) بیست و پنجسال به درازا کشید، توانست آثار عمیق خود را در فاطمهمعصومه(س) بر جاى گذارد و او را در بین دختران و حتى تمام پسران غیر از على بنموسىالرضا(ع) سرآمد کند.
بعد از تولد
اعمالى که عموم بانوان اهل بیت: هنگام تولد و پس از آن براىکودکانشان انجام مىدادند، برگرفته از توصیههاى آسمانى همسرانشان بود کهنمایندگان امین الهى در زمین به شمار مىرفتند. از این روى آنچه انجام مىدادند،به عنوان سیره عملى مىتواند بخشى از حیات دیگر فرزندان را که در هالهاى ازبىخبرى و فراموشى قرار گرفتهاند، روشن سازد. این اعمال که از لحظه تولد آغازمىگشت، بارها توسط معصومین(ع) بیان شدهاند اما از دوران هر یک تنها مواردى خاصنقل شده است. درباره نجمه که چگونه دو فرزندش را پرورش داد، نیز اخبارى بر جاىمانده است که البته با توجه به خفقان حاکم بدیهى است در حداقل ممکن باشد. امابا این فرض که شخصیت، معنویت و تقواى نجمه خاتون در طول این مدت ثابت و استواربود، مىتوان اعمال و سیره وى را هنگام تولد امام رضا(ع) نسبتبه خواهرش نیزگسترش داد. از جمله صفات پسندیدهاى که نجمه همواره به آن متخلق بود، عبادت ومناجات با پروردگار است. وى آنچنان به عبادت عشق مىورزید که حتى مهر فرزند نیزنمىتوانست از عبادت بازش دارد.
در آن ایام که به فرزندش شیر مىداد، روزى به بستگانش گفت: دایهاى بیابید کهمرا در شیر دادن یارى کند.
زنان از این خواهش شگفتزده شدند و پرسیدند آیا شیرت کم شده است؟ پاسخ شنیدندکه:«لا اکذب والله ما نقص الدر ولکن على ورد من صلاتى وتسبیحى و قد نقص منذ ولدت.» به خدا سوگند که دروغ نمىگویم; ولى ذکرهایى در نماز و تسبیح داشتم که اززمان تولد فرزندم از آنها کم شده است.
چنین رفتارها و اعمالى مىتوانست پاکیزهترین و بهترین تاثیر را در فرزند برجاى گذارد; چه کودکى که جانش به همراه قطره قطره شیر مادر با اذکار الهىسیراب مىشود، به والاترین جایگاه معنوى دستخواهد یافت.
مقامهاى حضرت معصومه(س)
کودکى که اینچنین مراحل تکامل را پیمود، آیندهاىدرخشان نیز داشت.
فاطمه(س) با تکیه بر چنین پشتوانهاى توانستبه مراحل عالى علم و معرفت دستیابد و به یگانه دوران خویش مبدل شود.
در این بخش تنها به یکى از مراتب کمالى که معصومه(س) به آنها دستیافت، اشارهمىکنیم و کمالات دیگر وى را به بخش دوم مقاله حاضر ارجاع مىدهیم.
1- عالمه
با گذشت ایام، فاطمه معصومه(س) نیز دوران خردسالى را پشتسر گذاشت.
در این سالها محل رشد فاطمه معصومه(س) خاندانى بود که او را با دریایى ازعلم و معرفت روبرو ساخت.
پدر، مادر و برادر که هنگام تولد فاطمه معصومه(س)، جوانى 25 ساله بود، هر سهدستبه دست هم داده، محیط تربیتى وى را به مکانى بهشتى مبدل کردند.
خبرى در برخى کتب نقل شده است که به خوبى نشان مىدهد، فاطمه معصومه(س) زیرنظر خانواده در کوتاهترین مدت ممکن مسیر رشد در علوم را نیز پیمود و ازکمالات روحى و معنوى بهرههاى فراوانى از پدر، مادر و برادر برد. از این روى دردوران کودکى به راحتى مىتوانست جوابگوى سوالهاى فقهى و دینى مردم باشد و همینامر که نجمه فرزندش معصومه(س) را همانند امام رضا(ع) پرورش داده است و هر آنچهدرباره فاطمه در روایات نیامده را مىتوان با عنایتبه اخبار مربوط به امامرضا(ع) دریافت. یکى از این دست روایات را حاج سید نصرالله مستنبط به نقل ازکتاب «کشف اللئالى» اینگونه ذکر مىکند: روزى گروهى از شیعیان وارد مدینهشدند تا سوالهاى خود را از امام موسى(ع) بپرسند. این کار روش معمول در تمامبلاد اسلامى بود که سالیانه یا در اوقات مشخص از سال گروهى را راهى مىکردند تاسوالهاى دینى، وظایف شرعى و وجوهات را نزد امام ببرند. آن سال نیز چنینکاروانى از یکى از شهرها به مدینه آمده بود. کاروان پس از ورود به مدینه بهسوى خانه امام راه افتادند به این امید که هم سوالات خود را بپرسند و هم دیدارحضرت نصیبشان شود. هر چه نزدیکتر مىشدند، شوق دیدار افزونتر مىشد; تا اینکهجلوى در خانه حضرت رسیدند. در زدند و اجازه ورود خواستند; به آنان اطلاع دادندکه امام در مسافرت است. اندوه فراوان از اینکه نه امام را دیدهاند و نه پاسخبراى سوالات خود یافتهاند، رنجسفر را دوچندان کرد. هر چند دلشاننمىخواست، ولى باید خداحافظى مىکردند و این کار را هم کردند. اسباب و اثاث خودرا جمع کرده، عزم بازگشت نمودند. هواى مدینه سوزان بود و اینک براى کاروانناکام سوزانتر مىنمود. گویى پاهایشان از آن خودشان نبود. دخترکى شیرین زبان وخوش سیما از منزل امام سکوت سنگین کاروانیان را در هم شکست. او سوالها را ازآنان گرفت و با دقت تمام پاسخ یکایک نامهها را نوشت و نامهها را دوباره بهآنان بازگرداند. مردان بزرگ کاروان که شاید هفتاد سال از عمرشان را در ایندرگاه به مریدى گذرانده بودند، هرگز چنین صحنهاى را به یاد نداشتند، کودکى هشتیا نه ساله چگونه مىتوانست جواب سوالهاى فقهى را بدهد! آنان در دل مىگفتند:
جواب این سوالها اگر آسان بود، همان علماى شهر مىدادند. سوالها اینقدر پیچیدهبود که ما نزد امام آوردیم. سبحان الله عجب خاندان پاکیزهاى.
شیعیان خسته از سفر این بار با خوشحالى خاطرهاى شگفت که خستگى سفر از یادشانبرده بود، از اهل بیتخداحافظى کردند و در میان نسیم لطیفى که از جانب مسجدپیامبر(ص) مىوزید، آن خانه را ترک کردند. خانهاى که مدتى پیامبر(ص) در آنزندگى کرده بود و هنوز خاطره حضورش براى اهل خانه و مردم مدینه زنده بود.
شیعیان کم کم از مدینه خارج شدند. مردى، از فاصله دور سوارى را دید، او راشناخت او امام موسى بن جعفر(ع) بود. وقتى نزدیکتر رفتند سیماى امام را همهکاروانیان شناختند بىدرنگ پیاده شدند و شتابان نزد ایشان رفتند. خاطره دخترکذهن همه را به خود مشغول کرده بود. به این جهت در لحظات اولیه برخورد با امامداستان خود را با شور و شادى تمام بازگو کردند و دستخط دخترک را هم نشاندادند. امام تا نامه را گشود، سیمایش از شادى شکفته شد. لبخند ملیحى بر لبانشنقش بست، صورتش را به سوى شیعیانش را برگرداند و با همان لبخند آسمانى سهبار فرمود: «فداها ابوها»:
پدرش به فدایش.
این روایتبر تسلط فاطمه معصومه(س) دختر خردسال موسى بن جعفر به مسائل سختولاینحل فقهى و دینى اشاره دارد.
درباره سند روایات على اکبر مهدى پور مىنویسد:
این داستان جالب و پر ارج را مرحوم «مستنبط» از کتاب «کشف اللئالى»;تالیف دانشمند نامى شیعه در قرن نهم; ابن العرندس; متوفاى حدود 840 ه. قنقل فرموده است. این کتاب به طبع نرسیده و نسخه خطى آن در کتابخانه شوشتریهاىنجف اشرف است که ما دسترسى به آن نداریم.
البته عوامل دیگرى در رشد شخصیت فاطمه معصومه(س) موثر بوده است که از جملهآنها اوضاع سیاسى عصر پدر و برادر است. در دورانى که پدر به شهادت رسید ومنصب ولایتبه برادرش على بن موسى الرضا(ع) تفویض شد. اختلاف بین برادران دیگربه شدت قوت گرفت و آنان برخى با گستاخى تمام در مقابل برادر ایستادند.
برادرانى که از مادران دیگر بودند. اما فاطمه معصومه(س) در بین این کشاکشهاىتفرقه برانگیز هرگز از موضع دفاع از ولایت رضوى، عقب ننشست، بلکه از شدت علاقهبه برادر، در پى آن حضرت روانه ایران مىشود.